پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد
مصدق سفید یا سیاه
ناگفته های مصدق
تاریخ یک علم است اما در ایران محدود شده به قصه نویسی های عجیب و غریب و قهرمان سازی های افسانه ای. دیگر عیب ما در تحلیل یک فرد،نگاه صفر و صدی است یعنی یک فرد مطلق خوب و مطلق بد میپنداریم.
برای خواندن این یادداشت [تعصب بیجا مانع درک است] و من سعی کردم به نقاط خاکستری کارنامه مصدق نگاهی گذرا داشته باشم.
۱- والی گری استان فارس
محمد مصدق که به خواست میرزا حسن خان مشیرالدوله (نخست وزیر وقت)تازه از خارج به ایران برگشته بود در تاریخ نوزدهم مهر ۱۲۹۹ به والی گری (استانداری)فارس منصوب شد. در مورد چگونگی انتصاب او میگویند چند خانواده با نفوذ شیراز که انگلیسی مآب هستند طرفدار انتصاب مصدق به سمت والیگری می باشند و حتی حاضر به پرداخت وجوهی برای مخارج والیگری اون می شوند و بدین ترتیب اوضاع به گونه ای ميشود كه حكومت مركزي كه نياز به بودجه و خزانه داشت، با استانداري مصدق به شدت موافق می شود تا بار خزانه كمتر شود. داستان حقوق نگرفتن وی و در راه خدمت به مردم بی مزد کار کردن از اینجا نشات گرفته. سن و سال وی که آن موقع سی و اندی سال بیشتر نبوده دال بر تایید صحبت های فوق است که بدون شایسته سالاری و با کمک تلگراف های سفیر وقت انگلیس به مقام والی گری رسیده است.
۲-سرکوب مردم تنگستان
مردم تنگستان با استعمار انگلیس در آن منطقه به مبارزه میپرداختند و زیاد به مذاق انگلیسی ها خوش نیامده بود.به نقل از کتاب محمد صادق تهرانی (صفحه ۱۱۹) مصدق در جواب انگلیسی ها چنین پاسخ میدهد: «شما در مقام مقابله با تنگستانیها برنیایید برای اینکه نسبت به شما کینه پیدا خواهند کرد. ما خود آنها را مجازات میکنیم تا نظر شما تأمین شود.»درجای دیگر نطق کردند: «بنده مأمورين خوب از انگلستان ديدهام. من مأمورين بسيار شريف و وطندوست از انگلستان ديدهام. من مذاكراتي در شيراز و در تهران با اينها دارم. يك روز ماژور هوور قنسول انگليس آمد و به من گفت: ما حكم دادهايم تنگستانيها را تنبيه بكنند. من حالم به هم خورد. گفت: شما چرا حالتان به هم خورد؟ گفتم: چون اين صحبتي كه كرديد در نفع شماست نه در نفع ماست. گفت: توضيح بدهيد. گفتم: شما پليس جنوب را مأمور تنبيه تنگستان بكنيد بر منفوريت آنها افزوده ميشود. تنگستانيها اگر شرارت ميكنند من تصديق ميكنم اگر بعضي از آنها راهزني دارند من تصديق دارم. اگر آنها را پليس جنوب تنبيه كند آنها جزء شهداء و وطنپرستها ميشوند و من راضي نيستم. ولي اگر من كه والي هستم آنها را تنبيه كنم به وظيفه خود عمل كردهام و كار صحيحي كردهام. گفت: توضيحات شما مرا قانع كرد شما كار خودتان را بكنيد من از شما تشكر ميكنم. بعد از چند روز من تنگستان را امن كردم و ماژور هوور آمد از من تشكر كرد...» (سياست موازنه منفي در مجلس چهاردهم، ج 1، ص 23).دلیل صحبتای های فوق را شاید بتوان ساده اندیشی وی در آن عصر دانست .
۳- در خواست تابعیت سوییس
یکی از مولفههایی که با شدت زیادی به آن پرداخته میشود، وطنپرستی مصدق و عرق شدید او به ایران است اما بررسی کتاب خاطرات و تالمات نشان میدهد، مصدق ضمن علاقه به وطن، جنبهای از وطنپرستی خود ارائه نمیدهد. مصدق که حدود ۴ سال تحصیل در رشته حقوق و کارآموزی در این رشته را در سوئیس گذارنده است، ضمن اینکه در جایی از کتاب مینویسد، به مامور راه آهن سوئیس گفتم سوئیس کشور دوم من است.در صفحه ۱۱۸ کتاب خود می نویسد :من همیشه در این فکر بودم اگر روزی نتوانم در ایران به وطن خود خدمت کنم محل اقامت خود را در سوئیس قرار بدهم.وی برای تابعیت سوئیس درخواست داد ولی به دلیل قوانین تابعیتی سوئیس که حضور ۱۰ ساله در آن کشور بود ولی مصدق فقط ۴ سال حضور داشت تابعیت سوییس به وی اعطا نشد.
۴-مصدق قاجار زاده
برخلاف آنچه شهرت دادهاند، مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. پدرش میرزا هدایت الله آشتیانی وزیر دفتر ناصرالدین شاه از خانواده مستوفیان آشتیانی از ایل بختیاری بود و مادرش شاهزاده نجم السلطنه نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایب السلطنه ایران بود. به عبارتی مادرش دختر عموی ناصرالدین شاه بود. محمد مصدق در با توجه به روابط فامیلی خود و با وجود سن کم به مستوفی گری خراسان گمارده شد.
مصدق سفید یا سیاه
ناگفته های مصدق
تاریخ یک علم است اما در ایران محدود شده به قصه نویسی های عجیب و غریب و قهرمان سازی های افسانه ای. دیگر عیب ما در تحلیل یک فرد،نگاه صفر و صدی است یعنی یک فرد مطلق خوب و مطلق بد میپنداریم.
برای خواندن این یادداشت [تعصب بیجا مانع درک است] و من سعی کردم به نقاط خاکستری کارنامه مصدق نگاهی گذرا داشته باشم.
۱- والی گری استان فارس
محمد مصدق که به خواست میرزا حسن خان مشیرالدوله (نخست وزیر وقت)تازه از خارج به ایران برگشته بود در تاریخ نوزدهم مهر ۱۲۹۹ به والی گری (استانداری)فارس منصوب شد. در مورد چگونگی انتصاب او میگویند چند خانواده با نفوذ شیراز که انگلیسی مآب هستند طرفدار انتصاب مصدق به سمت والیگری می باشند و حتی حاضر به پرداخت وجوهی برای مخارج والیگری اون می شوند و بدین ترتیب اوضاع به گونه ای ميشود كه حكومت مركزي كه نياز به بودجه و خزانه داشت، با استانداري مصدق به شدت موافق می شود تا بار خزانه كمتر شود. داستان حقوق نگرفتن وی و در راه خدمت به مردم بی مزد کار کردن از اینجا نشات گرفته. سن و سال وی که آن موقع سی و اندی سال بیشتر نبوده دال بر تایید صحبت های فوق است که بدون شایسته سالاری و با کمک تلگراف های سفیر وقت انگلیس به مقام والی گری رسیده است.
۲-سرکوب مردم تنگستان
مردم تنگستان با استعمار انگلیس در آن منطقه به مبارزه میپرداختند و زیاد به مذاق انگلیسی ها خوش نیامده بود.به نقل از کتاب محمد صادق تهرانی (صفحه ۱۱۹) مصدق در جواب انگلیسی ها چنین پاسخ میدهد: «شما در مقام مقابله با تنگستانیها برنیایید برای اینکه نسبت به شما کینه پیدا خواهند کرد. ما خود آنها را مجازات میکنیم تا نظر شما تأمین شود.»درجای دیگر نطق کردند: «بنده مأمورين خوب از انگلستان ديدهام. من مأمورين بسيار شريف و وطندوست از انگلستان ديدهام. من مذاكراتي در شيراز و در تهران با اينها دارم. يك روز ماژور هوور قنسول انگليس آمد و به من گفت: ما حكم دادهايم تنگستانيها را تنبيه بكنند. من حالم به هم خورد. گفت: شما چرا حالتان به هم خورد؟ گفتم: چون اين صحبتي كه كرديد در نفع شماست نه در نفع ماست. گفت: توضيح بدهيد. گفتم: شما پليس جنوب را مأمور تنبيه تنگستان بكنيد بر منفوريت آنها افزوده ميشود. تنگستانيها اگر شرارت ميكنند من تصديق ميكنم اگر بعضي از آنها راهزني دارند من تصديق دارم. اگر آنها را پليس جنوب تنبيه كند آنها جزء شهداء و وطنپرستها ميشوند و من راضي نيستم. ولي اگر من كه والي هستم آنها را تنبيه كنم به وظيفه خود عمل كردهام و كار صحيحي كردهام. گفت: توضيحات شما مرا قانع كرد شما كار خودتان را بكنيد من از شما تشكر ميكنم. بعد از چند روز من تنگستان را امن كردم و ماژور هوور آمد از من تشكر كرد...» (سياست موازنه منفي در مجلس چهاردهم، ج 1، ص 23).دلیل صحبتای های فوق را شاید بتوان ساده اندیشی وی در آن عصر دانست .
۳- در خواست تابعیت سوییس
یکی از مولفههایی که با شدت زیادی به آن پرداخته میشود، وطنپرستی مصدق و عرق شدید او به ایران است اما بررسی کتاب خاطرات و تالمات نشان میدهد، مصدق ضمن علاقه به وطن، جنبهای از وطنپرستی خود ارائه نمیدهد. مصدق که حدود ۴ سال تحصیل در رشته حقوق و کارآموزی در این رشته را در سوئیس گذارنده است، ضمن اینکه در جایی از کتاب مینویسد، به مامور راه آهن سوئیس گفتم سوئیس کشور دوم من است.در صفحه ۱۱۸ کتاب خود می نویسد :من همیشه در این فکر بودم اگر روزی نتوانم در ایران به وطن خود خدمت کنم محل اقامت خود را در سوئیس قرار بدهم.وی برای تابعیت سوئیس درخواست داد ولی به دلیل قوانین تابعیتی سوئیس که حضور ۱۰ ساله در آن کشور بود ولی مصدق فقط ۴ سال حضور داشت تابعیت سوییس به وی اعطا نشد.
۴-مصدق قاجار زاده
برخلاف آنچه شهرت دادهاند، مصدق از یک خانواده فقیر و یا حتی متوسط نبود. او یکی از فرزندان خاندان قاجار بود که قسمت اعظم بدبختیها و عقبماندگیهای ملت ما مربوط به همین خاندان است. پدرش میرزا هدایت الله آشتیانی وزیر دفتر ناصرالدین شاه از خانواده مستوفیان آشتیانی از ایل بختیاری بود و مادرش شاهزاده نجم السلطنه نوه عباس میرزا ولیعهد قاجار و نایب السلطنه ایران بود. به عبارتی مادرش دختر عموی ناصرالدین شاه بود. محمد مصدق در با توجه به روابط فامیلی خود و با وجود سن کم به مستوفی گری خراسان گمارده شد.
نظر