پاسخ : نبض سیاست
دین و سیاست
یکی از دعواهای همیشگی ملل و دول، التقاط دین و سیاست بوده و هنوز تو کشور ما هم، این مهم وجود داره که بالاخره، دین یـا سیاست، یا دین بـا سیاست!
اگر خوب به دستور های دینی دقت کنیم، به وضوح معلومه که دین چیزی جز سیاست نیست!
پس باید دور جدایی دین از سیاست رو برای همیشه خط بکشیم
اما چیزی که از رنسانس همیشه استنباط میشه، جدایی دین از سیاسته و یا عبارتی، موسی به دین خویش و عیسی به کیش خویش
پس این وسط نظم نوین جهانی چی میگه؟
مختصر و مفید، نظم نوین جهانی یعنی اینکه، دین جدیدی پا به عرصه سیاست گذاشته که مدعی دفاع از حقوق بشره!
بنابراین از بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ما شاهد ظهور دینی جدید هستیم به نام حقوق بشر که پیامبرش (پیامبران)، فاتحان جنگ جهانی بوده اند و هستند. با این تفاوت، که این پیامبران، مداخله کنندگان اصلی در زندگی روزمره تمامی مردم هم هستند و یا به عبارتی، همان سیاست دینی که در لوای اخلاق، در حقیقت در رویای حکومت بر توده مردم بوده. یا بعبارتی سلطنت جانشین خدا بر قاطبه مردم!
حالا این وسط اسلامیون چی چی میگن؟
اصلا مهم نیست که کی چی میگه، حتی اسلامیون، مهم اینه که نظم نوین جهانی چطور میتونه فراگیر بشه!
بنابراین، سردمدار اصلی نظم نوین جهانی یعنی آمریکا، در حال گستراندن سیطره قدرتش برای ترویج دین حقوق بشری متولد شده بعد از پایان جنگ جهانی دوم است که اولش با زبون خوش، ولی آخرش با زبان موش دواندن و موشک پراندن و کُمپِلِت مخالفین را چلاندن است.
پس دعوای منطقه (هر منطقه ای)، در حقیقت دعوای جانشینان خدا با خود خداست (کدخدا) که دست آخر دینش رو با عنوان نظم نوین جهانی و حقوق بشر، رونمایی کرده.
در نتیجه، زبان خدا (رییس جمهور) به فراخور مخاطب، از گوگولی مگولی تا گالاگالا متغیره!
درست مثل ظهور و تسلط اسلام
اولش زبان شعر، بعد شمشیر
(نی)
دین و سیاست
یکی از دعواهای همیشگی ملل و دول، التقاط دین و سیاست بوده و هنوز تو کشور ما هم، این مهم وجود داره که بالاخره، دین یـا سیاست، یا دین بـا سیاست!
اگر خوب به دستور های دینی دقت کنیم، به وضوح معلومه که دین چیزی جز سیاست نیست!
پس باید دور جدایی دین از سیاست رو برای همیشه خط بکشیم
اما چیزی که از رنسانس همیشه استنباط میشه، جدایی دین از سیاسته و یا عبارتی، موسی به دین خویش و عیسی به کیش خویش
پس این وسط نظم نوین جهانی چی میگه؟
مختصر و مفید، نظم نوین جهانی یعنی اینکه، دین جدیدی پا به عرصه سیاست گذاشته که مدعی دفاع از حقوق بشره!
بنابراین از بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ما شاهد ظهور دینی جدید هستیم به نام حقوق بشر که پیامبرش (پیامبران)، فاتحان جنگ جهانی بوده اند و هستند. با این تفاوت، که این پیامبران، مداخله کنندگان اصلی در زندگی روزمره تمامی مردم هم هستند و یا به عبارتی، همان سیاست دینی که در لوای اخلاق، در حقیقت در رویای حکومت بر توده مردم بوده. یا بعبارتی سلطنت جانشین خدا بر قاطبه مردم!
حالا این وسط اسلامیون چی چی میگن؟
اصلا مهم نیست که کی چی میگه، حتی اسلامیون، مهم اینه که نظم نوین جهانی چطور میتونه فراگیر بشه!
بنابراین، سردمدار اصلی نظم نوین جهانی یعنی آمریکا، در حال گستراندن سیطره قدرتش برای ترویج دین حقوق بشری متولد شده بعد از پایان جنگ جهانی دوم است که اولش با زبون خوش، ولی آخرش با زبان موش دواندن و موشک پراندن و کُمپِلِت مخالفین را چلاندن است.
پس دعوای منطقه (هر منطقه ای)، در حقیقت دعوای جانشینان خدا با خود خداست (کدخدا) که دست آخر دینش رو با عنوان نظم نوین جهانی و حقوق بشر، رونمایی کرده.
در نتیجه، زبان خدا (رییس جمهور) به فراخور مخاطب، از گوگولی مگولی تا گالاگالا متغیره!
درست مثل ظهور و تسلط اسلام
اولش زبان شعر، بعد شمشیر
(نی)
نظر