پاسخ : مذاكرات هسته اي ايران و 5+1
(( ارتباط عملکرد و ساختار ))
سلام :
اگر علاقه دارید ؛ به قاب و فریم یا الگویی ذهنی دست پیدا کنید که با قرار دادن موضوعات مربوطه بتوا نید به روشن بینی و پیش آگهی مناسبی از نقشه ی راه احتمالی آینده و آنچه ها در راه است برسید ؛ پیشنهاد می کنم با صرف 3 دقیقه وقت این مطلب را بخوانید :
سوال : اگر مشکل اساسی به شکل کلی در مذاکرات هسته ای ، در یک جمله مربوط به عدم اعتماد طرفین ( ایران و قدرت های جهانی ) به یکدیگر می شود ، پس اساسا این همه سال مذاکره در تلاش برای دست یابی به چه هدفی است ؟
ایا قرار است با امضاء و اجرای توافق ، اعتماد کامل طرفین به هم جلب شود ؟ اگر چنین چیزی ممکن نیست .... پس این همه سال همه دنبال چه چیزی هستند ؟!
پاسخ :
ماکیاول می گوید : اگر بنا باشد حرف ما را گوش کنند و مطیع ما باشند ، ترجیح بر آن است که از ما بترسند تا ما را دوست داشته باشند ! چرا که اگر روزی دوستمان داشته باشند ؛ فرمان نخواهند برد اما اگر از ما حساب ببرند ( به قدر کافی قوی و زورمند باشیم ) همیشه مطیع مان خواهند بود .( نقل به مضمون)
پیشینه ی ما نشان می دهد که در سطوح عالی ؛ نظام فکری و استدلالی مان بر این قامت استوار گشته که :
در طی سالها افزایش و تعمیم قدرت نظامی گری را در عمل بر تقویت بنیه اقتصادی مرجح دانستیم ، که اگر بنیه اقتصادی ی قوی می خواستیم ،خودمانی ها دوست تر مان می داشتند اما معلوم نبود تا کی ( تجربیات حکومت های پیشین چراغ راه مان بوده است !)
اما بواسطه ی فهم و درک قدرت نظامی گری مان ، بی زمان ! رضایت به شرایط موجود خواهند داد .
به لحاظ سابقه ی عملکردی هم در عالی ترین سطوح مان ، اشنایی ی کامل با نیروهای نظامی و رزمی را در طی دوران جنگ 8 ساله در کارنامه داریم که خود به عاملی برای اولویت بخشی ی ذهنی به رویکردهای نظامی به جای اقتصادی مبدل گشت.
کوتاه اینکه بنا به همان دلایلی که بر شمردیم ما حفظ نظام را بسیار بیشتر در قدرت و توانمندی ی نظامی مان جستجو کردیم نه در قدرت و توان مندی های اقتصادی ( بر خلاف کشور هایی از قبیل ژاپن ) .
خوب با توجه به آنچه گفته شد ؛ این را هم باید بیافزاییم که غربی ها با ما مشکلات ژئوپلوتیک راهبردی ی عمیقی دارند و از بسیاری عملکردهای ما ناراضی و در صدد مقابله با آنها هستند .
وقتی بحث عملکرد می شود یک راه حل بیشتر برای تغییر عملکرد یک سیستم وجود ندارد !
( لطفا دقت کنیم ) :
عملکرد (functio)یک سیستم بر آمده از دل ساختار ( stracture) سیستم است ؛ یعنی این ساختار سیستم است که منجر به بروز و ظهور عملکرد ( صرف نظر از خوب و بد و درست و غلط و ارزش گذاری ی عملکرد) می شود .
پس یگانه راه برای تغییر عملکرد یک سیستم , اعمال تغییرات در ساختار سیستم است .
ای تغییرات می تواند حالت اصلاحی ( اصلاح گرایی ) داشته باشد که در این حالت اسکلت و استخوان بندی ی سیستم حفظ می شود و به تغییراتی به منظور اصلاح برخی عملکرد ها کفایت می شود یا آنکه تغییرات در ساختار می تواند ؛ ساختار شکن در حد تعویض ساختار باشد و منجر به شکل دهی ی شکل و فرمی جدید و کاملا متفاوت ( reform) شود که پر پیداست وقتی ساختمان و ساختار سیستمی به کل تغییر یافت ؛ عملکردهایش نیز به کل تغییر خواهد کرد .
اما حالا بحث اصلی :
بر سر میز مذاکرات هسته ای ؛ غربی های ناراضی از عملکرد های ما در پی ایجاد تغییراتی در عملکرد ما هستند ؛ پس لاجرم ناچار به تفکر در باب این موضوع هستند که : برای تغییر در عملکرد ها ؛ چه کیفیت و کمیتی از تغییرات ساختاری در سیستم مربوطه لازم است ؟
ریشه ی تمامی ی بحث ها و مذاکرات و اختلافات و چانه زنی ها در عمیق ترین سطح نظری بر سر میز مذاکرات هسته ای مبتنی بر زیرساخت این پرسش ساده می گردد که آنها می خواهند عملکرد ما را تا حدی که مطلوب نظرشان است از راه تغییراتی در ساختار سیستمی مان تغییر بدهند با این تفاوت که برخی شان در امید و اندیشه ی اعمال و بروز اصلاحات ساختاری ی جزئی در طی سالهای آینده هستند و برخی دیگر خواستار اصلاحات و تغییرات نسبتا جدی تر ی در ساختار سیستمیک( حکومتی ) ما هستند ( اما هیچ کدام به دنبال reform نیستند یا دست کم چنین نشان نداده اند که اگر چنین نیتی اشکار بود ایران اکنون بر سر میز مذاکره نبود ! در حال مذاکره ایم چون در طی این هم مذاکرات از این موضوع خیالمان راحت و مطمئن شده بوده است) . و در نهایت هریک از قدرت ها بر اساس هدف گذاری هایی که از کمیت و کیفیتی تغییرات ساختاری ما دارند ؛ اعمال نظر و قدرت می کنند .
اما ما در مقابل چه می کنیم ؟
ما هم متقابلا و به شکل طبیعی ؛ در حال مقاوت هستیم که تنها به تغیراتی در عملکردمان تن در بدهیم که با بروز کمترین تغییرات ساختاری در نظام حکومتی مان قابل اعمال باشد .
در این ارتباط یحتمل که تیم دولتی ها ( روحانی و ظریف ) ای بسا که در نهایت برخی اندیشه های اصلاحی برای ساختار را نیز در ذهن می پرورند و در نقطه مقابل امثال شریعتمداری و .... نگران از توافقی هستند که با کاهش مولفه های قدرت نظامی گری ما ( که در ابتدا ذکرش رفت) ؛ مبادا که دچار تغییرات شدید ساختاری شویم . ( یادمان باشد که حفظ نظام که اوجب واجبات است ، یعنی حفظ نظم موجود ؛ نظمی که در ابتدا بر خاسته و وابسته به ساختار است ، ساختاری که عملکرد می آفریند)
آنچه در نهایت نتیجه ی تمام این کش و قوس های چندین ساله بر سر برنامه ی هسته ای ما را معین خواهد کرد ؛ کاملا وابسته به آمادگی ی تصمیم سازان ارشد ما به زضایت بر سر میزان کمیت و کیفیت ، قبول تغییرات ساختاری است .
!
اگر غربی ها خواستار کاهش مولفه های قدرت نظامی گری ی ما ؛ در حدی باشند که لزوما تغییرات غیر قابل قبولی را درساختار سیستم ما را اقتضاء کند ، مذاکرات با شکست مواجه خواهد شد و اگر جز این باشد ؛ مذاکرات موفقیت آمیز خواهد بود .
موضوع همین شناسای ی مرزی است که تعادل خواسته های طرفین را درون خود مستتر دارد و از قضا بسیار هم باریک است و شناسایی اش سخت و زمان بر ...
با مهر و سپاس
( نظرات شخصی و ای بسا کاملا اشتباه)
(( ارتباط عملکرد و ساختار ))
سلام :
اگر علاقه دارید ؛ به قاب و فریم یا الگویی ذهنی دست پیدا کنید که با قرار دادن موضوعات مربوطه بتوا نید به روشن بینی و پیش آگهی مناسبی از نقشه ی راه احتمالی آینده و آنچه ها در راه است برسید ؛ پیشنهاد می کنم با صرف 3 دقیقه وقت این مطلب را بخوانید :
سوال : اگر مشکل اساسی به شکل کلی در مذاکرات هسته ای ، در یک جمله مربوط به عدم اعتماد طرفین ( ایران و قدرت های جهانی ) به یکدیگر می شود ، پس اساسا این همه سال مذاکره در تلاش برای دست یابی به چه هدفی است ؟
ایا قرار است با امضاء و اجرای توافق ، اعتماد کامل طرفین به هم جلب شود ؟ اگر چنین چیزی ممکن نیست .... پس این همه سال همه دنبال چه چیزی هستند ؟!
پاسخ :
ماکیاول می گوید : اگر بنا باشد حرف ما را گوش کنند و مطیع ما باشند ، ترجیح بر آن است که از ما بترسند تا ما را دوست داشته باشند ! چرا که اگر روزی دوستمان داشته باشند ؛ فرمان نخواهند برد اما اگر از ما حساب ببرند ( به قدر کافی قوی و زورمند باشیم ) همیشه مطیع مان خواهند بود .( نقل به مضمون)
پیشینه ی ما نشان می دهد که در سطوح عالی ؛ نظام فکری و استدلالی مان بر این قامت استوار گشته که :
در طی سالها افزایش و تعمیم قدرت نظامی گری را در عمل بر تقویت بنیه اقتصادی مرجح دانستیم ، که اگر بنیه اقتصادی ی قوی می خواستیم ،خودمانی ها دوست تر مان می داشتند اما معلوم نبود تا کی ( تجربیات حکومت های پیشین چراغ راه مان بوده است !)
اما بواسطه ی فهم و درک قدرت نظامی گری مان ، بی زمان ! رضایت به شرایط موجود خواهند داد .
به لحاظ سابقه ی عملکردی هم در عالی ترین سطوح مان ، اشنایی ی کامل با نیروهای نظامی و رزمی را در طی دوران جنگ 8 ساله در کارنامه داریم که خود به عاملی برای اولویت بخشی ی ذهنی به رویکردهای نظامی به جای اقتصادی مبدل گشت.
کوتاه اینکه بنا به همان دلایلی که بر شمردیم ما حفظ نظام را بسیار بیشتر در قدرت و توانمندی ی نظامی مان جستجو کردیم نه در قدرت و توان مندی های اقتصادی ( بر خلاف کشور هایی از قبیل ژاپن ) .
خوب با توجه به آنچه گفته شد ؛ این را هم باید بیافزاییم که غربی ها با ما مشکلات ژئوپلوتیک راهبردی ی عمیقی دارند و از بسیاری عملکردهای ما ناراضی و در صدد مقابله با آنها هستند .
وقتی بحث عملکرد می شود یک راه حل بیشتر برای تغییر عملکرد یک سیستم وجود ندارد !
( لطفا دقت کنیم ) :
عملکرد (functio)یک سیستم بر آمده از دل ساختار ( stracture) سیستم است ؛ یعنی این ساختار سیستم است که منجر به بروز و ظهور عملکرد ( صرف نظر از خوب و بد و درست و غلط و ارزش گذاری ی عملکرد) می شود .
پس یگانه راه برای تغییر عملکرد یک سیستم , اعمال تغییرات در ساختار سیستم است .
ای تغییرات می تواند حالت اصلاحی ( اصلاح گرایی ) داشته باشد که در این حالت اسکلت و استخوان بندی ی سیستم حفظ می شود و به تغییراتی به منظور اصلاح برخی عملکرد ها کفایت می شود یا آنکه تغییرات در ساختار می تواند ؛ ساختار شکن در حد تعویض ساختار باشد و منجر به شکل دهی ی شکل و فرمی جدید و کاملا متفاوت ( reform) شود که پر پیداست وقتی ساختمان و ساختار سیستمی به کل تغییر یافت ؛ عملکردهایش نیز به کل تغییر خواهد کرد .
اما حالا بحث اصلی :
بر سر میز مذاکرات هسته ای ؛ غربی های ناراضی از عملکرد های ما در پی ایجاد تغییراتی در عملکرد ما هستند ؛ پس لاجرم ناچار به تفکر در باب این موضوع هستند که : برای تغییر در عملکرد ها ؛ چه کیفیت و کمیتی از تغییرات ساختاری در سیستم مربوطه لازم است ؟
ریشه ی تمامی ی بحث ها و مذاکرات و اختلافات و چانه زنی ها در عمیق ترین سطح نظری بر سر میز مذاکرات هسته ای مبتنی بر زیرساخت این پرسش ساده می گردد که آنها می خواهند عملکرد ما را تا حدی که مطلوب نظرشان است از راه تغییراتی در ساختار سیستمی مان تغییر بدهند با این تفاوت که برخی شان در امید و اندیشه ی اعمال و بروز اصلاحات ساختاری ی جزئی در طی سالهای آینده هستند و برخی دیگر خواستار اصلاحات و تغییرات نسبتا جدی تر ی در ساختار سیستمیک( حکومتی ) ما هستند ( اما هیچ کدام به دنبال reform نیستند یا دست کم چنین نشان نداده اند که اگر چنین نیتی اشکار بود ایران اکنون بر سر میز مذاکره نبود ! در حال مذاکره ایم چون در طی این هم مذاکرات از این موضوع خیالمان راحت و مطمئن شده بوده است) . و در نهایت هریک از قدرت ها بر اساس هدف گذاری هایی که از کمیت و کیفیتی تغییرات ساختاری ما دارند ؛ اعمال نظر و قدرت می کنند .
اما ما در مقابل چه می کنیم ؟
ما هم متقابلا و به شکل طبیعی ؛ در حال مقاوت هستیم که تنها به تغیراتی در عملکردمان تن در بدهیم که با بروز کمترین تغییرات ساختاری در نظام حکومتی مان قابل اعمال باشد .
در این ارتباط یحتمل که تیم دولتی ها ( روحانی و ظریف ) ای بسا که در نهایت برخی اندیشه های اصلاحی برای ساختار را نیز در ذهن می پرورند و در نقطه مقابل امثال شریعتمداری و .... نگران از توافقی هستند که با کاهش مولفه های قدرت نظامی گری ما ( که در ابتدا ذکرش رفت) ؛ مبادا که دچار تغییرات شدید ساختاری شویم . ( یادمان باشد که حفظ نظام که اوجب واجبات است ، یعنی حفظ نظم موجود ؛ نظمی که در ابتدا بر خاسته و وابسته به ساختار است ، ساختاری که عملکرد می آفریند)
آنچه در نهایت نتیجه ی تمام این کش و قوس های چندین ساله بر سر برنامه ی هسته ای ما را معین خواهد کرد ؛ کاملا وابسته به آمادگی ی تصمیم سازان ارشد ما به زضایت بر سر میزان کمیت و کیفیت ، قبول تغییرات ساختاری است .
!
اگر غربی ها خواستار کاهش مولفه های قدرت نظامی گری ی ما ؛ در حدی باشند که لزوما تغییرات غیر قابل قبولی را درساختار سیستم ما را اقتضاء کند ، مذاکرات با شکست مواجه خواهد شد و اگر جز این باشد ؛ مذاکرات موفقیت آمیز خواهد بود .
موضوع همین شناسای ی مرزی است که تعادل خواسته های طرفین را درون خود مستتر دارد و از قضا بسیار هم باریک است و شناسایی اش سخت و زمان بر ...
با مهر و سپاس
( نظرات شخصی و ای بسا کاملا اشتباه)
نظر