گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • 313
    عضو عادی
    • Feb 2013
    • 196

    #1141
    در اصل توسط amirmostafavi72 پست شده است View Post
    اینم یه روایت طنز جهت تلطیف فضا(من ننوشتم ها)
    *********************************************
    این رباعی را قبلا از زبان یوسف برای زلیخا نوشته بودیم:

    یادت نرود خدای قهارم را
    یادت نرود مسیر افکارم را
    گفتیم قرارمان فقط پیرهن است
    بانو نکند یه وقت شلوارم را...!

    و این رباعی را چند روز پیش از زبان زلیخا نوشتیم:

    این یوسف خوشمزه که در چاه افتاد
    یک راست درون خانه ی شاه افتاد
    تصمیـم نداشـتم که او را... امـا...!
    تا دیدمش آب از دهنم راه افتاد!
    عشق را در کشور ما آبرویی دیگر است ....................یوسف اینجا بر سر راه زلیخا میرود
    صائب

    نظر

    • MOSTAFAVI
      Banned
      • Jun 2012
      • 5636

      #1142
      در اصل توسط 313 پست شده است View Post
      عشق را در کشور ما آبرویی دیگر است ....................یوسف اینجا بر سر راه زلیخا میرود
      صائب
      زلـیخــا...

      جان یوسفت راستش را بگو

      به خدایت چه گفتی که خودش

      اینطور پا درمیانی کرد...
      ***********************
      لبخند که می زنی یوسفی می شوم که بی هیچ برادری

      در چال گونه ات ، گم می شوم !

      نظر

      • 313
        عضو عادی
        • Feb 2013
        • 196

        #1143
        در اصل توسط amirmostafavi72 پست شده است View Post
        زلـیخــا...

        جان یوسفت راستش را بگو

        به خدایت چه گفتی که خودش

        اینطور پا درمیانی کرد...
        ***********************
        لبخند که می زنی یوسفی می شوم که بی هیچ برادری

        در چال گونه ات ، گم می شوم !
        عشق آنروزبه سر حد کمال انجامید ..................که پدر عاشق فرزند شد و عار نبود

        نظر

        • MOSTAFAVI
          Banned
          • Jun 2012
          • 5636

          #1144
          در اصل توسط 313 پست شده است View Post
          عشق آنروزبه سر حد کمال انجامید ..................که پدر عاشق فرزند شد و عار نبود
          من یوسف قرنم زلیخا خاطرت تخت

          این بار می خواهم خودم گردن بگیرم!

          نظر

          • MOSTAFAVI
            Banned
            • Jun 2012
            • 5636

            #1145
            این هم تقدیم به همه بچه های با حال بورسی
            ***********************************
            در استکان من غزلی تازه دم بریز

            مشتی زغال بر سر قلیان غم بریز

            هی پک بزن به سردی لبهای خسته ام

            از آتش دلت ســــــــــــــــر خاکسترم بریز

            گیرایی نگاه تـــــــــو در حد الکل است

            در پیک چشمهای ترم عشوه کم بریز

            وقتی غرور مرد غزل توی دست توست

            با این سلاح نظم جهان را به هم بریز

            بانو! تبر به دست بگیر انقلاب کـــــــــــــــن

            هرچه بت است بشکن و جایش صنم بریز

            لطفا اگر کلافه شدی از حضــــــــور من

            بر استوای شرجی لبهات سم بریز...!

            نظر

            • MOSTAFAVI
              Banned
              • Jun 2012
              • 5636

              #1146
              آقا ! وجود پاک مرا چند می خری ؟!

              به به ! چه چشم ناز و قشنگی !چه دختری !

              چرخی بزن ، ببینمت آیا مناسبی ؟

              یا نه شبیه کولی دیروز، لاغری !

              اسمت چه بود ؟ اهل کجایی ؟ ندیدمت !...

              دختر ، هراس ، دلهره : ها ؟ چی ؟ بله ! ... پری !

              اهل حدود چند خیابان عقب ترم

              نزدیک نانوایی سنگک ؟... - نه! بربری

              چیزی به مرگ دامن پاکش نمانده بود

              زیر نگاه هرزه یک مرد مشتری

              کمتر حساب کن» ... وَ موبایلش : الو ! بله !

              امشب بیا به خانهء آقای خاوری

              زن هم مصیبت است ! بله ! چشم ! آمدم !

              هی گفت مادرم که چرا زن نمی بری !

              از خیر او گذشت و فقط گفت : حیف شد !

              امشب برو سراغ خریدار دیگری

              دختر به فکر نان شبش بود و داد زد:

              حتی مرا به قیمت کمتر نمی خری ؟!...

              نظر

              • behnam
                عضو فعال
                • May 2011
                • 9603

                #1147
                بـه آمــوختن چون فــروتن شـــوي

                سخن هــاي دانندگــان بشنوي

                مگوي آن سخن، كاندر آن سود نيست

                كز آن آتشت بهره جز دود نيست


                فردوسی
                افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                (کوروش بزرگ)

                نظر

                • 313
                  عضو عادی
                  • Feb 2013
                  • 196

                  #1148
                  در اصل توسط amirmostafavi72 پست شده است View Post
                  من یوسف قرنم زلیخا خاطرت تخت

                  این بار می خواهم خودم گردن بگیرم!
                  زاهد مگو نظر باز ,دین باخت در ره عشق
                  پس از چه راه آمد در راه دین زلیخا؟

                  "؟"

                  نظر

                  • 313
                    عضو عادی
                    • Feb 2013
                    • 196

                    #1149
                    در اصل توسط Aiming پست شده است
                    ..
                    نامه سفید داده ام ,تا که بدانی حرف دل
                    فاش نمیشود مگر پیش نگاه مست تو .

                    زرینی

                    نظر

                    • MOSTAFAVI
                      Banned
                      • Jun 2012
                      • 5636

                      #1150
                      قطعه ای طنزآمیز از عبیدزاکانی

                      "جهان خاتون" دختر مسعود شاه زنی زیبا و شاعر و فریبنده بود . پس از مدتها ناز و کرشمه به زناشویی "امین الدین" یکی از وزرای " ابواسحق اینجوی" تن در داد .عبید زاکانی که در این زمان در شیراز میزیست در جشن عروسی این قطعه را ساخت و به "امین الدوله" فرستاد و به صلت نوازشها یافت :

                      وزیرا "جهان" قحبه ای بی وفاست ترا از چنین قحبه ای ننگ نیست ؟

                      برو.... فراخی دگر را بخواه خدای جهان را جهان تنگ نیست

                      نظر

                      • behnam
                        عضو فعال
                        • May 2011
                        • 9603

                        #1151
                        گر شرم همی از آن و این باید داشت

                        پس عیب کسان زیر زمین باید داشت

                        ور آینهوار نیک و بد بنمائی

                        چون آینه روی آهنین باید داشت


                        مولوی
                        افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                        (کوروش بزرگ)

                        نظر

                        • 313
                          عضو عادی
                          • Feb 2013
                          • 196

                          #1152
                          مردی که گم کرده دل دریایی اش را
                          تنها همین سرمایه و داراییش را

                          هرشب فقط در آسمان تلخ غربت
                          با ماه قسمت میکند تنهایی اش را

                          هر شب کسی تا سرزمین خوابهایش
                          .می آورد آن نیمه ی نیمایی اش را

                          اما کسی در حجم خوابش شعله ور شد
                          سوزاند حجم خالی تنهایی اش را

                          بانوی سبزی آمدودر خاطرش ریخت
                          گیسوی باران خورده ی "حوا"یی اش را

                          آری دوباره آسمان ابریست شاید
                          مردیست...گم کرده دل دریایی اش را....


                          علیرضا حکمتی

                          نظر

                          • قاسی
                            عضو جدید
                            • Feb 2013
                            • 15

                            #1153
                            در اصل توسط 313 پست شده است View Post
                            مردی که گم کرده دل دریایی اش را
                            تنها همین سرمایه و داراییش را

                            هرشب فقط در آسمان تلخ غربت
                            با ماه قسمت میکند تنهایی اش را

                            هر شب کسی تا سرزمین خوابهایش
                            .می آورد آن نیمه ی نیمایی اش را

                            اما کسی در حجم خوابش شعله ور شد
                            سوزاند حجم خالی تنهایی اش را

                            بانوی سبزی آمدودر خاطرش ریخت
                            گیسوی باران خورده ی "حوا"یی اش را

                            آری دوباره آسمان ابریست شاید
                            مردیست...گم کرده دل دریایی اش را....


                            علیرضا حکمتی

                            بانوی سبزی آمد و در خاطرش ریخت - - - - - - - - - - گیسوی باران خورده حوایی اش را
                            _________________
                            .................................................. ...............................................
                            .................................................. ...............................................
                            رفتی و در فراغ تو به دل نشسته داغ تو ........... سوسن و یاس باغ تو ، بی تو به زانو برده سر

                            نظر

                            • 313
                              عضو عادی
                              • Feb 2013
                              • 196

                              #1154
                              تمام عاشقی هامان نگاهی بود
                              که آن هم انعکاس اشتباهی بود

                              سلامی سرخوشم میساخت تا چندی
                              که گاهی هم نبود و گاهگاهی بود

                              پس ازتو در پریشان خاطریهایم
                              همیشه پای چشمانم به راهی بود

                              ندانستم که دل بستن چه رنگی داشت
                              خیالی بود ,اشکی بود,آهی بود

                              چرا بیهوده میگریم نمیدانم
                              جدایی انتخاب دل بخواهی بود

                              نظر

                              • behnam
                                عضو فعال
                                • May 2011
                                • 9603

                                #1155
                                باغی كه در آن آب هوا روشن نيست

                                هرگز گل يكرنگ در آن گلشن نيست

                                هر دوست كه راستگوی و يكرو نبود

                                در عالم دوستی كم از دشمن نيست


                                محمد فرخی یزدی
                                آخرین ویرایش توسط behnam؛ 2013/10/08, 15:24.
                                افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند.
                                (کوروش بزرگ)

                                نظر

                                در حال کار...
                                X