پاسخ : نبض سیاست
عرض کردم خدمتتون، پاسخ سئوال شما راحت نیست، زیرا مسئله آنقدر بزرگ و با اهمیت است که من به تنهایی قادر به پرداختن به همه جوانبش نیستم
شاید کلیات همین هایی که شما میگویید باشه، اما بحث حقوق بشری، سوای نریختن خون از دماغ کسی است!
همچنین، تنها راه رسیدن به نظم نوین جهانی، مستلزم داشتن یک قطب است و این قطب لزوماً یک کشور نیست
یعنی اینکه، آمریکا شاید موجه ترین قدرت دنیا برای راهبرد چنین هدفی باشه، اما بحث ما و منی و رقبا هم هست، مثل چین، روسیه و دیگرانی که با تکیه بر تعدد نفوس مثل هند یا هوش مثل ژاپن و کره و آلمان و پول و ثروت چه مادی و چه معنوی، مثل عربستان
در نتیجه، حقوق بشر قدری پارادوکسیکال میشه اینجا و بیشتر جنبه مستمسک پیدا میکنه تا آرمان
آرمان، همانا راهبر بودنه، به هر قیمتی!
و در عین حال، اگر بشه حقوق بشر را نهادینه کرد، چه بهتر، چون به طریق اولی دانستیم که، صلح بهتر از جنگه و آتشی که برای انتفاع خود میافروزیم، شاید در ابتدا قاتق نون باشه، اما در آخر قاتل جونه (درس عبرت زیاده در تاریخ، کسانیکه با فریب روی کار آمدند و دست آخر، گریبان خودشون رو گرفت)
پس چه بهتر که حق هر کسی را بهش بدیم، بطوریکه صداش بخوابه و بعد نتواند مدعی این بشه که کلاه سرش رفته
یک ور قضیه هم، طماع بودن و بدون خط کش و ترازو بودن ذات انسانه که باعث میشه کسی به وضع موجود خودش قانع نباشه
تو تاپیک بدون شرح، یک پست گذاشتم از یک فلسطینی که درب خونه اش را 170-180 دلار میفروشه، اما بعد معلوم میشه اون درب، بیش از 100 هزار دلار ارزش داشته
حالا حق با کیه؟ اونی که ارزش درب را میدانسته از ابتدا، یا اونی که فرق پهن با نقاشی هنری رو نمیدانسته؟
یعنی اینکه، رسیدن به بینش اینکه، هر کسی هر وضعی داره حقشه، کار دشواری نیست، مشکل اینجاست که برای همین یکسان سازی هم، نیاز به استاندارد سازی هست!
یعنی چی؟
یعنی اینکه امروز نگی آهای کوخ نشینان، کاخ نشینان حق شما رو خوردند، اما وقتی کاخ نشین شدی، تلاش کنی که بقیه کوخ نشین بشوند.... زنده باد زاپاتا و آب و برق مجانی و دیگر هیچ
در اصل توسط محمد-پ پست شده است
View Post
شاید کلیات همین هایی که شما میگویید باشه، اما بحث حقوق بشری، سوای نریختن خون از دماغ کسی است!
همچنین، تنها راه رسیدن به نظم نوین جهانی، مستلزم داشتن یک قطب است و این قطب لزوماً یک کشور نیست
یعنی اینکه، آمریکا شاید موجه ترین قدرت دنیا برای راهبرد چنین هدفی باشه، اما بحث ما و منی و رقبا هم هست، مثل چین، روسیه و دیگرانی که با تکیه بر تعدد نفوس مثل هند یا هوش مثل ژاپن و کره و آلمان و پول و ثروت چه مادی و چه معنوی، مثل عربستان
در نتیجه، حقوق بشر قدری پارادوکسیکال میشه اینجا و بیشتر جنبه مستمسک پیدا میکنه تا آرمان
آرمان، همانا راهبر بودنه، به هر قیمتی!
و در عین حال، اگر بشه حقوق بشر را نهادینه کرد، چه بهتر، چون به طریق اولی دانستیم که، صلح بهتر از جنگه و آتشی که برای انتفاع خود میافروزیم، شاید در ابتدا قاتق نون باشه، اما در آخر قاتل جونه (درس عبرت زیاده در تاریخ، کسانیکه با فریب روی کار آمدند و دست آخر، گریبان خودشون رو گرفت)
پس چه بهتر که حق هر کسی را بهش بدیم، بطوریکه صداش بخوابه و بعد نتواند مدعی این بشه که کلاه سرش رفته
یک ور قضیه هم، طماع بودن و بدون خط کش و ترازو بودن ذات انسانه که باعث میشه کسی به وضع موجود خودش قانع نباشه
تو تاپیک بدون شرح، یک پست گذاشتم از یک فلسطینی که درب خونه اش را 170-180 دلار میفروشه، اما بعد معلوم میشه اون درب، بیش از 100 هزار دلار ارزش داشته
حالا حق با کیه؟ اونی که ارزش درب را میدانسته از ابتدا، یا اونی که فرق پهن با نقاشی هنری رو نمیدانسته؟
یعنی اینکه، رسیدن به بینش اینکه، هر کسی هر وضعی داره حقشه، کار دشواری نیست، مشکل اینجاست که برای همین یکسان سازی هم، نیاز به استاندارد سازی هست!
یعنی چی؟
یعنی اینکه امروز نگی آهای کوخ نشینان، کاخ نشینان حق شما رو خوردند، اما وقتی کاخ نشین شدی، تلاش کنی که بقیه کوخ نشین بشوند.... زنده باد زاپاتا و آب و برق مجانی و دیگر هیچ
نظر