دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • roya123
    ستاره‌دار(3)
    • Apr 2014
    • 5587

    #361
    پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

    اثر مرکب از دارن هاردی
    چکیده و برداشت من در چند جمله: عادت های ما (عادت های حتی به ظاهر بی اهمیت و کوچیک) می تونن در دراز مدت باعث رشد یا افت بسیاری توی زندگی ما بشن. عادت های مثبت می تونن در دراز مدت ما رو خیلی پیشرفت بدن و عادت های منفی می تونن خیلی ما رو از زندگی عقب بندازن. تو این کتاب به ما یاد میده که چطور عادت های رفتاری جدیدی ایجاد کنید که شما رو از ناکامی به سوی موفقیت سوق دهد. در واقع اثر مرکب اصول درو کردن جایزه های بزرگ از بین انتخاب های کوچک و هوشمندانه است.
    انتخاب های کوچک و هوشمندانه + ثبات قدم و مصمم بودن در کارها + زمان = تغییرات بنیادی
    یه مثال بزنم. این شاید تو کتاب نبود شایدم بود. سه نفر و در نظر بگیرید. یکی روزانه یه مقداری شیرینی میخوره. اون یکی رعایت می کنه نمیخوره و هر روز مثلا یک ساعت ورزش می کنه و دیگری ورزش نمی کنه و شیرینی هم نمیخوره. بعد از گذشت چند سال اولی یه هیکل چاق و بی ریخت داره که باعث میشه اعتماد به نفسش هم کم بشه. دومی یه هیکل خوب و ورزشگاری داره و سالم و سلامته و اعتماد به نفسش هم به طبع خیلی عالیه. و سومی یه هیکل معمولی.
    حالا در نظر بگیرید تو تمام عادات مثبت و منفی زندگی. مثل کتاب خوندن، سحرخیزی، پس انداز کردن یا مثلا سیگار کشیدن تلویزیون دیدن پرخوری کردن دیر از خواب پاشدن دیر خوابیدن و .....
    پس علت اینکه آدما عادت هاشون رو اصلاح نمی کنن اینه که اثرش رو فوری نمی بینن بلکه توی دراز مدت می بینن. واسه همین ترسی ندارن. مثلا سیگار باعث پیری میشه. اگه تا سیگار می کشیدن سریع صورتشون چروک میشد این کار و نمی کردن اما چون اثرش در دراز مدته پس می کشن. و عادات مثبت کوچیک هم همینطوری در دراز مدت میتونن تغییرات بزرگی توی زندگی ما به وجود بیارن. مثلا اگه شما در یک زمینه روزی فقط 15 دقیقه مطالعه داشته باشید بعد از چهار سال در اون زمینه یک متخصص هستید.
    آخرین ویرایش توسط roya123؛ 2019/10/05, 00:53.
    اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
    شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

    نظر

    • وحید 20
      ستاره‌دار(98)
      • Mar 2011
      • 29911

      #362
      پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

      بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین، گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست سعدیا سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم آن کدام سفرست? گفت گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی بروم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و بدکانی بنشینم .

      انصاف ازین ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند، گفت ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده‌ای و شنیده‌ای گفتم

      آن شنیدستی که در اقصای غور

      بار سالاری بیفتاد از ستور

      گفت چشم تنگ دنیا دوست را

      یاقناعت پر کند یا خاک گور


      گلستان سعدی
      درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

      توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

      نظر

      • mhjboursy
        ستاره‌دار (۱۳)
        • Jul 2013
        • 18270

        #363
        پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

        از حیوان‌ها گاهی چیزهایی یاد می‌گیرم...
        ======================
        پشه‌ای که زیاد خورده باشد سنگین می‌شود... نمی‌تواند خوب بپرد... آسان می‌توان کشتش.
        گاهی برای کفتر‌ها غذا می‌گذارم پشت پنجره. معمولا با هم دعوا می‌کنند. با سر و صدای زیاد و با خشونت بسیار! آنچنان که با خودم می‌گویم ولش کن اصلا... دیگر دفعه‌ی بعد برایشان چیزی نمی‌ریزم. (ناگفته نماند که گاهی همین صداها باعث می‌شود یادم بیافتد و یک چیزی برایشان بگذارم.)
        گاهی می‌رویم پارک... گربه‌هه این‌قدر حرفه‌ای گدایی غذا می‌کند که مجبور می‌شویم حتما به آن یک چیزی بدهیم. (چه با دلبری و چه با سماجت و پررویی)
        «محمد حسین» هستم.
        امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

        نظر

        • mhjboursy
          ستاره‌دار (۱۳)
          • Jul 2013
          • 18270

          #364
          پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

          در این بازار باز اکنون یک سری کانال‌دار می‌آیند می‌گویند بازار که قرمز شد ننشینید پای رایانه! و بروید تعطیلات!

          نمی‌دانم... احساس می‌کنم یک عده ذاتشان خراب است و خودشان این موضوع را نمی‌دانند!
          «محمد حسین» هستم.
          امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

          نظر

          • mhjboursy
            ستاره‌دار (۱۳)
            • Jul 2013
            • 18270

            #365
            پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

            در اصل توسط mhjboursy پست شده است View Post
            در این بازار باز اکنون یک سری کانال‌دار می‌آیند می‌گویند بازار که قرمز شد ننشینید پای رایانه! و بروید تعطیلات!

            نمی‌دانم... احساس می‌کنم یک عده ذاتشان خراب است و خودشان این موضوع را نمی‌دانند!
            دلنوشته - ذات خراب ما
            =============
            ذات خراب (و البته ذات خوب) خوب خودش را در بازار نشان می‌دهد.
            من تازگی‌ها فهمیده‌ام حسود در بورس ما زیاد است.

            طرف دو روز است آمده در بورس... از تحلیل چیزی نمی‌داند... ولی خودش را با تحلیلگران بازار و کسانی که کانال‌های بزرگ دارند مقایسه می‌کند... منتظر است یک سوتی بدهند از آنها آتو بگیرد و در محافل مختلف آن سوتی را مطرح کند! یعنی آن هزارتا کار درستی که آن تحلیلگر کرده را نمی‌گوید... می‌رود آن یک دانه سوتی‌اش را در می‌آورد می‌ریزد رو دایره... (شاید خودش هم نمی‌داند این کار را از روی پستی درونی‌اش دارد انجام می‌دهد! به اسم افشاگری و روشن کردن دیگران این کار را انجام می‌دهد... ولی؟)
            از آن ور تحلیلگر چشم ندارد تحلیلگر را ببیند!
            بدتر اینکه تحلیلگر چشم ندارد تازه‌کار را ببیند! طرف می‌بیند یک نفر که از او سواد بورسی‌اش کمتر است دارد از او بهتر سود می‌کند چشمش می‌شود چهارتا!
            /:.zzzzzz.://.:blinksmiley.://:.weirdsmiley.://:.ph34r-smiley.:/
            تازه‌کار به تازه‌کار...
            بنیادی‌کار به نمودارکار، نمودارکار به بنیادی‌کار...
            همه...
            خیلی‌ها...


            یعنی این‌قدر سینه‌اش تنگ و کوچک است. خودش را این‌قدر حقیر می‌بیند که به دیگران حسادت کند.
            یعنی می‌بیند یکی دارد سود می‌کند نمی‌گوید خدایا به من هم بده به او هم بده هر چقدر خواستی...
            می‌گوید خدایا به او نده!

            که من بروم بالای او بایستم.


            مطمئنم اینها را هم خیلی‌ها نمی‌فهمند. نمی‌فهمند ذاتشان خراب است. نمی‌دانند حسودند... بدذات هستند... بی‌ایمان و نامسلمان هستند... (حالا خودم را مستثنی نمی‌کنم‌ها!)
            جالب است‌ها... آدم خودش هم نمی‌داند همچنین چیزهایی را دارد با خودش حمل می‌کند...
            بگردیم ببینیم از این چاله‌چوله‌ها تو ذاتمان نداریم؟ یک نفر سود می‌کند خوشحال می‌شویم یا ناراحت. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (بیرون و ظاهر را کاری ندارم. درونمان وقتی یک نفر شبیه ما می‌آید سود می‌کند (به خصوص سودی بیشتر از ما) خوشحال می‌شویم یا ناراحت؟) باغ و بستان می‌شویم یا صدای جلز و ولز مان در می‌آید؟
            می‌فهمیم یک نفر مال و منال و خانواده (زن و بچه و مادر پدر) و دانش و کلا دنیای خوب (بهتر از ما) گیرش آمده چه احساسی به ما دست می‌دهد؟
            همین باغ و بستان و آتش و پستی را باید با خودمان تا آخر عمر حمل کنیم. و مهمتر اینکه بعد از مرگ نیز (اگر اعتقاد داشته باشیم) این آتش و بوستانی که درونمان ایجاد کرده‌ایم را باید همچنان همراه خود داشته باشیم...

            نه. اکنون دارم نگاه می‌کنم می‌بینم تنها بورس نیست... همه‌جا هست... بزرگ... کوچک... پیر!... در فامیل... در بین دوستان (دشمنان؟!)... در بین هم‌شاگردی‌ها... در بین کارمندان به‌خصوص... ولی از آنجا که بورس یک محیط اقتصادی آشکار است این جور زشتی‌ها و پلشتی‌های آدم را خوب بلد است بیرون بریزد.

            ای نفس عزیزم، به پستی تن نده. بد دیگران را نخواه. همه را خودت ببین. خوبی را برای همه بخواه. پست نشو. آتش نشو. عذاب نباش. بوستان بشو. آسوده باش. بخند. خنده‌ی واقعی. از شادی دیگران شاد باش. به (بلندای) دنیای این و آن نگاه نکن. شرف داشته باش. عزت نفس داشته باش. آسوده باش. آسوده و شاد. خودت را از خواطر شیطانی احمقانه که دردی از ما دوا نمی‌کند آسوده کن. ای نفس عزیزم.
            «محمد حسین» هستم.
            امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

            نظر

            • mhjboursy
              ستاره‌دار (۱۳)
              • Jul 2013
              • 18270

              #366
              پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

              «محمد حسین» هستم.
              امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

              نظر

              • mhjboursy
                ستاره‌دار (۱۳)
                • Jul 2013
                • 18270

                #367
                پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

                “تیتراژ پایانی سریال روزهای بهتر”

                متن آهنگ روزهای بهتر علیرضا افتخاری

                دل دل دیوونه هر بار به تو نگفتم تا نشکنی ای دل به تو خیری نرسد
                با همین بهونه از عشقی که داری پا پس نکش ای دل که به غیری نرسد
                اگه که غمگین اگه که شادی تو برگ زردی تو دست بادی
                نبر ز خاطر تو این هیاهو غمی که خوردی دلی که دادی
                تو مث نوری همیشه روشن دو قطره اشکی تو چشم من
                چون موجی از جان به تو دل بندم کی از پا بنشینم تا ساحل
                تو با من نفسی تا ننشینی من آهی نکشم آرام از دل
                من به تو نگویم راز دل تنها چون نپذیری تو ترک مرا
                گاهی پنهون گاهی پیدا گاهی تاریک گاهی روشن
                تب عشقی که تو دادی نرود از تن من
                چون موجی از جان به تو دل بندم کی از پا بنشینم تا ساحل
                تو با من نفسی تا ننشینی من آهی نکشم آرام از دل
                گاهی پنهون گاهی پیدا گاهی تاریک گاهی روشن
                تب عشقی که تو دادی نرود از تن من


                «محمد حسین» هستم.
                امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                نظر

                • mhjboursy
                  ستاره‌دار (۱۳)
                  • Jul 2013
                  • 18270

                  #368
                  پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

                  ممنون از Mehdi1400 بسیار عزیز بابت معرفی کتاب کار عمیق. /:.Heart.:/
                  (خلاصه‌ی نوشتاری و شنیداری‌اش را گوش دادم قشنگ و هرچند احساس می‌کنم همه‌چیز را گفتند ولی تمایل پیدا کردم بروم کتاب را هم کامل بخوانم.)
                  خیلی خوب بود. دقیقا همان‌چیزی بود که دوست داشتم. ممنون.
                  «محمد حسین» هستم.
                  امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                  نظر

                  • mhjboursy
                    ستاره‌دار (۱۳)
                    • Jul 2013
                    • 18270

                    #369
                    پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

                    خلاصه‌ی ویدئو فراوانی
                    ============

                    دارم یک پرونده‌ی صوتی از یک بنده‌خدایی (که می‌گوید مدرس کلاس موفقیت است) را گوش می‌دهم. اگر اشتباه نکنم جناب نوام‌چامسکی عزیز معرفی کردند. (ممنون از ایشان.@};- خیلی ممنون.)

                    خلاصه‌اش این است که:
                    ما به وجود نعمت‌های فراوان خدا ایمان نداریم. به فراوانی موقعیت‌ها اعتقاد نداریم. به خدا و رزاقیتش اطمینان نداریم.
                    می‌گوید
                    (آفت سرمایه‌گذاری یعنی) ترس و طمع، ناشی از عدم اطمینان به فراوانی نعمت‌های خداست.
                    /:.Heart.:/

                    برای چه عجله می‌کنیم؟
                    چرا طمع می‌کنیم؟ برای اینکه احساس می‌کنیم این اولین و آخرین فرصتی است که جلوی پای ما قرار داده شده. استفاده نکنم رفته. ما را این‌گونه فریب می‌دهند. (مانند پونزی ایتالیایی)
                    چرا می‌ترسیم؟ چون احساس می‌کنیم قرار است نعمت از ما گرفته شود.


                    می‌گفتند نفت دارد تمام می‌شود... چه شد؟ سوخت‌های پاکی مانند نور خورشید و باد و هسته‌ای آمد...
                    می‌گویند آب شیرین تمام شد... ولی دستگاه‌هایی دارد ساخته می‌شود که به آسانی آب اقیانوس‌ها را برایمان شیرین کند.
                    نعمت‌ها تمام دارد می‌شود؟ تو هر خانه یک تلویزیون بزرگ است، خودرو است، یخچال تلویزیون است... حتی در روستاهای دور افتاده!... آیا (راست می‌گویند که) زندگی‌مان هر روز دارد تنگ‌تر می‌شود؟
                    نه. باید باور کنید.
                    باید باور کنید که فراوانی هست.
                    و قرار نیست موقعیت‌ها تمام شود.
                    باید ایمان داشته باشید و توکل کنید.
                    رحمت خدا بی‌انتها است.
                    «محمد حسین» هستم.
                    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                    نظر

                    • zorba
                      ستاره دار(3)
                      • Aug 2013
                      • 3951

                      #370
                      پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

                      مرد بايد که هر کجا باشد
                      عزت خويشتن نگه دارد
                      خودپسندي و ابلهي نکند
                      هر چه کبر و مني است بگذارد
                      به طريقي رود که مردم را
                      سر مويي ز خود نيازارد
                      همه کس را ز خويش به داند
                      هيچ کس را حقير نشمارد
                      سر و زر در طلب نهد آن گه
                      تا مگر دوستي به دست آرد

                      ابن یمین
                      زی تیر نگه کرد پر خویش بر او دید***گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

                      نظر

                      • mhjboursy
                        ستاره‌دار (۱۳)
                        • Jul 2013
                        • 18270

                        #371
                        پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

                        الان یکی یکی اساتید (اساتیذ) کانال‌های تلگرامی گم و گور می‌شوند.
                        بعد که دوباره آب‌ها از آسیاب بیافتد دوباره یکی یکی دوباره سر و کله‌شان پیدا می‌شود...

                        عجب بساطی پیدا کردیم...
                        «محمد حسین» هستم.
                        امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                        نظر

                        • mhjboursy
                          ستاره‌دار (۱۳)
                          • Jul 2013
                          • 18270

                          #372
                          پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی)

                          فلسفه
                          ====
                          به غیر از فلسفه راهی نیست. خارج از فلسفه فقط خرافات است. یعنی تاریکی. حتی دین هم که می‌خواهی انتخاب کنی (چیزی بالاتر از فلسفه) باز به فلسفه احتیاج داری. (البته بستگی دارد منظور از دین و خدا و خود چه باشد.)
                          ======================
                          فلسفه چیزی عجیب و غریب نیست. فلسفه یعنی «اندیشیدن». تنها به خاطر اینکه اندیشیدن یک معنای گسترده‌ای در عامه‌ی مردم پیدا کرده مجبور هستیم از واژه‌ی «فلسفه» استفاده کنیم.
                          خیلی جاها طرف می‌گوید من دارم می‌اندیشم. در حالی که اندیشه‌اش در نهایت نیاندیشیدن است. یا مثلا جایی طرف برای طفره رفتن از روال اندیشه بیان می‌دارد اصلا هر کس عقیده‌ی خودش را (اندیشه‌ی خودش را) دارد و این را در ظاهر یک اندیشه ابراز می‌دارد. یعنی خودش را دور می‌زند. برای همین ما مجبوریم از واژه‌ی فلسفه استفاده کنیم.
                          در فلسفه ما خودمان را مجبور می‌کنیم به پیروی از یک سری اصول. اصولی به نام «منطق». اصولی که آنها را نیز با همین فلسفه (اندیشیدن) به دست آورده‌ایم.
                          چیزهای ساده‌ای... مثل اینکه پشت هر اندیشه‌ای «باید» حتما یک استدلال بیاوریم. رو هوا و بدون دلیل نباید چیزی را «فرض» و «مسلم» و «حقیقت» بگیریم. باید از یک‌جایی سخن و اندیشه و گفتگو آغاز شود که مورد قبول همه باشد. از چیزهای بسیار بدیهی. از بدیهیات. همین‌جوری نمی‌توانیم حرفی بزنیم. اجازه نداریم بی‌منطق حرف بزنیم. نباید دچار غلط بشویم. غلط‌هایی مانند اینکه برای یک چیزی دلیل بیاوریم و در نتیجه چیز دیگری را بگوییم ثابت شد. از این جور چیزها...
                          (پیوند.) (در حقیقت هیچ‌گاه در هنگام اندیشیدن نباید این کارها را بکنیم. ولی حالا ما اسم آن اندیشه‌هایی که با این اصول انجام می‌دهیم را می‌گذاریم فلسفه و دیگر اندیشه‌هایی که می‌توانند همین‌جوری یلخی و الکی و رو هوا باشند یا نباشند را می‌گذاریم اندیشیدن‌های معمولی...)
                          ======================
                          در مورد موضوعات فلسفه هم...
                          کسی قید و بندی نگذاشته که هنگام فلسفیدن (اندیشیدن) در مورد چه چیزهایی تنها مجاز هستیم که بیاندیشیم ولی...

                          اصولا چون اندیشیدن‌های با ضابطه، در مورد مسائل ژرف و مهم بوده، خود به خود فلسفه به سوی موضوعات «کلی» کشیده شده است. چیزهایی مانند اینکه انسان کیست و خدا کیست و جهان چیست و روابط از چه قرار است و ...
                          به خصوص جاهایی که شواهد «محسوس» دنیوی در دست نبوده که درستی ادعای طرفین بحث را بررسی کند. و تنها وسیله خود اندیشه (فلسفه) بوده است. اینجا جاهایی است که حتما باید ضوابط منطقی اندیشه رعایت شود. (چون تجربیات محسوس به آن حیطه‌ها دسترسی ندارند) بنابراین... یواش یواش... موضوعات فلسفه یک‌جورهایی مختص این‌جور مواردی اندیشه شده... فلسفه کلیدی شده برای این جور قفل‌ها.
                          «محمد حسین» هستم.
                          امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                          نظر

                          • نوام چامسکی
                            عضو فعال
                            • Apr 2014
                            • 3369

                            #373
                            پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?


                            http://forums.boursy.com/showthread.php?t=2936

                            نظر

                            • roya123
                              ستاره‌دار(3)
                              • Apr 2014
                              • 5587

                              #374
                              پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                              آرام باش
                              توکل کن
                              تفکر کن
                              آستین ها را بالا بزن
                              آنگاه دستان خداوند را می بینی
                              که زودتر از تو دست به کار شده اند
                              اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
                              شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

                              نظر

                              • کریس گاردنر
                                ستاره‌دار (۱۰)
                                • Jan 2013
                                • 2905

                                #375
                                پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                                با سلام و درود
                                چون دیدم در مورد کتاب بحث شد..
                                خواستم در مورد کتابهایی که خواندم بحث کنم/
                                خیلی کتاب خواندم از روانشناسی گرفته تا رمان

                                وقتی از مشکلات زندگی خسته میشم به سراغ کتاب آیین زندگی میرم..همینطوری اتفاقی صفحه ای را باز می کنم و می خوانم انگار در مورد من نوشته شده بعد آرام می گیرم..
                                وقتی هم از کارم احساس نا امیدی می کنم کتاب دینامیت موفقیت را می خوانم.خیلی آرامم می کنه
                                وقتی هم میخوام روحم از جسم جدا بشه و به عالم خیالات بره کتاب کیمیاگر را می خوانم
                                از آدم ها بُت نسازید، این خیانت است!هم به خودتان، هم به خودشان.خدایی می‌شوند که، خدایی کردن نمی‌دانند!
                                وَ شما در آخر می‌شوید، سر تا پا کافرِ خدایِ خود ساخته...!

                                نظر

                                در حال کار...
                                X