پاسخ : جــــو بــــازار
در فرصت تعطیلات اندکی بحث های عمومی و کلان تر بکنیم!
مهمترین بحث این روزها و بخصوص هفته آتی برجام است. و این سوال چندمیلیون دلاری! که چه خواهد شد! سوال اصلی در اصل سرنوشت رابطه ایران و آمریکاست. سعی میکنم اندکی بنیادی تر به این سوال تا حد ممکن در ادامه جوابی بدهیم!
در علوم مختلف برای درک پدیده ها، از نمودارها، بخصوص قوانین احتمال و ... برای درک رخدادها استفاده میشود و مبتنی بر قوانین موضوعه هر پدیده آن را مدل میکنند . مدل سازی پدیده ها برای درک بهتر آنها و مهم تر از آن پیش بینی رفتار یک پدیده در آینده است. این مفهوم کلان را بخاطر بسپرید.
با توجه به اینکه پدیده های اجتماعی هم به هر حال یک پدیده و رخداد محسوب میشوند، این نگاه علمی طی سالهای اخیر (قرن اخیر!) به این علوم هم وارد شده و علوم اجتماعی و ... و بخصوص اقتصاد نوین با بهره گیری از علم ریاضیات آمار سعی در فهم و توضیح این پدیده ها کرده است. ولی بدلیل متغیرهای بسیار پیچیده در رخدادها و پدیده های اجتماعی (من جمله اقتصاد) مدلهای ارائه شده بسیار با خطا همراه است ولی همچنان این مدلها بسیار کاربردی هستند. فقط نکته اینجاست که باید متوجه مفروضات این مدلها بود. و از این مدلها (مثلا از تکنیکال در بورس) انتظار معقولی داشت.
عملا نگاه تکنیکالی به بازار بورس یا یک ورق بهادار مبتنی بر متغیر قیمتی آن صورت میگیرد. تکنیکال هم همان مدل سازی یک پدیده است. مبتنی بر الگوهای شناسایی شده ، مدلی که تکنیکال ارائه میدهد و مبتنی بر آن سعی میشود که رفتار متغیر قیمت یک سهم توضیح داده شود و حتی الامکان مطابق آن الگو پیش بینی هایی صورت گیرد.
لازم است که مفروضات مدلها را در هر علم بدانیم. همه مدلها مفروض و فرض شان این است که گذشته در آینده تکرار خواهد شد.
تکنیکال ابزار پر خطا و پر اشکالی است. بزرگترین اشکال تکنیکال در وجه پیش بینی آینده است. فرض اینکه آینده معدل گذشته است فرض پر خطایی است و با این فرض انتظار دقت قابل قبولی از تکنیکال نمیتوان داشت.
ولی از یک لحاظ تکنیکال ابزار توانمندی است. آنجا که میخواهیم آنچه رخ داده و یا هم اکنون در حال رخ دادن هست را توضیح دهیم. این امر اهمیت کمتری از پیش بینی ندارد! فهم دقیق تر آنچه روی میز در حال رخ دادن است بسیار مهم است. بسیار مهم!
بتجربه شخصی، از بین همه ابزارها و فنون تکنیکال ، کاراترین و بهترین و دقیق ترین و به دردبخور ترین چیزی که در تکنیکال وجود دارد همان مفهوم بسیار ساده روند است! علی رغم اینکه روند و خط روند بسیار ساده است ولی به نظرم بخش اعظمی از تحلیل گران درک درستی از آن ندارند! شاید هم ساده انگاری میشود.
روند یا همان خطوط روند عملا بدون در نظر گرفتن تایم فریم و بازه زمانی بی معنی است. پس زمان جز لاینفک روند است(این مهم است)
روندها با زمان معنی دارند. بنابراین مهم است که شما یک روند را در چه بازه ای میخواهید ارزیابی کنید! روندها را در همه پدیده ها میتوان شناسایی کرد . ولی با توجه به نوع آن پدیده، در گام اول باید بازه زمانی را مشخص کنید. از کسری از ثانیه داریم تا دقیقه یا یک ساعت یا یک روز یا یک سال یا ده سال یا یک قرن یا هزار سال..یا یک میلیون سال! یا میلیارد سال هم پدیده هایی را روندیابی میکنند!
عملا مفهوم روند را باید با مفهوم تغییرات قیمت تفکیک کنیم! مهم ترین اشکالی که اکثریت میکنند این است!
روند فقط تغییرات قیمت نیست...شدت و ضعف تغییرات قیمت در یک بازه زمانی است. اگر این مفهوم را بدانیم آنوقت اسیر هیجانات قیمتی لحظه ای یا روزانه و بخصوص کوتاه مدت نمیشویم! (خیلی ها تصور میکنند که روند را میفهمند ولی آن را با تغییرات قیمت اشتباه میگیرند! و در اصل روند را نفهمیده اند!)
در روندها به روند درازمدت تر حتما و حتما دقت کنید! روندهای درازمدت تر مهم ترند!
مفهوم روند که در تکنیکال ما برای قیمت یک سهم در نظر میگریم عملا قابل تعمیم به بسیاری از پدیده های اجتماعی و انسانی هم هست! چرا که همه اینها به هر حال از رفتار انسان نشات میگیرد!
*****
با این توضیح اجازه بدهید سعی کنیم رابطه ایران و آمریکا را بهتر بهفمیم!
اول روند درازمدت را نگاه کنیم. چیزی حدود هفتاد سال اخیر را. عملا بعد از آیزنهاور جهوریخواه تا کارتر...و بعد هم تا همین جوبایدن!
عملا اگر بهبود رابطه ایران و آمریکا را به قبل و بعد انقلاب تقسیم کنیم با دقت قابل قبولی میتوان گفت که روند درازمدت رابطه قبل ازانقلاب صعودی بود و بعد از انقلاب روند نزولی!
قبل از 57 مثلا یک بازه بیش از 50ساله را در نظر بگیرید این روند رابطه صعودی است. ولی هیچ روندی خط مستقیم راست نیست! پادشاه ایران مثلا در دوره ای که جانسون دموکرات جای خودش را به نیکسون جمهوریخواه و رفیق پادشاه داده بایک رشد صعودی سنگین مواجه شده (چیزی مثل موج 3 از 3 بوده!!) ولی در همان سالها دوره هایی بوده که رابطه دو کشور چندان مطلوب هم نبوده است.(اصلاح ها در روند صعودی ) لذا شدت ضعف بوده ولی روند کلی را باید درک کرد!
بعد از انقلاب هم این شدت و ضعفها بوده است. ولی مهم روند کلی است! بعد از انقلاب روند درازمدت نزولی است! لذا ریز موج های این رابطه دخلی به روند درازمدت ندارد. اینکه اوباما بیاید (یک ریز موج صعودی) و بعدش ترامپ بیاید (ریز موج پر قدرت نزولی در جهت روند!) و اکنون که بایدن سرکار آمده است!
اصرار زیادی در دقیق بودن این تناظر یک به یک میان این رابطه با مفهوم روند ندارم. بیشتر هدفم این است که در یک مفهوم کلان تر موضوع را بهتر بفهمیم. وقتی که این روند کلی را درک کنیم کمتر گرفتار تغییرات لحظه ای میشویم و در نتیجه کمتر اشتباه محاسباتی میکنیم! عدم درک این روند درازمدت هست که بعضی ها مثلا خوش خیالانه تصور میکنند که مثلا ظهور بایدن فردا رابطه را گل و بلبل میکند و دلار 8هزار تومن میشود! و برعکس اش هم بهمچنان!
اگر سوال کنیم که آیا رابطه ایران و امریکا درست میشود؟ این سوال در اصل این است که آیا روند درازمدت 40 ساله اخیر برمیگردد! یعنی آیا روند درازمدت صعودی میشود؟!! قبل از پاسخ به اینسوال لطفا از مفهوم زمانی یعنی مفهوم زمان 40-50 ساله یک روند درازمدت لطفا حس بگیرید! (این خیلی مهم است) فکر میکنم اگر این حس را بگیرید جواب دادن ساده تر باشد!
اشکال کار بسیاری از دوستان این است که مثلا دنبال رخداد عظیم! در هفته آینده و حتی روز سوم اسفند میگردند! وقتی میگوییم روز سوم اسفند داریم از یک روز دو روز حرف میزنیم! نهایتا هفته دیگه...یا حتی ماه دیگه! اینها واقعا اهمیت شان در برابر یک روند 40 سال!!!! چقدر است؟ چگونه میشود دنبال تغییراتی در طول چند روز وچندهفته بود...و آن را حتی قابل قیاس با روندی 40 ساله دانست!!!(ببینید چقدر خطای محاسباتی وحشتناکی رخ میدهد از عدم درک روند! و عدم درک مفهوم زمان در روند!)
دقت کنید که به همین سادگی افراد تغییرات لحظه ای را با روند اشتباه میکنند.و تصور میکنند! عرض کردم که بسیارانی مفهوم روند را نمیدانند!!! با اینکه خیلی ساده است...یک خط میکشی...نشون میدی که روند صعودی هست یا نزولی! ولی همین مفهوم ساده را اکثریت نمیدانند!!!
بنابراین قبل از توجه به هفته آینده! روند میان مدت تر را باید بررسی کرد. یک بازه 10-12 ساله...قبل. بعدش نهایتا تغییر روندی که با انتخاب بایدن رخ داده و باید ببینم روند سه چهار ساله چگونه است....بعدش...یکسال..و چند ماه! ولی در همه این مدت باید به روندهای درازمدت تر که مهم تر هستند توجه وافی و کافی داشته باشیم. روندهای درزامدت تر غالب هستند!
مانا باشید.
در فرصت تعطیلات اندکی بحث های عمومی و کلان تر بکنیم!
مهمترین بحث این روزها و بخصوص هفته آتی برجام است. و این سوال چندمیلیون دلاری! که چه خواهد شد! سوال اصلی در اصل سرنوشت رابطه ایران و آمریکاست. سعی میکنم اندکی بنیادی تر به این سوال تا حد ممکن در ادامه جوابی بدهیم!
در علوم مختلف برای درک پدیده ها، از نمودارها، بخصوص قوانین احتمال و ... برای درک رخدادها استفاده میشود و مبتنی بر قوانین موضوعه هر پدیده آن را مدل میکنند . مدل سازی پدیده ها برای درک بهتر آنها و مهم تر از آن پیش بینی رفتار یک پدیده در آینده است. این مفهوم کلان را بخاطر بسپرید.
با توجه به اینکه پدیده های اجتماعی هم به هر حال یک پدیده و رخداد محسوب میشوند، این نگاه علمی طی سالهای اخیر (قرن اخیر!) به این علوم هم وارد شده و علوم اجتماعی و ... و بخصوص اقتصاد نوین با بهره گیری از علم ریاضیات آمار سعی در فهم و توضیح این پدیده ها کرده است. ولی بدلیل متغیرهای بسیار پیچیده در رخدادها و پدیده های اجتماعی (من جمله اقتصاد) مدلهای ارائه شده بسیار با خطا همراه است ولی همچنان این مدلها بسیار کاربردی هستند. فقط نکته اینجاست که باید متوجه مفروضات این مدلها بود. و از این مدلها (مثلا از تکنیکال در بورس) انتظار معقولی داشت.
عملا نگاه تکنیکالی به بازار بورس یا یک ورق بهادار مبتنی بر متغیر قیمتی آن صورت میگیرد. تکنیکال هم همان مدل سازی یک پدیده است. مبتنی بر الگوهای شناسایی شده ، مدلی که تکنیکال ارائه میدهد و مبتنی بر آن سعی میشود که رفتار متغیر قیمت یک سهم توضیح داده شود و حتی الامکان مطابق آن الگو پیش بینی هایی صورت گیرد.
لازم است که مفروضات مدلها را در هر علم بدانیم. همه مدلها مفروض و فرض شان این است که گذشته در آینده تکرار خواهد شد.
تکنیکال ابزار پر خطا و پر اشکالی است. بزرگترین اشکال تکنیکال در وجه پیش بینی آینده است. فرض اینکه آینده معدل گذشته است فرض پر خطایی است و با این فرض انتظار دقت قابل قبولی از تکنیکال نمیتوان داشت.
ولی از یک لحاظ تکنیکال ابزار توانمندی است. آنجا که میخواهیم آنچه رخ داده و یا هم اکنون در حال رخ دادن هست را توضیح دهیم. این امر اهمیت کمتری از پیش بینی ندارد! فهم دقیق تر آنچه روی میز در حال رخ دادن است بسیار مهم است. بسیار مهم!
بتجربه شخصی، از بین همه ابزارها و فنون تکنیکال ، کاراترین و بهترین و دقیق ترین و به دردبخور ترین چیزی که در تکنیکال وجود دارد همان مفهوم بسیار ساده روند است! علی رغم اینکه روند و خط روند بسیار ساده است ولی به نظرم بخش اعظمی از تحلیل گران درک درستی از آن ندارند! شاید هم ساده انگاری میشود.
روند یا همان خطوط روند عملا بدون در نظر گرفتن تایم فریم و بازه زمانی بی معنی است. پس زمان جز لاینفک روند است(این مهم است)
روندها با زمان معنی دارند. بنابراین مهم است که شما یک روند را در چه بازه ای میخواهید ارزیابی کنید! روندها را در همه پدیده ها میتوان شناسایی کرد . ولی با توجه به نوع آن پدیده، در گام اول باید بازه زمانی را مشخص کنید. از کسری از ثانیه داریم تا دقیقه یا یک ساعت یا یک روز یا یک سال یا ده سال یا یک قرن یا هزار سال..یا یک میلیون سال! یا میلیارد سال هم پدیده هایی را روندیابی میکنند!
عملا مفهوم روند را باید با مفهوم تغییرات قیمت تفکیک کنیم! مهم ترین اشکالی که اکثریت میکنند این است!
روند فقط تغییرات قیمت نیست...شدت و ضعف تغییرات قیمت در یک بازه زمانی است. اگر این مفهوم را بدانیم آنوقت اسیر هیجانات قیمتی لحظه ای یا روزانه و بخصوص کوتاه مدت نمیشویم! (خیلی ها تصور میکنند که روند را میفهمند ولی آن را با تغییرات قیمت اشتباه میگیرند! و در اصل روند را نفهمیده اند!)
در روندها به روند درازمدت تر حتما و حتما دقت کنید! روندهای درازمدت تر مهم ترند!
مفهوم روند که در تکنیکال ما برای قیمت یک سهم در نظر میگریم عملا قابل تعمیم به بسیاری از پدیده های اجتماعی و انسانی هم هست! چرا که همه اینها به هر حال از رفتار انسان نشات میگیرد!
*****
با این توضیح اجازه بدهید سعی کنیم رابطه ایران و آمریکا را بهتر بهفمیم!
اول روند درازمدت را نگاه کنیم. چیزی حدود هفتاد سال اخیر را. عملا بعد از آیزنهاور جهوریخواه تا کارتر...و بعد هم تا همین جوبایدن!
عملا اگر بهبود رابطه ایران و آمریکا را به قبل و بعد انقلاب تقسیم کنیم با دقت قابل قبولی میتوان گفت که روند درازمدت رابطه قبل ازانقلاب صعودی بود و بعد از انقلاب روند نزولی!
قبل از 57 مثلا یک بازه بیش از 50ساله را در نظر بگیرید این روند رابطه صعودی است. ولی هیچ روندی خط مستقیم راست نیست! پادشاه ایران مثلا در دوره ای که جانسون دموکرات جای خودش را به نیکسون جمهوریخواه و رفیق پادشاه داده بایک رشد صعودی سنگین مواجه شده (چیزی مثل موج 3 از 3 بوده!!) ولی در همان سالها دوره هایی بوده که رابطه دو کشور چندان مطلوب هم نبوده است.(اصلاح ها در روند صعودی ) لذا شدت ضعف بوده ولی روند کلی را باید درک کرد!
بعد از انقلاب هم این شدت و ضعفها بوده است. ولی مهم روند کلی است! بعد از انقلاب روند درازمدت نزولی است! لذا ریز موج های این رابطه دخلی به روند درازمدت ندارد. اینکه اوباما بیاید (یک ریز موج صعودی) و بعدش ترامپ بیاید (ریز موج پر قدرت نزولی در جهت روند!) و اکنون که بایدن سرکار آمده است!
اصرار زیادی در دقیق بودن این تناظر یک به یک میان این رابطه با مفهوم روند ندارم. بیشتر هدفم این است که در یک مفهوم کلان تر موضوع را بهتر بفهمیم. وقتی که این روند کلی را درک کنیم کمتر گرفتار تغییرات لحظه ای میشویم و در نتیجه کمتر اشتباه محاسباتی میکنیم! عدم درک این روند درازمدت هست که بعضی ها مثلا خوش خیالانه تصور میکنند که مثلا ظهور بایدن فردا رابطه را گل و بلبل میکند و دلار 8هزار تومن میشود! و برعکس اش هم بهمچنان!
اگر سوال کنیم که آیا رابطه ایران و امریکا درست میشود؟ این سوال در اصل این است که آیا روند درازمدت 40 ساله اخیر برمیگردد! یعنی آیا روند درازمدت صعودی میشود؟!! قبل از پاسخ به اینسوال لطفا از مفهوم زمانی یعنی مفهوم زمان 40-50 ساله یک روند درازمدت لطفا حس بگیرید! (این خیلی مهم است) فکر میکنم اگر این حس را بگیرید جواب دادن ساده تر باشد!
اشکال کار بسیاری از دوستان این است که مثلا دنبال رخداد عظیم! در هفته آینده و حتی روز سوم اسفند میگردند! وقتی میگوییم روز سوم اسفند داریم از یک روز دو روز حرف میزنیم! نهایتا هفته دیگه...یا حتی ماه دیگه! اینها واقعا اهمیت شان در برابر یک روند 40 سال!!!! چقدر است؟ چگونه میشود دنبال تغییراتی در طول چند روز وچندهفته بود...و آن را حتی قابل قیاس با روندی 40 ساله دانست!!!(ببینید چقدر خطای محاسباتی وحشتناکی رخ میدهد از عدم درک روند! و عدم درک مفهوم زمان در روند!)
دقت کنید که به همین سادگی افراد تغییرات لحظه ای را با روند اشتباه میکنند.و تصور میکنند! عرض کردم که بسیارانی مفهوم روند را نمیدانند!!! با اینکه خیلی ساده است...یک خط میکشی...نشون میدی که روند صعودی هست یا نزولی! ولی همین مفهوم ساده را اکثریت نمیدانند!!!
بنابراین قبل از توجه به هفته آینده! روند میان مدت تر را باید بررسی کرد. یک بازه 10-12 ساله...قبل. بعدش نهایتا تغییر روندی که با انتخاب بایدن رخ داده و باید ببینم روند سه چهار ساله چگونه است....بعدش...یکسال..و چند ماه! ولی در همه این مدت باید به روندهای درازمدت تر که مهم تر هستند توجه وافی و کافی داشته باشیم. روندهای درزامدت تر غالب هستند!
مانا باشید.
نظر