سینــــــما

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آمن خادمی
    مدیر
    • Jan 2011
    • 5243

    #16
    مهناز افشار: مشایی از مومن ترین افرادی است که من دیده ام

    پس از اعزام تعدادی از بازیگران سینما به حج عمره و حضور آنان در مسجد الحرام، برخی زائران با مشاهده آنان به بحث ها و گفتگوهایی درباره دیدگاه های آنان پرداختند.

    بر اساس این گزارش، مهناز افشار، رز رضوی، الهام حمیدی و روناک یونسی حوالی ساعت 1 نیمه شب در مسجدالنبی با تعدادی از زائران ایرانی مواجه شدند که مورد سوال های متعددی قرار گرفتند.

    یکی از حضار در این جمع به خبرنگار مشرق گفت: یکی از زائران از مهناز افشار پرسید: درست است که مشایی شما را به حج عمره فرستاده است؟

    مهناز افشار پاسخ داد: نه! این سهمیه عمره دولت بوده که لطف کردند و در اختیار ما قرار دادند و ربطی به شخص آقای مشایی یا آقای احمدی نژاد ندارد.

    این زائر پرسید: پس چرا تکذیب نمی کنید؟
    افشار پاسخ داد: چه چیزی را باید تکذیب کنیم؟ همه دارند از سهمیه و امکانات حکومت استفاده می کنند، خب ما هم جزئی از افرادی هستیم که در حال استفاده از این امکانات هستند؛ ضمنا، اینقدر هم به آقای مشایی بدبین نباشید، ایشان یکی از مومن ترین و روشن ترین افرادی است که من تا حالا دیدم.

    یکی دیگر از زائرین به این جمع اضافه شد و به وضعیت حجاب خانم های بازیگر در فیلم ها اعتراض کرد و گفت: وضعیت شما در بعضی از فیلم ها به گونه ای است که نمی توان آن فیلم ها را با خانواده دید.

    مهناز افشار در پاسخ به این زائر وضعیت قوانین و حجاب در مالزی را مثال زد و گفت که خوب است همان آزادی و قانون مالزی درباره حجاب در ایران هم پیاده شود.
    در همین هنگام رز رضوی نیز وارد بحث شد و گفت: شما یک آیه از قرآن بیاورید که در آن با نمایان بودن بدن زن مخالفت شده باشد!

    این زائر گفت: نظر همه مراجع مبنی بر ممنوعیت نمایان بودن برجستگی های بدن زنان است.

    رز رضوی پاسخ داد: برای ما قرآن مهم است، نه ....

    رز رضوی همچنین تاکید کرد: در ایران هم وضعیت حجاب باید مثل کشورهایی مانند سوریه، مالزی و لبنان باشد!
    to continue, please follow me on my page

    نظر

    • آمن خادمی
      مدیر
      • Jan 2011
      • 5243

      #17
      پاچینو به فیلم خانواده مافیایی پیوست

      آل پاچینو در کنار جان تراولتا در درام جنایی «گوتی: سه نسل» که از روی داستانی واقعی ساخته میشود، نقشآفرینی میکند.

      به گزارش خبرآنلاین، پاچینو که پیش از این در سهگانه جنایی «پدرخوانده» بازی کرده، در «گوتی: سه نسل» نقش نیل دلاکروس، همکار و مشاور جان گوتی پدر، رئیس خانواده تبهکار گامبینو یکی از بزرگترین خانوادههای مافیایی ایتالیا در نیویورک را بازی میکند.

      تراولتا در نقش جان گوتی پدر ظاهر میشود. «گوتی: سه نسل» را بری لوینسن کارگردانی میکند و جیمز توباک هم قرار است فیلمنامه لئو روسی را بازنویسی کند.
      to continue, please follow me on my page

      نظر

      • آمن خادمی
        مدیر
        • Jan 2011
        • 5243

        #18
        جانی دپ با «دزدان دریایی کارائیب» به کن رفت

        فیلم سینمایی «دزدان دریایی کارائیب: روی امواج بیگانه» اولین بار در دنیادر بخش خارج از مسابقه شصت و چهارمین جشنواره فیلم کن روی پرده رفت.

        جانی دپ در چهارمین فیلم مجموعه سینمایی پولساز «دزدان دریایی کارائیب» بار دیگر به نقش کاپیتان جک اسپارو ظاهر شده است.

        اسپارو سه سال پس از «دزدان دریایی کارائیب: در انتهای دنیا» به دنبال سرچشمه جوانی است و در همین حال میکوشد با احساسات خود نسبت به زنی به نام آنجلیکا (با بازی پنهلوپه کروز) که از مدتها قبل او را میشناسد، کنار بیاید.

        دپ پس از نمایش «دزدان دریایی کارائیب: روی امواج بیگانه» در گفتوگو با خبرنگاران با اشاره به کارتونهایی که به او در خلق و تکامل شخصیت اسپارو کمک کرد، گفت: «برای شاخصهای کارتونی و شخصیتهای آن احترام زیادی قائل هستم. آنها خیلی فراتر از آنچه ما در فیلمهای زنده میتوانیم، حرکت میکنند.»

        او افزود: «حس میکنم با کاپیتان جک میتوان این راه را همچنان ادامه داد. تا وقتی داستانها و فیلمنامهها عالی هستند و کارگردانهایی مانند راب مارشال داریم، همه چیز خوب است.»
        to continue, please follow me on my page

        نظر

        • آمن خادمی
          مدیر
          • Jan 2011
          • 5243

          #19
          محمدرضا شریفی نیا مجری تلویزیون می شود

          محمدرضا شریفی نیا برای اجرای یک برنامه تلویزیونی با شبکه جهانی جام جم قرارداد بسته است.

          این برنامه تلویزیونی به صورت زنده روی آنتن می رود و در هر برنامه شریفی نیا میزبان مهمانانی در حوزه های مختلف خواهد بود.

          این برنامه جدید تا 20 روز آینده روی آنتن شبکه جهانی جام جم می رود و مخاطبان اصلی آن ایرانیان مقیم خارج از ایران خواهند بود.



          شریفی نیا که به تازگی از سفر حج عمره برگشته، در فیلم ها و سریالهای بسیاری حضور داشته که از جمله آنها فیلم سینمایی «اخراجیها 3» و مجموعه تلویزیونی «کلاه پهلوی» است که این سریال هنوز روی آنتن نرفته است.
          to continue, please follow me on my page

          نظر

          • آمن خادمی
            مدیر
            • Jan 2011
            • 5243

            #20
            ناگفته های جالب میرباقری از مختارنامه

            ميرباقري درباره پرچم سه رنگي كه شبيه پرچم ايران بود و روي قبر همسر و فرزند كيان انداخته شده بود، نيز توضيح داد: پرچم مختار سه رنگ سبز، سفيد و قرمز را داشت كه حاصل اتحاد قبايل عرب بود.
            ما براي كيان كه بازوي راست مختار بود ترجيح داديم كه پرچم قيام مختار را روي قبر عزيزانش بيندازيم در روايات داريم كه چون ايرانيان كمك بسياري به مختار و قيامش كردند پرچم قيام متأثر از پرچم ايران بوده است ضمن اينكه ما در جايي در سريال نگفتيم كه اين پرچم، پرچم ايران است و مخاطب پيش از اين پرچم را در جاهاي ديگر نيز و در قسمتهاي قبلي ديده بود.
            to continue, please follow me on my page

            نظر

            • آمن خادمی
              مدیر
              • Jan 2011
              • 5243

              #21
              دکتر واتسون درگذشت

              هاردویک که در این سریال مقابل جرمی برت بازیگر نقش شرلوک هولمز بازی می کرد، روز دوشنبه در بیمارستانی در چیچستر در جنوب انگلیس، درگذشت.
              ادوارد هاردویک که نقش دکتر جان واتسون را در سریال تلویزیونی شرلوک هولمز در دهه های هشتاد و نود میلادی بازی می کرد، بر اثر ابتلا به سرطان در سن هفتاد و هشت سالگی درگذشت.

              به گزارش آسوشیتدپرس از لندن ، هاردویک که در این سریال مقابل جرمی برت بازیگر نقش شرلوک هولمز بازی می کرد، روز دوشنبه در بیمارستانی در چیچستر در جنوب انگلیس، درگذشت.
              to continue, please follow me on my page

              نظر

              • کیمیاگر
                عضو عادی
                • Apr 2011
                • 298

                #22
                این فیلم نیست کار جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی در فستیوال بین المللی فیلم کن بنمایش درآمده است.

                این فیلم نیست تازه ترین کار جعفر پناهی که برای نخستین بار عصر پنجشنبه در فستیوال کن بنمایش درآمد، یکروز از زندگی پناهی را به تصویر میکشد که وی در انتظار تجدیدنظر در مورد حکم حبس و نیز بیست سال ممنوعیت فیلمسازی و ممنوع الخروجی خود است.

                جعفر پناهی ماههاست که در انتظار روشن شدن وضعیت محکومیت خود از سوی دادگاه تجدیدنظر به سر میبرد.

                او و دیگر سینماگر ایرانی، مجتبی میرتهماسب، تلاش می کنند تا از طریق به تصویر کشیدن یک روز از زندگی جعفر پناهی، شرایط امروز سینمای ایران را نشان دهند.

                نظر

                • آمن خادمی
                  مدیر
                  • Jan 2011
                  • 5243

                  #23
                  میزان دستمزد فریبرز عرب نیا در «مختارنامه» فاش شد

                  جمعه شب در برنامه «هفت»، حضور فریبرز عرب نیا بازیگر نقش مختار در مجموعه «مختارنامه» و گفتوگوی فریدون جیرانی با او لحظات جالبی را رقم زد
                  یکی از بخشهای جالب توجه این برنامه اشاره عرب نیا به دستمزد خود در مجموعه «مختارنامه» بود. وی با اشاره به اینکه مشکلی بابت صحبت راجع به این قضیه ندارد، میانگین دریافتی خود از سریال مورد نظر را ماهی 10 میلیون تومان ذکر کرد. او با بیان اینکه طی پنج سال کار مداوم در «مختارنامه» چیزی در حدود 600 میلیون تومان دریافت کرده است، به مقایسه این رقم با دستمزد یک فصل مربیان فوتبال پرداخت.

                  عرب نیا با اشاره به اینکه طی فیلمبرداری «مختارنامه» دو بار تا آستانه مرگ پیش رفته است، پنج سال کار سخت و طاقت فرسا زیر آفتاب و باد و باران را غیرقابل مقایسه با کار یک مربی فوتبال که طی یک فصل 9 ماهه 600 میلیون تومان درآمد دارد، خواند.
                  آخرین ویرایش توسط آمن خادمی؛ 2011/05/21, 17:52.
                  to continue, please follow me on my page

                  نظر

                  • آمن خادمی
                    مدیر
                    • Jan 2011
                    • 5243

                    #24
                    جایزه بهترین کارگردانی در جشنواره کن به رسول اف رسید

                    فیلم داستان زن وکیلی است که فضای کشور را غم انگیز احساس میکند و راهی جز ترک آن برای خود نمیبیند

                    فیلم به امید دیدار ساخته محمد رسول اف که در بخش نوعی نگاه شصت و چهارمین دوره جشنواره کن شرکت داشت، موفق شد جایزه ویژه فرانسوا شاله را به عنوان بهترین فیلم دریافت کند.

                    این جایزه که از بیست سال قبل و به یاد فرانسوا شاله منتقد فیلم سرشناس فرانسوی بنیان نهاده شد، همه ساله به بهترین فیلم بخش نوعی نگاه جشنواره کن تعلق می گیرد.

                    پیش از این بهمن قبادی دو بار در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۹ این جایزه را به خاطر فیلم های آوازهای سرزمین مادریام و گربه های ایرانی دریافت کرده بود.

                    فیلم به امید دیدار را محمد رسول اف، در سکوت خبری، با مجوز وزارت ارشاد در تهران ساخت و به جشنواره کن فرستاد که در آخرین لحظات، در بخش نوعی نگاه جشنواره پذیرفته شد.

                    با این که این فیلم با مجوز دولتی ساخته شده است، اما ظاهرا به دلیل تغییراتی که رسول اف در فیلمنامه داده، تا کنون وزارت ارشاد پروانه نمایش آن را صادر نکرده است.

                    این فیلم داستان زن وکیلی است که باردار است و پروندههای وکالتش از او گرفته شده است. شوهرش نیز از کار اصلی اش یعنی روزنامه نگاری بازمانده و برای کار در پروژهای عمرانی به جنوب سفر کرده است اما مخفیانه به نوشتن مقاله ادامه می دهد و برای همین منظور تحت تعقیب قرار می گیرد.

                    زن فضای کشور را غم انگیز و مثل زندان احساس می کند و راهی جز ترک آن برای خود نمی بیند.

                    بیشتر فیلم در فضاهای کم نور و تیره داخلی می گذرد. در تمام طول فیلم جز صدای آژیر پلیس و صدای هواپیمایی که نمادی از فرار زن از کشور است و برای او آزار دهنده است، موسیقیای شنیده نمیشود.

                    گفته میشود که فیلم رسول اف، از نامزدهای احتمالی دریافت جایزه اصلی یا جایزه ویژه هئیت داوران بخش نوعی نگاه نیز خواهد بود که قرار است شنبه شب (۲۱ می) به وسیله امیر کاستاریکا رئیس هیئت داوران بخش نوعی نگاه اهدا شود.

                    عباس کیارستمی، تنها سینماگر ایرانی است که قبل از این جایزه اصلی بخش نوعی نگاه جشنواره کن را در سال ۱۹۹۲ برای فیلم زندگی ادامه دارد، دریافت کرد.

                    محمد رسولاف در اسفندماه ۱۳۸۸ به اتهام ساخت فیلمی درباره اعتراض های خیابانی پس انتخابات ریاست جمهوری همراه با جعفر پناهی دستگیر شد که هر دو به تحمل شش سال حبس قطعی محکوم شدند.

                    جزیره آهنی، گاگومان و کشتزارهای سپید از دیگر ساخته های محمد رسول اف است
                    to continue, please follow me on my page

                    نظر

                    • آمن خادمی
                      مدیر
                      • Jan 2011
                      • 5243

                      #25
                      حاشیه های مراسم قرعه کشی «قهوه تلخ» / از جوشکاری که شوکه شد تا دروغی که برزو ارجمند گفت

                      دومین مراسم قرعه کشی آپارتمانهای «قهوه تلخ» که روز سه شنبه سوم خرداد برگزار شد، حاشیه های جالبی داشت.

                      این مراسم با حضور عوامل این سریال و تعدادی از هنرمندان سینما و تلویزیون در هتل هما برگزار شد.

                      درابتدای این مراسم که اجرای آن را برزو ارجمند و علی لک گویان برعهده داشتند ، این دو بازیگر از حضور عزت الله انتظامی، علی نصیریان و داوود رشیدی در سالن خبر دادند که این مسئله موجب شگفتی حاضرینی شد که این بازیگران در سالن نمیدیدند، اما در همان لحظه سیامک انصاری به روی سن آمد و گفت: «این دو مجری قرار است امروز زیاد دروغ بگویند.»

                      در این مراسم علاوه بر بازیگران و عوامل سریال، هنرمندانی چون داریوش اسدزاده، سیروس الوند، ماهایا پطروسیان، محمدرضا گلزار و... حضور داشتند که هر کدام بخشی از انجام مراسم قرعه کشی و بیرون آوردن گوی شماره ها را برعهده داشتند.
                      بیرون آوردن آخرین شماره از هر دو قرعه کشی آپارتمانها را خود مدیری برعهده داشت و بعد از اعلام شماره ها نیز با برندگان تماس گرفت.

                      دستگاه تلفن اولین برنده خاموش بود که این مسئله با خنده حضار همراه شد. مدیری البته چند بار دیگر نیز تلاش کرد، اما نتوانست با این برنده تماس بگیرد و تلفن برنده اول تا پایان مراسم همچنان خاموش ماند.

                      برنده دوم، یک جوشکار اهل شهرکرد بود که به نظر میرسید با شنیدن صدای مهران مدیری و اعلام برنده شدن یک دستگاه آپارتمان کاملا شوکه شده است. او گفت که در منزل پدریاش زندگی می کند و خانه ندارد. همسرش هم حسابی از شنیدن این خبر خوشحال شد.

                      برزو ارجمند گفت که 80 هزار نفر از هنگام ساخت تا توزیع محصول، در این پروژه فعالیت دارند.

                      به مناسبت روز زن به بانوانی که در مراسم حضور داشتند و نامشان فاطمه یا زهرا بود هدیهای اهدا شد.
                      to continue, please follow me on my page

                      نظر

                      • آمن خادمی
                        مدیر
                        • Jan 2011
                        • 5243

                        #26
                        فریبرز عرب​نیا:فردین و بهروز وثوقی لات نبودند


                        فریبرز عرب​نیا بازیگر سینما که برای دومین هفته متوالی مهمان برنامه «هفت » بود، به نقد​های صورت گرفته روی صحبت​های هفته گذشته​اش پاسخ داد.

                        این بازیگر سینمای ایران کوشید مواضع​اش را در مورد مسائل سیاسی و جناح​هایی که او را منتسب به آن می​کنند، روشن کند.

                        بازیگر فیلم سلطان گفت که به هیچ جناحی تعلق ندارد و اصولا شان هنرمند را بالاتر از سیاست و فعالیت​های سیاسی می​داند.
                        او افزود: «متاسفانه ته نارسیسم به اینجا می​رسد که ما می​آییم و به میراث فرهنگی یک مملکت یعنی آقای کیمیایی توهین می​کنیم.»

                        اشاره عرب​نیا به یکی از برنامه​های «هفت بود که در آن مسعود فراستی از الفاظی برای توصیف فیلم کیمیایی استفاده کرد که انتقاد بسیاری از هنرمندان را برانگیخت.

                        عرب​نیا در ادامه به گزارشی که در هفته گذشته و در برنامه هفت در مورد بازیگران سینمای ایران پخش شده بود اشاره کرد و گفت که در این گزارش بار​ها از فردین و بهروز وثوقی به عنوان لات کلاه مخملی نام برده شد که اینگونه نبود.

                        به گفته بازیگر سریال «مختارنامه»، با حضور فردین بود که سلطه فیلم​های هندی بر سینمای ایران پایان یافت. او بهروز وثوقی را هم بازیگری توانا نامید.
                        to continue, please follow me on my page

                        نظر

                        • آمن خادمی
                          مدیر
                          • Jan 2011
                          • 5243

                          #27
                          روایت جالب آزیتاحاجیان ازمادرشدنش


                          بیست و سه سالم بود یعنی یك سال بعد از ازدواجم، من عاشق بچه بودم. به همین انگیزه هم ازدواج كردم و خوشبختانه خیلی زود هم بچهدار شدم.
                          هفته نامه سلامت: آزیتا حاجیان مادر مهراوه و ملیكا شریفی نیا است. او كه خود دختر سركشی بوده است از دغدغه های مادر بودن می گوید.

                          چند سالتان بود كه ازدواج كردید؟

                          من بیست و دو سالم تازه تمام شده بود كه ازدواج كردم، سال ۱۳۵۸. آن زمان سن ازدواج خیلی پایین بود، بعد از انقلاب معمولا همه در سنهای پایینتر از بیست سال ازدواج میكردند چون آن زمان ارزشها عوض شده بود، مردم همهچیز را در سطح نمیدیدند، چشم و همچشمیهای گمراهكننده مطلقا وجود نداشت. مردم زندگی را سخت نمیگرفتند. بحث جهاز آنچنانی، لباس عروس فلان مدلی، جشن عروسی پر از تجملات و... به جرأت میتوانم بگویم كه نبود. یعنی مردم ارزشهایی را پیدا كرده بودند كه خیلی عمیقتر و درستتر بود. تفكر مردم بهتر شده و زندگی خیلی راحت شده بود. مردم خیلی عمیقتر به اطراف و جامعه نگاه میكردند. این نگاه سطحی كه الان و شاید روزهای قبل از آن تاریخ وجود داشت، در آن سالها از بین رفته بود. جوانها در سن پایین خیلی راحت ازدواج میكردند؛ با هم میرفتند محضر و بدون برگزاری عروسیهای آنچنانی، با دو حلقه ساده، میرفتند سر زندگی مشتركشان، من خیلی آن شرایط را دوست داشتم.

                          ازدواج شما هم ساده بود؟

                          بله، من هم خیلی ساده زندگیام را شروع كردم، با میل خودمان عروسی نگرفتیم، مادرم خیلی اصرار داشت حتما جشن عروسی بگیریم اما ما با این قضیه مخالفت كردیم، لباس عروسی نپوشیدم و مهریهام دوازده سكه بود كه تازه خود من گفته بودم پنج سكه اما عاقد گفت: «خانم جان پنج سكه خیلی كم است، حداقل بگو دوازده سكه.» آن موقع سكه خیلی ارزان بود.

                          چند سالتان بود كه اولین فرزندتان یعنی مهرآوه به دنیا آمد؟

                          بیست و سه سالم بود یعنی یك سال بعد از ازدواجم، من عاشق بچه بودم. به همین انگیزه هم ازدواج كردم و خوشبختانه خیلی زود هم بچهدار شدم. البته اولش یك خرده میترسیدم چون مهرآوه خیلی كوچولو بود و فقط دو كیلو و هفتصد و پنجاه گرم وزن داشت. یك فسقلی به تمام معنا! نگهداری از بچه خیلی كار سختی است. مادرم در مراقبت و نگهداری از مهرآوه به من خیلی كمك كرد و او خیلی شیرین بود. وقتی ملیكا به دنیا آمد، بزرگتر شده بودم، تجربه بزرگ كردن مهرآوه را داشتم و شرایط زندگیمان هم بهتر شده بود، در نتیجه بزرگ شدن او را بیشتر لمس كردم اما نه به اندازه بعضی از مامانها و الان خیلی دلم میخواهد نوهدار شوم چون نوه سختیهای نگهداریاش با مامانش است و شیرینیهایش برای مامان بزرگش (با خنده).

                          شما در ازدواج ملیكا چقدر دخالت كردید؟

                          خدا را شكر داماد خوبی نصیبم شده، او پسر با مسوولیتی است و نسبت به همسن و سالهایش با مطالعه و باسواد. هنگام ازدواج آنها من تا آنجا كه میتوانستم همراهیشان كردم ولی در یك مورد خیلی دخالت كردم كه به خاطر این كار مهرآوه و ملیكا من را متهم میكنند كه من هم میپذیرم و میگویم باشه، قبول و هنوز هم به كاری كه كردم، اعتقاد دارم.

                          شما به استقلال مالی زن اعتقاد دارید؟

                          صددرصد. یادم است قبل از ازدواجم، هر وقت در جمعهای دخترانه صحبت از ازدواج میشد، همیشه میگفتم فكر اینكه یك مردی با اسب سفید بیاید و شما را ببرد و شما بنشینید در خانه و او برود كار كند، از ذهنتان بیرون كنید. در این زمانه زن همان تواناییهایی را دارد كه مرد دارد، منظورم تواناییهای جسمی نیست، قابلیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و... را میگویم كه در بعضی موارد زنها حتی از مردها پیشی گرفتهاند. اینكه یك زن فكر كند كه مرد بیاید خرجش را بدهد و او برای خودش در خانه بنشیند و غذا درست كند و... در جامعه كنونی اصلا معنا ندارد. زن و مرد باید شانهبهشانه هم كار كنند و پول دربیاورند و مراقب زندگیشان باشند. گذشت آن روزهایی كه مرد به تنهایی یك خانواده را اداره میكرد. الان خیلی از زنها درآمدشان بهتر از مردهاست.

                          در دوره شما خانمها كمتر شاغل بودند، اما شما كار كردید، آن هم در سینما، اطرافیانتان با این موضوع مشكلی نداشتند؟

                          البته زن خانه بودن بیشتر مال دوران مادر من بود، دوره من این موضوع كمی تعدیل شده بود. اوایل كه رفتم دانشكده و تئاتر خواندم، اصلا به بازیگری سینما فكر نمیكردم فقط در كارهای دانشجویی دوستانه كار میكردم. من تئاتر را خیلی دوست داشتم چون خیلی با اصالت است و اصلا به این قضیه كه یك روزی بازیگر شوم اهمیت نمیدادم. بعدها به طور خیلی اتفاقی یكی از دوستان ما كه كارگردان بود، فیلمنامهای داد كه بخوانم و نقش مادر آن فیلم را به من پیشنهاد كرد. من آن را خواندم و دیدم نقش عجوزه خیلی جذابتر است. گفتم كه این نقش را بیشتر دوست دارم اما این دوست كارگردان گفت این نقش را خانم مهینترابی قرار است بازی كند. بعدا پوست خانم مهینترابی به لاتكس حساسیت نشان داد و قرار شد هر دو نقش را من بازی كنم. (فیلم دزد عروسكها). مهرآوه هم خیلی تصادفی برای بازی در آن فیلم انتخاب و اولین كار حرفهای من در كنار مهرآوه شروع شد.

                          رابطه شما با مادرتان چطور بود؟

                          من فوقالعاده دختر مستقل و سركشی بودم و مادرم خیلی دوست داشت مرا مثل خودش بار بیاورد اما من میخواستم خودم باشم. نمیخواستم مثل مادرم باشم. به خاطر همین ما همیشه در این مورد كشمكش داشتیم. او میخواست من خیلی شیك و خانمانه رفتار كنم و من بیشتر شبیه پسرها رفتار میكردم چون یك برادر هم داشتم كه دو سال از من بزرگتر بود ورفتارهایش در من خیلی تاثیر میگذاشت. حوصله نداشتم مثل مادرم شیك و خانمانه رفتار كنم. همیشه به او میگفتم مادرجان من خودم هستم لطفا شما هم خودت باش و كاری به كار من نداشته باش.
                          to continue, please follow me on my page

                          نظر

                          • آمن خادمی
                            مدیر
                            • Jan 2011
                            • 5243

                            #28
                            چرا مهران مدیری جلو دوربین کیمیایی نرفت؟


                            ماهنامه صنعت سینما نوشت:

                            پولاد کیمیایی در مصاحبه با ماهنامه​ صنعت سینما گفته که قرار بوده نقشی را که حامد بهداد در فیلم «جرم» کیمیایی ایفاء کرده، مهران مدیری بازی کند.

                            او گفته : « اول قرار نبود حامد بهداد نقشی را که در فیلم جرم بازی کرده بازی کند. مهران مدیری برای این نقش در نظر گرفته شده بود و در واقع نقش آدم دیگری بود و فضای دیگری را در فیلم به وجود می آورد.»

                            پسر مسعود کیمیایی کارگردان فیلم «جرم»، دلیل بازی نکردن مدیری در این فیلم را درگیر بودن این بازیگر و کارگردان در پروژه​های شخصی​اش مثل قهوه تلخ عنوان کرده​است.
                            to continue, please follow me on my page

                            نظر

                            • آمن خادمی
                              مدیر
                              • Jan 2011
                              • 5243

                              #29
                              ماجرای تعارفی که 37 سال پیش مهدی هاشمی به یک بازیگر زد


                              علیرضا خمسه می​گوید که کار جدی اش را در زمینه بازیگری​ با تعارفی که مهدی هاشمی به او زده شروع کرده​است.

                              او ، گفت:«من رشته روانشناسی را انتخاب کرده بودم و در دانشگاه ملی یعنی دانشگاه شهید بهشتی فعلی درس می​خواندم. مهدی هاشمی مربی تئاتر آن دانشگاه بود و گروهی را به عنوان علاقه​مندان تئاتر در آنجا دور هم جمع کرده بود . خب من هم رفتم سمت آن​ها و گفتم می​خواهم با شما کار کنم.»

                              خمسه افزود:«حدود سالهای 53 و 54 بود. در آن گروه گلاب آدینه و مدیا کاشیگر و تعداد دیگری از بچه​ها بودند. مهدی هاشمی از من تست گرفت و به من گفت تو به درد یک گروه دانشجویی نمی​خوری، بیا و توی گروه تئاتر ما (پیاده) که یک گروه حرفه​ای بود، کار کن.»

                              این بازیگر اظهار داشت:« خب، این تعارف خیلی خوبی بود و همان سال داشتند نمایش «داستانی نه تازه» را کار می​کردند که خانم سوسن تسلیمی هم در آن بازی می​کرد. یک نقش کوچکی هم به من دادند. شاید نقدهایش را هنوز داشته باشم. در آن نقش من هیچ کلامی نداشتم. جوان چلاقی بود که عاشق سوسن تسلیمی بود و همه جا دنبال او راه می​افتاد. هیچ چیزی هم نمیگفت، ولی جالب بود خیلیها به من می گفتند چقدر خوب بازی می​کنی و من فکر می​کردم من که اصلا بازی نمی​کنم. چون آن وقتها فکر می​کردند بازیگرهای خوب بازیگرهایی هستند که مونولوگ بلند بگویند.»
                              to continue, please follow me on my page

                              نظر

                              • آمن خادمی
                                مدیر
                                • Jan 2011
                                • 5243

                                #30
                                خاطرات رضا کیانیان از دکتر علی شریعتی / به نظر من سهراب سپهری انقلابی آن زمان بود
                                تاریخ - ویژه نامه خبرآنلاین در سالگرد مرحوم دکتر علی شریعتی /


                                خاطرات رضا کیانیان به

                                "سابقه آشنایی من با مرحوم شریعتی به دوران دبیرستان در مشهد بازمی گردد. آن زمان که عضو گروه تئاتر پارت بودم. مسوول این گروه برادر بزرگ تر من داوود کیانیان (پژوهشگر و نمایشنامه نویس کودکان) بود و برای هر نمایش از دکتر شریعتی دعوت می کردند و ایشان نیز حضور می یافتند و نمایش های گروه را مورد بررسی قرار می دادند.

                                حضور قابل توجه دکتر شریعتی در جلسات نقد و بررسی نمایش ها برای اکثر دست اندرکاران گروه موجب دلگرمی بود، چرا که بنا به سنت گروه، بعد از سی شب اجرا، افراد مختلفی که نمایش را دیده بودند در جلسه نقد و بررسی شرکت و نظرات خود را در آن برنامه مطرح می کردند تا در برنامه ها و اجراهای بعدی آن نظرات لحاظ شوند. من برای اولین بار با دکتر شریعتی در این جلسات آشنا شدم و دوستش داشتم. بسیار دوست داشتنی بود. بعد از آنکه به تهران آمدم، این ارتباط ادامه یافت و در اکثر کلاس ها و جلسات حسینیه ارشاد هم شرکت می کردم. در این مقطع من با تغییر رشته به دانشگاه هنرهای زیبا آمده بودم و در کلاس ها و کارگاه های نقاشی حسینیه ارشاد به عنوان مربی شرکت می کردم. خاطرم هست یک بار دکتر شریعتی به این کارگاه ها که در زیرزمین حسینیه بود، آمد و نقاشی بچه ها را نیز تماشا کرد که به من گفت به بچه ها بگو از رنگ سرخ در نقاشی ها استفاده کنند. ما نیز متاثر از شرایط انقلابی آن زمان دست به سرخ کردن مان خوب بود.

                                یکی دیگر از فعالیت های من در حسینیه ارشاد مربوط به تئاترهای آنجا بود. در تئاتر سربداران به کارگردانی آقای محمدعلی نجفی نیز حضور داشتم و پوستر این نمایش را من طراحی کردم. در این نوع برنامه ها با آقایان سیدمحمد بهشتی و میرحسین موسوی نیز ارتباط داشتم. از آخرین ملاقات های من با دکتر شریعتی، در زندان کمیته مشترک بود که به جهت یک سلام و احوالپرسی کوتاه هم کتک مفصلی خوردیم.

                                اما امروز مدت ها از آن دوران می گذرد و می توان با احاطه بیشتری به آثار و آرای شریعتی نگریست. در مجموع او بیشتر از آنکه یک جامعه شناس و تحلیلگر مسائل دینی باشد، یک شاعر بود و جادویی در کلامش وجود داشت که مخاطبان را سحر می کرد. این وجه شاعرانه شریعتی در آثار مکتوب او نیز مشهود است و بنا به مقتضیات این نوع تفکرات و شرایط آن زمان می توان به غلبه تفکر تخریبی اشاره کرد که در همه انقلابیون آن زمان مشترک بود.

                                تقریباً تمام آنان بدون آنکه حرف جدیدی ارائه دهند همه چیز را نابود می کردند، بدون آنکه بگویند چه می خواهند جایگزین آن کنند. این نقص بزرگ اندیشه های انقلابی است که بدون برنامه فقط نکات آرمانی و ایده آل ها را مطرح می کرد. معمولاً انقلابیون تنها برای خراب کردن برنامه دارند و برای ساختن فقط آرمان دارند ولی به هر حال از اندیشه های او در دوران جوانی و ایام دانشجویی ام بهره بردم، بدون آنکه رابطه مرید و مرادی با ایشان داشته باشم. خوشبختانه ایشان نیز این نوع روابط را نمی پسندیدند و با شاگردان خود بی هیچ تکلفی به بحث و گفت وگو می نشستند.

                                فکر می کنم با تفکرات شاعرانه و زیباپسندانه یی که ایشان داشتند اگر تا امروز زنده بودند منتقد اندیشه های آن زمان شان می شدند. انقلابی بودن در آن زمان یک رسم بود، یعنی سنت روشنفکری آن زمان بود. انقلابی در آن زمان به نظر من سهراب سپهری بود که تسلیم سنت ها و جو روشنفکری نشد و حرف خودش را زد و کار خودش را کرد و خلاف جریان رود شنا کرد."
                                to continue, please follow me on my page

                                نظر

                                در حال کار...
                                X