پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
تکنیکال ( بهرام و رفقا )
Collapse
این تاپیک بسته شد.
X
X
-
-
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
هر روز روز مادرست!
سه خاطره
اول) مادرم دیپلمش را که گرفت از گیلان رفت تهران. دهه پنجاه. دانشجو بود و در یک آموزشگاه کنکور گرامر انگلیسی و ریاضی درس داد برای تامین مخارجش. از آن سال تا روزی که مادربزرگ شد، در موسسات مالی، دانشگاه و وزارتخانه کار کرد. بیست سال بعد در دهه هفتاد، من را برده بود شلوار جین بخرم. صاحب مغازه مرد جوانی بود. یادم نیست سوال مادرم در مورد جنس پارچه جین چه بود که فروشنده مارک داخل آستر را گرفت طرف من و با نیشخند گفت:
«بیایید این رو برای مادرتون بخونید که مطمئن بشند جنسهای ما مستقیم از ماوی ترکیه میاد!»
خشکم زده بود. گفتم: من برای ایشون بخونم؟
مادرم نگاهش میکرد. با صدای بسیار آرامی که مخصوص وقتهای بسیار عصبانی شدنش بود گفت:
«پسر جان، روزی که من بلد شدم انگلیسی بخوانم شما دنیا نیامده بودی. کاش یاد بگیری که هر زن ساده بدون آرایش میانسالی دیدی، پیشفرض نداشته باشی بیسواد و پرت است آنقدر که از پس خواندن مارک تقلبی روی آستر شلوارجین بچهاش برنمیآید.»
کیف کرده بودم از این جواب! ?
دوم) داشتیم با تاکسی میرفتیم خانه مادربزرگم. مادرم مثل همیشه مودبانه گفت:
«آقا خیلی ممنون. همینجا نگه دارید لطفآ، بفرمایید»
و پول را داد. راننده هم باقی پول را گرفته بود سمت مادرم «باقی پولتون حاج خانم!»
جوان و خوشپوش بود. مادرم گفت:
«من مکه نرفتم!»
راننده گفت: «خیلهخب، مادر. بقیه پولت!»
مادرم برگشت نشست. درِ خودرو باز بود و من وسط خیابان ایستاده بودم. مادرم بلند و شمرده گفت:
«یک اتفاق بدی روزی در این مملکت افتاد که فرهنگ حرفزدن ما از آقا و خانم رسید به حاجی و حاجیه. ببین؛ من خواهر، مادر یا حاج خانم نیستم. من وقتی به کسی میگویم آقا، باید به من بگوید خانم. من میگویم بفرمایید آقا. من یک خانمم. تو باید بگویی بفرمایید خانم. محترمانه هم بگویی»
سوم) کنار خانهمان فروشگاه صنایع دستی باز شده بود. مرد آرام وخجول هنرمندی کارهای دستسازش را همانجا میساخت و همسر سر و زباندارش مسئول فروش بود. فروشگاهشان آب نداشت. همیشه وقت و بیوقت زنگ خانه ما را میزد برای برداشتن آب.
آن سالها مادرم پستی داشت که ساعتهای زیادی باید بین چند ساختمان اداری دانشگاهها رفت و آمد میکرد. رانندگانی میآمدند دنبالش (برخوردش کلآ نگاه از بالا به پایین کارفرما و راننده نبود هیچوقت. هر وقت برای ما شیرینی یا غذا میخرید؛ یک جعبه جدا برای رانندهاش سفارش میداد و میگذاشت روی صندلی عقب چون خودش همیشه کنار دست راننده مینشست.) امتحان حسابدار رسمی دادگستری را داده بود. گزینش اخلاقی مرحله آخر بود. آمده بودند از دادگستری تحقیق و رسیده بودند به فروشگاه صنایع دستی. خانم فروشنده در توصیف اخلاق خانواده ما گفته بود:
آقاشون مرد مهربان خوبیه. دخترشون به موقع میره میاد. خود خانمه ولی سوار ماشین مردهای غریبه است همیشه. با یه مدل ماشین صبح میره، با یه مدل ماشین شب دیروقت میاد ... معلوم نیست با کدومشونه!
مادرم که طبعا آن سال امتیاز ممیز مالی رسمی دادگستری را گرفت و روسیاهی هم به ذغال ماند. آخرین باری که خانم فروشنده به عادت همیشگی صبح بیوقت جمعه زنگ خانه ما را زد برای آب، مادرم رفت پایین و باهاش گپی دوستانه زد. بهش گفت: «عزیز، این رانندهها که شما میبینی معشوق من نیستند. کارمند منند! هر زنی که شبی از خودرویی پیاده میشود لزوما خدمات جنسی نداده که پول بگیرد! گاهی اینجور هم فکر کن که شاید خودرو را اجاره کرده صاحبش را هم استخدام کرده و بخاطر رانندگی بهشان حقوق هم میدهد. مثالش؟ من.سلامت باشی»
آن روز آخرین صبح جمعه بود که کسی زنگ خانه ما را زد برای بردن آب ...
سالها از آن روزها گذشته. هنوز مطمئن نیستم که کلیشهها به حد مطلوب اصلاح شده باشند. که هنوز مردها علیه زنها و زنها علیه خودشان به ستیز برنخیزند. اما مطمئنم با همه قلبم که نسلی داریم جوان و جسور ؛ نسلی نو ایستاده روی شانه غولهای پیش از خود که بسیار بهتر میبینند.
بهیاد و برای مادربزرگم رخساره خانم. که به بچههایش میگفت:
درس بخوانید تا برای خودتان کسی باشید و مثل من مجبور نباشید حرف بخورید.
بهیاد و برای مادرم آتیه خانم. که آنقدر زحمت کشید تا برای خودش همان زنی شد که دخترش به او اقتدا کند.
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
پس دزد کسیه که فکرش را نمیکنی نه کسی که متهمش میکنی
بانوان این کشور از قدیم حجاب داشتند
اما این روزها بلوای حجاب ساختند تا چند صباحی در سیاست باشند
خوب میدونند که اگر موضوع حجاب یا فیلترینگ را پیش نکشند جایگاهی ندارند
زنهای مردم را لخت و بی حجاب میکنند تا رای بیارند
چه میکنه این سیاست و قدرت طلبی
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بورسفام پست شده است View Postپس دزد کسیه که فکرش را نمیکنی نه کسی که متهمش میکنی
بانوان این کشور از قدیم حجاب داشتند
اما این روزها بلوای حجاب ساختند تا چند صباحی در سیاست باشند
خوب میدونند که اگر موضوع حجاب یا فیلترینگ را پیش نکشند جایگاهی ندارند
زنهای مردم را لخت و بی حجاب میکنند تا رای بیارند
چه میکنه این سیاست و قدرت طلبی
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
یگان گشت ارشادزنان تشکیل شد...البته نه باچادر...بلکه بامانتوشلوار!!!!...چون گفته شده زنان بامحدودیت چادر نمیتونن !!!ماموریت جمع کردن بدحجابهارا انجام دهند...یعنی حاضرن زنهاشونو لخت بفرستند وسط خیابون تا حکومتشون سرپا بمونه...
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
خفنرمدارک و مستندات درخواست #افزایش_سرمایه شرکت #فنر_سازی_خاور سرمایه فعلی: 2,500,000 میلیون ریالتعداد سهام قابل انتشار: 1,500,000,000 سهم درصد افزایش سرمایه: 60 درصدمبلغ افزایش سرمایه: 1,500,000 میلیون ریال موضوع افزایش سرمایه: اصلاح ساختار مالی و جلوگیری از خروج نقدینگیمحل تأمین افزایش سرمایه:▫️ مبلغ 1,500,000 میلیون ریال از محل سود انباشته سهم بنیادی خشک بعد از اصلاح خودرو این پیشتاز است
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بورسفام پست شده است View Postپس دزد کسیه که فکرش را نمیکنی نه کسی که متهمش میکنی
بانوان این کشور از قدیم حجاب داشتند
اما این روزها بلوای حجاب ساختند تا چند صباحی در سیاست باشند
خوب میدونند که اگر موضوع حجاب یا فیلترینگ را پیش نکشند جایگاهی ندارند
زنهای مردم را لخت و بی حجاب میکنند تا رای بیارند
چه میکنه این سیاست و قدرت طلبی
اینکه در پیش از انتخابات از ناهنجاری ها در تمامی عرصه های آن سوئ استفاده میشه تا رای بیشتری بیاورند کاملا درست است و تمامی کاندیداها در این نظام از این موارد سوئ استفاده کرده اند
بعضی هاشون در مورد تورم و گرانی و فساد قبل از انتخابات داد میزدند وبعد از انتخابات بیشترین گرانی و تورم را بوجود آوردند مثل رییسی و دولت فعلی
موضوع اصلی ساختارهای کشور ماست که وضعیت فعلی را بوجود آورده است و وضعیت فعلی دقیقا به عملکردهای صاحبان قدرت وابسته است
کاملا عامدانه و مهندسی شده رفتار میکنند
پوشش تمامی افراد جوامع بشری چه زن و چه مرد موضوعی شخصی است و کاملا اختیاری است و هیچ حکومتی حق دخالت در امور شخصی مردم را ندارد
این حکومت عامدانه به درک و شعور مردم توهین میکند و همیشه دخالت از بالا به پایین داشته
مردم با شعور میفهمند که این وضعیت فعلی را همین نظام بوجود آورده است و بهمین دلیل تمرد را در تمامی عرصه ها انجام میدهند و خواهند داد
ارادت
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
.
?داستانی دلنشین با یک نتیجهگیریِ قابل تامل
از بهبهان تا پاریس
ایرج پزشکزاد
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم. روستایی که با یک رودخانه فصلی.
روستا دو تکه شده بود،
اینور رود و اونور رود!
ما کودکان روستا نسبت به اینور رود تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچههای اونور رود دعوا میکردیم! در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی اونوریها پسرخاله و پسردایی و … اقوام نزدیک ما بودند. اما ملاک برای ما ( رود ) بود!
بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم که اتفاقاً بچههای روستای کناری هم اونجا میاومدن!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچههای روستای کناری بحث و نزاع داشتیم
القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزا روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم
میرفتیم روستای دورتر
جایی که ما و بچههای روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچههای روستای دورتر!
آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه روستای دورتر متحد شدیم
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی در بهبهان!
اونجا بود که فهمیدیم که ایبابا ما و روستای کناری و روستای دورتر و…، همه «لر » هستیم و برادریم!!
دشمن مشترک ما، «بهبهانیها» هستن!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان میشدیم و البته بهبهانیها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما میاومدن.
بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! اونجا بود که فهمیدیم، عربها اصل دشمن ما هستن و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستن و در نتیجه، ما و بهبهانیها متحد شدیم برعلیه اعراب!
بهبهانیها جُک میساختن علیه عربها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده میخواستن ما لرها حامی اونا بودیم!
عربها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری میکردیم!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک! آنجا بود که ما لرها و بهبهانیها و عربها و دزفولیها و …،
را یک کلمه خطاب میکردن؛ «خوزستانیها».
دیگر ما لرها و بهبهانیها با عربهای اهواز و شادگان برای هم شده بودیم برادر و همپیمان،برعلیه ترکها.اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم!
القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم اون طرفتر روی چمنها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آروم به من میزنه! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشه.
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمنها ممنوعه!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدی من ایرانیام؟
طرف خودش رو معرفی کرد. از ترکهای ارومیه بود. میگفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمیخوابه! فقط ایرانیها اهل چرت بعد از ظهرند!
تازه کسی روی چمن دراز نمیکشه، اون هم فقط کار ایرانیهاست!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
اکنون که به سن پنجاه سالگی رسیدیم،
حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشتهایم و درک میکنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...، همه «انسان» هستند و مثل خود ما.
تعصب نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست. هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بیارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانیتر و انسانیتر میاندیشه.
باز هم درک خودم را بالاتر برده و همه دینها رو در هم ادغام کردم و دینی ساختم بنام انسانیت و با بی دینها هم کنار آمدم تا با ابزاری بنام دانش کره زمینی پر از انسانهای صلح دوست و شرافتمند داشته باشیم .
به راستی گام و قدم بعدی چیست؟
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
سناریو توطئه....
شاخص جعلی را با 4 تا سهام دولتی سوگلی بنجل
مثل فرابورس-بورس-برکت-
انرژی-خودرو-خساپا فرغان والخ.... بالا بردند 60 درصد....
با امدن خضرت ترامپ (ص)
به حسینیه سفید
واحتمال حمله قریب الوقوع بی بی به ایران
چاره ای به جز اصلاح شاخص حعلی نیست...
شاخص جعلی وشاخص ساز جعلی اصلاح میکند
ودر نتیجه برای کم اهمیت دادن وقایع
ناچارا مجبور میشوند
دستور بالا رفتن سایر سهام
جامانده از رشد را بدهند
نظر
-
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
به بورس دکتر همتی باهوش خوش آمدید ...
بازاربالاخره متوجه خواهد شد که فضای تیره و تار دوران سیاه خاندوزی و عشقی پایان یافته ...
دوران سیاه پایداری چی ها , خاندوزی ها , عشقی ها , جلیلی و معجزه ی هزاره سوم به تاریخ پیوست ....
همتی یه عطسه بزنه بازار صف خرید می بنده ...
سال 1400ملت اشتباه بزرگی کردند با تحریم انتخابات ...
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط اسد-ص پست شده است View Postسلام بهرام خان خانان شاخص اینطور که نظر شماست به جای صعودی منفجر میشه احتمالا.........
کاملا حرف وکلامتان متین است
بورس و شاخص حال جعلی چنان منفجر شود که مثل انفجار پیجرها همه را در مات و مبهوت فراببرد وندانند که از کجا وچگونه خورده اند...
پایدارچیها-محمودچیها-جلیجی چیها وایضا ابراهیم جیها...و باقرچیها و...را دیوانه خواهد کرد...
دلالها و مسکنیها وتتر خرها ودلارخرها حسرت خواهند خورد
نظر
نظر