دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • Bikhabar
    ستاره‌دار(22)
    • Sep 2020
    • 1190

    #616
    پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

    -
    آخرین ویرایش توسط Bikhabar؛ 2023/03/08, 16:32.

    نظر

    • بامبو
      عضو فعال
      • Feb 2015
      • 467

      #617
      پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

      در اصل توسط Bikhabar پست شده است View Post
      -
      درود عصرشما بخیر

      میخوام یکباربرای همیشه معنی ....و - وپستهای ارسال خالی وبدون متن وهمچنین رنگ کاربران تالارروبدونم آبی وقرمزوسبز؟

      8ساله عضواین تالارم هربارمیخوام ازیکی بپرسم نمیشه یادم میره الان وقتشه

      نظر

      • علیرضا۱۲۳
        عضو فعال
        • Sep 2022
        • 2776

        #618
        پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

        در اصل توسط بامبو پست شده است View Post
        درود عصرشما بخیر

        میخوام یکباربرای همیشه معنی ....و - وپستهای ارسال خالی وبدون متن وهمچنین رنگ کاربران تالارروبدونم آبی وقرمزوسبز؟

        8ساله عضواین تالارم هربارمیخوام ازیکی بپرسم نمیشه یادم میره الان وقتشه
        رنگ نام کاربری افراد فکر کنم بر اساس شرکت در مسابقات و کسب امتیاز تغییر می‌کنه...پست های خالی هم شاید اون طرف که پست رو ارسال کرده منصرف بشه...و در نهایت به این شکل ویرایش کنه

        نظر

        • بامبو
          عضو فعال
          • Feb 2015
          • 467

          #619
          پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

          درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:
          شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم.
          خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.
          پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام.
          این را بگفت و روانه شد.
          خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.

          از او بخواه که دارد
          و میخواهد که از او بخواهی ...

          از او مخواه که ندارد
          و می ترسد که از او بخواهی ...!

          نظر

          • Bikhabar
            ستاره‌دار(22)
            • Sep 2020
            • 1190

            #620
            پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

            در اصل توسط بامبو پست شده است View Post
            درود عصرشما بخیر

            میخوام یکباربرای همیشه معنی ....و - وپستهای ارسال خالی وبدون متن وهمچنین رنگ کاربران تالارروبدونم آبی وقرمزوسبز؟

            8ساله عضواین تالارم هربارمیخوام ازیکی بپرسم نمیشه یادم میره الان وقتشه
            یه چیزی نوشتم بعد حس کردم ممکنه رو حس خوبی که متن شما داره تاثیر منفی داشته باشه، بهتر دیدم که حذفش کنم ولی گزینه حذف رو پیدا نکردم.
            آبی: کاربر فعال (فکر کنم تعداد پست‌ها از یه تعدادی بیشتر باشه)
            قرمز: از مسابقات ستاره گرفته باشه
            سبز: مدیر باشه تو سایت
            چیزی که من نمیدونم، زیر اسم همه ماها یه مستطیل سبز رنگ هست. واسه وحید۲۰، سه تا مستطیل سبز رنگ هست، اونو نمیدونم یعنی چی.

            نظر

            • بامبو
              عضو فعال
              • Feb 2015
              • 467

              #621
              پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

              می‌دانم اگر
              قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
              دنیا تمام تلاشش را می‌کند تا
              مرا در شرایط او قرار دهد تا
              به من ثابت کند
              در تاریکی، همه ی ما شبیه یکدیگریم ...

              تسخیر_شدگان

              داستایفسکی

              نظر

              • بامبو
                عضو فعال
                • Feb 2015
                • 467

                #622
                پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                پیکاسو در خاطراتش مینویسد:

                مادرم میگفت اگر سرباز شدی
                مطمئن باش روزی ژنرال میشوی
                اگر راهب شدی روزی پاپ خواهی شد
                در عوض من یک نقاش بودم و پیکاسو شدم!

                هر چه که هستیم ، بهترین باشیم!

                نظر

                • بامبو
                  عضو فعال
                  • Feb 2015
                  • 467

                  #623
                  پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                  تصور کنید یک تکه یخ روی میز جلوی شما قرار دارد. اتاق سرد است و می‌توانید نفس کشیدن خودتان را ببینید. در حال حاضر دمای اتاق منفی ۵ درجه است. دمای اتاق به شکل بسیار آرامی بیشتر می شود: منفی ۵ درجه، منفی ۴ درجه، منفی ۳ درجه...
                  تکه یخ همچنان روی میز جلوی شماست: منفی ۲ درجه، منفی ۱ درجه، صفر درجه...

                  هنوز هیچ اتفاقی نمی‌افتد. سپس در دمای ۱ درجه، یخ شروع به ذوب شدن می‌کند. یک تغییر یک درجه ای که به نظر هیچ تفاوتی با درجه حرارت قبل از آن ندارد، باعث تغییر بزرگی شده است.

                  لحظات با شکوه، اغلب در نتیجه‌ی بسیاری از اقدامات قبلی هستند
                  در مراحل اولیه و میانه ای هر تلاشی، اغلب یک دره ناامیدی وجود دارد.

                  شما انتظار دارید که به صورت خطی پیشرفت داشته باشید و ناامید‌‌کننده است که تغییرات در روزها، هفته‌ها، و حتی ماه‌های اول چقدر بی‌اثر به نظر می‌رسند. احساس می‌کنید به جایی نمی‌رسید
                  اما این اصل را به یاد داشته باشید: قدرتمندترین و ماندگارترین نتایج زود به دست نمی‌آیند.

                  خرده_عادت‌ها
                  جیمز_کلییر

                  نظر

                  • بامبو
                    عضو فعال
                    • Feb 2015
                    • 467

                    #624
                    پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                    دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد شادمان گوشه های دامن را گره زده و میرفت و در راه با پرودرگار خود سخن میگفت : ای گشاینده گره های ناگشوده ، گره از گره های زندگی ما بگشای . . .
                    در همین حال ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت. او با ناراحتی گفت :
                    من تو را کی گفتم ای یار عزیز
                    کاین گره بگشای و گندم را بریز؟
                    آن گره را چون نیارستی گشود
                    این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
                    و نشست تا گندمها را از زمین جمع کند که در کمال ناباوری دید ، دانه های گندم بر روی ظرفی از طلا ریخته است!
                    ندا آمد که :
                    تو مبین اندر درختی یا به چاه
                    تو مرا بین که منم مفتاح راه

                    نظر

                    • بامبو
                      عضو فعال
                      • Feb 2015
                      • 467

                      #625
                      پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                      اگر بخواهی به هر چیزی که به تو گفته می‌شود واکنشی عاطفی نشان بدهی، به رنج بردن ادامه خواهی داد.

                      قدرت حقیقی در عقب رفتن و مشاهده‌گر بودن است. قدرت در خودداری است. اگر اجازه بدهی کلماتِ دیگران تو را کنترل کند، هرچیز دیگری هم تو را زیر سلطه خواهد گرفت. نفس بکش و بگذار بگذرد.

                      وارن بافت

                      نظر

                      • بامبو
                        عضو فعال
                        • Feb 2015
                        • 467

                        #626
                        پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                        مردی از دیوانه ای پرسید : اسم اعظم خدا را می‌دانی ...؟
                        دیوانه گفت :
                        نام اعظم خدا نان است اما این را جایی نمی‌توان گفت ...!
                        مرد گفت : نادان شرم کن ، چگونه نام اعظم خدا نان است ...؟
                        دیوانه گفت :در مدتی که قحطی نیشابور چهل شبانه روز طول کشید ، من می گشتم، دیگر نه هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درب هیچ مسجدی را باز دیدم !
                        از آنجا بود که دانستم ؛
                        نام اعظم خدا و بنیاد دین و مایه اتحاد مردم نان است ...!!!

                        مصیبت نامه‌ی عطار نیشابوری

                        نظر

                        • امیر محمد ۲
                          عضو فعال
                          • Jun 2019
                          • 789

                          #627
                          پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                          بخشش:

                          بخشش از چهار قسمت تشکیل می شود؛
                          فرد بخشنده
                          کالای بخشیده شده( پول یا هرچیز مادی یا محبت و عشق ، آگاهی)
                          فرد ی که به او بخشش شده
                          و در نهایت افکار فرد بخشنده قبل و هنگام بخشش

                          هنگامی که فردی مقداری پول را به دیگری می بخشد و از این کار حال و حس خوبی دارد(نه منت و ..) و هیچ فکری درباره فرد گیرنده نکند، او یک بخشنده واقعی است.
                          بخشنده واقعی ، ارتعاش بخشش را به جهان می فرستد و صفت بخشش را که جز صفات خدای درونش هست به نمایش می گذارد، بنابراین طبق قانون جذب او بخشنده بزرگتری خواهد شد. دوباره می بخشد و دوباره بخشنده بزرگتری می شود و بزرگتر و بزرگتر تا برسد به درجه فردی مثل حاتم طایی

                          آیا فردی که مرتب بخشنده بزرگتری می شود از بخشیدن تمام نمی شود؟ جواب این است که او داراتر می شود. چون هر بار باید پول بیشتری داشته باشد تا بتواند باز بیشتر ببخشد . والا چه چیزی را ببخشد؟ پس مرتب پول او بیشتر می شود و قدرت بخشش هم بیشتر می شود و این دو با هم رشد می کنند.

                          در کتاب معبد سکوت از قول اساتید گفته شده:" هرچقدر بیشتر بدهید بیشتر صاحب چیزهایی برای دادن خواهید بود و این وضعیت پایان ندارد زیرا از مخزنی نامحدود برداشت می کنید"

                          فرد در ابتدای باید به اندازه ای ببخشد که نترسد از نداشتن و این فرکانس را نفرستد. کم کم باید بخشش را بیشتر کند و هر بار حس خوب واقعی داشته باشد نه اینکه تلقین کند.

                          بخشش حضوری بسیار بهتر است چون چهار جز بخشش کنار هم هستند و بخشنده فرد دیگر را می بیند و در یک حس خوب شریک می شوند.

                          ✅جاهایی گفتن به گدا یا کسی که سرچهار راه است نبخشید، این حرف اشتباست. زیرا بخشنده واقعی فکر نمی کند هنگام بخشش و دیگران را قضاوت نمی کند که ایا او واقعا محتاج است یا نه؟ آیا کلاهبردار است؟ آیا این کار باعث افزایش گداها نمی شود؟ قبل اینکه فکر بالا بیاید باید بخشش انجام شود بر اساس حس خوب درونی. افرادی که که در ذهنشان محاسبه می کنند هیچ وقت نمی بخشند و آنها همواره در حال محاسبه اند بعد همین افراد می گویند مسئولیت ۱۰۰ درصد اتفاقات بر عهده خودت است!! آیا آن فقیر که سر راه تو سبز شد جز اتفاقات نبود؟ و تو مسئول نیستی؟
                          در هواپونوپونو گفته شد هر چیزی که سر راهت سبز شد و هر جا تو بودی مسئولیتش با توست. اگرچه ما اینجا درباره مسئولیت حرف نمی زنیم بلکه درباره بخشش واقعی بدون فکر و ناشی از عشق صحبت می کنیم.

                          در کتاب گفتگو با خدا از نیل دونالد واش آمده: "هنگام بخشش یا هر کار نیکی قبل از فکر کردن عمل کن. اگر فقیری را دیدی آن پول را به او بده سریع و بدون فکر، زیرا شهود فکر نمی کند. عمل سریع، باور جدید در تو ایجاد می کند. تو با خود می گویی من به فراوانی اعتقاد دارم ولی هنگام عمل می گویی نه صدهزار تومان زیاد است برای این فقیر و دنبال ده هزارتومانی می گردی.
                          این کار یعنی به فراونی پشت کردی و در آن لحظه تو با آن فقیر یکی هستی زیرا آن فقیر هم فکر می کند که پول نیست و باید از بقیه باید بگیرد. در صورتی که درونت می گوید بده و ببخش پول از منبع نامحدود می آید و این باور را باید با عملت نشان دهی و با این کار تو با آن فقیر فرق خواهی داشت."

                          به جای پول می توان محبت و عشق بخشید در این حالت هر روز عشق و محبت در شما زیادتر می شود تا به یک قدیس تبدیل شوید. در کتاب معبد سکوت نوشته شده:" هنگامی که عشق و اخلاص به خدا بدهید و سپس به تمام موجودات، هنگامی که این عشق نزد شما برگردد دنیا را دور زده و میلیونها برابر شده زیرا از اندیشه میلیون ها انسان عبور کرده.و هر انسانی به نوبه خویش این مقدار عشق را شدت ببخشیده است"

                          شما می توانید آگاهی واقعی به دیگران ببخشید و هر روز آگاه تر می شوید و مطالب بیشتری برای یاد گرفتن و یاد دادن خواهید داشت .

                          نظر

                          • بامبو
                            عضو فعال
                            • Feb 2015
                            • 467

                            #628
                            پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                            متن یک نامه خودکشی بجا مانده از دهه 1970:

                            "به سمت پل میروم؛
                            اگر در مسیر حتی یک نفر
                            به من لبخند بزند
                            نخواهم پرید"

                            •به آدمها لبخند بزنید؛ شاید با يك لبخند فرشته نجات كسى شدید...

                            نظر

                            • بامبو
                              عضو فعال
                              • Feb 2015
                              • 467

                              #629
                              پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                              نيچه مي گفت:
                              خدا_مرده_است

                              اما هيچكس از او نپرسيد
                              چه كسي خدا را كشت؟

                              دو احتمال در اين باره مي توان مطرح ساخت:
                              يا خدا دست به خودكشي زده يا اينكه كسي او را به قتل رسانده است
                              احتمال نخست ناممكن است، زيرا خدا يعني سعادت. چرا سعادت بايد دست به خودكشي بزند؟ خدا يعني حقيقت. چرا حقيقت بايد خودكشي كند؟
                              معناي واقعي خدا، همانا جاودانگي است
                              پس خودكشي او امري است ناممكن

                              احتمالا خدا را به قتل رسانده اند
                              كار، كار مبلغان بوده است
                              تمام آنان در اين توطئه دست داشته اند. البته آنان قادر به كشتن خداي واقعي نيستند، بلكه فقط مي توانند خدايي را كه خودشان خلق كرده اند به قتل برسانند.

                              همه چيز را در مورد خدا فراموش كن و به جستجوي عشق بپرداز تا خدا به ميل خود به سراغت آيد
                              او حتما خواهد آمد
                              آمدنش حتمي است!

                              اﺷﻮ

                              نظر

                              • zorba
                                ستاره دار(3)
                                • Aug 2013
                                • 3951

                                #630
                                پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                                درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از بهر خدای این چه دعاست گفت این دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را

                                ای زبردست زیردست آزار

                                گرم تا کی بماند این بازار


                                به چه کار آیدت جهانداری

                                مردنت به که مردم آزاری


                                گلستان سعدی
                                زی تیر نگه کرد پر خویش بر او دید***گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

                                نظر

                                در حال کار...
                                X