@@@ حکایت نامه @@@

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • arak_bourse
    کاربر فعال
    • Nov 2010
    • 3802

    #121
    «برده های جنسی» در امارات کجا نگهداری میشوند؟

    به گزارش 3 نسل به نقل از فرارو؛ پناهگاه «Ewa'a» مامنی برای دختران و زنانی است که زندگی شان با اشک و درد عجین شده است.

    در ابتدا دختر 15 ساله ای را ملاقات کردیم که نمی خواست به ما در مورد هویتش یا تجربیاتش چیزی بگوید. او وظیفه داشت 6 زن قربانی را به ما معرفی کند که همگی از او مسن تر بودند، اما یادآوری این نکته ضروری است که در گذشته حتی دختران 11 و 12 ساله هم در این پناهگاه تحت حمایت قرار داشته اند.

    به گفته مسئولین پناهگاه همه این زنان به صورت قاچاق به امارات آمده و مورد آزار جنسی قرار گرفته اند. مسئولین به ما توضیح دادند که چگونه این زنان مورد تجاوز قرار گرفته، حبس شده و به اجبار وادار به فحشا شده اند.

    یکی از این زنان به ما می گوید وقتی می خواست به امارات بیاید به او وعده کار در یک سوپر مارکت داده شده بود اما هنگامی که به این کشور وارد شد او را مجبور به «کسب و کار سیاه» نمودند، چیزی که او مایل نیست بیشتر از این در موردش توضیح دهد.

    یکی دیگر از این زنان می گوید که او مدت یک سال در اسارت قاچاقچیان انسان بوده و توسط آنها زندانی بوده است.

    هماهنگ کننده رسانه ای پناهگاه«Ewa'a»، «مداوی السعود»، به ما گفت که بسیاری از این زنان در جستجوی کار به امارات متحده عربی می آیند. قاچاقچیان انسان معمولاً وعده درآمد بالا و ویزای قانونی به آنها می دهند، اما همه این وعده ها دروغ است.

    این پناهگاه که سعی می کند آدرسش در ابوظبی ناشناس بماند در سال 2009 آغاز به کار کرده و بنا به آماری که منتشر نموده تا کنون 38 زن و کودک را در خود پناه داده است.

    «Ewa'a» یک سازمان غیر دولتی است که از گروههای خیریه کمک مالی می گیرد، از جمله مؤسسات خیریه ای که توسط خاندان سلطنتی امارات متحده عربی تاسیس شده است.

    این مرکز همچنین دو پناهگاه دیگر در «شارجه» و «رأس الخیمه» دایر نموده و قربانیان معمولا توسط پلیس، بیمارستانها و سازمانهای مذهبی به این مرکز معرفی می شوند. این مرکز علاوه بر در اختیار قرار دادن سرپناه، اقدامات حفاظتی دیگری از جمله مراقبتهای پزشکی و روانی، دوره های آموزش کامپیوتر و زبان نیز به پناهجویان ارائه می کند. مرکز در صورت لزوم به قربانیان کمکهای حقوقی نیز ارائه می دهد.

    اکثر قربانیان این مرکز 2 تا 6 ماه در پناهگاه تحت مراقبت قرار می گیرند و هنگامی که بهبود یافتند به کشورهایشان بازگردانده می شوند. با وجود این، «مداوی السعود» می گوید برخی از قربانیان که توسط خانواده هایشان به فروش رسیده و یا بنا به دلایل موثق قادر به بازگشت نیستند، به کشورشان بازگزدانده نمی شوند.

    وی می گوید ما کسانی را که به این دلایل مایل به بازگشت به کشور خود نیستند به «کمیساریایی عالی پناهندگان سازمان ملل» معرفی می کنیم تا بدین وسیله آنها بتوانند مجدداً در یک کشور دیگر ساکن شوند، چرا که دولت امارات به این گونه پناهندگان اجازه اقامت در این کشور را نمی دهد.

    مسئولین این مرکز می گویند قربانیان ساکن در اینجا به تحقیقات پلیسی و قضایی برای بازداشت قاچاقچیان انسان کمک می کنند و تنها در سال 2009 از این طریق 28 قاچاقچی انسان در دادگاهها محکوم شدند که البته این فقط گام کوچکی در مبارزه با قاچاق انسان است.

    «سارا شهیل»، مدیر اجرایی پناهگاه «Ewa'a» می گوید که «هدف و آرزوی نهایی من این است که پدیده قاچاق انسان در امارات ریشه کن شده تا دیگر نیازی به برپایی چنین پناهگاههایی برای قربانیان وجود نداشته باشد.»

    طبق ماده 51 قانون فدرال امارات متحده عربی که در سال 2006 به تصویب رسیده، «قاچاق انسان شامل هر گونه به کارگیری، حمل و نقل، انتقال، مخفی کردن یا تحویل انسانها تعریف شده به صورتی که از تهدید، زور یا دیگر اشکال اجبار استفاده شود، مثل آدم ربایی، کلاهبرداری، فریب، سوء استفاده از قدرت یا موقعیت، سوء استفاده از آسیب پذیری شخص یا دادن و گرفتن پول برای کسب رضایت یک فرد که بر فرد دیگری کنترل داشته و قصد بهره کشی از او را داشته باشد.» و بهره کشی «شامل همه اشکال بهره کشی جنسی، کار اجباری، برده داری، اعمال شبه برده دارانه یا جداسازی اندام فرد» تعریف شده است.
    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

    نظر

    • arak_bourse
      کاربر فعال
      • Nov 2010
      • 3802

      #122
      ميزان تحصيلات بازيگران ايران
      ميزان تحصيلات بازيگران ايران
      آیا بازیگری ربطی به میزان تحصیلات دارد؟ این روزها بسیاری از بازیگران با تجربه جوانترها را تشویق می‎کنند که با تحصیل وارد کار سینما شوند، اما تجربه نشان داده که بسیاری از بازیگران مطرح سینما به خصوص در …

      آیا بازیگری ربطی به میزان تحصیلات دارد؟ این روزها بسیاری از بازیگران با تجربه جوانترها را تشویق می‎کنند که با تحصیل وارد کار سینما شوند، اما تجربه نشان داده که بسیاری از بازیگران مطرح سینما به خصوص در سال‎های دور و حتی در سالهای اخیر، تحصیلات مرتبطی با سینما نداشتند و چه بسا اصلا تحصیلات درستی نداشتند. به هرحال شاید تحصیل در رشته‎های مرتبط به بازیگری نتواند برای آنها که صاحب قریحه اند، تاثیرگذاری سازنده داشته باشد، اما بی‎شک شرط کافی برای این منظورنیست. در ادامه سال تولد و میزان تحصیلات بازیگران مطرح سینمای ایران از نظر شما می‎گذرد.

      پوریا پورسرخ:متولد۵۶ در تهران.دکترای فیزیولوژی گیاهی
      نگین صدق گویا، ۱۳۴۹ در تهران، رشته اقتصاد از داتشگاه الازهرا
      لاله اسکندری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس گرافیک
      فریما فرجامی: ۱۳۳۱ در تهران، فارغ التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک
      مهناز افشار: متولد ۵۶ در تهران. دیپلم تجربی
      بیتا فرهی: ۱۳۳۷ در تهران، دیپلم طبیعی
      پژمان بازغی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس صنایع
      فاطمه معتمد آریا: ۱۳۴۰ در تهران، دیپلم هنر
      عسل بدیعی: متولد ۵۶ در تهران، لیسانس تغذیه
      ساراخوئینی‎ها: ۱۳۵۳در تهران، دیپلم روانشناسی
      زیبا بروفه: متولد ۵۴ در تهران، لیسانس حقوق قضایی
      ماهایا پتروسیان: متولد ۴۸ در تهران. لیسانس تئاتر
      مهران مدیری: ۱۳۴۰ در تهران، دیپلم.
      پارسا پیروزفر: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی
      محمد رضا فروتن، ۱۳۴۷در تهران، لیسانس روانشناسی بالینی
      هانیه توسلی: متولد ۵۸ در همدان.دانشجوی رشته نمایش نامه نویسی
      فریبرز عرب نیا: ۱۳۴۳ در تهران، فارغ التخصیل گرافیک
      هدیه تهرانی: متولد ۵۱ در تهران.دیپلم
      ابولفضل پور عرب : متولد ۱۳۴۰در تهران، لیسلتس بازیگری و کارگردانی تئاتر
      بهناز جعفری: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس ادبیات نمایشی
      رامبد جوان: متولد ۵۰ در تهران.دیپلم
      چکامه چمن ماه: متولد ۵۹ در تهران.دیپلم مجسمه سازی
      لیلا حاتمی: متولد ۵۱ در تهران. تحصیل در مهندسی برق و ادبیات مدرن فرانسه را در سوییس نیمه کاره رها کرد
      مجید حاجی زاده: متولد ۵۸ در تهران.تحصیل در رشته میکروبیولوژی را رها کرد و هم اکنون تئاتر می خواند

      میترا حجار: متولد ۵۵ در تهران.دیپلم
      امین حیایی: متولد ۴۹ در تهران. تحصیل در رشته کامپیوتر را رها کرد
      شهاب حسینی: متولد ۵۲ در تهران. تحصیل در رشته روانشناسی را رها کرد
      شهرام حقیقت دوست: متولد ۵۱٫ کارشناس رشته تئاتر
      رضا داوود نژاد:متولد ۵۹ در تهران. تحصیل در رشته حقوق را رها کرد
      سام درخشانی: متولد ۵۹ در تهران.تحصیل در رشته نمایش را رها کرد
      بهرام رادان: متولد ۵۸ در تهران. لیسانس مدیریت بازرگانی
      حبیب رضایی: متولد ۴۸ در مشهد. لیسانس مدیریت بیمارستان
      بهاره رهنما: متولد ۵۲ در تهران.لیسانس ادبیات فارسی و حقوق قضایی.دانشجوی فوق لیسانس در رشته نمایش
      مریلا زارعی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس مهندسی صنایع قضایی
      فقیهه سلطانی: متولد ۵۳ در تهران.لیسانس ادبیات نمایشی
      رامبد شکرآبی: متولد ۵۱ در تهران. دیپلم ریاضی
      رضا شفیعی جم: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس نقاشی
      غزل صارمی: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
      میلاد صدر عاملی: متولد ۶۱٫ دانشجوی رشته مهندسی نساجی
      امیر حسین صدیق: متولد ۵۱ در نیشابور. دیپلم بازیگری
      لادن طباطبایی: متولد ۴۹ در تهران.لیسانس بازیگری
      شبنم طلوعی: متولد ۵۰ در تهران. دیپلم
      پرستو صالحی: متولد ۵۶ در تهران. لیسانس
      رزیتا غفاری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس کارگردانی سینما
      شقایق فراهانی: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی
      گلشیفته فراهانی: متولد ۶۲ در تهران. دانشجوی رشته موسیقی
      نگار فروزنده: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
      حدیث فولادوند: متولد ۵۶ در تهران.فوق دیپلم
      علی قربان زاده: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
      شبنم قلی خانی: متولد ۵۶ در تهران. فوق لیسانس رشته تئاتر
      ترانه علیدوستی: متولد ۶۳ در تهران. دیپلم
      مهتاب کرامتی: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس میکروبیولوژی
      نیکی کریمی: متولد ۵۰ در تهران. دیپلم تجربی
      مانی کسراییان: متولد ۵۵ در شیراز. لیسانس بازیگری
      باران کوثری: متولد ۶۴ در تهران. دیپلم موسیقی
      کامبیز کاشفی: متولد ۵۶ در تهران. دیپلم
      محمد رضا گلزار: متولد ۵۴ در تهران.لیسانس مکانیک سیالات
      پوپک گلدره: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس روانشناسی
      سروش گودرزی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس کامپوتر
      لادن مستوفی: متولد ۵۱ در شهسوار. لیسانس کارگردانی
      مرجان محتشم: متولد ۴۸ در تهران، رها کرده دبیرستان
      یکتا ناصر:متولد ۵۷ در تهران.لیسانس مهندسی محیط زیست
      تحلیلگر بازار tahlilgar0@

      نظر

      • arak_bourse
        کاربر فعال
        • Nov 2010
        • 3802

        #123
        ميزان تحصيلات بازيگران ايران
        ميزان تحصيلات بازيگران ايران
        آیا بازیگری ربطی به میزان تحصیلات دارد؟ این روزها بسیاری از بازیگران با تجربه جوانترها را تشویق می‎کنند که با تحصیل وارد کار سینما شوند، اما تجربه نشان داده که بسیاری از بازیگران مطرح سینما به خصوص در …

        آیا بازیگری ربطی به میزان تحصیلات دارد؟ این روزها بسیاری از بازیگران با تجربه جوانترها را تشویق می‎کنند که با تحصیل وارد کار سینما شوند، اما تجربه نشان داده که بسیاری از بازیگران مطرح سینما به خصوص در سال‎های دور و حتی در سالهای اخیر، تحصیلات مرتبطی با سینما نداشتند و چه بسا اصلا تحصیلات درستی نداشتند. به هرحال شاید تحصیل در رشته‎های مرتبط به بازیگری نتواند برای آنها که صاحب قریحه اند، تاثیرگذاری سازنده داشته باشد، اما بی‎شک شرط کافی برای این منظورنیست. در ادامه سال تولد و میزان تحصیلات بازیگران مطرح سینمای ایران از نظر شما می‎گذرد.

        پوریا پورسرخ:متولد۵۶ در تهران.دکترای فیزیولوژی گیاهی
        نگین صدق گویا، ۱۳۴۹ در تهران، رشته اقتصاد از داتشگاه الازهرا
        لاله اسکندری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس گرافیک
        فریما فرجامی: ۱۳۳۱ در تهران، فارغ التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک
        مهناز افشار: متولد ۵۶ در تهران. دیپلم تجربی
        بیتا فرهی: ۱۳۳۷ در تهران، دیپلم طبیعی
        پژمان بازغی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس صنایع
        فاطمه معتمد آریا: ۱۳۴۰ در تهران، دیپلم هنر
        عسل بدیعی: متولد ۵۶ در تهران، لیسانس تغذیه
        ساراخوئینی‎ها: ۱۳۵۳در تهران، دیپلم روانشناسی
        زیبا بروفه: متولد ۵۴ در تهران، لیسانس حقوق قضایی
        ماهایا پتروسیان: متولد ۴۸ در تهران. لیسانس تئاتر
        مهران مدیری: ۱۳۴۰ در تهران، دیپلم.
        پارسا پیروزفر: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی
        محمد رضا فروتن، ۱۳۴۷در تهران، لیسانس روانشناسی بالینی
        هانیه توسلی: متولد ۵۸ در همدان.دانشجوی رشته نمایش نامه نویسی
        فریبرز عرب نیا: ۱۳۴۳ در تهران، فارغ التخصیل گرافیک
        هدیه تهرانی: متولد ۵۱ در تهران.دیپلم
        ابولفضل پور عرب : متولد ۱۳۴۰در تهران، لیسلتس بازیگری و کارگردانی تئاتر
        بهناز جعفری: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس ادبیات نمایشی
        رامبد جوان: متولد ۵۰ در تهران.دیپلم
        چکامه چمن ماه: متولد ۵۹ در تهران.دیپلم مجسمه سازی
        لیلا حاتمی: متولد ۵۱ در تهران. تحصیل در مهندسی برق و ادبیات مدرن فرانسه را در سوییس نیمه کاره رها کرد
        مجید حاجی زاده: متولد ۵۸ در تهران.تحصیل در رشته میکروبیولوژی را رها کرد و هم اکنون تئاتر می خواند

        میترا حجار: متولد ۵۵ در تهران.دیپلم
        امین حیایی: متولد ۴۹ در تهران. تحصیل در رشته کامپیوتر را رها کرد
        شهاب حسینی: متولد ۵۲ در تهران. تحصیل در رشته روانشناسی را رها کرد
        شهرام حقیقت دوست: متولد ۵۱٫ کارشناس رشته تئاتر
        رضا داوود نژاد:متولد ۵۹ در تهران. تحصیل در رشته حقوق را رها کرد
        سام درخشانی: متولد ۵۹ در تهران.تحصیل در رشته نمایش را رها کرد
        بهرام رادان: متولد ۵۸ در تهران. لیسانس مدیریت بازرگانی
        حبیب رضایی: متولد ۴۸ در مشهد. لیسانس مدیریت بیمارستان
        بهاره رهنما: متولد ۵۲ در تهران.لیسانس ادبیات فارسی و حقوق قضایی.دانشجوی فوق لیسانس در رشته نمایش
        مریلا زارعی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس مهندسی صنایع قضایی
        فقیهه سلطانی: متولد ۵۳ در تهران.لیسانس ادبیات نمایشی
        رامبد شکرآبی: متولد ۵۱ در تهران. دیپلم ریاضی
        رضا شفیعی جم: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس نقاشی
        غزل صارمی: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
        میلاد صدر عاملی: متولد ۶۱٫ دانشجوی رشته مهندسی نساجی
        امیر حسین صدیق: متولد ۵۱ در نیشابور. دیپلم بازیگری
        لادن طباطبایی: متولد ۴۹ در تهران.لیسانس بازیگری
        شبنم طلوعی: متولد ۵۰ در تهران. دیپلم
        پرستو صالحی: متولد ۵۶ در تهران. لیسانس
        رزیتا غفاری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس کارگردانی سینما
        شقایق فراهانی: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی
        گلشیفته فراهانی: متولد ۶۲ در تهران. دانشجوی رشته موسیقی
        نگار فروزنده: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
        حدیث فولادوند: متولد ۵۶ در تهران.فوق دیپلم
        علی قربان زاده: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم
        شبنم قلی خانی: متولد ۵۶ در تهران. فوق لیسانس رشته تئاتر
        ترانه علیدوستی: متولد ۶۳ در تهران. دیپلم
        مهتاب کرامتی: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس میکروبیولوژی
        نیکی کریمی: متولد ۵۰ در تهران. دیپلم تجربی
        مانی کسراییان: متولد ۵۵ در شیراز. لیسانس بازیگری
        باران کوثری: متولد ۶۴ در تهران. دیپلم موسیقی
        کامبیز کاشفی: متولد ۵۶ در تهران. دیپلم
        محمد رضا گلزار: متولد ۵۴ در تهران.لیسانس مکانیک سیالات
        پوپک گلدره: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس روانشناسی
        سروش گودرزی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس کامپوتر
        لادن مستوفی: متولد ۵۱ در شهسوار. لیسانس کارگردانی
        مرجان محتشم: متولد ۴۸ در تهران، رها کرده دبیرستان
        یکتا ناصر:متولد ۵۷ در تهران.لیسانس مهندسی محیط زیست
        تحلیلگر بازار tahlilgar0@

        نظر

        • آرتمیس
          عضو عادی
          • Jul 2025
          • 283

          #124
          اومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه
          گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه
          ...گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم
          گفت:
          گفتم: يعني چي؟
          گفت: دارم ميميرم
          گفتم: دکتر ديگه اي، خارج از کشور؟
          گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.
          گفتم: خدا کريمه، انشاله که بهت سلامتي ميده
          با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم خدا کريم نيست؟
          فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گول ماليد سرش
          گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟
          گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم
          کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
          تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم
          خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم
          اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت
          خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد
          با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
          آخه من رفتني ام و اونا انگار نه
          سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم
          بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم
          ماشين عروس که ميديم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم
          گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم
          مثل پير مردا برا همه جونا و آرزوي خوشبختي ميکردم
          الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و ناز وخوردني شدم
          حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن و
          قبول ميکنه؟
          گفتم: بله، اونجور که يادگرفتم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه
          آرام آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر داشت ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟
          گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!
          يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟
          گفت: بيمار نيستم!
          هم کفرم داشت در ميومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار ميشدم گفتم: پس چي؟
          گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن: نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجي
          مارفتني هستيم کي ش فرقي داره مگه؟ باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد
          [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
          [/COLOR][/SIZE][/B]

          نظر

          • آذرنوش
            عضو جدید
            • May 2011
            • 7

            #125
            00000000000

            نظر

            • Moradad
              عضو فعال
              • Mar 2011
              • 355

              #126
              این هم یک جور حکایت است ....

              نظر

              • Moradad
                عضو فعال
                • Mar 2011
                • 355

                #127
                قط دو چيز وجود داره كه نگرانش باشی:
                اينكه سالمی يا مريض اگر سالم هستی، ديگه چيزی نمونده كه نگرانش باشی؛
                اما اگه مريضی، فقط دو چيز وجود داره كه نگرانش باشی: اينكه دست آخر خوب می شی يا می ميری اگه خوب شدی كه ديگه چيزی برای نگرانی باقی نمی مونه؛
                اما اگه بميری، دو چيز وجود داره كه نگرانش باشی: اينكه به بهشت بری يا به جهنم اگر به بهشت بری، چيزی برای نگرانی وجود نداره؛
                ولی اگه به جهنم بری، اون قدر مشغول احوالپرسی با دوستان قديمی می شی كه وقتی برای نگرانی نداری
                پس در واقع هيچ وقت هيچ چيز برای نگرانی وجود نداره

                نظر

                • arak_bourse
                  کاربر فعال
                  • Nov 2010
                  • 3802

                  #128
                  چرا مادرمان را دوست داریم؟


                  چون ما را با درد به دنيا میآورد و بلافاصله با لبخند میپذیرد

                  چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان میریزند

                  چون وقتی تب میکنیم، آنها هم عرق میریزند

                  چون وقتی توی میهمانی خجالت میکشیم و توی گوششان میگوییم سیب می خوام، با صدای بلند میگویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی میکند

                  و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک میزند، با پدر دعوا میکنند

                  چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد

                  چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم

                  چون وسط سریالهای ملودرام گریه میکنند

                  چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند

                  چون شبهای امتحان و کنکور پابه پای ما کم میخوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند

                  به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه میکند و نذر می کند و پوتینهایمان را در هر مرخصی واکس میزند


                  چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور میکنیم شاخ قول شکاندهایم

                  چون موقع مطالعه عینک میزند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به چشمش است ميپرسد:اين عينك منو نديدين؟

                  چون هیچوقت یادشان نمیرود که از کدام غذا بدمان میآید و عاشق كدام غذاييم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم
                  چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد بسكه مريض داري كرد

                  و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش رو براي هزارمين بار ميشكنيم، چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون و خودش رو گول ميزنه كه :بخشش از بزرگانه

                  چون مادرند!

                  که مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمی گیرد
                  تحلیلگر بازار tahlilgar0@

                  نظر

                  • arak_bourse
                    کاربر فعال
                    • Nov 2010
                    • 3802

                    #129

                    چرا احمدی نژاد سخنانی را که باید می گفت، نگفت؟
                    تحلیلگر بازار tahlilgar0@

                    نظر

                    • arak_bourse
                      کاربر فعال
                      • Nov 2010
                      • 3802

                      #130
                      فروش نفت خام ایران با لیره سوریه!
                      پس از آن به دلیل اعمال تحریم های مالی از سوی اتحادیه اروپا، زمزمه هایی درباره تلاش ایران برای تغییر در واحد ارزی فروش نفت خام به ارزهایی چون درهم امارات، روبل روسیه و لیره ترکیه به میان آمد.
                      برخی از منابع آگاه از توافق برای فروش نفت خام ایران در بازارهای جهانی با استفاده از واحد پولی سوریه (لیره) خبر می دهند.

                      به گزارش عصر ایران، روزنامه سوری الوطن گزارش داد منابع آگاه گفته اند ایران تصمیم گرفته است نفت خام خود را با استفاده از لیره سوریه (پوند سوریه) بفروشد. این اقدام باعث حمایت از پول ملی سوریه می شود.

                      به گفته منابع آگاه، این اقدام قرار بود قبل از این اجرایی شود اما به دلیل اتفاقات و ناآرامی های اخیر سوریه، متوقف شده است.

                      سوریه از حدود یک ماه پیش تاکنون با موجی از اعتراضات مردمی گسترده و فراگیر و سرکوب خشن و خونین آن روبه رو است. در این ناآرامی ها حدود 300 نفر تاکنون کشته شده اند.


                      "زیاد عربش" یک اقتصاددان سوری به روزنامه الوطن سوریه گفته است که ثبات ارزش لیره سوریه در حوادث اخیر این کشور نشان داد که این واحد پولی از قدرت خوبی برخوردار است.

                      وی درباره آثار مستقیم این اقدام بر لیره سوریه نیز گفت این اتفاق باعث می شود کاربرد لیره سوریه در کشورهای همسایه و منطقه و مبادلات تجاری با سوریه هم افزایش یابد . همچنین ارزش لیره سوریه در برابر دلار آمریکا به میزان کمی بیشتر می شود.

                      براساس این خبر، ایران قرار است بخشی از محموله های نفتی خود را با لیره سوریه، به مشتریان خارجی بفروشد.
                      براساس گزارش بانک مرکزی سوریه، هر یک دلار آمریکا در روز دوشنبه (دیروز) برابر با 47 لیره سوریه بود.

                      ایران به دلیل تحریم های مالی - بانکی آمریکا، هم اکنون نفت خام خود را با استفاده از واحد پولی یورو (اروپا) می فروشد.
                      ایران تنها کشور صادر کننده نفت خام جهان است که به جای دلار آمریکا ، از یورو برای فروش نفت استفاده می کند.

                      پس از آن به دلیل اعمال تحریم های مالی از سوی اتحادیه اروپا، زمزمه هایی درباره تلاش ایران برای تغییر در واحد ارزی فروش نفت خام به ارزهایی چون درهم امارات، روبل روسیه و لیره ترکیه به میان آمد.

                      ایران هم اکنون روزانه حدود سه و نیم میلیون بشکه نفت خام تولید می کند که حدود دو و نیم میلیون بشکه آن را به بازارهای جهانی صادر می کند.

                      در همین حال رئیس بانک مرکزی سوریه با انتقاد از شایعه پراکنی درباره کاهش ارزش واحد پولی این کشور در برابر دلار آمریکا گفت که چنین چیزی دروغ است و با نگاهی به تغییرات ارزش این دو واحد پولی از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون به نتیجه می رسید که حجم این تغییرات کمتر از یک درصد است.
                      تحلیلگر بازار tahlilgar0@

                      نظر

                      • آمن خادمی
                        مدیر
                        • Jan 2011
                        • 5243

                        #131
                        یک ملا و یک درويش

                        یک ملا و یک درويش كه مراحلي از سير و سلوك را گذرانده بودند و از ديري به دير ديگر سفر مي كردند، سر راه خود دختري را ديدند در كنار رودخانه ايستاده بود و ترديد داشت از آن بگذرد.. وقتي آن دو نزديك رودخانه رسيدند دخترك از آن ها تقاضاي كمك كرد. درويش بلا درنگ دخترك رابرداشت و از
                        رودخانه گذراند.
                        دخترك رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتي طولاني را پيمودند تا به مقصد رسيدند. در همين هنگام ملا كه ساعت ها سکوت كرده بود خطاب به همراه خود گفت:«دوست عزيز! ما نبايد به جنس لطيف نزديك شويم. تماس با جنس لطيف برخلاف عقايد و مقررات مكتب ماست. در صورتي كه تو دخترك را بغل كردي و از رودخانه عبور دادي.» درويش با خونسردي و با حالتي بي تفاوت جواب داد: « من دخترك را همان جا رها كردم ولي تو هنوز به آن چسبيده اي و رهايش نمي كني.»
                        to continue, please follow me on my page

                        نظر

                        • arak_bourse
                          کاربر فعال
                          • Nov 2010
                          • 3802

                          #132
                          حنا دختری در مزرعه میخواد با سود خبهمن دماغشو عمل کنه چاپ نامه الکترونیک
                          دوشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۰ ساعت ۱۳:۵۰
                          شخصیت های کارتونی الان کجا هستند ؟



                          شخصیت های کارتونی الان کجا هستند ؟ ( فقط طنز )

                          هواپیمای جیمبو رو از رده خارج کردن و بعد اجاره دادندش به ایران بعد سقوط کرد !!

                          ایکیوسان سهام آزمایش خرید بعد کراکی شد و الان شیشه میکشه

                          دامبو ، پلنگ صورتی ، یوگی و دوستاش همه توی یه سیرک بزرگ کار می کنند !

                          پاتوقه شیپورچی هنوز تو تالار بورس حافظ میـچـرخه

                          تام و جری دو تا دوست صمیمی شده اند و مدت ها است سهامدار رایان سایپا هستند

                          پورفسور بالتازار و زبلخان سهام پیام را خریدند الان آلزایمر گرفتن هیچی متوجه نمی شوند

                          حنا دختری در مزرعه یک خانوم شده ، با سود خبهمن میخواد دماغشو عمل کنه

                          بامزی یه خرس بزرگ شد و شکارش کردن ! ... شلمان تو هیئت مدیره سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی است اما هنوز هم خوابه !

                          پینوکیو مدتی مدیر صدرا شد ! آدم نشد که نشد

                          گربه نره شرکت کارگزاری داره

                          روباهه مکار سایت مشاوره سهام درست کرده

                          تنتن توی یه روزنامه خبرنگار بود، الان در یک شرکت مشاوره سهام فعالیت میکنه!

                          پت پستچی بازنشسته شده و الان تو خونهی سالمندان کهریزکه ! سهم پست بانک داشت ، بچه هاش ازش گرفتن

                          سهام صدرا که سقوط کرد گوریل انگوری هم سکته کرد و مرد روحش شاد

                          خپل رو از باغ گلها انداختنش بیرون, اونجا یه برج 1 طبقه ساختن! (چند روز پیش کنار یه سطل آشغال دیدمش - خیلی لاغر شده!)

                          بنر رو یادته اون سنجابه ؟ پوستشو توی خیابون منوچهری 30000 تومن فروختن !

                          چوبین خیلی وقته که مادرش رو پیدا کرده و دنبال یه وامه تا ازدواج کنه! تو یک شرکت کارگزاری پشت استیشن میشینه

                          الفی دیگه از هیچی نمیترسه ! حوالی خزانه زندگی میکنه گوهینامه گرفته مسافرکشی میکنه

                          گربه سگ عمل کردن و جدا شدن ! سمت های فرحزاد تو آشغال ها می چرخن

                          پسر شجاع بعد از انتخابات به جرم سنگ پرانی دستگیر شد خانوم کوچولو هم ازش طلاق گرفت

                          مارکو پولو سهامدار سرمایه گذاری گردشگری شد ضرر کرد الان تو میدون راهآهن باقالی می فروشه ، میگن کارش خیلی گرفته !

                          معاون کلانتر از یک بانک اختلاس کرد ، یه مدت فرار کرده بود تغییر چهره داد اونم الان یه شرکت کارگزاره سهام راه انداخته

                          خانوادهی دکتر ارنست همسایه مونن ، هر سه تا بچهاش رفتن خارج ، همسر دکترخیلی مریضه ! دکتر صبح ها میره تالار بورس وصال

                          سوباسو و کاکرو قهرمان جهان شدن، خب که چی ؟! الان برج می سازند تو لیگ برتر هم تیم دارند

                          بابای پسره شجاع تو فرابورس کار میکنه

                          سندباد رفت سربازی در درگیری با اشرار کشته شد ، علی بابا به جرم قاچاق کوکائین تو مرز کلمبیا و مکزیک دستگیر شد

                          هاچ زنبور عسل تو هیئت مدیره مینو کار میکرد سهامدار عمده انداختش بیرون ، الان تو علف های کنار اتوبان تهران کرج دنبال مادرش میگرده

                          علی کوچولو بزرگ که شد رفت جبهه ، هنوز هم همون جاست هرکاری میکنن برنمیگرده

                          ژان وارژان چهار راه سیروس جیگرکی داره ، به صورت آنلاین هم خرید و فروش سهام میکنه

                          ملوان زبل الان دیگه یه دزد دریایی معروف شده در خلیج عدن ! از هیئت مدیره سایپا اخراج شد

                          فلرتیشیا با گالیور ازدواج کرده ، میگن با خواهر شوهرش مشکل داره گالیور تو شرکت دشت مرغاب کار میکنه

                          آلیس شوهر کرده، دو تا بچه داره و یه زندگی حقیر توی یه آپارتمان ۵٠ متری ساده سمت های نظام آباد

                          لوک خوششانس طی یه بدشانسی ، اشتباهی تو یه صحنه قتل دستگیر شد و نتونست خودشو تبرئه کنه و الان هم سلولی دالتون ها شده !

                          پت و مت دکترای مهندسی عمران گرفتند و در صدرا مشغول به کار هستند

                          رابینهود در اسلامشهر دستگیر شد - به جرم شرارت ! 3 دفعه از زندان فرار کرد ، گرفتنش هفتهی دیگه اعدامش میکنن !

                          آقای نجار به جرم قطع غیرمجاز درختان تحت تعقیبه سهامش تو کاغذ سازی کاوه رو مصادره کردن و وروجک هم قایم شده !

                          آقای پتیبل تو میدون شوش یه بنکدار کلهگندهس ! میگن کلی از سهام مپنا داره
                          تحلیلگر بازار tahlilgar0@

                          نظر

                          • arak_bourse
                            کاربر فعال
                            • Nov 2010
                            • 3802

                            #133
                            جهان همواره در حال دگرگونی و رشد است نباید این پویندگی را زشت دانست ، باید همراه بود و سهمی از این رشد را بر عهده داشت . ارد بزرگ



                            ما اغلب مدتها به درهایی که شادی را برما بسته است ، نگاه می کنیم ولی هیچ گاه کسی را که برایمان درهای شادی را می گشاید نمی بینیم . برتون هیل



                            مال ومکنتی ندارم ، تنها سرمایه من روح شاد من است . هلن کلر



                            آنکه دیگران را ابزار پرش خویش می سازد ، خیلی زود تنها خواهد ماند . ارد بزرگ
                            تحلیلگر بازار tahlilgar0@

                            نظر

                            • آمن خادمی
                              مدیر
                              • Jan 2011
                              • 5243

                              #134
                              دو حکایت سعدی در 1388


                              حکایت دو برادر که یکی مسافر کش
                              بود و دیگری پاسدار سپاه


                              دو برادر یکی در سپاه خدمت کردی و
                              دیگری بزور بازو نان خوردی. باری
                              پاسدار گفت درویش را که چرا خدمت
                              نکنی تا از مشقت کار کردن برهی.
                              گفت: تو چرا کار نکنی تا از مذلت
                              خدمت رهایی یابی که خردمندان
                              گفتهاند: نان ِ خود خوردن و نشستن
                              به که با باتوم کمر مردمان شکستن.

                              بدست آهک تفته کردن خمیر . .
                              . به از دست بر سینه
                              پیش امیر

                              مسافر کشی روز و شب تا سحر . . .
                              به از نوکری پیش ِ بیدادگر


                              *******
                              حکایت چماقدار انقلابی و پسر حق
                              طلب

                              یکی همه عمر در کسوت «ایثارگران ِ
                              انقلاب»، مستبدان را چماقداری
                              کردی تا زن و فرزند را عیش و معاشی
                              درخور فراهم کند. چون فرزندش
                              برومند شد در طلب حقوق شهروندی به
                              خیابان رفتی و از هم مسلکان ِ پدر
                              چماق خوردی تا از مننژیت بمردی.

                              یکی بهر ِ نان و نوا در سپاه . . .
                              همه فکر ِ سرکوب و آفند بود

                              دموکراسی و عدل می خواستی . . . اگر
                              فکر فردای فرزند بود
                              to continue, please follow me on my page

                              نظر

                              • Moradad
                                عضو فعال
                                • Mar 2011
                                • 355

                                #135
                                شش پارادوکس در کشور ايران:

                                1-هيچ کس کار نمی کند، اما تمام برنامه ها اجرا می شود.

                                2-تمام برنامه ها اجرا می شوند، اما بازار راکد است.

                                3-بازار راکد است، اما هيچ کس گرسنه نيست.

                                4- هيچ کس گرسنه نيست، اما همه نا خوشنودند.

                                5-همه ناخوشنودند، اما هيچ کس شکايتی ندارد.

                                6-هيچ کس شکايتی ندارد، اما زندان ها پر است.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X