کارگاه

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سلام و وقت به خیر
می بینید که در حپارسا حقوقی نامرد 600 هزار سهم می فروشد! کجا؟ در کف قیمت! از آن طرف خرید می کند! کجا؟ از حق تقدم!
ولی باز می گویم... دم این دزدها گرم که دزدهای دیگر آش را با جایش می برند... (باز اینها اگر گوشت را می خورند استخوان را دور نمی اندازند...)

البته ناگفته نماند حقیقی ای که آمده هم قدر است! ولی بعید می دانم زورش به حقوقی بچربد...
نهایتا همان بازی نوسانی که عرض کردم گمان کنم بشود. (هنوز حدس و احتمال قالب این است.)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

در آرمان بد بازی ای راه انداخته اند... من با اینکه آستانه زیانم در 1200 ریال خورد نفروختم... و الان دارم چوبش را می خورم... راستش را بخواهید هنوز احساساتم به من می گویند نفروش... و من هنوز فروشنده نیستم.
یک جورهایی هر چه در این ور و آن ور زیان نکردم آوردم در آرمان زیان کردم... ۲۰ درصد زیان در عرض دو سه روز!

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

بازار شل کرده... اگر تا همین چند روز بالا نرود ممکن است دوباره بیاید تو حالت کف سازی. کف جدید سازی زیر این کف فعلی. چند بار تاکید کرده ام باز هم تاکید می کنم: اگر خریده اید حتما به قیمت همان کفی که خرید کرده اید (یا حتی یک مقدار بالاتر) آستانه زیان بگذارید و به آن پای بند باشید.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

گزارش مجمع ک ق ز و ی
============

سالانه 960427
=========

مدیریت شرکت واقعا بی عرضه بود.... این را از نوع برگزاری مجمع هم می شد به خوبی فهمید... میزهایی گرد تو هم تو هم گذاشته بودند و صندلی هایی که نیمی شان پشت به مجمع بود و نیمی رو به مجمع!
فضای بسیار ناکافی...
سهامداران را چندین دقیقه یک لنگه پا به صف نگه داشته بودند...
اصلا یک وضعی... (بعدا گزارش را کامل کنم خودتان می فهمید که واقعا مدیریت کقزوی بی کفایت است...)
از آن طرف سهامدارانش هم همه در پیت بودند...
آن کاربر سایت همسایه جـواد دویست و هفتاد و هفت که این همه از نماد حرف می زد نیامده بود... بعدا گندش درآمد که خالی کرده رفته! (جواد جعفری ِ نمی دانم چه چه است که من البته خودم ندیده امش... می گفتند اهل قم است.) در فهرست سهامداران عمده هم که نبود... کلا انگار فقط برای خودش حرف می زده...
باقی سهامداران هم متوسط سنشان 80 الی 120 سال بود! و همه هم ناراضی بودند... همه هم یکی ده سال با شرکت بودند...
البته من خوشم آمد... از آن چیزهایی است که یک نفر آدم صبور می خواهد تا یک بازده فوووووووق العاده بگیرد... (البته معلوم نیست چند سال دیگر!)

نکات منفی:

1. کوره ای که دارد کار می کند زیان ده است.
2. مسئولین اجازه نمی دهند کوره بخوابد. (بابت بیکاری کارگران)
3. زمین قرار نیست فروش برود.
4. پول برای طرح توسعه نیست.
5. حرفی از فروش سهام به انگلیس نبود. (البته من هم اشتباه کردم و نپرسیدم... چون با آمادگی نرفته بودم مجمع)
6. طرح توسعه 60 میلیون یورو هزینه دارد.
7. دو سال هم طول می کشد تا طرح توسعه به ثمر برسد.
8. این قدر زیان وجود دارد و همچنان هم زیانسازی (از کوره در حال کار) وجود دارد که شرکت در شرف اصل 141 قرار گرفته...
9. بازار صادراتی (عراق) حسابی خراب شده و عراق روی ورودی تعرفه بالا گذاشته که کسی وارد نکند...
10. بازار داخل خیلی خراب است. (ساخت و ساز خراب است.)

نکات مثبت:

1. دارند کارهایش را می کنند که بالاخره کوره زیان ده تعطیل شود.
2. زمین را قرار است بکنند کاربری مسکونی/اداری/تجاری. (آب و برق و گازش برای این کار هست! یعنی می رسد... همین الان!) یک فرهنگسرای 3 هزار نفره هم با شهرداری تفاهم کرده اند! که آنجا بزنند... ملک هم جای بسیار عالی ای است و اصلا داخل شهر است (بخش عمده اش درون شهرک است.) (75 هکتار؟) (یک سومش داخل شهرک فلان است؟) (کل جلسه نامفهوم و تو دار صحبت می کرد این آقای رئیس جلسه که اگر اشتباه نکنم برخورداری بود و خودش را هم درست معرفی نکرد... مدیر عامل را هم نفهمیدیم دقیقا کیست... کلا مدیریت آنجا واقعا افتضاح به نگر می رسید... )
3. از بهای مورد بالا می خواهند طرح توسعه بدهند.
4. کمپانی همکار انگلیسی قرار است بیاید در مورد طرح توسعه نظر بدهد. ای بسا یک پولی هم بدهد که می خواهد جنس هایش را بفروشد... (اوکی بودن فاینانس!)
5. 1 میلیون یورو امسال خرید قطعات وجود داشته! (یعنی چه؟؟؟ یعنی دارند کارهایش را می کنند دیگر!)
6. تمام کارهای ساختمانی در مورد طرح توسعه انجام شده و فقط کافی است قطعات بیاید ایران و نصب شود... (قطعات به احتمال قوی دست دوم سوئدی است... ولی از همین شرکت انگلیسی است که آنجا مالک است.)

رئیس جلسه (آقای برخورداری) که از طرف علاقه مندان آمده بود مدام تو دار صحبت می کرد! یک جایی آن آقای حراف بنده خدا آمد یک صحبتی کند، یک چیزی لو داد و این سریع آمد گفت خوب... دیگر شما صحبت نکن... به او معترض شدند که بگذار حرفش را بزند... گفت آخر می آیند روی نماد حباب ایجاد می کنند و این برای خود شما هم بد است! من برای شما می گویم! وسط مجمع هم یک جورهایی کاشف به عمل آمد بدش نمی آید شرکت ورشکست شود...
آن زمین و کوره 1 یک جورهایی به هم تنیده شده... یک جورهایی گرو کشی است که اگر می خواهید ما فلان کار را کنیم باید بگذارید کوره مان را تعطیل کنیم... یا شاید هم برعکس اگر می خواهید ما کوره مان را تعطیل نکنیم باید فلان کار را بکنید... (کلا مجمع خیلی گنگی بود... صدا هم درست حسابی نبود... یک بار با میکروفون، یک بار بدون میکروفون، یک بار هم با اکو!!!)
در کنار آقای علاقه مندیان پسر اکبر گنجی هم جزء سهامداران عمده است!!! /:.ohno-smiley.:/
کار کقزوی تک است و کسی غیر از کقزوی شیشه ی سبز اتوموبیل نمی زند.

نتیجه گیری:
یک مدیریت عالی می خواهد که این شرکت را از وضعیت افتضاحش به وضعیت عالی برساند!!! مدیریت می تواند در یک گام زمین را بفروشد و خرج طرح توسعه بکند و از آن طرف باقی اش را صرف بازخرید کارگران بکند و در نهایت کارگرانی که می مانند را بفرستد در طرح توسعه ی جدید مشغول به کار شوند...آن شرکت خارجی (پلینگتون؟) را بیاورد و سریع ازش یک فاینانس هم بگیرد و پیش پرداختی به وام های دریافت شده بدهد تا معافیت جرایم داشته باشد و و و
ولی مدیریت انگار چابک و باحال نیست و بیشتر اهل زیرآبی (ورشکست کردن) و این جور حرف ها است و به کار تمیز و با کیفیت و سود آور چندان اعتقادی ندارد. (یعنی انگار این برایش درجه ی دوم اهمیت است...) بیشتر انگار دنبال این هستند که آن زمین را بسازند و بفروشند... یعنی خودشان این کار را بکنند!

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

گزارش مجمع
=======

کچینی
===

سالانه 960427
=========

1 هکتار زمین دارند که باید بالاخره بفروشند. (9 هکتار از کل 11 هکتار مال کساوه است و 1 هکتار برای بقیه)
باید شرکت تعیین تکلیف بشود و منحل شود.
یک بار با افزایش سرمایه عملا کساوه سر کچینی کلاه گذاشته و سهمش را مفت از چنگش درآورده.
باز هم می خواهد این کار را تکرار کند. (که البته با پرس و جویی که کردم معلوم شد نمی تواند)
معاملات 129 تنفیذ نشد! چون سهامدار دوم (غیر از بنیاد) می گفت چرا با آن کار سر ما کلاه گذاشته اید.
کلا در شرکت دزدی و بی کفایتی موج می زند.
45 دقیقه بخشی از سهامداران (که من هم جزء آنها بودم) را پشت درب نگه داشته بودند و اجازه ی ورود نمی دادند و با شیوه ی بسیار بدی برخورد کردند... در آخر جلسه وقتی توانستیم برویم داخل به رئیس جلسه و مدیر عامل گفتم عوضی برای چه نگذاشتی سهامداران بیایند داخل جلسه؟ گفت من نمی دانستم! گفتم این هم از دزدی و بی کفایتی شما است... که گفت ببخشید... (خاک تو سر بی کفایتشان کند...)
پول کارگران داده نشده.
پول سهامداران داده نشده. (از سال 91)
سهامداران از هیئت مدیره شکایت کرده اند و هیئت مدیره جریمه شده.


نتیجه گیری:
بالاخره شرکت باید منحل شود. موضوع اینجا است که باید دید به هر سهامدار چقدر می رسد؟ به زودی افزایش سرمایه ی کساوه می آید ولی از لحاظ قانونی نمی توانند اجرایش کنند... پس باید تا چند ماه آینده تکلیف کچینی معین شود. به احتمال قوی طی این مدت در بازار پایه باز می شود. باید یک بنیادی کار بنشیند حساب کند به هر کسی چقدر می رسد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

امروز دو تا مجمع خاص رفتم! دو تا شرکت مشکل دار و در شرف انحلال (اصل 141)
اینها راست کار من نیست... ولی از این آدم های صبور می خواهد... و البته بنیادی کار... که بیاید بنشیند حساب کند و بخوابد پای سهامش و با امواج بالا پایین نشود و و و
این کچینی را نمی دانم... ولی مطمئنا از آن ک ق ز و ی یک چیزی در می آید... با آن 75 هکتار زمینش که خودشان هم افتاده اند پشتش...
البته یادم رفت بگویم که این حرف ها سال ها است که در مجمع زده می شود... بحث زمین و بحث طرح توسعه و بحث خرید خارجی ها و همکاری با انگلیس و ... این را پیرمردهایی که با هم بودیم در مجمع به من گفتند... ولی من خیلی به نگرم این حرف ها جدی می آمد...

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

امروز خودرویی ها یک حرکتی زدند... ولی آخر در غیاب خساپا؟ حرکت؟ ممکن است؟
من گمان کنم باز حرکت اصلی منتظر ورود سایپا باشد.

=============

در مورد جو بازار... الان باید دقت کنیم که یک سری از نمادها بسته می شوند... و یک سری باز هستند...
ممکن است بازی روی نمادهای باقی مانده یک بازی ای بکند... آنهایی که از قبل بازیگر پشتش بوده شاید الان فرصت خوبی برای تو چشم بودن و بازی دادن باشند.

از طرف دیگر همان طور که گفتم وقتی رهبران گروه ها و بازار (خساپا و خصدرا و خودرو و ...) نیستند بازار مانند دسته ی حیوانات بدون ِ نر ِ آلفا می شود... مانند رمه ی بی چوپان... این را هم باید در نگر بگیریم.

=============

خیلی از این ناراحتم که هر جا می روم بی عرضگی و دزدی می بینم... من مملکتم را و همین طور نظام جمهوری اسلامی را (که امام عزیز(ره) بنیانش گذاشت) خیلی دوست دارم... خیلی... و خیلی ناراحت می شوم وقتی می بینم از گوشه گوشه اش، هر جا را که نگاه می کنی بی عرضگی و دزدی بیرون می زند... موج موج هم بیرون می زند... البته شاید من کمال گرا و حساسم... شاید این طبیعی است... (چون مطمئنا همه معصوم نیستند، بلکه هیچ کسی معصوم نیست.) یعنی... این را می دانم که طبیعت دنیا نقص و کثافت است... (کثافت هم به معنی در هم آمیختگی و هم به معنی فساد) ولی نمی توانم ناراحت نشوم... /:.sadsmiley.:/ ای بسا خودم هم اگر جای اینها باشم همین گند ها و کثافت ها و بی عرضگی ها را انجام دهم... ولی باز ناراحت می شوم. /:.sadsmiley.:/ به امید روزی که پاکی غالب و قالب دنیا باشد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

این آقای کامیار فراهانی چیزهای قشنگی تو کانالش می گذارد... ارزش خواندن دارد... (هر چند مطالبش بلند است.)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

آموزشی
====

حجم
====

حجم یعنی جدال بین خریدار و فروشنده
حجم یعنی وجود همزمان بیم و امید
حجم نسبت به روند قیمتی حکم گاز را دارد برای حرکت خودرو

نمی دانم دقت کردید یا نه؟
نمی دانم اصلا دقت دارید (در زندگی تان) یا نه؟
برخی اوقات دو شنونده یک چیز را می شنوند... و هر دو هم احساس می کنند اصل مطلب را گرفته اند... ولی بعدا کاشف به عمل می آید که این رفته تا ثریا آن یکی رفته تا سر کوچه و تازه از همان جا هم برگشت زده خانه ی اول!

=============

الان هم در آن چند سطر بالا من کلی از خودم استعداد در کردم و کلی زور زدم و گمان می کنم حرف به غایت حکیمانه ای از خودم در کردم... B-) حالا نمی دانم شما چقدرش را گرفته اید...
می دانید چه کسی عمق مطلب را می گیرد؟ کسی که درگیر موضوع بوده (آن اسلاید را به خاطر بیاورید که گفته بود کسانی که در مورد موضوعی «بحث» می کنند 80 درصد داستان را می گیرند... و آنهایی که فقط می خوانند 10 درصد قضیه را! این هم همان است...)
اگر کسی رفته باشد تو بحر حجم و مدت مدیدی زور زده باشد در این حوزه خیلی خیلی خیلی بیشتر می تواند از آن مطالب گهر بار بنده استفاده کند...

=============

بگذارید یک مقدار رویش کار کنیم...
ببینید... گاهی است آدم با خودرویش دارد یک سر بالایی را می رود... (از دنده یک که هستی ...) گاز گاز گاز دنده دو... گاز گاز گاز دنده سه... گاز گاز گاز دنده چهار... گاز گاز گاز دنده پنج... گاز گاز گاز ولی دیگر دنده نیست گاز می دهی ولی سرعت زیاد نمی شود... شتاب هم نه تنها زیاد نمی شود بلکه کاهش می یابد... توانی که از دنده ی 1 و 2 هم گرفته بودی و اصطکاک و استهلاک و وزن با آن مقابله می کردند احیانا اینجا ها دارد تمام می شود...
این یک جنبه.

از طرف دیگر:
شما سر جایت ایستاده ای، یک مقدار گاز می دهی، ماشین حرکت نمی کند، بیشتر گاز می دهی ماشین حرکت نمی کند، تا آخر گاز می دهی ماشین حرکت نمی کند، آخر سر کاشف به عمل می آید که اصلا تو دنده نیست! خخخخخخخ فقط صدا داشت! (به قول آذری ها صدا چوخ دی حرکت یوخ دی)

باز هم از نگاه دیگر:
شما دارید سر بالایی را می روید... دنده 1 دنده 2 دنده 3... اینجا می بینید دیگر هر چقدر گاز می دهید خودرو (به اصطلاح) نمی کشد! بدبخت مثل ســــــــگ زوزه می کشد! ولی شتاب دیگر بالا نمی رود، که هیچ، به سمت صفر حرکت می کند... احیانا یک کوچولو شتاب منفی هم می شود! (سرعت کاهش پیدا می کند) اینجا دیگر خبری از دنده 4 و 5 هم نیست... با همان 3 مجبوری کل سربالایی را طی کنی... شاید به دنده 2 و 1 هم سری زدی! (اگر آدم زیرکی بوده باشی می دانستی که پیش از سر بالایی باید گاز را می دادی و به یک سرعت معقولی می رساندی... نه اینجا! ولی اگر تازه گواهی نامه گرفته باشی باید خودت و خودرویت جفتی بکشید که حقتان است...)

باز هم یک زاویه ی دیگر:
جایی که صاف و هموار باشد نزده می رقصد! و برای بالا بردن سرعت و تغییر دنده احتیاج به گاز چندانی نیست! آخر سر هم که رفتی رو دنده 5 مدت ها با همان گاز کم می توانی با سرعت مناسب و حتی افزایش کم ِ شتاب حرکت کنی...
(برعکسش هم این است که یک جایی خیلی گاز می خورد... ولی حرکت هم می کند... شتاب هم می گیرد... دیگر اینجا بستگی به این دارد که شما چقدر گاز بدهید... اصلا خودرو چقدر امکانات در اختیار داشته باشد برای گاز دادن... سقف گازش چقدر باشد...)

باز هم یک منظره ی دیگر:
شما یک مقدار گاز می دهی، یک مقدار ولش می کنی، یک مقدار گاز می دهی، یک مقدار ولش می کنی...
قصد افزایش شتاب (و سرعت) نداری... (اگر می خواستی ول نمی کردی... فقط برای تعویض دنده ول می کردی.)

باز هم:
+ یک جایی گاز می دهی می بینی نمی شود ولش می کنی.
+ یک جایی بی موقع گاز می دهی! در صورتی که باید ولش کنی به یک حالت پایدار (Stable) برسد بعد گاز دهی... (تاب سواری و ضرب آهنگ)... چه می شود؟
+ پیش تر در جایی مشابه (یعنی در همین سربالایی مثلا) فلان قدر گاز دادی فلان قدر شتاب گرفتی. الان همان قدر داری گاز می دهی و شتاب کمتر یا بیشتر داری می گیری. (یا مثلا الان همان قدر شتاب داری ولی نصف آن داری گاز می دهی یا دو برابر). این یعنی چه؟ (همگرایی یا واگرایی حجمی.)
+ برخی اوقات شکل گاز دادنت خیلی رسمی و خوشگل و کلاسیک و آکادمیک است... گاهی اوقات خرچنگ قورباغه گاز می دهی... (گاز گاز، ترمز، کلاچ و ترمز، دوباره گاز، سه برابر گاز، دو باره ترمز باز دوباره گاز...) این یعنی چه؟
+ کلا گاز دادن یعنی حرکت رو به جلو... یا دست کم جلوگیری از عقب رفت... هر وقت گاز بدهی (مثلا اگر یک جا ایستاده ای) به صورت طبیعی باید انتظار داشته باشی حرکت رو به جلو انجام شود... اگر انجام نشود یک چیزی غیر طبیعی است. (مثلا جلوی چرخ ماشین سنگ یا جدول است.)

(اینهایی که می گویم ربطی به اختر شناسی و بخت آزمایی و کارهای نظری صرف ندارد... همان طور که گفتم من به نمودار به چشم آینه ی حقیقت نگاه می کنم. اصلا اینکه ما حجم را به گاز تشبیه کردیم به خاطر همان دو نکته ی پیش از آن بود که گفتیم حجم یعنی تقابل بیم و امید و یا خریدار و فروشنده و این مطالبی هم که عرض شد ربطی به فال گیری ندارد. بلکه می خواهیم انعکاس فعالیت بازیگران را در نمودار دنبال کنیم.)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

شاخص زراعت هم امروز بالاخره شمع خوبی زد... می توان گفت این هم اکنون استعداد فوق العاده ای دارد پیدا می کند برای رشد. (مانند و همراه با سایر بازار)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سلام و عرض احترام؛
وقت به خیر؛
بازار حسابی مثبت شده.
پارسان مورد اقبال واقع شده است... (به خاطر شبندرش؟ شاید هم قرارداد های عالی ای که از انی ایتالیا و شل و فلان و غیره داشت دارد عملیاتی می شود...)
استعداد دارد باز هم رشد کند و از طرف دیگر نمودارش هم بد نبود و از طرف دیگر ممکن است امروز صفش را هم بدهند. پس اگر می خواهید خرید کنید شاید بد نباشد.

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سیمانی ها هم امروز خوب بودند... (البته دیگر از بس گفتم دیگر خسته شدم.)
ای بابا...
من که دیگر نقدینگی ندارم...
یک مقدار هم جور شده بود دادم رفت... بنا بر دلایلی...
از طرف دیگر با کارگزاری ام هم قهر کرده ام و دیگر می خواهم از آنجا بیایم بیرون...
آگاه ثبت نام کردم (که با پیک موتوری بیاید در خانه ام) و همین طور تو کارگزاری بانک ملت (که گمان می کردم شعبه اش نزدیک است) و مفید هم ثبت نام کرده ام... (البته من از ده سال پیش در مفید حساب دارم... یادم آمد... تماس بگیرم ببینم همان قبول است؟ یا باز باید پا شوم بروم آنجا؟)

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

حسینا
====

.
.


افزایش سهم بازار حسینا! و رسیدن به عدد 52 درصد! (راست و دروغش با خودشان ولی یک نموداری نشان دادند که طبق آمار رسمی سازمان بنادر فعالیت کلی بنادر روند کاهشی شدیدی داشته ولی از آن طرف یک نمودار رویش منطبق کرده بودند که میزان فعالیت حسینا روندی افزایشی شدید داشته... اگر خاطرم بود می گردم در کدال یا در سایت حسینا و این تصویر را قرار می دهم)
.
.
.

پیدایش کردم...

تو مجمع نور بد بود خوب ندیده بودم... آن خط آبی پررنگ (تیره) وسط نمودار را گمان کرده بودم آن نمودار وضعیت کل بنادر کشور است:

https://vgy.me/eph5JB.png

[Mehdi1400]

پاسخ : کارگاه

سلام محمد حسین عزیز
خوبی برادر؟

الان که فصل گزارشهای 3 ماهه است چند سئوال دارم
یک گزارش خوب چه گزارشی است؟؟؟؟
پوشش بیش از 25 درصد هر چه افزایش یابد آیا؟
آیا علاوه بر پوشش خوب تعدیل مثبت هم باشد بهتر میشود؟
با وجود این دو شاخص آیا نوع صنعت هم مد نظر باید قرار گیرد؟

[mhjboursy]

پاسخ : کارگاه

سلام محمد حسین عزیز
خوبی برادر؟

الان که فصل گزارشهای 3 ماهه است چند سئوال دارم
یک گزارش خوب چه گزارشی است؟؟؟؟
پوشش بیش از 25 درصد هر چه افزایش یابد آیا؟
آیا علاوه بر پوشش خوب تعدیل مثبت هم باشد بهتر میشود؟
با وجود این دو شاخص آیا نوع صنعت هم مد نظر باید قرار گیرد؟

سلام داداش؛
ارادت دارم؛
حقیقتش من که اصلا بنیادی هیچ چیز حالی ام نیست... هر چه بگویم به دید یک تازه کار است... نه کسی که تمرین بنیادی کرده... (راستش را بگویم؟؟؟ من تا به حال به عمرم یک گزارش را کامل نخوانده ام! حتی گزارش وقوام و خنصیر و وساپا که یک زمانی 50 تا 75 درصد سبدم را رویشان گذاشته بودم... الان که دارم می اندیشم می بینم هیچ وقت نیمی از گزارش را هم نخوانده ام...)

===========

من تازه می خواستم از شما بپرسم و کسب دانش کنم... جدی هم می گویم... پیرو آن مطلبی که جناب علیرضای عزیز @};- در جستار «مسابقه هفتگی» نوشته بودند...
(پیش تر گمان می کردم مسابقه زیاد جالب نیست و هر کسی روز اول 5 درصد ببرد تا روز آخر همان صدر می نشیند و... ولی این هفته را نگاهی انداختم دیدم شما وسط جدول بودید و روز اول هم 1-2 درصد سود کرده بودید و یواش یواش بالا آمدید... که معلوم است این گونه می تواند سود ساز باشد...)

===========

(ولی از آنجا که من خیلی بحث و بررسی را دوست دارم) نگرم را عرض می کنم... البته به دید آماتور و برای تمرین و یادگیری... (حدسیاتم را عرض می کنم و امیدوارم شما و سایر دوستان هم در این زمینه صحبت هایتان را بفرمایید)
من گمان کنم در یک گزارش خوب باید اصل غافلگیری وجود داشته باشد.
یعنی یک چیزی بوده باشد که بازار نمی دانسته!
بگذارید از جنبه ی دیگر بگویم: باید نکته ای وجود داشته باشد که بازار (به وسیله ی بالا بردن قیمت) پیش تر آن را پیش خور نکرده باشد...
الان الحمد لله سازمان شرکت ها را مجبور کرده ماه به ماه آمار بدهند... این باعث می شود بازار از پیش در جریان تعدیل های این چنینی (تعدیل های اصلی عملیاتی) قرار بگیرد...
پس به احتمال قوی تعدیل اگر باشد که پیش خور نشده باشد غیر عملیاتی است (چون اگر ناشی از افزایش نرخ باشد باز دوباره فعالین بازار به احتمال قوی آن را فهمیده اند و پیش خورش کرده اند...)
پس بهترین تعدیل می تواند چیزی از جنس فروش ملکی باشد که پیش تر به سمع و نگر مردم نرسیده. (تصمیم بر فروش ملک... - چون اگر اشتباه نکنم فروش ملک نیازمند اطلاعیه کدال و احیانا دعوت از سهامداران برای مجمع فوق العاده است...)
نمی دان دقت کرده اید یا نه؟ برخی اوقات یک شرکت که می خواهد ملکی را بفروشد یک باره کل بازار هجوم می آورند سمتش... در صورتی که پیش تر پیش خور نشده باشد... و در صورتی که در آینده ی نزدیک این کار انجام شود... (چون معمولا این شرکت های ناقلا می آیند ابتدا فروش را انجام می دهند بعد به صورت صوری یک مناقصه و آگهی و اطلاع رسانی از خودشان بیرون می دهند!)

در کل من اصلا پوشش خوب و تعدیل مثبت معمولی را مهم نمی دانم.

=================

من به بنیادی به شکل دیگری نگاه می کنم. کلا برای بنیادی آن قدر ارزش قائل نیستم و اعتقاد دارم بنیاد مال کسانی است که پول خیلی خیلی خیلی بزرگ دارند. (مثلا حقوقی ها) و می خواهند به صورت بلند مدت سرمایه گذاری کنند. در دید من بنیاد یعنی خبر... مجمع هم که می روم برای این است که ببینم خبری هست؟ یا نه؟
مثلا؟؟؟
مثلا اینکه ک ق ز و ی زمینش در چه وضعی است؟ آیا مشتری آماده الان آمده پای میز مذاکره؟ دست به نقد کسی را پیدا کرده اند؟
یا مثلا خبر اینکه خارجی ها پول و فناوری به پارسان تزریق کردند؟
یا مثلا اینکه قصد افزایش سرمایه از آورده نقدی دارند؟ (که اگر داشته باشند این روزها معنی اش می شود: الفرار! به خصوص اگر اینکه درصدش بالا باشد و سهامدار عمده مشکل دار) قصد افزایش سرمایه از انباشته چطور؟ (که عالی است به نگر من، چون یک باره سهامداران مالک یک چیزی می شوند که دسترنج سهامداران گذشته است و تا کنون به خاطر اینکه در هاله ای از ابهام بوده کسی آن را حساب نمی کرده و از طرف دیگر معلوم می شود آن انباشته الکی و پوچ نبوده به احتمال قوی)
یا مثلا خبر فاینانس
خبر پیشرفت چشم گیر طرح توسعه و آماده به کار بودن آن
خبر صحبت هایی که با مشتری شده. (بالا آمدن نرخ فروش در آینده یا اضافه شدن مشتری جدید)
خبر صحبت هایی که با تامین کنندگان مواد اولیه شده. (پایین آمدن نرخ ها در آینده یا اضافه شدن تامین کننده جدید)
و
و
و

به اعتقاد من بازار با این همه بنیادی کار حرفه ای (در کارگزاری ها و شرکت های سرمایه گذاری) که هست اگر قرار بود با گزارش در نمادی خرید و فروش انجام دهد پیش تر این کار را می کرد... چون آمار قیمت های جهانی کالاها و آمار میزان کارکرد ماهانه در اختیار همه هست... و دو دو تا چهار تا کردن آن هم کار یک ثانیه است...

حالا این نگر من است... اگر شما یا سایر دوستان هم نگری دارید لطفا به اشتراک بگذارید.