فلسفه سیاسی

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • EHSANI
    ستاره‌دار(3)
    • Sep 2020
    • 2136

    #316
    در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
    اول این ویدئو رو ببینید :



    برای هزارمین بار...
    اگه اون لینک بالا ، باز نشد
    از این لینک می‌تونید ویدئو را ببینید :




    نگرش ، همه چیز است .

    نظر

    • EHSANI
      ستاره‌دار(3)
      • Sep 2020
      • 2136

      #317
      درود بر همگی
      این بحث من ، اصلاً سیاسی یا عقیدتی نیست
      این بحث من ، صرفاً روانشناسی است ؛

      من میتونم پیراهن آبی بپوشم
      در عین حال ، اونکه پیراهن سفید پوشیده رو
      درک میکنم و بهش حق میدم .. چرا ؟؟؟؟
      چون بعضی وقتها ، خودم هم سفید پوشیدم
      و باور دارم سفید ، اونقدرها هم بد نیست.
      ایضاً وقتی دوتا دوست با هم سفارش غذا می‌دهند
      من قیمه سفارش میدم و اون یکی جوجه سفارش میده
      من با جوجه سفارش دادن اون مشکلی ندارم ... چرا ؟!
      چون بعضی وقتها خودم هم جوجه میل داشته ام
      و باور دارم که جوجه ، اونقدرها هم بد نیست
      شاید این دوستمون ، امروز ،
      مثل چند روز پیش من ، هوس جوجه کرده باشه .

      اما مسائل عقیدتی ، مثل مسائل ناموسی می‌مونه
      غیرت میاد و غیر از اون رو برنمی‌تابد... چرا ؟؟؟؟
      چون همه شئون زندگی آدم رو در بر می‌گیره
      ولی مهمتر از همه ، امنیت و معیشت است

      بارها گفتم :
      امنیت و معیشت دو رکن ثابت تاریخ تمدن بشری است.
      چون امنیت و معیشت من در این چهارچوب تعریف شده
      هرچیز خارج از اون ، امنیت و معیشت منو به خطر می‌ندازه
      و اگه این دو به خطر بیفته ، بقای من به خطر می‌افته.
      قبلاً گفتیم : حفظ بقا ، یک تکلیف فرض واجبیست که
      مادر طبیعت بر عهده هر موجود زنده قرار داده
      (مادره دیگه ، احترامش واجبه ، نمیشه رو حرفش حرف زد )

      پس من می‌تونم با کسی که لباس یا غذای متفاوتی رو می‌پسنده
      همدردی و همدلی کنم ، می‌تونم درکش کنم
      ولی کسی که امنیت و معیشت و مخصوصاً بقای اون
      در یک سیستم متفاوتی تعریف میشه رو نمی‌تونم درکش کنم
      مخصوصاً که وجود یکی ، مستلزم عدم دیگری (من) باشه

      آهو کنار چشمه ، آب می‌خوره ، چون تشنه است
      اگر شیر تشنه باشه و برای خوردن آب بیاد کنار چشمه
      آهو میتونه در « حس تشنگی » با شیر همدردی کنه
      چرا ؟ لابد چون خودش هم گاهی تشنه میشه ؟؟؟
      نه خیییییر ، چون مقوله رفع تشنگی شیر
      هیچ تاثیری در امنیت و معیشت و بقایِ آهو نداره

      از طرفی
      آهو گاهی گرسنه میشه و احتیاج به غذا داره
      خب شیر هم گاهی گرسنه میشه و احتیاج به غذا داره
      ​​​بنابراین آیا آهو میتونه در حس گرسنگی با شیر همدردی کنه ؟!
      بله ... ولی تا کجا ؟؟؟
      فقط تا اونجا که رفع گرسنگی شیر
      باعث به خطر افتادن بقای آهو نشه
      اما اگر قرار باشه آهو ، غذای شیر گرسنه باشه
      دیگه هیچ آهویی باهاش همدردی نمی‌کنه
      به درَک که شیر گرسنه باشه

      و این گونه بود که تنازع بقا به وجود اومد

      آدم با هیچ نیازمندی که رفع نیاز اون
      باعث به خطر افتادن بقای خودش بشه
      همدردی نمی‌کنه، به درک که به خطر بیفته

      افرادی که امنیت و معیشت و بقای اونها
      در ایدئولوژی حاکمیت تعریف شده
      نمی‌تونند با کسی که مخالف اون حاکمیت هست
      هیچ گونه همدردی و همدلی کنند
      چون دلسوزی برای اون افراد
      باعث به خطر افتادن بقای خودش میشه
      تنازع بقا هم شوخی بردار نیست
      اصلاً حرفشو نزن !!!


      نگرش ، همه چیز است .

      نظر

      • EHSANI
        ستاره‌دار(3)
        • Sep 2020
        • 2136

        #318
        چی میشد اگه همه مردم یک کشور
        امنیت، معیشت، و بقایشون
        در سیستم همون حاکمیت تعریف میشد؟؟؟
        این میتونه به نحوی تعریف عدالت هم باشه
        پس همه ملت خواستار استمرار اون سیستم هستند

        اما چی میشه که این اتفاق در هیچ کجای دنیا نمی‌افته ؟

        اینکه آحاد ملت ، با همدیگه تفاوت دارند
        همه یکدست آهو یا یکدست شیر نیستند
        در یک آغل که همه گوسفندان یکدست هستند هم
        گاهی بر سر جفتگیری و... دعوا میکنند
        چون جفت میتونه متضمن بقای نسلشون بشه !

        همیشه قوی‌تر ، حق بیشتری برای خودش قائل است
        و برای صغیفترها ، حق کمتری قائل میشه
        انگار ، حق را به تناسب قدرت ، تقسیم می‌کنند
        حاکمیت، کانون قدرت است
        افراد سعی می‌کنند با نزدیک شدن یا چسبیدن به کانون قدرت
        خودشونو از دیگر آحاد ملت جدا کنند و قوی بشوند
        از اون به بعد ، حق کمتری برای ضعیفترها قائل میشه

        عذرخواهی میکنم که مثل همیشه ، خیلی طولانی شد

        این نظریات شاید در نگاه اول
        خیلی متحجرانه و بدوی و غیرمتمدانه باشه
        ولی متاسفانه واقعیت داره
        بعضی افراد کم‌سواد فکر میکنند که
        قانون جنگل ، برای جهان باستان بوده
        بشر امروزی ، قانون جنگل رو برنمی‌تابد
        این هم از یک خطای شناختی دیگه نشأت گرفته
        بشر امروز یاد گرفته که همگی شیر قوی باشند
        ملت توانمند و آگاه باشند
        ولاکن قانون جنگل هنوز برقراره
        اگر کسی ذره ای شک داشت
        با این حمله اخیر اسرائیل و آمریکا ،
        هیچ شک و شبهه ای باقی نموند !


        می‌بینید که آمریکای قویتر ، به پشتوانه قدرتش
        خواسته خودشو بر ضعیفتر تحمیل می‌کنه
        ضعیفتر تمام تلاششو میکنه که نشون بده
        من اونقدرها هم ضعیف نیستم
        لاکن در اونجا که کم میاره ، باید تن بده به خواسته قویتر

        در رابطه حکومت با مردم هم همین قضیه مطرحه
        حاکم قوی ، خواسته خودشو بر ملت تحمیل می‌کنه
        بعضی ملتها با نشون دادن قدرت خود به حاکمیت
        ازش میخوان که حقوق بیشتری برای ملت قائل بشه
        و در انتهای مسیر به جایی میرسه که
        حاکمیت تسلیم محض خواسته ملت میشه
        و دموکراسی در این نقطه شکل میگیره

        هرچند در عمل هرگز بشر اینو تجربه نکرده
        و این یک دلیل ساده داره :
        انسانها ، متفاوت هستند
        بعضی در این سیستم فعلی ، نیازهاشون تامین میشه
        و بعضی دیگه در این سیستم به فنا میروند
        انتظار نداشته باشید دسته اول از منافع خودشون بگذرند
        تا دسته دوم بتونند به خواسته های خودشون برسند
        و این تفاوتهاست که باعث میشه در عمل
        این حرفهای قشنگ روی کاغذ باقی بمونه
        ​​​​​​و در عمل ، در جامعه مصداق پیدا نکنه .
        نگرش ، همه چیز است .

        نظر

        • EHSANI
          ستاره‌دار(3)
          • Sep 2020
          • 2136

          #319
          پدر پیری دارم که چند سالی میشه اومده شهر
          و اداره اموالشو به من سپرده

          از روستا تماس گرفتند ، گفتند
          گرگ تعدادی زیادی از گوسفندهای ما رو خورد
          از عید تا حالا چندین بار گرگ ، گوسفندهای ما رو می‌خوره
          دفعه اول چیزی نگفتیم

          دفعه دوم با چوپون‌مون دعوا کردم
          گفتم مرتیکه تو داری چه غلطی می‌کنی؟؟؟!!!
          گفت مقصر خودِ گوسفندها هستند
          من اونها رو جمع می‌کنم ، ولی دوباره متفرق میشن !
          هرچی می‌گفتم متفرق نشید گرگ میخودتون ، توجه نمی‌کردند
          من خیلی مراقبت کرد ، من مقصر نیستم...
          دیدم خودشو زده به اون راه و چرت و پرت تحویلم میده
          من هم به دلیل عدم کفایت سیاسی چوپان رو عزل کردم

          چوپان قبلی اینطوری انتخاب شده بود که
          یکی از هم ولایتیها که رفته شهر لیسانس گرفته بود
          در مجلس خبرگان دامداری ! تایید صلاحیت شده بود

          چوپان جدید اومد ، این دفعه ازش سفته تعهد کاری گرفتم ،
          کدخدا هم پشت سفته هاشو امضاء کرد
          روزهای اول خوب بود
          ولی باز هم خبر دادند گرگ، گوسفندای ما رو خورده
          انگار گرگ های روستای ما عادت کردند
          ولی عجیبه که چرا فقط از گله ما می‌خورند
          و با بقیه گوسفندهای روستا کاری ندارند !!!!!


          دوباره زنگ زدم و چوپان رو مواخذه کردم
          گفتم سفته ها رو میزارم به اجرا
          چوپان جدید میگه به من چه ؟ من کار خودمو انجام دادم
          گرگ ، گوسفندهای شما رو خورد نه من !
          اگه من خوردم بیا از من بگیر ، همه شاهدند که گرگ خورد
          سن سوز فارسی بیلیری ؟ قورد خورد ، قورد ... نه من !!!!
          آخرش دعوامون شد و کلی بد و بیرا به همدیگه گفتیم
          چون بابام با کدخدا رودربایسی داشت ،
          اجرا گذاشتن سفته ها هم منتفی شد

          این دفعه بابام ، کلی با من دعوا کرد
          من رو به دلیل عدم کفایت سیاسی عزل کرد
          من هم گفتم به من چه ربطی داره ؟!
          چوپان کارشو درست انجام نداده ، نه من ، میفهمی ؟
          سن سوز فارسی بیلیری ؟ داوارچی خطا کرد ، نه من !

          یه لحظه به خودم اومدم،
          دیدم دارم حرفهای چوپانهای قبلی رو تکرار میکنم
          رفتم تو اتاق ، در رو بستم و به افق خیره شدم...
          یک ساعت بعد مادرم یه چای برام اورد تو اتاق
          مادرم گفت ضرب‌المثل هست که میگن
          « اگه چوپان گله رو رها کنه ، چوبدار رها نمیکنه »
          یه چیز تو مایه‌های : « مادر را دل سوزد و دایه را دامن ! »

          بابام هم اومد تو اتاق و گفت
          چوپان فقط یه حقوق بگیره ،
          اگه اخراجش کنی فقط یک حقوق رو از دست میده
          پس طبیعیه که فقط به اندازه حقوقش احساس مسئولیت میکنه
          ولی چوبدار اگه بالای سر مالش نباشه
          همه هست و نیستش به باد میره .
          با خودت نگفتی چرا این گرگهای روستا
          فقط گوسفندهای ما رو می‌خورند
          و با بقیه گوسفندهای روستا کاری ندارند؟؟؟!!!


          نگرش ، همه چیز است .

          نظر

          • EHSANI
            ستاره‌دار(3)
            • Sep 2020
            • 2136

            #320
            اثر زخم پنهان جامعه در نشت اطلاعات؛
            وقتی جوانان دل‌ زده، داوطلبِ خیانت می‌شوند



            ✍️ سید علی حسینی


            ماجرای «محمد هادی صالح» ــ جوان لبنانیِ مداحی که داوطلبانه به موساد پیوست و ده‌ها فرمانده حزب الله را به کام ترور کشاند ــ فقط یک رسوایی امنیتی در بیروت نیست؛ آینه‌ای است روبه روی ما که نشان می‌دهد «خیانتِ خودخواسته» چگونه در خلأ اعتماد، عدالت و آینده‌ امیدبخش ریشه می‌گیرد. دادستانی نظامی لبنان می‌گوید صالح، نه با تهدید یا تطمیع کلاسیک، بلکه با چند ایمیل و دلارهای قابل‌ردیابی، اطلاعات طبقه بندی‌شده را روی میز تل‌آویو گذاشت. فکت هایی که پرونده فاش کرده، هشدار بلندی برای تهران است:

            مسیر خودجوش:
            موساد هیچ عملیات نفوذ پیچیده‌ای ترتیب نداد؛ هدف، خودش به در زد. پژوهش مشترک «نیروی زمینی آمریکا و دانشگاه کینگ کالج لندن» (2023) نشان می‌دهد 57 ٪ از افشاگران اطلاعاتی خاورمیانه طی دهه اخیر، ابتدا داوطلب تماس بوده‌اند.

            زخم انتقام و فساد:
            منابع لبنانی می‌گویند پدر صالح عضو یگان رضوان و برادر همسرش شهید حزب الله بود؛ اما خشم شخصی از اختلافات مالیِ خانوادگی، راه را برای خیانت باز کرد. مطالعه بنیاد صلح واشنگتن (2022) روی پرونده‌های نفوذ در مقاومت عراق تأیید می‌کند «تنش‌های مالی و حیثیتی» مهم‌ترین انگیزه نسل جدیدِ خبرچین‌هاست.

            پوشش مذهبی و احساس مصونیت:
            مداح بودنِ صالح سپر روانی خوبی بود؛ کسی در حلقه مذهبی‌اش احتمال خیانت نمی‌داد. گزارش سالانه MI5 (2021) می‌گوید عوامل خودی زیر پوشش دینی در 47 درصد پرونده‌های موفق نفوذ، کمترین احتمال شناسایی را داشته‌اند.

            چرا این قصه برای ایران، زنگ خطر است؟

            وقتی جوانِ لبنانی با سابقه خانوادگی «مقاومتی» حاضر می‌شود قیمت دوستانش را روی دلار بگذارد، یعنی شرافت ایدئولوژیک بدون عدالت و رفاه دوام ندارد. نظرسنجی ایسپا (1402) نشان می‌دهد 67 ٪ جوانان ایرانی اعتقاد دارند «فساد اقتصادی برخورد قاطعی ندارد». جایی که عدالت دیده نشود، وطن هم لنگر امنی نیست.


            از سوی دیگر مرکز پژوهش‌های مجلس (گزارش امید اجتماعی، زمستان 1402) هشدار می‌دهد «میل به مهاجرت در میان فارغ‌التحصیلان ممتاز به 63 ٪ رسیده است». همان مغزهایی که می‌توانند موتور نوآوری باشند، در غیاب چشم‌انداز شفاف و حس مشارکت، مستعد جذب در حلقه‌ های ضدامنیتی می‌شوند؛ نه لزوماً برای دلار، بلکه برای اثبات ارزش و انتقام از نادیده گرفته‌شدن.

            باید توجه داشت که ادامه برخورد صرفاً امنیتی با جوانان ناراضی بدون درمان ریشه‌های نارضایتی، مثل تلاش برای خشک‌کردن چکه سقف، بدون تعمیر لوله پوسیده است.

            در پژوهش شفافیت و ریشه‌کنی فساد سازمانی؛ که به‌صورت میدانی روی ۱٬۸۰۰ کارمند دستگاه‌های دولتی ایران، بلژیک و ترکیه انجام شد، شاخص «ادراک فساد سازمانی» (CPI‑Org) را با «آسیب‌پذیری اطلاعاتی» (Infosec Vulnerability Index) مقایسه می‌کند. CPI‑Org بر مبنای پرسشنامه‌ا‌ی هفت‌محوری (شمول مدیران در مناقصات، شفافیت مالی، تعارض منافع، اِعمال نفوذ سیاسی، پاسخگویی، مجازات فساد و دسترسی به اطلاعات عمومی) از صفر تا ۱۰ امتیازدهی شد؛ IVI نیز با چهار متغیر اصلی (احتمال افشای داده، تمایل به ارتباط با سرویس خارجی، رعایت پروتکل‌های طبقه‌بندی، و نرخ تخلف امنیتی) بین صفر تا ۵ سنجه‌گذاری شد.

            مدل رگرسیون چندمتغیره نشان داد به ازای هر واحد افزایش در CPI‑Org، ضریب آسیب‌پذیری اطلاعاتی به‌طور متوسط ۰٫۴ واحد بالا می‌رود (β = 0.41, p < 0.01). معنای عملی این ضریب آن است که اگر کارکنان یک سازمان حس کنند سطح فساد از ۴ به ۶ جهش کرده، احتمال نشت اطلاعات طبقه‌بندی‌شده تا ۸٪ رشد می‌کند. پژوهشگران نتیجه می‌گیرند «فساد ادراکی» نه‌تنها اخلاقیات بلکه وفاداری امنیتی را فرسایش می‌دهد و سیاست ضدجاسوسی بدون سیاست ضدفساد عملاً نیمه‌کاره خواهد بود. (منبع: Journal of Security Studies & Governance, Vol. 8, No. 2, 2024)

            اتاق‌های فکر دفاعی در آلمان پس از رسوایی «مارکوس رایشل» (2021) الزام کردند سربازان جوان در طراحی سیاست‌های رفاهی مشارکت واقعی داشته باشند؛ که در نتیجه نرخ نفوذ پایین آمد.

            همانطور که ماجرای هادی صالح نشان داد پوشش دینی ضدضربه نیست.

            ترکیه بعد از پرونده «عدنان تانریوردی» (2020) کمیته مشترک وعاظ، روان‌شناسان و ضدجاسوسی را برای پایش فعالان مذهبی تشکیل داد.

            این پرونده از بیروت تا تهران پیام واحدی دارد :

            وقتی احساس عدالت، فرصت پیشرفت و مشارکت خفه شود، وفاداری ایدئولوژیک هم شکننده می‌شود.

            پیشگیریِ اطلاعاتی در عصر جوانِ دیجیتال‌دیده فقط با دوربین و فیلترینگ ممکن نیست؛ باید اعتماد و شفافیت را از خواب زمستانی بیرون کشید، قبل از آنکه «خودی‌ها» داوطلبانه آدرس خانه را برای دشمنان مان پست کنند./ جماران



            ​​​​​​
            نگرش ، همه چیز است .

            نظر

            در حال کار...
            X