حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • ata007
    عضو فعال
    • Nov 2011
    • 6291

    #3181
    دکتر می بینم که امشب اعصابت خورده؟!
    چرا؟ چی شده؟! :(

    نظر

    • مهربان
      عضو فعال
      • Mar 2011
      • 1675

      #3182
      در اصل توسط ata007 پست شده است View Post
      دکتر می بینم که امشب اعصابت خورده؟!
      چرا؟ چی شده؟! :(
      ....آتا....یه چیزی رو از من بعنوان برادر بزرگت به امانت نگه دار....وقتی مقابل اولین سنگری رسیدی که وظیفه دفاع از او نرو داشتی ومسامحه کردی و سکوت کردی و به فردایی انداخنتی که قویتر شی و مصمم تر به خودت میای میبینی که مقابل خیلی چیزا مسایل پاک باخته بودی و قدم به قدم پس زده شدی و در اخر چیزی یعنوان یه ارزش که بهش تکیه کنی نداری....
      ...من درس عبرتی به این تریدر ... بدم که بین همه هم صنفیاش بپیچه....
      ...ببینم ورزش میکنی؟؟؟...
      [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

      نظر

      • ata007
        عضو فعال
        • Nov 2011
        • 6291

        #3183
        در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
        ....آتا....یه چیزی رو از من بعنوان برادر بزرگت به امانت نگه دار....وقتی مقابل اولین سنگری رسیدی که وظیفه دفاع از او نرو داشتی ومسامحه کردی و سکوت کردی و به فردایی انداخنتی که قویتر شی و مصمم تر به خودت میای میبینی که مقابل خیلی چیزا مسایل پاک باخته بودی و قدم به قدم پس زده شدی و در اخر چیزی یعنوان یه ارزش که بهش تکیه کنی نداری....
        ...من درس عبرتی به این تریدر ... بدم که بین همه هم صنفیاش بپیچه....
        ...ببینم ورزش میکنی؟؟؟...
        دکتر زیاد خودتو ناراحت نکن،تا بوده همین بوده و تا هست همین است
        آره،بدنسازی کار میکنم ;;)

        نظر

        • خودشکوفا
          عضو فعال
          • Jul 2025
          • 1134

          #3184
          برای سلامتی مبارزین اسلام عزیز صلوات...;)
          دکی تو که حرفت رو زدی... دیگه ناراحتیت واسه چیه؟
          "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
          (نيچه)

          نظر

          • ساسان
            عضو فعال
            • Aug 2011
            • 728

            #3185
            در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
            ...اعصابم ناجور بهم ریخته....ناجوررر....
            ....شبم بهم ریخته....
            ...امروز کروی هارو فروختم جاش وبملت و فباهنر قبل از صف گرفتم...البته یه حسی به من میگه فعلا 380....بالاتر نداره....
            ....شدوصایی که جمع کرده بودم فعلا صف خریده...حرکت خوب یبود...پاسارگادم بسته است..میدونید...خرید خودم نبود...روز قبل از بست هشدن عصرش یکی به من زنگ زد گفت 40 هزار تا برات گرفتم...
            ....ولش کن حرفم نمیاد برم یه دوش بگیرم اعصابم خیلی خراببههه.....

            سلام
            بر دکی قهرمان
            امدیم تایپک اون کلنگ :D
            که دیدیم پرونده اش را بستی<:-p
            اقا دمت گرم:x

            فعلا در فباهنر بانک پاساگارد به هم همرزمیم;)
            دکی
            واتی
            شیران
            وسینا
            کپشیر
            هم بد نیستا
            >:D<
            تا حالا دقت کردی با اینکه خدا میتونه مچتو بگیره ولی همش دستتو می گیره ...

            نظر

            • خودشکوفا
              عضو فعال
              • Jul 2025
              • 1134

              #3186
              عمو ساسی کار از بیل و کلنگ گذشته...
              بازی یه طرفه شد.. تو بلند مدت که سهله در میان مدت هم مهری و بیلی دیگه تو این سایت جاشون نمیشه... البته بوی توطئه هم به مشام میرسه.. بعضیا در داخل و خارج سایت ازین درگیری نفع می برن:-?
              "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
              (نيچه)

              نظر

              • وحید نصیری
                عضو فعال
                • Dec 2012
                • 594

                #3187
                در اصل توسط مهربان پست شده است View Post
                ....آتا....یه چیزی رو از من بعنوان برادر بزرگت به امانت نگه دار....وقتی مقابل اولین سنگری رسیدی که وظیفه دفاع از او نرو داشتی ومسامحه کردی و سکوت کردی و به فردایی انداخنتی که قویتر شی و مصمم تر به خودت میای میبینی که مقابل خیلی چیزا مسایل پاک باخته بودی و قدم به قدم پس زده شدی و در اخر چیزی یعنوان یه ارزش که بهش تکیه کنی نداری....
                ...من درس عبرتی به این تریدر ... بدم که بین همه هم صنفیاش بپیچه....
                ...ببینم ورزش میکنی؟؟؟...
                =D>=D>

                خیلی جمله قشنگی بود ...... به دلم نشست ......
                بهترین تفریح خوابه!

                نظر

                • مهربان
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 1675

                  #3188
                  در اصل توسط ata007 پست شده است View Post
                  دکتر زیاد خودتو ناراحت نکن،تا بوده همین بوده و تا هست همین است
                  آره،بدنسازی کار میکنم ;;)
                  ....
                  ...اتا...اون زمان که طر حبودم یه منطقه ای بود 3/5...این ضریب یعنی اوج دوری و محرومیت...جاده...مگه فقط اسمش....اب...اخرین باری که اب زلال خورده بودن یادشون نمیامد....
                  ....جای عجیبی بود...اسمش چم پلک بود...اگه لری داشته باشیم میدونه چی میگم....خیلی خوشگل بودن ...خیلی....زیبااا....مثال زدنی....میگفتن دخترای جوونشون فقط با پیر مردا ازدواج میکنن...شنیده بودم...ولی رفتم اونجا ب هعینه دیدم...تنها ساختمان اونجا که بویی از مدرنیته داشت مسجد بخش بود که میگفتن یه تهرانی اومده بوده اونجا ...یه پیر مردی یه دختر ازشون گرفته بود این مسجدو یادگار گذاشته بوده اونجا....
                  ...خلاصه...ته ته اون منطقه....یعنی دیگه اخر دنیا...یه جای بود باسم....خدایااا...چی بود...اهان هفت چشمه....همه سید بودن اونجا...جالب بود که اونجا که همه لکی حرف میزدن اون قسمت همه فارسی رو سلیسو روون حرف میزدن...
                  ....آقا قرار بود بریم پایش...اونم با چه جونورایی...دوتاشون که دایم ال چت بودن...یا نعشه نعشه یاخمار خمار....حالا فکر کن اینا رو ببری کوه و کمر ذخیره شیره اشون تموم شه....اقا وضعی بود....هر چی غر زدنو اهو ناله ومن شوهرم غیرتیه نمیزاره....من زنو بچه دارم...گفتم باید بریم....بخصوص که سید هم بودند....من دوتا مامای سید داشتم...یکیشون واقعا شبیه یه فرشته اسمانی بود....دوست داشتنی وانسان...مادر ترزای بود از مهربانی...اون یکی جونوری بود که منو بیچاره کرد تو اون یه سال...اقا بردمشون...یه شب هم بین راه کف یه چشمه خشک چادر زدیم....اتا....داداشتو نمیشناسی...اونم نمیشناسه...صبر کن....
                  [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                  نظر

                  • ALEN
                    عضو فعال
                    • Jun 2013
                    • 746

                    #3189
                    دکتر جان ناراحت نباش کلا با دو تا جمله من سعی می کنم همه چیزو راحت (کمی احمقانه ) ازش بگذرم.
                    1- وقتی داری نابود میشی = ایشالا درست میشه
                    2-وقتی نابود شدی = حتما قسمت نبوده
                    غمتو نبینممم !!! ;)

                    نظر

                    • مهربان
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 1675

                      #3190
                      در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post
                      برای سلامتی مبارزین اسلام عزیز صلوات...;)
                      دکی تو که حرفت رو زدی... دیگه ناراحتیت واسه چیه؟
                      ...مخلصم....ممد فتح المبینی بود...ممد ...پیرو اون فقره که اس ام اس کردی...داداشت فکر همه جارو کرده.....همه میزاریم میریم...همه....تاپیکم قفل میکنم کلیدشم میدم به مندی....
                      ...زدم مواضع دشمن بعثی رو ترکوندم...هر دوماه یه بار تاپیکشو میبندم قد قد میکنه همی....خوب شکلاتی شد....دلم خنک شد....میدونم الان بالشتشو بغل کرده داره گریه میکنه....
                      [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                      نظر

                      • مهربان
                        عضو فعال
                        • Mar 2011
                        • 1675

                        #3191
                        در اصل توسط ساسان پست شده است View Post

                        سلام
                        بر دکی قهرمان
                        امدیم تایپک اون کلنگ :D
                        که دیدیم پرونده اش را بستی<:-p
                        اقا دمت گرم:x

                        فعلا در فباهنر بانک پاساگارد به هم همرزمیم;)
                        دکی
                        واتی
                        شیران
                        وسینا
                        کپشیر
                        هم بد نیستا
                        >:D<
                        ...مخلصم ساسان جان...وقتی یاران تاپیکو اینجا دور خودم میبینم خستگی عملیات از تنم در میره....ولی میدونی چیه ساسان....اینهمه مارفتیم اونجا شکلاتیش کردیم یه بار جرات نکرد بیاد اینجا....کاریزمارو حال میکنی....نه جون داداش....اون چیزایی که از مندی و علی و ممد دیده خودش حواسش جمعه....اینجا کنام شیر بچه هاست....
                        ...ساسان باهنر پله اول 380.....بعد یه مدت استراحت....پاسارگاد 300....نمیدونم چرا با دارو دسته واتی حال نمیکنم....وبملت دارم....
                        ...بزار یخورده ابا از اسیاب بیفته یکی دوماه دیگه میرم تاپیک سردار بورسی....B-):O:->
                        [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                        نظر

                        • خودشکوفا
                          عضو فعال
                          • Jul 2025
                          • 1134

                          #3192
                          دکتر جان حالا مگه آدم قحطیه که کلید رو بدی به ممدسن؟؟:D
                          "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                          (نيچه)

                          نظر

                          • وحید نصیری
                            عضو فعال
                            • Dec 2012
                            • 594

                            #3193
                            دکتر داشتم خودمو برا راند دوم آماده میکردم که زدی همه چیو کن فیکون کردی ..... فرصت نشد بیایم ازت حمایت کنیم زود تاپیکو بستند و پستت هم پاک شد ....

                            ایشالا دفعه بعد .....

                            فقط اگه این کلیدو بدی دست مندی خوب میشه هر روز باید بره حموم پشتش لیف بکشه تا کلیدو بگیره
                            بهترین تفریح خوابه!

                            نظر

                            • مهربان
                              عضو فعال
                              • Mar 2011
                              • 1675

                              #3194
                              در اصل توسط خودشکوفا پست شده است View Post
                              عمو ساسی کار از بیل و کلنگ گذشته...
                              بازی یه طرفه شد.. تو بلند مدت که سهله در میان مدت هم مهری و بیلی دیگه تو این سایت جاشون نمیشه... البته بوی توطئه هم به مشام میرسه.. بعضیا در داخل و خارج سایت ازین درگیری نفع می برن:-?
                              ....ممد جون الان با علیرضا در حد دوخط اختلاطی کردیم....
                              ...دیگه مشکل فروم نیست....ما کلا در جهان هستی نمیتونیم کنار هم باشیم...جا برای هردو تنگه....فکر کنم باید یه صحبتی فردا با سینا و ممد الی گولی و حمید براتی اینا کنم...معرفی این عزیزان بمونه برا بعد....فقط اولی روزی 3 گرم شیشه میزنه بعد میادباشگاه 3 ساعت تمرین بعد میره رزمی به منم میگه فقط ازت خواهش میکنم به من بگو یه کاری برا ت انجام بدم....حالا بقیه بماند....یه نصفه طالبی زدم کمی بهتر شدم....تمام سرم مثل سرب گداخته شده بود....
                              [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                              نظر

                              • مهربان
                                عضو فعال
                                • Mar 2011
                                • 1675

                                #3195
                                در اصل توسط علی کرمی پست شده است View Post
                                =D>=D>

                                خیلی جمله قشنگی بود ...... به دلم نشست ......
                                ....علی جان..اینجانب.کنفوسیوس...در خدمتم....:D
                                [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                                نظر

                                در حال کار...
                                X