@@@ حکایت نامه @@@

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آرتمیس
    عضو عادی
    • Jul 2025
    • 283

    #91
    اگر دروغ رنگ داشت؛

    هر روز شاید،

    ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،

    و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.



    اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت؛

    عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.



    اگر به راستی، خواستن، توانستن بود؛

    محال نبود وصال!

    و عاشقان که همیشه خواهانند،

    همیشه می توانستند تنها نباشند.



    اگر گناه وزن داشت؛

    هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

    خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

    و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.



    اگر غرور نبود؛

    چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند،

    و ما کلام محبت را در میان نگاههای گهگاهمان،

    جستجو نمی کردیم.



    اگر دیوار نبود، نزدیک تر بودیم؛

    با اولین خمیازه به خواب می رفتیم،

    و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان،

    حبس نمی کردیم.



    اگر خواب حقیقت داشت؛

    همیشه خواب بودیم.

    هیچ رنجی، بدون گنج نبود؛

    ولی گنج ها شاید،

    بدون رنج بودند.



    اگر همه ثروت داشتند؛

    دل ها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند.

    و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید؛

    تا دیگران از سر جوانمردی،

    بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند.

    اما بی گمان، صفا و سادگی می مرد،

    اگر همه ثروت داشتند.



    اگر مرگ نبود؛

    همه کافر بودند،

    و زندگی، بی ارزشترین کالا بود.

    ترس نبود؛ زیبایی نبود؛ و خوبی هم شاید.



    اگر عشق نبود؛

    به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

    کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟

    و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

    آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...

    اگر عشق نبود؛



    اگر کینه نبود؛

    قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.

    اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد،

    من بی گمان،

    دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز

    هرگز ندیدن مرا.


    آنگاه نمیدانم ،

    به راستی خداوند، کدامیک را می پذیرفت؟


    دکتر علی شریعتی
    [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
    [/COLOR][/SIZE][/B]

    نظر

    • arak_bourse
      کاربر فعال
      • Nov 2010
      • 3802

      #92
      معجزه وحشتناک دستمالهای مرطوب برروی دختر دانشجو!!

      چندی پیش دختر جوانی با مراجعه به کلانتری 148 انقلاب تهران ماجرای عجیبی را پیش روی پلیس قرار داد که تازگی داشت.
      دختر 21 ساله در تحقیقات گفت:
      «میخواستم به دانشگاه بروم که سوار اتوبوس شدم.
      زن جوانی که در صندلی کناریام نشسته بود خیلی باکلاس و شیک به نظر میرسید،
      دیدم که به صورتم خیره شده است تا اینکه لبخندی زد و سرصحبت را باز کرد.
      وقتی شنیدم که با یک پزشک پوست آشناست
      و دستمال مرطوبی سراغ دارد که باعث از بین رفتن لک و جوش صورتم میشود خوشحال شدم.
      میگفت دستمالها بیخطر هستند
      و هر شب باید آن را روی صورتم بگذارم تا پوستم ترمیم شود.
      «فریماه» همان لحظه یک سری دستمال مرطوب به من داد
      و خواست شماره موبایلش را داشته باشم
      و اگر دستمالها تاثیر خوبی روی صورتم گذاشتند
      با وی تماس بگیرم تا سفارش بدهد از اروپا برایم بیاورند.
      همان شب دستمال مرطوب را روی صورتم گذاشتم.
      حس خوبی به من دست داد.
      از آن به بعد هر شب این کار را میکردم.
      یک هفته نشده بود که با فریماه تماس گرفتم و بسته جدیدی از دستمالها را سفارش دادم.
      همدیگر را دیدیم و او با گرفتن 20 هزار تومان دستمالها را به من فروخت».
      دختر دانشجو افزود:
      «هر شب مرتب دستمالها را استفاده میکردم
      و اگر آنها را به صورتم نمیگذاشتم نمیتوانستم بخوابم
      و نیمههای شب از خواب میپریدم.
      اصلا تصور نمیکردم که معتاد دستمالها شدهام.
      رفته رفته وقتی از دستمالها استفاده نمیکردم خمار و خوابآلود میشدم.
      خواهرم که از نزدیک شرایط من را دنبال میکرد ترسیده بود،
      طوری حرف میزد که انگار مطمئن است من مواد مصرف میکنم اما نمیپذیرفتم.
      هر بار با فریماه تماس میگرفتم قیمت دستمالها را چندین برابر بالا میبرد.
      سومین بار بود که 100 هزار تومان خواست،
      ناچار بودم بپردازم.
      هر هفته وقتی با فریماه تماس میگرفتم
      چون میدانست وابستگی شدیدی به دستمالها دارم قیمت را بالاتر میبرد.
      خواهرم که بیشتر متوجه رفتارها و بیتابیهای من شده بود خانواده را در جریان قرار داد.
      اصرار داشتند آزمایش بدهم.
      من تصور نمیکردم چنين جواب عجیبی بشنوم،
      به خاطر همین پذیرفتم و آزمایش دادم. نتیجه باورنکردنی بود.
      در خون من یک نوع ماده مخدر به نام «السیمن» وجود داشت
      که از راه پوست و دستمالهای مرطوب من را معتاد کرده بود.
      وقتی با فریماه تماس گرفتم و شنید میدانم چه بلایی بر سر من آورده است
      تماس را قطع کرد
      و از آن به بعد گوشیاش خاموش است.

      من از این زن که میتواند دخترهای دیگر را نیز فریب دهد، شکایت دارم».
      ماموران با شنیدن ادعاهای دختر دانشجو به بررسیهای تخصصی دست زدند و پی بردند
      «السیمن» یک نوع ماده مخدر سوییسی بوده و از طریق اروپا وارد ایران شده است.
      ماموران دریافتند که فریماه با اطلاع از اینکه دستمالها اعتیادآور هستند،
      سوار اتوبوس یا مترو به جذب مشتری از میان دختران جوان پرداخته
      و با استفاده از عدم آگاهی آنان به خطری که در پیش دارند
      ابتدا با قیمتهای پایین دستمالهای «السیمن» را در اختیارشان گذاشته
      سپس با اعتیاد طعمههایش پول زیادی به جیب میزند.
      تحقیقات در این باره که آیا باند سازمانیافتهای به چنین اقدام خاموشی دست میزند ادامه دارد
      تحلیلگر بازار tahlilgar0@

      نظر

      • arak_bourse
        کاربر فعال
        • Nov 2010
        • 3802

        #93
        10 نکته برای صرفه جویی و بهبود زمان شارژ باتری لپ تاپ
        توسط : artinsa
        10 نکته برای صرفه جویی و بهبود زمان شارژ باتری لپ تاپ


        کاربران لپ تاپ از اهمیت حیاتی باتری و صرفه جویی در مصرف انرژی به خصوص مواقعی که به کابل برق دسترسی ندارند به خوبی آگاهند. کاربرانی که مجبورند مدام لپ تاپ خود را با خود حمل و در محل های مختلف استفاده کنند، به خوبی می دانند که عملکرد کلی سیستم بستگی زیادی به قدرت و شارژ ذخیره باتری دارد. هر چه باتری، مدت زمان شارژ بیشتری در اختیار کاربر قرار دهد، بیشتر می توان از رایانه همراه استفاده کرده و از امکانات جانبی آن مانند وای-فای بهره برد. اما برای اینکه عمر شارژ باتری را دراز کنیم، باید به خوبی از انرژی ذخیره شده آن مراقبت کنیم. دستورالعمل هایی وجود دارند که، اگر به خوبی آن را به کار ببندیم در بهبود عملکرد باتری کمک و در اختیار گذاشتن شارژ برای مدتی طولانی تر بسیار موثر است. در ادامه با ۱۰ مورد از مهمترین نکات در این زمینه آشنا می شویم:

        1. اگر به جریان برق دسترسی دارید تا می توانید از کابل استفاده کنید

        ساده ترین راه پیش رو! اگر نزدیک محل لپ تاپ پریز جریان برق مستقیم در دسترس است و قصد جابجایی رایانه را هم ندارید، به جای باتری، لپ تاپ را با آداپتورش به برق بزنید و از آن استفاده کنید. اگر به عنوان مثال پشت میز، روی مبل یا تخت نشسته و خلاصه نزدیک به پریز برق هستید، بهتر است شارژر را به برق مستقیم زده و رایانه خود را با این منبع انرژی استفاده کنید. دلیلش ساده است. زمانی که برق مستقیم در دسترس باشد، شارژ باتری لپ تاپ اصلا استفاده نمی شود. استفاده از لپ تاپ، بیشتر با برق شهری موجب صرفه جویی در شارژ و افزایش عمر کلی باتری می گردد.

        2. لپ تاپ را خنک نگهدارید

        منافذ ورودی هوا به فن پردازنده را باز و بدون هیچ مانع خارجی حفظ کنید. اگر منافذ ورودی هوا در زیر بدنه لپ تاپ ها هستند مطمئن شوید به وسیله ای ارتفاع سطح زیری را از روی سطحی که لپ تاپ قرار داده شده افزایش دهید. این کار سبب افزایش جریان هوا در زیر بدنه شده و کمک می کند که گرما به خوبی از منافذ خارج شده و هوای تازه در دسترس بیشتری به فن رسیده و عملکرد خنک کنندگی بهبود یابد. به یاد داشته باشید که دمای بالای قطعات سبب می شود فن وادار به چرخش سریعتر شده که این امر نیز انرژی بیشتری از باتری طلب می کند و باتری زودتر تخلیه می شود.

        3. سرعت پردازنده را کنترل کنید

        اگر لپ تاپ شما با استفاده از باتری در حال اجرا است، می توانید سرعت پردازنده را کنترل یا به حداقل برسانید تا مصرف باتری کمتر شود. برای این کار :

        کنترل پنل را باز کرده > به Power Options رفته و پروفایل های "Balanced" یا "Power Saver" را انتخاب کنید که سبب می شود پردازنده با حداقل سرعت پردازشی خود عمل کند.

        گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

        این بهترین روش صرفه جویی در باتری است به خصوص اگر در حال کار بر روی تنها یک نرم افزار مثل مایکروسافت آفیس هستید یا فقط دارید تایپ میکنید و یا یک فیلم تماشا می کنید. همچنین می توانید یک پروفایل سفارشی برای تنظیمات نیرو ایجاد کنید برای این منظور روی "change plan settings" در کنار برنامه های از پیش تعیین شده تنظیم نیرو کلیک کنید.

        4. حافظه رم بیشتری به رایانه خود اضافه کنید

        آیا می دانید مقدار کم حافظه رم (RAM) سبب می شود پردازنده یک حافظه مجازی در داخل دیسک سخت ایجاد کند؟ در نتیجه دسترسی به فایل از طریق هارد دیسک نیاز به مصرف بیشتر باتری می گردد. حافظه رم بیشتر نه تنها سرعت متوسط انتقال اطلاعات به پردازنده را افزایش میدهد (افزایش سرعت رایانه)، بلکه به دلیلی که در بالا ذکر شد سبب کمتر مصرف شدن انرژی باتری و در نتیجه افزایش مدت زمان شارژ در دسترس باتری برای لپ تاپ می گردد.

        5. از حالت هایبرنت استفاده کنید

        بسیاری از کاربران دوست دارند هنگامی که برای مدتی از رایانه خود استفاده نمی کنند سیستم را روی حالت استندبای (آماده به کار) یا Sleep تنظیم کرده و فرضشان بر این است که سیستم در حالت آماده به کار خیلی زود قابل استفاده است. اما در حالت آماده به کار سخت افزارهای سیستم هنوز روشن بوده و طبیعی است انرژی از باتری می گیرند. به نظر می رسد سیستم در خواب است اما در واقع چنین نیست. این در حالیست که اگر رایانه همراه را با باتری راه اندازی کرده باشید، در این مواقع حالت "هایبرنت" (خواب زمستانی) بسیار مفید است. هایبرنت کردن کمی متفاوت از بردن رایانه به حالت استندبای است چون در حالت هایبرنت همه سخت افزارهای سیستم به طور کامل خاموش شده اما برنامه های باز در سیستم عامل همچنان باز باقی می مانند، داده ها در حافظه و فایل های باز حفظ شده و دفعه بعد که لپ تاپ را روشن می کنید به همان حالتی که کامپیوتر را هایبرنت کردید به سرعت و بدون منتظر لود شدن سیستم عامل بر می گردید. بنابراین به جای استفاده از حالت آماده به کار سعی کنید هنگام استفاده از باتری، حالت هایبرنت (hibernate) را از منوی Shut down انتخاب کنید.

        6. روشنایی صفحه نمایش را کم کنید

        نمایشگر ال سی دی و دیسک سخت دو بخش از پر مصرف ترین اجزای نوت بوک در استفاده از باتری هستند. خاموش کردن صفحه نمایش، زمانی که برای مدتی با لپ تاپ کار ندارید، موجب صرفه جویی بسیاری در نیروی باتری می شود. به طور مشابه کاهش روشنایی آن نیز موجب صرفه جویی خوبی در مقدار شارژ باتری می گردد. همواره در همه لپ تاپ ها، کلید های میانبری وجود دارد که برای کنترل مستقیم روشنایی صفحه نمایش روی صفحه کلید مشخص شده اند. از این کلید های ترکیبی (معمولا ترکیب کلید Fn به علاوه یکی از کلید های F1 تا F12 که علامت خورشید دارد) برای کم کردن روشنایی نمایشگر استفاده کنید.

        7. سخت افزار داخلی بلااستفاده را غیرفعال کنید

        علاوه بر هارد دیسک درون هر لپ تاپی اجزای سخت افزاری داخلی وجود دارند که قادرند مقدار زیادی از انرژی باتری را مصرف کنند. از آن جمله می توان به وای-فای و بلوتوث اشاره کرد که اغلب مورد غفلت قرار گرفته و به دلیل روشن بودن همواره در حال جستجو برای شبکه های فعال اطراف می باشند. پس هنگامی که قصد استفاده از آنها را ندارید، آنها را از گزینه ها خاموش کرده یا به طور مستقیم از دکمه های میانبر در برخی از نوت بوک ها برای خاموش/روشن کردن این امکانات استفاده کنید.

        8. دستگاه های جانبی خارجی را جدا کنید

        دستگاه های خارجی متصل به لپ تاپ از طریق درگاه یواس بی، مانند فلش دیسک ها، صفحه کلید خارجی، ماوس و غیره بزرگترین منابع خارجی هستند که از باتری انرژی می گیرند. اگر وقتی که از باتری استفاده می شود، نیازی به آنها ندارید، کافیست آنها را از لپ تاپ جدا کنید تا شاهد افزایش چشمگیر در زمان آماده به کار لپ تاپ را مشاهده کنید.

        9. وظایف برنامه ریزی شده را غیرفعال کنید

        بسیاری از برنامه های کاربردی به طور پیش فرض به گونه ای تنظیم شده اند که در حالتی که سیستم پردازشی ندارد و اصطلاحا در حالت idle (بیکاری) هست فعال شده و شروع به اجرا می کنند. در موقع نصب این نرم افزارها برخی از آنها فعال بودن این ویژگی را به کاربر اعلام می کنند یا عنوان مثال می گویند هر از چندگاهی برنامه به روز رسانی (آنلاین) را برای بررسی نسخه های جدید اجرا می کند. برای غیرفعال کردن این وظایف برنامه ریزی شده در لپ تاپ خود به زمانبندی وظایف (Task Scheduler) رفته و اگر قصد استفاده از سیستم با باتری را دارید برای صرفه جویی در مصرف باتری وظایف را غیرفعال کنید.

        10. برنامه های باز که بلااستفاده اند را ببندید

        این یکی از بارز ترین نکات است. نرم افزار های در حال اجرا در پس زمینه استفاده از پردازنده را افزایش می دهند. هر چه پردازنده بیشتر کار کند، باتری بیشتر مصرف خواهد شد. پس تسکبار ویندوز را برای دیدن برنامه های در حال اجرا بررسی کرده و همه آنهایی را که مورد نیازتان نمی باشد را ببندید. در کل سعی کنید زمان استفاده از باتری حتی المقدور از کارهایی که نیاز به قدرت پردازشی و توان بالا دارند مانند چند وظیفگی و انجام بازی های سنگین اجتناب کنید.

        راهنمایی های 10گانه بالا را می توانید به راحتی گسترش داده و با بکار بستن آنها سبب بهبود عمر باتری نوت بوک خود شوید. این توصیه ها را به کار بندید تا مطمئنا شاهد یک افزایش بزرگ در مدت زمان آماده به کار لپ تاپ خود به دلیل شارژ بیشتر باتری شوید.
        تحلیلگر بازار tahlilgar0@

        نظر

        • ناهید
          عضو فعال
          • Dec 2010
          • 1419

          #94
          [B]مـسـافـر خـسـتـه[/B]
          >مسافري خسته كه از راهي دور مي آمد ، به درختي رسيد و تصميم گرفت كه در سايه آن
          >قدري اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادويي بود ، درختي كه مي توانست آن
          >چه كه بر دلش مي گذرد برآورده سازد...!
          >
          >وقتي مسافر روي زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب مي شد
          >اگـر تخت خواب نـرمي در آن جا بود و او مي تـوانست قـدري روي آن بيارامد.
          > فـوراً تختي كه آرزويـش را كرده بود در كنـارش پديـدار شـد !!!
          >
          >مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. كاش غذاي لذيـذي داشتم...
          >
          >ناگهان ميـزي مملو از غذاهاي رنگارنگ و دلپذيـر در برابرش آشـكار شد. پس مـرد با
          >خوشحالي خورد و نوشيد...
          >
          >بعـد از سیر شدن ، كمي سـرش گيج رفت و پلـك هايش به خاطـر خستگي و غذايي كه خورده
          >بود سنگين شدند. خودش را روي آن تخت رهـا كرد و در حالـي كه به اتفـاق هاي شـگفت
          >انگيـز آن روز عجيب فكـر مي كرد با خودش گفت : قدري مي خوابم. ولي اگر يك ببر
          >گرسنه از اين جا بگـذرد چه؟
          >
          >و ناگهان ببـري ظاهـر شـد و او را دريد...
          >
          >هر يك از ما در درون خود درختي جادويي داريم كه منتظر سفارش هايي از جانب ماست.
          >
          >ولي بايد حواسـمان باشد ، چون اين درخت افكار منفي ، ترس ها ، و نگراني ها را نيز
          >تحقق مي بخشد.
          >
          >بنابر اين مراقب آن چه كه به آن مي انديشيد باشيد...

          >
          >-------------------------------------------------------------------------------------
          >
          >
          >مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی به وجود می آورند که
          >نامش تقدیر است

          >
          >جان اولیورهاینر
          حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
          خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
          خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

          نظر

          • malavan
            عضو عادی
            • Jul 2025
            • 294

            #95
            در اصل توسط ناهید پست شده است View Post
            [B]مـسـافـر خـسـتـه[/B]
            >مسافري خسته كه از راهي دور مي آمد ، به درختي رسيد و تصميم گرفت كه در سايه آن
            >قدري اسـتراحت كند غافـل از اين كه آن درخت جـادويي بود ، درختي كه مي توانست آن
            >چه كه بر دلش مي گذرد برآورده سازد...!
            >
            >وقتي مسافر روي زمين سخت نشست با خودش فكر كرد كه چه خوب مي شد
            >اگـر تخت خواب نـرمي در آن جا بود و او مي تـوانست قـدري روي آن بيارامد.
            > فـوراً تختي كه آرزويـش را كرده بود در كنـارش پديـدار شـد !!!
            >
            >مسافر با خود گفت : چقدر گـرسـنه هستم. كاش غذاي لذيـذي داشتم...
            >
            >ناگهان ميـزي مملو از غذاهاي رنگارنگ و دلپذيـر در برابرش آشـكار شد. پس مـرد با
            >خوشحالي خورد و نوشيد...
            >
            >بعـد از سیر شدن ، كمي سـرش گيج رفت و پلـك هايش به خاطـر خستگي و غذايي كه خورده
            >بود سنگين شدند. خودش را روي آن تخت رهـا كرد و در حالـي كه به اتفـاق هاي شـگفت
            >انگيـز آن روز عجيب فكـر مي كرد با خودش گفت : قدري مي خوابم. ولي اگر يك ببر
            >گرسنه از اين جا بگـذرد چه؟
            >
            >و ناگهان ببـري ظاهـر شـد و او را دريد...
            >
            >هر يك از ما در درون خود درختي جادويي داريم كه منتظر سفارش هايي از جانب ماست.
            >
            >ولي بايد حواسـمان باشد ، چون اين درخت افكار منفي ، ترس ها ، و نگراني ها را نيز
            >تحقق مي بخشد.
            >
            >بنابر اين مراقب آن چه كه به آن مي انديشيد باشيد...

            >
            >-------------------------------------------------------------------------------------
            >
            >
            >مردم اشتباهات زندگی خود را روی هم می ریزند و از آنها غولی به وجود می آورند که
            >نامش تقدیر است

            >
            >جان اولیورهاینر

            ضمن تشکر از این داستان شما
            من خودم کاملا با جمله آخر موافقم

            البته بگم این از مصادیق قوه جذب است که شدیاً به این امر اعتقاد داشته و نتایج مثبت آن را چشیده ام

            درود
            [COLOR="darkgreen"]بی چیز باش[/COLOR]***ناچیز نباش[/COLOR]

            نظر

            • ناهید
              عضو فعال
              • Dec 2010
              • 1419

              #96

              انسان هاي بزرگ در باره عقاید سخن مي گويند
              انسان هاي متوسط در باره وقایع سخن مي گويند
              انسان هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند



              انسان هاي بزرگ درد ديگران را دارند
              انسان هاي متوسط درد خودشان را دارند
              انسان هاي كوچك بي دردند


              انسان هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
              انسان هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
              انسان هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند



              انسان هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
              انسان هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
              انسان هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند



              انسان هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند
              انسان هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد
              انسان هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند



              انسان هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
              انسان هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
              انسان هاي كوچك مسئله ندارند



              انسان هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند
              انسان هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
              انسان هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند


              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

              نظر

              • محمد امین
                عضو جدید
                • Dec 2010
                • 8

                #97
                دختري بود نابينا
                که از خودش تنفر داشت
                که از تمام دنيا تنفر داشت
                و فقط يکنفر را دوست داشت
                دلداده اش را
                و با او چنين گفته بود
                « اگر روزي قادر به ديدن باشم
                حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم
                عروس حجله گاه تو خواهم شد »

                ***
                و چنين شد که آمد آن روزي
                که يک نفر پيدا شد
                که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد
                و دختر آسمان را ديد و زمين را
                رودخانه ها و درختها را
                آدميان و پرنده ها را
                و نفرت از روانش رخت بر بست

                ***
                دلداده به ديدنش آمد
                و ياد آورد وعده ديرينش شد :
                « بيا و با من عروسي کن
                ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »

                ***
                دختر برخود بلرزيد
                و به زمزمه با خود گفت :
                « اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »
                دلداده اش هم نابينا بود
                و دختر قاطعانه جواب داد:
                قادر به همسري با او نيست

                ***
                دلداده رو به ديگر سو کرد
                که دختر اشکهايش را نبيند
                و در حالي که از او دور مي شد گفت
                « پس به من قول بده که مواظب چشمانم باشي »

                نظر

                • Moradad
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 355

                  #98
                  در روزگاران قدیم انسانها بسیار به هم ظلم کردند و سیاهی و تباهی به نهایت خود رسید .

                  تا اینکه کتیبه ای از سوی پروردگارشان بر آنان نازل شد !

                  ده فرمان :

                  1- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نکُشد .
                  2- هیچ انسانی ، به انسان دیگر تجاوز نکند .
                  3- هیچ انسانی ، به انسان دیگر دروغ نگوید .
                  4- هیچ انسانی ، به انسان دیگر تهمت نزند .
                  5- هیچ انسانی ، از انسان دیگر غیبت نکند .
                  6- هیچ انسانی ، مال انسان دیگر را نخورد .
                  7- هیچ انسانی ، به انسان دیگر زور نگوید .
                  8- هیچ انسانی ، بر انسان دیگر برتری نجوید .
                  9- هیچ انسانی ، در کار انسان دیگر تجسس نکند .
                  10- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد !



                  پس از آن سالیان سختی بر شیطان و همدستانش گذشت ،

                  تا اینکه روزی شیطان ، چاره ای اندیشید .

                  او گفت :

                  ای دوستان ، کلمه ای یافته ام که بسیار از او بیزارم

                  اما به زودی با افزودن تنها همین یک کلمه به ده فرمان ، همه چیز را به سود خودمان ، تغییر خواهم داد

                  و ده فرمان چنین شد :

                  1- هیچ انسانی ، انسان مؤمن دیگر را نکُشد .
                  2- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تجاوز نکند .
                  3- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر دروغ نگوید .
                  4- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر تهمت نزند .
                  5- هیچ انسانی ، از انسان مؤمن دیگر غیبت نکند .
                  6- هیچ انسانی ، مال انسان مؤمن دیگر را نخورد .
                  7- هیچ انسانی ، به انسان مؤمن دیگر زور نگوید .
                  8- هیچ انسانی ، بر انسان مؤمن دیگر برتری نجوید .
                  9- هیچ انسانی ، در کار انسان مؤمن دیگر تجسس نکند .
                  10- هیچ انسانی ، انسان دیگر را نپرستد ! مگر اینکه بسیار مؤمن باشد !


                  و اینک ای دوستان
                  به سوی انسانها بروید و به وسوسه بپردازید
                  و کاری کنید که هیچ کس ، هیچ کس را مؤمن نپندارد ، جز آنان که از دنیا رفته اند .

                  نظر

                  • آرتمیس
                    عضو عادی
                    • Jul 2025
                    • 283

                    #99
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    اعتباری به خروسِ سحری،
                    نیست دگردیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    كه مـؤذّن، شبِ پیـش
                    دسته گل داده به آب و در آغوش سحر رفته به خواب
                    شاطری نیست در این شهرِ بزرگ كه سحر برخیزد
                    شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین دیر برمی خیزند
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    كه سحرگاه كسی بقچه در زیر بغل،
                    راهیِ حمّامی نیست
                    تا تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    رفتگر مُرده و این كوچه دگرخالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ است
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    ماكیان ها همه مستِ خوابند
                    شهر هم خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    كه در این شهر، دگر مستی نیست كه تو وقتِ سحر،
                    آنگاه كه از میكده برمیگردد
                    از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
                    كوك كن ساعتِ خویش !
                    اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر و در این شهر سحرخیزی نیست

                    شاعر: مرتضی کیوان هاشمی
                    [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
                    [/COLOR][/SIZE][/B]

                    نظر

                    • Moradad
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 355

                      #100
                      حکایت ما ایرانیها ....

                      متن زیر را نه به لحاظ طنزی که در آن است بلکه بیشتر از جهت تدبر و تامل بر رفتار خود آوردهایم تا بنگریم با خود و دیگران چه کردهایم؟!

                      اینکه اینگونه شدهایم یا اینگونه بودهایم دیگر مسئله نیست. مسئله این است که چه کنیم که اینگونه نه انگاشته شویم نه خود را بیانگاریم...

                      میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که: آخه خدا، این چه وضعیه آخه؟ ما یک مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر میکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفید، همه شون لباسهای مارکدار و آنچنانی میخوان! بجای پابرهنه راه رفتن کفش آدیداس پاشون میکنن.

                      هیچ کدومشون از بالهاشون استفاده نمیکنن، میگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' نمیرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... یکی از همینها دو ماه پیش قرض گرفت و رفت دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تمیز میکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و پسته و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی دیدم بعضیهاشون کاسبی هم میکنن و حلقههای تقدس بالای سرشون رو به بقیه میفروشن. چند تاشون کوپون جعلی بهشت درست کردن و به ساکنین بخت برگشته جهنم میفروشن. چندتاشون دلالی باز کردن و معاملات املاک شمال بهشت میکنن. یک سری شون حوریهای بهشت را با تهدید آوردن خونه شون و اونارو "سرکار" گذاشتن و شیتیلی میگیرن.

                      بقیه حوریها هم مرتب میگن مارو از لیست جیره ایرانیها بردار که پدرمونو درآوردن، اونقدر به ما برنج دادن که چاق شدیم و از ریخت افتادیم.

                      اتحادیه غلمانها امضاء جمع کرده که اعضا نمیخوان به دیدن زنان ایرانی برن چون اونقدر آرایش کردن و اسپری مو سرشون زدن که هاله تقدسشون اتصالی کرده و فیوزش سوخته در ضمن خانمهای ایرونی از غلمانها مهریه میخوان.
                      هفته پیش هم چند میلیون نفر تو چلوکبابی ایرانیها مسموم شدن و دوباره مردن. چند پزشک ایرونی به حوریها بند کردن که الا و بلا بیایید دماغتونو عمل کنیم.

                      خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، آفریدههای من هستند و بهشت به همه انسانها تعلق داره. اینها هم که گفتی، خیلی بد نسیت!
                      برو یک زنگی به شیطون بزن تا بفهمی درد سر واقعی یعنی چی!
                      جبرئیل میره زنگ میزنه به جناب شیطان... دو سه بار میره روی پیام گیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب میده: جهنم، بخش ایرانیان بفرمایید؟

                      جبرئیل میگه: آقا سرت خیلی شلوغه انگار؟

                      شیطان آهی میکشه و میگه: نگو که دلم خونه... این ایرونیها اشک منو در آوردن به خدا! میخوام خودمو بازنشست کنم.
                      شب و روز برام نگذاشتن! تا صورتم رو میکنم این طرف، اون طرف یه آتیشی به پا میکنن!
                      تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت میگم نکن!!!

                      جبرئیل جان، من برم.... اینها دارن آتیش جهنم رو خاموش میکنن که جاش کولر گازی نصب کنن...
                      یک عده شون بازار سیاه مواد سوختی بخصوص بنزین براه انداختن.
                      چند تا پزشک ایرونی در جهنم بیمارستان سوانح سوختگی باز کردن و براش تبلیغ میکنن و این شدیدا ممنوعه.
                      چندتاشون دفتر ویزای مهاجرت به بهشت باز کردن و ارواح مردمو خر میکنن. بلیت جعلی یکطرفه بهشت هم میفروشن.
                      یک سری شون وکیل شدن و تبلیغ میکنن که میتونن پیش نکیر و منکر برای جهنمیها تقاضای تجدید نظر بدن.
                      چند تاشون که روی زمین مهندس بودن میگن پل صراط ایراد فنی داشته که اونا افتادن تو جهنم. دارن امضا جمع میکنن که پل باید پهنتر بشه.

                      چند هزار تاشون هم هر روز زنگ میزنن به 118 جهنم و تلفن و آدرس سفارتهای کانادا و آمریکا رو میپرسن چون میخوان مهاجرت کنن.
                      هرروز هزاران ایرونی زنگ میزنن به اطلاعات و تلفن آتش نشانی جهنم رو میخوان
                      الان مراجعه کننده داشتم میگفت: ما کاغذ نسوز میخواهیم که روزنامه اپوزیسیون بیرون بدیم.

                      ببخش! من برم، بعدا صحبت میکنیم... چند تا ایرونی دارن کوپون جعلی کولرگازی و یخچال میفروشن... برم یه چماقی بچرخونم ...

                      نظر

                      • طيب
                        عضو فعال
                        • Nov 2010
                        • 3048

                        #101
                        باسلام
                        فقط پيرمردا نگاه كنن
                        نگاه كردن جوونهاممنوع

                        نظر

                        • مصطفی مصری پور
                          عضو فعال
                          • Mar 2012
                          • 6951

                          #102
                          در اصل توسط سپه پست شده است View Post
                          جدا از جوانمرودی ومردانگی کوروش که همیشه درتاریخ ثبته چیزای دیگه ا ی هم دربارش گفته می شه ازقبیل معمولا هر جای را که فتح می کرد یه زن از اونجا می گرفت . حتی کشته شدنش هم به دست ماساژت ها به این دلیل بوده که به خاطر شور گشایی از ملکه اونا خواستگاری کرده( با وجود داشتن چند زن و لشکر کشی به سر حد مرزی) پیش خودش گفته براچی جنگ هم زن می گیریم هم کشور
                          دروغ محضه....بنده مطالعات تاریخی داشتم و تا اون جایی که میدونم در دین زرتشت داشتن 2زن همزمان امکان پذیر نیست
                          شاید شما کوروش را با سران صدر اسلام اشتباه گرفتی که از هر قبیله یک زن اختیار میکردن و هم چنین در قوانین اسلامی،زنها جزو غنایم جنگی محسوب میشن....بازم توضیح بدم؟؟
                          با تشکر
                          وقتي برنده ميشوي، نيازي به توضيح نداري! وقتي مي بازي چیزی برای توضیح دادن نداری!

                          نظر

                          • HOLY
                            عضو فعال
                            • Jul 2025
                            • 1113

                            #103
                            تعدد زوجات در دین زرتشت
                            در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمی تواند در یک زوان بیش از یک شوهر داشته باشد مرد نیز نمی تواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی می توانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.
                            سعی کنیم جزو تغییراتی باشیم که میخواهیم در این دنیا ببینیم ..... @};-

                            نظر

                            • مصطفی مصری پور
                              عضو فعال
                              • Mar 2012
                              • 6951

                              #104
                              در اصل توسط HOLY پست شده است View Post
                              تعدد زوجات در دین زرتشت
                              در دین زرتشتی تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که یک زن نمی تواند در یک زوان بیش از یک شوهر داشته باشد مرد نیز نمی تواند در آن واحد دو یا چند زن داشته باشد اختیار زن دوم در شرایطی خاص و سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است نظیر اینکه زن اول فوت شده باشد در ایران باستان تنها در صورتی فرد زرتشتی می توانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و رضایت داشته باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش فرزندانی نیک برای دین و دنیاست.
                              درود بر جناب دکتر
                              فک میکنم اگر ابهامی هم وجود داشته با صحبت دکتر فرزاد عزیز برطرف شده
                              دکترجان بنده هروقت این عکس آواتر شما(آلبر کامو) رو میبینم آرامش میگیرم
                              شاد باشید
                              وقتي برنده ميشوي، نيازي به توضيح نداري! وقتي مي بازي چیزی برای توضیح دادن نداری!

                              نظر

                              • HOLY
                                عضو فعال
                                • Jul 2025
                                • 1113

                                #105
                                در اصل توسط مصطفی70 پست شده است View Post
                                درود بر جناب دکتر
                                فک میکنم اگر ابهامی هم وجود داشته با صحبت دکتر فرزاد عزیز برطرف شده
                                دکترجان بنده هروقت این عکس آواتر شما(آلبر کامو) رو میبینم آرامش میگیرم
                                شاد باشید
                                ممنونم مصطفی عزیز
                                شما لطف دارین
                                درود بر شما
                                سعی کنیم جزو تغییراتی باشیم که میخواهیم در این دنیا ببینیم ..... @};-

                                نظر

                                در حال کار...
                                X