اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • EHSANI
    ستاره‌دار(3)
    • Sep 2020
    • 2075

    #8206
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    جگرِ عشق نداری سفرِ شیر نرو /:.yead.:/


    دوستان قدر این فضای مجازی رو بدونید !
    طرف با شلوارک و رکابی زیر کولر نشسته
    پست میزنه و سیاست شرق و غرب و نقد میکنه !

    قدیماااا اینطوری نبود
    اجتماعات اینقدر بزرگ نبود
    فوقش چند نفر در محل تحصیل یا محل کار
    یا کوچه بازار مثلاً اتاق انتظار پزشک یا آرایشگاه !
    تا میخواستی دو کلمه حرف حق بزنی
    و از ظلمی که به همه مون میشه انتقاد کنی
    فوری یکی که منافعی در بقای وضع فعلی داره ،
    بلند میشد کافه رو به هم میریخت و دهن طرف رو پر خون میکرد
    همین مردم کوچه بازار منظورمه نه خواص سیاسی

    میخوام بگم ،
    شرکت در بحث سیاسی ،
    هیچ فرقی با شرکت در جنگ نداره !
    بحثِ سیاسی کردن ؛
    کتک خوردن داره
    فوحش خوردن داره
    توهین شنیدن داره
    تهمت خوردن داره
    انگ خوردن داره
    طرد شدن داره
    مسدود شدن داره
    محروم شدن داره
    پلیس فتا و اطلاعات و... داره
    زندان و جریمه و شلاق داره
    از شانس بد اگه این وسط بیماری زمینه ای هم داشته باشی
    شاید مرگ هم در انتظارت باشه .

    بحث سیاسی ، حق طلبی و سهم خواهی !
    با سوسول بازی میسر نمیشه
    باید پوست کلفت باشی تا بتونی حق خودتو بگیری


    شاعر می فرماید :

    پای بر چرخ نهد هرکه ز سر می‌گذرد
    رشته چون بی‌گره افتد ، زِ گهر می‌گذرد

    جگر شیر نداری سفر عشق مکن
    سبزه تیغ درین ره زِ کمر می‌گذرد
    نگرش ، همه چیز است .

    نظر

    • afshinamin
      عضو فعال
      • Jul 2013
      • 4495

      #8207
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در حالی که مصوبۀ جدید مجلس مبنی بر سلب اختیار صدور پروانه وکالت از کانون‌های وکلا، با اعتراضات گستردۀ وکلا در ایران روبرو شده است، هیأت مدیرۀ کانون_وکلای_دادگستری البرز در اعتراض به عملکرد نمایندگان مجلس، فعایت‌های خود را از روز دوشنبه ۳۰ مرداد تعطیل اعلام کرد.

      -----------

      خوب نهاد مستقل وکالت هم از بین رفت !

      نظر

      • afshinamin
        عضو فعال
        • Jul 2013
        • 4495

        #8208
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        دویست سال پیش سفارت شوروی
        سال ۵۸ سفارت امریکا
        سال ۹۴ سفارت عربستان


        نگاه کنید چند نفر از دیوار بالا رفتند؟
        چند میلیون نفر تاوان چند نفر را دادند؟

        نتایج چه بود ؟!
        قبل و بعد از این دیوار نوردی ، چه بود و چه شد ؟!!!!

        اینکار مث چوب جادو، حق شما رو تبدیل به نا حق میکنه !
        حیف...
        @hajme_sabzzz

        -----------
        با دلار 350 از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند

        بادلار 50 هزار تومان پایین امدند

        اسم آشتی با عربستان هم شد افتخار

        نظر

        • عباس انصاری
          عضو فعال
          • Jan 2022
          • 1775

          #8209
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          به نظر میاد کشور بطرف استبداد کامل پیش میرود

          نظر

          • Madeiniran
            Banned
            • Dec 2022
            • 390

            #8210
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
            در حالی که مصوبۀ جدید مجلس مبنی بر سلب اختیار صدور پروانه وکالت از کانون‌های وکلا، با اعتراضات گستردۀ وکلا در ایران روبرو شده است، هیأت مدیرۀ کانون_وکلای_دادگستری البرز در اعتراض به عملکرد نمایندگان مجلس، فعایت‌های خود را از روز دوشنبه ۳۰ مرداد تعطیل اعلام کرد.

            -----------

            خوب نهاد مستقل وکالت هم از بین رفت !
            بهتر
            انحصار درست کرده بودن
            هر فارغ التحصیل حقوق با یک امتحان معمولی باید بتونه وکیل بشه
            دیگه باید با هم رقابت کنن و هر کی بهتر بود تو شغل خودش بمونه

            در مورد دکترها هم باید ظرفیت پذیرش بالا بره حداقل در استاندارد جهانی

            نظر

            • بهرام نامدار
              عضو فعال
              • Oct 2020
              • 9392

              #8211
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط Davar پست شده است View Post
              پاسخ رضا پهلوی به پرسشی درباره ۲۸ مرداد:

              «نخست: کودتا به معنی واژگونی قدرت از پایین بالا است، نه از بالا به پایین؛

              دوم: شنیدم از عبارت “دولت منتخب دموکراتیک مصدق” استفاده میشه، ولی اگر قانون اساسی مشروطیت را بخوانید میبینید که نخست وزیر را پادشاه منصوب و و به پارلمان معرفی میکند!

              نخست وزیری هرگز نهادی انتخابی نبود، اگر عزل مصدق را کودتا بنامید آنوقت تغییر تمام کابینه ها کودتا است، بنابراین فکر کنید و قانون اساسی را مطالعه کنید.

              بیایید از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنید، برای اینکه ما نهادی مانند دادگاه قانون اساسی آمریکا در آن دوران نداشتیم که در مورد این بحران در برداشت از"قانون اساسی" داوری کند،

              حالا بیاییم با درس گرفتن از این اتفاق به برطرف کردن نقص بپردازیم!

              .


              ویدئو را دیدم ...
              سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی در اندیشکده ی هادسن ... خدمت داور شاه ( به قول مهدی ۱۳۱۳) عرض کنم :

              شاهزاده به پرسشی در مورد کودتای ۱۳۳۲ پاسخی می دهد که واقعا حیرت آور است. او هجده ساله بود که ایران را ترک کرد.

              این فرصتی مناسب بود که رژیم حقیقی مشروطه را در کشورهای دموکراتیک مطالعه کرده تا در قیاس با آنچه که بنام مشروطه در دوران پدر و پدر بزرگش در ایران رواج داشت، به یک خوانش انتقادی مناسب دست پیدا کند اما گویا فهم او از قانون اساسی مشروطیت ایران، کماکان منطبق بر فهم پدرانش از این قانون است.

              شاهزاده در حالیکه سعی می کند خونسرد باشد، کودتا خواندن عزل نخست وزیر را با این عبارت که "معمولا کودتا از پایین به بالا صورت می گیرد نه از بالا به پایین" بذله گویانه به چالش می کشد. تو گویی در نظر او پادشاه در سلسله مراتب قدرت در راس هرم قرار داشته و نخست وزیر ذیل او تعریف می شود.

              با گذشت این همه سال، اینکه شاهزاده هنوز نمی تواند نهاد تشریفاتی "سلطنت" را از نهاد مسئول "حکمرانی" تفکیک کند واقعا غم انگیز است. طرفه آنکه شنوندگان حاضر نیز برای یک چنین دریافتی از مشروطیت دست می زنند ...
              .

              نظر

              • afshinamin
                عضو فعال
                • Jul 2013
                • 4495

                #8212
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                از نهاد علم به نهاد قدرت

                (نامه‌ محسن رنانی به وزیر علوم)



                جناب اقای دکتر محمدعلی زلفی‌گل

                وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری

                سلام بر شما

                در روزهای اخیر تصویر نامه‌‌ی محرمانه‌ای به تاریخ ۲۰ دی‌ماه ۱۴۰۱ در فضای مجازی در حال چرخش است که نشان می‌دهد وزیر محترم کشور از رئيس محترم جمهوری خواستار صدور دستور برای شروع «طرح زیربنایی و انقلابی جهت تحول ساختاری در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی» شده است. برای من عجیب این است که با گذشت چندین روز، هنوز هیچ دستگاه رسمی در مورد صحت این نامه اظهار نظر نکرده است و به همین علت فضای ابهام، شایعه و نگرانی در این زمینه در جامعه علمی کشور در حال گسترش است.

                شایسته است و انتظار می‌رود که حضرتعالی و وزیر محترم بهداشت به عنوان مدیران دو «سازمان حاکمیتی» که مسئولیت اصلی آنها نظارت بر سازوکارها و استانداردها و رویه‌های حرفه‌ای نظام علمی کشور است نسبت به صحت یا عدم صحت چنین نامه‌ای حساس بوده و نیز به جامعه علمی کشور اطلاع رسانی‌ کنید. خود من در چند روز گذشته در معرض پرسش دهها نفر از همکاران دانشگاهی بوده‌ام که جویای آگاهی و خواستار اقدامی صنفی در این زمینه بوده‌اند.

                آگاهی از صحت این نامه از آن رو برای همکاران دانشگاهی اهمیت دارد که اگر درست باشد به معنی نوعی کودتا از سوی بخش امنیتی نظام سیاسی علیه نظام علم است. در این صورت همان‌گونه که در حوزه سیاست، کودتا موجب سلب مشروعیت نهاد دولت می‌شود و از آن پس اعمال حاکمیت جز با زورِ خشونت و سرنیزه مقدور نیست، در حوزه علم نیز کودتا موجب سلب مشروعیت از سازمان‌های بالادستی ناظر در نظام علم می‌شود و آنگاه دیگر مدیریت در نظام علم جز با اعمال زور عریان و خشونت امکان‌پذیر نخواهد و این به منزله درهم‌ریزی نظام علم است.

                مستحضرید که وزارت علوم یا دانشگاه، خودشان نظام علم نیستند، آنها سازمان‌های حاکمیتی هستند که به عنوان نماینده حکومت برای سامان‌دهی و نظارت بر فرایندهای حرفه‌ای نظام علم تاسیس شده‌اند. چنین سازمان‌هایی حق ندارند سازوکارهای درونی و حرفه‌ای نظام علم را مختل کنند. رابطه وزارت علوم با نظام علم مثل رابطه وزارت اقتصاد با نظام اقتصادی است. بانک مرکزی، گمرک، سازمان بورس، اداره دارایی و دیگر نهادهای وابسته به وزارت اقتصاد، سازمانهای دولتی هستند که کارشان انتظام بخشی به فعالیت بنگاهها و نهادهای مختلف دولتی و بخش‌خصوصی در درون نظام اقتصاد است. عیناً همین وظیفه را وزارتخانه‌های علوم و بهداشت و دانشگاهها در قبال نظام علم دارند. روشن است که اگر وزارت اقتصاد تصمیم بگیرد خارج از سازوکارها و قواعد حرفه‌ای بازار، فعالیت بنگاهها و کارآفرینان موجود را به بهانه‌های مختلف مختل کند، یا آنها را تعطیل و از عرصه اقتصاد اخراج کند و سپس تعداد زیادی بنگاه جعلی یا آدم غیرحرفه‌ای را که صلاحیت و مهارت لازم برای تولید و کارآفرینی ندارند، تحت عنوان کارآفرین، وارد اقتصاد کند، سازوکارهای اقتصادی در بورس، تجارت و بازارهای دیگر فرو می‌ریزد و اقتصاد گرفتار بحران و ‌بی‌ثباتی و حتی فروپاشی می‌شود (وضعیتی که هم‌اکنون نیز تا حدودی با ورود نهادهای نظامی و انتظامی به اقتصاد رخ داده است).

                به همان ترتیب نیز تزریق مکانیکی استادان جعلی، خارج از سازوکارهای نظام علم، به درون نظام علم موجب درهم‌ریزی این نظام می‌شود. نظام علم باوجود این همه مداخله دولتی در چهل سال گذشته همچنان تا حد قابل قبولی، و نه البته مطلوب، پویایی خود را حفظ کرده است (گرچه «درجه زنده بودن» نظام علم در ایران در مقایسه نظام علم جهانی بسیار پایین آمده است). اکنون چنین حرکتی به منزله شلیک نهایی به مغز نظام علم است و نظام علم فروخواهد ریخت. تزریق ۱۵ هزار هیئت علمی به دانشگاهها در فرایندی خارج از فرایند حرفه‌ای تعریف شده موجود، مثل این است که وزارت اقتصاد ۳۸۰ هزار کسب‌وکار و شرکت و بنگاه اقتصادی به صورت جعلی و خارج از فرایند حرفه‌ای بازار، وارد اقتصاد کند. آیا چنین اقدامی موجب فروریختن اقتصاد نخواهد شد؟

                طبق نامه منسوب به وزیر کشور، کمیسیون دانشجویی معاونت سیاسی وزارت کشور مامور بررسی و ارایه پیشنهاد در این خصوص به شورای امنیت شده است. این خود نشان از این دارد که اتاق فکر چنین حرکتی اصولا به صورت غیرحرفه‌ای و خارج از نظام علم و در یک نهاد سیاسی-امنیتی شکل گرفته است. جناب آقای وزیر، ما انتظار داریم که اگر چنین نامه‌ای صحت دارد به ما توضیح دهید که در جلسه شورای امنیت کشور که طبق محتوای نامه، حضرتعالی هم در آن حضور داشته‌اید، «شما در برابر چنین حرکتی چه دفاعی از نظام علم کرده‌اید؟».

                همین اکنون نیز فشارهایی که این دوسال گذشته بردانشگاه آمده دانشگاه را به مرز خفقان رسانده است. ما دو سال است که شاهدیم به صورت خزنده و بی‌سروصدا استادان جوان غیرهمسو، قراردادشان تمدید نمی‌شود یا در حالت معلق و بدون افزایش حقوق سالیانه نگهداشته می‌شوند؛ تعداد زیادی از استادان جوان و دانشمند به علت فشارهای مختلف، خودشان دانشگاه را رها کرده یا مهاجرت کرده‌اند؛ انتخابات مدیریت گروه در برخی دانشگاهها باطل و در مواردی استادان سابقه‌دار بر خلاف رویه تاریخی، صلاحیت‌شان برای مدیریت گروه رد شده است؛ فرایند جذب هیات علمی کاملا شکل صوری گرفته است و همه تصمیمات اصلی برای جذب از گروه آموزشی و دانشگاه به مرکز منتقل شده است. همچنین از یک سو در برخی از دانشگاهها مشاهده شده است که خارج از رویه پذیرفته شده جذب استاد،‌ افرادی به مدیرگروه معرفی شده‌ و از مدیرگروه خواسته شده که برای آنها درس بگذارد و از سوی دیگر فرایند رسمی جذب عملا مختل یا از مسیر معمول خود خارج شده است. خود من شاهد بوده‌ام که تعدادی از دانش‌آموختگان نخبه علم اقتصاد که متقاضی هیات علمی بوده اند عملا پس از آن که چندین بار برای مصاحبه به دانشگاههای مختلف دعوت شدند و با وجود مصاحبه‌های خوب، پذیرش نشدند، ناامیدانه تلاش برای عضویت هیئت علمی را رها کردند و هم اکنون به صورت حسابدار در یک خواروبار فروشی، یا صندوقدار در یک بانک، یا کارمند ساده در یک شرکت فعالیت می‌کنند.

                این فرایند البته از زمان دولت نهم و دهم شروع شد که صدها استاد برجسته دانشگاه را به بهانه‌های مختلف بازنشسته کردند و کیفیت نهاد علم را وارد فرایند نزولی کردند. البته آنها فرصت نکردند آن سه هزار بورسیه محرمانه را (که درنامه منتسب به وزیر کشور هم به آن اشاره شده است) در آن دوره وارد نظام علم کنند. اما اکنون به نظر‌می‌رسد همان فرایند در دوره جدید شکل تازه و تهاجمی‌تری به خودش گرفته است و به نظر می‌رسد اکنون وارد مرحله پاکسازی استادان رسمی جوان هم شده است. فرایندی که دیگر از جنس نزول کیفیت نیست بلکه منجر به سقوط خواهد شد. همین ماه گذشته دو نفر از همکاران دانشمند، محبوب و پرتلاش مرا، با جوسازی و اتهاماتی عجیب از دانشگاه اصفهان تعلیق کرده‌اند. این که چنین اقدامی با نوعی همکاری و هماهنگی جدی بین نهادهای غیر علمی خارج دانشگاه، بخش‌های غیرعلمی داخل دانشگاه و همراهی و جوسازی معدود استادان دارای رانت‌های خاص شکل گرفته است نشانه یک طرح هماهنگ برای هجومی تازه به استادان مستقل و به ساحت نظام علم است. به گمان من این برای دانشگاه یک نشانه و نماد خطرناک است که استادان خاصی که به طور جدی درپی تعلیق همکارانشان هستند، کسانی هستند که پایین‌ترین ارزیابی‌های دانشجویی از نظرکیفیت تدریس را داشته‌اند و حتی برخی کلاس‌های‌شان به علت عدم استقبال دانشجویان تکمیل و تشکیل نمی‌شده است و در مواردی نیز در معرض اخطار برای توقف تدریس هم قرار گرفته‌اند.

                دراین‌جا از همکاران محترم دانشگاهی خود در سراسر کشور درخواست می‌کنم هم نمونه‌های برخوردهای غیرعلمی برای حذف استادان غیرهمسو و هم نمونه‌های تزریق یا جذب نیروهای جدید به دانشگاه، از طریق مسیرهای موازی و خارج از رویه پذیرفته شده علمی را، با حفظ حریم خصوصی آنها، به جامعه دانشگاهی گزارش و معرفی کنند تا وجدان عمومی جامعه علمی بتواند ارزیابی دقیق‌تری از فرایندهای پنهانی که به صورت خزنده ساحت نظام علم را نشانه گرفته‌ است، داشته باشد. ما تاکنون خوش خیالانه گمان می‌کردیم تمام این رویه‌های جدید و خلاف سنت دانشگاهی طبیعی است و به اقتضای مشکلات موجود است یا به علت کاهش تعداد دانشجوی ورودی در دانشگاهها رخ داده است؛ اما اکنون متوجه شده‌ایم که مساله، کاهش نیاز به هيئت علمی نیست بلکه طرح تازه‌ای برای پاکسازی مجدد نظام علم در دستور کار است و درواقع همان طرحی که در نامه منتسب به وزیر کشور به آن اشاره شده عملا و به طور خزنده در حال اجراست. بنابراین در صورت صحت نامه منتسب به وزیر کشور، به نظر می‌رسد نوعی انقلاب فرهنگی دوم از سال ۱۴۰۱ علیه نظام علم شروع شده است و اکنون دارد وارد مراحل عملیاتی تهاجمی‌تر و آشکار خودش می‌شود. اما فراموش نمی‌کنیم که مثل همه پدیده‌های دیگر تاریخ، انقلاب فرهنگی اول، نوعی تراژدی بود و این دومی قطعاً کمدی خواهد بود.

                چرا کمدی؟ چون این شیوه تسخیر دانشگاهها، یا پیشاپیش شکست می‌خورد، یا اگر هم موفق شود دانشگاه را به بهشت کوتوله‌ها تبدیل خواهد کرد و آنگاه دانشگاه مرجعیت خود را از دست خواهد داد. امروز همچنان دانشگاه‌های داخل بویژه دانشگاههای برجسته‌ای مثل تهران، شریف، علامه طباطبایی، شهید بهشتی، اصفهان و ... مرجعیت علم را در ایران حفظ کرده‌اند. وقتی آنها را به بهشت کوتوله‌ها تبدیل کنند مرجعیت این دانشگاهها از دست خواهد رفت و آنگاه مرجعیت علم نیز از داخل کشور به خارج منتقل خواهد شد. همان بلایی که پیشتر بر سر صداوسیما آورده شده؛ یعنی آنقدر محدودیت و سانسور بر آنها اعمال شد تا تبدیل به بهشت کوتوله‌ها شد و سپس مرجعیت این حوزه به رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور منتقل شد.

                کسانی که قرار است در این فرایند نیز به درون نظام علم تزریق شوند باید بدانند که آنان از همان آغاز به عنوان «بِرَند فِیک» (مارک جعلی) شناخته خواهند شد و بخش‌های واقعی و میدانی نظام علم آنها را طرد خواهند کرد وهیچگاه اعتبار علمی واقعی به دست نخواهند آورد. بنابراین انرژی و سرمایه و عمر خود را وارد چنین بازی‌ای نکنند. این قاعده بازار است که «برند فیک» حتی اگر بهترین و پرکیفیت‌ترین محصولات را هم تولید کند از سوی متقاضی، وازده می‌شود و هیچگاه به بازیگری معتبر در بازار تبدیل نمی‌شود. تجربه دانشگاه امام صادق دربرابر شماست. ممکن است تدریس در دانشگاه امام صادق با استانداردهای علمی انجام شود، اما این دانشگاه نتوانست مرجعیت علمی پیدا کند. حتی برخی فارغ التحصلان آن دانشگاه با آن که درسشان را خوب خوانده بودند و پژهشگران قابلی هستند، اما هرگز مرجعیت نیافتند. در مورد شما نیز چنین خواهد شد. جامعه علمی دانشگاههایی که با رانت خاص فعالیت می‌کنند یا کسانی که با فرایند انحصاری و رانتی به عنوان هیئت علمی وارد دانشگاه می‌شوند را به صورت غیررسمی طرد و تنها می‌کند و تعامل آزاد علمی با آنها شکل نمی‌گیرد و همین موجب عدم رشد آنها و عدم مرجعیت آنها می‌شود.

                جناب وزیر! گرچه ما سالهاست همکاریم اما اجازه بدهید امروز یعنی ۲۸ مرداد که سالگرد آن کودتای ننگین است من به عنوان یک نماینده فرضی از نهاد علم از شما به عنوان نماینده نهاد قدرت با صدای بلند بپرسم آیا می‌دانید که در طول تاریخ هیچ نهاد قدرتی نتوانسته است با کودتا بر نهاد علم پیروز شود؟ چنین راهی بر شاخ نشستن و بن بریدن است. آقای وزیر برخورد حذفی نهاد قدرت با نهاد علم مثل این است که بیماری گمان کند اگر داروی تلخ را، به جرم آن‌که تلخ است، از شیشه بیرون بریزد و آن را با شربتی شیرین پر کند، شفا می‌یابد. باور کنید بیماری، سخت‌تر و لاعلاج‌تر می‌شود. فقط یادآوری می‌کنم که تمام بحران‌هایی که اکنون نظام سیاسی در حوزه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با آن روبه‌روست ناشی از این است که در این چهار دهه، نهاد قدرت، نهاد علم را یا نادیده گرفته یا منکوب و سرکوب کرده است! به مصلحت نهاد قدرت است که به جنگ حقیقت نرود و از تحقیر و تضعیف نهاد علم دست بردارد.

                در هر صورت برای من و بسیاری دیگر از همکارانم بسیار مهم است که در مورد صحت این نامه، وزارت علوم رسما اظهار نظر کند و من بسیار امیدوارم کذب محض باشد. نیز انتظار دارم دولت به‌طورکلی و حضرتعالی به‌طورخاص تا قبل از شروع سال تحصیلی جدید در این زمینه توضیحات روشنگر و اطمینان بخشی ارایه کنید و اجازه ندهید دانشگاهها با چنین فضای نگرانی و ابهام و بی‌اعتمادی وارد سال تحصیلی جدید شوند. و البته مستحضرید که سکوت و عدم پاسخ‌گویی دولت و وزارت علوم به این پرسش، نه تنها به منزله صحت نامه یاد شده تلقی می‌شود بلکه به گمانه‌زنی‌های جدید دامن می‌زند.

                از خداوند کریم برای ملت بزرگ ایران صبر شادمانه و برای ایران عزیزمان عاقبت بخیری طلب می‌کنم.



                محسن رنانی / استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

                ۲۸ مرداد ۱۴۰۲

                نظر

                • بهرام نامدار
                  عضو فعال
                  • Oct 2020
                  • 9392

                  #8213
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  در اصل توسط Davar پست شده است View Post
                  ✍️ دکتر محسن برهانی، استادیار دانشکده حقوق دانشگاه تهران

                  چرا ۲۸ مرداد "کودتا" نیست؟


                  ?"اساسا به کارگیری واژه کودتا درخصوص واقعه ۲۸ مرداد اشتباهی حقوقی است و کودتایی در این روز تحقق پیدا نکرده و آن چه در این روز واقع شده، اعمال اختیارات مبتنی بر قانون اساسی مشروطه بوده است.


                  ?اول، کودتا در عرف علوم سیاسی به معنای به دست آوردن قدرت به صورت غیرقانونی از طریق قوای نظامی است. بنابر این تعریف، جهت تحقق کودتا در یک کشور دو مؤلفه مهم مورد نیاز است, نیروی نظامی و غیرقانونی بودن استفاده از نیروی نظامی. اگر یکی از این دو رکن متزلزل باشد، نمی توان اقدام انجام گرفته را کودتا تلقی کرد. به عنوان مثال، دکتر ابوالحسن بنی صدر در نوشته ها و گفته های خود ادعا دارد که بر اثر یک کودتا در خردادماه ۱۳۶۰ از ریاست جمهوری خلع شده است و دولت های بعد از او مشروع نیستند. با توجه به مقدمه اول باطل بودن ادعای ایشان به راحتی قابل فهم است؛ چرا که خلع ایشان توسط مجلس شورای اسلامی و در مکانيزمی قانونی صورت گرفته بود و استعمال واژه کودتا در این مورد استعمالی دقیقا غلط است.


                  ?دوم، برای فهم حقیقت یا غیرواقعی بودن کودتا باید بررسی کرد که آیا بر اساس قانون اساسی مشروطه، رفتارهای دولت در برخورد با دکتر مصدق کودتا بوده است یا خیر؟ در قانون اساسی مشروطه، عزل و نصب نخست وزیر از اختیارات شاه محسوب می شد. به مرور عرف و رویه، یک قید به این اختیار وارد شد و پیش شرط این اختیار«رأی تمایل مجلس» در نظر گرفته شد. بنابراین شاه شخصی را به نخست وزیری منصوب نمی کرد، آن کسی که مجلس به وی به عنوان نخست وزیر رأی تمایل داده بود. این قید منوط به وجود مجلس بود. اما اگر مجلس به هر علتی وجود نداشت، اختیار شاه بدون نیاز به رأی تمایل مجلس اعمال می شد. کما این که در فاصله سال های ۱۲۹۳ تا ۱۲۹۹ که سه دوره در ایران مجلس وجود نداشت، شاه وقت مستقیما به نصب نخست وزیر اقدام کرد و این اختیار، اختیاری قانونی و پذیرفته شده بود.


                  ?سوم، مجلس دوره هفدهم از ابتدا ناقص متولد شد؛ چرا که دولت دکتر مصدق با تصویب نامه هیئت دولت در اردیبهشت ۱۳۳۱ برگزاری انتخابات را در ۳۳ حوزه متوقف و از انتخاب شدن ۵۶ نماینده به هر دلیلی و توجیه و بهانه ای) در این حوزه ها جلوگیری کرد. با استعفای یک نماینده دیگر، عملا مجلسی که قرار بود با ۱۳۶ نماینده به تقنین بپردازد، با ۷۹ نماینده به کار خود ادامه داد که در میان این ۷۹ نماینده اکثریت از طرفداران دکتر مصدق بودند که این اکثریت ۵۲ نفری در روزهای آخرتیرماه ۱۳۳۲ از نمایندگی مجلس استعفا دادند تا مسیر برگزاری رفراندوم انحلال مجلس تسهیل شود. به هر دلیلی با هر توجیهی دکتر مصدق در بیست ودوم تیرماه ۱۳۳۲ زمان بندی خود را برای برگزاری انتخابات در دوازدهم مرداد در تهران و در نوزدهم مرداد در شهرستان ها اعلام کرد. این تصمیم با مخالفت برخی باران دکتر مصدق و مخالفت آیت الله کاشانی و اقلیت هم رأی با ایشان در مجلس همراه شد. انتخابات برگزار شد و نتیجه انتخابات روز بیست و دوم مرداد ۱۳۳۲ از رادیو ایران پخش شد. با انحلال مجلس دیگر دست پهلوی دوم جهت عزل مصدق با منع قانونی مواجه نبود.


                  ?دستور محمدرضا پهلوی در ۲۳ مرداد ابلاغ شد و در ۲۴ مرداد به دکتر مصدق به وسيله سرهنگ نصیری اعلام شد. جالب آن که در برابر این دستور عزل، دکتر مصدق رسیدی را تحویل می دهد که در آن این گونه می نویسد:«ساعت یک بعد از نصف شب بیست وپنجم مرداد ۱۳۳۲ دست خط مبارک به این جانب رسید؛ دکتر محمد مصدق». اتفاقا دکتر مصدق در جلسات دادگاه بر این نکته تأکید می کند که دست خط رسید و وی در برابر دستور عزل تمکین کرده. بنابراین دیگر ایشان بعد از ۲۵ مرداد هیچ منصب قانونی در کشور دارا نبود تا علیه آن کسی کودتا یا وی را از شغلی با قدرت نظامی برکنار کند. نگارنده با اتفاقات بعدی این داستان کاری ندارد که چرا دولت در صبح روز ۲۵ مرداد اصرار کرد، نصیری درصدد کودتا بوده است؟ چرا بعد از تمکین به دستور شاه و بدون داشتن سمتی قانونی این اتهام زده شد؟ و جالب آن که متهم کودتا نصیری معرفی می شود و نه شخص دیگری! دکتر مصدق خود نسبت به دستور محمدرضا پهلوی تمکین کرد و اعتراضی نکرد و به طرفداران خود اطلاع نداد که فرمان عزل صادر شده و وی آن را پذیرفته و یا هیئت وزیران را از این مهم مطلع نکرد؛ چرا؟"


                  محمد طبیبیان: مصدق شخصیت باآبروی تاریخ معاصر است

                  مصدق شخصیت باآبروی تاریخ معاصر است. او یکی از معدود چهره‌های سیاسی است که می‌توانیم به او افتخار کنیم.

                  سرنگونی مصدق با وجود اینکه برخی به غلط اعلام می‌کنند کودتا نبوده به عقیده من با کودتا صورت گرفت و شکی در این مسئله ندارم.

                  آمریکا معترف است که کودتای ۲۸ مرداد آسیبی جدی به جهان زد. منطقه، آمریکا و اروپا درگیر شد و آثار آن در انقلاب و بعد از انقلاب دیده شد و متأسفانه هزینه آن را مردم ایران داده و می‌دهند ...



                  ...................


                  دیوید اوئن، وزیر خارجه پیشین بریتانیا : ما در کودتای ۲۸ مرداد دست داشتیم تا به همراه آمریکایی‌ها از مصدق خلاص شویم و این کار اشتباه بزرگی بود.
                  .

                  نظر

                  • afshinamin
                    عضو فعال
                    • Jul 2013
                    • 4495

                    #8214
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    بقول عرب

                    تعرف الاشیا باضدادها

                    اگه 28 مرداد نبود قطعا کشور دست توده ای ها می افتاد و میشدیم کره شمالی

                    به احتمال قریب به یقین مصدق رو هم اعدام میکردن

                    چون وطن فروشان توده ای نوکر روس ، تاب دیدن روی وطن پرستی مثل مصدق را نداشتند

                    کما اینکه شوروی با ندادن 11 تن طلای طلب ایران به دولت مصدق ،مصدق را اعدام اقتصادی کرد و در واقع دولت مصدق همانچا عملا سقوط کرده بود

                    حالا دیگه اسمش مهم نیست که نمیدونم کودتابود قیام بود اتفاق بود رویداد بود event بود یا چی !!!

                    نظر

                    • )(شاخص کل جعل علی)
                      ستاره‌دار(1)
                      • Sep 2020
                      • 2057

                      #8215
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                      مسئله شماره 1961


                      شما یک مغازه طلافروشی یا حداقل فرش فروشی دارید
                      داخل مغازه میلیاردها تومن ثروت ریخته
                      شما همیشه نگران امنیت مغازه هستید
                      که صلاح نیست یک لحظه اونو تنها بزارید

                      بعد مدتی متوجه شدید دیوار مغازه خراب شده و در شرف ریزش هست
                      اوستا بنا میگه باید تخریب بشه ، از نو پی ریزی بشه
                      اینقدر هم مصالح و کارگر و... نیاز داره

                      شما اولین سوالی که از اوستا بنا می پرسید چیه ؟

                      دغدغه فکری من اینه که این اموالِ عزیزتر از جان
                      قراره چه مدت در معرض تهدید امنیتی قرار بگیرند ؟!



                      من اگه باشم ، میپرسم
                      این فرایند تخریب و بازسازی ، چند ساعت زمان نیاز داره ؟؟؟

                      اوستا میگه از لحظه تخریب تا تحویل ممکنه تا یک هفته طول بکشه
                      در ضمن سیمهای برق و تلفن هم باید قطع بشه ،
                      اگه کار خوب میخوای نباید عجله کنی ، زمان نیاز دارید

                      از اینکه دیوار محکم و خوب میخوام که شک ندارم
                      و این خواسته به جهت همون دغدغه امنیتی اموال عزیزتر از جان است !
                      همچنین ما هیچ انبار امن دیگری نداریم که این اموال رو به اونجا منتقل کنیم
                      برای تفهیم شدت اهمیت قضیه همین رو بگم که
                      از قبل از تخریب دیوار حداقل 2 نفر نگهبان مسلح 24 ساعته نیاز داریم !!!
                      امیدوارم تونسته باشم فضای کار رو به خوبی توضیح بدم


                      سوال :

                      اگه شما صاحب این مغازه باشید
                      چه تدبیری برای نوسازی دیوار مغازه دارید ؟؟؟


                      لطفاً بقیه دوستان هم مشارکت کنند

                      با تشکر

                      .
                      خان
                      سرکاریه
                      یا واقعا راهکار میخوای
                      خب مرد حسابی با طلا یا فرش و نگهبان مسلح دزد که نمیشه
                      بازسازی کرد
                      باست فورا بروی یه مغازه همون اطراف اجاره کنی
                      مغازه قبلی هم کنترات بدی شب تا صبح بازسازی
                      کنن وتامام/:.yead.:/

                      اگه ایراد وبهونه ای بگیری که نمیشه و نمیدن و....
                      اول تکلیفت مشخص کن
                      رفیق شیری یا رفیق من/:.yead.:/
                      جریانش داری که...........
                      ثشرق-ثپردیس-ثباغ-اس پ -ثشاهد-ثتران-ثجوان-حخزر-کاسبین-درهاور دکپسول-انتی بیوتیک -کسرا-دیران-شلعاب--کروی-کمنگنز-واعتبارکلوند و و ختراک و سابیک وپسهند پکرمان دتوزیع جوین فباهنر-.پتایر-

                      نظر

                      • EHSANI
                        ستاره‌دار(3)
                        • Sep 2020
                        • 2075

                        #8216
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        در اصل توسط b4city پست شده است View Post
                        و اما گلوبالیسم ...
                        من گلوبالیست نیستم ولی گلوبال بودن که معتقد به جهانی شدن باشد هم نه جرم است و نه الزاما مفهومی با بار منفی است
                        گلوبال را با بار منفی جلوده دادن خطاست

                        اتفاقا ملی گراهای دست راستی و افراطی بیشتر برای تحقیر دیگران از این واژه استفاده میکنند و میگن فلانی یا فلان گروه طرف گلوبالیسم است . همین ترامپ بیشترین مانور را بر این موضع داشت و مدام دمکراتها را با این واژه خطاب میکرد
                        حالا خودش کی بود ؟ یه فاشیست به تمام معنا

                        اروپا سالهاست به سمت گلوبالیسم رفته و مرزهاش را از شکل و شیوه قدیم تغئیر داده
                        سوار قطار میشی یا ماشین شخصیت را استارت میکنی و چند ساعت بعد از این کشور وارد کشور دیگری میشی این کجاش بد است ؟
                        واحد پولی واحد ایجاد کرده . اتحادیه اروپا . اتحادیه افریقا ...

                        به این سمت داریم میریم چه بخواهیم و چه نخواهیم . اقتصاد داره به سمت گلوبال شدن میره . WTO سازمان اقتصاد جهانی
                        یه دو جین سازمان و اتحادیه و انجمن های بین المللی داریم

                        سازمان جهانی بهداشت تا یونسکو و یونیسف
                        سازمان انرژی اتمی تا صندوق بین المللی پول

                        سازمان ملل متحد تا پزشکان بدون مرز
                        سازمان همکاری شانگهای تا عفو بین الملل

                        سازمان جهانی هواشناسی تا صلیب سرخ
                        G20
                        G7
                        لیست بلند بالاست
                        فکر میکنم این پست رو در جواب بنده گفته بودید به تاریخ 14 تیر 1402
                        در جواب قضیه کارت ملی پرستی...

                        در اصل توسط b4city پست شده است View Post
                        دیگه دوره حصار کشی های بی نفوذ و برتر پنداری قومی و قبیله ای و نژادی گذشته . این جهان امروزی به تفکراتی از این قبیل کمتر بها میده و دست رد به سینه اش میزند . نمونه بارزش ترامپ بود که با زمین و زمان دعوا داشت

                        ملی گرائی چیه و کیه . اقا همینکه در کشوری زندگی کنی که از حدود جغرافیائیش و مرزهاش راضی باشی ، مردمش را دوست داشته باشی و یه جورائی از زندگی در این حدود جغرافیائی لذت ببری کافیست
                        اگر رفتی به سمت قوم برتری و برتر پنداری نژادی و فرهنگی و تاریخی و هنر نزد ایرانیان است و بس و از این قبیل مزخرفات ، این ملی گرائی نیست

                        این تحجر و عقب گرد تاریخی است
                        آقا دست شما درد نکنه که با چند خط مطلب

                        فلسفه چند هزار سالۀ ناسیونالیسم و ملی گرایی را

                        شستی گذاشتی رو بند خشک شه !

                        یادمه قبلاً فرموده بودید (نقل به مضمون) :

                        به « دموکراسی بر اساس منشور حقوق بشر » معتقد هستید

                        من دیگه حرفی ندارم ...

                        در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                        اینجاشو دیگه خیلی خیلی بی انصافی کردی
                        راستش بارها و بارها پستهایی از شما دیدم که
                        دیدگاه مطرح شده با تجربه شخصی و مشاهدات عینی بنده در تضاد بود
                        یعنی به عنوان شاهد عینی ، میتونم قسم بخورم که این چیزی که میگی درست نیست
                        اما
                        صرفاً به خاطر شناختی که از شما داشتم (بر اساس محتوای پستهای شما)
                        که نوجوان یا جوان فوق العاده حساس و زود رنج
                        با روحیات بسیار لطیف و عقاید بسیار خاص هستید
                        (ممکنه تشخیصم اشتباه باشه ، شما ببخشید)
                        جواب پست شما رو ندادم و عبور کردم
                        که مبادا باعث رنجش و ناراحتی شما بشوم
                        جناب بیفور سیتی عزیز
                        بنده یک عذرخواهی بزرگ به شما بدهکار هستم
                        من چند روز پیش قانون خودم رو شکستم
                        البته من گفتم انقلاب رو رها کنیم و در مورد عدالت بحث حقوقی کنیم
                        ولی شما عدالت را رها کرده و در مورد انقلاب بحث کردید.

                        بگذریم...

                        برای شما آرزوی شادی و سلامتی دارم @};-

                        شب خوش
                        نگرش ، همه چیز است .

                        نظر

                        • afshinamin
                          عضو فعال
                          • Jul 2013
                          • 4495

                          #8217
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
                          فکر میکنم این پست رو در جواب بنده گفته بودید به تاریخ 14 تیر 1402
                          در جواب قضیه کارت ملی پرستی...



                          آقا دست شما درد نکنه که با چند خط مطلب

                          فلسفه چند هزار سالۀ ناسیونالیسم و ملی گرایی را

                          شستی گذاشتی رو بند خشک شه !

                          یادمه قبلاً فرموده بودید (نقل به مضمون) :

                          به « دموکراسی بر اساس منشور حقوق بشر » معتقد هستید

                          من دیگه حرفی ندارم ...


                          جناب بیفور سیتی عزیز
                          بنده یک عذرخواهی بزرگ به شما بدهکار هستم
                          من چند روز پیش قانون خودم رو شکستم
                          البته من گفتم انقلاب رو رها کنیم و در مورد عدالت بحث حقوقی کنیم
                          ولی شما عدالت را رها کرده و در مورد انقلاب بحث کردید.

                          بگذریم...

                          برای شما آرزوی شادی و سلامتی دارم @};-

                          شب خوش

                          و اینگونه است که حتی حضور 15 هزار حشد الشعبی به عنوان هیات علمی دانشگاهها هم توجیه و مقبول میشود !!!چون مرزها معنی ندارند !!

                          نظر

                          • بهرام نامدار
                            عضو فعال
                            • Oct 2020
                            • 9392

                            #8218
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            در اصل توسط امیدازاد پست شده است View Post
                            - اگر دکتر مصدق پیروز می‌شد...


                            در این هفت دهه‌ای که از واقعهٔ بیست و هشت مرداد می‌گذرد سؤال اصلی این بوده که این واقعه کودتا بود یا قیام ملی؟ اما من می‌خواهم در اینجا سؤال دیگری مطرح کنم: اگر دکتر مصدق در بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲ از صحنهٔ سیاست ایران حذف نمی‌شد و توفیق می‌یافت که به حکومت خود ادامه دهد چه بر سر ایران می‌آمد؟

                            دوستداران دکتر مصدق و کلاً دموکراسی‌خواهان معتقدند که یک نظام دموکراتیک ملی در ایران برقرار می شد و کشور در مسیر آزادی و رفاه قرار می‌گرفت. به نظرم این دیدگاه بیش از حد خوشبینانه است. برقراری یک حکومت دموکراتیک در ایران آن زمان به‌نظرم ناممکن بود. دموکراسی پیش‌شرط‌هایی دارد که در ایران هفتاد سال پیش فراهم نبود. خود دکتر مصدق هم بیش از آن که سیاستمداری دموکرات باشد سیاستمداری انگلیس‌ستیز بود و محبوبیتش هم در واقع بیشتر به خاطر همین به اصطلاح استعمارستیزی‌اش بود تا دموکراسی‌خواهی‌اش.

                            حالا فرض کنید مصدق موفق می‌شد شاه را کنار بزند و حاکم کشور شود. بیایید به صحنهٔ سیاسی کشور در آن زمان نگاه کنیم: حزب توده بی‌هیچ شک و تردیدی قدرتمندترین تشکل سیاسی در کشور است. این حزب با سازماندهی قوی در سراسر کشور نه تنها در بین مردم و کارگران بلکه در بین روشنفکران بیشترین طرفدار را دارد. هیچ عرصهٔ اجتماعی و سیاسی نیست که حزب در آن نفوذ نکرده باشد. از همهٔ این‌ها مهم‌تر ، سازمان مخفی نظامی حزب در ارتش بسیار قدرتمند است؛ حداقل هفتصد افسر توده‌ای در این سازمان عضویت دارند. این در حالی است که نیروهای ملی متفرقند.

                            با توجه به همهٔ این واقعیت‌ها، دکتر مصدق فقط در صورتی می‌توانست به حکومت خود ادامه دهد که با حزب توده وارد یک حکومت ائتلافی شود و حتماً می‌دانید که حکومت ائتلافی اولین شگرد غصب قدرت توسط کمونیست‌هاست. به احتمال زیاد در ابتدا چند منصب وزارتی غیر مهم به حزب توده داده می‌شد اما پس از مدتی، به دلیل آشوب‌ها و آشفتگی‌هایی که توده‌ای‌ها در کشور به وجود می‌آوردند (شگرد دوم کمونیست‌های آمادهٔ غصب قدرت) مناصب کلیدی کابینه به توده‌ای‌ها داده می‌شد و نهایتاً خود دکتر مصدق هم کنار زده می‌شد و حکومت کمونیستی ایران برقرار می‌شد. ناگفته پیداست که سازمان مخفی نظامی حزب هم گسترش بیشتری می‌یافت و همزمان کلیت ارتش و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی را هم مال خود می‌کرد و خلاصه نهایتاً ایران تبدیل می‌شد به یکی از اقمار اتحاد شوروی؛ و خب شما بهتر از من می‌دانید که این همسایهٔ شمالی ما همیشه به تمامیت ارضی ما بدترین آسیب‌ها را زده است و چشم طمع به خاک ما داشته و باقی قضایا...

                            نتیجه‌گیری پایانی بر عهدهٔ خود شما.


                            بیژن اشتری،
                            نویسنده و مترجم
                            ــــــــــــــــــ

                            •• اگر دوستانی مشتاق خواندن دارید، لطفاً شناسهٔ کانال را در اختیارشان قرار دهید:
                            @andiiishe
                            در اصل توسط Davar پست شده است View Post
                            پاسخ رضا پهلوی به پرسشی درباره ۲۸ مرداد:

                            «نخست: کودتا به معنی واژگونی قدرت از پایین بالا است، نه از بالا به پایین؛

                            دوم: شنیدم از عبارت “دولت منتخب دموکراتیک مصدق” استفاده میشه، ولی اگر قانون اساسی مشروطیت را بخوانید میبینید که نخست وزیر را پادشاه منصوب و و به پارلمان معرفی میکند!

                            نخست وزیری هرگز نهادی انتخابی نبود، اگر عزل مصدق را کودتا بنامید آنوقت تغییر تمام کابینه ها کودتا است، بنابراین فکر کنید و قانون اساسی را مطالعه کنید.

                            بیایید از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کنید، برای اینکه ما نهادی مانند دادگاه قانون اساسی آمریکا در آن دوران نداشتیم که در مورد این بحران در برداشت از"قانون اساسی" داوری کند،

                            حالا بیاییم با درس گرفتن از این اتفاق به برطرف کردن نقص بپردازیم!

                            .
                            در اصل توسط MOSTAFAVI پست شده است View Post
                            چند تا نکته در مورد مصدق

                            ارادت مصدق به ملکم خان و سوگند وفاداری مادام‌العمر که به قول خودش به این دسته شریفه فراماسونی یاد می‌کند ناشی از ارتباط محکم خانوادگی او با عوامل مرموز استعمار است که بعدها به عنوان هزار فامیل شناخته شدند و چون غدة سرطانی سالیان درازی در خدمت استعمار به زندگی نامردمی خویش ادامه می‌دادند. به عنوان نمونه زن مصدق دختر میرسید زین‌العابدین امام جمعه است که از فراماسون‌های وابسته به لژ ملکم‌خان بوده است. دکتر سیدحسن امامی امام جمعة اخیر تهران که از رؤسای لژ فراماسونی بود نیز برادرزادة زن مصدق است. مصدق خواهری داشت به نام دخترالملوک که زن عضدالسلطان از وابستگان تشکیلات ماسونی است و همین شخص معرف مصدق برای ورود به لژ آدمیت است. مصدق از همین طریق به خانواده شاهزاده فرمانفرما که از بستگان انگلیس‌ها در ایران است مرتبط است. سهام‌السلطان بیات که از عمال سابقه دار انگلیس‌ها و نخست وزیر ایران بعد از شهریور سال 1320 بوده است خواهرزادة مصدق است. دکتر متین دفتری که نخست وزیر دورة رضاخان و سناتور دائمی دوران پهلوی بوده داماد مصدق است. دکتر علی امینی و قوام‌السلطنه نسبت خانوادگی نزدیک -پسرخاله- با مصدق دارند و با این پیوندهای مستحکم خانوادگی ارتباط مصدق به فراماسون‌ها و عوامل سیاست‌های غرب دیگر جای تعجب نیست، اگر مرتبط نبود باعث تعجب بود.
                            در اصل توسط MOSTAFAVI پست شده است View Post
                            مصدق و رضا شاه
                            «… ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقه‌مند هستم و ارادت دارم… بنده برای حفظ خودم و خانه و کسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم که شخص رییس الوزراء رضا خان پهلوی نام، در این مملکت باشد. برای اینکه من یکنفر آدمی هستم که در این مملکت امنیت و آسایش می‌خواهم و حقیقت از پرتو وجود ایشان، ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشته‌ایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده»
                            مصدق نه تنها از نفس سلطنت بلکه از سیاست‌های رضا خان نیز حمایت کرد. در مجلس دوره چهاردهم، سید ضیاءالدین طباطبایی خطاب به مصدق می‌گوید: «…. همان مدرس را کشتند و شما حرف نزدید… دیگران را کشتند، شما استیضاح نکردید…»

                            البته حمایت‌های مصدق از رضاخان هیچ جای تعجبی ندارد چون خود او از کسانی بوده است که زمینه را برای به قدرت رسیدن شاه فراهم نمود. وی در کنار فراماسون‌ها و دیگر عناصر انگلیس عضو هیأت مشاور هشت نفری رضا خان برای دستیابی به قدرت بوده است و حتی پست فرماندهی کل قوا برای رضا خان در مسیر آماده سازی زمینه‌های کسب قدرت کامل، از سوی مصدق پیشنهاد شده بود. ترکیب این هیئت هشت نفری چیزی جز حلقه فراماسونری در اطراف رضاخان نیست. تصور می‌کنید چه کسانی در این هیئت پنهانی دست اندرکار اجرای خط سیاست غرب بوده‌اند ذکر اسامی این گروه ما را از هر توصیف دیگری بی نیاز می‌کند: «1ـ سیدحسن تقی‌زاده (فراماسون) 2ـ حسین علاء (فراماسون) 3ـ محمدعلی فروغی (فراماسون) 4ـ حاج‌مخبرالسلطنه هدایت (؟) 5ـ مستوفی‌الممالک (؟) 6ـ مشیرالدوله (فراماسون) 7ـ مصدق السلطنه (فراماسون) 8ـ حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی (؟).»


                            کامنت های فوق نشون میده هنوز اتحاد سلطنت طلبان با مذهبیون ادامه داره ...




                            .

                            نظر

                            • linux_linda
                              عضو فعال
                              • Jun 2014
                              • 3356

                              #8219
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              ریگان یه جمله معروفی داره میگه:
                              وقتی تو کشوری یکی از مسئولین بیاد به مردم اون شهر بگه من از طرف دولت اومدم مشکلات شما رو حل کنم باید ازش فرار کرد
                              دلیل اش هم روشنه دخالت دولت در مشکلات مردم مشکلات اونها رو بیشتر میکنه
                              مثل اقتصاد شوروی و امروز اقتصاد نظام اسلامی

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #8220
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                یه فیلم دیگه از رابطه یک مسیول صدا سیمای گیلان با زن متاهل که کارمندش هم هست و هردو نیروی ارزشی هستند و داخل اداره هست و البته مقنعه هم از سر خانم نمیافته دراومده !!!یک کاربر تو تابناک این کامنتو زده:.thumbsupsmileyanim
                                چون تعداد فیلمها زیاد شده لطفا با ذکر مشخصات و کد ثبت شده بگید تا گیج نشیم

                                نظر

                                در حال کار...
                                X