تسلط بر خود

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • azad1
    عضو فعال
    • Jan 2012
    • 310

    #1

    تسلط بر خود

    سماجت و موفقيت در كار


    يكي از كليدهاي موفقيت در هر كاري پافشاري و ثابت قدمي است. وقتي كه فهميديد كه دقيقاً چه كاري مي خواهيد انجام دهيد، ناگهان در برابر خود فهرست بزرگي از كارهايي مي بينيد كه بايد انجام دهيد و معمولاً در آغاز شور و شوق بيشتري براي انجام كارها وجود دارد ولي براي موفقيت درست زماني است كه شور و شوق شما كم مي شود يك چيز ديگر هم احتياج داريد و آن پافشاري در انجام كارهاست. سماجت همانند يك عضله است هر چه بيشتر تقويت شود قوي تر مي شود. به علاوه شما هم قوي تر شده ايد و مهارتها و تجارب بيشتري بدست آورده ايد. پس به موفقيت نزديكتر شده ايد.

    در راه رسيدن به هدف هميشه موانعي ايجاد مي شوند كه در برخورد اول عبور از آنها غير ممكن به نظر مي رسد. اين موانع را به عنوان قسمتي از زندگي خود فرض كنيد. فرض كنيد شغل شما پايداري در پيمودن مسير براي عبور از اين موانع است.



    اگر اين موانع در زندگي شما وجود نداشتند شانسي براي به مبارزه طلبيدن خود نداشتيد. و زمانيكه به موفقيت مي رسيديد ديگر شيريني آن موفقيت را نمي چشيديد. هدف خود را تبديل به يك مبارزه يا رقابت كنيد.

    اگر در زندگي افراد موفق مطالعه كرده باشيد متوجه مي شويد كه اكثريت آنها بيشتر با شكست مواجه شده اند تا با موفقيت. ولي آنها يك تفاوت اساسي دارند و آن پافشاري در رسيدن به هدف است. هر بار كه فرد موفق به مانعي برخورد مي كند يا شكست مي خورد دوباره باز مي گردد و باقدرت بيشتر ادامه مي دهد. و در نهايت به آن موفقيت بزرگ مي رسد. بله در پشت هر موفقيت بزرگ شكستهاي كوچك و بزرگي وجود دارند كه آن فرد اگر در راه خود ثابت قدم نبود و بعد از هر كدام از آن ناكامي ها متوقف مي شد اكنون صاحب چنين موفقيتي نبود.

    به عنوان مثال والت ديزني 302 بار براي پروژه اول خود از طرف سرمايه گذاران جواب رد شنيد ولي هر بار از نو شروع كرد. اين پافشاري و سماجت در رسيدن به هدف سبب شده كه هنوز پس از سالها ميلياردها نفر از برنامه هاي ديزني لذت ببرند و طرفدار آن باشند.

    كلنل ساندرز براي بدست آوردن بهترين دستور پخت جوجه سرتاسر ايالات متحده آمريكا را رانندگي كرد و در 1009 تا از آن رستورانها آن چه را كه مي خواست نيافت ولي اكنون مرغ سوخاري او در تمام دنيا طرفدار دارد.

    بايد توجه داشته باشيد كه روشهاي خود را هميشه مورد ارزيابي مجدد قرار دهيد چون هميشه راه بهتري وجود دارد. اگر كاري را اشتباه انجام داده ايد. اكنون وقت تغيير روش است. با هر بار بازنگري كار خود چيزهاي جديدي مي آموزيد. و راه جديدتري براي رسيدن به هدف پيدا مي كنيد.

    امروز روزي است كه بايد سفر خود را آغاز كنيد. از سماجت و پافشاري امروز براي موفقيت فردا استفاده كنيد.
    .farstak.com
  • azad1
    عضو فعال
    • Jan 2012
    • 310

    #2
    مديريت استرس در مواقع سخت


    تيتر خبرهايي كه اين روز ها مرتباً از سخت شدن شرايط اقتصادي منتشر مي شود، مشكلات و اقساط خانه و ماشين، هزينه بالاي اجاره خانه، ترافيك و همه مشكلاتي كه هر روز با آنها دست پنجه نرم مي كنيد، استرس زا هستند و در بسياري از ما سبب افزايش اضطراب و نگراني مي شوند و در نتيجه بالانس مواد شيميايي عصبي در مغزمان تغيير مي كند. استرس بر حافظه و ميزان تمركز دخالت مي كند و سبب آشفتگي و عدم آرامش مي شود كه براي سلامت مغز بسيار مضر است و رويهمرفته آسودگي خاطر را بر هم مي زند. در اين مقاله چگونگي كنترل اضطراب را به طور مؤثر فرا مي گيريد. همين طور راههاي فروكش كردن اضطراب و ايجاد آرامش را ياد مي گيريد. اما اگر تحت استرس شديدي هستيد بهتر است علاوه بر خواندن اين چند سطر با يك روانشناس هم مشورت كنيد.





    1ــ سلامت مغز = سلامت بدن

    به طور ميانگين افراد در روز ، 60000 فكر و عقيده را در ذهنشان تجربه مي كنند و حدود 80 درصد از اينها افكار منفي هستند. اين تأثيرات منفي الگوها و رفتارها به طور ناخودآگاه است و باعث تحميل بيماري بر بدن مي شود. مي توان با اظهار مثبت نگري آن هم به صورت مكرر، واكنش استرس را تغيير داد تا الگوي رفتاري «مثبت نگري» ملكه ذهن شود.

    به جاي استرس به خود القاي قدرت و توانايي كنيد: من قوي هستم، من سپاسگزارم، من از اين طريق كسب موفقيت مي كنم. اين القائات مثبت را در كل روز تكرار كنيد تا استرس را دگرگون و روش رفتاري نا خود آگاه شما تغيير يابد.

    2ــ مواد محرك را كاهش دهيد.

    استرس، نگراني، بيخوابي و مشغوليت فكري به طور ثانويه با مصرف زياد قهوه، ايجاد مي شوند. محرك سيستم عصبي مركزي بر خلاف نوشيدن زياد قهوه، سعي در آرامش فكر و راحتي بدن دارد. از هم اكنون شروع كنيد. سعي كنيد تنها براي يك هفته مواد محرك را كاهش دهيد. تا ببينيد چگونه با كاهش مواد محرك، اثر استرس بر بدنتان كاهش مي يابد.

    حال سعي كنيد قهوه را از برنامه غذايي حذف كنيد و يا حتي بهتر، چاي گياهي بنوشيد. همين طور نوشابه ها و نوشيدني هاي ديگري كه حاوي مواد محركند را كاهش دهيد.



    3ــ تنفس عميق، اضطراب را فرو مي نشاند.

    اگر در شرايط پر استرسي هستيد، ممكن است متوجه تنفس كم عمق و تنفس دهاني خود شده باشيد. متأسفانه، افراد بالغ زيادي در همه وقت تنفس كم عمق دارند، تا جايي كه در طولاني مدت تنفس شكمي را از ياد مي برند و مانند زمان كودكي تنفس مي كنند.

    اين تنفس كم عمق دائمي، شرايط استرسي بدني را تشديد مي كند كه اين حالت بدن را به احساس استرس وا مي دارد.

    زماني كه ياد بگيريد همه روز تنفس عميق كنيد ــ يعني تنفس از راه ديافراگم شكمي ــ استرس عمومي بدن را كاهش خواهيد داد و به فوايد ديگر ناشي از آن مثل كاهش فشار خون و ضربان قلب دست مي يابيد.

    تخمين زده شده 70 درصد از سموم و ضايعات بدن از طريق دستگاه تنفسي از بدن خارج مي شود. پس از هم اكنون تنفس عميق را شروع كنيد!

    پيشنهاد مي شود در بخشي از برنامه هر روزتان 20 تا 30 دقيقه در روز تمرين تنفس عميق كنيد. بدن در پاسخ به اين تنفس عميق آرامش مي يابد. تنفس صحيح را ياد بگيريد.

    علاوه بر تلاش براي كاهش استرس كه سبب انضباط فكري ــ روحي مي شود تمريناتي مانند تاي چي، يوگا، كي گونگ و تمرينات فكري تمركزي همگي به بهبود تنفس صحيح در زندگي روزمره تان كمك مي كنند.



    4ــ براي كاهش اضطراب از گياهان كمك بگيريد.

    سنبل كوهي، كه گاهي بعنوان «مسكن طبيعي» شناخته مي شود براي تنظيم سيستم عصبي استفاده مي شود و تنش، كج خلقي، خستگي عصبي و استرس و اضطراب قرن حاضر را كاهش مي دهد. البته سنبل كوهي بعنوان يك داروي مسكن، اعتياد آور نيست و بي خوابي را غير از سستي صبحگاهي برطرف مي كند كه اغلب اين سستي و بي حالي مربوط به وابستگي به تجويز داروهاي خواب آور است.

    دانه شيزاندرا هزاران سال است كه در چين بعنوان داروي «احساس حيات بخش زندگي» شناخته مي شود، باعث افزايش تحمل بدني و تمركز فكري مي شود، در حالي كه در همان زمان سبب آرامش بخشي و برطرف كننده ناراحتي مي شود. اين گياهان را به شكل چاي يا كپسول به هيچ وجه قبل از خواب استفاده نكنيد. بسياري از بيماران نتايج عالي از اين اكسير قوي آرامش گرفته اند. فرمول طبيعي همه گياهان، روح و جان آدمي را آرامش مي بخشند.



    5ــ ماده مغذي گبا (GABA) را امتحان كنيد.

    يك مغز سالم نياز به تنظيم مواد شيميايي عصبي بين تحريك عصبي و آرامش عصبي دارد. گبا (گاما امينو اسيد باتيريك) عمده ترين فرستنده عصبي براي فرو نشاندن سيگنال هاي عصبي است كه مي تواند از رسيدنپيامهاي مربوط به اضطراب و تشويش به مغز جلوگيري كند. اگر سطح گبا از ميزان مورد نياز خيلي كمتر باشد سبب افزايش اضطراب، بيخوابي، كج خلقي و افسردگي مي شود.

    پيشنهاد مي شود وعده غذايي گبا شامل ماهي، بويژه ماهي ماكرل و سبوس گندم ميل كنيد يا بصورت روزانه 250 تا 500 ميلي گرم قرص همراه با ويتامين B6 بخوريد.



    6ــ از سرو كله زدن براي كمك به افراد پر استرس بپرهيزيد.

    اغلب ما در طي روز از خبرها و كارهاي بد سرمان را به درد مي آوريم. راهش اين است كه خود را از انجام كاري براي چنين اشخاصي رهايي بخشيم و به چنين شخصي كه خاطر شما را مكدر مي كند فقط در حال حركت دست دهيد و سعي كنيد كمتر با او روبرو شويد.

    پيشنهاد مي شود به فرد ديگري كمك كنيد و ذهنتان را به طور كامل به اين فرد و نيازهايش متمركز كنيد. براي انجام كارهاي خير داوطلب شويد. اين كار براي بهبود تمركزتان و كاهش اضطراب و استرس شگفت انگيز است. و در عين حال اعتماد به نفس شما را افزايش مي دهد.

    farstak.com
    سرزنده باشيد، قوي و شاد زندگي كنيد.

    نظر

    • azad1
      عضو فعال
      • Jan 2012
      • 310

      #3
      7 دلیل براي خستگی شما!


      داشتن خواب کافی اما باز هم احساس خستگی ؟!به نظر شما دلیل چیست؟ قبل از اینکه به خاطر سبک زندگی، داشتن فعالیت های متنوع و ... خود را سرزنش کنید ، بهتر است در مورد علل و ریشه خستگی های مبهم و بی دلیل مطالب زیر را مطالعه فرمایید.


      اگر شما مانند بسیاری از زنان، صدای خمیازه های کشدار و بلند هر روز و هر ساعته آزارتان می دهد بهتر است به دنبال دلیل بگردید. به گفته پزشکی از مرکز قلب زنان، بیشترین شکوه و شکایت بیماران از خستگی می باشد. البته در بعضی موارد فعالیت بیش از اندازه و عدم خواب کافی می تواند تنها دلیل محکم و مستدل باشد . اگر شما تنها 5 الی 6 ساعت در شب می خوابید مسلما خستگی بر شما غلبه خواهد کرد . اما اگر شما به طور نورمال 7 الی 8 ساعت خواب سالم در شب داشته باشید ولی همچنان احساس خستگی کنید ، این زمانی است که باید به پزشک مراجعه کنید تا دلیل اصلی آن آشکار شود و در اغلب موارد این زمانی است که خستگی شما دلیل و نشانه ای از یک بیماری جدی است البته اغلب متخصصان دلیل آن را مشکلات خفیفی می دانند که به راحتی قابل درمان است.
      و اما 7 دلیل اصلی خستگی



      - کم خونی: اگر شما در سالهای باروری بسر می برید و به خصوص اگر شما دچار قاعدگی ها ی شدید می شوید یا دارای تومور فیبروئید و یا پولیپ رحمی هستید ویا اگر اخیرا به دلیل زایمان خون زیادی از دست داده اید همه این دلایل می توند باعث کم خونی شود ، یعنی دلیل اصلی خستگی در خانمها.زمانی که به دلیل خونریزی دچار کمبود و نقصان هموگلوبین می شوید مشکلات بروز می کند.همو گلوبین یک نوع پروتئین غنی از آهن در گلوبول قرمز خون است که مسئول حمل اکسیژن از ریه ها به سایر بخش ها و ارگان ها ی بدن است. زمانیکه بافت ها و ارگانها اکسیژن کافی دریافت نکنند نتیجه آن بروز خستگی خواهد بود . دلیل کم خونی همچنین می تواند خونریزی داخلی یا کمبود آهن ، فولیک اسید و یا ویتامین 12 B باشد. کم خونی همچنین ممکن است بدلیل بیماریهای مزمنی همچون ناراحتی ها ی کلیوی باشد که علائم آن به صورت گیجی ، احساس سردی و بی حوصلگی بروز کند. برای تشخیص دقیق کم خونی با مراجعه به پزشک و انجام تست خون تشخیص امکان پذیر خواهد شد. درمان نیز با استفاده از قرص های حاوی آهن می باشد و یا مصرف کافی غذاهای آهن داری چون اسفناج، بروکلی و گوشت قرمز. که در صورت مداوای صحیح ، احساس خستگی شما نیز تا بعد از 30 روز حتما مرتفع می شود.


      - کم کاری تیرو ئید: اگر شما عموما تنبل ، کم فعالیت و یا حتی به مقدار خفیف افسرده هستید ، دلیل آن می تواند کم کاری تیروئید باشد. تیروئید غده ای پروانه ای شکل و کوچک است که در ابتدای ابتدای گلو قرار دارد و متابولیسم بدن را کنترل می کند. به گفته یک مرکز تیروئید امریکایی در سن 60 سالگی 17 درصد از کل زنان دچار اختلال عملکرد تیروئید هستند و بیشتر آنها نمی دانند. و دلیل عمده آن نوعی اختلال خود ایمنی به نام هاشیموتوز تیروئیدتیز(hashimoto thyroiditis ) است .
      این وضعیت سبب می شود که بدن سلولهای مسئول تولید تیروکسین و سایر هورمون های مترشحه توسط غده تیروئید را تخریب کند و نتیجه آن کم کاری غده تیروئید یا هیپوتیروئیدیسم یا کاهش متابولیسم خواهد شد. تست خون با عنوان T3 وT4 به بررسی مقدار هورمون تیروئید می پردازد . اگر این هورمون ها به مقدار کم باشد مصرف هورمون های سنتتیک سرعت شما را بالا برده و در نتیجه احساس بهتری خواهید داشت.
      - عفونت دستگاه ادرار: اگر چه اغلب زنان عفونت دستگاه ادرار را با علائمی همچون سوزش و یا تکرر ادرار متوجه می شوند اما در بعضی موارد خستگی می تواند تنها نشانه و علامت آن باشد . تمام زنان علائم مشخص و بارزی برای این بیماری ندارند و خستگی می تواند تنها نشانه آن باشد. در اکثر مواقع عفونت دستگاه ادرار به دلیل وجود باکتری در این دستگاه است که اغلب نتیجه عدم رعایت بهداشت در هنگام طهارت (مثلا شستشو از عقب به جلو) و یا آمیزش جنسی که می تواند خطر را افزایش دهد زیرا باعث وارد کردن باکتری از واژن به درون مجرای پیشاب یا میزرا ه می شود. اگر پزشک شما به وجود این بیماری مظنون شد با دادن تست ادرار تشخیص راحت تر می شود. مداوای این بیماری نیز به نسبت سریع و آسان است و با مصرف آنتی بیوتیک خوراکی مداوا می شود و در صورت مداوا تا بعد از یک هفته احساس خستگی نیز از بین می رود. اگر علائم مجددا برگشت دوباره تست دهید زیرا در بعضی زنان این عفونت بصورت مزمن وجود دارد . در این حالت با پزشک خود در مورد روشهای پیشگیری مثل مصرف آنتی بیوتیک با دوز پایین مشورت کنید.

      - مصرف بیش ا زاندازه کافئین : اغلب افراد برای رفع خستگی و کسب انرژی دوباره به خوردن قهوه و یا نوشیدنی های دیگر می پردازند . اما در بعضی از زنان مصرف کافئین نتیجه عکس خواهد داشت . گزارش شده است که کافئین محرک است اما در صورت مصرف زیاد نتیجه عکس خواهد داشت . در بعضی بیماران سوئ استفاده از کافئین ، خستگی را به همراه دارد و اگر فکر می کنید این بدین معنا است که شما نیاز به کافئین بیشتر دارید تا خستگی را برطرف کند اشتباه می کنید. هرنوع تلاش برای حل معضل خستگی با مصرف بیشتر کافئین وضعیت را بدتر می کند. و اما راه حل . کافئین را تا حد ممکن از برنامه غذایی خود حذف کنید . نه تنها کافئین بلکه شکلات ، چایی و بعضی از داروهای حاوی کافئین نیز می تواند باعث خستگی مبهم شود .

      --آلرژی غذایی: در حالیکه هدف از خوردن غذا کسب انرژی است پزشکان معتقدند بعضی از غذاها نیز می تواند آلرژی زا باشد و نتیجه عکس داشته باشد . بنابر این غذاهایی با این خاصیت می تواند سبب خستگی شما شود . شواهد نشان می دهد که غذاهای آلرژی زا سبب خستگی می شود و حتی این خستگی ممکن است اولین علامت هشداردهنده در مورد این غذاها باشد . بنابرا ین اگر تا 30 دقیقه بعد از خوردن هرنوع غذا شروع به خمیازه کشیدن کردید بهتر است که آن غذا را از رژیم غذایی خود حذف کنید. همچنین می توانید در مورد هر غذایی تست آلرژی بدهید.


      ---احساس خفگی در خواب: اگر شما به اندازه کافی و لازم نمی خوابید حتما احساس خستگی می کنید. اما چه چیزی می تواند باعث عدم خواب راحت شود؟ در یک مورد احساس تنگی نفس در خواب که یک نوع اختلال خواب است سبب می شود که شما مداومتا دچار قطع خواب شوید . و این اتفاق اغلب در شب می افتد و در هر بار تنگی نفس شما برا ی مدت طولانی بیدار مانده و چرخه منظم خواب شما دچار اختلال خواهد شد . تنها نشان این اختلال نیز خستگی مداوم است که به همراه دارد. د راین اختلال مجرای فوقانی تنفس دچار انسداد می شود و در زنان چاق و با اضافه وزن پبیش می آید. خرو پف کردن یکی ز نشانه های این اختلال است. برای تشخیص این بیماری نیاز به آزمایشات مخصوص به خود است. اگر شما دچار این اختلال هستید پزشک شما به شما پیشنهاد خواهد کرد که وزن خود را کم نمایید و سیگار را نیز ترک کنید. د رمراقبت های پزشکی با استفاده از وسایلی این مجرای تنفسی را در هنگام خواب باز می کنند . در موارد حاد جراحی لازم است تا از بازشدن مجرا و سلامت آن اطمینان حاصل شود. عدم درمان این اختلال احتما ل حمله قلبی را افزایش می دهد.

      --بیماری های قلبی تشخیص داده نشده : اگر بعد از فعالیت های سبک که معمولا خستگی به همراه ندارد احساس خستگی کردید بهتر است با پزشک خود در این مورد صحبت کنید. طبق مطالعات ، خستگی مفرط بعد از انجام کارهای معمولی مثل جارو زدن خانه یا مواردی ا ز این قبیل ممکن است به دلیل نوعی ناراحتی قلبی باشد. اما این بدان معنا نیست که هربار خمیازه کشیدید نگران شوید که شاید مبتلا به بیماری قلبی هستید . د راکثر مواقع خستگی نشان اولیه بیماری قلبی نیست بلکه ارتباط با چیزهای دیگر دارد . در عین حال بیماری های قلبی سردسته علل مرگ در زنان است و لذا توجه به آن ضرورت دارد. بنابراین اگر خستگی به دنبال هر فعالیت بروز کرد بهتر است برای آزمایشات قلبی به پزشک مراجعه کنید . اگر خستگی شما مربوط به فعالیت قلب شما بود داروها و تولیداتی وجود دارد که در این زمینه به شما کمک کند و احساس خستگی شما را رفع نمود ه و انرژی شما را احیا کند.

      نظر

      • azad1
        عضو فعال
        • Jan 2012
        • 310

        #4
        مواد غذایی استرس زا
        استرس چیست؟

        استرس فشاری است كه در اثر تغییرات ایجاد شده در محیط به بدن تحمیل می شود. بعضی از استرس ها مفید هستند، اما وقتی از كنترل خارج می شوند، بدن به صورت های مختلفی از آثار سوء آن ها رنج می برد.

        استرس تحمیل شده، انرژی بدنی و ذهنی را تحت تأثیر قرار می دهد. به دنبال استرس، كاهش انرژی ذهنی و بدنی، خستگی، بی خوابی، تحریك پذیری و احساس افسردگی، افزایش ضربان قلب، بالارفتن فشار خون، افت قندخون، آسیب پذیری سیستم ایمنی و تغییر در وضعیت اشتها ایجاد می شود. مجموع موارد ذكر شده تأثیرات نامطلوبی بر فعالیت فرد سالم گذاشته و باعث تضعیف بدن می شوند



        در شرایط استرس، تولید سلول های ایمنی نوع لنفوسیت T افزایش می یابد ومقدار زیادی سم در بدن انسان جمع می شود. تولید هورمون آدرنالین به دنبال استرس و شرایط ناموزون با بدن، افزایش می یابد. تولید بیشتر آدرنالین به بدن كمك می كند تا انرژی بیشتری برای مقابله با شرایط جدید داشته باشد. از طرفی تولید آدرنالین، ذخایر موادقندی را تخلیه می كند. افزایش ترشح هورن های بدن، پاسخ طبیعی بدن ما به استرس است. غذا بر روی فعالیت مغزی تأثیر می گذارد. به عبارتی موادغذایی بر روی فعالیت تركیبات شیمیایی به نام نوروترانسمیتر( انتقال دهنده های عصبی ) اثر می گذارند. این تركیبات برای هوشیاری بدنی لازم هستند.

        شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده باشد كه آیا غذا در كنترل استرس مؤثر است یا نه؟

        مصرف موادغذایی در زمان استرس بر پایه شواهد علمی است. اكثر مردم به این موضوع واقف هستند كه در زمان استرس بیشتر غذا می خورند و انتخاب آنها بیشتر از گروه مواد قندی و نشاسته ای است.

        اسیدهای آمینه برای ورود به مغز از طریق جریان خون مغزی، با اسیدآمینه تریپتوفان رقابت می كنند و اجازه ورود به تریپتوفان را نمی دهند. مصرف مواد حاوی كربوهیدرات تولید هورمون انسولین را تحریك می كنند. ترشح هورمون انسولین از ورود اسیدهای آمینه به مغز جلوگیری كرده و فقط به اسیدآمینه تریپتوفان اجازه می دهد تا وارد سلول مغزی شود. تریپتوفان باعث ترشح هورمون سروتونین می شود و سروتونین از مهمترین ناقلین مغزی است و كاهش آن سبب بی خوابی، بی علاقگی، فقدان انرژی، عدم تمركز حواس و افسردگی می شود.

        توجه به این موضوع مهم است كه غذاهایی كه ترشح سروتونین را افزایش می دهند، دارای چربی های پنهان هستند، بنابراین همانطور كه سطح سروتونین( هورمون آرام بخش ) افزایش می یابد، چربی هم وارد گردش خون می شود. علاوه بر این بدن در پاسخ به استرس، هورمون كورتیزول بیشتری ترشح می كند. افزایش ترشح هورمون كورتیزول، ترشح اسید معده را زیاد كرده و به مخاط معده آسیب می رساند.هورمون كورتیزول فعالیت هورمون انسولین را مختل می كند، و چربی ها را كه به طور ناآگاهانه در زمان استرس وارد بدن می شوند، به راحتی ذخیره می كند.

        در سنین بالای 40 سال كاهش متابولیسم( سوخت و ساز) بدن، فرد را برای استرس آماده تر می كند. در این شرایط هورمون هایی ترشح می شوند كه اشتها را زیاد كرده و چربی را ذخیره lمیکند



        چه موادغذایی باعث ایجاد استرس می شوند؟

        كافئین ماده ای محرك است كه در قهوه، چای، كولاها، شكلات و تعدادی از داروها وجود دارد. مصرف زیاد موادغذایی حاوی كافئین همانند استرس عمل می كند و گاهی اوقات علائم آن را بدتر می كند.

        یك ماده محرك، ترشح اسید معده و هورمون های تیروئیدی را بیشتر می كند. این مسئله ضمن ایجاد اضطراب، فعالیت كلیه ها را بیشتر می كند. با افزایش فعالیت كلیه ها، دفع ادراری افزایش می یابد.

        كافئین، همچنین جذب آهن دریافتی از طریق مواد گوشتی مانند( گوشت مرغ و قرمز) را مهار می كند و سبب ایجاد كم خونی ناشی از فقر آهن می شود.

        اغلب مردم كافئین را به عنوان عاملی محرك برای افزایش انرژی مصرف می كنند. این یك احساس كاذب از انرژی است و در واقع غدد فوق كلیوی را خسته می كند؛ چون هورمون های آدرنالین كه هورمون های استرس نامیده می شوند، از غدد فوق كلیوی ترشح می شوند.

        كافئین می تواند سردرد ایجاد كند، بنابراین مصرف آن را كاهش دهید و در صورت تمایل به مصرف قهوه، قهوه بدون كافئین را مصرف كنید.

        از عوامل محرك دیگر فسفر است كه به نوشیدنی های گازدار اضافه می كنند. مصرف نوشابه های گازدار، تعادل كلسیم و فسفر بدن را به هم می زند. عدم تعادل بین كلسیم و فسفر، باعث كاهش كلسیم خون و افزایش برداشت كلسیم از استخوان ها و افزایش خطر پوكی استخوان به خصوص در خانم ها می شود. فسفر همچنین بر روی اسید كلریدریك معده كه برای هضم غذا لازم است، تأثیر منفی می گذارد و علاوه بر آن برای افرادی كه مشكل دفع دارند، مضر است. آب های معدنی و آب چشمه فسفر ندارند.

        افزودنی ها و نگه دارنده هایی مانند نیتریت و نیترات كه به موادغذایی مانند سوسیس، كالباس و ماهی دودی برای محافظت از تخریب اضافه می كنند، با مواد شیمیایی، تركیب شده و موادی به نام نیتروزامین ها را تولید می كنند.

        مونوسدیم گلوتامات از افزودنی هایی است كه مردم خاور دور برای حفظ رنگ سبزی های كنسروی و گوشت های پخته اضافه می كنند. این تركیب شیمیایی باعث سردرد، واكنش های پوستی و سوزش در ناحیه پشت گردن می شود.

        بهترین راه حل برای كاهش اثرات مواد افزودنی، كاهش مصرف غذاهای حاوی مواد افزودنی است.

        مصرف بیش از حد موادقندی ساده مانند شكر نیز به عنوان عاملی برای ایجاد استرس و تحریك پذیری شناخته شده اند. مصرف بیش از حد موادغذایی حاوی قندهای ساده مانند دونات، كیك وشكلات در طول روز باعث خستگی و تحریك پذیری فرد می شوند كه با افزودن مقداری مواد حاوی پروتئین، اثر این مواد را می توانید مهار كنید

        نظر

        • azad1
          عضو فعال
          • Jan 2012
          • 310

          #5
          چرا افراد خوش بین، موفق ترند؟

          --------------------------------------------------------------------------------

          هموطن سلام:

          «اگر قرار باشد جملهاي را انتخاب كنم تا با آن تمامي پند و اندرزم را بيان كرده باشم، فقط خواهم گفت: هرگز نگــذار افكار بد به ذهنت راه يابد!» كنفوسيوس آيا شما از جمله افرادي هستيد كه مغلوب احساسشان ميشوند و يا جزو افرادي هستيد كه با فكر و درايت بر احساسشان كنترل دارند؟

          نميدانم شما جز افراد خوشبين هستيد يا نه، اما اگر در اطرافتان با افراد خوشبيني سروكار داشته باشيد و نگاهي بهخصوصيات و ويژگيهاي اساسي اين افراد بيندازيد، درمييابيد كه رمز موفقيت و بشاش بودن اين افراد در نوع نگاه آنها به زندگي و مسائل پيرامونشان و همچنين كنترل آنها برافكار و احساسشان است، زيرا اين افراد بهخوبي به اين امر واقفاند كه سرنوشت زندگيشان فقط بهدست خودشان رقم ميخورد و خود حاكم بر سرنوشتشان هستند و نه محكوم به سرنوشتشان.

          آنها ميدانند كه در اين درياي پرتلاطم زندگي، خود سكاندار كشتيشان هستند و بهخوبي ميدانند كه چگونه كشتي زندگيشان را در جز و مد زندگي با ديدي باز به افقي زيبا و دلنشين كه سرشار از انرژي مثبت است به جلو هدايت كنند. اگر شما هم مايليد كه بر سرنوشت و بر امور زندگي خود مسلط باشيد، پس بايد بدانيد كه بايستي ابتدا از خودتان شروع كنيد ( از كوزه همان برون تراود كه در اوست)؛ بدينمنظور بايستي بيش از پيش بر خود و بهخصوص بر احساستان كنترل داشته باشيد. زماني كه اراده ميكنيد خود حاكم بر زندگيتان باشيد، ديگر مثل توپ در زمين بازي زندگي به اينسو و آنسو پرتاب نخواهيد شد، و در اين زمان است كه ديگر احساس مستأصل بودن و فنا شدن در وادي زندگي را نخواهيد داشت.

          فرد خوشبين آنطور كه دوست دارد و احساس ميكند رفتار ميكند (البته در چهارچوب رفتاري عاقلانه و انساني) صرفنظر از اينكه ديگران چه ميگويند، چه ميكنند و يـــا اوضاع و احوال چگونه است، چرا كه اينگونه افراد بهخوبي ميدانند كه عظمت، شكوه و زيبايي زندگي و نوع حيات آنها در نگاه و ديد آنهاست چرا كه زندگي زيباست و خداونــد متعـــال - خالق او - تمامي اين زيباييها را در اختيار اشرف مخلوقاتش قرار داده كه البته براي درك و لمس اين زيباييها بايد حس و حال ديگري داشت و داشتن اين حس و حال اكتسابي است و بايد آن را فرا گرفت.

          البته به نظر ميآيد كه خوشبين بودن و رضايتمندي از زندگي با مسائل و مشكلاتي كه در زندگي با آن روبهرو هستيم، كميدور از ذهن باشد، اما با صبر و شكيبايي و با علم به اينكه خوشبختي و سعادت انسان در گرو خواست و اراده اوست و بستگي به طرز فكر او دارد، ميتوان داشتن حس خوب را در خويشتن تقويت كرد و نگذاشت سختيهاي زندگي ما را از پا درآورد و بازنده زندگي كند. بهعنوان مثال بهتر است در هر شرايطي كه قرار ميگيريد بهجاي اينكه عجولانه و بدبينانه تصميم بگيريد بــــا خودتان كمي خلوت كنيد و جنبههاي مثبت و منفي آ ن را بسنجيد و بعد واقــعبينــانــه - نـــــه عجولانه - تصميم بگيريد. بهجاي اينكه در سختيها احساس ياس و درماندگي كنيد ميتوانيد با كميتامل بر اوضاع و احوال آنطور كه مايليد تاثيرگذار باشيد.

          اگــر موفق به انجام اين كار شديد بدانيد كه قدمي بزرگ برداشتهايد. البته برداشتن عينك بدبيني و تبديل آن به عينك خوشبيني زمان ميبرد و مسلما فرد تمايل دارد از عينك قبلي كه به آن عادت كرده، استفاده كند، اما سعي كنيد كه خود را به عينك جديد عادت دهيد و بدانيد كه فقط با عينك خوشبيني است كه ميتوان كمتــر احساس نگـــراني، عدماطمينان، ياس و درماندگــي كرد. پس بكوشيم تا عظمت نگــــاه خود را دريابيم و با انرژي مثبتي كه در ما نهفته شده است با انرژي موجود در كائنــــات، همآهنگ و همآواز شويم.

          نظر

          • azad1
            عضو فعال
            • Jan 2012
            • 310

            #6
            7 عادت آرامش بخش
            ميخواهيد آرام و خونسرد و خوددار باشيد . در اين دنياي شلوغ و پر استرس کمي آرامش داشته باشيد؟ اما ذاتا هميشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتيب بوده ايد و احساس ميکنيد همه کارها بايد تحت کنترل شما باشد
            ميخواهيد آرام و خونسرد و خوددار باشيد . در اين دنياي شلوغ و پر استرس کمي آرامش داشته باشيد؟ اما ذاتا هميشه مسوول امور و عهده دار نظم و ترتيب بوده ايد و احساس ميکنيد همه کارها بايد تحت کنترل شما باشد ولي براي يک بار هم که شده اين عادت کنترل کردن همه امور را رها کنيد و بگذاريد زندگي مسير خود را بپيمايد؛ چگونه؟
            خيلي راحت, با خواندن و عمل کردن به اين پيشنهادها:

            1. مسئوليتهاي متعدد را نپذيريد: ممکن است از اينکه همواره کارهاي بسياري را با هم انجام ميدهيد به خود بباليد ولي به طور قطع در حين کار احساس نداشتن تمرکز, نگراني و خستگي ميکنيد. در عهده داري کارها را يک به يک و به نوبت انجام دهيد. قدر لحظههاي عمر خود را بدانيد و از انجام کاري که به عهده گرفته ايد لذت ببريد و پس از انجام آن احساس موفقيت کنيد.

            2. به موفقيتهاي خود بها دهيد: يک موفقيت, پيروزيهاي بعدي را به دنبال ميآورد و احساس خود کم بيني را از انسان دور ميکند. هر موقع مايوس شديد تنها کافي است به يک چيز که موجب بالندگي شماست يا يک زمينه که در آن موفق بوده ايد فکر کنيد.

            3. به نيازتان اهميت دهيد: هميشه به فکر راضي و خوشحال کردن ديگران نباشيد. کمي هم به فکر نيازهاي معقول و مقبول خود باشيد. اين به معني خودخواهي نيست. به نقطه نظرات ديگران گوش دهيد ولي در عين حال انعطاف پذير باشيد و نسبت به احساسات و عواطف خود نيز واقع گرا و بي رو دربايستي باشيد.

            4. از کار خود لذت ببريد: اگر هميشه براي انجام کاري تحت فشار هستيد يا از انجام کاري طفره ميرويد به اين معني است که از کاري که انجام ميدهيد لذت نمي بريد اما به هر حال ناچاريد. پس روي جنبههاي لذت بخش آن تمرکز کنيد. يک ديد مثبت ميتواند تنشهاي دروني شما را بزدايد و به شما فرصت دهد که دريابيد چه تغييرات دراز مدتي را ميتوانيد ايجاد کنيد. براي مثال ميتوانيد به تقدير و ستايش پاياني کار فکر کنيد يا به دستمزد حاصل از آن.

            5. انعطاف پذير باشيد: يک برنامه روزمره داشتن بسيار خوب و معقول است اما اجازه ندهيد که رعايت چنين برنامه اي سبب تنش و اضطراب شما شود. سختگيريهاي شديد سبب ميشود فرصتها را از دست بدهيد پس انرژي خود را بيهوده تلف نکنيد.

            6. ميان کار و زندگي تعادل برقرار کنيد: تداخل و ادغام زندگي کاري و اداري با زندگي خصوصي موجب اختلالات فيزيکي و عاطفي ميشود. برنامه و زماني را براي توقف کار انتخاب کنيد و به آن پاي بند باشيد. در خانه به کار فکر نکنيد و توجه خود را به زندگي خانوادگي معطوف کنيد.
            7. عکس العملهايتان را تغيير دهيد: شايد هميشه نتوانيد شرايط تنش زا را عوض کنيد پس سعي کنيد گاهي ديدگاه خود را نسبت به شرايط تغيير دهيد و احساسات خود را عوض کنيد.

            نظر

            • azad1
              عضو فعال
              • Jan 2012
              • 310

              #7
              siavash
              من 6 ماهیست که وارد این بازار شده ام و چون حدود 14 ساله که در زمینه خودشناسی و شناخت مطالعه می کنم از آغاز آشنایی با این بازار خیلی مراقب تاثیرات بد خصوصیات مزمن روانی ای که مانع حرکت درست و منطقی در این بازار میشن بودم.
              تا الان هم می بینم که همین هوشیاری نسبی خیلی کمکم کرده.
              مقوله " من " یا " نفس " بسیار گسترده و عمیقه و به نظر من هر کس میخواد وارد این بازار بشه باید اول مدتی خودشناسی کنه .دلیل اون هم روشنه : مخربترین حالات مزمن روانی یعنی زیاده خواهی ، شتاب و ترس تنها با خودشناسی درست و واقعی تضعیف میشن و بنابراین نمیتونن بر کارکرد معامله گر تاثیر بذارن.

              بحث مفصلیه که به حتم پیش از این به اون پرداخته شده.

              mosen
              Patience is a virtue. ALWAYS wait for each bar to complete. Waiting for a setup to complete is of the greatest importance because failed setups are more common than completed ones.

              Disciplined stops are vital to survival. Always place a stop immediately after entering a trade. What if a tree drops on your cable lines or the computer crashes in the middle of a trade? (personally had this happen several times)

              Trade what you SEE, not what you believe.

              Its ok to lose. Lets try and keep it to no more than half of all trades.

              Education is cheap, its ignorance that is expensive! Your never too smart or know it all. Keep learning till you stop breathing.

              Again... Patience pays. It is best to sit in cash and WAIT for a truly awesome trade opportunity.

              Examine all trades in the light of multiple time frames. I personally use a 1, 5, 15 minute and 1 hour chart. Always keeping my mind on each candle in each time frame. How far can that bar move? The ATR (average true range) can be visually seen and taken into account with the other time frames.


              omidvaram mofid bashan

              movafagh bashid
              forexaraz.com

              نظر

              • azad1
                عضو فعال
                • Jan 2012
                • 310

                #8
                محدوديت ذهني و محدوديتي واقعي

                حيوانات به سادگي به ما نشان مي دهند که چطور مي توان محدوديتهاي ذهني تحميل شده را پذيرفت . کک و فيل و دلفين مثالهاي خوبي هستند

                ککها حيوانات کوچک جالبي هستند آنها گاز مي گيرند و خيلي خوب مي پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند.اگر يک کک را در ظرفي قرار دهيم از آن بيرون مي پرد . پس از مدتي روي ظرف را سرپوش مي گذاريم تا ببينيم چه اتفاقي رخ مي دهد . کک مي پرد و سرش به در ظرف مي خورد و با کمي سر درد پايين مي آيد . دوباره مي پرد و همان اتفاق مي افتد . اين کار مدتي تکرار مي شود . سر انجام در ظرف را بر مي داريم کک دوباره مي پرد ولي فقط تا همان ارتفاع سرپوش برداشته شده درست است که محدوديت فيزيکي رفع شده است ولي کک فکر مي کند اين محدوديت همچنان ادامه دارد

                فيلها را مي توان با محدوديت ذهني کنترل کرد . پاي فيلهاي سيرک را در مواقعي که نمايش نمي دهند مي بندند . بچه فيلها را با طنابهاي بلند و فيلهاي بزرگ را با طنابهاي کوتاه به نظر مي آيد که بايد بر عکس باشد زيرا فيلهاي پرقدرت به سادگي مي توانند ميخ طنابها را از زمين بيرون بکشند ولي اين کار را نمي کنند علت اين است که آنها در بچگي طنابهاي بلند را کشيده اند و سعي کرده اند خود را خلاص کنند . سرانجام روزي تسليم شده دست از اين کار کشيده اند. از آن پس آنها تا انتهاي طناب مي روند و مي ايستند آنها اين محدوديت را پذيرفته اند
                دکترادن رايل يک فيلم آموزشي در مورد محدوديتهاي تحميلي تهيه کرده است . نام اين فيلم “ مي توانيد بر خود غلبه کنيد “ است در اين فيلم يک نوع دلفين در تانک بزرگي از آب قرار مي گيرد نوعي ماهي که غذاي مورد علاقه دلفين است نيز در تانک ريخته مي شود . دلفين به سرعت ماهيها را مي خورد . دلفين که گرسنه مي شود تعدادي ماهي ديگر داخل تانک قرار مي گيرند ولي اين بار در ظروف شيشه اي دلفين به سمت آنها مي آيد ولي هر بار پس از برخورد با محافظ شيشه اي به عقب رانده مي شود پس از مدتي دلفين از حمله دست مي کشد و وجود ماهيها را نديده مي گيرد . محافظ شيشه اي برداشته مي شود و ماهيها در داخل تانک به حرکت در مي آيند آيا مي دانيد چه اتفاقي مي افتد ؟ دلفين از گرسنگي مي ميرد غذاي مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولي محدوديتي که دلفين پذيرفته است او را از گرسنگي مي کشد .
                ما دلفين نيستيم فيل و کک هم نيستيم ولي مي توانيم از اين آزمايشات درس بگيريم زيرا ما هم محدوديت هايي را مي پذيريم که واقعي نيستند به ما مي گويند يا ما به خود مي گوييم نمي توان فلان کار را انجام داد و اين براي ما يک واقعيت مي شود محدوديت ذهني به محدوديتي واقعي تبديل مي شود و به همان مستحکمي . چه مقدار از آنچه ما واقعيت مي پنداريم واقعيت نيست بلکه پذيرش ماست.

                نظر

                • azad1
                  عضو فعال
                  • Jan 2012
                  • 310

                  #9
                  روشهايي براي کاهش استرس


                  --------------------------------------------------------------------------------

                  هورمون هاي مسئول شرايط پراسترس نظير آدرنالين، نورآدرنالين و کورتيزول باعث مي شوند که سرعت پمپاژ قلب بالا رفته ، فشار خون نيز به تبعيت از آن بالا مي رود، تنفس سريع تر شده ، تعريق افزايش مي يابد و هضم يا به طور کلي فعاليت دستگاه گوارش کاهش مي يابد. فعاليت بدني باعث تخليه دستگاه گردش خون از اين هورمون ها مي گردد . اما شرايطي را تصور کنيد که پشت ميز نشسته ايد يا در حال رانندگي هستيد و مرتبا شرايط استرس زا و پر تنشي را تجربه و تحمل مي کنيد . در اين وضعيت اين دسته از هورمون ها در دستگاه گردش خون باقي مي ماند و باعث سردرد و اضطراب بيشتر مي گردد. و سرانجام بدن لبريز از تنش گرديده و کوچکترين اتفاقي باعث ايجاد بحران و ناراحتي مي شود.

                  علائم فيزيکي استرس
                  انواع دردها، لرزش و سرگيجه، از دست دادن اشتها يا برعکس پرخوري،مشکلات گوارشي، ساييدن دندانها ، بي خوابي، مشکلات تنفسي، تته پته کردن در سخن يا تند تند صحبت کردن، احساس خستگي، ابتلا به عفونت هاي مکرر و از دست دادن ميل جنسي از جمله علائم ابتلا به استرس است که به اين صورت در ظاهر شخص عارض مي شود.

                  علائم رفتاري استرس
                  استرس باعث ايجاد افسردگي، ناراحتي، اضطراب ، دستپاچگي ، احساس عدم کفايت و شايستگي، بدبيني و عدم رضايت و خشنودي مي شود و اين تما م چيزهايي است که شرايط پرتنش و استرس زا براي انسان به ارمغان مي آورد.

                  آيا استرس باعث بيماري مي شود؟
                  استرس مستقيما منجر به بروز بيماري مي شود ، اما فاکتور قابل توجهي براي ابتلا به انواع بيماري هاست ،نظير بيماري هاي آلرژيک ، آسم ، ميگرن، سندرم روده تحريک پذير، اگزما ، تحريک پذيري و خشونت ، سورياس و کهير مي شود.همچنين فاکتوري موثر در بروز فشار خون بالا و بيماري هاي قلبي است.

                  ******
                  واما روش مقابله با اين وضعيت:

                  1* از خود سوال کنيد!
                  شرايطي را که باعث ايجاد استرس و اضطراب در شما شده است را بيان کنيد. از خود بپرسيد که چرا بيش از اندازه آزرده و رنجيده خاطر هستيد؟نگراني شما بابت چيست؟(من نمي توانم به مشکل غلبه کنم، شغلم را از دست مي دهم، مجبورم خانه خود را بفروشم......)اين کار باعث مي شود که به گونه اي موثر تر و بهتر با مشکلات دست و پنجه نرم کنيد . ليستي از روش هاي مقابله با مشکلات را تهيه کنيد و به ارزيابي اختيارات خود بپردازيد.

                  2* تنفس عميق
                  تنفس آرام و عميق از ناحيه ديافراگم ، يکي از موثرترين روش ها براي مقابله با استرس و کنترل آن مي باشد. در حالي که تنفس سريع و کوتاه باعث مي شود که نتوانيد بر استرس و تنش غلبه کنيد. آرام باشيد و با چند تنفس عميق سعي کنيد خود را کنترل کنيد. اين کار باعث مي شود که سرعت تنفس شما به حد نورمال برسد. اگر نمي توانيد به شرايط استرس زا غلبه کنيد ، از نظر روحي خود را تقويت کنيد. ابراز بي اعتنايي کنيد، آه بکشيد ، شانه ها را به حالت آرامش انداخته و از خود بپرسيد : کي به کيه ؟

                  3 * 15 دقيقه سلامتي براي روان
                  بارها و بارها خوانده ايد ، اما تا حالا عمل کرده ايد؟!! آرام گرفتن و استراحت يا به اصطلاح رها کردن بدن از شرايط پر تنش باعث مي شود که فشار خون کم شده، تنفس آرام تر شده، سرعت قلب و متابوليسم کمتر شود و در نهايت بدن بتواند تعادل خود را حفظ کند.
                  اينکار تنها 15 دقيقه طول مي کشد. به پشت دراز کشيده ، پاها را رها کنيد، دست ها را در دو طرف بدن قرار دهيد، چشمانتان را ببنديد و با کشيدن آه ، تنش را از بدن خارج کنيد. آرام نفس بکشيد، بعد از هر تنفس کمي مکث کنيد. تنش را از ساق پا ، پا و انگشتان پا رها کنيد. همين کار را با اندام هاي بالايي انجام دهيد. شانه ها را به حالت استراحت پايين بياندازيد. سعي کنيد ماهيچه هاي صورت را از حالت منقبض خارج کنيد و چين و چروک آن را بزداييد. از بروز اين تغيير در ماهيچه ها آگاه باشيد. يعني اين اتفاق را احساس کنيد.
                  هر زمان آماده ايد ، به آرامي چشم ها را باز کنيد و کمي بدن را بکشيد. زانو ها را تا کنيد و مجدد باز کنيد. ساير روش هاي کنترل استرس عبارتند از
                  مديتيشن
                  اين کار شامل يک استراحت فوق العاده بدني و روحي است .مستقيم بنشينيد، چشمان خود را ببنديد و خود را رها کنيد. فکر خود را روي يک چيز متمرکز کنيد. چهار مرتبه نفس عميق بکشيد ، سپس به شعله شمع يا گلي نگاه کنيد يا کلمه اي مثل "صلح" يا غيره ...را براي 15 تا 20 دقيقه تکرار کنيد.
                  تجسم
                  وضعيتي آرام،منظره اي زيبا ، صدايي خوش آهنگ، بويي خوش رايحه را تصور کنيد. جملات خوش بينانه اي مثل " من احساس آرامش مي کنم" " من سرشار از عشق هستم" را تکرار کنيد. قبل از بروز هر نوع شرايط پر استرس، آن را تصور کرده و ذهن مرور کنيد که چه اتفاقي خواهد افتاد و سرانجام اينکه خود در وضعيتي تصور کنيد که کاملا آرام و راحت بر اين شرايط غلبه کرده ايد.
                  مديتيشن فعال
                  تمام توجه خود را به آنچه مي خواهيد انجام دهيد معطوف کنيد. مثل خوردن غذا يا حتي بيرون گذاشتن زباله. شکل ، ساختار، و حرکت بدن خود را بنگريد.روي شرايطي که بدون استرس از آينده يا گذشته تجربه مي کنيد ، تمرکز و تاکيد کنيد.
                  يوگا
                  اين ورزش ترکيبي است از تمرينات کششي، کنترل صحيح تنفس، رها شدن ومديتيشن.
                  تحرک
                  ورزش باعث مي شود که هورمون هاي موثر در وضعيت استرس از بدن زايل شده و در عوض هورمون هاي موثر در احساس آرامش يعني آندروفين ها آزاد شوند. بنابراين روزانه 30 دقيقه به انجام تمرينات بدني متعادل و سه يا پنج بار در هفته فعاليت ايروبيک به مدت 15 تا 60 دقيقه بپردازيد.

                  نظر

                  • azad1
                    عضو فعال
                    • Jan 2012
                    • 310

                    #10
                    بسیاری از دردهای جسمی ریشه روانی دارد

                    بسیاری از افرادی که با دردهای جسمی قفسه سینه، تنگی نفس درد شانه و سایر دردهای جسمی به مراکز درمانی مراجعه می کنند، درد آنها ناشی از استرس و اضطراب است.


                    دکتر "محسن میرابی" در حاشیه برگزاری نهمین کنگره روانپزشکان ایرانی در گفت و گو با خبرنگاران گفت: ریشه بسیاری از دردهای

                    جسمی ، ناراحتی های روانی است که خود را به صورت دردهای جسمانی نشان می دهند.


                    وی گفت: بررسی های مختلف در بیماران دچار سکته قلبی نشان می دهد ، بسیاری از این بیماران بعد از بیماری خود، دچار افسردگی های شدید می شوند که نیازمند درمان و مشاوره های روانی هستند.

                    متخصص روانپزشکی اظهار داشت: نه تنها بیماری های قلبی و عروقی بلکه بسیاری از بیماری های دیگر همچون دیابت، فشار خون بالا، ناراحتی های گوارشی ریشه روانی دارند که بسیاری از پزشکان به این امر واقف نیستند و روش های درمانی آنها موثر واقع نمی شود.

                    به گفته این متخصص گاهی یک بیمار مبتلا به افسردگی که بیماری او به صورت دردهای جسمی تظاهر پیدا می کند

                    بعد از مراجعات مختلف به پزشکان غیر متخصص روانپزشکی ، درمان های موثری دریافت نمی کند، در صورتی که با مراجعه به

                    روانپزشک در همان مراحل اولیه می توان روش های درمانی کارآمد را به کار گرفت.


                    عضو کمیته علمی نهمین همایش انجمن روانپزشکان ایران اظهار داشت: برخی بررسی ها نشان می دهد ۳۰ تا ۴۰ درصد بیماران بستری در بیمارستان ها ، اصل بیماری آنها افسردگی و اضطراب است که به صورت بیماری جسمی بروز داده شده است.


                    وی با بیان اینکه افسردگی در ۸۰ درصد موارد به درمان جواب می دهد گفت: این در صورتی است که بیمار باید با مراجعه به روانپزشک ، به تشخیص درست بیماری خود کمک کند و در مراجعات به پزشکان غیر متخصص وقت خود را تلف نکند.


                    میرابی اضافه کرد: نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها همچون آمریکا نیز اغلب داروهای تجویزی بیماران روانی به دست افراد غیر روانپزشک صورت می گیرد.

                    عضو کمیته علمی نهمین همایش انجمن روانپزشکان ایران در خصوص افسردگی یادآور شد: افسردگی بعد از دست دادن عزیزان ، ۹ ماه تا یکسال طبیعی است اگر بعد از این مدت از بین نرفت باید درمان شود و با مراجعه به روانپزشک مشاوره های روانی به بیمار داده شود. وی افزود: گاهی افسردگی ناشی از تغییر محیط است به این صورت که تغییر در محل زندگی از محیطی کوچک تر به محیطی بزرگتر ایجاد استرس و اضطراب می کند و در صورت عدم انطباق با فضای جدید، فرد دچار افسردگی می شود.


                    میرابی ادامه داد: گاهی انتظارات غیر منطقی از خود و اجتماع ، استرس به فرد وارد می کند. فرد باید برای کاهش تنش و استرس ارتباط منطقی با محیط برقرار کند و ساعات باقی مانده و زمان های شخصی خود را همان گونه که می خواهد سپری کند.

                    نظر

                    • azad1
                      عضو فعال
                      • Jan 2012
                      • 310

                      #11
                      روش هايي براي کاهش دردهاي ناشي از پشت ميزنشيني

                      با خود مهربان باشيد



                      دکتر مجيد صادقي هشجين*

                      اگر شما با کامپيوتر کار مي کنيد يا کار اداري فراواني داريد که موجب مي شود ساعات زيادي را پشت ميز کارتان بگذرانيد، احتمال اينکه در پايان روز در ناحيه پشت و گردن احساس گرفتگي يا درد داشته باشيد، زياد خواهد بود. نگران نشويد، دليل اين حس، پيري و ازکارافتادگي نيست. تحقيقات جديد نشان داده است که حتي کودکان دبستاني و راهنمايي هم در صورتي که مدت طولاني پشت ميز يا مقابل کامپيوتر مشغول انجام تکاليف خود باشند دچار چنين مشکلي خواهند شد. در واقع نشستن مقابل کامپيوتر تبديل به شيوه يي از زندگي امروز شده است. فناوري کامپيوتر در عين اينکه بازدهي و توانايي اداره ها را تا حد فراواني تشديد کرده، کار با آن نيز عوارضي در گردن، پشت و شانه هاي کاربران ايجاد کرده است. دکتر «بابي ارنشتاين» يکي از پزشکان پرسابقه مشکلات جسمي گفته است؛ «مردم به سادگي وقت بسياري را به حالت نشسته مي گذرانند. شيوه نشستن آنها، همراه با حرکات مکانيکي و تکرارشونده و اينکه مدت طولاني در يک حالت قرار گرفته اند، دردهاي مختلفي در بدن آنها ايجاد مي کند که در صورت تغيير رويه ندادن به شکل مزمن درخواهد آمد.»

                      ---

                      مشکلات عمده يي که کاربران کامپيوتر از آن شکايت دارند هر نوع درد عمومي تا دردهاي موضعي چون گردن درد، درد قسمت هاي بالايي يا پاييني پشت و دردهايي در مچ دست و لگن را دربر مي گيرد. علائم هشداردهنده جدي تري چون خواب رفتگي يا بي حسي، نشان دهنده مشکلات جدي تر و مزمن تري هستند که در اثر جدي نگرفتن دردهاي کوچک در طول زمان ايجاد شده اند. بنا به گفته دکتر «ارنشتاين»؛ «هنگامي که درد، دليلي چون آسيب هاي ناشي از زمين خوردگي يا تصادفات و... نداشته باشد، دليل آن معمولاً به نوع کار بستگي دارد. مشکل در ابتدا به صورت يک درد يا گرفتگي بروز مي کند که چند روز دوام مي آورد و ظاهراً دليل خاصي هم ندارد. گاهي اوقات مشکل به صورت يک حس ناراحتي کلي و خشکي بدن و مفاصل خواهد بود و اکثراً هنگام خواب توجه فرد مبتلا را به خود جلب مي کند يعني زماني که آنها در آرامش بوده و بيشتر متوجه بدن خود هستند.»

                      طرز قرارگيري بدن و «ارگونومي»

                      «ارگونومي» شاخه يي از علم مهندسي است که به طراحي ابزار و لوازمي براي حفظ سلامت فيزيکي بدن هنگام کار مي پردازد. درد غالباً در اثر حفظ مداوم يک حالت نادرست قرارگيري بدن ايجاد مي شود. مثال هاي رايج آن شامل تايپ همزمان با صحبت تلفني با نگه داشتن گوشي تلفن در گودي گردن، چرخاندن مداوم سر از چپ به راست هنگام تايپ از روي يک متن و نگاه کردن به صفحه کامپيوتر يا فقط با نشستن به مدت طولاني است. «ارگونومي» به نگه داشتن بدن در حالت صحيح کمک مي کند. صندلي هايي با طراحي «ارگونوميک»، بالش ها، پدهاي بالشتک دار براي ماوس و خود ماوسي که با شيوه «ارگونوميک» طراحي شده باشد در کاهش و پيشگيري از چنين ناراحتي هايي بسيار موثر هستند.

                      راهکارهاي عمومي

                      در صورت نبودن وسايل «ارگونوميک» بايد از روش هاي زير براي رفع مشکل خود استفاده کنيد.

                      - هنگامي که بدن بيش از حد به جلو خم شده باشد، شانه و عضلات گردن قادر به نگه داشتن وزن سر نيستند. به ياد داشته باشيد که بيشتر دردهاي ناحيه گردن و پشت که هنگام کار با کامپيوتر عارض مي شوند، به دليل قرارگيري نادرست بدن روي صندلي و پشت ميز است. اين مساله يک مشکل عمومي بين کودکان مدرسه يي و بزرگسالان کارمند است.

                      - هنگام کار پشت خود را تا حد امکان صاف نگه داريد. از خم شدن روي صفحه کليد بپرهيزيد و سعي کنيد صفحه کليد را تا حد امکان بالا بياوريد تا مجبور نباشيد ساعت هاي طولاني به پايين نگاه کنيد. مدام صاف نشستن را به خود يادآوري کنيد. حتي مي توانيد يک يادداشت روي صفحه نمايشگر (مانيتور) کامپيوتر خود نصب کنيد و هر بار با ديدن آن طرز نشستن خود را تنظيم کنيد. طي زمان بالاخره به صاف نشستن عادت خواهيد کرد.

                      - اگر شما هنگام کار در ساعات طولاني، به درد جدي در ناحيه گردن مبتلا مي شويد، شايد به جابه جا کردن صفحه نمايشگر نياز باشد. پزشکان اعتقاد دارند ساختار و استخوان بندي طبيعي گردن بعضي افراد طوري است که نگاه کردن به چپ يا راست در مدت زمان طولاني، موجب دردهاي شديد گردن مي شود. اين افراد مي توانند به سادگي و با جابه جا کردن صفحه نمايشگر روي ميز خود از بروز اين مشکل جلوگيري کنند.

                      - شايد شما تبليغاتي را با اين مضمون ديده باشيد که کار کردن با کامپيوترهاي قابل حمل (لپ تاپ) يا با قرار دادن صفحه کليد روي پا چقدر آسان است. اما اين طور نگاه کردن به پايين مي تواند خسارات جبران ناپذيري بر گردن و ستون مهره ها وارد کند. اگر مشکلي چون گرفتگي و خشکي گردن داريد، از اين حالت قرار دادن کامپيوتر بپرهيزيد.

                      - استراحت و انجام حرکات کششي بهترين راه مقابله با دردهاي اينچنيني است. مدام به خود يادآوري کنيد که در بين کار به خود استراحت بدهيد. بايستيد، چند حرکت کششي انجام دهيد و پشت خود را صاف کنيد. اگر بتوانيد هر 15 دقيقه حتي کشش کوتاهي هم به عضلات خود بدهيد ايده آل است، در غير اين صورت سعي کنيد هر 45 دقيقه از جاي خود بلند شويد، چند قدم راه رفته و کششي به عضلات خود بدهيد. به اين کار که کلاً حدود سه تا پنج دقيقه طول مي کشد، به چشم يک نوع وقت تلف کردن نگاه نکنيد. در طول زمان متوجه خواهيد شد که ارزشش را دارد و بازده کاري شما هم بيشتر شده است.

                      وضعيت نشستن صحيح و استفاده از کامپيوتر

                      با يک معاينه کوتاه متوجه مي شويد که آيا صندلي شما مشکل ساز هست يا خير؛ آيا ارتفاع صندلي شما طوري هست که قرارگيري شما بدون اشکال و خميدگي يا کش آمدن عضلات تان انجام بگيرد؟ مشکلي با تنظيم صفحه کليد و صندلي خود نداريد؟ اگر مشکلي هست، يک صندلي ديگر را امتحان کنيد. از همه بهتر اين است که صندلي خريداري کنيد که مخصوص افرادي با مشکلات پشت طراحي شده است. اين صندلي ها شايد گران باشند يا خنده دار به نظر برسند اما درد موضوع خنده آوري نيست و اگر چيزي بتواند در کم کردن يا پيشگيري از درد کمک کند بايد از آن استفاده کرد.

                      نتيجه گيري

                      در نهايت دلايل متعددي براي بروز درد پشت يا گردن وجود دارد و خودتان بهتر از هر کس مي توانيد آن را بيابيد. فقط نکته در اين است که اين درد بيش از هر چيز ريشه يي فيزيکي دارد، بيش از حد به امکانات رواني بروز چنين دردهايي نينديشيد، چون تنش هاي عصبي، نارضايتي شغلي، فشارهاي عصبي، کمبود خواب و... ممکن است گاهي موجب درد شوند اما گردن درد، گردن درد است و هنگامي که مي توانيد با اجراي نکات ساده آن را برطرف کنيد، چرا زندگي را به کام خود تلخ مي کنيد؟

                      *فيزيوتراپيست

                      نظر

                      • azad1
                        عضو فعال
                        • Jan 2012
                        • 310

                        #12
                        نظریه بازیها
                        از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد


                        کلاس درس برخطی مربوط به موضوع این مقاله در کلاسهای درس اینترنتی در بخش اقتصاد موجود است.
                        نظریه بازی (به انگلیسی: Game Theory) شاخهای از ریاضیات کاربردی است که در علوم اجتماعی و به ویژه در اقتصاد، زیستشناسی، مهندسی، علوم سیاسی، روابط بینالملل، علوم کامپیوتر و فلسفه مورد استفاده قرار گرفته است. نظریه بازی در تلاش است توسط ریاضیات رفتار را در شرایط راهبردی یا بازی، که در آنها موفقیت فرد در انتخاب کردن وابسته به انتخاب دیگران میباشد، بدست آورد.
                        یک بازی شامل مجموعهای از بازیکنان، مجموعهای از حرکتها یا راهبردها (Strategies) و نتیجهٔ مشخصی برای هر ترکیب از راهبردها میباشد. پیروزی در هر بازی تنها تابع یاری شانس نیست بلکه اصول و قوانین ویژهٔ خود را دارد و هر بازیکن در طی بازی سعی میکند با به کارگیری آن اصول خود را به برد نزدیک کند. رقابت دو کشور برای دستیابی به انرژی هستهای، سازوکار حاکم بر روابط بین دو کشور در حل یک مناقشهٔ بینالمللی، رقابت دو شرکت تجاری در بازار بورس کالا نمونههایی از بازیها هستند.
                        نظریهٔ بازی تلاش میکند تا رفتار ریاضی حاکم بر یک موقعیت استراتژیک (تضاد منافع) را مدلسازی کند. این موقعیت زمانی پدید میآید که موفقیت یک فرد وابسته به راه بردهایی است که دیگران انتخاب میکنند. هدف نهایی این دانش یافتن راهبرد بهینه برای بازیکنان است.

                        تاریخچه
                        درسال ۱۹۲۱ یک ریاضیدان فرانسوی به نام امیل برل (Emile Borel) برای نخستین بار به مطالعهٔ تعدادی از بازیهای رایج در قمارخانهها پرداخت و تعدادی مقاله در مورد آنها نوشت. او در این مقالهها بر قابل پیشبینی بودن نتایج این نوع بازیها به طریق منطقی، تأکید کرده بود.
                        اگرچه برل نخستین کسی بود که به طور جدی به موضوع بازیها پرداخت، به دلیل آن که تلاش پیگیری برای گسترش و توسعهٔ ایدههای خود انجام نداد، بسیاری از مورخین ایجاد نظریهٔ بازی را نه به او، بلکه به یوهان ون نیومن (John Von Neumann) ریاضیدان مجارستانی نسبت دادهاند.
                        آن چه نیومن را به توسعهٔ نظریهٔ بازی ترغیب کرد، توجه ویژهٔ او به یک بازی با ورق بود.او دریافته بود که نتیجهٔ این بازی صرفاً با تئوری احتمالات تعیین نمیشود. او شیوهٔ بلوف زدن در این بازی را فرمولبندی کرد. بلوف زدن در بازی به معنای راهکار فریب دادن سایر بازیکنان و پنهان کردن اطلاعات از آنهاست.
                        در سال ۱۹۲۸ او به همراه اسکار مونگسترن(Oskar Mongenstern) که اقتصاددانی اتریشی بود، کتاب تئوری بازیها و رفتار اقتصادی را به رشتهٔ تحریر در آوردند. اگر چه این کتاب صرفاً برای اقتصاددانان نوشته شده بود، کاربردهای آن در در روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست، جنگ، بازیهای تفریحی و بسیاری زمینههای دیگر به زودی آشکار شد.
                        نویمن بر اساس راهبردهای موجود در یک بازی ویژه شبیه شطرنج توانست کنشهای میان دو کشور ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را در خلال جنگ سرد، با در نظر گرفتن آنها به عنوان دو بازیکن در یک بازی مجموع صفر مدلسازی کند.
                        از آن پس پیشرفت این دانش با سرعت بیشتری در زمینههای مختلف پی گرفته شد و از جمله در دههٔ ۱۹۷۰ به طور چشمگیری در زیستشناسی برای توضیح پدیدههای زیستی به کار گرفته شد.
                        در سال ۱۹۹۴ جان نش(John Nash) به همراه دو نفر دیگر به خاطر مطالعات خلاقانه خود در زمینهٔ تئوری بازی برندهٔ جایزه نوبل اقتصاد شدند. در سالهای بعد نیز برندگان جایزهٔ نوبل اقتصاد عموماً از میان نظریهپردازان بازی انتخاب شدند.
                        کاربردها
                        نظریه بازی در مطالعهٔ طیف گستردهای از موضوعات کاربرد دارد. از جمله نحوه تعامل تصمیم گیرندگان در محیط رقابتی به شکلی که نتایج تصمیم هر عامل موثر بر نتایج کسب شده سایر عوامل می باشد. در واقع ساختار اصلی نظریه بازی ها در بیشتر تحلیلها شامل ماتریسی چند بعدی است که در هر بعد مجموعه ای از گزینه ها قرار گرفته اند که آرایه های این ماتریس نتایج کسب شده برای عوامل در ازاء ترکیب های مختلف از گزینه های مورد انتظار است. یکی از اصلی ترین شرایط بکارگیری این نظریه در تحلیل محیط های رقابتی, وفاداری عوامل متعامل در رعایت منطق بازی است. در صورتی که این پیش شرط به هر دلیل رعایت نگردد, یا بایستی در انتظار نوزایی ساختار جدید دیگری از منطق تحلیلی بازیگران متعامل بود و یا به دلیل عدم پیش بینی نتایج بازی و یا گزینه های مورد انتظار سیستم تصمیم گیرنده به سراغ سایر روش های تحلیل در یک چنین محیط های تصمیم گیری رفت. هر چه قدر توان پیش بینی گزینه ها و نتایج حاصل از انتخاب آنها بیشتر باشد, عدم قطعیت در این تکنیک کاهش می یابد. نوعی از بازی نیز وجود دارد که به دلیل اینکه امکان برآورد احتمال وقوع نتایج در آنها وجود ندارد به بازی های ابهام شهرت دارند.
                        این نظریه در ابتدا برای درک مجموعهٔ بزرگی از رفتارهای اقتصادی به عنوان مثال نوسانات شاخص سهام در بورس اوراق بهادار و افت و خیز بهای کالاها در بازار مصرفکنندگان ایجاد شد.
                        تحلیل پدیدههای گوناگون اقتصادی و تجاری نظیر پیروزی در یک مزایده، معامله، داد و ستد، شرکت در یک مناقصه، از دیگر مواردی است که نظریه بازی در آن نقش ایفا میکند.
                        پژوهشها در این زمینه اغلب بر مجموعهای از راهبردهای شناخته شده به عنوان تعادل در بازیها استوار است. این راهبردها اصولاً از قواعد عقلانی به نتیجه میرسند. مشهورترین تعادلها، تعادل نش است. براساس نظریهٔ تعادل نش، اگر فرض کنیم در هر بازی با استراتژی مختلط ، بازیکنان به طریق منطقی و معقول راهبردهای خود را انتخاب کنند و به دنبال حد اکثر سود در بازی هستند، دست کم یک راهبرد برای به دست آوردن بهترین نتیجه برای هر بازیکن قابل انتخاب است و چنانچه بازیکن راهکار دیگری به غیر از آن را انتخاب کند، نتیجهٔ بهتری به دست نخواهد آورد.
                        کاربرد نظریه بازیها در شاخههای مختلف علوم مرتبط با اجتماع از جمله سیاست (همانند تحلیلهای بروس بوئنو د مسکیتا)، جامعه شناسی، و حتی روان شناسی در حال گسترش است.
                        در زیست شناسی هم برای درک پدیدههای متعدد، از جمله برای توضیح تکامل و ثبات و نیز برای تحلیل رفتار تنازع بقا و نزاع برای تصاحب قلمرو از نظریه بازی استفاده میشود.
                        امروزه این نظریه کاربرد فزایندهای در منطق و دانش کامپیوتر دارد. دانشمندان این رشتهها از برخی بازیها برای مدلسازی محاسبات و نیز به عنوان پایهای نظری برای سیستمهای چندعاملی استفاده میکنند.
                        هم چنین این نظریه نقش مهمی در مدلسازی الگوریتمهای بر خط (Online Algorithms) دارد.
                        کاربردهای این نظریه تا آن جا پیش رفته است که در توصیف و تحلیل بسیاری از رفتارها در فلسفه و اخلاق ظاهر میشود.
                        انواع بازی
                        نظریه بازی علی الاصول میتواند روند و نتیجهٔ هر نوع بازی از دوز گرفته تا بازی در بازار بورس سهام را توصیف و پیشبینی کند.
                        تعدادی از ویژگیهایی که بازیهای مختلف بر اساس آنها طبقهبندی میشوند، در زیر آمدهاست. اگر کمی دقت کنید از این پس میتوانید خودتان بازیهای مختلف و یا حتا پدیدهها وروی دادههای مختلفی را که در پیرامون خود با آنها مواجه میشوید به همین ترتیب تقسیمبندی کنید.
                        متقارن - نامتقارن (Symmetric - Asymmetric)
                        بازی متقارن بازیای است که نتیجه و سود حاصل از یک راه برد تنها به این وابسته است که چه راهبردهای دیگری در بازی پیش گرفته شود؛ و از این که کدام بازیکن این راهبرد را در پیش گرفتهاست مستقل است. به عبارت دیگر اگر مشخصات بازیکنان بدون تغییر در سود حاصل از به کارگیری راهبردها بتواند تغییر کند، این بازی متقارن است. بسیاری از بازیهایی که در یک جدول ۲*۲ قابل نمایش هستند، اصولاً متقارناند.
                        بازی ترسوها و معمای زندانی (در ادامه توضیح داده خواهد شد.) نمونههایی از بازی متقارن هستند.
                        بازیهای نامتقارن اغلب بازیهایی هستند که مجموعهٔ راهبردهای یکسانی برای بازیکنان در بازی وجود ندارد. البته ممکن است راهبردهای یکسانی برای بازیکنان موجود باشد ولی آن بازی نامتقارن باشد.

                        مجموع صفر - مجموع غیر صفر(Zero Sum - Nonzero Sum)
                        بازیهای مجموع صفر بازیهایی هستند که ارزش بازی در طی بازی ثابت میماند و کاهش یا افزایش پیدا نمیکند. در این بازیها، سود یک بازیکن با زیان بازیکن دیگر همراه است. به عبارت سادهتر یک بازی مجموع صفر یک بازی برد-باخت مانند دوز است و به ازای هر برنده همواره یک بازنده وجود دارد.
                        اما در بازیهای مجموع غیر صفر راهبردهایی موجود است که برای همهٔ بازیکنان سودمند است.

                        تصادفی - غیر تصادفی (Random - Nonrandom)
                        بازیهای تصادفی شامل عناصر تصادفی مانند ریختن تاس یا توزیع ورق هستند و بازیهای غیر تصادفی بازیهایی هستند که دارای راهبردهایی صرفاً منطقی هستند. در این مورد میتوان شطرنج و دوز را مثال زد.

                        با آگاهی کامل – بدون آگاهی کامل (Perfect Knowledge – Non-Perfect Knowledge)
                        بازیهای با آگاهی کامل، بازیهایی هستند که تمام بازیکنان میتوانند در هر لحظه تمام ترکیب بازی را در مقابل خود مشاهده کنند، مانند شطرنج. از سوی دیگر در بازیهای بدون آگاهی کامل ظاهر و ترکیب کل بازی برای بازیکنان پوشیدهاست، مانند بازیهایی که با ورق انجام میشود.
                        نمونههایی از بازیها
                        بازی ترسوها (Chicken Game)
                        دو نوجوان در اتومبیلهایشان با سرعت به طرف یکدیگر میرانند، بازنده کسی است که اوّل فرمان اتومبیلش را بچرخاند و از جاده منحرف شود.
                        بنابراین:
                        اگر یکی بترسد و منحرف شود دیگری میبرد؛
                        اگر هر دو منحرف شوند هیچکس نمیبرد اما هر دو باقی میمانند؛
                        اگر هیچکدام منحرف نشوند هر دو ماشینهایشان ( و یا حتی احتمالاً زندگیشان را) میبازند؛
                        معمای زندانی(Prisoner’s delimma)
                        نوشتار اصلی: معمای زندانیها
                        دو نفر متهم به شرکت در یک سرقت مسلحانه، در جریان یک درگیری دستگیر شدهاند و هر دو جداگانه مورد بازجویی قرار میگیرند. در طی این بازجویی با هریک از آنها جداگانه به این صورت معامله میشود:
                        اگر دوستت را لو بدهی تو آزاد میشوی ولی او به پنج سال حبس محکوم خواهد شد.
                        اگر هر دو یکدیگر را لو بدهید، هر دو به سه سال حبس محکوم خواهید شد.
                        اگر هیچکدام همدیگر را لو ندهید، هر دو یکسال در یک مرکز بازپروری خدمت خواهید کرد.
                        در این بازی به نفع هر دو زندانی است که هر دو گزینه سوم را انتخاب کنند، ولی چون هر کدام از آنها به دنبال کسب بهترین نتیجه برای خود یعنی آزاد شدن است و به طرف مقابل نیز اعتماد ندارد دوست خود را لو میدهد و در نتیجه هر دوی زندانیها متضرر میشوند.
                        منابع

                        برای مطالعه بیشتر
                        در ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ نظریه بازیها موجود است.

                        • ویدیوهای آموزشی نظریهی بازیها به زبان فارسی: http://xonomics.com/
                        • عبدلی قهرمان «نظریه بازیها و کاربردهای آن» انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران سال ۱۳۸۶ ISBN 0-415-

                        نظر

                        • azad1
                          عضو فعال
                          • Jan 2012
                          • 310

                          #13
                          روانشناسي بازار سهام
                          تورم را رصد كنيد تا ثروتمند شويد


                          گروه بورس- اگر چه در دنيا اغلب ثروتمندان در كنار رسيدن به رفاه لازم اهدافي همچون كسب شهرت را جستوجو ميكنند، اما در ميان سرمايهگذاران موفق جهان هستند افرادي كه ناشناس مانده و البته خواهان ناشناخته ماندن هم هستند، ولي عقايد جالب و خواندني در مورد ثروتمند شدن دارند؛ مثل برنارد مست كه از بيم تورم و كاهش قدرت خريدش در دوران پيري ثروتمند ميشود.


                          اين قسمت از كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت كه روايتگر زندگي نامه جالب اين سرمايهگذار ناشناخته از قول يكي از نزديكانش است را در ادامه بخوانيد:
                          هنگامي كه در هنگكنگ مشغول آزمايش طرح خود با عنوان خصوصيات شخصيتي سرمايهگذار (اين طرح، نقاط ضعف و قوت يك سرمايهگذار را مشخص ميكند) بودم، براي اولين بار با برنارد ملاقات كردم. از پاسخهاي او به پرسشنامه، كاملا متوجه شدم كه او تمام روشهاي پيروزمندانه سرمايهگذاري به غير از يك مورد را رعايت ميكند، كه اين امر مرا متحير كرد. به نظر ميرسيد كه از يكي از روشهاي مهم ـ هنگامي كه تصميم خود را در مورد خريد يا فروش چيزي گرفتيد، فورا اقدام به انجام آن كنيد ـ پيروي نميكند.
                          در اين مورد از او پرسيدم، زيرا ترديد داشتم كه شايد در ساختار پرسشهاي من نقصي وجود داشته باشد. او به من گفت كه صبح هر روز به بررسي پرتفوي سهام خود ميپردازد و تصميمات سرمايهگذاري خود را اتخاذ ميكند، اما تمام سفارشهاي خود را به بانكي در سوئيس ميسپارد. با توجه به اختلاف زماني، برنارد براي انجام سفارشهاي خود از طريق تلفن بايد در هنگكنگ تا بعد از ظهر صبر كند، زيرا در آن موقع است كه در زوريخ بازار شروع به كار ميكند. هنگامي كه با او آشنا شدم و روش او را درك كردم، مشخص شد كه او در واقع از تمام 23 روش پيروي ميكند.
                          برنارد گواه زندهاي است مبني بر اينكه لازم نيست شما سرمايهگذاري با صدها ميليون دلار سبد سهام يا حتي متخصصسرمايهگذاري باشيد تا با موفقيت از اين روشهاي پيروزمندانه پيروي كنيد.
                          علاوه بر اين، برنارد هيچگونه انگيزه جاه طلبي براي مطرحشدن نام خود، همچون بافت يا شوارتز ندارد. او نميخواهد سرمايه ديگران را مديريت كند و ترجيح ميدهد ناشناس بماند. هدف او بسيار ساده است، همانطور كه به من گفت: «در حالي كه در سن هفتاد و پنج سالگي هستم، نميخواهم قفسههاي يك سوپر ماركت را پر كنم تا از اين طريق هزينههاي زندگيام را تامين كنم. شاهد بودهام كه اين روند براي ديگران رخ داده است اما چنين اتفاقي براي من رخ نخواهد داد».
                          آنچه برنارد به عنوان بزرگترين تهديد براي امنيت مالي آينده خود مورد توجه قرار ميدهد، زياني است كه در اثر تورم در قدرت خريد پول ايجاد ميشود. همان طور كه او ميگويد، امروزه ارزش يك دلار كمتر از 5 درصد ارزش يك دلار در صد سال قبل، ميباشد. در مقابل، قدرت خريد يك اونس طلا نسبتا ثابت مانده است.
                          اين بحث، موضوعي است كه برنارد به طور مفصل به مطالعه آن پرداخته است. او حتي پايان نامه مقطع دكتراي خود در دانشگاه «سنت گالن» را در مورد بانكهاي مركزي و ذخاير طلاي آنها نوشته است (گرچه به دليل دريافت يك پيشنهاد جالب كاري در آسيا در واقع او هرگز پايان نامه خود را ارائه نداد). او مجذوب تاريخ و نظريه پول شده است و امروزه دانش او در اين زمينه، مبناي فلسفه سرمايهگذاري او را تشكيل ميدهد.
                          اولين سرمايهگذاري او روي نقره و در سال 1985 بود. او به ياد ميآورد كه به تعطيلات رفته بود و حتي به مدت ده روز هيچگونه روزنامهاي نخوانده بود. هنگامي كه با تاكسي به سوي فرودگاه ميرفت تا به خانه برگردد، در روزنامه از رشد 20 درصدي نقره باخبر شد. او فورا به شناسايي سود خود اقدام كرد.
                          نابغه سرمايهگذاري محو ميشود
                          در آن زمان، برنارد تنها به صورت تفنني در بازارها مشغول بود. تمركز اصلي او به ايجاد شركتش معطوف بود. او به من گفت كه تا سال 1992 هيچگونه سرمايهگذاري مهمي انجام نداده است. يكي از دوستان برنارد در بخش بازرگاني بانك بزرگي در سوئيس كار ميكرد. آنها با يكديگر وارد بازار معاملات آپشن نقره شدند و به ميزان 60000 دلار خريد كردند. كمي پس از ورود آنها به بازار، قيمت نقره به شدت افزايش يافت. به اينترتيب آنها سرمايه خود را ده برابر كردند!
                          برنارد اينگونه به خاطر آورد: «ما احساس نابغه بودن كرديم!»
                          ميخواستم بدانم كه پس از آن چه اتفاقي افتاد. آنها از طريق فروش استقراضي شاخص S&P سعي در تكرار موفقيت خود داشتند. اما قيمت سهام شركتهاي موجود در بورس آمريكا پايين نيامد و آنها افزايش سرمايهگذاري خود را آغاز كردند. در حالي كه احساس نابغه بودن داشتند، برنارد و دوستش به فروش استقراضي خود افزودند، اما تنها شاهد رشد شديد بازار بودند. برنارد گفت: «نابود شدم. تمام سود حاصل از سرمايهگذاري روي نقره به علاوه سرمايهگذاري ابتدايي خود را از دست دادم و سپس متحمل زيان بيشتري نيز شدم».
                          در آن زمان بود كه برنارد متوجه اين واقعيت شد، كه اولين اقدام براي سرمايهگذاري موفق «حفاظت از خود در برابر خويشتن» ميباشد.
                          ايجاد قوانين
                          برنارد دست به كاري زد كه افراد بسيار كمي اقدام به انجام آن ميكنند. او چندين ماه را به ايجاد يك روش كامل سرمايهگذاري اختصاص داد و زمان بيشتري را صرف آزمايش اين روش كرد و به اينترتيب توانست به هدف اصلي خود دست يابد: اطمينان يافتن از داشتن استقلال و امنيت مالي در باقي زندگي.
                          او هدف اصلي سرمايهگذاري خود را حفظ قدرت خريد سرمايه خود تعريف كرد. برنارد بر اين باور است كه ايمنترين راه براي رسيدن به اين هدف، سرمايهگذاري روي فلزات گرانبها، به ويژه طلا ميباشد.
                          برنارد داراييهاي خود را به چهار بخش تقسيم كرد: بيمه عمر، املاك و مسكن، شمش طلا و يك پرتفوي سهام متشكل از سهام مربوط به معادن و سرمايهگذاري در معاملات آتي فلزات گرانبها.
                          او تمام اين چهار گروه را كاملا مجزا از يكديگر حفظ ميكند، تا حدي كه براي رهن داراييهاي خود و براي نگهداري از شمشهاي طلاي خود از بانكهاي مختلفي استفاده ميكند.
                          سه گروه اول از داراييهاي او ستون اصلي امنيت مالي او را تشكيل ميدهند. هدف او از حفظ اين سبد سهام و ايجاد سودي است كه از طريق آن ميتواند مالكيت خود در مورد طلا را افزايش دهد.
                          برنارد تصور ميكند كه كالاها، از جمله طلا، در حال حاضر پايينتر از ارزش واقعي خود ارزشگذاري شدهاند و اين باور، مبناي اصلي سيستم سرمايهگذاري طراحي شده توسط او ميباشد.
                          طلا يا سهام طلا؟
                          برنارد مالك مقداري طلا است اما از آنجا كه بهرهاي به طلا تعلق نميگيرد، داشتههاي او در طول زمان افزايش نمييابد. براي محقق ساختن اين هدف او اقدام به خريد سهام شركتهاي حفاري معادن طلا نمود. خود او اينگونه ميگويد: «افزايش قيمت سهام اين معادن به طور معمول در حدود 2 يا 3 برابر افزايش قيمت خود اين فلز است.»
                          برنارد سيستم سرمايهگذاري كاملي با معيارهاي دقيق براي انتخاب سهام معادن، در هنگام خريد، طراحي كرده است. اولين معيار مورد توجه او مكان سرمايهگذاري است. او از سرمايهگذاري در شركتهايي كه در كشورهاي خاصي واقع شدهاند، خودداري ميكند. علت اين كار او چيست؟ او ميگويد: «من به هيچ وجه به اين بازارها اطمينان نميكنم. حقوق اموال و دارايي در اين كشورها حوزهاي كاملا ناامن است. آنها دچار فساد هستند و دولتها هر كاري كه مايلند انجام ميدهند».
                          برنارد به طور توجيهپذير از اين موضوع هراس دارد كه روزي از خواب بيدار شود و متوجه شود كه معادن شركتي كه او در آن سرمايهگذاري كرده است تعطيل شده و سهام او بيارزش شده است.
                          در مرحله بعد برنارد به انواع ارز توجه ميكند. در آن زمان كه با او مصاحبه كردم، يعني ژوئن 2004، او از هيچگونه سهام معادن در استراليا يا آفريقاي جنوبي «عمدهترين كشورهاي توليدكننده طلا در جهان» برخوردار نبود. دليل آن اين بود كه دلار استراليا و راند آفريقاي جنوبي هر دو به شدت در برابر دلار آمريكا با افزايش ارزش روبهرو شده بودند.
                          برنارد گفت: «تا حدود يك سال پيش، مقداري سهام طلاي آفريقاي جنوبي را داشتم، اما هنگامي كه متوجه شدم آنها نميتوانند براي من سودي ايجاد كنند، آنها را فروختم. با وجود اينكه آنها داراي حجم زيادي از طلا هستند، اما به دليل رشد بسيار زياد راند در برابر دلار، آنها نميتوانند آنرا با سود چنداني از زمين خارج كنند.»
                          معيار بعدي او، مديريت است. همچون بافت، او نيز ميخواهد از رفتار مناسب مديران با سهامداران مطمئن باشد. برنارد ميخواهد با مديراني سرمايهگذاري كند كه در گذشته با موفقيت سپردهها را توسعه دادهاند. او همچنين پروژههاي كنوني آن شركت را بررسي ميكند تا ديدگاههاي آنها را ارزيابي نمايد.
                          برنارد تمام اطلاعات خود را از طريق اينترنت جمع آوري ميكند. او ميگويد: «شما پنج سال قبل امكان انجام چنين كاري را نداشتيد. اما اكنون حجم زيادي از اطلاعات در دسترس شما قرار دارد.» وب سايت شركتها، گزارشهاي سالانه، اطلاعات مالي، اطلاعيههاي رسمي و مواردي از اين قبيل را در دسترس قرار ميدهند. اطلاعات مربوط به قيمت سهام در كنار نمودارهاي قيمتهاي گذشته آنها كاملا در دسترس ميباشد كه ابزار بسيار سودمندي براي برنارد هستند.
                          اهميت حجم سرمايهگذاري
                          از ميان حدود 350 سهمي كه او بررسي كرد، 47 سهم با معيارهاي او مطابقت داشت. به تبعيت از رويكرد آماري ويژه، او مالكيت تمام آنها را به دست ميآورد اما سرمايهگذاري مشابهي در تمام آنها انجام نميدهد. ميزان تخصيص سرمايه براي هر يك از آنها به ارزيابي او از جايگاه آن شركت در چرخه توسعه، بستگي دارد.
                          براي او، سهام معادن به سه دسته تقسيم ميشوند:
                          • شركتهاي توليدكنندهاي كه معمولا سود سهام پرداخت ميكنند.
                          • شركتهايي كه به واسطه اكتشافات اثبات شده خود همچنان در فرآيند توسعه قرار دارند، كه اغلب در شراكت با يكي از شركتهاي عمده معدني ميباشند.
                          • شركتهاي اكتشافي كه صرفا در زمينه اكتشافات فعاليت دارند و احتمال از بين رفتن تمام سرمايه آنها در كنار احتمال كسب سودي كلان از طريق يك كشف بزرگ، وجود دارد.
                          برنارد احساس ميكند كه شركتهاي قرار گرفته در دسته دوم ـ آنهايي كه به توليد نزديكتر هستند ـ داراي بهترين تناسب از نظر ريسكپذيري ـ پاداش هستند. آنها در حال تبديل شدن از مصرفكنندگان پول نقد به توليدكنندگان بزرگ پول نقد هستند. بنابراين پرتفوليوي سهام برنارد به سوي اين دسته از شركتها بيشتر است.
                          در حال حاضر او كمترين حجم از سرمايهگذاري خود را به توليدكنندگان موجود اختصاص ميدهد، زيرا احساس ميكند كه اين شركتها كمترين ميزان اهرم در مورد قيمت طلا را ارائه ميكنند. برنارد همچنين قوانين مفصلي در مورد زمانبندي خريد و فروش سهام خود دارد.
                          منبع:www.bourse24.ir

                          نظر

                          • azad1
                            عضو فعال
                            • Jan 2012
                            • 310

                            #14
                            روانشناسي بازار سهام
                            راههايي كه به موفقيت در بازار سهام ختم ميشود


                            برنارد را كه ميشناسيد. همان سرمايهگذاري كه هفته گذشته به شما معرفي شد، فردي كه از ترس تورم به سرمايهگذاري در بازارهاي سهام پرداخت و البته روشهاي منحصر به فردي هم براي خود داشت.


                            در دومين و البته آخرين بخش از زندگينامه او، منتشر شده در كتاب 23 اصل موفقيت وارن بافت به بررسي ديگر روشها و دلايل موفقيت برنارد در بازار سهام ميپردازيم.
                            مرور اين بخش از زندگينامه او يك پيام مهم دارد و آن اينكه يك سرمايهگذار موفق بايد حواسش به همه جا باشد.
                            اين بخش از زندگينامه برنارد كه از سوي يكي از نزديكانش نقل شده است را در ادامه بخوانيد:
                            برنارد به من گفت «رفتن به هنگكنگ بهترين تصميمي بود كه تا به حال در مورد امور مالي گرفتهام. نرخ ماليات به حدي پايين است كه ميتوانم در اينجا بهتر از هر جاي ديگري در جهان، سرمايه خود را افزايش دهم.»
                            در شهري كه تعداد ماشين رولز رويس در آن بيش از هر جاي ديگر دنيا است، برنارد حتي يك ماشين شخصي ندارد. «چرا بايد در جايي كه اتوبوسها عالي و تاكسيها ارزان و فراوان هستند، ماشين شخصي داشته باشيم؟»
                            هنگامي كه ارزش يكي از سهام او دو برابر ميشود، برنارد نيمي از آن سهام را ميفروشد و سرمايهگذاري ابتدايي خود را باز پس ميگيرد. در نتيجه، او ميگويد، «در حدود يك سوم از سهام من، در حقيقت به رايگان به دست آمده است.»
                            بايد حواستان به همه جا باشد
                            يكي ديگر از قوانين خروج، اين است كه در هنگام بالاتر رفتن قيمت طلا از هدف قيمتي تعيين شده، سودهاي خود را در بانك قرار دهد. اگر طلا طبق انتظارات برنارد رشد كند، گاهي اوقات ظرف چند سال بعد از آن، او تمام سهام معادن خود را خواهد فروخت و به دنبال حوزه ديگري براي سرمايهگذاري خواهد گشت.
                            او سه ساعت در روز را به تماشاي رويدادهاي سياسي و اقتصادي كه ميتواند بر داراييهاي او اثرگذار باشد، اختصاص ميدهد و به دنبال گزينههاي جديدي براي اضافه كردن به فهرست سهام مورد تاييد ميگردد و همچنين سهام كنوني خود را تحت نظر ميگيرد تا از ادامه روند آنها به سوي معيارهاي سرمايهگذارياش مطمئن شود. اگر چنين روندي را نداشته باشند، آنها را ميفروشد.
                            برنارد سهام خود را بدون استفاده از اهرم ميخرد و سپس از آنها به عنوان وثيقهاي براي تامين مالي خريدهاي آتي شمس طلا استفاده ميكند كه دومين عامل در راهبرد تجاري او به شمار ميرود.
                            در صورتي كه قيمت طلا به بالاتر از ميزان معيني برسد، او شروع به فروش سهام خود ميكند. او اين پول را دريافت ميكند و از آن براي تحويل گرفتن طلاهايي كه از طريق قراردادهاي آتي خريداري كرده است، استفاده ميكند. اين شمشها را به اندوخته اوليه فلزات گرانبهاي خود اضافه ميكند.
                            موقعيتشناس خوبي باشيد
                            براي محافظت از خود در برابر سقوط فاجعهآميز قيمت طلا و اجتناب از ورشكستگي، او دستورهاي توقف زيان را براي سهام خود به خوبي تنظيم كرده است. علاوه بر اين او از ضربه گير محافظ بسيار بزرگي، برخوردار است. «سرمايهگذاري خود در زمينه طلا را با ميانگين قيمتي در حدود 310 دلار براي هر اونس (در مقايسه با قيمت كنوني 408 دلار) انجام دادم، بنابراين طلا بايد سقوط بسيار شديدي داشته باشد كه باعث نگراني من شود.»
                            رويكرد كلي او بسيار محتاطانه است. بر خلاف خريدار معمولي خانه كه مدت زمان اقساط وام رهني خود را افزايش ميدهد تا در زمان افزايش قيمت ملك، سرمايه پرداخت شده را به دست آورد، برنارد حتي در هنگام ارزشيابي داراييهاي خود، درآمدهاي تحقق نيافته خود را به حساب نميآورد.
                            تنها سودي كه او به عنوان بخشي از خالص دارايي خود محسوب ميكند آن بخشي از سود است كه براي او تحقق يافته است و همچنين در حالي كه سود تحقق نيافته را به حساب نميآورد اما زيانهاي تحقق نيافته را از داراييهاي خود كم ميكند. به عبارت ديگر او پرتفوليوي سهام خود را با توجه به بهاي تمام شده يا قيمت بازار ـ هر كدام كه كمتر باشد ــ ارزشيابي ميكند.
                            سرمايهگذاري شبيه بازي شطرنج است
                            فرض اصلي برنارد بر اين است كه كالاها كمتر از ارزش واقعي خود ارزشگذاري شدهاند. سرانجام آنها به صورت كامل ارزشگذاري خواهند شد. بنابراين او ميداند كه سيستم كنوني او روزي كارآيي خود را از دست خواهد داد.
                            در واقع او اين انتظار را دارد كه زماني در پنج يا ده سال آينده، تمام سهام معادن خود را بفروشد و طلاي مربوط به قراردادهاي آتي خود را تحويل گيرد و احتمالا حتي برخي از شمشهاي اندوخته اوليه خود را بفروشد.
                            «سرمايهگذاري همچون بازي شطرنج است. شما بايد به دقت در مورد زمان حال فكر كنيد، اما همچنين بايد به آينده و به حركات چهارم، پنجم، ششم يا هفتم خود توجه داشته باشيد». به اينترتيب او هم اكنون به گسترش حيطه خود به سهام بخش انرژي، توجه دارد، و آزمايش گونه ديگري از سيستم خود در اين حيطه را آغاز كرده است.
                            يك سرمايهگذار تجربي باشيد
                            همچون سرمايهگذاران مشهوري كه تا اينجا در موردشان صحبت كرديم، برنارد نيز سيستمي طراحي كرده است كه تمام 12 مورد ضروري را در خود جاي داده است. و به مانند رويكرد سرمايهگذاري آنها، رويكرد سرمايهگذاري برنارد نيز بسيار شخصي و اختصاصي است و كاملا بر مبناي سابقه منحصر به فرد، مطالعات، تجارب و علايق شخصي او طراحي شده است.
                            برنارد ميگويد: «برخي از دوستانم فكر ميكنند كه ديوانه هستم، اما من از روش كنوني خود بسيار خرسند هستم و شبها بسيار راحت ميخوابم.» او به من گفت : «از اين روش پيروي ميكنم زيرا در حال حاضر اين امنترين راهي است كه من براي حفظ قدرت خريد سرمايه خود، ميشناسم. اگر راه بهتري سراغ داشته باشم، از آن راه تبعيت ميكنم و همين امروز آن راه را جايگزين روش خود ميكنم.»
                            با وجود اينكه روش او كاملا غير متعارف است، اما براي او موثر واقع شده است. او به دقت از آن پيروي ميكند. براي اطمينان يافتن از عدم تخطي از اين روش، او يادداشتي حاوي رهنمودها ـ قانونهاي خودش ـ را نگه ميدارد و دائما به آنها مراجعه ميكند.
                            از اشتباهاتتان نترسيد
                            او ميپذيرد كه گاهي اوقات مرتكب اشتباه ميشود. او در ادامه به من گفت: اگر مرتكب اشتباه شديد، اصلا نترسيد! اگر بترسيد توانايي هر اقدامي را از دست ميدهيد و به بدترين دشمن خود تبديل ميشويد. من فقط با خود ميگويم: آه چه اشتباهي! و بدون تحت تاثير قرار گرفتن احساسات عملكرد خود را بازبيني ميكنم و اقدامات ضروري را انجام ميدهم.»
                            او به من گفت كه فهرست خود را هر شش ماه يكبار به دقت مرور، و فعاليتهاي خود را ارزيابي ميكند تا از رعايت قوانين خود، مطمئن شود و به اين موضوع توجه دارد كه آيا نكته جديدي براي بهبود اين قوانين، آموخته و يا كشف كرده است.
                            چنين سختگيري و صرف وقت و انرژي در هر حيطهاي غير معمول است. اما اين عاملي است كه برنارد را همچون بافت، شوارتز، آيكان و تمپلتون به سرمايهگذاري بسيار موفق تبديل كرده است.
                            منبع: www.bourse24.ir

                            نظر

                            • azad1
                              عضو فعال
                              • Jan 2012
                              • 310

                              #15
                              روانشناسي بازار سهام
                              ندانستن عيب نيست...


                              گروه بورس- «ندانستن عيب نيست، نپرسيدن عيب است» ضربالمثل قديمي و البته بسيار كاربردي است كه در روابط اجتماعي بارها با آن برخورد كردهايم.


                              افرادي كه نميدانند و البته دوست ندارند كه ديگران بدانند كه آنها نميدانند، میتوانند به خود و دیگران آسیب برسانند تا جايي كه در پس رفتار نامناسب اين افراد، خيلي از انسانها به كجراهه تغيير مسير ميدهند، آن هم فقط به اين خاطر كه آنها خود را دانا به هر چيز معرفي كردهاند.
                              اين در حالي است كه در جوامع پيشرفته دنيا اصل «ندانستنعيب نيست، نپرسيدن عيب است» حتي در افراد موفق سرشناس جهان نيز پذيرفته شده است. مرور زندگينامه افراد موفقي مثل وارن بافت، آيكان، جورجي شورتز، برنارد، تمپلتون و... همه حاكي از عطش اين افراد براي دانستن و آموزش است.در كتاب 23 اصل موفقيت در بازار سهام از قول يكي از سرمايهگذاران موفق دنيا ميخوانيم: روزي در كلاس تنيس، مربي به زمين كناري اشاره كرد و از من پرسيد: «فكر ميكني سابقه آنها در بازي تنيس چقدر است؟»در زمين كناري، دو زوج به صورت دو نفره مشغول بازي بودند كه سن همه آنها ميان 55 تا 65 سال به نظر ميرسيد. براي چند لحظه بازي آنها را تماشا كردم. متوجه شدم كه هيچ يك از آنها، نكاتي كه من به تازگي آموخته بودم را رعايت نميكنند. در واقع ضربه زدن آنها به توپ همانند ضربههاي من پيش از آموزش ديدن، بود. بنابراين گفتم: «فكر ميكنم، دو يا سه سال است كه تنيس بازي ميكنند.»مربي پاسخ داد: «در حدود 15 تا 20 سال است! آنها هرگز آموزش نديدهاند. هرگز عملكرد خود را ارتقا ندادهاند و پس از اين نيز نخواهند داد. با وجود اينكه تو يك بازيكن مبتدي هستي، ميتواني با استفاده از چيزهايي كه به تازگي ياد گرفتهاي در مقابل بازيكناني مانند آنها بايستي و بر آنها پيروز شوي.»حتي اگر بداني كه هرگز به مسابقات ويمبلدون نخواهي رفت، يا شانسي براي بازي با تايگر وودز در مسابقات استادان تنيس نداري، با اين حال ميداني كه ميتواني سطح بازي خود را با يادگيري تكنيكهايي كه حرفهايها به آن مسلط هستند، به شدت ارتقا دهي.به همينترتيب حتي اگر انتظار نداشته باشيد كه به وارن بافت يا جورجي شوارتز بعدي تبديل شويد، آموختن روشهاي بزرگترين سرمايهگذاران جهان مطمئنا نتايج سرمايهگذاري شما را بهبود ميبخشد.
                              فهرست برداري از فعاليتها
                              پيش از آنكه به جايگاه مورد نظر خود برسيد، بايد از جايگاه كنوني خود آگاه باشيد. به همين دليل است كه مربي تنيس يا گلف در ابتدا از شما ميخواهد تا چند ضربه بزنيد. سپس او ميتواند تشخيص دهد كه چه كاري را درست و چه كاري را به اشتباه انجام ميدهيد و متوجه ميشود كه براي ارتقاي سطح بازي شما از كجا آغاز كند.در صورتي كه از من بخواهيد تا مربي سرمايهگذاري شما باشم، من نيز دقيقا چنين كاري را انجام ميدهم. مجموعهاي از پرسشها را در مورد سرمايهگذاريهاي گذشته شما ميپرسم و رفتارهاي سرمايهگذاري شما را مشخص ميكنم، به اينترتيب ميتوانم روشهاي خوب و بد شما در سرمايهگذاري را تشخيص دهم.بگذاريد براي اهميت دانستن مروری دوباره داشته باشيم به زندگينامه ژئوف؛ يكي از مشتريان من كه اگر پول خود را در بانك قرار داده بود و اصلا سرمايهگذاري نميكرد 5 ميليون دلار به نفع او بود. هنگامي كه ژئوف سرمايهگذاريهاي قبلي خود را بررسي كرد، متوجه شد كه در سرمايهگذاريهايي كه به تنهايي و بر اساس تشخيص خودش، اقدام كرده بود، موفق به كسب سود شده است. او به من گفت: «ميتوانستم آن قيمتها را مشاهده كنم كه به طرز چشمگيري مناسب بودند. آن معاملات عملا با قيمتي بسيار ارزان در حال انجام بودند.»تمام كارهاي ديگر او منجر به ناكامي شده بود. حتي در زمينه مسكن نيز ـ هنگامي كه با شريك خود سرمايهگذاري كرد ـ چنين بود. دليل اين تفاوت چه بود؟ او تنها به توصيه ديگران اقدام به خريد سهام ميكرد. با از دست دادن پول زيادي از اين طريق، او سپس چندين ميليون دلار در يك شهرك مسكوني سرمايهگذاري كرد كه اين شهرك به يكي از مشاوران او در بازار سهام مربوط ميشد! (اكنون با گذشت ده سال، اگر خوش شانس باشد فقط سرمايه ابتدايي خود را به دست ميآورد.)به اينترتيب چرا او به صورت شخصي، سرمايهگذاريهاي بيشتري در بخش مسكن انجام نداد؟ شور و اشتياق ثروت زيادي كه افراد ديگر از طريق سهام به دست آورده بودند، او را كور كرد و هرگز اين توفيق شامل حال او نشد كه به بررسي نقاط ضعف و قوت خود بپردازد. همچون بسياري از افراد كه به گمان خود سرمايهگذار هستند، تنها چيزي كه او با خود به مجلس ميبرد دسته چك بزرگش بود.
                              برندهها و بازندهها
                              آنچه من از ژئوف خواستم، تقسيم بندي سرمايهگذاريهاي گذشتهاش به دو دسته برندهها و بازندهها بود. اين كار، اقدامي بسيار موثر است كه به شما كمك ميكند تا فورا كارهاي صحيح و كارهاي اشتباه خود را مشخص نماييد.تنها كافي است كه تمام سرمايهگذاريهايي كه تا كنون انجام دادهايد را به دو دسته تقسيم كنيد: آنهايي كه براي شما سودآور بودند و آنهايي كه موجب زيان شما شدهاند. سپس سرمايهگذاريهاي هر دسته را بررسي كنيد تا نقاط مشترك آنها را بيابيد و همچنين تفاوت آنها با سرمايهگذاريهاي دسته ديگر را نيز مشخص كنيد. در مورد هرسرمايهگذاري فكر كنيد و از خود بپرسيد كه چه اقداماتي انجام داديد: دليل شما براي خريد آن چه بوده است؟ چگونه به خريد آن ترغيب شديد؟ آيا خودتان تحقيق كرديد يا از ايدههاي شخص ديگري پيروي كرديد؟ آيا بدونترديد عمل كرديد يا در انجام آن تعلل كرديد؟ آيا با اطمينان ميدانستيد كه چه كاري انجام ميدهيد، يا در هنگام تماس گرفتن با كارگزار همچنانترديدها شما را آزار ميداد؟ (اگر احساس اطمينان داشتيد، آيا اين احساس در واقع اعتماد به نفس مفرط بود؟) هنگامي كه آن را خريديد، آيا ميدانستيد كه چه ميزان از رشد قيمت باعث خواهد شد تا آن را بفروشيد؟ آيا تا آنجا كه در توان شما بود خريد كرديد، يا سرمايه ناچيزي را به آن اختصاص داديد؟
                              من يك بازنده هستم
                              مشكلات سرمايهگذاري ژئوف عميقتر از آن بود كه تنها به رفتارهايش مربوط شود. باور اساسي او در مورد خودش به عنوان يك سرمايهگذار اين بود: «من يك بازنده هستم.» وقتي تشخيص دادم كه او در واقع در يكي از حوزههاي سرمايهگذاري موفق عمل كرده است، او به سادگي نسبت به اين موضوع بياعتنايي كرد و به من يادآوري كرد كه او يك بازنده بوده است و ادامه داد: «حتي بازندهها نيز گاهي اوقات شانس ميآورند.» پيش از آنكه ژئوف بتواند هرگونه روش موفق سرمايهگذاري را بپذيرد، مجبور بودم روي او كار كنم تا باور منفي خود در مورد خودش را تغيير دهد. ما تمايل داريم تا باورهاي خود را ثابت فرض كنيم. در واقع آنها در طول زمان تغيير ميكنند. در نمونهاي پيش پا افتاده، احتمالا شما زماني به بابا نوئل، خرگوش يكشنبه مقدس و فرشته مهربون اعتقاد داشتهايد و اگر به گذشته بينديشيد، مطمئنا متوجه ميشويد كه بسياري از باورهاي پيچيده شما در طول زمان تغيير كردهاند.
                              برخلاف ژئوف، وارن بافت و جورجي شوارتز هر دو بر اين باورند كه شايسته موفقيت و كسب منفعت هستند و خودشان مسوول سرنوشت خود هستند. داشتن چنين باورهايي براي موفقيت در سرمايهگذاري ضروري است.
                              باورها غالبا از تجارب ناشي ميشوند. اگر فردي مانند ژئوف باشيد ممكن است احتياج به كمي كمك داشته باشيد تا باورهاي خود را تغيير دهيد. گرچه براي اغلب افراد، تنها تغيير تجربهها از طريق عمل كردن به روشهاي پيروزمندانه سرمايهگذاري ميتواند براي تبديل باورهاي منفي به باورهاي مثبت كافي باشد.
                              منبع: www.bourse24.ir

                              نظر

                              در حال کار...
                              X