دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
Collapse
X
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
تعدادی حشره کوچولو در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند. آنها تمام مدت می ترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند. یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ تنها چیزی است که عاید او می شود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود برنگشته بود.
وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید. وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود. حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود.
تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود، چون به موجود دیگری تبدیل شده بود.
?شاید بیرون رفتن از شرایط فعلی ترسناک باشد، اما مطمئن باشید خارج از پیله تنهایی، غم و ترس، تلاش برای رفتن به سوی کمال عالی است!
تغییر را آغاز کنیم ……
? اریک امانوئل اشمیت
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
زمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه خطاب به خداوند میگه (اَرَنی)ببینمت
درجواب میشنوه (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:چورسی به طور سینا"اَرنی"مگو وبگذر
که نیارزد این تمنا به جواب لَن ترانی
حافظ نگاه عاشقانه داره میگه:چورسی به طور سینا"اَرنی"بگو وبگذر
توصدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"
اما مولانا دیدگاه عارفانه داره نسبت به این ماجرا ومیگه:
"اَرنی"کسی بگوید که تورا ندیده باشد
توکه بامنی همیشه چه "تری"چه "لَن تَرانی"
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
#فریب_نخوریم (۱)
برگرفته از کتاب "از حالِ بد به حالِ خوب" نوشته دکتر برنز استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد.
نگاهِ "یا همه چیز، یا هیچ چیز!"
این همون فاجعهایه که احتمالاً تحتِعنوان نگاهِ صفر و صدی یا نگاهِ سیاه و سفید باهاش آشنا هستید. در دنیایی که ما توش زندگی میکنیم صدِ مُطلقی وجود نداره! همیشه خطا و نقص، بخشِ جداییناپذیر عملکرد ماست. همیشه جا برای بهتر شدن وجود داره.
نگاهِ صفر و صدی باعث میشه افرادی که فقط و فقط ۱۰۰ رو میخوان، از اونجایی که قطعاً بهش نمیرسند، به صفر بچسبند و زندگیشون رو رها کنند! توجه داشته باشیم که تلاش برای رسیدن به ۱۰۰، خیلی خیلی با "فقط به صد
راضی شدن"، فرق داره! باید بدونیم که اعداد زیادی بین صفر تا صد وجود داره. چیزی که نتایج عالی رو میسازه، میانگینِ خوبه. وقتی در یک بازهی زمانی مشخص، میانگین خیلی خوبی داشته باشیم، میتونیم امیدوار باشیم که به
نتایج خیلی خوبی هم خواهیم رسید.
===============================
خودم شخصا گرفتارودرگیر این مشکلم وهمیشه سعی میکنم باهاش مبارزه کنم بیشتراینجا معاملات بورسی وترید درفارکس مدنظره
کمال گرایی آفتی که میگه باید ازیه موج 90درصدش ماله توباشه یاباید توتمام معاملاتت درطی سال برنده باشی یا وقتی معامله ت توضررمیره نمی خوای باورش کنی ومیری توفاز انکار!
درحالیکه 20درصد ضرربهتراز 50درصد ضرره اتفاقی عینی وملموس که برای خریداران مرداد99توبورس تکرار شد وهنوز که هنوزه خیلی مونده تاسربه سربشن
دراین مورد 2تاضرب المثل داریم :اولی میگه آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب دومی میگه:جلوی ضرر رو از هرجابگیری منفعته
بنظرتون کدومش درسته؟
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
در اصل توسط بامبو پست شده است View Post#فریب_نخوریم (۱)
برگرفته از کتاب "از حالِ بد به حالِ خوب" نوشته دکتر برنز استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد.
نگاهِ "یا همه چیز، یا هیچ چیز!"
این همون فاجعهایه که احتمالاً تحتِعنوان نگاهِ صفر و صدی یا نگاهِ سیاه و سفید باهاش آشنا هستید. در دنیایی که ما توش زندگی میکنیم صدِ مُطلقی وجود نداره! همیشه خطا و نقص، بخشِ جداییناپذیر عملکرد ماست. همیشه جا برای بهتر شدن وجود داره.
نگاهِ صفر و صدی باعث میشه افرادی که فقط و فقط ۱۰۰ رو میخوان، از اونجایی که قطعاً بهش نمیرسند، به صفر بچسبند و زندگیشون رو رها کنند! توجه داشته باشیم که تلاش برای رسیدن به ۱۰۰، خیلی خیلی با "فقط به صد
راضی شدن"، فرق داره! باید بدونیم که اعداد زیادی بین صفر تا صد وجود داره. چیزی که نتایج عالی رو میسازه، میانگینِ خوبه. وقتی در یک بازهی زمانی مشخص، میانگین خیلی خوبی داشته باشیم، میتونیم امیدوار باشیم که به
نتایج خیلی خوبی هم خواهیم رسید.
===============================
خودم شخصا گرفتارودرگیر این مشکلم وهمیشه سعی میکنم باهاش مبارزه کنم بیشتراینجا معاملات بورسی وترید درفارکس مدنظره
کمال گرایی آفتی که میگه باید ازیه موج 90درصدش ماله توباشه یاباید توتمام معاملاتت درطی سال برنده باشی یا وقتی معامله ت توضررمیره نمی خوای باورش کنی ومیری توفاز انکار!
درحالیکه 20درصد ضرربهتراز 50درصد ضرره اتفاقی عینی وملموس که برای خریداران مرداد99توبورس تکرار شد وهنوز که هنوزه خیلی مونده تاسربه سربشن
دراین مورد 2تاضرب المثل داریم :اولی میگه آب که از سرگذشت چه یک وجب چه صد وجب دومی میگه:جلوی ضرر رو از هرجابگیری منفعته
بنظرتون کدومش درسته؟
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
در اصل توسط بامبو پست شده است View Postزمانی که حضرت موسی به کوه سینا میرسه خطاب به خداوند میگه (اَرَنی)ببینمت
درجواب میشنوه (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:چورسی به طور سینا"اَرنی"مگو وبگذر
که نیارزد این تمنا به جواب لَن ترانی
حافظ نگاه عاشقانه داره میگه:چورسی به طور سینا"اَرنی"بگو وبگذر
توصدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"
اما مولانا دیدگاه عارفانه داره نسبت به این ماجرا ومیگه:
"اَرنی"کسی بگوید که تورا ندیده باشد
توکه بامنی همیشه چه "تری"چه "لَن تَرانی"
نسبت ما به خداوند، یک نسبت متناظر و برابر با نسبت خداوند به ما نیست
او اشراف دارد حتی بر کوچکترین نجواهای آهسته و پنهان ما
ولی ما او را با همه بزرگی اش با چشم سر نمیتوانیم ببینیم
او برای ما در بُعد است، و ما برای او در قُرب
او محیط است و ما محاط
و اما زیبا و جالب بود مقایسه این سه شاعر @};-
و جالبتر این که مثل آن عبارت بعد فلا ...
هر سه شاعر نیز به طرز هوشمندانهای دو مقوله شنیدن و دیدن را با دیدگاهی عارفانه به هم پیچاندهاند
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
در اصل توسط کیمیاگر پست شده است View Postبَعُدَ فلا یُری و قَرُبَ فشهد النجوا
نسبت ما به خداوند، یک نسبت متناظر و برابر با نسبت خداوند به ما نیست
او اشراف دارد حتی بر کوچکترین نجواهای آهسته و پنهان ما
ولی ما او را با همه بزرگی اش با چشم سر نمیتوانیم ببینیم
او برای ما در بُعد است، و ما برای او در قُرب
او محیط است و ما محاط
و اما زیبا و جالب بود مقایسه این سه شاعر @};-
و جالبتر این که مثل آن عبارت بعد فلا ...
هر سه شاعر نیز به طرز هوشمندانهای دو مقوله شنیدن و دیدن را با دیدگاهی عارفانه به هم پیچاندهاند
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Postهر دوش درسته! ولی هر کدوم به جای خودش.
اولیش بیشترناامیدی رو به آدم القا میکنه
یه آشنایی داشتیم سال 88 صدمیلیون به بانک بدهکاربود به قرض گرفتن ازبانک ادامه داد ومی گفت تاتهش میرم هرچه باداباد درحالیکه دارایی کافی برای ادای دین به بانک داشت ولی قمارگونه مدام ازبانک قرض کرد وامروز یه ورشکسته ست
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
در اصل توسط بامبو پست شده است View Postدرود
اولیش بیشترناامیدی رو به آدم القا میکنه
یه آشنایی داشتیم سال 88 صدمیلیون به بانک بدهکاربود به قرض گرفتن ازبانک ادامه داد ومی گفت تاتهش میرم هرچه باداباد درحالیکه دارایی کافی برای ادای دین به بانک داشت ولی قمارگونه مدام ازبانک قرض کرد وامروز یه ورشکسته ست
حالا این آدم کارش اشتباه بوده که وام گرفته؟
یا مثلا دیشب فیلم تنگسیر رو دیدم. وقتی زار ممد نفر اول رو کشت، بهش بگن خیلی داری خطر میکنی بری ۳ تای دیگه رو بکشی، بگیرنت بیچارهای. خب زار ممد میگه: <آب که از سر گذشت ... > حرفش اشتباهه؟
---------------------------------------------------------------------------
پ.ن: اون دوست شما قاعدتا هنوز آب از سرش نگذشته بوده!
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Postحالا فرض کنیم دوست شما یه بدهی داشت که به واسطه اون، ورشکسته و بدهکار بزرگ بود که توان پرداخت بدهی رو نداشت. میاد ریسک میکنه و یه وام سنگین میگیره، شاید یه کورسو امیدی به وجود بیاد و بتونه خودش رو نجات بده، بهش میگن: <خیلی ریسک کردی، تو که احتمالا نمیتونی وام رو تسویه کنی> میگه: <آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب>
حالا این آدم کارش اشتباه بوده که وام گرفته؟
یا مثلا دیشب فیلم تنگسیر رو دیدم. وقتی زار ممد نفر اول رو کشت، بهش بگن خیلی داری خطر میکنی بری ۳ تای دیگه رو بکشی، بگیرنت بیچارهای. خب زار ممد میگه: <آب که از سر گذشت ... > حرفش اشتباهه؟
---------------------------------------------------------------------------
پ.ن: اون دوست شما قاعدتا هنوز آب از سرش نگذشته بوده!
بله حق باشماست ولی درادامه راه ازسرش گذشت خیلی هم گذشت بگذریم
اینجاست که میگن اصول نظری نسبیه نه مطلق
یکی میگه لکن خدعه نمودیم یکی دیگه هم برای اینکه بین دونفر دوبهم زنی نکنه دربرابر سوالی که ازش میپرسن راستش رونمیگه
حالا هردوتاشون به نوعی دروغ گفتن
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
دلم خونه گربه عزیزم ۵ شب هست که خونه نیامده ....چه کنم با غم فراغش بسوزم یا بسازم خدایا
نظر
-
پاسخ : دلخوشیها و دلتنگیها (از هر دری، سخنی) ?
شماره یکی از وزرا با هزار بدبختی گیر آوردم
دو هفته پیش زنگش زدم و مشکلم را توضیح دادم معرفی کرد به یکی از معاون هاش که پیگیری کنه و حتما درستش کنه
معاونش هم یکجوریی حرف زد که گفتم چقدر خوبن اینا
دوباره زنگ زدم شماره ریس دفتر معاونش بود بود گفت انتقال میدم بهش
صبح برام پیامک با جمله بندی اداری-سیستمی (چیزی که تو سایت نوشتن و کارمند جزشون هم بلغور میکنه) که فلان مسئله از طریق فلان حوزه است و برای حل این مشکل باید از فلان جا هست (شرط اول شرط دوم رو نقض میکنه چیزی که میگن ، مثلا میگه اگر دست نداری می تونی هرچقدر که می خوای با دستات سیب برداری !!! )
این شد حرف ؟
فلان حوزه که پاسخگو نیست ، اصلا نمیفهمه من چی میگم
همینجوری سر به هوا و سیستمی میگن نه
می خوام برم خودکشی کنم
هنوز تصمیم نگرفتم برم تو وزارت خونه بنزین بریزم رو خودم و خودمو آتیش بزنم یا مرگ راحت تری رو انتخاب کنم
حالم اصلا خوب نیست
هیچکس هم پاسخگو نیست ( یک نمونه عملی برای حالت پیش اومده معرفی کن بی شرف )
گنجشک حلال کنید ، شاید دیگه نباشم
نظر
نظر