فلسفی-عرفانی

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • MOSTAFAVI
    Banned
    • Jun 2012
    • 5633

    #361
    پاسخ : فلسفی-عرفانی

    در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
    از عصر تا حالا که این آیه رو روی یکی از تابلوهای شهر دیده ام گیج شده ام!
    ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب...

    جدا؟ یعنی عدالت و کارما و تلاش و کار همه بیخوده؟!!

    ؟
    برخی از مفسرین با توجه به سیاق آیه میگن،بغیر حساب اشاره به میوه های غیر فصلی ،نزد حضرت مریم(ع) است که باعث شگفتی زکریا (ع) شد
    (کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انى لک هذا قالت هو من عند اللّه ان اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب)
    همین نکته (یرزق من یشاء بغیر حساب) ذهن زکریا (ع) رو متوجه این موضوع کرد که برای خودش از خداوند فرزند طلب کند حال آن که خودش در سن پیری بود و زنش هم عقیم

    قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ كانَتِ امْرَأَتِي عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا
    الها، مرا از کجا پسری تواند بود در صورتی که زوجه من نازاست و من هم از شدت پیری خشک و فرتوت شده‌ام؟!

    حاج اسماعیل دولابی(ره) هم فرموده یکی از معانی بغیر حساب در اینجا یعنی ،خداوند برخی از رزق و روزی ها و توفیقات رو در قبال کارهای خیر افراد بهشون نمی ده (که بگیم این نعمت به حساب اون کار خیر)

    نظر

    • بورسفام
      عضو فعال
      • Nov 2020
      • 322

      #362
      پاسخ : فلسفی-عرفانی

      شیطان در مقابل خدا نیست بلکه به اراده خداوند حرکت می کند
      در واقع شیطان تجلی اسم مضل است -یضل من یشاء .....-
      دلیلش هم این است که کسی که لایق هدایت نیست باید گمراه شود و اگر گمراه نشود به او ظلم شده وسیله گمراهی شیطان است

      اینکه خداوند به کسی نعمت فراوان بدهد به کس دیگر کمتر بی عدالتی نیست, بی عدالتی جایی است که پای حق در میان باشد یعنی دو نفر مثلا به طور مساوی از چیزی سهمی دارند اگر به یکی بیشتر و یکی کمتر داده شود بی عدالتی است. اما خداوند هر چه به ما داده تفضل بوده و ما از خداوند چیزی و حقی طلب نداریم که بخواهیم از او مطالبه کنیم؛ نه نعمتها بلکه اصل وجودمان هم تفضل خداست.

      نظر

      • sooroosh1315
        ستاره‌دار (۲)
        • Oct 2019
        • 5358

        #363
        پاسخ : فلسفی-عرفانی

        سوال :

        اگر کل بورس، فقط یک نماد داشت بهتر بود(هلدینگ مانند)، یا الان که تعداد زیادی شرکت دارد (از هم جدا جدا هستن)و به تعدادشان هم افزوده می شود؟


        مثلا فرض کنید این جداسازی تا جایی پیش بره که بشه روی شیفت a یکی از واحد های کارخانه سرمایه گذاری کرد (این خوبه یا بد؟)
        از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

        نظر

        • عابد - زاهد
          عضو فعال
          • Sep 2020
          • 333

          #364
          پاسخ : فلسفی-عرفانی

          سوره مبارکه النجم آیه ۳۹
          وَأَن لَيسَ لِلإِنسانِ إِلّا ما سَعىٰ﴿۳۹﴾
          و اینکه برای انسان بهره‌ای جز سعی و کوشش او نیست،

          نظر

          • mhjboursy
            ستاره‌دار (۱۳)
            • Jul 2013
            • 18270

            #365
            پاسخ : فلسفی-عرفانی

            سایه خالق (و علت) سایه نیست.
            سایه اصلا چیزی نیست.
            هر چه هست نور است.
            «محمد حسین» هستم.
            امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

            نظر

            • roya123
              ستاره‌دار(3)
              • Apr 2014
              • 5587

              #366
              پاسخ : فلسفی-عرفانی

              سلام. منم قول داده بودم که در مورد این تناقضی که برای دوستمون پیش اومده بود بگم که چطوری برای من تناقضی پیش نمیاد.
              منتها میخواستم یه کم بیشتر مطالعه کنم و مطالبی که قبلا گوش کرده بودم رو دوباره گوش کنم و جواب دقیق تری بدم.
              اما متاسفانه نه فرصتش رو دارم و نه اوضاع روحی مساعدی دارم این روزا...
              اینه که به همون چیزایی که خودم به باورش رسیدم اکتفا می کنم و خودم نظرم رو میگم.
              امیدوارم کمکی باشه و امیدوارم بتونم اون چیزی که میخوام رو برسونم.
              من قبل از اینکه برم سراغ آیه (که فکر می کنم جناب محمدحسین جواب قشنگی در موردش دادن) در مورد مسائلی که بعدش مطرح کردید میگم.
              به نظر من این که یه نفر پولدار هست و یه نفر بی پول هیچ ارتباطی به خوب بودن و بد بودن اون شخص نداره.
              فقط برمیگرده به ارتعاشات مالی و باورهای مالی ای که هر شخصی داره. (که باورهای مالی هر شخصی هم خیلی خیلی ارتباط زیادی داره به محیطی که توش بزرگ شده و الان توش هست... اینکه خانواده چه باورهای مالی ای رو بهش دادن ... اینکه الان چه دوستایی داره و با کیا در ارتباطه ... میگن وضعیت مالی تو میشه شبیه 5 نفری که بیشترین ارتباط رو باهاشون داری... و البته محیط شامل کتاب هم میشه. .... این که چه کتاب هایی میخونه....)
              من در مورد اونایی که پولشون رو از راه حرام به دست میارن صحبت نمی کنم.
              الان مقایسه ی من بین اون کارگری که خیلی دلتون به حالش میسوزه و اون شخص پولداری که پولش رو از راه حلال به دست میاره هست.
              به نظر من اینکه شخصی بی پوله دقیقا فقط و فقط به خودش و باورهای مالی خودش برمیگرده.
              باور نکرده که میتونه پولدار باشه.
              اگه من تا الان نتونستم چیزایی که میخوام رو داشته باشم (منظورم فعلا مادی هست) فقط و فقط مسئولش خودم هستم و خودم باور نداشتم که بهش نرسیدم.
              بورس ریخت و کار گیرم نیومد و کرونا اومد و کارا کساد شد و همه اینا بهانه است.
              توی همین شرایط هستن کسایی که همین تهدیدها رو تبدیل به فرصت می کنن.
              کسی رو میشناسم که تو اوج بازار منفی بیش از صد در صد سود کرد و تجربه بورسیش به یه سال هم نمی رسید.(زمانی که بزرگای بورس داشتن ضرر میدادن)
              دلیلش این بود که این شخص توی زمینه مالی توی هر چیزی که وارد میشد موفق بود. از اونا که میگن دست به خاکستر میزنن طلا میشه.
              به نظرتون آدم خوش شانسی بود؟؟؟ نه ... فکر نمی کنم. چرا مثلا سه سال پیش اینقدر خوش شانس نبود.
              این از یه جایی به بعد که توی شغلش تونسته بود خوب پول در بیاره باورهای مالیش تقویت شده بود.
              باور کرده بود که پول در آوردن راحته.... و دقیقا نتیجه باورش و داشت می گرفت.
              اگه پولدار بودن به پاکی و معصومیت بود که معادلات پولدارا و فقیرها جور دیگری است.
              و اما در مورد اونایی که میگید اختلاس میکنن و حق مردم و میخورن و ال و بل ... و هیچ بلایی سرشون نمیاد
              میخوام بگم مگه شما توی بطن زندگی اونا هستید و میدونید که خدا تقاص کارهای بدشون و ازشون می گیره یا نه؟؟؟
              هیچوقت ظاهر زندگی دیگران و با باطن زندگی خودمون مقایسه نکنیم.
              یکی میگفت حسرت زندگی یه آدم خیلی پولدار که معروف هم بوده رو خیلی میخوردم. (فک کنم صاحب یه شرکت یا کارخونه ی بزرگ بوده. دقیق یادم نیست)
              میگفت همیشه می گفتم این هیچ غمی نداره. تا اینکه به طور اتفاقی با بچه های اون شخص وارد رابطه شدم و بیشتر به خونه و زندگیشون رفت و آمد داشتم
              و فهمیدم که این شخص هفته ای دو بار باید بره بیمارستان تا عمل دفع براش انجام بشه
              و از طرفی فهمیدم شخصی که اینقدر همه جا صاحب شأن و شوکت و جایگاه هست توی خونه ی خودش بچه هاش پشیزی براش ارزش قائل نیستن
              و در ضمن خدایی که من می شناسم خدایی نیست که من هر چی بدبختر باشم و بیشتر براش گریه و زاری کنم و زجر بکشم بیشتر پیشش عزیز باشم.
              خدایی که من می شناسم خدایی هست که این دنیا رو آفریده و یه سری قوانینی رو توی این دنیا وضع کرده و به طرق مختلف قوانینش رو به گوش ما رسونده
              اگه ما شنونده ی خوبی باشیم طبق چیزایی که گفته عمل می کنیم و بهترین زندگی دنیا و اخرت رو برای خودمون می سازیم
              چون لایق تمام فراوانی هایی هستیم که خداوند برای ما خلق کرده. (نمیخوام ادعا کنم من بهش رسیدما... ولی مطمئنم... حداقل با مقایسه گذشته و حال خودم)
              و لایق بهترین جایکاهی هستیم که خداوند میخواد بهش برسیم.
              چه بسا برای رسیدن به اون جایگاه سختی هایی رو هم باید متحمل بشیم که رشد کنیم. (کربن تو فشاره که الماس میشه)

              در کل میخوام بگم اونی که فقیره مسئول فقیر بودنش فقط و فقط خودشه (شاید فک کنید آدم بی احساس و بی تفاوتیم. نه... خودم هم مسئول تمام نرسیدن ها و کمبودهای زندگیم رو خودم میدونم و بس)
              بعلاوه اینکه شاید برای یه نفر اصلا پول و چیزای مادی ارزش نباشه و حتی نخواد هم که بهشون برسه. پس تلاشی هم برای تغییر وضعیت کنونی زندگیش نکنه. چون از همینی که هست راضیه. شایدم یکی از این وضعیتش راضی نیست اما خب بلد نیست که چجوری میشه بهتر زندگی کرد... باید یاد گرفت اینا رو ... آموختنیه.... نیاز به تلاش مضاعف فیزیکی هم نیست به نظر من. مگه مثلا بیل گیتس و بخوام با خودم مقایسه کنم از این نظر که تو ثانیه ای چند برابر من داره پول در میاره (اصلا مقایسه اش مسخره استا... چون اصلا به برابر و اینا نمیرسه) ولی حالا فرض کنیم یه عددی در بیاد مثلا ایکس برابر من داره پول در میاره ...آیا ایکس برابر من تلاش فیزیکی می کنه؟؟؟؟ نه که نمی کنه... اون فکرش و باورش و تقویت کرده که بیل گیتس شده و خب البته تلاش فیزیکی هم در کنارش هست.... اما با تلاش فیزیکی نیست که به این مرحله رسیده که اگه اینطور بود کارگرای معدن باید ثروتمند ترین آدمای روی زمین می بودن.... همه چی فقط و فقط به باوره....

              خیلی گفتم.... در مورد معنی آیه هم فعلا هیچی به ذهنم نمیرسه.
              بیشتر که فکر کردم منم نظرم و میگم...


              آخرین ویرایش توسط roya123؛ 2020/12/15, 00:49.
              اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
              شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

              نظر

              • roya123
                ستاره‌دار(3)
                • Apr 2014
                • 5587

                #367
                پاسخ : فلسفی-عرفانی

                در مورد عدالت هم خداوند کاملا عادل هست
                خداوند به ما عقل داده ....
                و فکر نمی کنم کسی هم پیدا بشه که بگه خدا به من عقل نداده
                همه خودمون رو علامه دهر میدونیم دیگه...
                با همین عقل میشه به همه چی رسید...
                هر کی هر اندازه ازش استفاده کرد به همون اندازه هم به چیزایی که میخواد (چه مادی چه معنوی) میرسه.
                اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
                شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

                نظر

                • عابد - زاهد
                  عضو فعال
                  • Sep 2020
                  • 333

                  #368
                  پاسخ : فلسفی-عرفانی

                  مولانا
                  خلق را تقلیدشان بر باد داد/ای دوصد لعنت براین تقلید باد

                  گرچه عقلت سوی بالا می پرد
                  مرغ تقلیدت به پستی می چرد
                  علم تقلیدی وبال جان ماست
                  عاریه است و ما نشسته کان ماست


                  مولانا ریشه مسائل را در فقر درونی، تقلید کورکورانه و حرص و
                  طمع اعلام می نماید.

                  نظر

                  • roya123
                    ستاره‌دار(3)
                    • Apr 2014
                    • 5587

                    #369
                    پاسخ : فلسفی-عرفانی

                    جدیدا یه چیزی و یاد گرفتم دوس دارم با شما هم به اشتراک بزارم.
                    اگه کسی کتاب محدودیت صفر و حضور در وضعیت صفر رو مطالعه کرده باشه
                    یا اینکه کلا چیزی در مورد پاکسازی به روش هواپونوپونو شنیده باشه میدونه که
                    یه روشی هست برای پاکسازی به روش هواپونوپونو که دکتر هیولن یاد دادن و خیلی هم بهش اعتقاد دارن
                    و اونم تکرار مکرر جملات: متاسفم - لطفا من و ببخش - متشکرم - دوستت دارم

                    که البته من اینجوری می گفتم : متاسفم - لطفا من و ببخش - خدایا شکرت - دوستت دارم

                    و تمام مدتی که به این جملات فکر می کردم یاد جمله ی استغرالله ربی و اتوب الیه می یوفتادم

                    چون توی هواپونوپونو میگه اگه ما هر مشکل و گره ای توی زندگیمون هست واسه اینه که یه چیزی درونمون هست که مانع هست و باید پاکسازی بشه
                    و این جملات رو خطاب به خدا میگیم. یعنی خدایا متاسفم به خاطر اون چیزی که درون من هست و مانع رسیدن من ب خواسته هام میشه. من و به خاطر اون چیزی که درونم هست ببخش و اخرش هم که شگرگزاری و عشق ورزیدن به خداست
                    خلاصه تمام مدت تکرار این جمله ها من و یاد جمله استغفار توی دینمون مینداخت
                    چون توی استغفار هم ما به خاطر گناهانمون استغفار می کنیم که اون موانعی که بین ما و خداست پاک بشه و خدا دعامون رو مستجاب کنه.
                    گاهی خودم عمدا به جای تکرار جمله های پاکسازی دکتر هیولن از استفرالله ربی و اتوب الیه استفاده می کردم چون حس بهتری بهم میداد
                    تا اینکه همینطور که داشتم توی دوره قانون جذب پیش می رفتم رسیدم به جایی که استاد شریفی هم به همین نتیجه رسیده بودن
                    و با دلیل برامون توضیح دادن: (از نگاه دین اسلام)
                    متاسفم - لطفا من و ببخش: استغفرالله ربی و اتوب الیه
                    متشکرم - دوستت دارم: الحمدالله رب العالمین
                    روزی که این و متوجه شدم نیم ساعت تموم داشتم گریه می کردم.
                    به خاطر اینکه همه چیزایی که واسه خوشبختی لازم داریم توی دینمون خدا بهمون گفته
                    اما ما ازش غافلیم و بهش توجهی نمی کنیم ...
                    توی پاکسازی دکتر هیولن می گیم بابت یه چیزی که درونمون هست اظهار پشیمونی می کنیم و میخواییم که برگردیم به مسیر درست
                    توی دین اسلام میگیم:
                    استعفرالله ربی و اتوب الیه: از خداوند طلب بخشش می کنم و به سوی او برمی گردم

                    آیت الله بهجت می فرمایند: روایت عجیب و غریبی از حضرت رسول نقل کرده اند:
                    آیا درد و درمان شما را به شما خبر ندهم؟ درد شما گناهان و دوای درمانتان استغفار است

                    دوباره آیت الله بهجت می فرمایند:
                    زیاد از روی اعتقاد کامل استغفار کنید. هیچ چیز شما را منصرف نکند. مگر واجبات و ضروریات تا کلیه مشکلات رفع شود و بعد از رفع هم بگویید تا شبیه این مشکل دیگه برای شما پیش نیاد.
                    (هم بگید و هم به تأثیرش باور داشته باشید... آیت الله بهجت هم به باور اشاره کردن... هم خودش مهمه و هم باورش)

                    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
                    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

                    نظر

                    • کیمیاگر
                      عضو عادی
                      • Apr 2011
                      • 298

                      #370
                      پاسخ : فلسفی-عرفانی

                      ممنون خانم رويا از نکاتی که مطرح کرديد و وقتي که گذاشتيد
                      مطالبي که گفتيد رو هرکس در مبحث باورها و فرکانسها کار کرده باشد، مي داند سنگ بناي مبحث هستند و قبول دارد. بنده هم ايضا...

                      خيلي نکات هست که دلم ميخواهد در جواب بنويسم اما حس ميکنم بحث اين آيه، کمي پيچيده است و نياز به مطالعه و غور بيشتر دارد (از جانب خودم را ميگويم)

                      فقط خلاصه همين را بگويم که به تمام مباحث باورها و فرکانسها اشراف کامل دارم و به دليل علاقه فراوان شخصي ام، سالهاست به معناي واقعي روي اين مباحث و خيلي مباحث پيشرفته تر از آنها وقت گذاشته ام و کار کرده ام. اما پارادوکس از آنجايي شروع ميشود که همانطور که در آن پستم هم گفتم مفهوم آن آيه با هيچکدام از قوانين غير رياضي و ساختار شکنانه مثل قانون جذب و بحث باورها هم جور در نمي آمد.

                      راحت بگویم: به دنبال مباحث عرفانی اش نیستم، بیشتر میخواهم از دید محدود یک انسان که به دنبال تعالی بخشیدن به طرز فکر خودش است قضیه را حل کنم. درواقع به دنبال آن حلقه واسطه ام که 7-8 روزی است بعد دیدن این آیه در ذهنم گسسته شده است.
                      انشالا بيشتر فکر کنم شايد حل شد اين مبحث در ذهنم...
                      شما و ديگر دوستان محترم هم لطفا تأمل کنيد و اگر نکته اي بود لطف کنید در ميان بگذاريد.


                      لطفا به اين دو سوال هم درخصوص تقابل مبحث باورها و اين آيه فکر کنيد (شما و ديگر دوستان):
                      1- بهرحال ما کاملا قبول داريم خداوند قادر مطلق است. غير از اين هست؟
                      يا خداوند براي فردي ميخواهد (من يشاء) يا نميخواهد. کاري به متر و معيارش هم نداريم...
                      حال اگر فردي با تمام وجود و از اعماق درونش، باور درست و نابي داشت که موفق ميشود (بيشتر جنبه مادي اش رو مدنظر قرار بدهيم) مثل باور همان فردي که مثال زديد دست به خاکستر ميزنه طلا ميشود، ولي خدا به هر دلیلی که ما ظرفیتش را نداریم که بفهمیم، نخواست (در دسته يرزق من يشاء قرار نگرفت)، آن فرد قاعدتا نبايد موفق شود. درست است؟
                      .
                      .
                      .
                      اگر جوابتان بله باشد مبحث باورها رو زير سوال برده ايد و اگر جوابتان نه باشد قادر مطلق و فعّال ما يشاء بودن خدا را...

                      2- فرموديد: "چون لايق تمام فراواني هايي هستيم که خداوند براي ما خلق کرده. (نميخوام ادعا کنم من بهش رسيدما... ولي مطمئنم... حداقل با مقايسه گذشته و حال خودم) و لايق بهترين جايکاهي هستيم که خداوند ميخواد بهش برسيم. "
                      همين جمله شما عين پارادوکس است.
                      شما خودتان را از اعماق قلب، لايق فراواني تمام نشدني جهان هستي و نعمتهاي خدا ميدانيد، خيلي هم عالي است. بنده هم همينطور هستم. کرامت انسانِ اشرف مخلوقات همين را مي طلبد. بايد خودش را لايق بهترين ها بداند.
                      اما متاسفانه خداوند در تقدير بنده، من نوعی را جزو دسته "يرزق من يشاء بغير حساب" نياورده است. درواقع همان جمله آخر شما که "خداوند ميخواهد بهش برسيم"، اما خداوند براي من نوعی نخواسته است (بهرحال خداست و ميتواند نخواهد و من هم نميتوانم خرده اي بگيرم) و بنابراين منِ بي خبر از تقدير خداوند، تا آخر عمر همچنان با دلی پاک خودم را لايق فراواني ميدانم اما به دليل خواست (نخواست) خدا به چندان نعمتي نخواهم رسيد.

                      نظر

                      • roya123
                        ستاره‌دار(3)
                        • Apr 2014
                        • 5587

                        #371
                        پاسخ : فلسفی-عرفانی

                        در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
                        ممنون خانم رويا از نکاتی که مطرح کرديد و وقتي که گذاشتيد
                        مطالبي که گفتيد رو هرکس در مبحث باورها و فرکانسها کار کرده باشد، مي داند سنگ بناي مبحث هستند و قبول دارد. بنده هم ايضا...

                        خيلي نکات هست که دلم ميخواهد در جواب بنويسم اما حس ميکنم بحث اين آيه، کمي پيچيده است و نياز به مطالعه و غور بيشتر دارد (از جانب خودم را ميگويم)

                        فقط خلاصه همين را بگويم که به تمام مباحث باورها و فرکانسها اشراف کامل دارم و به دليل علاقه فراوان شخصي ام، سالهاست به معناي واقعي روي اين مباحث و خيلي مباحث پيشرفته تر از آنها وقت گذاشته ام و کار کرده ام. اما پارادوکس از آنجايي شروع ميشود که همانطور که در آن پستم هم گفتم مفهوم آن آيه با هيچکدام از قوانين غير رياضي و ساختار شکنانه مثل قانون جذب و بحث باورها هم جور در نمي آمد.

                        راحت بگویم: به دنبال مباحث عرفانی اش نیستم، بیشتر میخواهم از دید محدود یک انسان که به دنبال تعالی بخشیدن به طرز فکر خودش است قضیه را حل کنم. درواقع به دنبال آن حلقه واسطه ام که 7-8 روزی است بعد دیدن این آیه در ذهنم گسسته شده است.
                        انشالا بيشتر فکر کنم شايد حل شد اين مبحث در ذهنم...
                        شما و ديگر دوستان محترم هم لطفا تأمل کنيد و اگر نکته اي بود لطف کنید در ميان بگذاريد.


                        لطفا به اين دو سوال هم درخصوص تقابل مبحث باورها و اين آيه فکر کنيد (شما و ديگر دوستان):
                        1- بهرحال ما کاملا قبول داريم خداوند قادر مطلق است. غير از اين هست؟
                        يا خداوند براي فردي ميخواهد (من يشاء) يا نميخواهد. کاري به متر و معيارش هم نداريم...
                        حال اگر فردي با تمام وجود و از اعماق درونش، باور درست و نابي داشت که موفق ميشود (بيشتر جنبه مادي اش رو مدنظر قرار بدهيم) مثل باور همان فردي که مثال زديد دست به خاکستر ميزنه طلا ميشود، ولي خدا به هر دلیلی که ما ظرفیتش را نداریم که بفهمیم، نخواست (در دسته يرزق من يشاء قرار نگرفت)، آن فرد قاعدتا نبايد موفق شود. درست است؟
                        .
                        .
                        .
                        اگر جوابتان بله باشد مبحث باورها رو زير سوال برده ايد و اگر جوابتان نه باشد قادر مطلق و فعّال ما يشاء بودن خدا را...

                        2- فرموديد: "چون لايق تمام فراواني هايي هستيم که خداوند براي ما خلق کرده. (نميخوام ادعا کنم من بهش رسيدما... ولي مطمئنم... حداقل با مقايسه گذشته و حال خودم) و لايق بهترين جايکاهي هستيم که خداوند ميخواد بهش برسيم. "
                        همين جمله شما عين پارادوکس است.
                        شما خودتان را از اعماق قلب، لايق فراواني تمام نشدني جهان هستي و نعمتهاي خدا ميدانيد، خيلي هم عالي است. بنده هم همينطور هستم. کرامت انسانِ اشرف مخلوقات همين را مي طلبد. بايد خودش را لايق بهترين ها بداند.
                        اما متاسفانه خداوند در تقدير بنده، من نوعی را جزو دسته "يرزق من يشاء بغير حساب" نياورده است. درواقع همان جمله آخر شما که "خداوند ميخواهد بهش برسيم"، اما خداوند براي من نوعی نخواسته است (بهرحال خداست و ميتواند نخواهد و من هم نميتوانم خرده اي بگيرم) و بنابراين منِ بي خبر از تقدير خداوند، تا آخر عمر همچنان با دلی پاک خودم را لايق فراواني ميدانم اما به دليل خواست (نخواست) خدا به چندان نعمتي نخواهم رسيد.
                        جناب کیمیاگر میتونستم تخصصی تر پاسخ بدم اما من جوری نظرم رو میگم که کسی هم که هیچ اطلاعی از قانون جذب نداره بتونه دریافت لازم رو بکنه.
                        در ارتباط با معنای آیه و پارادوکسی که میگید توش هست یا توی صحبت من که بهش اشاره کردید من واقعا از اعماق قلبم پارادوکسی نمی بینم و خودم واسم حل شده ولی الان نمیدونم چجوری بیانش کنم. به قول شما تامل کنیم. با تامل بهتر میشه به پاسخ رسید. من این موضوعاتی که مطرح کردید گوشه ی ذهنم هست هر زمان حس کردم میتونم خیلی خوب این تناقض رو رفع کنم می نویسم باز...
                        اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
                        شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

                        نظر

                        • sooroosh1315
                          ستاره‌دار (۲)
                          • Oct 2019
                          • 5358

                          #372
                          پاسخ : فلسفی-عرفانی

                          در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Post
                          ممنون خانم رويا از نکاتی که مطرح کرديد و وقتي که گذاشتيد
                          مطالبي که گفتيد رو هرکس در مبحث باورها و فرکانسها کار کرده باشد، مي داند سنگ بناي مبحث هستند و قبول دارد. بنده هم ايضا...

                          خيلي نکات هست که دلم ميخواهد در جواب بنويسم اما حس ميکنم بحث اين آيه، کمي پيچيده است و نياز به مطالعه و غور بيشتر دارد (از جانب خودم را ميگويم)

                          فقط خلاصه همين را بگويم که به تمام مباحث باورها و فرکانسها اشراف کامل دارم و به دليل علاقه فراوان شخصي ام، سالهاست به معناي واقعي روي اين مباحث و خيلي مباحث پيشرفته تر از آنها وقت گذاشته ام و کار کرده ام. اما پارادوکس از آنجايي شروع ميشود که همانطور که در آن پستم هم گفتم مفهوم آن آيه با هيچکدام از قوانين غير رياضي و ساختار شکنانه مثل قانون جذب و بحث باورها هم جور در نمي آمد.

                          راحت بگویم: به دنبال مباحث عرفانی اش نیستم، بیشتر میخواهم از دید محدود یک انسان که به دنبال تعالی بخشیدن به طرز فکر خودش است قضیه را حل کنم. درواقع به دنبال آن حلقه واسطه ام که 7-8 روزی است بعد دیدن این آیه در ذهنم گسسته شده است.
                          انشالا بيشتر فکر کنم شايد حل شد اين مبحث در ذهنم...
                          شما و ديگر دوستان محترم هم لطفا تأمل کنيد و اگر نکته اي بود لطف کنید در ميان بگذاريد.


                          لطفا به اين دو سوال هم درخصوص تقابل مبحث باورها و اين آيه فکر کنيد (شما و ديگر دوستان):
                          1- بهرحال ما کاملا قبول داريم خداوند قادر مطلق است. غير از اين هست؟
                          يا خداوند براي فردي ميخواهد (من يشاء) يا نميخواهد. کاري به متر و معيارش هم نداريم...
                          حال اگر فردي با تمام وجود و از اعماق درونش، باور درست و نابي داشت که موفق ميشود (بيشتر جنبه مادي اش رو مدنظر قرار بدهيم) مثل باور همان فردي که مثال زديد دست به خاکستر ميزنه طلا ميشود، ولي خدا به هر دلیلی که ما ظرفیتش را نداریم که بفهمیم، نخواست (در دسته يرزق من يشاء قرار نگرفت)، آن فرد قاعدتا نبايد موفق شود. درست است؟
                          .
                          .
                          .
                          اگر جوابتان بله باشد مبحث باورها رو زير سوال برده ايد و اگر جوابتان نه باشد قادر مطلق و فعّال ما يشاء بودن خدا را...

                          2- فرموديد: "چون لايق تمام فراواني هايي هستيم که خداوند براي ما خلق کرده. (نميخوام ادعا کنم من بهش رسيدما... ولي مطمئنم... حداقل با مقايسه گذشته و حال خودم) و لايق بهترين جايکاهي هستيم که خداوند ميخواد بهش برسيم. "
                          همين جمله شما عين پارادوکس است.
                          شما خودتان را از اعماق قلب، لايق فراواني تمام نشدني جهان هستي و نعمتهاي خدا ميدانيد، خيلي هم عالي است. بنده هم همينطور هستم. کرامت انسانِ اشرف مخلوقات همين را مي طلبد. بايد خودش را لايق بهترين ها بداند.
                          اما متاسفانه خداوند در تقدير بنده، من نوعی را جزو دسته "يرزق من يشاء بغير حساب" نياورده است. درواقع همان جمله آخر شما که "خداوند ميخواهد بهش برسيم"، اما خداوند براي من نوعی نخواسته است (بهرحال خداست و ميتواند نخواهد و من هم نميتوانم خرده اي بگيرم) و بنابراين منِ بي خبر از تقدير خداوند، تا آخر عمر همچنان با دلی پاک خودم را لايق فراواني ميدانم اما به دليل خواست (نخواست) خدا به چندان نعمتي نخواهم رسيد.
                          سلام



                          جناب کیمیاگر و رویا خانم چنتا سوال داشتم:

                          1- جبر و اختیار را شما چطور می بینید و تعریف می کنید، کجاها را جبر می بینید و کجاها را اختیار ؟

                          جبر فرهنگی جبر جغرافیایی جبر مالی جبر کاریزمایی و...

                          و چیزی که رویا خانم گفتن که خیلی مهم بود بنظرم ، جبر ناخودآگاهی !!!

                          ================================================== ===

                          و چنتا سوال تکراری از آقا محمد حسین ، در همین باب جبر و اختیار

                          اینکه میگین هرجا که انتخاب می کنم ، یعنی اختیار دارم که انتخاب می کنم ، خود این جبر انتخاب کردن هست (حتی اگر گزینه ی هیچکدام را انتخاب کنی ) چیزی وجود داشته که تو را مجبور کرده تایپ کنی ، یا مجبور نکرده که تایپ کنی یا حد وسط و ..... در واقع با خود جبر کردن یا اختیار کردن نمی شود پاسخ این پرسش را داد ، همانجور که با چشم نمیشه چشم را دید (چیزیه که داخلش هسیم به وراش راه نداریم)

                          اختیار به معنی خواستن یا نخواستن چیزی است ، چرا من باید چیزی را بخواهم یا نخواهم ؟پشتش حتما جبر است.

                          این جمله که آدم ها دنبال ایجاد تغییر نیستن را در نظر بگیریم (خود شما خیلی از کارهای خوب را الان انجام نمی دهید که این ارامش و سکون و ... دچار تحول نشود دیگه ، در واقع به خودمان باشد نه دوست داریم بخوابیم نه دوست داریم بیدار بشویم نه غذا بخوریم نه از غذا خوردن دس بکشیم ، دوست داریم ثابت باشیم اگر ثابتیم ، دوست داریم در حرکت باشیم اگر در حرکتیم و.... (نقطه عطف ها خلاف ذات ما هست)

                          از تحول بیزاریم ، تا نیرویی (که من نیست(خارجی) ) بر من اثر میگذارد و سکون یا حرکتم را متحول میسازد.

                          ==============
                          نقطه عطف ها چطور به وجود می آیند ؟ (همیشه همراه با درد هستن؟) بدون جبر ممکنه شاهد نقاط عطف باشیم؟ اختیار کجاست؟
                          از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

                          نظر

                          • QARTAL
                            Banned
                            • Sep 2020
                            • 544

                            #373
                            پاسخ : فلسفی-عرفانی

                            چرا آفریدگار برای کشیش شراب را جایز دانسته و ازدواج را منع
                            اما برای آخوند شراب را ممنوع و جفت جفت زن گرفتن را جایز دانسته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
                            خدایا کاش میتونستم باهات حرف بزنم و دلیل این کارات را از زبان خودت بشنوم

                            نظر

                            • کیمیاگر
                              عضو عادی
                              • Apr 2011
                              • 298

                              #374
                              پاسخ : فلسفی-عرفانی

                              گر عقل پشت حرفِ دل اما نمی‌گذاشت
                              تردید، پا به خلوت دنیا نمی‌گذاشت...

                              از خیرِ هست و نیست دنیا به شوق دوست
                              می‌شد گذشت، وسوسه اما نمی‌گذاشت

                              اینقدر اگر معطل پرسش نمی‌شدم
                              شاید قطار عشق مرا جا نمی‌گذاشت

                              دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
                              چون بردگان مرا به تماشا نمی‌گذاشت

                              شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی
                              هرگز به این جزیره کسی پا نمی‌گذاشت

                              گر عقل در جدالِ جنون مردِ جنگ بود
                              ما را در این مبارزه تنها نمی‌گذاشت...

                              ای دل بگو به عقل که دشمن هم این‌چنین
                              در خون مرا به حال خودم وا نمی‌گذاشت

                              ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع
                              ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت...

                              "فاضل نظری"

                              نظر

                              • mhjboursy
                                ستاره‌دار (۱۳)
                                • Jul 2013
                                • 18270

                                #375
                                پاسخ : فلسفی-عرفانی

                                در اصل توسط sooroosh1315 پست شده است View Post
                                سلام



                                جناب کیمیاگر و رویا خانم چنتا سوال داشتم:

                                1- جبر و اختیار را شما چطور می بینید و تعریف می کنید، کجاها را جبر می بینید و کجاها را اختیار ؟

                                جبر فرهنگی جبر جغرافیایی جبر مالی جبر کاریزمایی و...

                                و چیزی که رویا خانم گفتن که خیلی مهم بود بنظرم ، جبر ناخودآگاهی !!!

                                ================================================== ===

                                و چنتا سوال تکراری از آقا محمد حسین ، در همین باب جبر و اختیار

                                اینکه میگین هرجا که انتخاب می کنم ، یعنی اختیار دارم که انتخاب می کنم ، خود این جبر انتخاب کردن هست (حتی اگر گزینه ی هیچکدام را انتخاب کنی ) چیزی وجود داشته که تو را مجبور کرده تایپ کنی ، یا مجبور نکرده که تایپ کنی یا حد وسط و ..... در واقع با خود جبر کردن یا اختیار کردن نمی شود پاسخ این پرسش را داد ، همانجور که با چشم نمیشه چشم را دید (چیزیه که داخلش هسیم به وراش راه نداریم)

                                اختیار به معنی خواستن یا نخواستن چیزی است ، چرا من باید چیزی را بخواهم یا نخواهم ؟پشتش حتما جبر است.

                                این جمله که آدم ها دنبال ایجاد تغییر نیستن را در نظر بگیریم (خود شما خیلی از کارهای خوب را الان انجام نمی دهید که این ارامش و سکون و ... دچار تحول نشود دیگه ، در واقع به خودمان باشد نه دوست داریم بخوابیم نه دوست داریم بیدار بشویم نه غذا بخوریم نه از غذا خوردن دس بکشیم ، دوست داریم ثابت باشیم اگر ثابتیم ، دوست داریم در حرکت باشیم اگر در حرکتیم و.... (نقطه عطف ها خلاف ذات ما هست)

                                از تحول بیزاریم ، تا نیرویی (که من نیست(خارجی) ) بر من اثر میگذارد و سکون یا حرکتم را متحول میسازد.

                                ==============
                                نقطه عطف ها چطور به وجود می آیند ؟ (همیشه همراه با درد هستن؟) بدون جبر ممکنه شاهد نقاط عطف باشیم؟ اختیار کجاست؟
                                سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما. @};-
                                -----------------------------
                                من از تحول بیزار نیستم. من تا زمانی که ناقص هستم می‌خواهم به سوی کمال در «حرکت» باشم.
                                -----------------------------
                                (نمی‌دانم منظور شما را درست متوجه شدم یا نه؟)
                                شما خودتان بفرمایید اختیار یعنی چه؟ تعریفتان از اختیار و اراده و خواست چیست؟ و آیا کسی در کل هست که اختیار داشته باشد یا نه؟ خدا اختیار دارد یا نه؟
                                اگر خدا اختیار دارد با همین توضیحات آیا مجبور است در اختیار داشتنش؟ یا مختار؟
                                (یک پرسش بامزه‌ای است در همین مورد: خدا می‌خواهد که بخواهد؟ یا مجبور است که بخواهد؟) (معصوم(ع) یک پاسخی به شبیه این پرسش داده‌اند در کافی که فعلا برای اینجا یک مقدار بزرگ است. البته ما کلا به آن موضوع هم کاری نداریم اکنون.)
                                اکنون ما این را مطرح کردیم که بگوییم آیا در کل اختیاری هست یا نه؟ تعریف ما از اختیار چیست؟ چه چیزی را تعریف کرده‌ایم و می‌خواهیم برای انسان اثبات/رد کنیم.
                                -----------------------------
                                (خواستن یعنی اول بودن. اول بودن.) یک مقدار که بیاندیشیم می‌بینیم اختیار و دیگر صفات خدا تقریبا یکی هستند. و تمام این گونه صفات در اصل برای خدا هستند و به کل برای کسی غیر از او نیست. (صفاتی مانند قدرت و مالکیت و حتی دانایی و حتی حتی حتی خواست!) (پیش‌تر به صورت اجمالی این را گفته بودم.) پس آنچه ما داریم از کجاست؟ از نزد خدا.
                                و ما تشائون الا ان یشاء الله رب العالمین.
                                این موضوع هم دوباره بر می‌گردد به همان قضیه ترازها و این که... در این تراز من منم و مریدم. ولی چون پرده بیافتد نه تو می‌مانی و نه من.
                                -----------------------------
                                @};-
                                آخرین ویرایش توسط mhjboursy؛ 2020/12/15, 23:20.
                                «محمد حسین» هستم.
                                امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X