حرکت در بازار سرمایه با مهربان

[مهربان]

....سلام....سلامی به روشنی و بزرگی ارادت ونیاز من به حضورتون....به ترنم صداتون در فضای این تاپیک که ردی از صفا و محبت و میزانی از احساس ما ادما به همه ...
....قبل از اینکه ناهی به صفحات قبل کنم سلامی کنم به دوست خوبم ممد که در این مدت اینجارو که البته به خودش تعلق داره محفلی از همنوایی و همکلامی و گفتگوهایی زیبا و دوستانه قرار داده....ممد....اینجا تاپیک خودته.....
...سلام دوباره ای به دوستان جدید که توفیق میزبانیشونو داریم جناب مهدی پور و جناب کرمی و البته دوست و همقطار عزیز محمد رضای عزیز...چشمهای منو روشن کردید....البته 4 تا چشم منطورمه....
...چه احساس شیرینیه وقتی میای تو تاپیکت و نگاه به مطالبدوستان میندازی میبینی که همشون از تو ادمتر و فهمیده تر هستند....نوشته ها زیبا و گویا زوایای اطلاعات و فهم و کلام اینطور از دوطرف گشاد دیگه خودت دچار خجالت میشی از نوشتن مطلب اخرش ما نفهمیدیم چرا هر کی میاد تو این تاپیک از ما آدم تر در میاد....
....همه اون دوستانی که این مطلب رو میخونن و معتقدند که من باید این تاپیک رو به اهلش واگذار کنن و گوللهه کنم برم یه تشکر بزنن پای این پست...

[mehdipour2000]

....سلام....سلامی به روشنی و بزرگی ارادت ونیاز من به حضورتون....به ترنم صداتون در فضای این تاپیک که ردی از صفا و محبت و میزانی از احساس ما ادما به همه ...
....قبل از اینکه ناهی به صفحات قبل کنم سلامی کنم به دوست خوبم ممد که در این مدت اینجارو که البته به خودش تعلق داره محفلی از همنوایی و همکلامی و گفتگوهایی زیبا و دوستانه قرار داده....ممد....اینجا تاپیک خودته.....
...سلام دوباره ای به دوستان جدید که توفیق میزبانیشونو داریم جناب مهدی پور و جناب کرمی و البته دوست و همقطار عزیز محمد رضای عزیز...چشمهای منو روشن کردید....البته 4 تا چشم منطورمه....
...چه احساس شیرینیه وقتی میای تو تاپیکت و نگاه به مطالبدوستان میندازی میبینی که همشون از تو ادمتر و فهمیده تر هستند....نوشته ها زیبا و گویا زوایای اطلاعات و فهم و کلام اینطور از دوطرف گشاد دیگه خودت دچار خجالت میشی از نوشتن مطلب اخرش ما نفهمیدیم چرا هر کی میاد تو این تاپیک از ما آدم تر در میاد....
....همه اون دوستانی که این مطلب رو میخونن و معتقدند که من باید این تاپیک رو به اهلش واگذار کنن و گوللهه کنم برم یه تشکر بزنن پای این پست...

سلام مهربان جان...
من چاکرتم...
سلامت و تندرست باشید. ممنون از محبت شما

[خودشکوفا]

1. درود به دوستان:)

2. خیر مقدم به مهرداد.. عمو خودتو لوس نکنن.. کشتی منو با این شکسته نفسیات;;):*

3. امیدوارم دوستان تونسته باشن از فرصت های خوبی که سازمان بورس در این ایام بهشون داد استفاده ببرند و سهامی که ازشون جا مونده بودند رو خرید کنند>:)

4. جدا چه خیانتی میشه به افرادی که دانش و تخصص کافی ندارند اجازه داد و ستد در بورس می دهند... نمونه اش یه بی سواد مثه من...انقد امروز عجز و لابه و گریه از سهامدار جزء دیدم که حالم بد شد و دیگه قید رصد نوشته ها و پست ها رو زدم و تا چند ساعت رفتم پی الواطی!!/:)

5. علی آاآقو عمرا بتونی به گرد پای منو و محسن برسی... حالا حالا زوده تا بتونه این رموز رو کشف کنی;) فعلا که با این رقیب سرسخت دست و پنجه نرم می کنم... ته جدول رو مثه من ول نمی کنه... اما خدا با ماست....:x

[وحید نصیری]

سلام علی آقا و دوستان

معاملات امروز کبافق رو چطور دیدی؟ فکر میکنی موفق میشه 1800 رو بشکنه؟ بشکنه که دسته کاپو زده میره برای 2800 تا 3000

عارضم به خدمتت که مهدی پور عزیز من یه خورده میان مدتی کار می کنم و کوتاه مدت کم تر کار میکنم در صورتی که فراور هست چرا کبافق ؟

این سهم تو ناحیه 1650-1820 دست انداز زیاد داره اما با حمایت حقوقیاش مثل اینکه داره رد میکنه که بعد از رد کردن 1820 تا 2200 تومن میتونه بره

همونطور که انتظار میره اصلاح در نمادهای دلاری نمیتونه دوام داشته باشه چون تعدیل های که از تسعیر نرخ ارز میاد سهم ها رو به پرواز در میاره اولین گروه که صدای تعدیلاشون کم کم داره در میاد گروه روی هست که فسرب رو دوستان تا 40 دزصد تعدیل براش پیش بینی کردند و فراور هم بعضیا میگند 100 درصد رو پوشش داده و تحرکات امروزشون هم که خلاف جمع فلزی بود بی ربط نمیتونه باشه

قبلا گفتیم تا جهانی روی بالای 2000 دلار و دلار هم بالای 2500 از هیچ چیزی نترسید و با افت وخیز گروه روی نگرانی به خودتون راه ندید الان هم همینطور

کبافق سرمایه کم تری داره و تولید و فروشش نسبت به سال قبل کمتر شده وجور سودش رو دلار و جهانی روی داره میکشه از اونجا که کوچیکه با تغییرات دلار سودش زیاد تغییر میکنه فکر میکنم سودش رو حدودا تا 300 تومن هم محاسبه کردیم

این گروه دو تا مزیت دارند

یکی اینکه سازمان تو اینا کرم ریزی نکرده

یکی دیگه رشدشون نسبت به بقیه گروه ها کم تر بوده

[وحید نصیری]

اول از همه عرض سلام و ادب و احترام خدمت صاب تاپیک آقا شرمنده کردی ما رو همین که تو تاپیک ما رو راه دادی بزرگواری کردی... آقا این چند روزه که نبودی ما بدجوری تو اتاقت لم داده بودیم و کم مونده بود طرح قلیون :dبا دوستان بریزیم ..حدیث داریم که میگه اگه روزانه یه سیب بخوری قلبت همیشه سالم میمونه اگه روزی دوتا سیب بخوری مغزت هم سالم میمونه ولی اگه دو سیب نعنا باشه تمام دستگاه گوارشو روح و اجزار صحیح و سلامت میمونه :d

دوم که خودشکوفا جون کلا یه سه تا دونه باهات فاصله دارم که اونم فردا طبق تحلیل عمو موسن بهت میرسم راستی من با این مسابقه مخالفم آخه تو این باز اگه سهام خیارشور و آب زرشک هم معرفی کنی 3 الی 4 درصد مثبت میخوره هنرمند اونیه که سهام قدر تو منفی خوردن رو پیدا کنه .. دست بزن به افتخار خودمون .. بلندتر .. ماشالله>:d<

[وحید نصیری]

اول از همه عرض سلام و ادب و احترام خدمت صاب تاپیک آقا شرمنده کردی ما رو همین که تو تاپیک ما رو راه دادی بزرگواری کردی... آقا این چند روزه که نبودی ما بدجوری تو اتاقت لم داده بودیم و کم مونده بود طرح قلیون :Dبا دوستان بریزیم ..حدیث داریم که میگه اگه روزانه یه سیب بخوری قلبت همیشه سالم میمونه اگه روزی دوتا سیب بخوری مغزت هم سالم میمونه ولی اگه دو سیب نعنا باشه تمام دستگاه گوارشو روح و اجزار صحیح و سلامت میمونه :D

دوم که خودشکوفا جون کلا یه سه تا دونه باهات فاصله دارم که اونم فردا طبق تحلیل عمو موسن بهت میرسم راستی من با این مسابقه مخالفم آخه تو این باز اگه سهام خیارشور و آب زرشک هم معرفی کنی 3 الی 4 درصد مثبت میخوره هنرمند اونیه که سهام قدر تو منفی خوردن رو پیدا کنه .. دست بزن به افتخار خودمون .. بلندتر .. ماشالله >:D<

راستی عمو خودشکوفا ساعت 2 هست برو بگیر بخوا ب که فردا صبح بالا سر سهامت باشی منفی نخورند ::p

[وحید نصیری]

عمو محسن یه تحلیل از فاذر زدی که سهم تا 160 میاد پایین اول از همه دمت گرم بابت وقتی که گذاشتی ولی یه چندتا سوال دارم که چون جاش تو تاپیک موج نبود اینجا مطرح میکنم

اگه کسی که دید نوسانی و یه هفته ای برا یه سهم داشته باشه بررسی روند سهم برا یه هفته تو تایم فرم سالانه مجازه ؟ مستحبه ؟

پرچمی که میگم تشکیل داده تو تایم فرم روزانه است یه تکنیکال ازش تو تاپیک فاذر زدند اونو میگم آیا تایم فرم روزانه برا این سهم قابل استناده

[مهربان]

به به مهرداد خان... منور کردین تاپیک رو قربان... کجا بودی تا حالا؟! پاشو بیا سر خونه زندگیت پدر جان... انقد پی بازی گوشی نرو!!

1؛ پس از بچه های مردم خوشت میاد... یه جا هم که گفتی بچه قزوینم.... والله چی بهت بگم عزیزم!!!!:">

2؛ دکی جان بابا این تواضعت دیگه خیلی غلیظ شده ها... به خدا تو هم خوبی... به جان بچه های جفتمون!!:d

3؛ کلک تقلب نکن. من نیز تاریخ رو از سن یازده سالگی با دوره تاریخ تمدن روع کردم و انقد خوندم و خوندم تا از گوشم زد بیرون!
یه شعاری داشتم تا دو هفته پیش که موضوعش تاریخ بود. یادته؟ اما الان هم با جرات می گم تمام تاریخ رو که بالا پایین کردم دوره ای درخشان تر از روزگار خودمون پیدا نمی کنم. حاضرم تنهایی جلو دنیا وایستم و صد تا دلیل بیارم. از الان هم بگم حسرت روزگار بعد از خودم رو هم دارم می خورم که چه ها خواهد شد... بشر عزیز داره رشد می کنه...;;)

4؛ مرد حسابی تو که پاک آبروی ما رو بردی! تو که اول متنت نوشته بودی اسم تازه کار جان رو نمی دونی... از کجا بهت الهام شد اسمش علی هست؟ من فدای این الهاماتت... 0:-)

5؛ داداش ما خودمون زمانی طولانی بدن سازی به اتفاق دو برادر رفتیم و بعد مصدومیتی زیبا در ناحیه سرشانه که همین الان هم که می نویسم دردش با منه.. اما فکر بد نکنی که قطر بازوی حامد ما 51.5 هستا!!! اذیتمون کنی سروکارت با حامده... با سر تراشیده و ریش پروفسوری عین حضرت ملک الموته! من خودم هم جرات ندارم رو حرفش حرفی بزنم اما جالبه انقد بامرام و لوطیه که نگو. عجیب به بزرگتر احترام میذاره... واسه دو سال فاصله بهم رفتاری می کنه انگار من باباشم.. البته متاسفانه همون توقعات پدری که مادی هستند رو از من هم داره! من که خودم یه ریال هم در بورس ندارم بیشتر سرمایه ای که مدیریت می کنم مال خودشه... آرزو دارم بتونم پیشش روسفید بشم... دعا کن که بشه.. هدف رفیقت فقط خدمته ولاغیر..:)

6 هالی... مقدس یا ستاره دنباله دار؟ گمانم دوستت از هر دو نشان داره.. مرد حسابی پس چرا نشسته ای؟ منفعل نباش و برو دنبالش.. اولش یه فراخوان بزن و ببین هنوز فروم نویسه یا خدای ناکرده داستان رو بوسیده و رفته کنار؟....:-/

....سلام ممد چطوری...یه مدت یه گرفتاری بزرگ پیدا کردم دعام کنه بچه جنوبی چشم تو چشم شفقی دلت شفقت و قلبت مهر داره خدا به دل دریاییت نیگا میکنه دعات درگیره....
....1.ممد بچه قزوینم ولی درجه خلوصم پایینه مثل سنگ معدن گل گهرم دانه بندی شده گوگردم بالاست...از بچه بخصوص وقتی بصورت مریض میاد و عربده میکشه....تمام احساسهای بدو داغون زندگیم تو اون چند لحظه میاد جلو چشمم...
.....2...ممد...رفیق....با نصف تحلیلگرای بورکس و تالار بورس قرار دعوا ناجور گذاشتم....کسی رو سراغ ندارم اونجا که باهاش شاخ نشده باشم....میدونی تا حالا چطور تنهایی 3 بار تالار بورس رو بستم...ممد چه دنیایی داشتم.....کلا تعادل روانی ندارم گاهی از اینور میافتم ناجور گاهی ازاونور....دلم میخواد همه ادما صداقت داشته باشن و بی شیله پیله باشن....ممد پیدا میشه؟؟؟....یا من انتظار زیادی دارم....
...3...میدونی محمد...ولی من اینطور فکر نمیکنم...بنظر من دوره های تاریخی در هر عصری چیزی خیلی دندون گیر تر از دوره قبل یا بعد از خودشون ندارن....شاید رنگ و لعاب و اسباب حرکت و جوشش اونها تغییر کنه ولی زیر بنا و هسته طوفان با حرکتی کند بدور خودش میچرخه....فکر میکنم عوامل ایجاد کننده هر دوره متمایز و تسلسل تاریخی بصورتی که بهش بشه بعنوان یه گذار تاریخی ازش نام برد یکسانه فقط لوازم بشری پیدایش اونها بصورت سخت افزار و نرم افزار تغییر میکنه...ممد بنظرت ما الان در چه دوره ای از تاریخمون بسر میبریم...توجزرشیم یا مد...یا بین ایندو منتظر جهش یا سقوط...؟؟؟
...4...هر جور فکر میکردم که چطور صمیمی و قاطی شم باهاش دیدم هیچ طور را نداره گفتم اینطوری بهتره اسم کسی رو بخاطر نیاوردی بهش بگو علی از همه اسمها بیشتره....
....5..بیشییین بیننییممم بااا:D:x;)...الان که داااشت مشغول اختلاط با داااششه ;)یه دستی داره پرس سینه میزنه...فقط ممد نمیدونم چرا وقتی دارم وزنه میزنم همه احساس میکنند که همین الان باید بپرن وزنه رو ازمن بگیرن...اعصابم خورد میشه....یا دارم وزنه میزنم همه که دوروبرمن منتظرم بگم اخ کمک....ممد کافی شاپش باحاله...میبینی گولاخا با یه کیسه امپول میرن اون پشت....اولین چیزی که قطعا به ذهنت خطور میکنه اینه که بچه ها حتما چاییدن دارن ب12 بکمپلکس میزنن...بعد میبینی یه صداییاخ وواووخخ از اون پشت میاد....علیی علیی اروومم...علی هواشو گرفتی...حالا علی ...بزن بالا بالا بابا دور نافتو میگم این که کلیه اته ...حالا گولاخ...علی...علیییی احمق داری میزنی تو شکلاف میگم بزن رو تپه....مجید شااخ اون پنبه رو بده علیی....بدون الکل زدی دهن سرویس...:">...ممد کمر کسی رو بگیرم بی شوخی میگم نفسش در نمیاد....
....6....ممد ...دوست و همکار و واقعا از جهت کار و اخلاق بالاتر از خودم میدونستمش...مثل خودت خیلی دوسش داشتم...نمیدونم کجاست دقیقا...یه زمانی تو بورس بازان بود کدورتی بین اون و علیرضای عزیز پیش اومدو رفت...دلم یمخاود برگرده....
...ممد...الان یه مریض زنگ زده به من ...میگم....جوون...میگه...دکتر ...ببخشید خط من یه طرفه شده میتونم شماره امو بدم بهت به من زنگ بزنی...:D

[مهربان]

دکترجان چنان نوشتی که دیگر رویم نمیشود, اصلا به تاپیکت بیایم. اینها که نوشتی نظر لطف شماست و بس@};-

به قول منتقد ادبی عزیز ,جناب خودشکوفایی, نمیدانم این علی را از کجا آوردی؟!

اسم کامل بنده محمدرضا است که خانوداه و دوستان رضا صدا میکنند. حالا اگر شما راحتتری بگو علی...

پایه بحث تاریخی هستم حسابی. امسال متاسفانه درگیر درسم و کم کمک باید بورس و فاروم و این حرفها را مدتی ترک کنم. اما شما شروع کنید من هم میپرم وسط هر از گاهی. از سال آینده هم بحث دعوا راه بنداز تاریخی را میاوریم اینجا وسط تاپیک شما, ببینیم این ناظر تا کی میتواند چشم بر انحرافات اینجا ببندد؟!x_x

در مورد تخصص گرفتن, شما بهتر از من میدانید (و خودتان هم به درستی به آن اشاره کردید) که متاسفانه در جامعه پزشکی روندی وجود دارد که فرد ناخواسته و ناخودآگاه میرود به سمت تک بعدی شدن.... علت آن از حوصله این مجال خارج است ولی هم خود پزشک و هم محیط اطراف و جامعه در این موضوع نقش دارند. در منطقه ما رقص محلی با ساز و دهل خاصی است که به آن میگویند "توشمال". بنده علاقه بسیار به این ساز دارم و در هر عروسی که دعوت باشم هم در چوب بازی و هم دستمال بازی حضوری پررنگ خواهم داشت و حتی گاها ترانه های محلی را میخوانم.(البته این رقصهای مدرن را بلد نیستم وگرنه در آنها هم بدم نمیاید حضوری بهم رسانم و هنرنمایی کنم ولی این شکم گنده, با رقص مدرن چندان همخوانی ندارد). عید امسال در یکی از عروسیها دعوت بودیم. به عادت دیرینه با اولین نوای دهلی به همراه دایی و شوهرخاله و چند تن از فامیل برخاستیم و همه را مبهوت هنرنمایی خود کردیم. وقتی چند نفر بلند میشوند, کم کم سایرین هم به آنها میپوندند و دست در دست هم حلقه را بزرگتر میکنند. خلاصه در گرماگرم حرکات موزون بودیم و بنده صدا در سر انداخته بودم که "دی بلالم, دی بلال, سوز (سبز) تیه کالم دی بلال" که خانمی از فامیل دور امد و دست ما را کشید که "رضا جان, یک دقیقه بیا پیش امیر ما کارت دارم." (امیرخانشان تازه پزشکی قبول شده اند و فکر کنم ترم 4 یا 5 باشد)
خانم دست من را کشید و برد پیش پسرش و رو به پسرش کرد که "ببین آقای دکتر را, دارد در عروسی پسرخاله اش میخواند!!! حالا فهمیدی چرا کسی او را آدم حساب نمیکند؟ نمیخواهم مثل او شوی!!! دکتر باید وقتی میرود جایی همه جلوی پایش بلند شوند و ده تا صندلی برایش خالی کنند!!!" بنده هم رو به آقا پسر (و خطاب به مادر) عرض کردم "البته همیشه یادت باشد اگر دکتری, برای ننه و بابات دکتری, مردم با شخصیت و انسانیت تو طرف هستند نه با مدرکت و کت و شلوارت." و بلندگو در دست برگشتم در صف و خواندم که "یه گلی سایه کمر, سایه کمر تازه شکفته... نه دستم بش میرسه, بش میرسه, نه خوش میوفته"!!!
غرض اینکه در این محیطی که اکثرا (و نه همه) شخصیت یافتن خود را در گروی چهار سال ادامه تحصیل مجدد میدانند, متاسفانه تخصص گرفتن از هدف اصلی خود دور میشود و همان میشود که امروزه میبینیم... خرید و فروش سوالات, کلاسهای پنهانی اساتید طراح سوال با قیمتهای نجومی و ...
در این میان خیل عظیمی از بهترین و باهوشترین افراد جامعه که خواسته و ناخواسته وارد این بازی شده اند, مجبورند در رقابتی نفسگیر وارد شوند هرچند بسیاری از آنها میدانند هدف چیست ولی در میان دیوانگان باید چونان آنان رفتار کنی.... در اتوبان اگر آهسته برانی لهت میکنند... لذا در شرایط فعلی تنها راه قبولی در آزمون دستیاری (البته راه اخلاقی) را در حداقل 9 ماه خانه نشینی و دست شستن از کلیه فعالیتهای جانبی که ذهن را مشغول میکنند (حتی کار پزشکی) میدانم.
--------------

یک چند خط بورسی هم بنویسیم که خوانندگان نگویند از بورس سر درنمیاوریم!

در مورد شاراک, سید یاسر گواه است که بنده از روز بازگشایی با تمام نقدینگی موجود در سهم شیرجه زدم (پستش تو تاپیکش موجوده) و البته روزهای بعد با فروش برخی سهام در سود, اضافه کردم.

ولی دکتر جان بنده در وتوکا اهداف تکنیکال بالایی میبینم. روش من در تکنیکال ابداعی خودم است و خوشبختانه در این بازار خیلی خوب جواب میدهد. بنده یک جعبه میگذارم بغل دستم و اعداد 1 تا 1000 را روی کاغذ نوشته ام, هر سهمی که میخواهم بررسی کنم, چشمهایم را میبندم و دست در جعبه میبرم و خوب بهم میزنم, سپس یک کاغذ را بیرون میکشم که میشود تارگت اول سهم. در مورد وتوکا بنده عدد 998 تومان را به دست آورده ام! تنها نقطه ضعف این روش عدم امکان بررسی سهام گرانتر از 1000 تومان است که چون تعدادشان کم است, فعلا حوصله اضافه کردن آنها به جعبه تکنیکالم را ندارم.

یادش به خیر, آن زمان که بازار مثل الان الکی نبود که هر سهمی بخری از فردایش روزی 4% بخورد, برای کسب علم بورس چه زحمتها کشیدیم. در همان روزها با دکتر عمادی عزیز (شخصیت مجازی ایشان وگرنه فرصت آشنایی حضوری هرگز فراهم نشد) آشنا شدم و تاپیک مدیریت سرمایه ایشان چراغ راهی بود برای من که در این زمینه بیشتر مطالعه کنم و انصافا بسیاری از موفقیتهایم را مدیون درسهای ایشان هستم.

راستی دکتر یادت هست پارسال این موقع چقدر بورس خوب بود؟ سهم را با هزار دلیل بنیادی و تکنیکی میخریدی ولی هر روز یک کف جدید را سوراخ میکرد... یادش به خیر چقدر سود کردن سخت بود و چقدر لذت داشت نوسانهای 5-6% که گاها میگرفتیم. الان بازار خراب شده, اگر یادت برود سهمت را در تارگت بفروشی فردایش 4% بالاتر خریدار صف نشین دارد.... آن زمان ذوق میکردیم که ماهی 5% سود کرده ایم و الان نوسان 30 درصدی تنها افسوس به همراه دارد که ایکاش 10 روز دیرتر فروخته بودم تا 70% سود میکردم....
بد زمانه ای شده دکتر جان.... رفاه از سر و کولمان میبارد.... بابا یک کمی شفافسازی کنید شرکتهای عزیز...

...مرا مهربان صدا کن نازنین یار....به من هر چی میخوره جز پزشک...اینه که تا چند تا دکتر حسابی مثل تو و هالی عزیز رو میبینم ذوق مرگ میشم....:x
...نه خودتو گمراه میکنی محمد رضا اسم واقعیت علیه.....من تو الست شنیدم که به این نام از تو پیمان بر سر سپردگی آل علی گرفتن....
...خیلی خوشحال میشم که با یه صاحب نظر بحث تاریخی داشته باشم...تا جووونی کرم کتاب بودم هی میخوندم میخوندم....یکی 2 بار که ملس کتک خوردمو ترکیدم دیدم که نه....برای نزدیک شدن به اون آدم رویاهام به چیزی بیشتر از دزدکی کتابخوندنو بعد زیر لحاف خودمو جای شخصیت قهرمانم جا گذاشتن نیاز دارم....این بود که پرده رو دریدم و خودمو بین مردم انداختم....
....محمد رضای عزیز...سرور بنده...بیشتر خجالت زده شدم....تافته جدا بافته نیستم...وخودم هم درکنار همین توده درهم فشرده به چیزی بیشتر از اونکه تصویر کردی نمیاندیشم...خواسته یا ناخواسته...خودآگاه یا ناخوداگاه به همین سمت میل دارم.....دروغ چرا...بیشتر گین مادی و بالا بردن level کاری برام مهمه....میدونی محمد جان....از اینهمه تکاپو خسته شدم....یا دارم میشم...شوخی که نیست 35سالمه...تقریبا هرروز کار میکنم ...از اونطرفم ساعت 8 2-3 روز در هفته میرم یه جای شلوغ زور زدن...میدونی محمد....من و تو میتونیم مشکلات و کاستی ها رو بیان کنیم....ولی اینکه بتونیم تو این مسیر خاکی و مالرو آسفالت بریزیمو ...من توانشو ندارم...نمیتونم محمد کار من نیست...من هم ناچارم که شرایط تازه رو بپذیرم...همسو بشم...خودت میبینی که با این وضع گرفتن متخصص چطور دارن همه مقاطع تخصصی رو ضایع میکنند...الان تخصصهای اطفال بیهوشی جراحی ووو...خودت میبینی...مشکلاتی که پیش روی صنف پزشک هست ...محمد ...دیگه نمیتونم ادامه بدم اشک جلوی چشامو گرفته...ففششش...اون دستمالو بده من ببینم دختر...محمد دوست دارم و از داشتن دوست فرهیخته ای مثل تو خوشحالم...حضورتو از من دریغ نکن...:p:p:*:(
...محمد ...اهان راستی یادم امد...محمد نمیتونم یه جا بشینم...تا دچار ایستایی میشم وارد فاز flat فکری همراه با moodبشدت افت کردم با شیفت بسمت minor dep....ولی حافظه عجیبی دارم...یعنیی...اگر این کومبوزه رو بزارم زمین تمرکز کنم...
....محمد خیلیی باحاللبود...من توشمالو شنیده بودم ولی نمیدونستم که چیه....نه جان خودم خیلی توپ لود البته اگر وضعیت شکم به termرسیده باشه بزودی از این بار سنگین رهایی پیدا میکنی...;););;)...چه جیگری داشته اون زن...چقدر با تو بستگان خودمانی وراحتند....چه جواب کاردرستی....من مطمین بودم که با لگد میرفتم تو صورت فامیلم...
...محمد جان من اندازه یه سنجاقک چیزی سرم نمیشه از این بازار....نه تحلیل میفهمم نه سهم میدونم چیه....نه فاندا نه تکنیکال....هر چی که میدونم تجربی و غریزیه....دهنم بارها سرویس شده...از سال 74 تو این بازارم....همونسال پیش که میگی من 3بار رو تجهیزاتیا ضرر ناجورو سنگین کردم که به یه بدخبتی جبرانش کردم...الان هم که صدرا رو دارم روزی 10000 تا مفت میدم دست شکسته صاحبش...
...خاطرم نمیاد که سال پیش کسی سودی کرده باشه...واقعا بازار اصلا تحلیلی نمیشناخت....فقط باید سرچشمه جریان پولو پیدا کنی یه کلک بسازی بندازی تو آبش باهاش همنوا بشی...
..اگر اونطور که باید و شاید نتونستم در خدمتت باشم شرمنده ام...محل کارم هستم حق مطلب رفاقتت ادا نشد باید ببخشی...حالا این تازه اول راه اشنایی ماباهمدیگست...خوشحالم...که دوستان نازنینی مثل تو وممد پیدا کردم...
...یاد سید فرزاد بخیر...پزشک نازنینی بود...

[خودشکوفا]

....سلام ممد چطوری...یه مدت یه گرفتاری بزرگ پیدا کردم دعام کنه بچه جنوبی چشم تو چشم شفقی دلت شفقت و قلبت مهر داره خدا به دل دریاییت نیگا میکنه دعات درگیره....
....1.ممد بچه قزوینم ولی درجه خلوصم پایینه مثل سنگ معدن گل گهرم دانه بندی شده گوگردم بالاست...از بچه بخصوص وقتی بصورت مریض میاد و عربده میکشه....تمام احساسهای بدو داغون زندگیم تو اون چند لحظه میاد جلو چشمم...
.....2...ممد...رفیق....با نصف تحلیلگرای بورکس و تالار بورس قرار دعوا ناجور گذاشتم....کسی رو سراغ ندارم اونجا که باهاش شاخ نشده باشم....میدونی تا حالا چطور تنهایی 3 بار تالار بورس رو بستم...ممد چه دنیایی داشتم.....کلا تعادل روانی ندارم گاهی از اینور میافتم ناجور گاهی ازاونور....دلم میخواد همه ادما صداقت داشته باشن و بی شیله پیله باشن....ممد پیدا میشه؟؟؟....یا من انتظار زیادی دارم....
...3...میدونی محمد...ولی من اینطور فکر نمیکنم...بنظر من دوره های تاریخی در هر عصری چیزی خیلی دندون گیر تر از دوره قبل یا بعد از خودشون ندارن....شاید رنگ و لعاب و اسباب حرکت و جوشش اونها تغییر کنه ولی زیر بنا و هسته طوفان با حرکتی کند بدور خودش میچرخه....فکر میکنم عوامل ایجاد کننده هر دوره متمایز و تسلسل تاریخی بصورتی که بهش بشه بعنوان یه گذار تاریخی ازش نام برد یکسانه فقط لوازم بشری پیدایش اونها بصورت سخت افزار و نرم افزار تغییر میکنه...ممد بنظرت ما الان در چه دوره ای از تاریخمون بسر میبریم...توجزرشیم یا مد...یا بین ایندو منتظر جهش یا سقوط...؟؟؟
...4...هر جور فکر میکردم که چطور صمیمی و قاطی شم باهاش دیدم هیچ طور را نداره گفتم اینطوری بهتره اسم کسی رو بخاطر نیاوردی بهش بگو علی از همه اسمها بیشتره....
....5..بیشییین بیننییممم بااا:D:x;)...الان که داااشت مشغول اختلاط با داااششه ;)یه دستی داره پرس سینه میزنه...فقط ممد نمیدونم چرا وقتی دارم وزنه میزنم همه احساس میکنند که همین الان باید بپرن وزنه رو ازمن بگیرن...اعصابم خورد میشه....یا دارم وزنه میزنم همه که دوروبرمن منتظرم بگم اخ کمک....ممد کافی شاپش باحاله...میبینی گولاخا با یه کیسه امپول میرن اون پشت....اولین چیزی که قطعا به ذهنت خطور میکنه اینه که بچه ها حتما چاییدن دارن ب12 بکمپلکس میزنن...بعد میبینی یه صداییاخ وواووخخ از اون پشت میاد....علیی علیی اروومم...علی هواشو گرفتی...حالا علی ...بزن بالا بالا بابا دور نافتو میگم این که کلیه اته ...حالا گولاخ...علی...علیییی احمق داری میزنی تو شکلاف میگم بزن رو تپه....مجید شااخ اون پنبه رو بده علیی....بدون الکل زدی دهن سرویس...:">...ممد کمر کسی رو بگیرم بی شوخی میگم نفسش در نمیاد....
....6....ممد ...دوست و همکار و واقعا از جهت کار و اخلاق بالاتر از خودم میدونستمش...مثل خودت خیلی دوسش داشتم...نمیدونم کجاست دقیقا...یه زمانی تو بورس بازان بود کدورتی بین اون و علیرضای عزیز پیش اومدو رفت...دلم یمخاود برگرده....
...ممد...الان یه مریض زنگ زده به من ...میگم....جوون...میگه...دکتر ...ببخشید خط من یه طرفه شده میتونم شماره امو بدم بهت به من زنگ بزنی...:D

1. عزیزم گرفتاریت چیه؟ ایراد از خودته که هی گفتی آی ملت کارت به کارت کنین!! مگه روانشناسی بازار نمی دونی؟ هر گاگولی می دونست که کارت به کارت جواب نمی ده!;)... کلید خونه تون دست منه!!... واخ ببخشید کلید مشکلتون...
ما باید یه حساب مشترک افتتاح کنیم اسمش رو هم میذاریم کمک به نیازمندان نیازمند!!... من و تو هم می شیم متولیانش... بعد هم که مردم ساده دل و بی خبر کلی به حساب پول ریختن من و تو به عنوان دو نیازمند محترم پول رو می زنیم به جیب... حالا باقیش چی میشه تو بگو؟
نه بابا... فرار چیه... برعکس وامی ایستیم پررو پررو تو چش ملت نیگا می کنیم و می گیم به شما چه؟؟
اگه حرف زیادی بزنین سر وکارتون با ....
باور کن 34 ساله داره این سیستم پیاده می شه و خفن جواب داده... تو تن به کار بده باقیش با من...:D

2. من که بچه جنوب نیستم... کلا 6 ساله اومده ام واسه ماموریتی به جنوب... بیشتر بچه تهرانم... اما چه فرق... صفای جنوبیا یه چیز دیگه است... مردمش تک هستن... مهمان نواز و مهربان... از معدود جاهایی بود که واردش شدم و نگفتم بچه تهرانم و به طریقی نسوزوندنم و کتک نخوردم:x بسکه خلق نیک نهاد این ابرشهر از روی صدق و صفا!, جک و دری وری برای مردمان شهر و دیار ساخته اند جایی نیست که پا نگذاری و فریاد لعن و نفرین به هوا نباشد!!!

3. درباره دعواگریت حتما مطلبی تحلیلی خواهم نبشت جانانه اما در فرصتی درست ... چون بنا داریم تفسیری کنیم به مراحل پیدایش و ظهور رفتار عصبانی و نقش جهان بینی نادرست افراد در خلقش... اما فعلا قبل تو دو نفر تو صفن... یکیش ممرضا و مقوله فیلم های معناگرا... دو یاسر و نقد فیلم.... v for... :)

4. در کلیات موافقم تاریخ چندان از نسلی به نسلی فرق نمی کرد... اما بالاخره می کرد.. اما تغییرات انقدر کند بودند که اکثرا دیده نمی شدند... اما الان به واسطه ظهور پدیده ای به نام اینترنت و رسانه و ماهواره و کلا تکنولوژی همون تغییرات سرعت شدیدی گرفته اند ... وقت کافی نیست و نمی خوام بهت قول بدم که واسه این هم مطلبی جدا خواهم نبشت!!! اگه قسمتت به دیدار چهره نورانی من شد حضورا برایت رازها خواهم گفت به گونه ای که تمام کرک و پر و پشم و ریشت بریزد!!!... اما نسیم خوشی از آینده وزیدن گرفته... یه مثال... من و تو وقتی 7 سال داشتیم دنیای اطراف رو چقدر می فهمیدیم؟ باور کن به اندازه عمق نگاه خری به چغندر!!!! :p اما الان کودکان 5 یا 6 ساله چنان برایم حرف می زنند و فلسفه می بافند و از حقوق حقه خود سخن میگویند که بارها دود از کله بنده به آسمان رفته ازین مصاحبت ها... راستش خیلی امید به تغییر در نسل فراتر از سی سال ندارم... معمولا هم اگر وقتی باشه جهت شرکت در مهمانی های رسمی ,بیشتر حاضرم با همین خردسالان به گفتگو بنشینم که آینده از آن اینان هست....>:D<

5.پرورش اندام رو به این دلیل دوست دارم که شدیدا با روحیات من تناسب داره...
اولا ورزش صبره و حساب و کتاب... من همیشه با کاغذ و قلم و برنامه و اعداد تمرین می کردم...
دوما حریف روبروت کسی نیست جز خودت... نه به سر کسی می پری نه باید کسی رو شکست بدی... خودت هستی و خودت... هدف هم رشد خودته... توش شکست نیست و همه چی پیشرفته...
گرچه ورزش مورد علاقه من از قدیم دو استقامت بوده... ساعت ها در تاریکی شب دویدن و اندیشیدن... یا گوش دادن یه یک مطلب آموزشی بارها و بارها... یا غرق شدن در جادوی موسیقی...;;)

6. خب قبول نیست.. باید گشت و پیداش کرد... به قول خودت این همه دوست و آشنا داری... از همه بپرس تا شماره تماسش رو پیدا کنی... اگه یافتیش جایزه ای عظیم پیش من خواهی داشت... گرچه پاداش یافتنش تنهای تنها, خودشه...
ما خودمون رو تکه پاره کنیم تعداد دوستانمون در تمام عمر حتی به عدد انگشتان یک دست نخواهد رسید... قول می دم که همین حرف درسته... حساب نیمه دوست و آشنا با دوست یکی نیست... من که فقط یکی دارم تو دنیا....:-<
باقی همه بهانه است.......

[خودشکوفا]

1- راستی مهرداد دوستم آلمان شرقی دو تا شعر ناب تو تاپیکت قرار دادند وقتی در غیبت بودی. تشکر صاحبخونه پاش نیستا:-?

2- آقا من به خدا شرمنده محسن و علی شدم... کدوم نامردی بنده رو از ته جدول مسابقه هفتگی دور کرده؟:(( شک ندارم خواستن منو پیش دوستان خراب کنند:-> البته تا آخر هفته هنوز فرصت هست...

3- یه لوطی پیدا می شه و بره جواب مفصل من به مهرداد رو آزاد کنه؟؟؟؟؟!!!!:d

[alman]

سلام بر شما بزرگواران با عرض تبریک به مناسبت سال نو میلادی ۲۰۱۳ این متن زیبا رو از خانم ژینا نیما تقدیم شما میکنم باشد که سالی سرشار از برکت ٕسعادت و سلامت داشته باشید.پر سود باشید
سال نو!

قدم نو رسیدهات مبارک! قدم بر چشمهایمان گذاشتی... برای آمدنت سیصد و شست و پنج روز گریه را پشت سر نهادم، تا بلکه سیصد و شست و پنج روز خنده را میزبانت شوم. نحسیات را به بلندای قامت سال ِ پار آویختم، تا حلقههای خوشبختی را به گردنت آویز بینم.

سال نو!

به میمنت میلادت امشب، دامان آسمان را از نور، چراغان خواهم کرد. به شوق آمدنت اما، چشمها را از اشک پاک، و لبها به خنده وا خواهم کرد. دستهای مهر را در دست خواهم گرفت، و قلبهای عاشق را به هم وصالی دوباره خواهم داد. در لابهلای آیههای مقدس قرآن، برای "خوشبختی" دعا خواهم کرد. برای بازگشت خوشبختی، همان خوشبختی که در سال ِ پار، رهِ بیراهه گرفت...

سال نو!

خوش بنشین، که سیصد و شصت و پنج روز از عمرم را در آغوش خواهی گرفت. باشد که در این روزها، با من کنار بیایی. آرزوهایم را بشنو، و مهربانانه سر بر بالینم بگذار. روزهایم را به روشنی، و شبهایم را غرق ستاره کن. سال نو! راستی... از دور که میآیی با خودت جامهای به همراه بیاور و یک گوشبند! تن بچههای این سرزمین، از صدای تیزِ تیر و تفنگ یخ کرده است...

در آغازین لحظههای سال نو میلادی، سالی سراسر صلح و دوستی را در دنیا از جمله برای ایران آرزومندیم... سال نو مبارک! دنیایتان شادِ شاد، و شادیهایتان دنیا دنیا

با مهر و احترام
ژینا نیما

[FENCER]

من ارگ بمم ، خشت به خشتم متلاشی

تو نقش جهان ، هر وجبت ترمه و کاشی

[خودشکوفا]

هورااااا.... بالاخره وا شد... بچه ها حمله کنین تو!!:d

[خودشکوفا]

1. آقا مردیم و زنده شدیم... هنوز هم جدول مفصل مسابقات در نیومده بدونیم این هفته کی جلو زده.. من که روز دوشنبه از خجالت داشتم می مردم... فکر کنین.. همه دوستان و سروران بنده حتی آماتور و استاد فرق نداره! دارند ته جدول با هم رقابت تنگاتنگ می کنند و تو بمونی وسط جدول و نیگاشون کنی...ای دمپایی قرمز مهرداد بر سر من... این درد رو به کی بگم؟ :((
باور کنین یه شبه از غصه ده سال پیر شدم:D

2. کاپیتان عزیز شما بچه اوبادانین؟؟ - لطفا تلفظ محلی خوانده شود - عامو سی چه آواتارتو عوض کردی؟؟
ببخشید..گویا جواب اومد: سی باد کیچه... ( واسه باد کوچه)
کاپیتان سید رضا درسته نه؟؟ ما در محاصره ساداتیم در سایت بورسی... سید یاسر و سیدرضا و ... دستها بالا;)

3. یه سهم اکازیون می خوام برای خرید یکشنبه بهتون معرفی کنم که هم فاندش مورد تایید یاسره هم رانتشو بیلی تایید کرده هم امواجشو محسن جون. ضمن اینکه سیدجعفر هم روش نظر مثبت داره بنابراین سه روز اول صف خریدش تضمینه... احساس خودم هم پشتشه...
می دونم که دهنتون آب افتاده... گروه بسیار شیکی هم داره ها...
فقط حیف که اسمش یادم رفته!! :">
آقا تو رو خدا فقط فحش ندین:p

4. هیچ جا واسه من فورام بورسی نمی شه... چند تا سایت همسایه رو هم سر زدم اما به دلم نچسبیدن... شایدم از غریبی بود!! عوضش جاهای عجیبی بودن... اونجا وسط بحث اقتصادی یه باره دو تا پا رو می گرفتن بالای اعتقاد طرف گفتگو و دیری دیدیم دام دام دام!!! اصلا نظارت پظارت یا نداشت یا اگه داشت حال نداشت... من محیط سختگیر و خشن رو دوست ندارم اما انقد هوا پس بود اون طرفا که در دل هزار رحمت فرستادم به همین سختگیری های سایت خودمون... عوضش محیط پاکی داره...
چی؟.. باز منفی بافیا شروع شد...نشد حرفی بزنیم و موج منفی نیاد...عزیز جون گهگاه هم حالا این مهربان جان ما بساط سفته بازی به پا کرده که کرده... به کسی چه مربوط؟!! حالا با دو ملیون تومن این بنده خدا سهم آفتابه سازی هم بالا رفت که رفت!!
مهم اینه که پاقدمش خوب بوده...>:D<

5. یاسر کم پیداست. گویا یه نامرد قضیه زن دومش رو به گوش اولی رسونده... :O
زیادپیدا باش عزیییییز:x