حرکت در بازار سرمایه با مهربان

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • مهربان
    عضو فعال
    • Mar 2011
    • 1675

    #511
    در اصل توسط خودشکوفائی پست شده است View Post

    مهرداد جان تو رو خدا نامردی نکن و چند تا اسم دیگه هم ردیف کن;) خوش انصاف من اگه بخوام هر کدوم رو جداگانه برات باب بحث رو باز کنم خودش اقل 4 تا پاراگرافه...
    فعلا اینو داشته باش باقیش طلبت:
    کوبریک غولی بود در عرصه تکنیک سینما اما قطعا در عرصه تفکر غول نبود!! نهایتا یه موجود درشت پیکر بود میان صدها کوتوله...:d
    غول می خوای بدونی کیه؟
    برگمان... آنتونیونی... کوروساوا... هیچکاک... همین فلینی که این هفته در کنار همسرش مهمان آواتارم شده...

    دیگه جونم برات بگه...بذار بازم یادم بیاد.. آهان... سید یاسر شریعت.. محسن مختاری... کاپتان نمو... سید جعفر پرریسک... بابک 52... مصطفی مصری پور... مسلم... اینها همه غولند...

    تو هم غولکی... ما هم که سوکسیم:-?
    ....ممد خيلي دوست دارم بدونم چرا ازاين وجه اين يارو رو نيگا ميكني...تمام اثارش از پرتقال كوكي معروف تا همين شاينينگو دكتر استرنج لاو همه نامزد اسكارو جشنواره هاي مهم بين المللي بودن...
    ....ميدوني...ممد اون لحظه اي كه تام كروز در مقابل اعترافي خونسردانه از همسرش قرار ميگيره و...حالا بر سر دوراهي خيانت و ويراني يا پيدا كردن يه راه حل ميگذرونه شايد در زندگي خيلي از انسانها پيش اومده باشه....اينكه ايا بغير از نفرت و برخوردي تلخ ميشه انتخاب بهتري داشت...؟؟؟...دودلي زجر اوري بين روبرو شدن با واقعيتي دردناك و علاقه بهموجودي كه نه تنها شريك زندگي بلكه عشق و البته تا قبل از اعتراف پناهگاه شكستها و دلواپسيهات بوده....يا تو همين اوديسه فضايي...چطور يه استخون كج و كوله از يه سلاح در دست اون ميمونها تبديل به يه فضا پيما ميشه و در عين حال تقدير اون جنين كه شايد موجودي متعالي تر از اون ميمون ها نباشه....
    ...گفتي برگمان منو ياد توت فرنگيهاي وحشي انداختي...حتما بايد سر اين فيلم با هم گپ بزنيم...انتونيوني ؟؟؟...فيلماش چي بود ممد جان...
    ...اينهايي كه تو در انتها گفتي همه جز السابقون والسابقون اوليك المقربون هستند و در المپ دانايي نشسته اند...بابا از رفقا هستن جيگرن....تو كه جيگر خود مني...
    [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

    نظر

    • خودشکوفا
      عضو فعال
      • Aug 2025
      • 1134

      #512
      نه فایده نداره...
      تا یه کوچولو کوبریک عزیز رو واست آناتومی نکنم نکته دستت نمیاد...
      اولا بگم که کوبریک از نظر من خیلی کارش درست بود و در واقع بسیار بسیار خوب بود اما عالی نبود. تقصیر هم نداشت. وقتی از اون شخص یکی برجسته تر ظهور می کنه خوب اون یه پله میاد پایین. اول بذار یه نگاه کوچولو به چند تا فیلم معروفش بندازیم...

      1962 لولیتا
      کوبریک به شکلی باورنکردنی موفق می شه رمانی پیچیده و ادبی را به اثری بی نهایت سینمایی بدل کند... یه کار بسیار مشکل... اکثرا فیلمهایی که از رمانهای معروف ساخته شدن از کتاب ضعیف تر شدند. اما اینجا کارگردانی فوق العاده است

      1964 دکتر استرنج لاو
      باز هم کارگردانی استادانه در یک کمدی سیاه... با مهارت موفق میشه ترس و هراس غیرقابل تصور نابودی یه ملت یا حتی کره زمین رو به چیزی مضحک و خنده دار تبدیل کنه. ازون خل مزاجیا که تو همین فروم خودمون هم صاحب تاپیکه و قراره چند روز دیگه بمیریم و خلاص..;;) مهرداد بیا و قبل مردنت آمپول زدن رو یاد ما بده توش نونه!!

      1968 اودیسه فضایی
      فوران معنا, مفاهیم و پیام های انسانی-فلسفی... تجربه ای رسانه ای برای بیان فرضیات فلسفی پیرامون جهان هستی.
      اما حاصل بیشتر شبیه یه مجموعه تصاویر غافلگیرکننده شد تا سینمایی خیال انگیز..
      تا اینجا اگه حتی به این قضیه ایراد نگیم میشه بگیم یه عدم کمال:d

      1971 پرتقال کوکی
      اکسپرسیونیزم اثر بر خلاف گذشتگان و بزرگان مکتب, چند لایه نیست... حالتی سطحی نگری بر فیلم حاکمه... فیلم شلوغ شده اما عمیق نیست... مثه آش شله قلمکاری که شلوغه اما مزه درست درمونی هم نداره...

      1975 باری لیندون
      حرف اول فیلم رو جلوه گری و یادآوری اینکه کار بزرگ و سختی انجام شده واسه ساخت فیلم می زنه... هی با خودت می گی عجب زحمتی کشیدن بی شرفا!!! خلاصه هی کف گیرت می کنه... یعنی هی کفت میده... یعنی کف میکنی دیگه...کشتیم بابا;;)
      پیام فیلم تقدیرگرایی و اسارت انسان در پنجه سرنوشت هست اما کلا داستانی طولانی و ملالت باره

      1980 شاینینگ یا تلالو
      تجربه موفقی در ژانر وحشت. بهش ایرادی ندارم و کار کاملی می دونمش... مثه دکتر استرنج لاو و لولیتا

      1987 غلاف تمام فلزی
      پژوهشی فلسفی و هستی شناسانه درباره جنگ همراه با نگاه ضد انسان گرای همیشگی کوبریک.. توجه کن کوبریک اکثرا نقش اول قصه هاش رو یا دوست نداره یا تنها می ذاره یا یا بدبخت می کنه... کلا زیاد خوشبین نبود.. خلاف عشقم فرانک کاپرا که همه چیز و همه کس رو می خواست خوب نشون بده و دنیا رو بهشت کنه...
      به هر حال فیلم نمایش موفقی از تهی شدن هویت انسانی و مردانگی درون یه پادگان رو نشون داد

      1999 چشم های تمام بسته
      غزل خداحافظی استاد...تاکید بر روابط انسانی مخدوش شده... باز هم موفق بود و من هم قبولش دارم کامل..

      می بینی که من هم کوبریک رو در مجموع دوستش دارم اما کلا معتقدم فیلم یا هر اثر هنری بزرگ در کنار تفریح سبب رشد آدمی و بالا رفتن آگاهیش و اندیشه ورزی او هم بشه...
      بیشتر آثار استاد این تلاش رو داشتند اما بعضی شون موفق نشدند... دلیل زیاد داره اما من معتقدم اصل گرفتاریش تو وسواس وحشتناکش بود که بهش فرصت نمی داد رو جنبه های عقلانی کار بیشتر تمرکز کنه... چنان غرق وسواس تکنیکیش می شد که دیگه ذهن نابغه اش فرصت کافی واسه پرورش ابعاد فکری کار نمی کرد..
      بنده خدا تو بیست سال آخر زندگیش فقط تونست 3 تا فیلم بسازه در حالی که همه چیز براش مهیا بود.. اما مگه وسواس و سختگیریش می ذاشت...
      پدری از تام کروز و خانوم اون زمانش نیکول کیدمن در آورد که نگو و نپرس...
      میگن بازیگر زن فیلم تلالو از دست گیرهای استاد سر صحنه زار زار گریه می کرد...
      بگذریم از این هم..
      کلا با اینکه بیشتر آثارش لایه های رویین فلسفی داشت اما در باطن به جای خاصی هم نمی برندت... بیشتر طرح مشکلند تا پیشنهاد راه حل....

      باز هم جالبه بدونی در اوایل دهه سوم زندگیم محبوب ترین کارگردانم بود... گذشت زمان باعث شد آگاهیم افزون شه و پرده تعصب کنار بره

      اما هنوزم برام جز بسیار خوبهاست
      روحش شاد و راهش پر رهرو

      خدا نکشدت دکتر که نصفه شبی منو به حرف کشیدی!!
      دیگه لالا!!|-)|-)
      "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
      (نيچه)

      نظر

      • boss_stock
        عضو جدید
        • Dec 2012
        • 1

        #513
        سلام بر دکتر مهربان
        بسی لذت می برم از گفته هایت یاد اون نوشته های قدیم توی فرابورس افتادم البته ایدیمو عوض کردم دکی جان :d

        نظر

        • Dr.boursi
          عضو فعال
          • Oct 2012
          • 1348

          #514
          چه با حال بود این تاپیک خستگیم در رفت!!!
          بعد از گرفتن دکترا من دارم ماهی گیر میشم !!!

          لذتی که در خرید سهم در منفی هست، در بخشش هم نیست!!! /.:biggrinsmiley.:/

          نظر

          • مهربان
            عضو فعال
            • Mar 2011
            • 1675

            #515
            ...محمد عزیز....دوست خوب بنده...بسیار لذت بردم از این کنکاشی که رو اثار کوبریک داشتی و برای من اموزنده و سرگرم کننده بود....خوشحال میشم اگر بتونیم باهم چند اثر سینمایی دیگه رو بررسی کنیم و البته نه در مقام یه نقاد حرفه ای بلکه در حد ازمون و خطا دوروبرش یه قلمی بزنیم....اگر هم فیلمی رو ندیده بودم و تو معرفی کردی میرم میبینمش و نظرمو در موردش میگم....
            ...یکی از فیلمای بیاد ماندنی تاریخ سینما که دو عزیز من همفری بوگارت و اینگرید برگمن خوشگل توش بازی میکنه کازابلانکاست....دیدیش جیگر مهربان؟؟؟...>:d<
            [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

            نظر

            • مهربان
              عضو فعال
              • Mar 2011
              • 1675

              #516
              ...سلام به دودوست عزیز و خوش امد گویی....استاک عزیز که تا اومد تو تاپیک بوی خوش اشنایی قدیم همه تاپیکو گرفت و همکار و همقطار گرامی دکتر بورسی....دکتر جان خوشحال میشیم اگر بیشتر خودتونو معرفی کنید تا باب اشنایی باز بشه .....
              ...استاک جان من بگو کی هستی....اگاه رو یادت میاد....تو تاپیک همدم؟؟؟....اینجا رمز گشاییش کردم....خیلی نازنینو بیسته....حیف که خیلی کم و موردی میاد اینجا....دوست دارم زیاد اینجا ببینمش....خودش میاد میخونه میدونم اگاه بیا اینجا یه پست بزن وگرنه دستتو رو میکنمااا...;;)...خلاصه خوددانی....
              ...بورسی اخرین ایستگاه فروم نویسی منه و اگر روزی از اینجا برم دیگه به این وادی برگشتی نخواهم داشت....
              [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

              نظر

              • خودشکوفا
                عضو فعال
                • Aug 2025
                • 1134

                #517
                مگه میشه ندیده باشم... چشم... الان خونه نیستم... حدود هفت برات مینگارمش.. مگه فیلم قبلی که معرفی کردم رو دیدی؟؟
                اما اون هم اطاعت همچنان بنا دارم فیلمها رو در قالب و طبقه بندی های متفاوت معرفی کنم...
                یکیش رو که دیدی بر اساس کارگردان...
                یکی بر اساس گونه....
                یکی هم بر اساس زبان... مثلا یه فیلم خوب به زبان صربی.. یا به زبان هندی... منتظر باش عمو جان...:d
                "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                (نيچه)

                نظر

                • boss_stock
                  عضو جدید
                  • Dec 2012
                  • 1

                  #518
                  دکی جان قضیه خیلی پلیسی جنایی میشه تاپیک همدم رو یادمه اون عکس آواتارش همرو مدهوش کرده بود یه آریانا هم بود که یادمه نصف شبا میومدی تو تاپیک همدم کل مینداختی دایی مهدی و ناواروو اینام بودن کاظم نادرعلی و حمید اعرابی و مارال صفاو استاد هالی و آرمان ...
                  بعد اون تاپیک اشنایی زدی یه عکس گذاشته بودی دم در کتابخونه خوشحال وایساده بودی فیگور هم گرفته بودی اینارو یادمه
                  عجب روزگار میگذره فکر کنم اقای آگاه توی سرمایه سازان تاپیک اتی بازها مطلب می زد جدیدا نرفتم اگه خودش باشه
                  حالا فکر کن من کیم :d راهنماییشم سر شپارس بود زنگ زدم بهت ...
                  ضمنا یه تشکرم از اقا محمد فیلم باز خیلی استفاده کردم از توضیحاتون راجع به فیلمها

                  نظر

                  • خودشکوفا
                    عضو فعال
                    • Aug 2025
                    • 1134

                    #519
                    نقد و معرفی زیر رو تقدیم میکنم به یاسر شریعت

                    کازابلانکا
                    کارگردان: مایکل کورتیز.
                    بازیگران: هامفری بوگارت. اینگرید برگمن. پل هنرید
                    محصول: امریکا (برادران وارنر) سال 1942
                    زبان: انگلیسی

                    عاشقانه ترین فیلم تاریخ سینما؟
                    بهترین فیلمی که در سیستم استودیویی هالیوود ساخته شده است؟
                    یا بیشتر یک نماد تا یک اثر هنری؟
                    فیلمی که از همان سال 42 بسیار محبوب شد و سریع به عنوان اثری بزرگ به همه شناسانده شد.

                    بوگارت با بازی استثنائی خودش تونست با فاصله ای 3 ساله پس از( رت باتلر ) در بربادرفته
                    با نقش آفرینی کلارک گیبل یکی از محبوب ترین و بااحساس ترین شخصیت های کل تاریخ سینما رو خلق کنه...
                    برگمن هم یکی از درخشان ترین حضور بازیگران زن در قرن بیستم رو رغم زد... شاید برات جالب باشه که خودش فیلم رو تا زمان کهنسالی رو پرده ندیده بود!! نقل میشه وقتی بار اول فیلم رو دیده خیلی تحت تاثیر قرار گرفته... چه رسه به ما...
                    نکته مهم اینه که در ایران هم دو بار دوبله شده... دوبله اول از بین رفته ولی دوبله دوم با صدای حسین عرفانی و نیکو خردمند در نقش های اصلی جز ده کار برتر تاریخ دوبله ایرانه..
                    یکی دیگه از حاشیه های جالبش اینه که هیچ کس زمان ساختش نمی دونسته آخر فیلم چی میشه و بازیگران هم هر روز می پرسیدن بالاخره دختره با کی میره؟؟ می مونه؟؟ چون تیم نویسنده داستان هم توش مونده بودن چجوری قصه باید تمام شه و روزای آخر مدیر استودیو بود که کار رو تموم کرد و تصمیم نهایی رو اون گرفت...
                    آخر فبلم رو هم بسیار دوست دارم... اونجا که به پاداش پایمردی و مردانگی مرد محبوب داستان, مبارزان فرار می کنند و او می مونه و دوستی تازه شکل گرفته... یه طورایی انگار هالیوود هم خواسته بگه دوستی از عشق برتره... جدال ذهنی و نبرد عشق و عقل... انتخاب بوگارت بین عشق و اخلاق دیوونه ام می کنه...

                    بدون که کازابلانکا پس از این فیلم دیگه فقط یه اسمی رو نقشه نبود و همه دنیا به نام شهر عشاق محکوم به جدایی می شناسنش...
                    ترانه متن فیلم با گذشت زمان به عنوان یه سرود بین المللی شناخته می شه...

                    بسیار بعیده که دیگه کاری از هالیوود یه بار دیگه بتونه در همه زمینه ها اینطور برنده شه...



                    مهرداد خودم هم هوایی شدم...

                    آی عشق آی عشق چهره سرخت پیدا نیست.... =((
                    آخرین ویرایش توسط خودشکوفا؛ 2012/12/18, 18:36.
                    "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                    (نيچه)

                    نظر

                    • مهربان
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 1675

                      #520
                      ....ايي باباااا...باز كه همه رو پرونديد ...x-(=((8-|
                      [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                      نظر

                      • خودشکوفا
                        عضو فعال
                        • Aug 2025
                        • 1134

                        #521
                        اوه اوه چقدر مطلب از ما پرید...
                        عیب نداره عوضش فرصتی شد واسه تجدید نفس...

                        مهرداد مطلبت راجع به فیلم حرفه ای از لوک بسون رو دیدمش اما پریده... راجع بهش برات مطلبی خواهم نبشت....

                        ضمنا این مطلب رو هم به یادگار از من داشته باشید... بچه که بودم هروقت می رفتم روستای مادربزرگم بهم ماموریت میداد همه سوراخ سنبه های ممکن در باغ بسیار بزرگش رو بگردم و تخم مرغ پیدا کنم... چرا؟؟ چون مرغ های محترم بعضیشون اخلاق خاصی داشتن و روزی یکجا تخم میذاشتن. در نتیجه یافتن تخمشون حقیقتا مصیبت بود...
                        حالا میگین ربطش چیه؟؟ عرض می کنم که میبینیم بعضی دوستان همزمان چند سایت عضوند و برای یافتن تخمشون... که همانا نظر کارشناسیشون
                        هست باید دنیا رو گشت...
                        بله دیگه ما اینطور فیلسوفی هستیم!! >:D<

                        ضمنا بگمت مهردادم که در سفری کوتاه چند ساعتی مهمان شهر پردود و صدا بودم... خواستم خدمتت برسم که از داداشای ورزشکار منشیه محترمه ات ترسیدم:D
                        احتمالا وقتی می خونی این مرقومه رو که در راه بازگشت به خانه کوچک چوبیم در نزدیکی ساحل خلیج زیبای فارس باشم...
                        فقط به تو سفارش نمی کنم درباره محل ت... ها. میدونم که خودت اوستای کاری...
                        قربونت...:x
                        "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                        (نيچه)

                        نظر

                        • مهربان
                          عضو فعال
                          • Mar 2011
                          • 1675

                          #522
                          ...,وقتی میگن هر کسی رو برای کاری خلق کردن بگو اخه بابا...کی به تو میگه بیای توکار خریدو فروش سهم....
                          ...صبح اول وقت نشستم بازارورصد کنم دیدم شپدیس عنقریبه که صف بشه....جلدی پریدم یه 14 میلیون برداشتم بی معرفت تا 5500 رنج کشید....
                          ...اعصابم بشدت بهم ریخته....
                          ...این تاپیک منو هم که به تاراج بردن مثل این میمونه که چنگیزو تیمورو ازبک 2-3 بار از توش رد شدن....
                          ...علیرضای عزیز....سایت تو مشکل سرعت داره...سنگینه و دیر باز میشه....
                          [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                          نظر

                          • مهربان
                            عضو فعال
                            • Mar 2011
                            • 1675

                            #523
                            ....سلام ممد اعصابم خرابه....یه ترید ..می اول صبح کردم ...حرکتی که مرتکب شدم مثل آرشه ای میمونه که رو تارهای اعصابم به جلو و عقب حرکاتی ...موزون...مداوم...و با ارامش رو مرتکب میشه...
                            ...خرید فملی....به نسبت بقیه سهام رشدی بازار حرکتی نکرده....قیمت دلارم بالا میره این یکم ملاطش سفت میشه....
                            [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                            نظر

                            • مهربان
                              عضو فعال
                              • Mar 2011
                              • 1675

                              #524
                              در اصل توسط خودشکوفائی پست شده است View Post
                              اوه اوه چقدر مطلب از ما پرید...
                              عیب نداره عوضش فرصتی شد واسه تجدید نفس...

                              مهرداد مطلبت راجع به فیلم حرفه ای از لوک بسون رو دیدمش اما پریده... راجع بهش برات مطلبی خواهم نبشت....

                              ضمنا این مطلب رو هم به یادگار از من داشته باشید... بچه که بودم هروقت می رفتم روستای مادربزرگم بهم ماموریت میداد همه سوراخ سنبه های ممکن در باغ بسیار بزرگش رو بگردم و تخم مرغ پیدا کنم... چرا؟؟ چون مرغ های محترم بعضیشون اخلاق خاصی داشتن و روزی یکجا تخم میذاشتن. در نتیجه یافتن تخمشون حقیقتا مصیبت بود...
                              حالا میگین ربطش چیه؟؟ عرض می کنم که میبینیم بعضی دوستان همزمان چند سایت عضوند و برای یافتن تخمشون... که همانا نظر کارشناسیشون
                              هست باید دنیا رو گشت...
                              بله دیگه ما اینطور فیلسوفی هستیم!! >:D<

                              ضمنا بگمت مهردادم که در سفری کوتاه چند ساعتی مهمان شهر پردود و صدا بودم... خواستم خدمتت برسم که از داداشای ورزشکار منشیه محترمه ات ترسیدم:D
                              احتمالا وقتی می خونی این مرقومه رو که در راه بازگشت به خانه کوچک چوبیم در نزدیکی ساحل خلیج زیبای فارس باشم...
                              فقط به تو سفارش نمی کنم درباره محل ت... ها. میدونم که خودت اوستای کاری...
                              قربونت...:x

                              ...سلام بر تو....ان زمان که در غروبی ارام و حزن انگیز بر روی شن های ساحل نشستی و خط خونی که غضب پروردگار بر صفحه افق کشیدی مینگری...باشه روزی که دوتایی کنار هم این منظره رو ببینیم...
                              ....زیباست....ساده وگویا....خیلی دوست دارم نقدتو درموردش بخونم....فعلا که اعصابم از trade امروز خرابه....:D...ضرب اهنگ موسیقی فیلم با توالی حوادث هم در نوع خودش جالبه....بارها اون صحنه ای رو که لیون در تلاش برای رسیدن به نور داشت و لحظه سقوطش و اروم گرفتن امواج موسیقی در پیرامون این سقوط رو دیدم....
                              ....خدا تخم همشونو یجا خوراک تخم خوارها کنه که هیچ استفاده ای ندارن...:D:D:D
                              ....من شماره موبایلمو برات پی ام میکنم...مدیونی اگر باز بیایو یه سر به من نزنی...منشی امون مسموم شده نیومده....فکر کنم مرده باشه....البته من حدس میزنم پیچونده...داریم کار کارشناسی میکنیم....دور استیشنشو نوار کشیدیم برا اثر انگشت.....شایدم کشته باشنش اندخته باشن تو اتیش...:O:O:O..وای ///...پناه بر خدا...چه افکار سیاهی....
                              ...صبح داشتم با یه راننده تاکسی کتک کاری میکردم...عجله داشتم...اومد کنارم گفت مستی قیقاج میری....دیگه وقتو با اقا مودب باشو جناب بزار مساله رو با هم حل کنیم تلف نکردم ساده و خطی گفتم مست عمه اتو و 7 کس و ناکست و....با انگشت اشاره کردم بیا بغل...شپدیسو خونه خریده بودم مودم مود جالبی نبود....من زدم بغل اون خیلی با کلاس راشو گرفت رفت....حالا من زده بودم بغل جلوم 2-3 تا ماشین بود گیر کرده بودم....:(
                              ...محمد...اینجا خونه دوم توا....میبینی...1 پست که میزنیم صدو خورده ای بازدید کننده میره جلو....بچه ها اینجارو دوست دارن....منم دوسشون دارم....
                              [B]....ای امید لحظه های ناگزیر.....ساقی بی دست دستم رابگیر....

                              نظر

                              • خودشکوفا
                                عضو فعال
                                • Aug 2025
                                • 1134

                                #525
                                مهربان شپدیس گنجه واسه سهمداراش.. مرگ نداره لامصب... فملی هم...
                                مومن نیست اون کسی که در سبدش یه مس یه روی یه فولاد یه پترو یه پالایش نداشته باشه!! حدیث از خودمه دنبال مرجع نگرد...
                                حقیر نیز کنورش رو با فایرا تاق زد.. البته که به زودی با فروش قسمتی از کرماشا دو برابرشو کنور می خرم... آخه از فروش های فایرا نشد بگذرم... دوسش دارم...:x
                                "سياستمدار انسانها را به دو دسته تقسيم مي كند: ابزار و دشمن؛ يعني تنها يك طبقه را مي شناسند و آن هم دشمن است."
                                (نيچه)

                                نظر

                                در حال کار...
                                X