تکنیکال ( بهرام و رفقا )

[دفتردار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

با فروش فقط ۱۰۰ تا آپارتمان در کوچه ای از خیابان جردن ، میشه دست گذاشت روی بیش از نیمی از شرکت های بورسی ...!!!

تيسابه لينگ کجاست؟
خبری ازش دارید؟

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

تيسابه لينگ کجاست؟
خبری ازش دارید؟

دفتر دار حافظه ات را خوب تست کردم ...خوب

سخنان گهر بار تیراژه لینک از خطه ی سرسبز شمال

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

اجازه بده پاورقی هم من اضافه کنم.

درایران این قطعه را به نام ((قایقرانان رود ولگا)) می شناسند.

رود ولگا برای ایران به اندازه روسیه حیاتی است!

رود ولگا طولانی ترین و پرآب ترین رود روسیه که از جنگل های سیبری درشمالغرب روسیه سرچشمه می گیرد ودر ادامه رودهای زیادی همانند رود مسکو به ولگا ملحق می شوند ونهایتا به دریای خزر می ریزد.

بیش از 70% آب دریای خزر را رود ولگا تامین می کند اگر ولگا نباشد دریای خزر هم همانند دریاچه ارومیه در معرض نابودی قرار می گیرد.

همه سرسبزی و پرآبی استانهای شمالی کشور را مدیون رود ولگا هستیم!

سهم رودهای ایران (ازسفید رود تا گرگان رود) در تامین آب دریای خزر کمتر از10% می باشد!.

درطول مسیر طولانی رودولگا قایقرانان به امر جابجایی کالا و مسافر و ماهیگیری مشغول هستن. ودرهنگام کار یک سرودی را زمزمه می کنند واین آهنگ براساس همان سرود محلی قایقرانها ساخته شده است.

شکوه وبزرگی و پر خیر وبرکت بودن رود ولگا را ما ایرانی ها بخصوص شمالی ها با این آهنگ احساس می کنیم!

اجرایی بی نظیر: قایقران رود ولگا

[دفتردار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

دفتر دار حافظه ات را خوب تست کردم ...خوب

سخنان گهر بار تیراژه لینک از خطه ی سرسبز شمال

سوالم این بود که تيسابه لينگ در اوج بازار در 99 می گفت... چند تا کوچه جردن برابر با کل بورس... گفتم شاید خبر داشته باشی آیا در این سایت یا فضای مجازی هست یا نه؟
اما اینکه وقت نواختن شده تا یکشنبه هفته بعد باید صبر کرد تا دقیق تر معلوم شود... ببینیم شستا با انتشارآگهی جدیدش و همچنین فولاد چکارخواهند کرد!
بنظرمن فردا اول دیماه شستا باصف خرید شروع و در اواسط روز صفش عرضه می شود.
فولاد از همان اول صبح گیج خواهد زد!
ارزش معاملات می گوید هنوز وقت نواختن نشد. 400/9/30

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

[QUOTE=دفتردار;952101]

سازها را کوک کنیم؟

شنبه قبل نشد ...

بالاخره از شنبه ای دگر خواهیم نواخت ...

نشد , یکشنبه ...

فصل نواختن بسیار نزدیک است ... بسیار

کوک کنید ...

فصل نواختن بالاخره رسید ....

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

سوالم این بود که تيسابه لينگ در اوج بازار در 99 می گفت... چند تا کوچه جردن برابر با کل بورس... گفتم شاید خبر داشته باشی آیا در این سایت یا فضای مجازی هست یا نه؟
اما اینکه وقت نواختن شده تا یکشنبه هفته بعد باید صبر کرد تا دقیق تر معلوم شود... ببینیم شستا با انتشارآگهی جدیدش و همچنین فولاد چکارخواهند کرد!
بنظرمن فردا اول دیماه شستا باصف خرید شروع و در اواسط روز صفش عرضه می شود.
فولاد از همان اول صبح گیج خواهد زد!
ارزش معاملات می گوید هنوز وقت نواختن نشد. 400/9/30

بازار همیشه از کوچک ها استارت زده ...

اول کوچک ها و متوسط ها ...

تیسابه احتمالا هست

مشکوکم به یکی از آیدی ها

[دفتردار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

بریم به یلدا جمع خانواده.
شب خوش.

["Midas"]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

نوشته اصلی توسط بهرام نامدار
با این شاخصی که می بینیم مجددا شبیه قدیم ها در تالار بورس می توان گفت :

" هرکس سیمان ندارد , ایمان ندارد "

دشتها آلوده است

در لجنزار گل لاله نخواهد رویید.

در هوای عفن آواز پرستو به چه كارت آید؟

فكر نان باید كرد

و هوایی كه در آن نفسی تازه كنیم

گل گندم خوب است

گل خوبی زیباست

ای دریغا كه همه مزرعهی دلها را

علف هرزهی كین پوشانده است!

هیچ كس فكر نكرد كه در آبادی ویران شده، دیگر نان نیست!

وهمه مردم شهر، بانگ برداشته اند كه چرا سیمان نیست!؟

و كسی فكر نكرد كه چرا ایمان نیست!

و زمانی شدهاست كه به غیر از انسان، هیچ چیز ارزان نیست

هیچ چیز ارزان نیست!

"حمید مصدق"

پ.ن:

البته سهام هم ارزان است

["Midas"]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

[QUOTE=بهرام نامدار;956504]

سازها را کوک کنیم؟





کوک کنید ...

فصل نواختن بالاخره رسید ....

بهرام خان،
بدون تصویر حس و حالی ندارد، تصویر نوازنده را بگذار

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

اجرایی بی نظیر: قایقران رود ولگا

پالیوشکا پولیه اجرا اندره ریو

["Midas"]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

بهرام خان از شعارت در مصاحبه ها استفاده می کنند..



کمبود سیمان نداریم، کمبود ایمان داریم!


بنیانگذار صنعت نوین بتن در ایران در یادداشتی با اشاره به هزینه بر بودن تولید سیمان، صادرات هر تن از آن به قیمت ۱۲ تا ۱۴ دلار در دولت قبل را نوعی خیانت دانست.
به گزارش ایسنا، در یادداشت علی اصغر کیهانی آمده است: گزارش اخیر مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با عنوان "بررسی مشکلات ساختاری صنعت سیمان و دلایل آشفتگی بازار در هفتههای اخیر" تنها گوشه ای از فاجعه بزرگی است که درباره رانت پنهان نفتی در سالهای اخیر در کشور ما در جریان بوده و تعدادی سودجوی حرفه ای پشت برخی کارخانه ها به تاراج منابع ملی پرداخته اند و از کنار این تاراج، چند دوجین مدیر سود و پاداشهای میلیاردی به جیب زدهاند.

["Midas"]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

بعضی ایمان کم دارند میگویند سیمان کم داریم! +عکس

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

ایول میداس ...

آقا نمیتونم جلو خنده ی خودم را بگیرم ...

شعار شوخی شوخی ، جدی شد


آقا دمت گرم ....

[بهرام نامدار]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

می گویند روزی اتابک ابی بکر سعد زنگی،از سعدی پرسید : بهترین و عالی ترین غزل زبان فارسی کدام است؟
برایم بفرست تا غذای جان خود کنم...
سعدی در جواب یکی از غزلهای جلال الدین محمد بلخی_مولوی،را با این مَطلع می خواند که محتوایش این است:

هر نفس اواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم،عزم تماشا کِراست...
.
و این غزل را برای اتابک فرستاد و پیغام داد ((هرگز اشعاری بدین شیوایی سروده نشده و نخواهد شد...ای کاش به روم می رفتم و خاک پای جلال الدین را بوسه می زدم))

هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست
ما به فلک میرويم عزم تماشا که راست

ما به فلک بودهايم يار ملک بودهايم
باز همان جا رويم جمله که آن شهر ماست

خود ز فلک برتريم وز ملک افزونتريم
زين دو چرا نگذريم منزل ما کبرياست ....




(برگرفته از تاریخ عرفان و عارفان ایرانی،رفیع حقیقت ۵۱۱ )

[Mehrsana]

پاسخ : هدف شاخص : 2,100,000 واحد

در روزگاران گذشته، دزدی وارد شهر بزرگی شد، گشتی در بازار شهر زد و فهمید مردم این شهر دادوستد پررونقی دارند و روزانه پول زیادی در بازار ردوبدل میشود. دزد تصمیم گرفت شب كه همه در حال استراحت هستند و بازار خلوت است با شاه كلیدش قفل یكی از مغازهها را باز كند. به این امید كه با این كار پول خوبی میتواند به دست آورد. وقتی شب شد و مغازهها یكی بعد از دیگری تعطیل شدند كم كم بازار خلوت شد و دزد توانست دكّانی را زیرنظر بگیرد، پس وسایلش را جمع كرد و نیمههای شب به در دكان موردنظرش رفت. دسته كلیدش را درآورد و مشغول امتحان كردن كلیدهایش شد تا ببیند با كدام كلید میتواند قفل مغازه را باز كند.ولی هرچه كلیدهایش را امتحان كرد، موفق نشد قفل دكان را باز كند. دزد كه با چشم خود دیده بود یكی از خریداران در این مغازه چقدر پول به صاحب مغازه داده و احتمال میداد كه حداقل مقداری از این پول در دكان مرد بازاری باقی مانده باشد با خود گفت: هر جور شده باید قفل این دكان را باز كنم. او وسایلش را دوباره نگاه كرد و ارهی باریكی را دید و تصمیم گرفت با آن ارهی نازك آرام آرام قفل را ببرد و در مغازه را باز كند و كارش را شروع كرد.طبقه بالای دكان در بازار اتاقی بود كه تعدادی از كارگران بازار آنجا زندگی میكردند. كارگران بیچاره كه تمام روز را به سختی كار میكردند شبها به خواب عمیقی فرو میرفتند. نیمههای شب یكی از این كارگران صدای آرام و یكنواختی را شنید. سرش را از پنجره بیرون برد و خوابآلود نگاهی به محل گذر بازار انداخت و مردی را دید كه روی سكوی جلوی دكان نشسته از همان بالا از او پرسید: عمو چه كار میكنی؟دزد كه حواسش به گذر بازار بود ولی توقع نداشت از بالای سرش كسی چنین سؤالی از او بپرسد، سرش را بالا گرفت و دید فردی كه از او سؤال میپرسید: كارگر سادهی بازار است. گفت: هیچی، عموجان اینجا نشستهام یاد بدبختیهایم افتادهام و در دل شب دارم تار میزنم!

كارگر خوابآلوده پرسید: تار میزنی؟ پس چرا صدای خش خش میدهد. دزد جواب داد آن هم از بدبختی من است. از دیشب تا حالا دارم كوكش میكنم بلكه تا صبح كوك شود و فردا صدایش درآید. كارگر بیچاره كه خستهتر از این بود كه بخواهد از حرفهای او سردربیاورد. گفت: خوش باش. و رفت تا بخوابد.

دزد با خیال راحت كارش را ادامه داد، قفل را برید و توانست خود را به داخل دكّان برساند. او همان طور كه نقشه كشیده بود پول زیادی را برداشت و فرار كرد. فردا صبح مرد صاحب مغازه به در مغازهاش آمد و خواست تا قفل آن را باز كند ولی در كمال تعجب دید، قفل بریده شده، مرد دكان دار در را باز كرد و وارد مغازه شد. وقتی متوجه شد مقدار زیادی از اموالش را دزد با خود برده شروع كرد به داد و بیداد كه ای وای، دزد نامرد دیشب به دكّان من دستبرد زده و داراییهایم را برده.با این سروصدا كارگرانی كه در طبقهی بالای دكان خوابیده بودند سراسیمه خود را به پایین رساندند و در كمال ناباوری دیدند كه دزد دیشب به دكان این مرد آمده و بیشتر اموالش را با خود برده.كارگری كه شب گذشته خوابآلود به دم پنجره آمده بود یادش آمد وقتی مردی را دیده بود كه روی سكوی جلوی دكّان نشسته بود و صدای یكنواخت در دل شب به گوش میرسید از او پرسید این صدای چیست؟ پاسخ داد: دارم تار میزنم الان صدایی ندارد فردا صبح صدایش درمیآید.


پ.ن : فعلاً تیم آقای رییسی دارن سازشون رو کوک میکنن... فرداها صداش درمیاد!