اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • علیرضا۱۲۳
    عضو فعال
    • Sep 2022
    • 2771

    #8446
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    ببینید/ سوال عجیب یک خبرنگار اصولگرا از رئیسی | سایت انتخاب
    کار از مالیدن و دستمال و روغن گذشته....رسماً گذاشت گوشه دهن مبارک!!!/.:biggrinsmiley.:/

    نظر

    • afshinamin
      عضو فعال
      • Jul 2013
      • 4495

      #8447
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط علیرضا۱۲۳ پست شده است View Post
      ببینید/ سوال عجیب یک خبرنگار اصولگرا از رئیسی | سایت انتخاب
      کار از مالیدن و دستمال و روغن گذشته....رسماً گذاشت گوشه دهن مبارک!!!/.:biggrinsmiley.:/
      در واقعی و مجازی هم یه عده اینجوری نون میخورن دیگه /:.yead.:/

      نظر

      • آتلانتیس
        عضو عادی
        • Oct 2022
        • 162

        #8448
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        وامابعد....
        یه قوانینی هست که نانوشته تصویب شده....مثلا کوچکترها باید به بزرگترها احترام بذارن....وقتی واردمنزل کسی میشین...یاالله...بگین...وقتی همدیگه رو دیدین...سلام کنین....باهم دست بدین....گاهی روبوسی کنین....
        یه وقتایی...بعضیا این چیزها رو از بچگی یاد نگرفتن....سلامش میکنی ...حتی بلد نیست جوابتو بده....
        یکی از این قوانین نانوشته....احترام به خانم‌هاست....خانمها معمولا اهل کتک کاری نیستند....ضعیفترند....حساسترند....توجامعه باید از حمایت بیشتری نسبت به آقایون برخوردار بشن....
        بچه ها هم همینطورن......به این دلیل که از نظر قوای جسمی نحیفترند...باید از حمایت بیشتری برخوردار باشن....
        حتی حیوانات این قوانین رو رعایت میکنن....چه برسه جامعه انسانی که خودشو اشرف مخلوقات فرض کرده....
        شما تو سن ۳۰سالگی وتو فضای مجازی نمیتونی باچندتا پست....اینا رو به کسی آموزش بدی....باید با این طرز فکر بزرگ بشی وبهش اعتقاد داشته باشی....
        طرف با زنش بحثش میشه....فشار عصبی به هردوشون وارد میشه....خانمه در شرایطی کاملا"نادر"پیش میاد که یه سیلی به شوهرش بزنه....کدوم مرد معمولی ومتعارفی رو دیدین که درجواب این سیلی....یه سیلی به خانمش بزنه...اما هستند کسایی که زنه رو زیر مشت لگد میگیرن....پست تر هم داریم...کسانی که حتی بچه هاشونو به قصد کشت میزنن....اینجا دیگه کسی نمیاد بگه...بچه بی ادب بود...باباهه باید ادبش می‌کرد....دوران این جور ادب کردن تموم شده....دیگه اکثریت مردم به بلوغ رسیدن....
        البته هستند کسانیکه این قوانین نانوشته رو...قبول ندارند...طرف میگه من آزاد اندیشم....میخوام خلاف عرف جمعی عمل کنم.....اگه یه خانم به من توهین کرد...من چون مردم...از مردانگی مایه میذارم...اینقدر اون زن را میزنم....تابفهمه بایه مرد واقعی!چطور باید حرف زد....قانون نانوشته ای که من به آن معتقدم همینه.....این مرد هم موضوع را از نگاه و منظری متفاوت می‌نگرد...اما آیا به نظر شما....نگاه این مرد! شایسته احترام است؟
        راننده اسنپ....یا هرخدمت دیگری به افراد جامعه....بنابر وظیفه انسانی خود....که همین وظیفه انسانی...خوداز قوانین نانوشته محسوب می‌شود....بایدبهترین خدمت را درحدتوان...به دیگر اعضا برساند....این قانون...هیچ جا مکتوب نشده....پس آیا من به این دلیل که جایی نوشته نشده باید آنرا زیرپا بگذارم؟
        مثالی زده شد درباب اینکه چگونه باید مسافر مزاحم را از ماشینت پیاده کنی....من مثال را ساده تر میکنم...
        راننده اسنپ...از بوی سیگار خوشش نمیاد....(من نمیدونم تاکسی ها قانونی برای جلوگیری از سیگارکشیدن مسافر دارند یانه)....به هر حال....به مسافرش میگه...توماشین من سیگار نکش.... فرض میکنیم....مسافر به حرف راننده اعتنا نمیکنه....دو حالت داره....اگه مسافر یه آدم مردنی....یه بچه...یابه خانم باشه....راننده...مثل همین فیلم...میاد پایین...و طرف رو به زور میندازه پایین....یا اینکه طرف هادی چوپانه....راننده جرات نمیکنه بیاد پایین....و بندازدش بیرون....پس باید راه دیگه ای رو انتخاب کنه....همان"راه دیگه"...کلید حل معماست.....
        اگر حجاب فقط برای مردان بود....آیا زنان جرات داشتند...که حجاب اجباری رو سر مردان کنند؟
        نوع نگاه مردان به یک بانو....ادبی که یک مرد باید نسبت به خانمها داشته باشدوامنیتی که یک زن باید در حضور مردان داشته باشد....و تربیتی که یک مرد باآن بزرگ شده...کلیدحل این معماست....
        من به شخصه...در یک خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده ام....درفامیل ما...حتی بستنی خوردن زنان در خیابان بی حیایی....محسوب میشه....چرخاندن سوئیچ ماشین در دست خانمها....خندیدن زنها در جامعه... حرف زدن بدون نقاب با مردان...نکوهیده است....هرچند مدعی‌اند...به خانمها احترام می‌گذارند وزنان همچون مرواریدی درون صدف هستند....اینها وهزاران اراجیف دیگر....بدون هیچ پشتوانه علمی و روانشناختی....باعث می‌شود که اگر به زنی....خدای نکرده...تجاوزیاتعرضی صورت بگیرد....آن زن...مقصر شناخته شودنه آن مرد متجاوز

        نظر

        • علیرضا۱۲۳
          عضو فعال
          • Sep 2022
          • 2771

          #8449
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط آتلانتیس پست شده است View Post
          وامابعد....
          یه قوانینی هست که نانوشته تصویب شده....مثلا کوچکترها باید به بزرگترها احترام بذارن....وقتی واردمنزل کسی میشین...یاالله...بگین...وقتی همدیگه رو دیدین...سلام کنین....باهم دست بدین....گاهی روبوسی کنین....
          یه وقتایی...بعضیا این چیزها رو از بچگی یاد نگرفتن....سلامش میکنی ...حتی بلد نیست جوابتو بده....
          یکی از این قوانین نانوشته....احترام به خانم‌هاست....خانمها معمولا اهل کتک کاری نیستند....ضعیفترند....حساسترند....توجامعه باید از حمایت بیشتری نسبت به آقایون برخوردار بشن....
          بچه ها هم همینطورن......به این دلیل که از نظر قوای جسمی نحیفترند...باید از حمایت بیشتری برخوردار باشن....
          حتی حیوانات این قوانین رو رعایت میکنن....چه برسه جامعه انسانی که خودشو اشرف مخلوقات فرض کرده....
          شما تو سن ۳۰سالگی وتو فضای مجازی نمیتونی باچندتا پست....اینا رو به کسی آموزش بدی....باید با این طرز فکر بزرگ بشی وبهش اعتقاد داشته باشی....
          طرف با زنش بحثش میشه....فشار عصبی به هردوشون وارد میشه....خانمه در شرایطی کاملا"نادر"پیش میاد که یه سیلی به شوهرش بزنه....کدوم مرد معمولی ومتعارفی رو دیدین که درجواب این سیلی....یه سیلی به خانمش بزنه...اما هستند کسایی که زنه رو زیر مشت لگد میگیرن....پست تر هم داریم...کسانی که حتی بچه هاشونو به قصد کشت میزنن....اینجا دیگه کسی نمیاد بگه...بچه بی ادب بود...باباهه باید ادبش می‌کرد....دوران این جور ادب کردن تموم شده....دیگه اکثریت مردم به بلوغ رسیدن....
          البته هستند کسانیکه این قوانین نانوشته رو...قبول ندارند...طرف میگه من آزاد اندیشم....میخوام خلاف عرف جمعی عمل کنم.....اگه یه خانم به من توهین کرد...من چون مردم...از مردانگی مایه میذارم...اینقدر اون زن را میزنم....تابفهمه بایه مرد واقعی!چطور باید حرف زد....قانون نانوشته ای که من به آن معتقدم همینه.....این مرد هم موضوع را از نگاه و منظری متفاوت می‌نگرد...اما آیا به نظر شما....نگاه این مرد! شایسته احترام است؟
          راننده اسنپ....یا هرخدمت دیگری به افراد جامعه....بنابر وظیفه انسانی خود....که همین وظیفه انسانی...خوداز قوانین نانوشته محسوب می‌شود....بایدبهترین خدمت را درحدتوان...به دیگر اعضا برساند....این قانون...هیچ جا مکتوب نشده....پس آیا من به این دلیل که جایی نوشته نشده باید آنرا زیرپا بگذارم؟
          مثالی زده شد درباب اینکه چگونه باید مسافر مزاحم را از ماشینت پیاده کنی....من مثال را ساده تر میکنم...
          راننده اسنپ...از بوی سیگار خوشش نمیاد....(من نمیدونم تاکسی ها قانونی برای جلوگیری از سیگارکشیدن مسافر دارند یانه)....به هر حال....به مسافرش میگه...توماشین من سیگار نکش.... فرض میکنیم....مسافر به حرف راننده اعتنا نمیکنه....دو حالت داره....اگه مسافر یه آدم مردنی....یه بچه...یابه خانم باشه....راننده...مثل همین فیلم...میاد پایین...و طرف رو به زور میندازه پایین....یا اینکه طرف هادی چوپانه....راننده جرات نمیکنه بیاد پایین....و بندازدش بیرون....پس باید راه دیگه ای رو انتخاب کنه....همان"راه دیگه"...کلید حل معماست.....
          اگر حجاب فقط برای مردان بود....آیا زنان جرات داشتند...که حجاب اجباری رو سر مردان کنند؟
          نوع نگاه مردان به یک بانو....ادبی که یک مرد باید نسبت به خانمها داشته باشدوامنیتی که یک زن باید در حضور مردان داشته باشد....و تربیتی که یک مرد باآن بزرگ شده...کلیدحل این معماست....
          من به شخصه...در یک خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده ام....درفامیل ما...حتی بستنی خوردن زنان در خیابان بی حیایی....محسوب میشه....چرخاندن سوئیچ ماشین در دست خانمها....خندیدن زنها در جامعه... حرف زدن بدون نقاب با مردان...نکوهیده است....هرچند مدعی‌اند...به خانمها احترام می‌گذارند وزنان همچون مرواریدی درون صدف هستند....اینها وهزاران اراجیف دیگر....بدون هیچ پشتوانه علمی و روانشناختی....باعث می‌شود که اگر به زنی....خدای نکرده...تجاوزیاتعرضی صورت بگیرد....آن زن...مقصر شناخته شودنه آن مرد متجاوز
          این مطلب رو دیشب بنده هم میخاستم اشاره بکنم...اما جو متشنج شد بیخیال شدم...یک نکته اضافه تر هم میخاستم بگم...خانمها بخاطر عادت ماهیانه و اون دورانی که هورمونهاشون بهم میریزه...بشدت حساس و زودرنج میشند...کلامی که شاید اصلا برای من و شما که مرد هستیم...هیچگونه سوتفاهمی ایجاد نمیکنه...یک خانم رو در اون دوران ممکنه عصبی کنه و بهم بریزه...کلا در برخورد با یک خانم باید خیلی محتاط بود...این دست و پا گم کردن نیست...در برخورد با خانم ها همه چیز از منطق پیروی نمیکنه...محترمانه و محافظ کارانه تر برخورد کردن نشانه احترامی هست که به خواهر و زن و دختر و مادر خودمون میگذاریم...فرقی هم نمیکنه...اونها هم جای خواهر خود ما....بقول شما یکچیزایی در فرهنگ هست و باید پذیرفت
          آخرین ویرایش توسط علیرضا۱۲۳؛ 2023/08/29, 17:20.

          نظر

          • )(شاخص کل جعل علی)
            ستاره‌دار(1)
            • Sep 2020
            • 2057

            #8450
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            کلا تکذیب شد
            دعوا سر حجاب نبوده .سر کولر بوده
            اسنپی روشن نکرده
            دعوا شدهlaughingsmiley
            جل
            الخالق
            ثشرق-ثپردیس-ثباغ-اس پ -ثشاهد-ثتران-ثجوان-حخزر-کاسبین-درهاور دکپسول-انتی بیوتیک -کسرا-دیران-شلعاب--کروی-کمنگنز-واعتبارکلوند و و ختراک و سابیک وپسهند پکرمان دتوزیع جوین فباهنر-.پتایر-

            نظر

            • Bikhabar
              ستاره‌دار(22)
              • Sep 2020
              • 1190

              #8451
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط آتلانتیس پست شده است View Post
              خانمها معمولا اهل کتک کاری نیستند....ضعیفترند....حساسترند
              دیگه این بحث یبش از اندازه بهش پرداخته شد و به نظر بحث بیشتر درباره این موضوع لطفی نداره
              ولی صرفا از حیث شوخی! .. خداییش این خانم هم خیلی نحیف بود .. هم اصلا اهل کتک کاری نبود!

              نکته دیگه اینکه اصلا وقتی سوار ماشینه روسری سرشه و وقتی داره از ماشین میکشتش بیرون .. تازه روسریش میافته!
              یا آخر فیلم خانمه میگه: "تو بسیجی‌ای" .. دقیقا با این لحن که <به عنوان یک بسیجی از تو انتظار نمیره چنین رفتاری داشته باشی> .. یعنی گویا خانمه طرفدار بسیجه!! /:.rolleyessmileyani/:.negaran.:/ و اصلا انتظار نداره فردی که در نهاد مقدس بسیج! عضویت داره چنین رفتاری ازش سر بزنه!!
              اون قفل فرمون هم ماجراش قشنگه .. راننده قفل فرمون رو از اونور ور میداره .. میاد در این طرف رو باز میکنه .. قفل فرمون رو میندازه تو! /:.yead.:/
              -----------------------------------------------------
              امیدوارم اینطور نباشه که کلا دچار سوء تفاهم شده باشید :.thumbsupsmileyanim .. و چه آسون میتونن ما رو بازیچه کنن .. ما هم که اسباب بازی‌های خوبی هستیم .. ای گور بابات تعصب! که کورمون کردی .. نذاشتی واقعیت رو اونطور که باید و شاید ببینیم .. ای گور بابات تعصب که افساری شدی بر گردن ما تا هر جا دلشون خواست ما رو دنبالشون بکشن
              -----------------------------------------------------
              بروسلی همیشه بهم میگفت! با چند نفر درگیر نشو که شانسی نداری! .. ولی خب خوب بود، راضیم .. ایشالا شما هم راضی باشید /.:biggrinsmiley.:/
              حالا باز تو نوشتار خوبه .. تو فضای واقعی وقتی مخالف جمع موضع می‌گیری خیلی خفن‌تره .. انقدر تو حرف همدیگه میپرن و همزمان حرف می‌زنند که اصلا نمی‌فهمی چی شد
              ولی خب تو نوشتار خوشبختانه اینطور نیست

              نظر

              • afshinamin
                عضو فعال
                • Jul 2013
                • 4495

                #8452
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                در اصل توسط آتلانتیس پست شده است View Post
                وامابعد....یه قوانینی هست که نانوشته تصویب شده....مثلا کوچکترها باید به بزرگترها احترام بذارن....وقتی واردمنزل کسی میشین...یاالله...بگین...وقتی همدیگه رو دیدین...سلام کنین....باهم دست بدین....گاهی روبوسی کنین....یه وقتایی...بعضیا این چیزها رو از بچگی یاد نگرفتن....سلامش میکنی ...حتی بلد نیست جوابتو بده....یکی از این قوانین نانوشته....احترام به خانم‌هاست....خانمها معمولا اهل کتک کاری نیستند....ضعیفترند....حساسترند....توجامعه باید از حمایت بیشتری نسبت به آقایون برخوردار بشن....بچه ها هم همینطورن......به این دلیل که از نظر قوای جسمی نحیفترند...باید از حمایت بیشتری برخوردار باشن....حتی حیوانات این قوانین رو رعایت میکنن....چه برسه جامعه انسانی که خودشو اشرف مخلوقات فرض کرده....شما تو سن ۳۰سالگی وتو فضای مجازی نمیتونی باچندتا پست....اینا رو به کسی آموزش بدی....باید با این طرز فکر بزرگ بشی وبهش اعتقاد داشته باشی....طرف با زنش بحثش میشه....فشار عصبی به هردوشون وارد میشه....خانمه در شرایطی کاملا"نادر"پیش میاد که یه سیلی به شوهرش بزنه....کدوم مرد معمولی ومتعارفی رو دیدین که درجواب این سیلی....یه سیلی به خانمش بزنه...اما هستند کسایی که زنه رو زیر مشت لگد میگیرن....پست تر هم داریم...کسانی که حتی بچه هاشونو به قصد کشت میزنن....اینجا دیگه کسی نمیاد بگه...بچه بی ادب بود...باباهه باید ادبش می‌کرد....دوران این جور ادب کردن تموم شده....دیگه اکثریت مردم به بلوغ رسیدن....البته هستند کسانیکه این قوانین نانوشته رو...قبول ندارند...طرف میگه من آزاد اندیشم....میخوام خلاف عرف جمعی عمل کنم.....اگه یه خانم به من توهین کرد...من چون مردم...از مردانگی مایه میذارم...اینقدر اون زن را میزنم....تابفهمه بایه مرد واقعی!چطور باید حرف زد....قانون نانوشته ای که من به آن معتقدم همینه.....این مرد هم موضوع را از نگاه و منظری متفاوت می‌نگرد...اما آیا به نظر شما....نگاه این مرد! شایسته احترام است؟راننده اسنپ....یا هرخدمت دیگری به افراد جامعه....بنابر وظیفه انسانی خود....که همین وظیفه انسانی...خوداز قوانین نانوشته محسوب می‌شود....بایدبهترین خدمت را درحدتوان...به دیگر اعضا برساند....این قانون...هیچ جا مکتوب نشده....پس آیا من به این دلیل که جایی نوشته نشده باید آنرا زیرپا بگذارم؟مثالی زده شد درباب اینکه چگونه باید مسافر مزاحم را از ماشینت پیاده کنی....من مثال را ساده تر میکنم...راننده اسنپ...از بوی سیگار خوشش نمیاد....(من نمیدونم تاکسی ها قانونی برای جلوگیری از سیگارکشیدن مسافر دارند یانه)....به هر حال....به مسافرش میگه...توماشین من سیگار نکش.... فرض میکنیم....مسافر به حرف راننده اعتنا نمیکنه....دو حالت داره....اگه مسافر یه آدم مردنی....یه بچه...یابه خانم باشه....راننده...مثل همین فیلم...میاد پایین...و طرف رو به زور میندازه پایین....یا اینکه طرف هادی چوپانه....راننده جرات نمیکنه بیاد پایین....و بندازدش بیرون....پس باید راه دیگه ای رو انتخاب کنه....همان"راه دیگه"...کلید حل معماست.....اگر حجاب فقط برای مردان بود....آیا زنان جرات داشتند...که حجاب اجباری رو سر مردان کنند؟نوع نگاه مردان به یک بانو....ادبی که یک مرد باید نسبت به خانمها داشته باشدوامنیتی که یک زن باید در حضور مردان داشته باشد....و تربیتی که یک مرد باآن بزرگ شده...کلیدحل این معماست....من به شخصه...در یک خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده ام....درفامیل ما...حتی بستنی خوردن زنان در خیابان بی حیایی....محسوب میشه....چرخاندن سوئیچ ماشین در دست خانمها....خندیدن زنها در جامعه... حرف زدن بدون نقاب با مردان...نکوهیده است....هرچند مدعی‌اند...به خانمها احترام می‌گذارند وزنان همچون مرواریدی درون صدف هستند....اینها وهزاران اراجیف دیگر....بدون هیچ پشتوانه علمی و روانشناختی....باعث می‌شود که اگر به زنی....خدای نکرده...تجاوزیاتعرضی صورت بگیرد....آن زن...مقصر شناخته شودنه آن مرد متجاوز
                یه خبر اومده برای همین جمعه یه چوپان حدود سی ساله که آفتاب سوخته و شل و یه چشمش هم می پریده تو کوههای طالقان که یه نوع خاصی سلاح گرم هم داشته می‌خواسته به دو تا خانم تجاوز کنه البته با بدبختی فرار کردند. توجیه ش هم این بوده که شماهابیصاحب هستید آمدید کوه باید لخت بشید برای من

                نظر

                • Bikhabar
                  ستاره‌دار(22)
                  • Sep 2020
                  • 1190

                  #8453
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  در اصل توسط Davar پست شده است View Post
                  بعد می بینی فیلمه واسه راههای افتخار اثر کوبریک بسیار قشنگ و دیدنی بود ممنون از معرفی/:.weirdsmiley.:/
                  راستی من آخرش هم منظور این جمله رو متوجه نشدم! .. خود جناب داور که قاعدتا براشون افت داره بیان شفاف‌سازی کنن!

                  منظورش اینه که فیلمه فیلم درپیت و داغونیه؟! .. یا اینکه اصلا کاری به فیلم نداره؟ .. چمدونم والا .. بعضی موقع‌ها مغزم یه جا هنگ میکنه!

                  ولی خب هر یک از عزیزان مقصود این جمله رو به صورت شفاف بگه .. من رو بنده خودش کرده

                  نظر

                  • آتلانتیس
                    عضو عادی
                    • Oct 2022
                    • 162

                    #8454
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    بحث حقوق زنان...اتفاقا بحثیه که خیلی کم بهش پرداخته شده....اگه منظور کلیپه مورد نظره...بیخیال...تکذیب شد...اصلا سر کولر بوده....گمونم خانم مسافر...کولر روشن نمی‌کرده....مرده انداختتش بیرون...برعکسش یه جوریه آخه....
                    اما اون قسمت خلاف بقیه حرف زدن....البته که شجاعت میخواد....والبته که تابوشکستن...کارهرکسی نیست....
                    توچندتا...از...کامنتها که...تو روزنامه های حکومتی زیر فیلم زدن....بدون اشاره به کتک خوردن زن و وحشی گری مرد....از واژه های...قانون شکن...ومجرم بودن خانم استفاده شده بود....احتمالا اگه من یه کامنت مخالف میزدم...کل کامنتها روسر من خراب میشد.....
                    اگه حرفتون درست بوده....دنیاهم که باها تون مخالف باشن....شما کار خودت رو بکن....
                    دوحالت داره.....یاشما خواستین بگین...زود قضاوت نکنیم....شاید مثلا خانم مسافر...به قول خودتون...توماشین طرف....چیز ...کرده بوده....وآقاهه از شدت خشم...کنترلش رو از دست داده...که خوب....بی خیال
                    یاکلا...خانم را ....برای اینکه...کار منافی عفت یا اخلاق یاعرف انجام داده(با توجه به اشاره به واژه وحشی)....مورد سرزنش قرار دادین....که خوب....نه تعصب....ونه حرف جمع...ونه سوء تفاهم....هیچکدوم توجیهتون نمیکنه.....
                    حالا یه جمله آخر به شیوه خودتون....حالا چه توجیه داشته باشه حرفتون...چه نه....با گفتن...یا نوشتن...من وامثال من...طرز تفکر شما که عوض نمیشه....اگه راضی هستین...خدارو شکر کنین....اگه ناراضی...هرکار دیگه ای که دوست دارین....اصلا افتخارکنین....به اینکه یه تنه....جلوی جمع وایسادین....اون جوایزی که تاحالا به جمع ما میدادن....همش دودستی تقدیم به شما به تنهایی....

                    نظر

                    • dornaa
                      عضو فعال
                      • Sep 2020
                      • 1470

                      #8455
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      در اصل توسط گالیور پست شده است View Post



                      امید جان

                      تازگی ها احساس میکنم دارم از سیاست فاصله میگیرم.

                      وقایع را مثل گذشته دنبال نمیکنم.

                      باورت میشه الان نمیدونم در چه موردی دارید بحث میکنید.

                      امروز از پردیس میومدم افتادم تو اتوبان صدر دیدم هوا چقدر آلوده هست.
                      غروب خورشید بود.
                      این منظره میتونست خیلی خیلی زیبا و واقعی باشه با رنگهای طبیعی.

                      ولی رنگها یک چیزه دیگه بود. قهوه ای و نارنجی رنگ پردیده تار.

                      رنگها مرده بودند و زنده نبودند.

                      شهر ما خیلی وقته مرده و ما هم همینطور.

                      روز به روز هم داره بدتر میشه.

                      آمار سرطان و بیماریها بشدت افزایش پیدا کرده

                      کسی هم نیست اصلاً مطرح کند این سمی که در هواست.

                      عوضش چسبیدیم به موضوعهای جفنگ که کافیه پیچ رادیو را تو ماشین باز کنی تا بمبارانت کنه.

                      ولی کسی نیست بیاد بگه یا ایالهناس داریم خفه میشویم توی این شهر.

                      یا بورس که میریزه همه میگویند از اینجا 30 درصد دیگه میریزه و کسی نیست بگه نه باید برگرده بلکه همه میگویند بیشتر میریزه و تشدید میکنند .

                      چه بسا هوا هم باید از همینجا اسفناکتر و بغرنجتر شود چون هیچکسی نیست که حتی مطرحش کند.

                      نشستیم دقیقاً در محور موضوعهایی که آنها مطرح میکنند قلم میزنیم و بحث و جدل میکنیم.

                      نمیدونم متوجه میشی چی میگم !!؟؟

                      هرگز دنبال خواسته های خود نرفتیم بلکه در خدمت خواسته های آنها هستیم.




                      بگذریم

                      تا گوساله گاو شود......
                      من هم پردیس بودم ندیدمت

                      تازه همین گوساله که گفتی اپارتمان همسایه بغلی مارو تواین هوا متری 270میلیون پول میدهند میخرند

                      نظر

                      • Bikhabar
                        ستاره‌دار(22)
                        • Sep 2020
                        • 1190

                        #8456
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        در اصل توسط آتلانتیس پست شده است View Post
                        بحث حقوق زنان...اتفاقا بحثیه که خیلی کم بهش پرداخته شده
                        آخه دوباره بگم میترسم، دنباله دار بشه :.thumbsupsmileyanim (به خدا همین الان از کارام عقب افتادم!)
                        ولی به نظرم اکثرا بحث حقوق زنان به درستی دنبال نمیشه و همه‌اش به بیراهه ختم میشه .. اون زنی که حقش داره پایمال میشه، فریادرسی نداره .. و زنی که شلوغ کاریش گوش فلک رو کر کرده چندان حقوق پایمال شده‌ای نداره

                        در اصل توسط آتلانتیس پست شده است View Post
                        اصلا افتخارکنین....به اینکه یه تنه....جلوی جمع وایسادین....اون جوایزی که تاحالا به جمع ما میدادن....همش دودستی تقدیم به شما به تنهایی....
                        این هم قشنگ بود/.:biggrinsmiley.:/ .. ما به چی فکر می‌کنیم و شما به چی <منظور اینکه تصورتون درباره ما به چه شکله> .. بابا بیخیال! .. ایشالا هممون به راه راست هدایت بشیم!

                        نظر

                        • afshinamin
                          عضو فعال
                          • Jul 2013
                          • 4495

                          #8457
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط afshinamin پست شده است View Post
                          یه خبر اومده برای همین جمعه یه چوپان حدود سی ساله که آفتاب سوخته و شل و یه چشمش هم می پریده تو کوههای طالقان که یه نوع خاصی سلاح گرم هم داشته می‌خواسته به دو تا خانم تجاوز کنه البته با بدبختی فرار کردند. توجیه ش هم این بوده که شماهابیصاحب هستید آمدید کوه باید لخت بشید برای من




                          تلاش یک چوپان برای تعرض مسلحانه به دو زن کوهنوردتلاش یک چوپان برای تعرض مسلحانه به دو زن کوهنورد
                          مریم کوهنوردی که برای صعود عازم قله کهار شده بود گفت: دو تا جمله این آدم اصلا از ذهن من بیرون نمی‌رود. او وقتی ازش پرسیدیم چرا این کار را می‌کنی؟ گفت شما زن بی‌صاحب هستید که آمدید کوه! کوه برای من است! حالا که آمدید من باید این کار را با شما کنم.


                          آفتاب‌‌نیوز :
                          روز پنجشنبه دو زن کوهنورد که برای صعود عازم قله کهار شده بودند توسط یک چوپان مسلح به سلاح گرم مورد حمله قرار گرفتند.


                          آن مرد قصد تعرض به این دو زن کوهنورد را داشت، اما در نهایت موفق نشد و آن دو زن توانستند به هر ترتیبی بود بدون اینکه مورد تعرض قرار بگیرند فرار کنند. این فرد در حال حاضر تحت تعقیب پلیس قرار دارد. یکی از این دو کوهنورد که مورد تهاجم قرار گرفتند ماجرای این اتفاق را با جزییات کامل بازگو کرد.


                          شقایق و مریم که اولی ۱۸ سال سابقه کوهنوردی دارد و دومی ۷ سال، می‌خواستند آخر هفته جاری صعودی یک‌روزه به دماوند داشته باشند و روز پنجشنبه هفته قبل برای تمرین عازم قله‌های کهار و ناز شدند. آن‌ها طی مسیر با چند کوهنورد برخورد داشتند که یکی از آن‌ها بعدا با شنیدن صدای شلیک در کوهستان - از جا پرید!


                          افتتاح حساب کنید و تا 15000000 تومان تسهیلات بگیرید
                          تبلیغ
                          افتتاح حساب کنید و تا 15000000 تومان تسهیلات بگیرید
                          ورود
                          yn-ad
                          پارچه را از روی دستش زد کنار و دیدیم مسلح است!
                          مریم یکی از این دو کوهنورد در مورد اتفاقی که روز پنجشنبه برای آن‌ها رخ داد، گفت: تقریبا ساعت ۱۱ رسیدیم قله کهار. سه تا کوهنورد آقا آنجا بودند که ما هم در مسیر دیده بودیم‌شان. شقایق گفت ما قرار است خط الراس کهار به ناز را برویم و از قله ناز برویم بالا و از یال ناز برگردیم به روستا. گفت برویم پایین بنشینیم چیزی بخوریم و استارت بزنیم. حتی به آن آقایان گفتیم شما قله ناز نمی‌آیید؟ که آن‌ها گفتند ما آب کافی نداریم. بعد از ما یک آقایی انفرادی صعود کرد که شاهد ماجراست. او وقتی که داشته دور می‌شده صدای تیراندازی شنیده و فکر کرده در روستا کپسول گازی، چیزی ترکیده.


                          مریم ادامه داد: ما غذا که خوردیم به سمت یال خط‌الراس ناز حرکت کردیم. سمت راست یک گله بود. شقایق به آن منطقه خیلی اشراف دارد. شماره چوپان‌های منطقه را هم دارد. به او گفتم از چوپان بپرسم ببینم آب دارد یا نه؟ گفت نه! این اصلا کی هست و چرا گله‌اش را آورده این بالا، چون اینجا اصلا آب ندارد؟ گفتم چه سوالاتی می‌پرسی! رفتم از چوپان پرسیدم آب داری؟ گفت بله و آب داد به من. لکنت زبان شدید داشت. یک چشمش هم می‌پرید و یک پایش هم شل بود.


                          خیلی آفتاب سوخته بود، ولی به نظر نمی‌رسید بیشتر از ۳۰ سال داشته باشد. وقتی آب داد، گفت چای بگذارم؟ شقایق گفت نه ممنون و به من گفت مریم بدو! حس کردم شقایق احساس خطر کرده است. آن مرد دوباره صدایم کرد و گفت خانم شارژر دارید؟ گفتم نه. در همین حین او رسیده بود پشت سر ما. دیدم یک پارچه در دستش است. زد کنار و یک اسلحه گرفت رو به من. من هنگ کردم. دستش را انداخت روی دستم و مچ دست چپ من را محکم گرفت. ما شروع کردیم جیغ زدن. اصلا هم نمی‌دانستیم آن اسلحه پر است یا خالی.


                          آن مرد به سمت دوستم شلیک کرد، مرا انداخت روی زمین و چاقو را گذاشت کنار پهلوم!
                          شقایق با باتوم و کوله به او حمله کرد. چون آن آقایان روی قله کهار بودند و معلوم بود شروع کردم داد زدن که ول کن شوهرم و برادرم دارند می‌آیند. شر درست نکن! او یک لحظه ترسید. تا دست من را ول کرد شقایق دست مرا کشید و گفت بدو. ما تا دشت زیر قله ناز را بدون آب دویدیم. خوشحال بودیم که از دست این آدم نامرد در رفتیم و داشتیم در موردش حرف می‌زدیم. یک ساعتی گذشت. من دیگر خالی کرده بودم. رسیدیم به دشت فراخ که آنتن نداشت و قله ناز بالای سرمان بود. شقایق گفت یک سیب بخوریم و قله را بکشیم بالا.


                          این کوهنورد در مورد ادامه داستان گفت: من هنوز کوله را زمین نگذاشته بودم که شقایق گفت مریم بلند شو و و چاقویت را دربیاور و بدو. من عقبم را نگاه کردم، دیدم آن مرد روی الاغش نشسته و دارد می‌آید. گله را ول کرده بود و افتاده بود دنبال ما. خیلی به تاخت رسید. اول هم نیامد پایین و بعد از چند دقیقه پیاده شد. اسلحه هم همراهش بود. قبل از اینکه پیاده شود اسلحه را باز کرد. یک لوله آلومینیومی داشت با دسته سفید مایل به کرم.


                          او به زور می‌خواست اسلحه را ببندد و به خاطر همین من گفتم شقایق این اسلحه‌اش الکی است و زنگ زده! شقایق گفت پس چاقویت را به من بده و باتوم را بگیر. می‌خواستیم به او حمله کنیم. شروع کرد به شقایق فحش دادن. بیشتر هم به من گیر داده بود، چون ترس را بیشتر در چشمان من می‌دید. به شقایق گفت من تو را می‌کشم اینجا و یک بلایی سر این می‌آورم. شقایق به او گفت پول می‌خواهی؟ چه می‌خواهی؟ چقدر می‌خواهی؟ گفت من پول نمی‌خواهم. یک نفر از شما باید برهنه شوید. شقایق گفت برادر و پدرم آن بالا هستند و دارند می‌آیند. جواب داد خفه شو! هیچ‌کس آن بالا نیست.


                          در حین درگیری گله گوسفندش آمد در دشت. شقایق گفت چوپان روستای کلوان دارد می‌آید که جواب داد نه! او دوست من است! اگر هم الان با من راه نیایید او می‌آید سراغ‌تان. شقایق می‌خواست با چاقو و چند تا سنگ به او حمله کند. او به شقایق چند بار گفت فلان فلان شده نیا جلو نیا جلو تا اینکه تیر هوایی به سمت شقایق شلیک کرد که پوکه‌اش از کنار سر او رد شد. وقتی شلیک کرد و صدای انفجار پیچید من روی دو تا زانویم افتادم زمین. قالب تهی کردم.


                          اینکه دید من افتادم آمد مرا از یقه گرفت و روی شکم خواباند که الان روی پا‌های من رد خار و خاشاک هست. زانویش را گذاشت روی کمرم و اسلحه را گرفت سمت شقایق. شقایق داد می‌زد او را ول کن، او شوهر دارد من برهنه می‌شوم که طرف جواب داد من تو را می‌کشم و این را فلان می‌کنم. بعد لباس بالاتنه مرا پاره کرد. یک چاقوی تیز هم گذاشته بود روی پهلوی چپم. هرچند اگر چاقو هم نبود من صادقانه نمی‌توانستم تکان بخورم و کاری کنم.


                          شقایق چند تا سنگ پرت کرد و مرد به سمت او حمله کرد و روی سر و صورت و گردنش جراحت ایجاد کرد. ما به پزشکی قانونی هم رفتیم و این‌ها ثبت شده است. من تا آمدم بلند شوم بروم کمک شقایق با یک سنگ برگشت طرف من و زد توی گردنم. جوری که من افتادم. این مدام به عقب سرش نگاه می‌کرد و یک ترسی داشت. ما فکر کردیم ممکن است به خاطر حرف‌های ما ترس برش داشته. جنون گرفته بود او را.


                          در همین اثنا صدایی شنید. باتوم‌ها را از ما گرفت و کرد در خورجینش. چاقو را از شقایق گرفت و حتی بادی اسپلش که می‌گفتیم این اسپری فلفل است را گرفت از ما. گفت می‌آیم سر وقت‌تان. ما با همان وضع شروع کردیم روی یال ناز دویدن. از داخل کوله لباس اضافه‌ای که همراه داشتیم پوشیدیم، چون بالاتنه ما را پاره کرده بود.


                          مریم در ادامه به ماجرای تماسش برای گرفتن کمک اشاره کرد و گفت: به محض اینکه آنتن ما آمد به استاد نصیری زنگ زدیم. شرح ماوقع را گفتم و خواهش کردم کمک‌مان کند. ۱۱۲ اصلا نمی‌گرفت. منتها، چون استاد نصیری برنامه من را می‌دانست و در جریان همه‌چیز بود تا قطع کردم پیگیری کرد و امداد کوهستان را خبر کرد و به آقای سهیل فرید زنگ زد. وجود دوست من باعث شد من زنده از دست آن فرد و بدون اینکه بتواند کارش را بکند رها شوم. منتها وسط راه شقایق صدایم کرد و گفت مریم! دوباره آمد! این دفعه دیگر ما را می‌کشد!


                          مریم صحنه را به این شکل توصیف کرد: روی قاطر مثل این فیلم‌های گنگستری نشسته بود و به ما نزدیک می‌شد. ضمنا این را هم بگویم که در بار دوم به او گفته بودم من از او فیلم و عکس گرفتم و فرستادم و بیچاره‌ات می‌کنم. مثل اینکه این باعث شده بود با خودش فکر کند باید برگردد. آمد و رفت سراغ شقایق و گفت گوشی‌ات را بده و عکس‌ها را پاک کن. شقایق هی می‌گفت دروغ گفتیم عکس و فیلمی در کار نیست.


                          در همین حین امداد کوهستان که استاد نصیری به آن‌ها خبر داده بود تماس گرفتند. من جواب دادم و گفتم کجایید آقا! صدا هم روی اسپیکر بود. آن‌ها هم خیلی هماهنگ‌شده گفتند ما روی قله‌ایم! و ما هم گفتیم بله شما را می‌بینیم. شقایق شروع کرد با باتوم دست تکان دادن. این با الاغش یواش یواش رفت. فهمید واقعا ما با کسی ارتباط گرفتیم. من فقط خواهش می‌کردم تلفن را قطع نکنند، چون طرف با اسلحه هنوز مقابل ما بود. ما ۲۰ دقیقه‌ای تا قله ناز را دویدیم و او دیگر پشت ما نیامد.


                          استاد نصیری مدام پیگیری می‌کرد و یک آقایی به نام رضایی از روستای کلوان با اسبش آمد بالا. ما سه ساعت در سراشیبی آمدیم پایین. آب هم نداشتیم که من زنگ زدم به استاد نصیری و گفتم من فکر می‌کنم که دارم تمام می‌کنم و نفسم بالا نمی‌آید و فقط بگویید یک نفر بیاید شقایق را ببرد؛ که آقای رضایی آمد و شقایق را سوار اسب کرد و ما را آوردند پایین. شربت به ما دادند و اینها.


                          او شناسایی شده و پلیس به دنبالش است
                          کوهنورد نجات‌یافته در مورد ادامه ماجرا اظهار داشت: اهالی روستا به ما کمک کردند و گفتند اگر زودتر به ما می‌گفتید خودمان دو ساعته پیدایش می‌کردیم. ما الان دو روز است که می‌رویم و می‌آییم. کلانتری نسا رفتیم. الان هم که دارم با شما صحبت می‌کنم جلوی شورای ده کلوان هستیم.


                          او افزود: نهایتا متوجه شدند یک چوپانی به اسم کاظم گله یک آدمی را از طالقان گردن گرفته و به خاطر اینکه بتواند بیاید از مراتع و آب اینجا استفاده کند برداشته یک چوپان را گذاشته بالای سر گله و همه هم می‌شناختندش. چون وقتی تعریف کردم همه گفتند آن «پسر شله که می‌آمد در روستا». و، چون برای امنیت خودشان و زن و بچه‌خودشان احساس خطر کردند شروع کردند به پیگیری.


                          مریم در پاسخ به این سوال که آیا فرد بازداشت شده، گفت: خیر. این رفته بالا. شناسایی شده. گویا چند نفر هم که دنبال او بودند او را دیدند با همان مشخصات. از کلانتری رفتند دنبالش. امروز (یکشنبه) با ما تماس گرفتند که سریع خودتان را برسانید، چون این شناسایی شده، ولی گردن نگرفته. بیایید برای شناسایی. ما با تمام لوازم کوهنوردی برگشتیم و گفتیم حتی حاضریم برای شناسایی تا نوک قله برویم.


                          وقتی رسیدیم گفتند این گله و همه‌چیز را رها کرده و به سمت طالقان فرار کرده! گفتیم یعنی چهار تا مرد نتوانستند او را بگیرند؟ مریم در مورد آن نفرات توضیح داد: دو نفر محیط‌بان و دو، سه نفر از کلانتری بودند که با قاطر رفتند بالا. قبل از اینکه مامور پلیس برسد محیط‌بان‌ها او را می‌بینند، اما مسلح نبودند و او فرار کرد. الان روستایی‌ها می‌گویند اگر دیشب به ما گفته بودید ما شبانه او را می‌آوردیم، چون اشراف داریم به منطقه.


                          به ما گفت شما بی‌صاحب هستید و اگر بی‌صاحب نبودید به کوه نمی‌آمدید!
                          مریم در پایان گفت: دو تا جمله این آدم اصلا از ذهن من بیرون نمی‌رود. او وقتی ازش پرسیدیم چرا این کار را می‌کنی؟ گفت شما زن بی‌صاحب هستید که آمدید کوه! کوه برای من است! حالا که آمدید من باید این کار را با شما کنم.


                          آن مرد مدعی شد قبلا به چهار زن دیگر تجاوز کرده است!
                          مریم ادامه داد: نکته دوم اینکه اینجا دو قله چهار هزار متری است و همیشه جای امنی بوده برای کوهنوردی. اما او به من گفت من قبل از شما چهار نفر را اینجا فلان کردم (کلمه بسیار زشتی به کار برد و نه حتی کلمه عادی) هیچ‌کس هم نفهمیده! با شما هم همین کار را می‌کنم و می‌اندازم ته دره. اینجا گرگ دارد و گوشت‌تان نمی‌ماند!


                          با وقاحت تمام این حرف‌ها را زد. سه بار تاکید کرد. آنقدر خنگ نبود که در دفعات بعدی عددش را عوض کند. سه بار دقیق گفت چهار نفر. می‌گفتم مرگ مادرت بیخیال شو. به مادر خودش هم فحش می‌داد. دیوانه بود. ما پزشک قانونی رفتیم و جوابش هفته بعد می‌آید و شکایت ما در کلانتری نسا ثبت شده است.


                          شقایق می‌خواست با چاقو و چند تا سنگ به او حمله کند. او به شقایق چند بار گفت فلان فلان شده نیا جلو نیا جلو تا اینکه تیر هوایی به سمت شقایق شلیک کرد که پوکه‌اش از کنار سر او رد شد. وقتی شلیک کرد و صدای انفجار پیچید من روی دو تا زانویم افتادم زمین.


                          دو تا جمله این آدم اصلا از ذهن من بیرون نمی‌رود. او وقتی ازش پرسیدیم چرا این کار را می‌کنی؟ گفت شما زن بی‌صاحب هستید که آمدید کوه! کوه برای من است! حالا که آمدید من باید این کار را با شما کنم.

                          ------------------
                          زن بی صاحب هستید .انگار زن شی هست !

                          تفکری که زن را شی و اوبژه می پندارد آخرش میشه این

                          نظر

                          • علیرضا۱۲۳
                            عضو فعال
                            • Sep 2022
                            • 2771

                            #8458
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            چه پیگیر هم بوده...با الاغ گذاشته دنبال اینها تو کوه...عجب موجوداتی پیدا میشند

                            نظر

                            • علیرضا۱۲۳
                              عضو فعال
                              • Sep 2022
                              • 2771

                              #8459
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              رئیس فدراسیون فوتبال: می‌خواهیم چمن ورزشگاه آزادی را آبیاری کنیم، ولی آب نیست / قلعه‌نویی کمک کرده و از آتش نشانی خواستیم آب بیاورد
                              مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال گفت: می‌خواهیم چمن ورزشگاه آزادی را آبیاری کنیم، ولی آب نیست. قلعه‌نویی کمک کرده و از آتش نشانی خواستیم آب بیاورد. ۳۰۰ هزار لیتر آب برای چمن دو زمین آزادی می‌خریم. خودمان هم آب می‌خریم و ورزشگاه آزادی از این قاعده مستثنی نیست. فکر کنم تا هفته آینده مشکل آب حل خواهد شد. مشکل چمن ورزشگاه آزادی دغدغه سرپرست وزارت ورزش بود. فکر می‌کنم تا ۲۰ روز آینده چمن ورزشگاه آزادی بازسازی خواهد شد

                              شهری که آب نیست چمن ورزشگاهش رو آب بدهند!!!! این هم پایتخت!!!

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #8460
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                در اصل توسط )(شاخص کل جعل علی) پست شده است View Post
                                کلا تکذیب شد
                                دعوا سر حجاب نبوده .سر کولر بوده
                                اسنپی روشن نکرده
                                دعوا شدهlaughingsmiley
                                جل
                                الخالق

                                احتمالا کولرش با انرژی اتمی کار میکرده هنوز اورانیوم غنی سازی نکرده بوده یا بودجه خیلی سنگینی لازم بوده
                                :.thumbsupsmileyanim،ناچار به قوه قهریه نظامی متوسل شده
                                نشد که بشه
                                این ساندیسی هم به یه نون و نوایی برسه
                                پراید رو به پرادو تبدیل کنه

                                اقلا یه حواله پژو پارس بهش بدین /:.yead.:/
                                آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/08/29, 21:15.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X