آثار توافق هسته اي ايران و 5+1

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • وحید 20
    ستاره‌دار(98)
    • Mar 2011
    • 29911

    #2731
    معاون راهبردی قوه قضائیه:

    طرح مذاکره با آمریکا کجسلیقگی است/
    ، محمدباقر ذوالقدر معاون راهبردی قوه قضائیه که در جمع مدیران، کارشناسان و کارکنان حوزه اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه بهمناسبت هفته دفاع مقدس سخن می گفت با انتقاد از اظهارات منسوب به رئیس جمهور درباره مذاکره و رابطه با امریکا اظهار امیدواری کرد که این مطالب از سوی رئیس جمهور صادر نشده باشد و ساخته و پرداخته رسانهها و محافل سیاسی باشد.

    معاون راهبردی قوه قضائیه طرح مذاکره و رابطه با امریکا در شرایط فعلی جهان را نوعی کج سلیقگی سیاسی دانست که میتواند دارای آثار و پیامدهای خطرناک باشد.
    وی موضوع مذاکره و رابطه با امریکا را نه یک موضوع و سیاست اجرائی که رئیس جمهور بتواند در آن مداخله کند، که یک سیاست کلان و راهبردی دانست که منحصراً رهبری باید در باب آن تصمیم گیری کند و امام راحل (ره ) و مقام معظم رهبری بارها و با صراحت درباره آن سخن گفتهاند و سیاست نظام در این خصوص آشکارا اعلام شده است.

    ذوالقدر گفت: امام (ره) آمریکا را شیطان بزرگ قلمداد کردند، و هیچ کس به شیطان نزدیک نمیشود و با او مذاکره نمیکند، مقام معظم رهبری نیز بکرات و در مناسبتهای مختلف رابطه با امریکا را با منطق قوی و غیر قابل خدشه مردود دانستهاند و آنرا متضمن هیچ سودی برای ملت ایران ندانستهاند و بارها فرمودهاند اگر در مذاکره و رابطه با امریکا مصلحتی و منفعتی وجود داشته باشد خود بدان مبادرت خواهند کرد.
    درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

    توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

    نظر

    • ایرج اکبری
      عضو فعال
      • Dec 2011
      • 10934

      #2732
      در اصل توسط وحید 20 پست شده است View Post
      معاون راهبردی قوه قضائیه:

      طرح مذاکره با آمریکا کجسلیقگی است/
      ، محمدباقر ذوالقدر معاون راهبردی قوه قضائیه که در جمع مدیران، کارشناسان و کارکنان حوزه اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه بهمناسبت هفته دفاع مقدس سخن می گفت با انتقاد از اظهارات منسوب به رئیس جمهور درباره مذاکره و رابطه با امریکا اظهار امیدواری کرد که این مطالب از سوی رئیس جمهور صادر نشده باشد و ساخته و پرداخته رسانهها و محافل سیاسی باشد.

      معاون راهبردی قوه قضائیه طرح مذاکره و رابطه با امریکا در شرایط فعلی جهان را نوعی کج سلیقگی سیاسی دانست که میتواند دارای آثار و پیامدهای خطرناک باشد.
      وی موضوع مذاکره و رابطه با امریکا را نه یک موضوع و سیاست اجرائی که رئیس جمهور بتواند در آن مداخله کند، که یک سیاست کلان و راهبردی دانست که منحصراً رهبری باید در باب آن تصمیم گیری کند و امام راحل (ره ) و مقام معظم رهبری بارها و با صراحت درباره آن سخن گفتهاند و سیاست نظام در این خصوص آشکارا اعلام شده است.

      ذوالقدر گفت: امام (ره) آمریکا را شیطان بزرگ قلمداد کردند، و هیچ کس به شیطان نزدیک نمیشود و با او مذاکره نمیکند، مقام معظم رهبری نیز بکرات و در مناسبتهای مختلف رابطه با امریکا را با منطق قوی و غیر قابل خدشه مردود دانستهاند و آنرا متضمن هیچ سودی برای ملت ایران ندانستهاند و بارها فرمودهاند اگر در مذاکره و رابطه با امریکا مصلحتی و منفعتی وجود داشته باشد خود بدان مبادرت خواهند کرد.
      چه تفاهمی شما امریکا را شیطان بزرگ می دانید و امروز هم کانادا هم گفته که در ایران شیطان ریاست می کند !=)) با تشکر
      كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

      نظر

      • وحید 20
        ستاره‌دار(98)
        • Mar 2011
        • 29911

        #2733
        این پشیمانی احمدی نژاد چندهزار میلیارد برای مردم ایران تمام شد

        محمود احمدی نژاد در گفتگو با باربارا اسلاوین، خبرنگار آمریکایی تلویحا از بر زبان آوردن انکار هولوکاست ابراز پشیمانی کرد.

        به گزارش بازتاب ؛ خبرنگار مشهور پایگاه ال مانیتور که بارها به تهران سفر کرده است، از احمدی نژاد می پرسد: «برخی مطالب شما در باره هولوکاست ، بحث برانگیز شد» که وی در پاسخ می گوید: میپذیرم که در برخی موارد نباید سخنانی بیان میشد.
        شش سال قبل زمانی که محمود احمدی نژاد در یکی از سفرهای استانی خود کشف بزرگ محمدعلی رامین را بر زبان آورد و به انکار هولوکاست پرداخت، شاید کسی تصور نمی کرد وی در زمان ریاست جمهوریش و پس از پرداخت هزینه سنگین تحریم از جیب ملت ایران، از این اقدام خود احساس پشیمانی کند.
        در آن زمان، بلافاصله در سرمقاله ای با انتقاد صریح از این اقدام احمدی نژاد، انکار هولوکاست را امری بی فایده برای ملت ایران و پرفایده برای اسرائیل دانستیم که آسیبها و لطمات سنگینی را به منافع ملی وارد خواهد کرد.
        استدلال دیگری که در آن مقاله وجود داشت،اشاره نکردن پیشگامان انقلاب اسلامی بویژه امام خمینی، شهید مطهری، شهید بهشتی، آیت الله هاشمی و آیت الله خامنه ای به این موضوع بود که با توجه به طرح موضوع هولوکاست از حدود 30 سال قبل از انقلاب در مجامع جهانی و موضع ضدصهیونیستی رهبران انقلاب اسلامی، اگر این موضوع فایده ای برای کشور داشت حتما به ذهن صدها شخصیت انقلابی می رسید.
        مدت کوتاهی بعد از این مقاله، بازتاب ، سخنرانی سعید امامی در سال 1375 را پخش کرد که در آن سعید امامی، به عنوان اولین مسئول در جمهوری اسلامی به صراحت به موضوع هولوکاست پرداخت، و به نقل از دوستان نئونازی خود، آمار کشته شدگان هولوکاست را 250 هزار نفر و نه شش میلیون نفر عنوان کرد.
        البته برخی مقامات کشور پیش از احمدی نژاد به موضوع هولوکاست نه به عنوان پرداختن به اصالت تاریخی آن، بلکه به عنوان نمادی از تناقض ادعای آزادی بیان در غرب پرداخته بودند، و موضع انتقادکنندگان از شیوه ورود احمدی نژاد به موضوع هولوکاست نیز نه زدن مهر تایید بر این واقعه و ادعای کشته شدن شش ملییون یهودی توسط هیتلر در جنگ جهانی دوم، بلکه اشتباه بودن ورود ایران به این مناقشه و هزینه های سنگین و بدون فایده برای کشور در این مسیر بود.
        در واقع جوهره اصلی استدلال این بود که در هولوکاست چه به روایت سعید امامی 250هزار نفر کشته شده باشند و چه به روایت روژه گارودی، احتمالا تا سه میلیون کشته هم وجود داشته باشد و چه به روایت دولت اسرائیل 6 میلیون یهودی کشته شده باشند، تفاوتی در موضع ایران نخواهد کرد و موضع دینی و ملی ایران در این حوزه، محکوم کردن کشتن افراد به خاطر اعتقادات دینی آنها می باشد، نه نوعی عملکرد که از آن بتوان دفاع از این موضوع و همراهی با گرایش نئونازی ها توسط پیروان اسلام را برداشت کرد.
        در اوج سوء استفاده رسانه های غربی از این اقدام احمدی نژاد برای پیوند زدن فعالیتهای هسته ای ایران به تلاش جمهروی اسلامی در جهت محو اسرائیل و تکرار هولوکاست توسط احمدی نژاد، آیت الله قائم مقامی، نماینده وقت رهبر انقلاب در آلمان، در مناظره ای که به زبان آلمانی و در دانشگاه هامبورگ برگزار شد، خظاب به نماینده جریان مخالف اسلام در مناظره، از احتمال وقوع هولوکاست اسلامی و مسلمان کشی به خاطر جریان سازمان شده اسلام هراسی در غرب و تحریک افکار عمومی علیه مسلمانان نام برد و این دقیقا گونه مقابل رفتار انکار هولوکاست بود که به جای دادن فرصت به مخالفین اسلام و ایران برای ضربه زدن به کشور، از تبلیغات آنان در جهت تقویت وجهه اسلام در اروپا و دفاع از مسمانان استفاده می کند.

        اکنون پس از شش سال از انکارهولوکاست توسط احمدی نژاد این موضوع هزنیه های سنگینی برای کشور ایجاد کرده است که یکی از آنها تاثیرگذاری بر تصویب قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران و تحریم کشور می باشد و دیگری تقویت جریان اسلام هراسی در جهان توسط رسانه های غربی.

        در مقابل، منافع اسرائیل از انکار هولوکاست توسط احمدی نژاد هم فراوان بوده است که نخستین آن، تصویب قطعنامه محکومیت منکران هولوکاست در مجمع عمومی سازمان ملل پس از نیم قرن ناکامی در این اقدام و دیگری همراه کردن بخش زیادی از افکارعمومی و دولتهای غربی با تهدیدات نظامی اسرائیل علیه ایران براساس سوء استفاده ای است که از انکار هولوکاست توسط احمدی نژاد به دست آوردند.

        اکنون که مردم با پوست وگوشت خود هزینه سخنان نسنجیده احمدی نژاد در هولوکاست را احساس می کنند و کشور در تهدید حمله نظامی اسرائیل و آمریکا قرار گرفته است، احمدی نژاد تازه متوجه شده که گفتن آن سخنان مناسب نبوده است؟ اکنون باید پرسید واقعا این پشیمانی معجزه هزاره سوم برای ملت ایران چندهزار میلیارد تومان هزینه در برداشت؟
        درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

        توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

        نظر

        • وحید 20
          ستاره‌دار(98)
          • Mar 2011
          • 29911

          #2734
          عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس:
          مذاکره با آمریکا خط قرمز نظام و خارج از صراط مستقیمی است که رهبری تبیین کردهاند.
          وی در ادامه با اشاره به نقاط ضعف سفر اخیر رئیسجمهور نیز ادامه داد: صحبتهایی که ایشان درباره ارتباط با آمریکا داشتند، سوالبرانگیز است زیرا مقام معظم رهبری بارها در این باره اعلام موضع کردهاند.

          نماینده مردم مشهد و کلات در بهارستان نهم عنوان کرد: مذاکره با آمریکا خط قرمز نظام جمهوری اسلامی ایران و مغایر با صراط مستقیمی است که رهبری بارها آن را تبیین کردهاند.
          کریمی ابراز کرد: البته مقام معظم رهبری بارها اعلام کردهاند که میتوان در زمینههای فرهنگی، علمی و یا ورزشی با آمریکا تعامل داشت، اما درباره مسائل و روابط سیاسی آقای احمدینژاد نباید موضعگیری میکرد و همین مسئله یکی از نقاط تاریک دیپلماسی ایشان در سفر اخیر است.
          درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

          توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

          نظر

          • وحید 20
            ستاره‌دار(98)
            • Mar 2011
            • 29911

            #2735
            چه کسی مسوول بحران اقتصادی و هسته ای کشور است؟

            از سالها پیش اصلاح طلبان و دلسوزان کشور و انقلاب هشدار میدادند که درصورت ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت و صدور قطعنامههای تحریم، ایران با بحران روبرو خواهد شد. آنان همچنین طی نامهای از رهبری خواستند جام زهر را سرکشد و در سیاستهای داخلی و خارجی تجدید نظر کند. در طول این سالها دلسوزان و علاقمندان به کشور بارها و بارها نسبت به تشدید تحریمها هشدار دادند. بنابراین با فرض درستی راهبرد هستهای رهبری هیچ عاقل فهمیدهای در این کشور نبود که وقوع چنین روزی را پیش بینی نکند و احتمال ندهد که با اتخاذ چنین راهبردی باید در انتظار تحریم گسترده بین المللی باشیم....


            در حالی که فشار تحریمها هر روز بیشتر از پیش میشود، همه شواهد و قراین از عدم آمادگی و بهتر بگوییم بلاتکلیفی و بیبرنامگی مجموعه حاکمیت برای مقابله با تحریمها حکایت دارد. اظهار نظرهای متضاد دولتیها در راهاندازی بورس ارز همزمان با سقوط ناگهانی ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی طی دو هفته گذشته، تنها یکی از نشانههای این بلاتکلیفی و بیبرنامگی است. همزمان با دور اول افزایش شدید نرخ ارز در ماههای گذشته دولت با افزایش قیمت ارز دولتی ادعا کرد ناپایداری قیمت ارز را کنترل و آرامش را به بازار ارز بازگردانده است اما سقوط آزاد ارزش ریال در چند ماه بعد بی اعتباری این ادعا را ثابت کرد. ورود بینتیجه دستگاه امیتی به بازار ارز در مرحله نخست صعود قیمت ارزهای خارجی در ماههای قبل و دستگیری گسترده دلالان ارز و بستن چندین صرافی و ورود ناکامتر سپاه پاسداران در مرحله دوم صعود قیمت ارز طی هفتههای اخیر به روشنی نشان میدهد حاکمیت هیچ درک مشخصی از این بحران ندارد.
            در سالهایی که قطعنامههای شورای امنیت یکی پس از دیگری علیه ایران صادر و تحریمهای اقتصادی و بانکی هر روز گسترده و گستردهتر میشد، شاهد تصویب پر ریخت و پاشترین بودجهها و بیسابقهترین گشاده دستیها و بذل و بخششها در داخل و خارج کشور بودیم. مقامات افغانستانی از دریافت چمدانهای دلار خبر میدادند و خبر کمکهای چشمگیر ایران به کشورهای آمریکای لاتین از جمله نیکاراگوئه و ونزوئلا و بولیوی در جریان سفرهای متعدد احمدینژاد به این کشورها با آب و تاب نقل میشد. امروز پس از آنهمه ولخرجیها و گشاده دستیها و درحالی که سنگینترین گوشها نیز صدای تحریمهای بین المللی را میشنود و پس از آن که درآمدهای نفتی ایران به یک سوم کاهش یافته است، اعلام اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری حکایت از آن دارد که این غفلت و یا تغافل منحصر به دولت نبوده است.
            برای این که تصویر روشنتری از وضعیت اقتصادی کنونی کشور داشته باشیم کافی است به عنوان یک نمونه به این خبر توجه کنیم که کارخانههای تولید خودرو اکنون ماههاست که به علت تحریمها با ۴۰ درصد ظرفیت خود کار میکنند و تولید ایرانخودرو از روزی سه هزار اتومبیل به روزی چند صد اتومبیل کاهش یافته و در برخی روزها به رکورد تولید پنجاه اتومبیلهم رسیده است.
            براساس گفته برخی مسؤلان ایران خودرو از همین تعداد اتومبیل تولیدی نیز تعداد زیادی به علت نقص قطعات به بازار عرضه نمیشوند. سهم مصرف برق در بخش تولید و صنعت اما شاید گویاترین شاخص برای آگاهی از وضعیت تولید کشور باشد. زمانی که احمد نژاد دولت را تحویل گرفت سهم مصرف برق صنعتی(بخش تولید) حدود ۵۵ درصد کل مصرف انرژی برق کشور بود. این رقم امروز به کمتر از ۲۵ درصد کاهش یافته است. این به معنای نرخ منفی توسعه صنعتی و تعطیلی گسترده واحدهای تولیدی و در نتیجه کاهش تولید و افزایش بیکاری و فقر و گرانی است. وضعیت اندوه بار و بحران زده اقتصاد کشور که شرح مختصری از آن به دست دادیم در شرایطی ایجاد شده که درآمد ایران از محل فروش نفت طی هفت سال گذشته به بیش از پانصد میلیارد دلار بالغ میشود. اگر این حجم از درآمد را با درآمد ارزی کشور طی هشت سال دوره اصلاحات مقایسه کنیم مسئله روشنتر میشود. بودجه ارزی هزینه شده طی هشت سال دوره اصلاحات حدود ۱۵۰ میلیارد دلار بود و خاتمی در شرایطی دولت را تحویل داد که موجودی صندوق ذخیره ارزی حدود ۱۹ میلیارد دلار بود.
            قصد ما در این نوشتار ارزیابی عملکرد اقتصادی حاکمیت کنونی نیست و نمیخواهیم خوانندگان را با ارائه آمارهای خشک اقتصادی خسته کنیم. در این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال هستیم که مسؤولیت این وضعیت اندوهبار بر عهده کیست؟ اصولگرایان مخالف و منتقد احمدینژاد این روزها میکوشند که این وضع را نتیجه مدیریت و عملکرد دولت او در عرصه اقتصادی و سیاست خارجی معرفی کنند. اما این همان آدرس غلط و جدیدترین دروغی است که حاکمیت دروغ، دست درکار ساختن و رواج آن است. واقعیت این است که احمدینژاد چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه سیاست خارجی بر همان مسیری حرکت کرد که ایدهآل و مطلوب رهبری بود. او دست کم در این دو حوزه دیدگاههایی کاملاً هماهنگ و نزدیک به رهبری را به اجرا گذاشت. در دوره اصلاحات دیدگاههای سیاسی و اقتصادی رهبری در سطح دولت نفوذی نداشت و در سطح سران قوا نیز آراء رهبری در اقلیت قرار داشت، بنابراین شاخصهای اقتصادی روندی مثبت را نشان میداد و البته ایشان بیتوجه به روند رشد و توسعه کشور در دیدارهای عمومی و یا در سفرهای استانی بر نظرات خود پای میفشردند، اما با شکل گیری مجلس هفتم و قرار دادن حداد عادل در رأس آن و سپس رویکار آوردن احمدینژاد، اوضاع تغییر کرد. در شرایط جدید دیدگاههای اقتصادی و سیاسی رهبری نه در دولت، مهجور بود و نه در سطح سران در اقلیت قرار داشت. در این دوره احمدینژاد با اتخاذ مواضع و اظهارنظرهایی کاملاً مورد تأیید رهبری در حوزههای اقتصادی و سیاست خارجی، ایشان را از موضعگیری در این دو حوزه بینیاز میکرد. ذکر چند نمونه صحت این ادعا را به اثبات میرساند. رهبری در اواخر دوره اصلاحات بر توقف اجرای پروژههای ملی و زیربنایی و در عوض توزیع امکانات رفاهی میان مردم و اقشار محروم تأکید داشتند. ایشان در آن زمان در سفر به کرمان تصریح کردند «اجرای طرحهای زیربنایی کافی است و مردم باید پول نفت را بر سر سفرههایشان مشاهده کنند». این سخن به راهبرد دولت احمدینژاد در حوزه اقتصادی تبدیل شد. او بلافاصله پس از روی کار آمدن، سازمان برنامه و بودجه و شوراهای عالی نظارتی و تصمیمگیری در حوزه اقتصاد را منحل و سفرهای استانی خود را آغاز کرد و بودجه کشور را به صورت بیحساب صرف طرحهای کوچک، زودبازده و غیر توسعهای نظیر برق رسانی و آب لوله کشی به روستاها و خانه سازی برای روستائیان کرد. این طرحها پیش از دولت احمدینژاد هم اجرا میشد، اما محور راهبرد اقتصادی دولتهای پیشین نبود. راهبرد اقتصادی دولتهای قبل و به طور مشخص دولت اصلاحات توسعه محور بود. استدلال این بود که با اجرای طرحهای عمرانی و آماده ساختن زیرساختها مانند توسعه راهها و ساختن سدها و نیروگاهها و ایجاد واحدهای تولیدی، مقررات زدایی و کاستن از حجم دیوان سالاری، اشتغال و تولید شکل گرفته و به طور نهادینه فقر کاهش یافته و جامعه ثروتمندتر میشود. اما دولت احمدی نژاد به دنبال اجرای طرحها و پروژههایی بود که ماهیت توسعهای نداشت، نه بر تولید میافزود و نه اشتغال را افزایش میداد، اما طبقات محروم و دارای درآمد محدود را موقتاً راضی میکرد.
            این تنها احمدینژاد نبود که به عرصه فعالیت اقتصادی چنین نگاهی داشت. همانگونه که گفتیم رهبری نیز از این ایده حمایت میکرد. رهبری حساسیت شدیدی نسبت به راهبرد توسعه و حتی لفظ توسعه داشتهاند. این حساسیت چنان بود که پس از دوره اصلاحات براساس رهنمودهای ایشان دولتیان دیگر در اسناد رسمی خود واژه «پیشرفت» را جایگزین لفظ اصطلاح تعریف شده «توسعه» کردند. در نگاه رهبری عدالت به معنای توزیع ثروت در میان اقشار محروم حامی حکومت، محور راهبرد اقتصادی است و این همان راهبردی است که دولت احمدینژاد طی هفت سال گذشته در دستور کار خود قرار داده است. پس از پایان دولت اصلاحات رهبری سفری به یکی از استانها داشتند. یکی از مدیران وقت استان از این سفر خاطرهای شنیدنی نقل میکند.او میگوید در این سفر چند تن از وزیران اقتصادی رهبری را همراهی میکردند. درجلسه شورای مدیران استان که با حضور رهبری و وزرای مذکور برگزار شد چند تن از مدیران به جای طرحهای کوچک و بی اهمیت مثل لایروبی فلان نهر و یا آب رسانی به فلان روستا یکی دو پروژه بزرگ عمرانی را که مطالعات کارشناسی و فنی آن طی سالهای قبل انجام شده بود و در صورت اجرا بر اقتصاد استان تأثیر زیادی داشت، مطرح کردند. اما رهبری فرمودند این طرحها را فعلا کنار بگذارید و طرحهای زودبازده را مطرح کنید.
            هدف این بود که جامعه به خصوص اقشار محروم با رفتن دولت اصلاحات رنگ رفاه و پول ببینند و به این نتیجه برسند که اصلاح طلبان مانع برخورداری آنان بودهاند. احمدینژاد نیز در سفرهای استانی خود با همین منطق عمل میکرد. او به اداره کشور همان نگاهی را داشت که به شهرداری تهران و تصور میکرد با حذف نهادهای برنامه ریز و ناظر مانندسازمان برنامه و بودجه میتوان کشور همچون شهرداری با مدیریت شخصی و ساختن چند دور برگردان در محل اتصال خیابانها با اتوبانهای اداره میشود و مردم احساس میکنند به نفع آنها کاری صورت گرفته است. این دیدگاه مخرب عاقبت کار خود را کرد و درآمدهای افسانهای نفت که در صورت مدیریت صحیح میتوانست جهش اقتصادی بیسابقهای برای کشور به ارمغان آورد، با تزریق بیحساب و کتاب به جامعه در قالب سیاستهای انبساطی مالی و پولی از جمله توزیع خیریهای در جامعه تحت عناوین سهام عدالت و صندوق مهر رضا و یا در سفرهای استانی و در انبوه طرحهای عامه پسند غیر توسعهای و واردات بیرویه کالا و یا بخششهای بی رویه به دولتهایخارجی هزینه شد تا مردم پول نفت را سر سفره خود احساس کنند! به این ترتیب طلایی ترین فرصتهای رشد و توسعه از دست رفت و آن درآمد عظیم به جای توسعه چشمگیر، حجم نقدینگی کشور را تنها طی سالهای ۸۴ و ۸۵ به دو برابر افزایش داد و چنان که امروز شاهد هستیم برای کشور تورم و گرانی و کاهش تولید و فقر و بیکاری را به ارمغان آورد. از یاد نبردهایم که اساتید و اقتصاددانان کشور در سالهای آغاز به کار دولت برکشیده رهبری، با ارسال نامههای جمعی این عملکرد را مورد انتقاد قرار دادند و نتیجه آن را برای کشور فاجعه بار ارزیابی کردند. در آن زمان این تنها احمدینژاد نبود که به این انتقادها و هشدارها اعتنایی نمیکرد، رهبری نیز در حمایت از سیاستها و عملکرد اقتصادی دولت در برابر انتقادها و هشدارها میفرمودند:«ما به جزئیات امور کشور اشراف داریم. این انتقادها نوعاً ناشی از حسادت و یا غرض ورزی است».
            آنها که از اخبار پشت پرده خبر دارند میدانند که طی این سالها بسیاری از شخصیتها و مدیران گذشته نظام در دیدار با رهبری نسبت به روند اقتصادی کشور هشدار دادهاند و نامهها نوشتهاند. بسیاری از عالمان و روحانین دلسوز و آگاه مناطق مختلف کشور به ایشان متذکر شدهاند که محل رجوع مردم هستند و آثار نامطلوب سیاستها و عملکرد اقتصادی دولت را در زندگی مردم میبینند. اما رهبری که یک تنه در حمایت از سیاستهای اقتصادی احمدینژاد ایستاده بودند به همه اطمینان میدادند علت نگرانی آنها نقص اطلاعات است و ایشان که به مسائل کشور اشراف کامل دارند، میدانند که جای نگرانی وجود ندارد. ایشان در آن سالها در برابر انحلال سازمان برنامه بودجه و شوراهای عالی نظارت و تصمیم گیری اقتصادی احمدینژاد سکوت کردند و از سفرهای استانی احمدینژاد و تصویب فلهای طرحهای بیاثر اقتصادی و ریخت و پاشهای دولت وی دفاع کردند و روش دولت را در ماجرای هدفمندکردن یارانهها تأیید کردند و …
            بیکفایتی و بیتدبیری دولت در اداره امور تحت حمایتهای مقام رهبری البته به لطف درآمدهای هنگفت نفت در طول این سالها پنهان ماند. مسئله خیلی پیچیده نبود اگر کاهش تولید موجب کم شدن عرضه و تشدید گرانی میشد، ارز کافی برای واردات بی رویه کالاهای خارجی و تنظیم بازار فراهم بود. اگر توقف واحدهای تولیدی به بیکاری میانجامید، ارز کافی برای تبدیل کردن به ریال و توزیع در میان محرومان به صورت نقد و سود سهام عدالت و … وجود داشت. درهر موردی هرجا که لازم بود کافی بود احمدینژاد طی نامهای از رهبری درخواست کنند چند میلیارد دلاری خارج از بودجه، ارز در بازار بفروشند تا کمبودها جبران شود و رهبری نیز بلافاصله به عنوان حکم حکومتی موافقت میکردند.
            امروز البته احمدینژاد تا حدودی از مواضع شعاری در عرصه اقتصاد دست برداشته و یا فرصت طلبانه ترجیح میدهد خود را پیشمرگ رهبری نکند. در ماجرای خانه نشینی یازده روزه، او به کسانی که به وساطت به ملاقاتش رفته بودند سخنانی به این مضمون گفته بود: «من این همه به رهبری خدمت کردم، اصلاح طلبان را حذف کردم، در برابر مراجع تقلید به خاطر رهبری ایستادم، هر نظری داشتند به نام خودم اجرا کردم و فحشها را به جان خریدم. این بود دستمزد من؟» امروز او به این نتیجه رسیده است، حال که قرار است دستمزدش این باشد بهتر است رهبری خود دیدگاههایش را مطرح کند و هزینهاش را هم بپردازد. به همین دلیل است که میبینیم اگر احمدینژاد در سالهای اولیه میگفت جمعیت ایران باید به ۱۲۰ میلیون نفر برسد، امروز دیگر نه تنها این حرف را تکرار نمیکند، بلکه وقتی رهبری میفرمایند جمعیت ۱۵۰ میلیون هم برای ایران کم است، او آگاهانه و به نحو معنی داری سکوت میکند. اگر در آن سالها هر زمان مشکلی پیش میآمد احمدینژاد پیشقدم میشد و با گرفتن احکام حکومتی از رهبری قانون را دور میزد و برای پنها کردن آثار بحران هر قانونی را نقض میکرد، امروز به رغم بحران ارزی و افزایشهای ناگهانی و شدید قیمت ارز، سکوت میکند و دست روی دست میگذارد، تا همه بدانند مواضع هستهای ایران که رهبری آن را مدیریت میکند چه هزینههایی برای کشور دارد. او که تا پیش از این حتی گران شدن قیمت گوجه فرنگی را به توطئه بیگانگان نسبت میداد، امروز دیگر بهتر از هرکس میداند هیچ توطئه ای درکار نیست، و بحرانهای موجود نتیجه سیاستهای اقتصادی و دیپلماسی خارجی کنونی است. از این رو اگر قیمت ارز به یکباره افزایش مییابد، به رغم این که میداند دستهای پنهانی در کار نیست، به جای وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران تحت امر رهبری را مأمور کشف توطئه و دستگیری عوامل دشمن میکند تا همه بفهمند برخلاف نظر رهبری دشمنی درکار نیست، بلکه مشکل اصلی راهبرد هستهای رهبری است که مدیریت او را نیز با مشکل مواجه ساخته است. او حتی در موارد متعددی در دیدار با افراد مختلف که چندان هم به او نزدیک نیستند گفته است اصلاح طلبان راست میگفتند اینجوری نمیشه کار کرد. او در اظهار این انتقادات درگوشی تعمد دارد و به کسانی میگوید که یقین دارد آن را برای دیگران نقل میکنند.
            به هر حال بختیاری حاکمیت اقتدار به پایان رسیده است. اگر تا دیروز به لطف درآمد افسانهای نفت، نتایج سوء مدیریت مردمفریبانه در عرصه اقتصاد پنهان میماند، امروز براثر تشدید تحریمهای نفتی، درآمدهای ارزی کشور به شدت کاهش یافته و دیگر آثار آن بیکفایتی ها و بیتدبیریها قابل پنهان ساختن و انکارکردن نیست. اما تحریمهای بین المللی به نوبه خود معلول بیتدبیری و بیکفایتی در عرصه سیاست خارجی است. جالب این که سیاست خارجی احمدینژاد طی سالهای گذشته بسیار بیشتر از سیاستهای اقتصادی او مورد حمایت رهبری قرار داشت. رهبری دیدگاههای وی در حوزه سیاست خارجی را کاملاً تأیید میکردند. احمدینژاد در اولین سخنرانی خود در جمع سمینار نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج کشور به صراحت به آنان گفت ما باید رسالت انبیاء الهی را ادامه بدهیم آن ها برای تغییر دنیا آمدند و ما نیز باید در جهت تغییر دنیا بکوشیم. گرفتن ژستهای شجاعت و شهامت البته به خرج و هزینه ملت که محور سیاست خارجی احمدینژاد را تشکیل میداد، دقیقاً همان چیزی بود که رهبری میخواست. سخنرانیهای تند و آتشین در مجامع جهانی و یا رفتارهای قذافی گونه نظیر دستگیری ملوانان انگلیسی و دیدار با آن ها در برابر دوربینها و آزاد کردن آنها با هدایای مختلف، دقیقاً ترجمان همان چیزی بود که رهبری از آن به عنوان «عزت» یاد میکردند. رهبری از ضرورت دشمنی و مبارزه بیامان با آمریکا و اروپا میگفت احمدینژاد با سفر به کشورهای آمریکای لاتین و کمکهای بیحساب و کتاب به آنها باز هم از جیب ملت این رهنمودها را در عمل ترجمه میکرد. رهبری از ایستادگی بر مواضع هستهای میگفت و دولت اصلاحات را به بزدلی و تنازل در برابر آمریکا و اروپا متهم میکرد و احمدی نژاد با عباراتی نظیر این که «آن قدر قطعنامه بدهند که قطعنامه دانشان پر شود»، شجاعت مورد نظر رهبری را به نمایش میگذاشت. اما در یکی دو سال اخیر که رابطهها تیره شد، احمدینژاد همانند حوزه اقتصاد که شرحش گذشت، در حوزه سیاست خارجی نیز دست به چرخشی آشکار زد. او که دیگر دلیلی نمیبیند پیشمرگ رهبری شود، امروز به جای فحش به آمریکا و پریدن به این و آن، پیامها و پیکهای دوستی و گفت و گو برای آمریکاییان و اروپاییان میفرستد و برای حل مشکل هستهای اعلام آمادگی میکند. رهبری که تا پیش از این به علت مواضع احمدینژاد نیازی به موضعگیری و پرداخت هزینه نمیدیدند، امروز با عقب نشینی و چرخش وی، چاره ای جز این نمیبینند که شخصا به صحنه بیایند، و خود سیاست خارجی و پرونده هستهای را مستقیماً مدیریت کنند. اکنون نوبت رهبری است که شعارهای وی را تکرار کند. اگر احمدینژاد در سالهای اول هلوکاست را نفی میکرد و خواهان نابودی اسرائیل میشد اکنون رهبری پس از هفت سال آن شعارها را میدهند.
            امروز احمدینژاد در برابر تهدیدهای اسرائیل دیگر شعار نابودی اسرائیل سر نمیدهد بلکه به خبرنگاران آمریکایی میگوید: «چرا باید مدیریت جهانی به گونهای باشد که یک کشوری با سابقه تاریخی و فرهنگی مانند ایران را به حمله تهدید کنند؟» و به این ترتیب خود را کنار میکشد و میدان جنگ طلبی را برای سرداران سپاه مرید رهبری و شخص رهبری باز میگذارد تا پشت سر هم از آمادگی برای جنگ و نزدیک بودن رویارویی نظامی سخن بگویند و کشور را در حالت ناپایدار نه جنگ و نه صلح قرار دهند. امروز احمدینژاد برخلاف هفت سال پیش، در سخنرانی درمجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبه با تلویزیونهای آمریکا، به جای این که همه جنایتها را به آمریکا نسبت دهد، به صراحت میگوید: «جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را به رسمیت میشناسد و آمادگی دارد تا چنان چه دولت آمریکا قدمی برای تفاهم بین دو کشور بردارد،… کمک کند تا سریعتر روابط دو کشور بهبود یابد» (تارنمای رسمی دولت) به این ترتیب به همگان میگوید که این نه من بلکه رهبری و مریدان ایشان هستند که وجود آمریکای دشمن را شرط بقای خود میدانند و خواهان بقای این دشمنی هستند. حتی فیلم موهن علیه پیامبر اسلام نیز احمدینژادی سوپر رادیکال دیروز و بشر دوست و صلح طلب امروز را مجبور به دشنام به آمریکا نمیکند او ترجیح میدهد در این مورد نیز میدان شعارهای ضد آمریکایی را به رهبری بسپارد تا انتشار فیلم موهن علیه پیامبر اسلام را بهانه شعارهای ضد آمریکایی کند و به صراحت بگوید که این فیلم و محکوم کردن آمریکا به خاطر آن، محور مراسم حج امسال قرار گیرد. امروز واکنش احمدینژاد به کشته شدن خبرنگار پرس تیوی در دمشق در آمریکا تنها این است که اظهار تأسف کند و از همه کشورها ازجمله آمریکا بخواهد این حادثه را محکوم کنند تار رهبری خود مثل هر ماجرای دیگر به میدان بیاید و این ماجرا را جنایت جدید آمریکا بنامد و بر طبل جنگ بکوبد.
            آری امروز که احمدی نژاد از صدور انقلاب به دنیا سخن نمیگوید و بهار عربی را «بیداری انسانی» میخواند رهبری مجبور است که خود به صحنه بیاید و بهار عربی را «بیداری اسلامی» و طنین انقلاب اسلامی در جهان عرب معرفی کند و جنبش وال استریت را نشانه رسیدن «امواج انقلاب اسلامی به قلب اروپا» بخواند. امروز که احمدینژاد آگاهانه در مورد سوریه موضع دو پهلو میگیرد و بعضاً از رفتار رژیم اسد با مردمش انتقاد میکند رهبری مجبور میشود خود در حمایت از رژیم بعثی سوریه علیه مردمش به صحنه بیاید و هزینهاش را نیز بپردازد. در جلسه افتتاحیه نشست نم همگان شاهد بودند درحالی که احمدینژاد از مدیریت انسانی جهان سخن میگفت و اسرائیل و آمریکا را به فراموشی سپرده بود، حمله به این دو اصلیترین محورهای سخنرانی رهبری را تشکیل میدادند. ذکر همه این نمونهها، موجب ملال خواننده شده ما را از هدف این نوشتار دور میکند.
            نتیجه این دیپلماسی، امروز، تیرگی روابط با همسایگان، از دست دادن موقعیت منطقهای، انزوای جهانی و بدنامی در میان ملل مسلمان به خاطر مواضعی غلط نظیر حمایت از رژیم دیکتاتور و سرکوبگر سوریه است. این بدنامی چنان است که از راشد الغنوشی در تونس گرفته تا اخوان المسلمین در مصر برای این که در انتخابات پیروز شوند، ناگزیرند در برابر افکار عمومی جامعه خود سوگند بخورند که قصد ندارند تجربه ایران را در کشورشان تکرار کنند. و احمدینژاد که دیگر قصد ندارد سپر بلای رهبری باشد، با اتخاذ مواضع کاملاً متضاد با گذشته فریبکارانه میکوشد به گونهای رفتار کند تا همه دریابند مسؤل این دیپلماسی و نتایج مخرب و ویرانگر شخص رهبری است. این رهبری است که جنگ میخواهد و کشور را به سوی ویرانی میبرد. اگر نماینده مجلسی چنگ و دندان نشان دادن فرمانده سپاه برای جنگ را محکوم کند بلافاصله مریدی مانند رسایی پیدا میشود که به صراحت بگوید سخنان سردار جعفری بیان نظر رهبری بوده است.
            نکتهای که رهبری معظم از آن غافلند این است که شعارهای حماسی ایشان علیه آمریکا و اروپا امروز دیگر در دنیای اسلام جذابیتی ندارد، زیرا سلفیها و وهابیهای افراطی ضد شیعی آن شعارها را با صراحت بیشتر و عاری از تناقضهایی که جمهوری اسلامی بدان دچار است، سر میدهند. اگر رهبری علیه آمریکائیان شعار میدهد سلفیها و وهابیها در بنغازی عمل میکنند و سفیر آمریکا را میکشند. بنابراین در دنیای اسلام کسانی که اصالت را به رویارویی و جنگ با آمریکا میدهند، سلفیها و وهابیهای افراطی را دراین زمینه صادقتر مییابند.
            آنها مانند رهبری مجبور نیستند دوگانه و متناقض سخن بگویند، از یک سو مبارک و قذافی را کافر بخوانند و از سویی دیگر بشاراسد بعثی را مسلمان انقلابی معرفی کنند. از یک سو تقریباُ در تمامی سخنرانیهای داخلی خود از رژیم سوریه حمایت کنند و از سوی دیگر در سخنرانی در اجلاس سران غیر متعهد که هر سخنرانی مهمترین مسائل جهان و منطقه را مطرح میکند، از همه چیز بگویند، جز از سوریه! از یک سو آمریکا و اروپا را دشمن بدانند و از سویی دیگر روسیه و چین را یاور محرومان و انقلابیون جهان تبلیغ کنند! آری این مواضع به ظاهر آتشین برخلاف گذشته، برای رهبری و جمهوری اسلامی ایران محبوبیتی کسب نمیکند، اما در کنار آن سیاستهای اقتصادی تشدید تحریم و افزایش خطر جنگ و در نتیجه رشد اقتصادی منفی و تشدید فقر و بیکاری و گرانی و تورم را به ارمغان میآورد.
            در باره دیپلماسی ویرانگر و فاجعه بار حاکمیت کنونی طی هفت سال اخیر، سخن بسیار گفته شده است. در این نوشتار قصد تکرار آن را نداریم. رهبری در دیدار با خبرگان رهبری و نیز در دیدار با کارکنان دولت سیاست خارجی جمهوری اسلامی را صحیح و مطابق اصول انقلابی و دینی و منطبق با منافع و مصالح ملی توصیف کردند. این دفاع و تأیید البته کاملاً قابل فهم است زیرا امروز نه احمدینژاد بلکه ایشان پرچمدار سیاست خارجی کشور هستند، بنابراین مسئولیت هرگونه نقص و خطایی در سیاست خارجی و راهبرد هستهای به شخص رهبری بر میگردد و نقد آن یعنی نقد عملکرد رهبری. البته چنین چیزی امکان ندارد زیرا فرض اشتباه و خطا و کاستی در عملکرد رهبری فرضی محال است! بنابراین ایشان ناگزیر باید بیتفاوت به تشدید روز افزون فقر و بیکاری و گرانی که جامعه را به ستوه آورده است، و بیاعتنا به آلام و رنجهای بیش از نیمی ازجمعیت ایران که زیر خط فقر رفته اند، وضعیت کشور را مطلوب، سیاست خارجی را اصولی و و صحیح و راهبرد هستهای جمهوری اسلامی ایران را موفق ارزیابی کنند.
            حال اجازه بدهید با رهبری همراه شویم و بپذیریم که عملکرد و راهبرد ایشان در سیاست خارجی کاملاً صحیح بوده است و چنان که فرمودهاند «ما در مسیر رسیدن به قله هستیم و آمریکا و اروپا اتوبوسی را میمانند که ته دره گرفتار بهمن شده است». به رغم این امروز رهبری هم پذیرفتهاند ظاهراً شرایط در نزدیکیهای قله چندان بهتر از شرایط ته دره و در زیر بهمن نیست و تحریمها مشکلاتی را برای کشور فراهم آورده است آن گونه که باید در برابر آن به «اقتصاد مقاومتی» متوسل شد. آماری که ما در ابتدای این مقاله ارائه دادیم نشان میدهد که مشکل بسیار مهم و وضعیت بحرانی است. آری بیایید فرض کنیم راهبرد رهبری در عرصه سیاست خارجی بیعیب و نقص است و تنها کافی است که نتایج ناگوار آن و مشکلات کنونی را در کوتاه مدت بپذیریم و در برابر تحریمها تا پای جنگ محکم و استوار بایستیم و پیروزی نهایی با ماست. اما چنان که پیش از این گفتیم وقوع بحرانها و مشکلات اقتصادی به عنوان نتیجه چنین راهبردی کاملاً قابل پیش بینی بود.
            از سالها پیش اصلاح طلبان و دلسوزان کشور و انقلاب هشدار میدادند که درصورت ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت و صدور قطعنامههای تحریم، ایران با بحران روبرو خواهد شد. آنان همچنین طی نامهای از رهبری خواستند جام زهر را سرکشد و در سیاستهای داخلی و خارجی تجدید نظر کند. در طول این سالها دلسوزان و علاقمندان به کشور بارها و بارها نسبت به تشدید تحریمها هشدار دادند. بنابراین با فرض درستی راهبرد هستهای رهبری هیچ عاقل فهمیدهای در این کشور نبود که وقوع چنین روزی را پیش بینی نکند و احتمال ندهد که با اتخاذ چنین راهبردی باید در انتظار تحریم گسترده بین المللی باشیم.
            اگر چنین است، عاقلانه آن بود که رهبری طی سالهای گذشته نظارت میفرمودند بخشی از درآمد افسانهای نفت برای روز مبادای امروز ذخیره میشد تا کشور قادر به مقاومت در برابر تحریمها و ادامه راهبرد رهبری در سیاست خارجی باشد. چنان که گفتیم درآمد ارزی کشور طی این هفت سال بیش از پانصد میلیارد دلار بوده است. کل هزینه ارزی هشت ساله دوره دولت اصلاحات با احتساب بیست میلیارد دلار ذخیره ارزی حدود یکصد شصت میلیارد دلار بوده است. بنابراین حتی اگر دو برابر این مبلغ در این هفت سال هزینه می شد، نهایتاً دویست میلیارد دلار باقی میماند تا به پشتوانه آن کشور بتواند در برابر تحریمهای بین المللی بر روی مواضعی که رهبری آن را صحیح میداند، بایستد و به مردم فشاری وارد نشود. رهبری در جایی فرمودهاند که «این جنگ جنگ ارادههاست اگر ما یکسال مقاومت کنیم آنها کوتاه میآیند».
            با فرض صحت این نظر ذخیرهای دویست میلیارد دلاری میتوانست حداقل کشور را برای چند سال در برابر تحریمها سرپا نگهدارد. اگر به واقع رهبری قصد ادامه این سیاست را داشتند چرا اجازه حیف و میل این درآمد بادآورده را دادند و هر زمان با صدور حکم حکومتی ریخت و پاشهای بی حساب و کتاب ارزی را تأیید کردند تا امروز کفگیر به ته دیگ بخورد و ارزی در اختیار نباشد که با آن نرخ ارز را کنترل کرد و دولت مجبور باشد به قیمت فشار آوردن بر اقشار دارای درآمد ثابت و کارمندان دولت ۳۰ درصد از بودجه خود بکاهد و هر روز با افزایش قیمتها کمر اقشار محروم را زیر بار گرانی خرد کند؟
            رهبری که نماینده خداوند بر روی زمین هستند و به قول نماینده ولی فقیه در سپاه «باید رهبری کل جهان به ایشان سپرده شود» و «با معصوم در ارتباط هستند»، آیا قادر نبودند مانند همه آگاهان وقوع چنین روزهایی را پیش بینی کنند تا امروز مجبور نباشند شعار بیمحتوا و موهوم اقتصاد مقاومتی را مطرح نمایند؟ این سؤال را نه مریدان ساده لوح که عقلی برای اندیشیدن ندارند، بلکه کسانی نظیر حضرت آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان باید پاسخ دهند که معتقدند «وظیفه خبرگان حفظ چنین رهبر عالم و آگاهی است و نه نظارت بر کار ایشان
            درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

            توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

            نظر

            • 717
              عضو فعال
              • Apr 2011
              • 596

              #2736
              قسم به قلم و آنچه كه مينويسد

              نظر

              • ایرج اکبری
                عضو فعال
                • Dec 2011
                • 10934

                #2737
                شریعتمداری: آمریکا هم می داند مذاکره اش با ایران، در حوزه اختیارات احمدی نژاد نیست
                حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

                بعد از آن كه آقاي دكتر احمدي نژاد در مصاحبه با واشنگتن پست از آمادگي و ابراز تمايل ايران براي برقراري رابطه با آمريكا خبر داد، انتظار آن بود كه اين پيشنهاد رئيس جمهور محترم كشورمان بلافاصله با استقبال گرم اوباما و ساير مقامات بلندپايه آمريكايي روبرو شود، چرا كه طي بيش از دو دهه گذشته، «مذاكره با ايران» يكي از اهداف راهبردي دولت آمريكا بوده است كه همواره نيز مخالفت شديد جمهوري اسلامي ايران را در پي داشته است. بنابراين وقتي رئيس جمهور محترم كشورمان درباره «مذاكره مستقيم» و نهايتا برقراري رابطه با آمريكا ابراز تمايل مي كند، استقبال اوباما و ساير مقامات آمريكايي از اين پيشنهاد، طبيعي ترين واكنش مورد انتظار از سوي آنان است ولي نه فقط اوباما و ديگر مقامات آمريكايي از اين پيشنهاد آقاي دكتر احمدي نژاد كمترين استقبالي نكردند، بلكه با پيشنهاد ايشان برخوردي سرد و تقريبا بي تفاوت نيز داشتند و سؤال اين است كه چرا؟!

                مگر نه اين كه مذاكره مستقيم با ايران، آرزوي چندين و چند ساله دولتمردان آمريكايي بوده و هست پس علت چه بود كه از ابراز تمايل رئيس جمهور كشورمان استقبال نكردند؟! پاسخ دشوار نيست و با پوزش از آقاي احمدي نژاد بايد گفت دولتمردان آمريكايي، پيشنهاد آقاي احمدي نژاد را بدون پشتوانه تلقي كرده اند. چرا كه آنها نيز به خوبي مي دانند آقاي احمدي نژاد اگرچه رئيس جمهور و يكي از مسئولان بلندپايه جمهوري اسلامي ايران است ولي اتخاذ تصميم درباره مذاكره يا رابطه با آمريكا در حوزه مسئوليت و اختيارات قانوني ايشان نيست بلكه مطابق اصل يكصد و دهم قانون اساسي، تعيين سياست هاي كلان نظام برعهده رهبري است و رهبر معظم انقلاب نيز بارها به صراحت و با ارائه دلايل منطقي و مستندات خالي از ابهام، مخالفت خود را با مذاكره و رابطه ايران و آمريكا اعلام كرده اند. بنابراين علي رغم آن كه پيشنهاد آقاي احمدي نژاد براي دولتمردان آمريكايي يك «امتياز طلايي» تلقي شده و تحقق آرزوي سال ها بر زمين مانده آنان بود ولي مي دانستند اين پيشنهاد فاقد پشتوانه است و نهايتا مي تواند در حد و اندازه تمايل شخصي ايشان تلقي شود و نه تصميم برخاسته از خواست مردم و اراده نظام. دقيقا به همين علت است كه ابراز تمايل آقاي احمدي نژاد به مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا از سوي دولتمردان آمريكايي «جدي» و «قابل اعتناء» ارزيابي نمي شود.

                كاش رئيس جمهور محترم كشورمان به اين نكته بديهي توجه داشتند و بيرون از حوزه اختيارات قانوني خود، وعده اي نمي دادند كه خدشه اي ناخواسته بر جايگاه قابل احترام رياست جمهوري باشد و كاش در ميان يكصد و چند ده نفر از همراهان خود در سفر نيويورك، جايي نيز براي حضور چند تن از حقوقدانان و كارشناسان برجسته سياسي باز مي كردند تا در مصاحبه ها و اظهارنظرها به ايشان مشاوره بدهند. هرچند نام افرادي از اين دست در ميان هيئت همراه رئيس جمهور محترم ديده مي شود ولي معلوم نيست كه آيا از آنها درخواست مشاوره شده و آنان مشاوره غيركارشناسي داده اند؟ يا از آنها مشاوره اي خواسته نشده و يا اين كه جرات و جسارت لازم براي ارائه نظري متفاوت با رئيس جمهور محترم را نداشته اند؟!

                دولتمردان و مراكز استراتژيك در آمريكا انكار نمي كنند كه مذاكره را فقط براي مذاكره مي خواهند و نه براي حل و فصل مسائل فيمابين، چرا كه آنها نيز به خوبي مي دانند، تقابل ايران و آمريكا ريشه در ماهيت طرفين درگير دارد و مادام كه ما در حاكميت بر اسلام ناب محمدي(ص) كه ظلم ستيز است تكيه داريم و آمريكا بر خوي استكباري خود اصرار مي ورزد، اين درگيري و تقابل ادامه خواهد داشت و پايان آن فقط هنگامي است كه ايران اسلامي- خداي نخواسته- از حضور نسخه اسلام در حاكميت چشم پوشي كند و يا آمريكا خوي استكباري خود را كنار گذاشته و به قول حضرت امام(ره) از خر شيطان پياده شود. اصرار آمريكا بر مذاكره به منظور فاكتور كردن آن براي نهضت ها و انقلاب هاي اسلامي و القاي اين توهم نااميدكننده است كه «اگر الگوي شما ايران اسلامي است، ايران نيز در نهايت چاره اي جز كنار آمدن با آمريكا نداشته است»! اين نكته، بديهي تر از آن است كه «تاب مستوري» داشته باشد و تاسف آور است كه چرا از نگاه تيزبين دوستان پنهان مانده است.

                در اين اظهارنظر «جرج فريدمن»، مسئول پايگاه تصميم ساز استراتفور آمريكا دقت كنيد. اين مركز استراتژيك به باشگاه كهنه كاران سازمان «سيا» شهرت دارد. فريدمن اعتراف مي كند كه؛ «مشكل آمريكا با ايران، فعاليت هسته اي اين كشور نيست، ايران نشان داده است كه نه فقط بدون رابطه با آمريكا، بلكه در حال درگيري با آن مي توان قدرت برتر منطقه بود. نگراني ما- آمريكا- آن است كه ايران با اين خصوصيات به الگوي ساير ملت ها تبديل شده است» و...

                آقاي احمدي نژاد و يا مشاوران ايشان بايد مي دانستند كه مخالفت جمهوري اسلامي ايران با مذاكره و رابطه با آمريكا، برخاسته از يك منطق قوي و مستحكم است و نه يك سليقه در ميان ساير سليقه ها. پيش از ايشان، دولت هاي سازندگي و اصلاحات نيز مانند آقاي احمدي نژاد و مشاورانش با ساده انديشي و يا به هر علت ديگري كه بحث جداگانه اي مي طلبد براي مذاكره و برقراري رابطه با آمريكا خيز برداشته بودند ولي منطق قوي رهبرمعظم انقلاب كه از پيوست قانوني روشن و پشتوانه عظيم مردمي نيز برخوردار بود، حركت آنان را ناتمام گذاشت. اولين نمونه از اين دست، در سال 1369 اتفاق افتاد. آن روزها -30 فروردين/19 آوريل 1990- جيمز بيكر وزيرخارجه وقت آمريكا طي سخناني اعلام كرد كه آمريكا آماده مذاكره مستقيم با ايران است و 7 روز بعد - 6 ارديبهشت ماه 69- آقاي عطاءالله مهاجراني معاون پارلماني آقاي هاشمي رفسنجاني - كه امروزه به انگليس پناهنده شده و با آيپك (لابي صهيونيست ها) و mi6 (بخش اطلاعات خارجي دولت انگليس) همكاري آشكار دارد- طي مقاله اي با عنوان «مذاكره مستقيم» در روزنامه اطلاعات، ايستادگي در مقابل كاخ سفيد را «شعارگونه» ناميده و خواستار مذاكره مستقيم و سپس رابطه با آمريكا شد. همان روزها حضرت آقا در سخناني مستند و با ارائه دلايلي مستحكم به نقد اين ديدگاه پرداخته و فرمودند؛

                « و اما مسئله اي كه اين روزها در سطح جمعي از اهل فكر و اهل نظر در جريان است، مذاكره كردن و مذاكره نكردن است... من معتقدم، آن كساني كه فكر مي كنند ما بايد با راس استكبار-يعني آمريكا- مذاكره كنيم، يا دچار ساده لوحي هستند، يا مرعوبند. من بارها اين نكته را عرض كرده ام كه استكبار، بيش از اين كه نان قدرت و توانايي خودش را بخورد، نان هيبت و تشر خودش را مي خورد. اصلا استكبار، با تشر و ابهت و شكلك درآوردن و ترساندن اين و آن، زنده است. مذاكره، يعني چه؟ صرف اين كه شما برويد با آمريكا بنشينيد حرف بزنيد و مذاكره كنيد، مشكلات حل مي شود؟ اين طوري كه نيست. مذاكره در عرف سياسي، يعني معامله، مذاكره با آمريكا، يعني معامله با آمريكا. معامله، يعني داد و ستد؛ يعني چيزي بگير، چيزي بده تو از انقلاب اسلامي، به آمريكا چه مي خواهي بدهي، تا چيزي از او بگيري؟ آن چيزي كه شما مي خواهيد به آمريكا بدهيد، تا در مقابل از او چيزي بگيريد، چيست؟ ما چه مي توانيم به آمريكا بدهيم؟ او از ما چه مي خواهد؟ آيا مي دانيد كه او چه مي خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان يومنوا بالله العزيز الحميد». والله كه آمريكا از هيچ چيز ملت ايران، به قدر مسلمان بودن و پايبند بودن به اسلام ناب محمدي(ص) ناراحت نيست. او مي خواهد شما از اين پايبنديتان دست برداريد. او مي خواهد شما اين گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشيد؛ حاضريد؟»
                اين استدلال محكم و غيرقابل خدشه به وضوح نشان مي دهد كه مخالفت جمهوري اسلامي ايران با مذاكره ايران و آمريكا، برخاسته از يك نظام فكري مستدل و عالمانه است و نه يك سليقه سياسي.

                اما رهبرمعظم انقلاب اين نگاه را در سال 1369 يعني 22 سال قبل مطرح فرموده اند. آن روزها كه نظام اسلامي ايران در بلنداي اقتدار اين روزها نبود و هنوز مانند امروز مجموعه اي از شكست ها و ناكامي هاي پي در پي در ويترين حريف به نمايش درنيامده بود. به بيان ديگر، امروزه از جايگاهي به مراتب مقتدرانه تر و برتر نسبت به آن روزها برخورداريم. بنابراين، نه فقط بر پايه آموزه هاي مقاومت اسلامي كه تغييرناپذيرند، بلكه براساس عقل سياسي و نگاه برخاسته از فرمول هاي رايج استراتژيك نيز بايستي از موضعي بالاتر به ماجراي ياد شده نگاه كنيم. ولي متأسفانه جناب آقاي احمدي نژاد از كنار اين موقعيت برتر با كم توجهي عبور كرد و در حالي كه انتظار مي رفت با صلابت برگرفته از پشتوانه اقتدار بي بديل نظام، عليه آمريكا و متحدانش خروش بردارند، از موضعي كه با صلابت و جايگاه مثال زدني و الگو شده ايران اسلامي و ملت ايران فاصله داشت به آوردگاه نيويورك رفتند! بديهي است كه نگاه طرف مقابل همانگونه كه اشاره شد به ايران پرصلابت بود و پيشنهاد رئيس جمهور محترم كشورمان را براي مذاكره و رابطه جدي نگرفت ولي خدشه به جايگاه رياست جمهوري و مواضع مقتدرانه اي كه تاكنون آقاي احمدي نژاد از خود نشان داده بود نيز ناخوشايند و غيرقابل پذيرش است.
                كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

                نظر

                • ایرج اکبری
                  عضو فعال
                  • Dec 2011
                  • 10934

                  #2738
                  تلاش اتحادیه اروپا و آمریکا برای تحمیل تحریمهای بیشتر علیه ایران
                  خبرگزاری فارس: دیپلماتهای غربی اعلام کردند که با افزایش تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه برنامه هستهای ایران، آمریکا و اروپا در نظر دارند تحریمهای بیشتری علیه برنامه هستهای ایران با هدف منزوی کردن تهران تصویب کنند.

                  به گزارش فارس به نقل از شبکه «فرانس24»، مقامات ارشد دولت اروپا و آمریکا اعلام کردند که اتحادیه اروپا و آمریکا به دنبال تشدید تحریمها علیه برنامه هستهای ایران هستند.

                  به گفته دیپلماتهای غربی، اقدامات غرب برای فشار به ایران به درخواستهای محکم و صریح «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای تعیین یک خط قرمز روشن برای برنامه هستهای ایران صورت گرفته است.

                  نخستوزیر رژیم صهیونیستی روز جمعه هفته گذشته در یک تماس تلفنی با «باراک اوباما» رئیسجمهوری آمریکا تضمین حاصل کرد که تلآویو و واشنگتن در خصوص مسئله هستهای ایران در یکسری موارد با یکدیگر توافق دارند اما در خصوص حمله این رژیم به تأسیسات هستهای ایران و زمان این حمله اختلاف دارند.

                  بر اساس این گزارش، اتحادیه اروپا برای اولین بار بعنوان بخشی از کمپین بینالمللی برای فشار به ایران تلاش میکند تا تحریمها علیه برنامه هستهای ایران را افزایش دهد.

                  یکی از مقامات عالیرتبه غرب که به گفتوگوها درباره مسئله هستهای ایران نزدیک است، در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل گفت: آنچه که ما در وهله بعد انجام میدهیم، تشدید تحریمها است.

                  وزرای اتحادیه اروپا در نظر دارند در 15 اکتبرماه درباره اقدامات علیه ایران در «لوکزامبورگ» با یکدیگر دیدار کنند.

                  این مقام ارشد غرب در خصوص این تحریمها گفت: این تحریمها به طور قطع بخش مالی را در بر میگیرد.

                  علیرغم همکاریهای ایران در زمینه برنامه هستهای، اتحادیه اروپا خرید نفت ایران را از اول ژوئیه سال جاری میلادی ممنوع کرد اما «انگلیس»، «فرانسه»، و «آلمان» متحد شدهاند تا تحریمهای بیشتری علیه برنامه هستهای ایران تحمیل کنند.

                  یکی دیگر از مقامات ارشد غرب میگوید که آمریکا نیز به دنبال تحمیل تحریمهای بیشتری علیه ایران و تشدید تحریمهای کنونی علیه ایران است.

                  کنگره آمریکا در ماه آگوست، شرکتهایی که با بخش نفت و گاز طبیعی ایران همکاری میکردند و به شرکت نفت ملی ایران خدمات بیمهای ارائه میدادند، را هدف گرفت و تحریم کرد.

                  بر اساس این گزارش، کارشناسان گروه 1+5 در نظر دارند به زودی در لندن دیدار کنند تا در خصوص موضع مورد مذاکره خود برای برگزاری دیدارهای بیشتر با ایران، تصمیمگیری کنند.

                  «کاترین اشتون» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد که با ایران تماس میگیرد تا در خصوص برگزاری مذاکرات بیشتر با ایران تصمیمگیری کند.

                  انتهای پیام/ف.ص
                  كسى كه عقل ندارد، ادب ندارد و كسى كه همّت ندارد، جوانمردى ندارد و كسى كه دین ندارد، حیا ندارد.

                  نظر

                  • مات
                    عضو فعال
                    • Aug 2011
                    • 5650

                    #2739
                    در گفت و گو با سی ان ان
                    احمدی نژاد: شرکت های اروپایی با ما رابطه پنهانی دارند/ بعد از انتخابات آمریکا مذاکرات هسته ای پیشرفت خواهد کرد

                    شما خبرهایی درباره تاثیر تحریم های اقتصادی بر ایران می شنوید و بر اساس این خبرها بر این باورید که وضعیت اقتصادی ایران وخیم است ، اما این طور نیست.

                    محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا امکان پیشرفت در گفتگوهای هسته ای با 1+5 وجود دارد.

                    به گزارش عصر ایران احمدی نژاد در گفتگو با برنامه " gps " شبکه سی ان ان با فرید زکریا ضمن اعلام این مطلب گفت:"بعد از انتخابات آمریکا دو طرف قادر خواهند بود قدم هایی رو به جلو بردارند."

                    وی افزود: "پس از انتخابات (آمریکا) قطعا جو با ثبات تر خواهد بود و فضا برای گرفتن تصمیمات مهم تر فراهم تر می شود."

                    انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمتر از 40 روز دیگر برگزار خواهد شد.

                    احمدی نژاد پیشتر نیز در اظهار نظرهای مختلف خود مشکل کشورهای 1+5 با برنامه هسته ای ایران را مشکل آمریکا با ایران دانسته بود و اعلام کرده بود اگر آمریکا به مخالفت خود با برنامه هسته ای ایران خاتمه دهد ، کشورهای دیگر نیز مخالفتی با برنامه هسته ای ایران نخواهند داشت.

                    پیشتر احمدی نژاد در جریان سفر خود به نیویورک برای برقراری رابطه با آمریکا نیز ابراز تمایل کرده است.

                    وی در یک جلسه گفت و شنود در حاشیه سفرش به نیویورک اعلام کرده بود که اگر آمریکا یک قدم مثبت به سمت ایران بردارد، برقراری رابطه بین دو طرف میسر تر خواهد بود و ما کمک می کنیم که هر چه سریع تر روابط بهبود یابد.

                    رییس جمهوری اسلامی ایران همچنین در گفتگو با برنامه فرید زکریا تاثیر تحریم های اقتصادی علیه ایران را ناچیز شمرد و افزود:هم اکنون بسیاری از کمپانی ها و شرکت های اروپایی با ایران روابط تجاری دارند.

                    وی افزود : بسیاری از شرکت های اروپایی به طور پنهانی با ما رابطه دارند. شما خبرهایی درباره تاثیر تحریم های اقتصادی بر ایران می شنوید و بر اساس این خبرها بر این باورید که وضعیت اقتصادی ایران وخیم است ، اما این طور نیست."

                    درباره بحران سوریه احمدی نژاد با رد درخواست کشورهای غربی برای کناره گیری بشار اسد از قدرت ، گفت که گروه تماس سوریه که شامل چهار کشور ایران ، ترکیه , عربستان و مصر است می تواند زمینه گفتگوهای سیاسی و برگزاری یک انتخابات ملی برای عبور سوریه از بحران را فراهم کند.
                    الماس را جز در قعر زمین نمیتوان یافت و حقایق را جز در اعماق فکر نمی توان کشف کرد.(ویکتور هوگو)
                    اگر می خواهی بنده کسی نشی بنده هیچ چیز مشو.(ژاک دوال)
                    اعتماد به نفس را از شیر بیاموزید اوبا خودش یکدل است و هرگز تضاد در او راه ندارد.

                    نظر

                    • وحید 20
                      ستاره‌دار(98)
                      • Mar 2011
                      • 29911

                      #2740
                      رضايي: دندانهای اسرائيل را خرد میکنيم



                      گروه سياسي: دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام با تاکيد بر لزوم تبديل تحريمهای اقتصادی به شکوفايی اقتصادی، گفت: امروز جمهوری اسلامی ايران مانند هشت سال دفاع مقدس، در مرحله جديدی از رويارويی با غرب قرار دارد.


                      محسن رضايی در يادواره شهدای قزوين، هدف اصلی از تحريمهای اقتصادی عليه ايران را اختلال در منابع درآمدی کشور و ايجاد تورم و بيکاری دانست" و افزود: اختلال در بازار، تجارت و فروش نفت ايران، جنگی اقتصادی است که بايد به دنبال خنثی کردن آن بود. وی ادامه داد: وجود نيروی انسانی و سرمايه و منابع کافی از ملزوماتی است که در اين جنگ اقتصادی مورد نياز است و به لطف خدا همه اينها در کشور موجود است و بايد از آن برای تبديل تهديد به فرصت استفاده کرد.

                      دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام، دوری از خودتحريمی، ايجاد فضای کار و تلاش برای تمام دوستداران نظام، دوری از خودزنی و پرهيز از جنگ و جدلهای سران قوا و مسئولان نظام با يکديگر و تلاش برای ايجاد روحيه همدلی در بين مردم را از مهمترين راههای برونرفت از مشکلات دانست.رضايی تلاش برای رفع تورم و بيکاری را از مهمترين نيازهای امروز کشور برشمرد و تصريح کرد: بيکاری امالفساد مشکلات کشور است و اگر معضل بيکاری رفع شود، میتوان شاهد تحولات خوبی در کشور بود.وی توليد ثروت در شرايط تحريم، از بين بردن تورم و رفع معضل بيکاری را از جمله مولفههای اقتصاد مقاومتی دانست و خاطرنشان کرد: در سالهای آينده نسل سوم و چهارم فتح بزرگی را در اقتصاد و فرهنگ شاهد خواهند بود.

                      دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام همچنين به افزايش تهديدها عليه ايران اشاره کرد و گفت: مدتهاست که دشمن فکر حمله نظامی به خاک مقدس ايران اسلامی را دارد ولی شرايط و قدرت دفاعی ايران اسلامی اين اجازه را به دشمن نداده است. امروز بايد با قدرت به اسرائيل بگوييم که اگر حملهای انجام شود، دندانهايش را در دهانش خرد خواهيم کرد.
                      درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                      توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                      نظر

                      • وحید 20
                        ستاره‌دار(98)
                        • Mar 2011
                        • 29911

                        #2741
                        رامنی: رییس جمهور شوم ، احمدی نژاد را محاکمه می کنم!

                        میت رامنی در ادامه اظهارات توهین آمیز و بی شرمانه اش ، دیپلمات های ایرانی را «منفور» خواند و گفت: آمریکا باید محاکمه دیپلمات های ایرانی را در دستور کار خود قرار دهد!

                        پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

                        میت رامنی، رقیب باراک اوباما درانتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا که طی ماههای اخیر ، زیباترین الفاظ را برای «اسرائیل» استفاده کرده و امنیت این رژیم را در حد امنیت آمریکا دانسته است، خواستار محاکمه رییس جمهور ایران شد.

                        به گزارش سرویس بین الملل انتخاب Entekhab.ir ؛ رامنی که در حال مبارزات انتخابات یاست جمهوری ماه نوامبر، آبان ماه است، می گوید اگر او بجای اوباما بود، برای محاکمه محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران به دلیل آنچه «تحریک به نسل کشی» خواند ، اقدام می کرد.

                        وی درباره تفاوت مواضع خود با باراک اوباما بر سر ایران، به خبرنگاران گفت: اگر رییس جمهور بودم مطابق «کنوانسیون ژنو» به این اقدام دست می زدم.

                        رامنی افزود: البته آمریکا همچنان می تواند از این گزینه استفاده کند!

                        میت رامنی در ادامه اظهارات توهین آمیز و بی شرمانه اش ، دیپلمات های ایرانی را «منفور» خواند و گفت: آمریکا باید محاکمه دیپلمات های ایرانی را در دستور کار خود قرار دهد!
                        درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                        توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                        نظر

                        • وحید 20
                          ستاره‌دار(98)
                          • Mar 2011
                          • 29911

                          #2742
                          درخواست آمریکا از اروپا: حزب الله را در لیست گروه های تروریستی قرار دهید

                          تنها یک روز پس از خروج نام منافقین از فهرست گروههای تروریستی در وزارت خارجه آمریکا ، نمایندگان کنگره این کشور در نامهای خطاب به مسئولان اتحادیه اروپا خواستار قرار دادن نام حزل اببه در لیست گروه های تروریستی شدند.

                          به گزارش سرویس بین الملل انتخاب ؛ سیاستمداران آمریکایی در نامهی خود به کمیسیون اتحادیه اروپا نوشتهاند «رد پای حزبالله در اقدامهای تروریستی در سراسر جهان و حتا در کشورهای اروپایی قابل مشاهده است.»

                          در این نامه حزبالله که از سوی ایران حمایت میشوند مسئول عملیات تروریستی اخیر در بلغارستان معرفی شده است!

                          پیش از این ، آمریکا حزب الله را در لیست گروه های تروریستی قرار داده بود.
                          درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                          توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                          نظر

                          • وحید 20
                            ستاره‌دار(98)
                            • Mar 2011
                            • 29911

                            #2743
                            وزیران امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا در پایان نشست مشترک خود در شهر نیویورک علیه ایران بیانیه صادر کردند.

                            به گزارش فارس، روزنامه الوسط چاپ بحرین نوشت: وزیران امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس شنبه شب نشست مشترکی را با هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در حاشیه شصت و هفتمین اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل متحده در نیویورک برگزار کردند.

                            الوسط افزود: وزیران امور خارجه کشورهای شورای همکاری و آمریکا در این نشست بیانیه ای را صادر و در آن آنچه را حمایت مالی و تسلیحاتی ایران از نظام سوریه و دخالت مداوم ایران در امور داخلی کشورهای شورای همکاری خواندند، محکوم کردند.

                            این روزنامه نوشت: وزیر امور خارجه کشورهای شورای همکاری و آمریکا در این بیانیه از ایران خواستند تا به موازین بینالمللی در این زمینه احترام بگذارند.

                            به نوشته الوسط، این وزیران همچنین به اهمیت مبارزه با دزدی دریایی اشاره کرده و از پیشرفت صورت گرفته در ایجاد مرکز عملیات دریایی در بحرین مطلع شدند و بر حمایت خود از تلاشها برای محافظت از گذرگاههای آبی بینالمللی و جلوگیری از هرگونه تهدید احتمالی برای بستن تنگه هرمز تاکید کردند و مخالفت خود را با تروریست و افراط گرایی از هر نوع ابراز داشتند.

                            وزرای شورای همکاری خلیج فارس در پایان این نشست همچنین درباره اهمیت برگزاری چنین نشست هایی که بر تقویت همکاری و هماهنگی بین دوطرف تاکید دارد، توافق نظر کردند
                            درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                            توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                            نظر

                            • وحید 20
                              ستاره‌دار(98)
                              • Mar 2011
                              • 29911

                              #2744
                              نظر مرسی عوض شد: به سوریه حمله کنیم

                              مشاور رئیس جمهور مصر اعلام کرد محمد مرسی با دخالت نظامی کشورهای عربی در سوریه برای پایان دادن به بحران جاری حمایت کرد.

                              عبدالفتاح که با خبرگزاری "آناتولی" ترکیه گفتگو می کرد ، افزود : " مصر پیشنهاد قطر برای دخالت کشورهای عربی در سوریه را بررسی می کند و قاهره به زودی در این زمینه با دوحه و آنکارا گفتگو خواهد کرد."

                              وی در عین بر مخالفت کشورش با دخالت نظامی کشورهای خارجی در بحران سوریه تاکید کرد.

                              بر اساس این گزارش محمد مرسی که هم اکنون در آنکارا بسر می برد قرار است درباره اقدام نظامی کشورهای عربی در سوریه با رجب طیب اردوگان رئیس جمهور ترکیه گفتگو کند.

                              مصر در این زمینه از ترکیه خواهد خواست از پیشنهاد قطر برای دخالت نظامی کشورهای عربی در سوریه حمایت کند.

                              مرسی امروز یکشنبه در برابر اعضای حزب عدالت و توسعه ترکیه اعلام کرد:" تا اراده مردم سوریه در نیل به آزادی تحقق نیابد و رژیم ستمگر حاکم بر این کشور از میان نرود ، آرام نخواهیم گرفت."

                              مشاور رئیس جمهور مصر گفت:" ما آماده مشارکت در دخالت نظامی در سوریه هستیم اما باید اهداف و ویژگی های این دخالت مشخص شود."


                              رئیس جمهور مصر پیشتر از بشار اسد خواسته بود از قدرت کناره گیری کند و تاکید کرده بود دیگر هیچ فرصتی برای سخن گفتن درباره اصلاحات باقی نمانده است."

                              شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی امیر دولت قطر طی سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواستار دخالت نظامی کشورهای عربی برای پایان دادن به خونریزی ها در سوریه شده بود.

                              امیر قطر گفته بود :" بهتر است کشورهای عربی در چارچوب تعهدات انسانی سیاسی و نظامی خود برای متوقف کردن حمام خون در سوریه اقدام کنند."
                              درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                              توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                              نظر

                              • وحید 20
                                ستاره‌دار(98)
                                • Mar 2011
                                • 29911

                                #2745
                                حجت الاسلام طائب در گفت وگو با«حدیدنیوز»

                                رئيس جمهور در اظهارنظر پيرامون رابطه با آمريكا دقت بيشتری داشته باشد
                                وی عنوان كرد: دولتهای جهان و رئيس جمهور به خوبی میدانند كه رابطه با آمريكا اراده ملت ايران نيست، امام خمينی(ره) فرمودند كه ملت ما خانگَََُزيده است بنابراين ملت ما ضد آمريكا است و هرگز فراموش نخواهد كرد كه در طول ۵۰ سال حكومت پهلوی و چند دهه بعد از انقلاب ملت ايران از آمريكا ستمهای فراوان میبيند.
                                رئيس قرارگاه عمار اظهار كرد: اراده ملی ما اجازه رابطه با آمريكا را نمیدهد و اين امر چيزی نيست كه در اختيار آقای احمدی نژاد و كسان ديگری باشد، افكار عمومی در دنيا اين سخنان را جدی نمیگيرند زيرا می دانند كه اراده ملی و رهبری نظام تعيين كننده است و آنها ملت ايران و رهبری نظام را به خوبی میشناسند، در نهايت برخی رسانههای ضد انقلاب شايد برای مصرف خود يك هياهوی تبليغاتی در مورد اين سخنان انجام دهند.
                                درخت هرچه پربارتر افتاده تر@};-

                                توصیه ای به خرید/فروش/نگهداری ندارم.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X