پاسخ : نبض سیاست
سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور پیرامون دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم.
به گزارش میدان ۷۲، سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور پیرامون دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم. جالب این است که من فکر می کردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه ی فیلم برداری می آیند فرقی نخواهد کرد. وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.
http://72sq.com/83717/%D8%A2%D9%82%D...F-%D8%A7%D8%B2
اگر به احمدی نژاد توهین کرده بود و بدگویی اش را میکرد الان همین آدم تیتر اول همین روزنامه ها و سایتها بود ! و البته کلی هم تعریف و تمجیدش را می کردند !
یا اگر به جای تعریف از احمدی نژاد ! از روحانی تعریف کرده بود ! برایش می نوشتند ستاره بازیگری و سینمای ایران و ... !
این روش همان روش تکفیری هاست !
حتی با این کارها هم راه به جایی نمی برید !
در اصل توسط negarminavi پست شده است
View Post
روایت سحر قریشی از ملاقات دکتر احمدی نژاد؛
آقای احمدی نژاد کاریزمای عجیبی دارد/ از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم + فیلم
آقای احمدی نژاد کاریزمای عجیبی دارد/ از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم + فیلم
سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور پیرامون دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم.
به گزارش میدان ۷۲، سحر قریشی بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور پیرامون دکتر احمدی نژاد اظهار داشت: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم. خیلی جالب است! من هیچ احساسی به سیاست ندارم. بسیار خنثی هستم. چون سواد آن را ندارم و نمی فهمم، کوچکترین صحبتی درباره سیاست نمی کنم. جالب این است که من فکر می کردم اگر ایشان را ببینم، ایشان برای من با بقیه افراد که سر صحنه ی فیلم برداری می آیند فرقی نخواهد کرد. وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.
http://72sq.com/83717/%D8%A2%D9%82%D...F-%D8%A7%D8%B2
در اصل توسط mjtb پست شده است
View Post
این نگاه همراه با تاسف، صرفاً به واسطه سطح سواد این چهرهها نیست، بلکه به واسطه تاثیرگذاری این چهرهها با وجود این سطح سواد محدود است. در واقع نگرانی از بابت کمسوادی چهرههایی چون قریشی وجود ندارد، بلکه نگرانی از دو میلیون و صد هزار دنبال کننده صفحه اینستاگرام قریشی است که طبیعتاً بخش قابل توجهی از آنها طرفدارانش هستند.
گفتوگوی تازه یک بازیگر زن سینما با یکی از مجریان تلویزیون و پاسخهای عجیب این بازیگر به برخی از بدیهیترین پرسشهای قابل تصور در حالی به بحث روز بدل شده که سوای دانش این چهره و نظایر او، موقعیت اجتماعی که با تکیه بر این سطح از سواد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به دست آورده محل تامل است.
به گزارش «تابناک»؛ سحر قریشی در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور با پرسشهایی مواجه شد که با صراحت به آنها پاسخ داد و همین موضوع بسیار چالشزا بود. سحر قریشی در مواجهه با تصاویر چهرههایی که مقابلش قرار میگرفت، «کوئنتین تارانتینو» نویسنده، کارگردان و بازیگر سرشناس سینمای آمریکا را نشناخت و همین اتفاق درباره «فرانسیس فوردکاپلو» کارگردان پدرخوانده نیز اتفاق افتاد.
رشیدپور از نشان دادن چهره «فوردکاپلو» به قریشی گفت که این چهره کارگردان سه گانه پدرخوانده است که قریشی این بار «فوردکاپولا» را با آل پاجینو اشتباه گرفت و گفت: «چقدر پیر شده است»، تا در ادامه این بازی، رشیدپور چهره «یوکیو آمانو» مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی را به او نشان دهد و سحر قریشی طبیعتاً این چهره را نیز نشناسد.

مجری برنامه دید در شب از این موقعیت استفاده کرد و به قریشی گفت: «خانم، ایشان آقای وینچستر برنده اسکار بهترین بازیگری هستند. چطور نمیشناسید». در ادامه وقتی قریشی کاملاً این گفته رشیدپور را پذیرفت و اصراری بر سوادش ننمود، رشیدپور از شوخیاش و دست انداختن این بازیگر سینما و تلویزیون پرده برداشت.
البته این گفتوگو، با گفتههای تاسف آور دیگری نیز همراه بود اما شاید هیچ بخشی تاثربرانگیزتر از دیالوگهای فوق نبود؛ دیالوگهایی که نشان میدهد سطح سواد عمومی و آگاهی از مسائل روز کشور نزد برخی از چهرههای مطرح کشورمان تا چه حد پایین است و حتی این چهرهها شناختِ حداقلی در خصوص حوزه تخصصیشان یعنی سینما نیز ندارند.
این نگاه همراه با تاسف، صرفاً به واسطه سطح سواد این چهرهها نیست، بلکه به واسطه تاثیرگذاری این چهرهها با وجود این سطح سواد محدود است. در واقع نگرانی از بابت کمسوادی چهرههایی چون قریشی وجود ندارد، بلکه نگرانی از دو میلیون و صد هزار دنبال کننده صفحه اینستاگرام قریشی است که طبیعتاً بخش قابل توجهی از آنها طرفدارانش هستند.

شاید این حجم طرفدارای و همراهی با چنین چهرهای را بتوان در کنار مخاطب محدود نخبگان و نوابغ حال حاضر ایران قرار داد که کتب شناخته شده ترین آنها از چند ده هزار نسخه فزونی نمیرود و شاید اگر در چنین فضاهایی حضور یابند، مخاطبشان در خوشبینانه ترین برآورد از چندصدهزار تن فزونی نیابد.
یک نگاه کلی به مخاطبان این بازیگر و چهرههایی نظیر او به مدد جادوی تصویر یک شبه ره صدساله را پیمودهاند، نشان میدهد که قریب به اتفاق طرفدارانش از طبقه نوجوان و جوان هستند و گروه سنی که علاقمندیها و سبک زندگی امثال قریشی را پی میگیرد، در رده سنی 12 تا 25 سال قابل تعریف است.
اما تلخ ترین بخش ماجرا که نمیتوان از کنارش به سادگی گذر کرد این است که بخشی از این طیف سنی نیز سبک زندگی و معلوماتی شبیه به قریشی دارند. در واقع قریشی را میتوان در تعداد بیشتری در سطح جامعه تکثیر و مشاهده کرد و اینکه تصور شود این عارضه در این بازیگر محدود شده، یک خیال خام است و واقعیت تلخ در آینده کشور آثار پررنگی خواهد داشت.
این هم ویدئوی به اضافه تابناک دیشب که این بخش از صحبتها توش هست:
http://www.tabnak.ir/fa/news/553777/...8C%D9%87%D8%A7
کد خبر: ۵۵۳۹۱۵
تاریخ انتشار:
۲۳ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۹
-14 December 2015

به گزارش «تابناک»؛ سحر قریشی در برنامه دید در شب با اجرای رضا رشیدپور با پرسشهایی مواجه شد که با صراحت به آنها پاسخ داد و همین موضوع بسیار چالشزا بود. سحر قریشی در مواجهه با تصاویر چهرههایی که مقابلش قرار میگرفت، «کوئنتین تارانتینو» نویسنده، کارگردان و بازیگر سرشناس سینمای آمریکا را نشناخت و همین اتفاق درباره «فرانسیس فوردکاپلو» کارگردان پدرخوانده نیز اتفاق افتاد.
رشیدپور از نشان دادن چهره «فوردکاپلو» به قریشی گفت که این چهره کارگردان سه گانه پدرخوانده است که قریشی این بار «فوردکاپولا» را با آل پاجینو اشتباه گرفت و گفت: «چقدر پیر شده است»، تا در ادامه این بازی، رشیدپور چهره «یوکیو آمانو» مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی را به او نشان دهد و سحر قریشی طبیعتاً این چهره را نیز نشناسد.

مجری برنامه دید در شب از این موقعیت استفاده کرد و به قریشی گفت: «خانم، ایشان آقای وینچستر برنده اسکار بهترین بازیگری هستند. چطور نمیشناسید». در ادامه وقتی قریشی کاملاً این گفته رشیدپور را پذیرفت و اصراری بر سوادش ننمود، رشیدپور از شوخیاش و دست انداختن این بازیگر سینما و تلویزیون پرده برداشت.
البته این گفتوگو، با گفتههای تاسف آور دیگری نیز همراه بود اما شاید هیچ بخشی تاثربرانگیزتر از دیالوگهای فوق نبود؛ دیالوگهایی که نشان میدهد سطح سواد عمومی و آگاهی از مسائل روز کشور نزد برخی از چهرههای مطرح کشورمان تا چه حد پایین است و حتی این چهرهها شناختِ حداقلی در خصوص حوزه تخصصیشان یعنی سینما نیز ندارند.
این نگاه همراه با تاسف، صرفاً به واسطه سطح سواد این چهرهها نیست، بلکه به واسطه تاثیرگذاری این چهرهها با وجود این سطح سواد محدود است. در واقع نگرانی از بابت کمسوادی چهرههایی چون قریشی وجود ندارد، بلکه نگرانی از دو میلیون و صد هزار دنبال کننده صفحه اینستاگرام قریشی است که طبیعتاً بخش قابل توجهی از آنها طرفدارانش هستند.

شاید این حجم طرفدارای و همراهی با چنین چهرهای را بتوان در کنار مخاطب محدود نخبگان و نوابغ حال حاضر ایران قرار داد که کتب شناخته شده ترین آنها از چند ده هزار نسخه فزونی نمیرود و شاید اگر در چنین فضاهایی حضور یابند، مخاطبشان در خوشبینانه ترین برآورد از چندصدهزار تن فزونی نیابد.
یک نگاه کلی به مخاطبان این بازیگر و چهرههایی نظیر او به مدد جادوی تصویر یک شبه ره صدساله را پیمودهاند، نشان میدهد که قریب به اتفاق طرفدارانش از طبقه نوجوان و جوان هستند و گروه سنی که علاقمندیها و سبک زندگی امثال قریشی را پی میگیرد، در رده سنی 12 تا 25 سال قابل تعریف است.
اما تلخ ترین بخش ماجرا که نمیتوان از کنارش به سادگی گذر کرد این است که بخشی از این طیف سنی نیز سبک زندگی و معلوماتی شبیه به قریشی دارند. در واقع قریشی را میتوان در تعداد بیشتری در سطح جامعه تکثیر و مشاهده کرد و اینکه تصور شود این عارضه در این بازیگر محدود شده، یک خیال خام است و واقعیت تلخ در آینده کشور آثار پررنگی خواهد داشت.
این هم ویدئوی به اضافه تابناک دیشب که این بخش از صحبتها توش هست:
http://www.tabnak.ir/fa/news/553777/...8C%D9%87%D8%A7
در اصل توسط B A R A N پست شده است
View Post
درس هایی که از سحر قریشی می گیریم !
۲۲ آذر ۱۳۹۴
در کشور ما یک رویه زیبایی که وجود دارد این است که افراد یا وارد کاری نمی شوند یا وقتی وارد می شوند مطمئن اند که در آن حیطه به کمال فضل و دانش رسیده اند.
آنقدر این حس در میان هموطنان زیاد است که وقتی به این پسرخاله مان که پزشکی خوانده می گوییم بیا این آزمایش ما رو بخون میگه: تا تخصصم صبر! اصلا شما در ایران که تصادف می کنید جرات ندارید از حاضران در صحنه بپرسید آقا به نظرت مقصر کی بود؟ می زنند توی دهان آدم که مگه من افسرم؟ من یه فيلمبردار ساده ام که با گوشیم دارم فیلم می گیرم. در مهمانی ها خدا نکند یک نفر اشاره ای به مسائل سیاسی جاری مملکت کند، همه می ریزند سرش که شما تخصصت در این زمینه چیه؟
درسشو خوندی؟ مدرکی داری؟ کار سیاسی کردی؟ خطبه عقدتو رییس دولت اصلاحات خونده؟ عکس با شورت دیپلماتیک (لباس سياستمداران در اوگاندا) داری؟ چی داری که حرف می زنی؟
راستی گفتم سیاست یاد مصاحبه خانم سحر قریشی با رضا رشیدپور افتادم. به نظر من سحر قریشی می تواند الگوی همه ما برای گفتن نمی دانم و خودداری از اظهارنظر در مورد مسائل متفرقه باشد. همین اواخر هفته قبل دوستان عزیز ما در برنامه دید در شب استاد سحر قریشی را به برنامه دعوت می کنند و طبق روال برنامه رشیدپور عکس هایی را به مهمان نشان می دهد و نظر او را راجع به آنها جویا می شود.
عکس سرافراز رییس صداوسیما را نشان می دهند سحر قریشی می گوید نمی شناسم. کوئنتین تارانتینو را نشان می دهند، می گوید نمی شناسم. فرانسیس فورد کاپولا سازنده پدرخوانده را نشان می دهند می گوید نمی شناسم. رشیدپور فیوز می پراند و می گوید بابا کاپولا، پدر خوانده... سحر می گوید آخی بمیرم چقدر پیر شده، رشیدپور که در حال سقوط به اعماق فاجعه است می گوید این آل پاچینو نیست، کاپولاست!
یعنی آدم اگر حتی دو بار شبکه یک صداوسیما را هم باز کرده باشد حداقل تارانتیتو را می شناسد. حالا تارانتینو را می گوییم اسمش سخت است، سرافراز چی؟ البته انصافا این یکی هم سخت است، بچه ها تازه داشتند ضرغامی را یاد می گرفتند که یهو رفت و یکی دیگه آمد. القصه رشیدپور و دوستان وقتی دیدند قریشی خاضعانه و صادقانه می گوید در مورد چیزی که بلد نیست (سینما و تلویزیون) اظهارنظر نمی کند چند چهره سیاسی نشان دادند که نظر خانم قریشی را راجع به آنها بدانند.
عکس اول، یوکیو آمانو رییس سازمان انرژی اتمی... سحر کمی به چهره شرقی و چشم بادامی آمانو می نگرد و توی دلش می گوید: خدایا این دیگه کیه انداختن تو دامن ما؟ شبیه یکی از شخصیت های ای کیو سانه ولی دقیقا نمی دونم کدوم! کیه آخه؟ تو اوشين بازی می کرد؟ آکیرا کوروساواست؟ پیری های لین چان؟ نفوس و مسکن؟ سحر تمام گزینه ها را در ذهنش مرور کرد، آنگاه تمام قدرتش را در ذهنش متمرکز کرد و با شجاعت گفت نمی دووووونمممم! بعد عکس آقای احمدی نژاد را نشان دادند که سحر گفت: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم.
وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.
به نظر من بقیه مزخرف می گویند و سحر قریشی هنرمند بسیار توانمندی است. همین که یک نفر بدون این که بخواهد امتیاز و مجوزی بگیرد یا بخواهد ریاست فلان جا را عهده دار شود و تپه های فلان ناحیه را رنگ آمیزی کند و بدون این که حتی مشکل خاصی توی زندگی اش داشته باشد از احمدی نژاد حس خوبی بگیرد این به نظرم نهایت هنر یک انسان است. (افتخاری هم هنرمند بزرگی بود، یادش بخیر) با این حال الان مساله ما این نیست، مساله این است که سحر قریشی بالاخره یک نفر را شناخت.
یعنی اگر آن افطاری برگزار نمی شد احمدی نژاد را هم نمی شناخت و این نشان می دهد هنرمندان ما همانقدر که نسبت به سینما و تلویزیون و اينجور مسايل مفسده برانگيز بی اعتنا هستند، به قدرت هم اعتنایی ندارند بطوری که برای آدم سوال پیش می آید که پس به چه چیزی اعتنا دارند؟!
حالا بر فرض گیریم از هیچی اطلاع و به هیچی هم اعتنا ندارند، ولی با رفتارشان که می گویند راجع به چیزی که اطلاع ندارید (یعنی راجع به اکثر چیزها به جز میک آپ و چسان فسان و رازهای تناسب اندام) اظهارنظر نکنید. به شما چه رییس سازمان انرژی اتمی کیه و چیکار می کنه؟ فضول مردمین مگه؟ تارانتینو و کاپولا برای شما نون و آب میشه؟ فقط افه روشنفکری دارین. یه بار گوشت خریدین؟ میوه خریدین؟ رفتین سوپرمارکت ببینین قیمت مواد غذایی چنده؟
شما نمی دونين ولی سحر قریشی از آنجایی که اکثر اوقات در سوپرمارکت ها و توی جعبه فیلم هاست از قیمت انواع محصولات غذایی اطلاع داره. این همه هم خدا رو شکر موفقه و صد برابر شما هم داره پول در میاره. حالا باز برین فیلم تحلیل کنین و در متد اکتینگ استانیسلاوسکی غور و تفکر کنین. والا... سوئیسه مگه؟ خفه شین پولتون رو در بيارين!
آيدين سیارسریع
روزنامه قانون
۲۲ آذر ۱۳۹۴
در کشور ما یک رویه زیبایی که وجود دارد این است که افراد یا وارد کاری نمی شوند یا وقتی وارد می شوند مطمئن اند که در آن حیطه به کمال فضل و دانش رسیده اند.
آنقدر این حس در میان هموطنان زیاد است که وقتی به این پسرخاله مان که پزشکی خوانده می گوییم بیا این آزمایش ما رو بخون میگه: تا تخصصم صبر! اصلا شما در ایران که تصادف می کنید جرات ندارید از حاضران در صحنه بپرسید آقا به نظرت مقصر کی بود؟ می زنند توی دهان آدم که مگه من افسرم؟ من یه فيلمبردار ساده ام که با گوشیم دارم فیلم می گیرم. در مهمانی ها خدا نکند یک نفر اشاره ای به مسائل سیاسی جاری مملکت کند، همه می ریزند سرش که شما تخصصت در این زمینه چیه؟
درسشو خوندی؟ مدرکی داری؟ کار سیاسی کردی؟ خطبه عقدتو رییس دولت اصلاحات خونده؟ عکس با شورت دیپلماتیک (لباس سياستمداران در اوگاندا) داری؟ چی داری که حرف می زنی؟
راستی گفتم سیاست یاد مصاحبه خانم سحر قریشی با رضا رشیدپور افتادم. به نظر من سحر قریشی می تواند الگوی همه ما برای گفتن نمی دانم و خودداری از اظهارنظر در مورد مسائل متفرقه باشد. همین اواخر هفته قبل دوستان عزیز ما در برنامه دید در شب استاد سحر قریشی را به برنامه دعوت می کنند و طبق روال برنامه رشیدپور عکس هایی را به مهمان نشان می دهد و نظر او را راجع به آنها جویا می شود.
عکس سرافراز رییس صداوسیما را نشان می دهند سحر قریشی می گوید نمی شناسم. کوئنتین تارانتینو را نشان می دهند، می گوید نمی شناسم. فرانسیس فورد کاپولا سازنده پدرخوانده را نشان می دهند می گوید نمی شناسم. رشیدپور فیوز می پراند و می گوید بابا کاپولا، پدر خوانده... سحر می گوید آخی بمیرم چقدر پیر شده، رشیدپور که در حال سقوط به اعماق فاجعه است می گوید این آل پاچینو نیست، کاپولاست!
یعنی آدم اگر حتی دو بار شبکه یک صداوسیما را هم باز کرده باشد حداقل تارانتیتو را می شناسد. حالا تارانتینو را می گوییم اسمش سخت است، سرافراز چی؟ البته انصافا این یکی هم سخت است، بچه ها تازه داشتند ضرغامی را یاد می گرفتند که یهو رفت و یکی دیگه آمد. القصه رشیدپور و دوستان وقتی دیدند قریشی خاضعانه و صادقانه می گوید در مورد چیزی که بلد نیست (سینما و تلویزیون) اظهارنظر نمی کند چند چهره سیاسی نشان دادند که نظر خانم قریشی را راجع به آنها بدانند.
عکس اول، یوکیو آمانو رییس سازمان انرژی اتمی... سحر کمی به چهره شرقی و چشم بادامی آمانو می نگرد و توی دلش می گوید: خدایا این دیگه کیه انداختن تو دامن ما؟ شبیه یکی از شخصیت های ای کیو سانه ولی دقیقا نمی دونم کدوم! کیه آخه؟ تو اوشين بازی می کرد؟ آکیرا کوروساواست؟ پیری های لین چان؟ نفوس و مسکن؟ سحر تمام گزینه ها را در ذهنش مرور کرد، آنگاه تمام قدرتش را در ذهنش متمرکز کرد و با شجاعت گفت نمی دووووونمممم! بعد عکس آقای احمدی نژاد را نشان دادند که سحر گفت: من آقای احمدی نژاد را از نزدیک و بر سر سفره افطاری دیدم.
وقتی آقای احمدی نژاد از یک متر و نیمی من رد شده و به همه ما خوش آمد گفتند، ناخودآگاه و یکدفعه تحت تاثیر کاریزمای ایشان، در همین حال خنده ای بر لبان من آمد و با ایشان احوال پرسی کردم. گویی که ایشان را ده سال است که میشناسم. در حالی که هیچ حسی نسبت به سیاست ندارم، در وجود ایشان یک کاریزمای عجیبی دیدم و از لبخند ایشان لبخند زدم و از وجود ایشان انرژی خوبی گرفتم.
به نظر من بقیه مزخرف می گویند و سحر قریشی هنرمند بسیار توانمندی است. همین که یک نفر بدون این که بخواهد امتیاز و مجوزی بگیرد یا بخواهد ریاست فلان جا را عهده دار شود و تپه های فلان ناحیه را رنگ آمیزی کند و بدون این که حتی مشکل خاصی توی زندگی اش داشته باشد از احمدی نژاد حس خوبی بگیرد این به نظرم نهایت هنر یک انسان است. (افتخاری هم هنرمند بزرگی بود، یادش بخیر) با این حال الان مساله ما این نیست، مساله این است که سحر قریشی بالاخره یک نفر را شناخت.
یعنی اگر آن افطاری برگزار نمی شد احمدی نژاد را هم نمی شناخت و این نشان می دهد هنرمندان ما همانقدر که نسبت به سینما و تلویزیون و اينجور مسايل مفسده برانگيز بی اعتنا هستند، به قدرت هم اعتنایی ندارند بطوری که برای آدم سوال پیش می آید که پس به چه چیزی اعتنا دارند؟!
حالا بر فرض گیریم از هیچی اطلاع و به هیچی هم اعتنا ندارند، ولی با رفتارشان که می گویند راجع به چیزی که اطلاع ندارید (یعنی راجع به اکثر چیزها به جز میک آپ و چسان فسان و رازهای تناسب اندام) اظهارنظر نکنید. به شما چه رییس سازمان انرژی اتمی کیه و چیکار می کنه؟ فضول مردمین مگه؟ تارانتینو و کاپولا برای شما نون و آب میشه؟ فقط افه روشنفکری دارین. یه بار گوشت خریدین؟ میوه خریدین؟ رفتین سوپرمارکت ببینین قیمت مواد غذایی چنده؟
شما نمی دونين ولی سحر قریشی از آنجایی که اکثر اوقات در سوپرمارکت ها و توی جعبه فیلم هاست از قیمت انواع محصولات غذایی اطلاع داره. این همه هم خدا رو شکر موفقه و صد برابر شما هم داره پول در میاره. حالا باز برین فیلم تحلیل کنین و در متد اکتینگ استانیسلاوسکی غور و تفکر کنین. والا... سوئیسه مگه؟ خفه شین پولتون رو در بيارين!
آيدين سیارسریع
روزنامه قانون
یا اگر به جای تعریف از احمدی نژاد ! از روحانی تعریف کرده بود ! برایش می نوشتند ستاره بازیگری و سینمای ایران و ... !
این روش همان روش تکفیری هاست !
حتی با این کارها هم راه به جایی نمی برید !
نظر