نبض سیاست

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • trojan
    ستاره دار(1)
    • Nov 2013
    • 881

    #691
    پاسخ : نبض سیاست

    جناب ببعی
    شما در پوشش یه آدم روشنفکر و مثلا مخالف خوب داری جور دلواپس ها رو میکشی قربان
    اگه خط فکریتون مثل آقایون دلواپس نیست واقعا ، پس بی خیال

    نظر

    • ببعی
      Banned
      • Nov 2014
      • 54

      #692
      پاسخ : نبض سیاست

      در اصل توسط trojan پست شده است View Post
      جناب ببعی
      شما در پوشش یه آدم روشنفکر و مثلا مخالف خوب داری جور دلواپس ها رو میکشی قربان
      اگه خط فکریتون مثل آقایون دلواپس نیست واقعا ، پس بی خیال
      من یه ببعی ساده هستم، بدون هیچ امکاناتی، نه این سو، نه آن سو، سوی خودم را دارم، 190 هزار سو هم پیشکش

      اما الان سال 68 نیست که جام زهر سر بکشی، بگن طفلکی!

      صحبت از ادعاهایی است که از هیچ ذهنی پاک نمیشه، مثل بصیرت و نهم دی یا همون تجدید میثاق

      یکی نیست بگه، اگه جای حق نشستی، اگه دموکراسی حاکمه، اگه پای صندوق رای، تکلیفها روشن میشه، تجدید میثاق و اردوکشی های خیابانی چه صیغه ایست؟

      صحبت از خونبهای عده کثیری بیگناهه که با جام زهر 2، تسویه نمیشه!

      این توافقنامه، آنقدر خفت آوره که حتی خود غربی ها باور نمیکردند اجازه دسترسی تا توی جیب کارشناسان اتمی، اونهم سرزده بهشون داده بشه، دلواپس که اگه دلواپسی نکنه با این گند، باید بره بمیره.... واقعاً کسانی که خود مسبب چنین سیرکی بوده اند، حاضرند زیر چنین خفتی ننگ آورتر از کاپیتولاسیون بروند؟؟؟؟

      من فقط دارم اخبار را رصد میکنم و آینده رو تحلیل میکنم و تا اینجای کار سه سناریو به ذهن علیلم رسیده

      اگه شما مرد میدان هستید و حرفی برای گفتن، غیر از جفنگیات عزم ملی و همدلی و شرافت و کرامت ایرانی و اینها دارید، بسم الله

      به گوش جان می نیوشیم


      بحث فقط پیش بینی آینده مذاکراته که تکلیفش بیش از 3 ماه طول نخواهد کشید

      همین

      نظر

      • negarminavi
        عضو فعال
        • May 2013
        • 35711

        #693
        پاسخ : نبض سیاست




        در اصل توسط negarminavi پست شده است View Post
        اسدالله عسگراولادی: باور نمی‌کنم غرب تحریم‌ها را بردارد

        رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و روسیه در گفتگو با «نسیم» افزود: توافق لوزان در حد یک بیانیه بود و یک نوع آرامش به بازار داد/ فروردین آرامی خواهیم داشت

        اسدالله عسگر اولادی عضو اتاق بازرگانی ایران در گفتگو با «نسیم» در خصوص تاثیرات اقتصادی بیانیه لوزان اظهار کرد: این توافق تنها در حد یک بیانیه است و یک نوع آرامش به بازار می دهد ولی اثر نهایی آن بعد از یک ماه بر اقتصاد کشور مشخص خواهد شد.

        وی خاطرنشان کرد: اگر تحریم ها را بر ندارند و یا آن ها را تشدید کنند اقتصاد ایران تاثیرات مخربی را خواهد پذیرفت.

        رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین بیان کرد: با توجه به بیانیه روز پنجشنبه حداقل فروردین آرامی را در اقتصاد کشور پیش رو خواهیم داشت، اما بعید می دانم تحریم ها را حداقل تا 5 یا شش ماه آینده بردارند.

        عسگراولادی با تشریح شرایط موجود به نسیم عنوان کرد: در حال حاضر ما شرایط سختی را داریم که آرامش ناشی از این بیانیه می تواند به ما کمک کند، ولی تاثیر آنچنانی بر اقتصاد ایران ندارد و باید منتظر دو تا سه ماه آینده باشیم.

        وی با بیان یان مطلب که " پیش بینی کردن آینده اقتصاد ایران در برهه فعلی خاصیتی ندارد " به نسیم گفت: غربی ها احتمالا تحریم ها را بر نمی دارند، اما اگر تحریم ها را بردارند بر اقتصاد کشور اثر می گذارد.

        رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و روسیه تاکید کرد: من باور نمی کنم ظرف شش ماه آینده، غربی ها شروع به برداشتن تحریم ها کنند اما پیشرفت مذاکرات تا همینجا هم موفقیتی بوده و باید خدا رو شکر کرد.

        عسگر اولادی با انتقاد از اظهار نظر اخیر مشاور اقتصادی رئیس جمهور در خصوص مدیریت کردن انتظارات بعد از توافق هسته ای خاطرنشان کرد: مدیریت کردن انتظارات یعنی با گفتمان، اقتصاد کشور را گفتمان درمانی کنیم، که این جنس رفتارها جایگاهی در اقتصاد ندارد.

        http://nasimonline.ir/detail/News/991810/148
        مهر 1392 :

        تا 2 ماه دیگر تحریمها لغو می شود ! (اینجا هم تدبیر هم امید)

        دی 1393 :

        امید وجود دارد اما تدبیرها کم اثر شده ! (اینجا فقط امید بدون تدبیر)

        فروردین 94 :

        باور نمی کنم غرب تحریمها را بردارد ! (اینجا نه تدبیر نه امید)

        نظر

        • ببعی
          Banned
          • Nov 2014
          • 54

          #694
          پاسخ : نبض سیاست

          در اصل توسط negarminavi پست شده است View Post





          مهر 1392 :

          تا 2 ماه دیگر تحریمها لغو می شود ! (اینجا هم تدبیر هم امید)

          دی 1393 :

          امید وجود دارد اما تدبیرها کم اثر شده ! (اینجا فقط امید بدون تدبیر)

          فروردین 94 :

          باور نمی کنم غرب تحریمها را بردارد ! (اینجا نه تدبیر نه امید)
          با وجودیکه طرز فکر شما رو نمی پسندم، تیزبینی و فراست قابل ستایشی دارید. اما حیفه این همه استعداد و منطق و تیز بینی رو، خرج افرادی بکنید که هیچ رقمه قابل دفاع نیستند، که به طریق اولی، تیزبینی و فراست و دلسوزیتون، همه با هم میره زیر سئوال!!!!!!!!!

          گر حکم شود که مست گیرند، ........... همه دستشون آلوده است تا مرفق

          نظر

          • علی کریمی
            عضو عادی
            • Jul 2014
            • 95

            #695
            پاسخ : نبض سیاست

            در اصل توسط ببعی پست شده است View Post
            من یه ببعی ساده هستم، بدون هیچ امکاناتی، نه این سو، نه آن سو، سوی خودم را دارم، 190 هزار سو هم پیشکش

            اما الان سال 68 نیست که جام زهر سر بکشی، بگن طفلکی!

            صحبت از ادعاهایی است که از هیچ ذهنی پاک نمیشه، مثل بصیرت و نهم دی یا همون تجدید میثاق

            یکی نیست بگه، اگه جای حق نشستی، اگه دموکراسی حاکمه، اگه پای صندوق رای، تکلیفها روشن میشه، تجدید میثاق و اردوکشی های خیابانی چه صیغه ایست؟

            صحبت از خونبهای عده کثیری بیگناهه که با جام زهر 2، تسویه نمیشه!

            این توافقنامه، آنقدر خفت آوره که حتی خود غربی ها باور نمیکردند اجازه دسترسی تا توی جیب کارشناسان اتمی، اونهم سرزده بهشون داده بشه، دلواپس که اگه دلواپسی نکنه با این گند، باید بره بمیره.... واقعاً کسانی که خود مسبب چنین سیرکی بوده اند، حاضرند زیر چنین خفتی ننگ آورتر از کاپیتولاسیون بروند؟؟؟؟

            من فقط دارم اخبار را رصد میکنم و آینده رو تحلیل میکنم و تا اینجای کار سه سناریو به ذهن علیلم رسیده

            اگه شما مرد میدان هستید و حرفی برای گفتن، غیر از جفنگیات عزم ملی و همدلی و شرافت و کرامت ایرانی و اینها دارید، بسم الله

            به گوش جان می نیوشیم


            بحث فقط پیش بینی آینده مذاکراته که تکلیفش بیش از 3 ماه طول نخواهد کشید

            همین
            دمکراسی بدون اعتراضات ("اردو کشی خیابانی" ) اصلاً دمکراسی نیست.

            این توافق نامه خیلی خفت آوره ولی آلترناتیو آن خیلی خفت آورتر این است.

            نظر

            • ببعی
              Banned
              • Nov 2014
              • 54

              #696
              پاسخ : نبض سیاست

              در اصل توسط علی کریمی پست شده است View Post
              دمکراسی بدون اعتراضات ("اردو کشی خیابانی" ) اصلاً دمکراسی نیست.

              این توافق نامه خیلی خفت آوره ولی آلترناتیو آن خیلی خفت آورتر این است.
              دموکراسی، یعنی اینکه برای همه فرصتهای برابر باشه، نه اینکه یک جناح همه جوره ساپورت بشه، یه عده دیگه بهشون امکان برگزاری مراسم اعتراضی ندهند (مجوز رسمی)

              در ضمن، خفت ، خفته، دیگه صفت تفضیلی براش نمی آورند.. مگه فوتباله بگی 1-0 بهتر از 0-6 است

              صحبت از آرمان بود، صحبت از حق بود، صحبت از کرامت و شرافت بود! اینکه بیان بگن، یالا شلوارت رو بکش پایین ببینیم چقدر اورانیوم غنی شده زیرش قایم کردی، میشه آلترناتیو بهتر؟

              بصیرت یعنی اینکه به مشکل نخوری و موانع را پیش از رسیدن، از سر راه برداری، نه اینکه بیافتی توی چاله، بعد دنبال راه کار باشی!

              کسیکه مهر تایید میزنه به ریاست جمهوری فردی مثل احمدی نژاد، ادعای بصیرتش گوش فلک رو کر کرده، و حالا، آلترناتیو بهترش، اینه! کاپیتولاسیون پیشش، پستونکه!

              190000 سویم آرزوست

              نظر

              • ببعی
                Banned
                • Nov 2014
                • 54

                #697
                پاسخ : نبض سیاست



                فعلاً این رو داشته باشید تا متوجه بشوید دلواپسان، با شعور تر از اونی هستند که رشته هایشان را اینجوری پنبه شده ببیند. 8 سال دزدی و چپاول و به همین راحتی، بکشند کنار. زهی خیال باطل!!! ما دلواپس همون دزدی ها هستیم که جلوش گرفته شده و با این توافق، حال باید هر چی خورده ایم هم بالا بیاریم، اگه چیزی نذاریم روش!

                با این هنر نمایی، دیگه کسی نمیتونه بگه دلواپس ها، سواد ندارند و این اقدام، سند رسمی خیانتشون در امانت داری دوره 8 ساله پاکترین دولت تاریخه

                میرزا محمدجواد خان ظریف الدوله
                وزیر اعظم دولت شاه سلطان حسن
                گیرنده مدال پلمب و تعلیق از کدخدا

                و مفتخر به انعقاد توافقنامه ننگین ژنوچای

                سنه 1392 هجری شمسی

                --------------------

                این مربوط به پارساله و هیچی هنوز معلوم نبود

                اما

                حالا باید اسم سلطان رو گذاشت شاه سلطان علی خان بصیرت

                وکیل بلاعزل ولی امر مسلمین جهان

                مفتخر به انجام نرمش قهرمانانه لوزان چای

                سنه 1394 هجری شمسی برابر با دروغ سیزده همان سال، در راستای افتخار آفرینی برای ملت ایران
                آخرین ویرایش توسط ببعی؛ 2015/04/07, 15:31.

                نظر

                • ببعی
                  Banned
                  • Nov 2014
                  • 54

                  #698
                  پاسخ : نبض سیاست (شرافت)

                  قصه ای از جنس روز

                  خیلی خیلی اون قدیم ندیما، درست مثل همین امروز، یه عده باسن کار کردن نداشتند، اما بعنوان عدالت و جبران نقیصه، تخیلشون کار میکرد، برای همین روی آوردند به قصه پردازی، و دین آفریده شد

                  بعد ها، داستان پردازان بیشتری از پشت ماجرا باخبر شدند، این شد که شاخ و برگ های زیادی بهش چسبید، ورژن های به روز شده از توش آمد بیرون، تا جاییکه آخریش زرنگی کرد، گفت من آخری هستم

                  اون از همه باهوش تر بود، چون با وجودیکه سواد نداشت، حتی یک نسخه از مدعاش رو تا لحظه مرگش دست کسی نداد، شاید فکت شیت بشه و امروز با مجهز شدن بشر به تکنولوژی روز، متوجه شب بودن داستانهاش بشن و از اون موقع تا الان، کیلومترها تفسیر بر کتابی نوشته شده که حتی نویسنده اش معلوم نیست، کیست!

                  و کسی از خودش نپرسید، اون چه کتابی بود که قرار بود مبین باشه، اما برای تبینش، کیلومترها کاغذ و میلیون ها ساعت قلم فرسایی لازمه، آنهم از یک بیسوادی که، از روی نوشته ای خواند که قادر به بازنویسی اش نبود!

                  سقوط ما مصیبته، مرگ صدا مصیبته، مصیبتِ حقیقته، حقیقتِ حقیقته

                  تقصیر قصه هایی بود از جنس هبوط

                  این قصه همچنان ادامه داره، چون اگر باهاش مخالفت کنی، خونت پای خودته و این شده که، هرکسی بت خودش رو میسازه و روایات خودش را منتشر میکنه و بهش میگن، قرائتی تازه از دین، دینی که از پایه، شبه!

                  اما بعد از رنسانس(به خاک مالیدن پشت دین فروشان)، عده ای این سیکل معیوب را شکستند و به سرچشمه راز و حقیقت رسیدند.

                  حقیقت اینه که باید سرّی بمونه و راز بر نا اهلان و ناکسان، کشف نشه، چون

                  هر که را اسرار حق آموختند
                  مهر کردند و دهانش دوختند

                  پس، هر کسی که تلاش کرد که به این راز، بدون پرداخت عوارض و نامشروع دسترسی پیدا کنه (نگذراندن سلسله مراتب، حتی reverse engineering) باید تاوان بده (جریمه دزدی حق مالکیت معنوی) - ته تهش مونتاژ کار باقی میمونه، مثل ایران فرغون

                  پس برای رسیدن به اوج قله، بدون زحمت کشیدن (تمسک به ثروتهای خدادادی که، حقیقتاً به تو تعلق نداره، مثل همون نفت، معدن و سرزمین)، راهی متصور نیست و اونایی که دنبال میانبر گشته اند، پای روی پله های سست گذاشته و با فرق سر بر زمین کوبیده شده اند (عبرت تاریخی)

                  این شد، اونایی که به حق خودشون قانع نبودند، با وجودیکه برای همه به اندازه کافی منابع وجود داشت، چشم طمع به مال همدیگه دوختند و جنگ جهانی راه انداختند

                  پیشوایان مرگ، ندانستند که دین، افیون توده هاست، پس با نژاد پرستی، سعی بر نوآوری کردند، در حالیکه، شیشه هم مخدر خوبی است (شفافیت و گذرا بودن) به پای دود و دم نمیرسه (تریاک و ماندگاری بالاتر با ایجاد رخوت) -- اما واقعیت اینه که، اصل اول ماندگاری قدرت، در سایه بودن، در پرده و دود و ابهام رفتنه، درست مثل خدای نادیده و موهوم (سیاست)، زیرا شفافیت، یا همان حقیقت، در میان این همه سیاهی، پایدار نمیمونه

                  بنابراین، خالقان راستین دین (یهودیان) راهکار بهتری یافتند، بیانیه حقوق بشر، پس از بزانو در آوردن کسانی (هیتلر و موسولوینی و هیروهیتو) که میخواستند از دینشان پیشی بگیرند، همگی را با قطعنامه های که کاغذ پاره بود، اخته کردند (چارمیخشون کردند و ارتششان را جهت عدم پرورش خیالهای خام مجدد، از کارایی لازم انداختند)

                  از آنجا به بعد بود که هر چیزی که اونا ( کشورهای پیروز در جنگ جهانی) بگن، باید بقیه بگن چشم (حق وتو)، چون فاتح بودند و گرنه، هر چی دیدید، از چشم خودتون دیدید، یا مثل هیتلر و صدام و قذافی و موسولینی و چائوشسکو و ........ منتظر سرنوشت محتوم خود باشید

                  چرا که، دنیا واس ماس ، نه اینکه واس شماس.... دیگران فقط حق دارند، بلیت ابتیاع فرمایند، با اجازه صاحب خانه، به تماشاگه راز سرک بکشند، اگر مدعی شدند، دست غیب خواهد آمد بر سینه نامحرم خواهد کوبید، بطوریکه چشمش در آد

                  تشکر لازم نیست، چه یکی، چه 100 تا، چون بنده چوپانم با نی، برایم این قصه ها رو سروده، همان نی ای که از نِیــِستان تا بُبریده اندش، در نفیرش هزاران دلسوخته، نالیده اند و من هم برای شما نالیدم، باشد که متوجه شده باشید، آب و برق مجانی نمیشود، حتی برای مستضعفین و وقتی قبول کردید که میشود، در حقیقت بر این باورید که اقتصاد مال خر است!

                  اما نخیر، اقتصاد مال کسانی است که فرهنگ دارند، همانهایی که این آیفون و کامپیوتر و بویینگ و تلویزیون و ماشین و آسمانخراش و .............. خلق کرده اند و کسی قادرنخواهد بود، این فرهنگ را از آنها، بدون پرداخت حقوق مالکیت معنوی، بدزده..... چون ابتدا 4 انگشتش رو قطع میکنند (تحریم) بعد هم که عبرت سایرین خواهند شد

                  پس قدر نعمت را باید دانست

                  زیرا که، کفر نعمت، از کفت بیرون کند

                  و صد البته


                  ادب مرد، به ز دولت اوست

                  ببعی


                  ----------------

                  تن آدمی شریف است، به جـــــــــان آدمیت
                  نه همین
                  لباس(دین) زیباست، نشان آدمیت
                  آخرین ویرایش توسط ببعی؛ 2015/04/07, 17:03.

                  نظر

                  • ببعی
                    Banned
                    • Nov 2014
                    • 54

                    #699
                    پاسخ : نبض سیاست

                    پاکستان گاز ایران را دور زد

                    اسفند ماه سال جاری پاکستان قراردادی به منظور واردات گاز طبیعی مایع (ال. ان. جی) از قطر را امضا کرده و روز گذشته اولین کشتی حامل ال. ان. جی صادراتی قطر در پایانه کراچی پاکستان پهلوگیری کرده است.


                    پاکستان به جای ایران با قطر قرارداد واردات گاز امضا کرد و همزمان با ورود اولین کشتی حامل ال. ان. جی قطر به بندر کراچی، شمارش معکوس تعلیق و یا جریمه گازی پاکستان توسط ایران آغاز شده است.

                    به گزارش جنوب نیوز، با گذشت چهار ماه از آغاز سال ۲۰۱۵ میلادی، پاکستان نه تنها آمادگی واردات گاز طبیعی از ایران را ندارد که حتی برنامه ای برای احداث شبکه و خطوط لوله به منظور واردات گاز طبیعی از ایران در آینده‌ای نزدیک را هم در دستور کار قرار نداده است.

                    علاوه بر این، دولت اسلام آباد تاکنون حتی یک مترمکعب از خطوط لوله واردات گاز طبیعی از ایران را احداث نکرده است و مطابق با قرارداد امضای شده گازی بین تهران و اسلام آباد از ابتدای سال جاری میلادی پاکستانی‌ها به ازای هر روز تاخیر باید سه میلیون دلار به ایران غرامت پرداخت کنند.

                    همزمان با وقت کشی و تاخیر پاکستانی ها به منظور ساخت خطوط لوله و تاسیسات واردات گاز طبیعی از ایران، این کشور همسایه به جای شتاب در ساماندهی به قرارداد گازی خود با تهران، مشتری گازهای ترش قطر شده است.

                    در این بین هر چند مسئولان وزارت نفت به ویژه بیژن زنگنه وزیر نفت بر آمادگی آغاز صادرات گاز به پاکستان و مخالفت با تعلیق قرارداد فروش گاز به این کشور همسایه تاکید می کنند اما دولت اسلام آباد بر خلاف جریان مذاکرات گازی با تهران، قرارداد خرید محموله های ال. ان. جی با قطر به عنوان مهمترین شریک گازی ایران امضا کرده است.

                    اسلام‌آباد مشتری گاز قطر شد
                    اسفند ماه سال جاری پاکستان قراردادی به منظور واردات گاز طبیعی مایع (ال. ان. جی) از قطر را امضا کرده و روز گذشته اولین کشتی حامل ال. ان. جی صادراتی قطر در پایانه کراچی پاکستان پهلوگیری کرده است.

                    همزمان با امضای این قرارداد جدید خرید گاز از قطر، پاکستان برای افزایش واردات گاز طبیعی از قطر ساخت یک خط لوله از بندر گوادر تا نواب شاه را با یک شرکت چینی امضا کرده است که با تکمیل این خط لوله امکان افزایش واردات گاز از قطر فراهم خواهد شد.

                    به عبارت دیگر، در حالی پاکستانی ها به بهانه تحریم از احداث خطوط لوله واردات گاز از ایران طفره می روند که منابع مالی قابل توجهی را صرف تجهیز پایانه واردات ال. ان. جی و ساخت خطوط لوله توزیع و انتقال گاز وارداتی از قطر کرده اند.

                    بر اساس گزارش‌های منتشر شده توسط رسانه های پاکستانی، دولت اسلام آباد به دنبال واردات روزانه ٢٠٠ میلیون فوت مکعب گاز به صورت ال. ان. جی از قطر است و در نظر دارد حجم واردات خود را به ٤٠٠ میلیون فوت مکعب در روز افزایش دهد.

                    در همین حال، شاهد خاقان عباسی وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان در توجیه واردات گاز طبیعی از قطر به جای ایران، می گوید: با انجام واردات گاز مایع از قطر و استفاده از آن برای سوخت نیروگاه‌های حرارتی، هزینه تولید برق در پاکستان به میزان ۴۰ درصد کاهش خواهد یافت.

                    به گفته این عضو کابینه دولت اسلام آباد، پاکستان برای تامین سوخت لازم برای نیروگاه‌های حرارتی خود مجبور به واردات حجم زیادی گازوییل است اما وقتی سوخت گاز در دسترس باشد، تولید برق هم ارزان تر و هم با آلایندگی کمتری انجام خواهد شد.

                    -------------------------------------------------

                    این هم از خط لوله صلح


                    حتی پاکستان از ما باهوش تره، زیرا ال ان جی، سوختی پاک، اما کم خطر تر از سی ان جی محسوب میشه و نسبت به ان جی هم، درد سرهای کمتری داره (ترکیدگی لوله، پرت و افت فشار مسیر)

                    یکی از خیانتهایی که به ایران شد و کسی صداش رو در نیاورد (نذاشتند در بیاد) همین گاز خانگی (ان جی) است که با صرف هزینه بسیار، لوله کشی ها صورت گرفت، که هم خطرات بسیار مثل آتش سوزی و هم آلایندگی محیط زیست بخاطر بد سوختن تجهیزات غیر استاندارد خانگی یا صنعتی و آلایش خاک در هنگام حفاری ها، به اضافه تهدید همیشگی انفجار عظیم لوله ها، در بروز حوادث غیر مترقبه ای چون زلزله، بطوریکه تخمین زده شده که، تلفات گاز خانگی، از تلفات خود زلزله بیشتر خواهد بود


                    گل بود، به سبزه نیز آراسته شد

                    نظر

                    • daylaq
                      عضو عادی
                      • Jul 2013
                      • 292

                      #700
                      پاسخ : نبض سیاست

                      جناب ببعی خان کمال الدوله از نظرات و ضرایف جنابعالی بسیار مشعوف گشتیم. جانا سخن از زبان ما می گویی. از حسن ظن شما و ضرافت فکر شما در بیان مسایل و دید موشکافانه تان قلباً تشکر ویژه دارم. هر کجا هستید در پناه حق باشید. تنتان سالم
                      ریشه اعتقاد از آنجا خشک می شود که بخواهند تحمیلش کنند. برتولد برشت

                      نظر

                      • rio
                        عضو عادی
                        • Mar 2015
                        • 175

                        #701
                        پاسخ : نبض سیاست

                        (( لبنان شما از آن خودتان و لبنان من نیز از آن خودم ))

                        !

                        (( مدت ها بود که دلم می خواست ؛ چیزی بنویسم که وطن را برای ما ایرانی ها دوباره تعریف کند ؛ باز تعریفی نو ؛ یادآوری مان کند که وطن چیست . به ما جماعتی که چه بسیاران مان خاک وطن را ؛ کل اش را به بهای ناچیزی حاضریم ؛ توبره زده و بفروشیم وخلاص !.....تا آنکه چند شب پیش به متنی برخوردم در کتابی که سخت گیرا بود ...نویسنده ؛ از لبنانش ؛ از وطنش نوشته بود؛ و من از ایرانم ؛ از وطنم خواندمش ... و خواندمش و امشب نشستم و با اندکی تلخیص تایپ اش کردم ؛ تا شما نیز بخوانید .....))

                        :

                        ((لبنان شما از آن خودتان و لبنان من نیز از آن خودم ))

                        لبنان شما از آن خودتان ، و لبنان من نیز از آن خودم.
                        لبنان شما با مشکلاتش از آن خودتان و لبنان من نیز با زیبایی اش از آن خودم .
                        لبنان شما با همه ی رویکردها و دغدغه هایش از آن خودتان ، لبنان من نیز به همه ی رویاها و آرزوهایش از آن خودم .
                        شما به لبنان خودتان دل خوش کنید ، لبنان من نیز از آن خودم، که من جزبه ذهنیت مطلق دل خوش نمی کنم.

                        لبنان شما یک معضل سیاسی است که گذر روزها را برای حل آن به یاری می طلبید ، اما لبنان من بلندی هایی است که با شکوه و هیبت ، به سوی آبی ی آسمان فرا می رود.

                        لبنان شما یک مسئله ی بین المللی است که تاریکی شب ها آن را پیچیده تر می کند ، اما لبنان من دشت هایی آرام و خیال انگیز است که آوای ناقوسها و نغمه ی جویبارها در همه جای آن طنین افکنده است.

                        لبنان شما دولتی است با صاحب منصبان بی شمار ، اما لبنان من کوه بلند و با شکوهی است که میان دریا و دشت بر نشسته ، چونان شاعری که میان دو بی نهایت نشسته باشد.

                        لبنان شما عبارت است از هیات ها و گروه های سیاسی ، اما لبنان من ، نشستن ، به گرد اتش دان است ، درشب هایی مالامال از حضور احساس و سرشار از پاکی ی برف .

                        لبنان شما در طایفه ها و احزاب خلاصه می شود ؛ اما لبنان من نو نهالانی هستند که از صخره ها بالا می روند ، با جویبارها می دوند و گوی در میدان ها می اندازند .

                        لبنان شما در سخنرانی ها و همایش ها و بحث ها خلاصه می شود ، اما لبنان من عبارت است از نغمه ی بلبلان ؛ خش خش شاخ و برگ سپیدار و بلوط ، بازتاب نوای نی از کوهساران و غارها ...
                        لبنان شما دروغی است در پس پوششی از تیز هوشی ساختگی و ریاکاری ی پنهان در جامه ی سنت و تظاهر ، اما لبنان من حقیقت ساده و بی آلایشی است که اگر بر سطح آب بنگرد ، جز رخساره ی آرام با خطوط باز چهره ی خویش ، چیزی نمی بیند .

                        لبنان شما قوانین و اصولی است بر روی کاغذ، و پیمان ها و تفاهم نامه هایی ثبت شده در دفاتر، اما لبنان من رمزی از اسرار زندگی است که خود نیز نمی داند که (( می داند )) و واشتیاقی است که در بیداری ، دنباله ی جهان ناپیدا را لمس می کند و چنین می پندارد که خواب می بیند .

                        لبنان شما پیرمردی است که محاسن بلندش را در دست گرفته ، اخم کرده و جز به خویش نمی اندیشد ؛ اما لبنان من نوجوانی است که چون برجی بر پای می ایستد ، همچون سپیده لبخند می زند و همچنان که به فکر خویش است ؛ به دیگران نیز می اندیشد.

                        لبنان شما لحظه ای از سوریه جدا می گردد و لحظه ای دیگر بدان می پیوندد و چندان پر ابهام است که حقیقت آن را کسی در نمی یابد ؛ اما لبنان من نه می پیوندد و نه جدا می گردد ؛ نه فرا می ایستد و نه فرو می نشیند !

                        لبنان شما از آن خودتان و لبنان من نیز از ان خودم .

                        لبنان شما با فرزاندانش از ان خودتان و لبنان من نیز با فرزندانش از ان خودم .

                        مگر فرزندان لبنان شما کیستند ؟
                        لختی بنگرید تا حقیقت را بر شما بنمایانم:

                        آنان کسانی هستند که اندیشه هاشان در دامان آزمندی پرورش یافته که خود را گشاده دست می نمایاند !!!
                        آنان شاخه های نرمی هستند که بی اراده به چپ و راست خم می شوند وصبح و شام به لرزه در می آیندبی آن که خود بدانند .....

                        آنان کسانی هستند که پیشاپیش جنازه ، نغمه ساز می کنند و پای می کوبند ، اما اگر کاروان عروسی ببینند ؛ غوغای شادی آنها به ناله ی اندوه مبدل می شود و به جای پایکوبی ؛ بر سر و سینه می کوبندو گریبان چاک می کنند !

                        آنان کسانی هستند که گرسنگی را تنها در خالی بودن جیب هاشان می دانند و اگر با کسی که روحس گرسنه است ؛ روبرو شوند ریشخندش می کنند و روی می گردانند و می گویند : او سودازده ای است که در جهان پندار ره می پوید .

                        آنان کسانی هستند که اگر گردش روزگار ، غل و زنجیر های زنگار گرفته شان را به قید و وبندهای درخشان مبدل کند ؛ گمان می کنند که ازاده و رها گردیده اند !

                        فرزندان لبنان شما اینانند .
                        ایا در میان آنان کسی هست که به خود جرات دهد و بگوید :

                        (( به هنگام مرگ ؛ وطنی را ترک گفتم که اندکی از زمان ولادتم بهتر شده بود ؟))

                        اینهایند فرزندان لبنان شما ، که در نگاه شما بسی بزرگند و در نگاه من بسی کوچک !

                        اکنون لختی درنگ کنید تا فرزندان لبنان خود را به شما بنمایانم :

                        آنان بزرگانی هستند که شوره زار را به باغ و بستان تبدیل می کنند .
                        آنا ن شبانانی هستند که رمه های خویش را از دشتی به دشت دیگر می برند تا پروار شوند و زیاد گردند تا گوشت شان خوراک شما و پشم شان را پوشاک تان کنند
                        آنان تاکدارانی هستند که از افشراه ی انگور باده فراهم می کنند و از باده شیره می سازند .آنان مردانی هستند که خوشه ها را می دروند و زنانی هستند که خرمن را گرد می آورند .
                        آنان شاعرانی هستند که روح خویش را در جام های تازه می ریزند .
                        آنان کسانی هستند که هر کجا روند دل ها را به سوی خویش می کشانند.
                        آنان کسانی هستند که در کوخ های محقر زاده می شوند و در کاخ دانش می میرند .
                        فرزندان لبنان اینهایند.
                        آنها مشعلهایی هستند که باد خاموششان نمی کند و نمکی هستند که در گذر روزگار کنده نمی شوند . اینان اند که با گام های استوار به سوی حقیقت؛ کمالل و زیبایی به پیش می روند.


                        صد سال بعد ،از لبنان شما و فرزندان لبنان شما چه چیز باقی خواهد بود ؟ بگویید بدانم ، جز لاف زدن و یاوه گویی و بی همتی ، برای فردا چه چیز بر جا می گذارید ؟؟
                        ایا گمان می کنید که روزگار جلوه های نیرنگ و مماشات و فریب را در ذهن خود نگاه می دارد ؟
                        ایا می پندارید که فضا ، شبح های مرگ و نفس های گورها را در گریبان خود انباشته می کند ؟
                        ایا گمان می کنید که زندگی ؛ پیکر عریان خود را در خرقه های پوسیده ، می پوشاند ؟

                        اکنون به شما اعلام می کنم و خدا را به گواه می گیرم که نهال زیتونی که یک مرد روستایی در دشت لبنان غرس می کند ، از همه ی دستاوردهای شما ماندگارتر است ! و خیش چوبینی که گاو نری آ ن را در دامنه های لبنان به دنبال می کشد ، والاتر و گرانبهاتر از همه ی آروها و خواسته های شماست .


                        می گویم و جان جهان می شنود کهزمزمه ی دخترکی که بر تپه ماهورها خوشه بر می چیند ، از یاوه گویی های پر طمطراق ترین سخنوران شما ، ماندگارتر است
                        .

                        شما بر هیچ آیینی نیستید ، و اگر این حقیقت را می دانستید ، نفرتم از شما به نوعی عطوفت و شفقت مبدل می شد ، افسوس که این را هم نمی دانید .

                        لبنان تان شما را ، و لبنام مرا !

                        ایرانتان .....، و .......

                        لبنان شما و فرزندان لبنان شما ؛ از آن خودتان . به آنها دل خوش دارید . اگر می توانید به حباب های تو خالی دل خوش کنید . اما من به لبنان خودم و فرزندان آن خرسندم . و در این خرسندی ، شیرینی و آرامش نهفته است .

                        جبران خلیل جبران : نو گفته ها و نکته ها
                        ترجمه : مهدی سرحدی
                        نشر کلیدر 1384
                        [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                        نظر

                        • rio
                          عضو عادی
                          • Mar 2015
                          • 175

                          #702
                          پاسخ : نبض سیاست

                          ((
                          کارت هسته ای در مقابل ؟!
                          ))

                          در مورد نظر رهبری چنانکه عرض شد ؛ بحث ها به کفایت رسیده و سکوت ایشان را می توان حتی از نوع : ((سکوتم از رضایت نیست ؛ دلم اهل شکایت نیست )) دانست که باز هم در نتیجه نهایی توفیری ایجاد نمی کند : همین قدرش هم یعنی راهی که آغاز شده باید ادامه یابد .

                          روحانی را چه کسی انتخاب کرد ؟!
                          در روز اعلان نتایج انتخابات ؛ کتابچه مفصلی از برنامه های اقای روحانی ؛ در تمام زمینه های اقتصادی و سیاسی ، علمی، فرهنگی، اجتماعی، محیط زیست، امنیتی.....منتشر شد :
                          سر فصل ها و جزئیات مورد اشاره به قدری دقیق و مفصل بود که تقریبا جای شکی باقی نمی گذاشت که ایشان یحتمل از پوشیدن قبای ریاست جمهوری مطمئن بوده اند ( کافی است نگاهی به برنامه های منتشره سایر کاندید ها بیندازیم تا بفهمیم روی هم به قدر یک سوم اقای روحانی هم برنامه نداشتند ...ساده تر اینکه دلیل محکمی هم نداشتند که مثل روحانی بروند ؛ تیمی متخصص را مدت ها مسئول تننظیم چنین طرح مفصل و جامع و کم نظیری کنند . )

                          این را داشته باشیم :
                          حالا برسیم به اینجا : تغییر ریاست سیما ( ضرغامی) و جانشینی ی وی با فردی که در نظام باورها و اعتقادات شاید شبیه او باشد اما در روش ها و برنامه ها کاملا متفاوت با اوست !
                          با این انتخاب شرایط برای تغییر شرایط و چرخش کلی ی سیاست های تبلیغی ی نظام فراهم شد :
                          نگاه کنید هنرمندانی که با سیما قهر بودند ( از سال 88 !) تقریبا همه گی دوباره آشتی کرده اندو بازگشته اند و رسانه ملی هم با آغوش باز پذیرای آنهاست( عوامل و دست اندرکاران سریال حاسیه /مهران مدیری)...این ها علائم مهمی هستند برای تغییر سیاست ها .
                          بر گردیم سر بحث اول و اصلی :
                          نظر رهبری :
                          گرچه که اعلان مراتب تبریک و تشکر فرماندهان ( فیرزو ابادی و جعفری ) دیگر حجت را بر همه گان در مورد نظر رهبری تمام کرد ؛ اما پیش از آن هم مواضع بروجردی ( ریاست کمیسیون امنیت ملی مجلس و لاریجانی و برخی ائمه جمعه : اینها معلوم بود خیلی هم شوق و ذوقی برای این کار نداشتند اما مطیع بودند و ....) پیش آگهی های لازمه را داده بودند .
                          اما تمام این ها را بگذاریم کنار :
                          دیروز در دیدار رجب اردوغان با مقام رهبری ] چه لزومی داشت که حتما ظریف را هم آنجا راه بدهند ؟ ...کافی بود مقام رهبری نخواهند ؛ دیدار می توانست همچون بسیار موارد مشابه دو نفره یا حداکثر با حضور ولایتی و رییس دفتر رهبری ( گلپایگانی ) انجام شود :
                          شما به زبان بدن ظریف نگاه کنید در دیدار دیروز و زومی (zoom) دوربین رسانه ملی روی ظریف و روحانی !
                          ظریف سفت ، دست به سینه نشسته بود ؛ درست به مثابه شاگرد اول با انظباطی که می خواهد همگان علنی ببینند مراتب حضور و فرمان برداری را و حاشیه های بی فایده را رها کنند .
                          اما دوربین صدا و سیما انقدر روی این صحنه ها با مدت طولانی تمرکز داشت که گویا نه تنها به داخلی ها که به آنوری ها هم می خواست رمزی مخابره شود که : مطمئن باشید که ظریف فرستاده ی مورد تائید ما ( مقام رهبری) بوده و هرچه اتفاق افتاده و بیفتد ؛ با اطلاع و موافقت رهبر ی بوده است ....شک نکنید و مطمئن باشید .

                          باز این هم به کنار :
                          بحثی تحت عنوان (( زمان واکنش )) داریم که بهترین زمان برای نشان دادن واکنش برای اعمال و حصول نتایج دلخواه را بررسی می کند :
                          مطابق این موضوع در مواردی که شما ، موافقت با روند در حال طی شدن دارید ؛ نیازی به نشان دادن واکنش سریع و در اسرع وقت , نسبت به موضوع و روند مورد نظر ندارید ( نظیر موردی که در این ارتباط شاهد هستیم و عدم واکنش مستقیم رهبری را می شود , دلیل به موافقت و همراهی ی ایشان با روند در حال طی شدن دانست ) و بر عکس اگر شما با روند در حال طی شدن , مخالفتی دارید ؛ برای جلوگیری از طی شدن و ادامه ی روند ، و قبل از آنکه روند طی شده آنقدر قدرت بگیرد و جلو برود که دیگر نشود کاری کرد , باید در اسرع وقت واکنش مخالف خود را نشان بدهید
                          بر اساس سوابق تاریخی ؛ رهبری در ارتباط با چنین مسائلی از تیزهوشی و سیاست و تشخیص دقیق و درستی در ارتباط با تنظیم زمان واکنش بهره برده اند ( نماز جمعه 88 / قهر احمدی نژاد / درگیری احمدی ن با برادران لاریجانی و ......) .
                          در همین مورد اخیر ( تفاهم هسته ای ) چنانکه دیدیم ؛ رهبری سکوت کامل اختیار کردند ؛ سپس تیم دولت و هسته ای شروع به مانورهایی برای القاء مثبت بودن نتایج کردند ، سپس منصوبین و نزدیکان مقام رهبری بر حسب اهمیت مقام و درجات شان در ظهار نظر ،شروع به ارسال سیگنال های مثبت کردند و در نهایت هم مخالفین با جا افتادن تدریجی ی موضوع برای هواداران ایدئولوزیک + استراتزیک نظام ، زبان فرو بسته و خواهند کشید!


                          شریعتمداری :

                          حرف ما فقط این است که لوزه های عفونی ی توافق باید جراحی شود !

                          برای کسانی که با عرصه ی کلام به لحاظ معنی و بار روانی و فحوی و تاثیرات آشنایی ی کامل دارند ؛ همین یک جمله ؛ یعنی که : مقام رهبری ، فرمان و پیام شما شنیده شد و اطاعت خواهد گردید .
                          نگاه کنید به تاثیر کلمه ی (( فقط)) در جمله ی شریعتمداری که چقدر دقیق و درست به کار رفته و می گوید :
                          ما فقط به این موضوع اعتراض داریم و با کلیت موضوع هیچ مشکلی نداریم .

                          اما اگر فقط را نمی گفت چه داشتیم :

                          حرف ما این است که لوزه های عفونی ی توافق باید جراحی شود

                          می بینیم که بدون کلمه ی (( فقط)) کلمه ی ((باید)) هم چه تاثیر جبر آوری بر کل موضوع می توانست داشته باشد !
                          در ضمن کاربرد خود کلمه ی ( لوزه ) هم جالب است :
                          مگر از لوزه عضوی ؛ کم اهمیت تر هم در بدن می شود یافت ( شاید لاله گوش و پره بینی !) ....خوب در پزشکی خیلی ها تمام عمر لوزه شان مشکل دارد ...لوزه سوم دارند ...عمل هم نمی کنند تا وقتی که می میرند !
                          شریعتمداری با کاربرد (( لوزه )) خواسته بگوید : ...شد ...شد ..نشد هم نشد ... ما مخلص همه هم هستیم ! /.:blushsmiley:./

                          یادمان باشد ؛ شریعتمداری در عرصه ی بازی و کاربرد واژگان ، کار بلد و دقیق است ...انتخاب و چینش کلماتش اتفاقی نیست و می داند که دارد چه می گوید و با چه هدف و منظوری و برای ارسال چه پیامی به مخاطب .

                          این ها را مفصل می گویم برای اینکه بدانیم دقت به تک تک کلمات ؛ ما را می تواند به چه بینش و روشنگری ای از عمق و اینده ی اتفاقات و موضوعات برساند .

                          ---------------------------------


                          اما از این شواهد که بگذریم اصلا چرا ایران و اوباما توانستند به چنین تفاهمی برسند ( با دقت بخوانیم ) :
                          1- از 12 سال پیش تیم مذاکره کننده ی قبلی ( روحانی و ...) در پی مذاکرات با اروپائی ها متوجه شدند که کار ت های برنده ی هم وزنی برای چانه زنی ندارند .
                          2- استراتژی ی نظام بر آن قرار گرفت که با پیشرفت در زمینه هسته ای کارت برنده ای را تهیه کند .
                          3- همزمان ایران بر روی زمین منطقه ؛ در حال جمع آوری ی کارت های بیشتر ( عرا ق/ سویه/لبنان/ یمن....) بود .
                          4- در مذاکرات اخیر همه ی طرفین می گفتند موضوع مذاکرات فقط هسته ای است ( راست هم می گفتند ) اما موضوعات مهم تر قبلا حل شده بود !
                          5- ایران تمام کارت ها را فقط برای یک منظور می خواست و می خواهد : اوجب واجبات حفظ نظام .
                          6- اوباما دیروز گفت : با فشار قادر به تغییر رفتار ( تغییر نظام بخوانید )حکومت ایران نیستیم .

                          7
                          - نتیجه نهایی : ایران کارت هسته ای را داد ه و در مقابل آمریکا تلویحا پذیرفته که تضمین های امنیتی لازم را به ایران بدهد ( داده است)

                          8- قبلا هم مفصلا به بحث تاثیر ساختار ( stracture) , بر ایجاد عملکرد ( function )پرداخته شد و نشان دادیم که اگر آمریکا بتواند ثابت کند و نشان بدهد و بپذیرد که در پی تغییر ساختار ( reformرفرم) حکومت در ایران نیست ؛ ایران حاضر به تغییر برخی عملکردها ( فی المثل در موضوع هسته ای و یا برخی اصلاحات داخلی) خواهد بود و البته نه در تمامی ی حوزه ها ( از جمله موضوعات رقابت منطقه ای) .

                          9- دیروز رییس سیا گفت: از مشاهده ی امتیازاتی که ایران پذیرفته بدهد ، شگفت زده شده
                          جای شگفتی ندارد !
                          ایران به آنچه می خواسته رسیده ( حفظ نظام) .....کمیت و کیفیت سایر مسائل و از جمله عدم تناسب سایر امتیازات رد و بدل شده ؛ مهم نیست

                          با مهر و سپاس

                          ( نظرات شخصی و ای بسا اشتباه )

                          ( نیازی به فشردن کلید تشکر نیست ؛ بابت صرف وقت و خواندن مطلب من از شما تشکر می کنم )
                          [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                          نظر

                          • ببعی
                            Banned
                            • Nov 2014
                            • 54

                            #703
                            پاسخ : نبض سیاست

                            خب، تا اینجای کار، لوزان چای داره تبدیل میشه به ماه عسل مذاکره کنندگان و واکنش های تا این لحظه، همگی حاکی از نوشیده شدن جام زهر دارد

                            اما خبری تو این مدت تحت الشعاع مذاکرات به گوش همگان نرسیده، خبر تجاوز به 2 نوجوان ایرانی در حال مراجعت از حج عمره است

                            جزئیاتش رو توی لینک زیر بخوانیم:



                            نمی دونم چرا بی اختیار با خوندن این خبر، یاد ماجرای شروع جنگ جهانی افتادم

                            آیا به نظر دوستان، اقدام به چنین عملی خارج از عرف، بدون مقدمه و از روی هوس آنی بوده؟

                            خفت آور تر اینکه، مسئولان با غیرت ما، خبر به این مهمی را، از تجاوز تبدیل به تعرض کرده اند و حتی جنسیت تجاوز شدگان را، مجهول گذاشته اند تا حساسیت ها بیشتر نشه، بله، این دو بیچاره، دختر بوده اند... بهشون در حریم امن حرم خدا، تجاوز شده و اخبارش، مدام سانسور میشه! چرا؟؟؟؟؟

                            به نظر من تمامی این ها، تحریکاتی است علیه ایران تا وارد کارزاری جدی و یکسره کردن سرنوشتش کنند، یعنی ایران اسلامی- شیعی، بای - بای و همه اینها، برای جلوگیری از قدرتمند تر شدن ایران، علی الخصوص بعد از توافق نهایی با غربه

                            این خبر در کنار سایر اخبار، منجمله تحیر و شگفت زدگی رییس سیا از عقب نشینی و دادن امتیازات شگرف ایران، معنای ویژه ای پیدا میکنه

                            بلا استثنا، با توجه به حمله عربستان به یمن، تا اینجای کار، کشورهای مسلمان عمده، از عربستان حمایت کرده اند

                            نکته بسیار با اهمیت دیگر، جسارت عربستانه که در حال گردآوری ائتلافی عظیم به پشتوانه مکه و مرکزیت جهان اسلام بودنه و تمامی اینها، منجر به جنگ تمام عیار شیعه و سنی با سردمداری عربستان و حمایت میلیاردی جهان تسنن و اتحاد علیه شیعه که از نظر آنها باطله، خواهد شد.

                            حال باید با اخبار جدید، سناریوهای احتمالی پذیرش توافق از جانب ایران را مورد بررسی دوباره قرار داد

                            1- عقب نشینی تاکتیکی
                            2- قبول شکست در سیاست های خارجی و نوشیدن جام زهر برای بقا
                            3- انتقال قدرت به کسانیکه حرف گوش کن ترند (قواعد بازی را رعایت میکنند و مسئولیت می پذیرند) با کمترین هزینه ممکن

                            این سه سناریو را قدری بازتر میکنم تا بشه آینده ایران را حدس زد!!!!!!

                            آیا ایران درگیر جنگ خواهد شد؟

                            مسلماً باب میلش نیست، اما پایش گیره!

                            تا 10 تیر 94، شمارش معکوس روشن شدن تکلیف ایران در مناسبات جدید جهانی که از 13 فروردین آغاز شده و اکنون 84 روز به پایان ضرب الاجل نهایی، فرصت داریم تا گره از این معما باز کنیم!

                            ببعی

                            نظر

                            • hamidirche
                              عضو عادی
                              • Jan 2014
                              • 120

                              #704
                              پاسخ : نبض سیاست

                              جناب ببعی شما همون جناب nay نیستی؟ که آسمون رو به زمین میبافتی که توافق نمیشه و استدلال های خیلی عجیب داشتی!!! شما دیگه زیادی مسائل رو پیچیده میکنی سیاست پیچیده هست ولی دیگه نه تا این حد... از چه موضوعی به جنگ رسیدی؟ دلیل پذیرش قطعنامه لوزان هم گزینه 1 و گزینه 2 هست اینا مگه قدرت رو به کسی میدهند!!

                              نظر

                              • ببعی
                                Banned
                                • Nov 2014
                                • 54

                                #705
                                پاسخ : نبض سیاست

                                84 روز تا نهایی شدن توافق اتمی ایران و بررسی سناریوهای مطرح برای پیش بینی آینده ایران

                                سناریوها را خلاصه تر مینویسم تا با پرداختن بیشتر به جزئیات، معلوم بشه تو سر مذاکره کنندگان ایرانی، چی میگذره (گذشته)

                                1- عقب نشینی تاکتیکی
                                2- قبول شکست
                                3- نقش آفرینی در منطقه



                                1-1- عقب نشینی تاکتیکی، معقول ترین حالت و سناریوست، چون ایران 36 ساله که داره در دنیا ساز مخالف کوک میکنه و حتی تا پیام نوروزی امسال، نشانه ای از عقب نشینی نبود (دلواپس ها حق دارند دلواپس باشند، دلجویی آشکار رهبر ایران از گروهی موسوم به همن نام بود)

                                2-1- در حین آخرین روزهای ضرب الاجل تفاهم سیاسی، به این وضوح رسیدند که تمکین نکردن به خواست قدرتهای جهانی، مساوی است با شکست قطعی مذاکرات و تشدید تحریم ها و در نهایت مواجهه با گزینه نظامی

                                3-1- معامله پرونده اتمی با گرفتن نقشی در حد ژاندارم منطقه بودن (هویج بزرگ و آبدار) که در بطن خود، دوام و بقای نظام را هم تضمین میکند، اما با قبول باز کردن فضای سیاسی کشور که شرط اساسی گرفتن چنین نقشی است، یعنی تغییر ساختار ایدئولوژیک و به اجرا گذاشتن مناسبات پذیرفته شده بین المللی در چارچوب قوانین کشوری



                                1-1-1 - اما تاکتیک ایران چی میتوانسته باشه که حالا بخواد عقب نشینی بکنه از مواضع آشکارش!

                                پیشتر با فکت شیتی که از صحبت های ظریف در 5 بند گردآوری کرده بودم، نتیجه قطعی (البته قبلش هم محرز بود) و مستند گرفتم که ایران در رویای بمب اتم بوده و هست و تمامی این کش آمدن ها هم برای رسیدن بهش بوده تا سر میزه مذاکره با خودش ببره و در برابر غرب، باصطلاح خودش، زانو نزنه، جاییکه مدام میگفته که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند

                                فکت شیت به فارسی و به ساده ترین شکل، یعنی برگه وقایع، یا چک لیستی از دست آوردهای محتوم یا خواسته های قطعی و در مورد فکت شیت آمریکایی ها، یعنی دستاورد قطعی ما (آمریکا) از مذاکرات

                                برای همینه که ایران هم مدعای فکت شیت خودشه

                                من هم فکت شیت خودم را دارم و با استناد به اخبار و وقایع، میخوام سمت و سوی آینده ایران را حدس بزنم

                                یکی از اسناد من، سخنان هاشمی رفسنجانی در مورد به رهبری نشاندن رهبری است (همان خاطره معروف) و در نشستی به مناسبت دفاع از آن تصمیم گیری کذایی، گفت: ... یکی از ویژگی های رهبری، آشنایی با مسایل نظامی بود که ایشان را از سایر فقها، علاوه بر تسلط بر مسایل سیاسی، متمایز میکرد!

                                اشاره هاشمی به فرمانده کل قوا بودن خامنه ای در جنگ هشت ساله، وزیر اطلاعات بودن و از اعضای اصلی شورای انقلاب بودن که یعنی، جمیع شرایط برای رهبر شدن را داشتند.

                                در طول این 26 سال از مدیریت ایشان هم دیدیم که ایران با جدیت بسیاری برنامه های نظامی را دنبال میکند و همه فعالیت ها هم بدون مجوز رهبری (منصوبین سران قوا، همگی با حکم رهبر است) غیر قابل تصوره، پس تحصیل بمب اتمی هم به تایید رسیده بوده و چون علاقه شخص ایشان به مسایل جنگ بر کسی پوشیده نیست، بنابراین، تاکیتک اصلی همانا تکیه بر بمب اتمی داشتن، استواره، بطوریکه در آخرین مانع تراشی آشکار، خود وی در نطقی در جریان مذاکرات در اواخر تیر پارسال و در حین مذاکرات، مدعی شد که "ما بر سر تعداد سانتریفوژها بحث نمی کنیم، ما ظرفیت غنی سازی 190 هزار سو را میخواهیم" و همین آب سردی بر پیکر مذاکراتی بود که با همین جدیتی که آذر ماه در وین و فروردین در لوزان برگزار شد، در حال برگزاری بود که دیدیم ناتمام به آذرماه 93 موکول شد. پس تاکتیک، کــــــــــــش امدن بود و دلیلش، نرسیدن به بمب.

                                یادآوری میکنم، فکت شیت من میگه که خود ظریف گفت، از نظر غربی ها، رآکتور آب سنگین یعنی بمب، زیرا پلوتونیم به غیر از تولید بمب، کاربرد دیگری ندارد.

                                در پرانتز : طبق آخرین براوردهای غرب، ایران تا رسیدن به بمب اتم، نزدیک 3 ماه دیگر امکان دارد

                                برای همین بود که در وین، تیم مذاکره کننده 5+1 به درستی تشخیص داد که ایران بدنبال کش آمدنه تا بتونه بمبش رو بسازه و تست کنه و اصولا دنبال توافق نیست یا توافقی میخواد که با کارت بمب اتم و طلب هویجی بزرگ، بتونه امتیازات بیشتری بگیره و امتیازات کمتری بده که این استنباط، منجر به این شد که ابتکار مذاکرت بیافته مستقیماً دست آمریکا و کری رسماً اعلام کرد : "ما مذاکرات را 7 ماه دیگر تمدید میکنیم با این شرط که تا مارس 2015 به یک توافق سیاسی در مورد کلیاتی که تا پایان ژوئن میبایست نهایی شود، برسیم"

                                اما استراتژیست قهار ما یعنی خامنه ای با بصیرت، دست غربی ها رو خوند و خواستار توافقی یک مرحله ای شد تا بتواند حداکثر مهلت مذکور را مصروف تولید بمب کند، با آخرین سرعت و توان ممکن، چون پی برده بود این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست و اینبار انگاری، راستی راستی میز مذاکره ترک خواهد شد که پیشتر بلوف تلقی میشد و مدعی بودند خود امریکا به این توافق بیش از ایران نیاز داره!!!!!!!!!!!!!!!

                                مذاکرات یکبار در بهمن میتوانست به طور قطع تمام شود و به قول ظریف، توافق جامع همراه باشد با جشن پیروزی انقلاب (چون اصولاً ضرب الاجل به معنای استفاده کردن از تمامی وقت تخصیص داده شده نیست و در هر نقطه ای از این بازه زمانی میشد به توافق رسید)، اما چون به نوعی، توافق قطعی با غرب، برد سیاسی روحانی هم برداشت میشه، طبق معمول، کارشکنی کردند تا این برد، لا اقل با پرچم داری هاشمی نباشه و برای همین، در انتخابات خبرگان رهبری، پوزه هاشمی به خاک مالیده شد!


                                دیدیم بعد از شکست هاشمی، لحن کری عوض شد و توافق سیاسی را تبدیل به تفاهم کردند تا اینجوری، قدری آبرو داری هم کرده باشند و از طرفی، تمایل باطنی آمریکا به رسیدن به راه حل هم، کاملاً تو ذوق میزد.

                                اما چیزی که به مذاکرات لوزان جهت داد، نه خواست طرفین، بلکه غائله یمن بود، بطوریکه عربستان بعنوان بازنده اصلی این توافق تاریخی، زد به سیم آخر و وارد جنگی کلاسیک با یمن شد.

                                حالا دیگه، نتیجه توافق هر چیزی باشه مهم نیست و سرنوشت ایران باید در میدان جنگ رقم بخوره و ما (عربستان) مستاصل از مانع تراشی های مکرر بر سر راه مذاکرات، با تمام قوا، پای ایران را میخواهیم به جنگ بکشیم

                                عربستان پول کلان داره، تسلیحات فراوان و مدرن و الان هم دنبال خریدن سرباز از پاکستان و مصر و مالزی و بطور کل، دنیای اسلامه، چون خودش ام القرای جهان سنته به پشتوانه متولی مکه بودن

                                حال باید دید، لشکر کشی ایران در کربلای 93 و جمع کردن 20 میلیونی زائران شیعه در آنجا، قدرت مقابله با مکه، مرکز اسلام در دنیا رو داره؟

                                به نظر میرسه جنگ قومی، نژادی، دینی یمن، پای ایران را هم به ماجرا باز کنه و ایران تضعیف شده (ناشی از تحریمهای بی اثر و قطعنامه های کاغذ پاره مانند) و درگیر جبهه های متعدد و بدون پشتوانه مالی و اقتصادی، مردم در آستانه شورش و دولت درگیر دعوای جناحی درونی، قادر است پای در چنین کارزار تمام عیاری بگذارد که محاسبه نکرده بوده؟؟؟؟؟؟ (از بس دنبال بمب اتم بوده، تمام انرژیش متمرکز موشکهای بالستیک بود، فرصت بررسی منطقه را نداشته و به خیالش، اوضاع تحت کنترلشه)

                                خبری که در پست قبلی گذاشتم، مربوط به 8 فروردینه و تا امروز، فیدبک هایی که ایجاد کرده، حاکی از اونه که ایران از هرگونه تنشی داره پرهیز میکنه تا اوضاعش قمر در عقرب تر نشه!

                                پس، سناریوی اول با توجه به خواست علنی ایران که البته میگه پیف پیف بو میده و فتوی هم براش صادر کرده، یعنی رسیدن به بمب اتم، بازنویسی شده و حاکی از اونه که، چون توبه گرگ مرگه، پس باور کردنی نیست که به این توافق تن بده، پس 3 ماه فرصت میخره با این عقب نشینی آشکار تا شاید اعاده حیقیت کنه، به نحوی که خودش میدونه و میدونیم که شیعه جماعت، سرش دست خودشه و اصلاً براش مهم نیست که دیگران درباره اش چه میگویند، با یک حدیث و روایت و فتوی، همه چیز حله!


                                2 سناریوی بعدی را بعداً بهش میپردازم

                                تحلیل فوق نظر شخصی بوده و اصلاً برام مهم نیست که کی، چی فکر میکنه، Baaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa

                                ببعی

                                نظر

                                در حال کار...
                                X