نبض سیاست
Collapse
X
-
-
پاسخ : نبض سیاست
واقعاً این کارنامه، چقدر قابل دفاعه؟
برگرفته از سایت بغلی
------------------------
درسی از قطعنامه هستهای: اگر ایران قطعنامه ۵۹۸ را یک سال زودتر پذیرفته بود
قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در موضوع رفع تحریم های هسته ای این شورا علیه ایران، تصادفا در روزی آشنا در تاریخ معاصر صادر شده است.
قطعنامه ای که قرار شده به بحران هسته ای پایان بدهد، فارغ از آنكه در عمل به چنین نتیجه ای بینجامد یا نه، در ۲۹ تیرماه سالگرد صدور قطعنامه ۵۹۸ در مورد پایان جنگ ایران و عراق (در سال ۱۳۶۶) به تصویب رسیده است. ۲۹ تیر، همچنین روز اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به افكار عمومی (در سال ۱۳۶۷) است.
این تقارن، به ویژه از آنجا اهمیت می یابد که در دو سال اخیر، مشابهتسازی میان خاتمه جنگ ایران و عراق و فرجام پرونده هسته ای، از محورهای آشنای تبلیغات مخالفان مذاكرات اتمی بوده و این فرایند، ظاهرا افكار عمومی ایران را بیش از گذشته در مورد تحولات ماه های پایانی جنگ حساس کرده است.
قطعنامه ۵۹۸، در شرایطی صادر شد که ایران در اسفند ۱۳۶۴بندر فاو تنها بندر ارتباطی عراق با خلیج فارس را فتح کرده و در بهمن ۱۳۶۵، به شرق بصره نزدیک شده بود. این قطعنامه، علاوه بر پایان جنگ، به پیش بینی راهكارهایی برای تعیین متجاوز نیز پرداخته بود که ایران بر آن تاکید داشت؛ اما مسئولان وقت کشور با امید کسب نتایج بهتر، به مدت یک سال از پذیرش قطعنامه جدید خودداری کردند.
این در حالی بود که بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸، عراقی ها به تدریج در جبهه های جنگ در موقعیت برتر قرار گرفتند و از شروع سال ۱۳۶۷، شكست هایی مكرر را بر نیروهای ایران وارد کردند.
تصرف مجدد بندر فاو در ۲۸ فروردین، عقب راندن ایران از شرق بصره در ۴ خرداد، تصرف مجدد جزیره مجنون در ۴ تیر، تصرف عین خوش در ۲۱ تیر و تصرف موسیان و دهلران در ۲۲ تیر، از جمله دستاوردهای ارتش عراق در این مدت بودند. عقب نشینی اجباری ایران از خرمال و حلبچه در کردستان عراق در ۲۲ تیر (برای انتقال نیروها به جبهه های جنوب) نیز، در همین مقطع انجام شد.
همزمان با این شكست ها، تنش میان ایران و آمریکا در خلیج فارس نیز اوج گرفت که در نتیجه آن، نیروی دریایی ایالات متحده در ۲۹ فروردین دو سكوی نفتی ایران در میدان نفتی سلمان را تخریب و دو شناور جنگی سهند و جوشن را غرق کرد و در ۱۲ تیر، یک هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی را با ۲۹۰ مسافر هدف قرار داد که به کشته شدن تمام مسافران انجامید.
در چنین شرایطی بود که آیت الله خمینی در ۲۵ تیر ۱۳۶۷، با پیگیری اكبر هاشمی رفسنجانی، مسئولان ارشد حكومتی را فراخواند و در جمع آنان، از تصمیم خود برای پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خبر داد. متعاقبا، ایران در ۲۷ تیر ماه در نامه ای به دبیركل سازمان ملل، قطعنامه را پذیرفت و دو روز بعد، مردم هم از این تصمیم مطلع شدند: در ۲۹ تیرماه، صدا و سیمای جمهوری اسلامی پیام معروف آیت الله خمینی را در مورد پذیرش قطعنامه منتشر کرد.
اعلام پذیرش قطعنامه، با توجه به پیروزی های پی در پی عراق در ماه های آخر جنگ، به برپایی "جشن پیروزی" در آن کشور منجر شد، اما فضای افكار عمومی در ایران، به کلی متفاوت بود.
این فضا، در پیام آیت الله خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه نمود واضحی داشت. رهبر وقت جمهوری اسلامی در این پیام نوشت: "خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند. خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند.... و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام."
بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در تهران، عراق به حدی سرمست از پیروزی بود که هجوم گسترده ای را به داخل خاک ایران انجام داد تا از آخرین فرصت های ممكن برای قدرت نمایی در جبهه های جنگ استفاده کند. در این مقطع، هرچند عراق تا نزدیکی های خرمشهر پیش آمد و این شهر در آستانه سقوط مجدد قرار گرفت، اما ایران موفق شد که آخرین هجوم نیروهای عراقی را به عقب براند و سرانجام، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ آتش بس برقرار شد.
اما دستاوردهای ایران "پس از" پذیرش آتش بس، تغییری در واقعیت جبهه های جنگ در یک سال "پیش از" پذیرش رسمی قطعنامه ایجاد نكرد.
به طور مشخص، یک سال تاخیر در پذیرش قطعنامه، به از دست رفتن متصرفات ایران در شرق بصره، بندر فاو، جزیره مجنون و شهرهای حلبچه، خرمال، موسیان و دهلران منجر شد (مهران نیز در ۳۱ تیر اشغال شد و تا پایان جنگ در اشغال باقی ماند). این تاخیر، همچنین به وارد آمدن تلفات سنگین به اسكله های نفتی، شناورهای نظامی و شهروندان غیرنظامی ایران بر اثر حملات آمریکا انجامید.
نقش "اطلاعات غلط"
تنها یک روز بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، علی خامنه ای رئیس جمهور وقت گفت: "ایران هرگز این قطعنامه را که با فشار و تحت نفوذ آمریکا تهیه و تصویب شده است قبول نخواهد کرد". خاطرات سال ۱۳۶۶ اكبر هاشمی رفسنجانی نیز تصریح دارد که رهبر وقت جمهوری اسلامی، حدود دو ماه بعد از صدور قطعنامه ۵۹۸ دستور داده بود که در خطبه های نماز جمعه گفته شود: "هیچ سازشی در پیش نداریم، جز با تنبیه متجاوز."
در نهایت پذیرش رسمی قطعنامه ۵۹۸، درست دو هفته پس از آن صورت گرفت که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در پاسخ به پیام تسلیت آیت الله منتظری به مناسبت کشته شدن ۲۹۰ مسافر ایرباس ایرانی، هرگونه تزلزل در ادامه جنگ با عراق را "خیانت" دانسته بود. آیت الله خمینی در پیام ۱۳ تیر خود تاکید داشت: "امروز تردید به هر شكلی خیانت به اسلام است، غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسول اللّه ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است."
با این حال، آیت الله خمینی در پیام ۲۹ تیر ۱۳۶۷ به مناسبت پذیرش قطعنامه، از تغییر ناگهانی نگرش خود راجع به ادامه جنگ سخن گفت.
وی اعلام کرد: "من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذكر آن فعلا خوددارى مى کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم."
هرچند شهروندان معمولی ایران که پیام رهبر وقت در مورد پذیرش قطعنامه را می شنیدند، احتمالا تصوری از "عوامل" مورد اشاره در پیام نداشتند، اما وی در جلسه ۲۵ تیرماه خود با مسئولان ارشد حكومت، مهم ترین این عوامل را جمع بندی "تكان دهنده" فرماندهی سپاه پاسداران در مورد وضعیت جنگ دانسته بود.
رهبر سابق جمهوری اسلامی توضیح داده بود که این نامه "یکی از دهها گزارش نظامی، سیاسی است" که بعد از "شكستهای اخیر" به وی رسیده و می افزود: "به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد."
به نوشته آیت الله خمینی: "فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممكن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است، داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی میگوید قابل ذكر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته امریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود."
او در بخشی دیگر از نامه خود، که در آن نیز همچون پیام ۲۹ تیر آرزوی "شهادت" می کرد، نوشته بود که فرمانده وقت سپاه، "با ذكر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست".
این تاکیدات، به وضوح حكایت از آن داشت که تصمیم رهبر سابق جمهوری اسلامی مبنی بر پذیرش قطعنامه، بعد از دریافت اطلاعات غیرمنتظره راجع به میزان آمادگی واقعی نیروهای نظامی ایران در مقابل ارتش عراق صورت گرفته است.
واقعیتی که پذیرش آن، لاجرم سوالی تعیین کننده را به پیش می کشید: اینكه آیا اگر آیت الله خمینی زودتر در جریان وضعیت "واقعی" جنگ قرار گرفته بود، باز هم پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را تا تیر ماه ۱۳۶۷ به تعویق میانداخت؟
سوال کلی تر اینكه، آیا به نفع ایران بود که قطعنامه را پس از صدور آن در تیر ۱۳۶۶ بپذیرد، یا در تیر ۱۳۶۷ - و به دنبال از دست دادن تمام متصرفات مهم خود در خاک عراق و بخش هایی از خاک کشور؟
"تصورات" هسته ای
در پی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، موافقان و مخالفان مذاكرات هسته ای، این پرونده را از زوایای گوناگون به جنگ ایران و عراق و نحوه پایان آن تشبیه کرده اند.
فارغ از زوایا یا انگیزه های این مشابهت سازی ها، به نظر می رسد که یک دلیل برجسته شباهت این دو بحران، نقش اطلاعات یا تصورات غلط در تصمیم گیری های مسئولانِ مخالف انعطاف بوده است.
در سال های اخیر، برخی از تصورات مقام های ارشد دولت سابق در مورد پرونده هسته ای، مورد اشاره منتقدان سیاست اتمی ایران در زمان آقای احمدی نژاد قرار گرفته است.
به عنوان نمونه، حسین موسویان از مذاكره کنندگان هسته ای ایران در زمان دولت محمد خاتمی، در بهمن ۱۳۹۲ گفته است: "عمده منتقدان ما در دولت خاتمی باور و فرضشان این بود که ارجاع به شورای امنیت یک بلوف است"؛ یا صادق خرازی سفیر اسبق ایران در سازمان ملل، در اردیبهشت ۱۳۹۴ روایت کرده که وزارت امور خارجه آقای احمدی نژاد قبل از ارسال پرونده هسته ای به شورای امنیت، به شورای عالی امنیت ملی اطمینان داده بود که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. محمد هاشمی از اعضای وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام هم، در آبان ۱۳۸۶ گفته است که قبل از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت "برخی معتقد بودند که پرونده به شورای امنیت نمی رود" و "هنگامی که این اتفاق افتاد، باز برخی گفتند، که قطعنامه ای علیه ایران صادر نمی شود".
در بیانی مشابه، امیرحسین زمانی نیا عضو تیم مذاكره کننده هسته ای در زمان محمد خاتمی، در دی ماه ۱۳۹۲ نقل کرده است: "سال ۸۴ و پس از پیروزی آقای احمدی نژاد عموم دولت مردان و کسانی که در آن دوره سمت داشتند، با قاطعیت اظهار می داشتند که پرونده ایران به شورای امنیت نمی رود. این روند تا روز ماقبل رفتن پرونده ما به شورای امنیت نیز ادامه داشت. در مقطعی مقامات عالی رتبه دولت می گفتند اینها بلوف است و پرونده ایران به شورای امنیت نمی رود. بعدها پرونده به شورای امنیت برده شد، اما باز هم اظهار داشتند که قطعنامه صادر نخواهد شد. پیش نویس قطعنامه آماده شد، باز هم مدعی شدند که روس ها آن را وتو خواهند کرد. اما باز هم وتویی در کار نبود."
مروری بر اظهارنظرها و پیش بینی های مدافعان سیاست هسته ای ایران در دولت های نهم و دهم، نشان می دهد که بخش قابل توجهی از مواضع آنان مبتنی بر پیش فرض هایی خوش بینانه بوده که در عمل، محقق نشدهاند.
پیش بینیِ فرستاده نشدن پرونده هسته ای از شورای حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، پیش بینی وتوی روسیه یا چین در شورای امنیت برای جلوگیری از تحریم ایران، تصور محدود ماندن سطح تحریمها به آنچه کشور در گذشته تجربه کرده بود (تكرار این سخن که ایران از سه دهه پیش تحریم بوده و از وضع تحریم های جدید نگرانی ندارد)، تصور اینكه جمهوری اسلامی خواهد توانست تحریم های جدید بانکی و نفتی را به طور موثر "دور بزند"، انتظار اینكه کشورهای آسیایی، چین یا روسیه با تحریم های نفتی و مالی وضع شده علیه ایران همكاری نكنند، ... از جمله این پیش فرض های غیرواقعی بوده اند.
ظاهرا معروف ترین مقام ایرانی که به بیان فرض های ناهمسو با واقعیت در مورد پرونده هسته ای اشتهار داشته، شخص رئیس جمهور سابق بوده است.
اظهارنظرهایی همچون "کاغذپاره" نامیدن تحریم ها و تاکیدات مكرر بر بی اثر بودن آنها بر وضعیت اقتصادی ایران، احتمالا به طور عمده با اهداف تبلیغاتی بیان می شدند؛ اما شواهدی وجود دارد که حكایت دارند حداقل بخشی از این اظهارات، ریشه در تصورات رئیس جمهور وقت ایران از نظام جهانی داشته است.
حسن روحانی در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای"، که در آن خاطرات وی از زمان تصدی مسئولیت مذاكرات هسته ای بازگو شده، خاطره عجیبی را از جلسه خود با محمود احمدی نژاد در آستانه جلسه فوق العاده ۱۸ مرداد ۱۳۸۴ شورای حكام آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد ایران نقل کرده که خوش بینی های آقای احمدی نژاد در مورد پرونده را – تا حد تصور حل مشكل هسته ای ایران با پرداخت رشوه به آژانس– نشان میدهد.
آقای روحانی می نویسد: "بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آنهاست؟ گفتم برای اینكه هم بیشتر بودجه آژانس را آنها میدهند و هم بر اكثر کشورهای عضو نفوذ دارند. [آقای احمدینژاد] گفت: هزینههای آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمیدانم، مثلاً چند صد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را پرداخت میکنیم."
نوع نگاه آیت الله خامنه ای به پرونده هسته ای ایران، البته از پیچیدگی بیشتری برخوردار بوده و احتمالا، ریشه در محاسبات و انتخاب های مشخص راهبردی داشته است. با وجود این، به نظر می رسد که وی نیز، در بخشی از ارزیابی های گذشته خود راجع پرونده هسته ای، تحت تاثیر دیدگاه های خاص دولت های نهم و دهم بوده است.
به عنوان نمونه، آیت الله خامنه ای در شهریور ماه ۱۳۸۹ ابراز امیدواری کرده که تحریم ها با موفقیت دور زده می شود: "ملت و مسئولان، بدون تردید تحریمها را دور میزنند و همچون سه دهه گذشته تحریمها را ناكام میگذارند"؛ یا در شهریور ماه ۱۳۹۰ پیش بینی کرده که آمریکا موفق به همراه ساختن کشورهای دیگر با تحریم ها نخواهد شد: "این تحریمها خنثی خواهد شد... اینجور نیست که اینها بتوانند و طاقت بیاورند که این حركت و این رفتار را مدت طولانی ادامه بدهند... امروز دنیا، دنیایی نیست که به حرف آمریکا گوش کنند"؛ یا در بهمن ۱۳۹۰ از امیدواری خود برای عقب راندن تحریم کنندگان ایران با "تهدید" آنها سخن گفته است: "البته آنها و دیگران بدانند – میدانند هم - که ما هم در برابر تهدید به جنگ و تهدید به تحریم نفتی، تهدیدهایی داریم که در وقت خودش، آن وقتی که لازم باشد، انشاءاللَّه اعمال خواهد شد."
رهبر جمهوری اسلامی، در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به کرات اظهارنظرهایی مشابه را در مورد بی اثر بودن تحریم های هسته ای بیان کرده است و مشكل می توان تصور کرد که مجموعه آنها، صرفا با هدف تبلیغات و بدون اعتقاد گوینده بیان شده باشند.
نقطه شباهت
در مورد دلایل خودداری طولانی مدت مسئولان ارشد جمهوری اسلامی از نرمش بر سر جنگ و پرونده هسته ای، تاكنون تحلیل های بسیاری مطرح شده است.
هزینه پافشاری بر هر دو پروژه، به میزانی سنگین بوده که حتی برخی از ناظران برای توضیح آن، به انواعی از "نظریه های توطئه" متوسل شده اند.
در عین حال، بررسی مجموعه ای از موضع گیری های کلیدی مقام های ارشد حكومتی در دو مقطع جنگ و برنامه هسته ای نشان می دهد که خودداری آنها از انعطاف، عمدتا ریشه در تصور نادرست از میزان "هزینه"های واقعی چنین رویکردی داشته است.
به نظر می رسد اتفاق واحدی که پیش از امضای هر دو قطعنامه ۵۹۸ (در مورد جنگ) و ۲۲۳۱ (در مورد پرونده هسته ای) به وقوع پیوسته، تبدیل "سیاست" به "ریاضیات"، و به عبارت دیگر مواجه شدن تصمیم گیران ارشد جمهوری اسلامی با واقعیت هایی عددی بوده که ابعاد واقعی بحران را توضیح داده اند.
واقعیت هایی که مهم ترین آنها، در سال ۱۳۶۷ نامه فرمانده سپاه پاسداران در مورد امكانات مورد نیاز برای ادامه جنگ، و در مقطع مذاكرات هسته ای نصف شدن صادرات نفت ایران بر اثر تحریم های بین المللی بود.
از سوی دیگر، ظاهرا تفاوت اصلی توافق هسته ای با مقطع پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این است که در مورد اخیر، قبل از آنكه "خیلی دیر شده باشد" جمهوری اسلامی ایران راه حل حقوقی برای پایان بحران را قبول کرده است؛ هرچند شاید هنوز برای قضاوت در مورد فرجام نهایی پرونده زود باشد.
در مقام مقایسه، گویی این بار ایران قطعنامه ۵۹۸ را، نه در تیر ماه ۱۳۶۷ -و به دنبال شكست نظامی در حفظ متصرفاتی چون فاو، مجنون، حلبچه، خرمال، موسیان، دهلران و زمین های شرق بصره- که بعد از صدور قطعنامه در تیر ماه ۱۳۶۶ پذیرفته است.
---------------------------------------
همگی بخوانند و تعقل کنند
آیا این کارنامه قابل دفاع است
آیا وقت آن نرسیده که خائنین به سزای اعمالشون برسند
ربع قرن خود رایی و دخالت در کلیه امور و نتایج کنونی، برای مجرم شناخته شدن کافی نیست؟
چقدر دیگه باید صبر کرد و چقدر آزمون و خطای دیگه؟ چقدر ریاضت و مقاومت و مدیریت جهادی؟
نکنه، جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم؟
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
در اصل توسط milad617 پست شده است View Postخدایش رحمت کند استاد جیکاک و باز ماندگانش را .
بعد از حادثه ای، میگفت اون هیئت که روزهای محرم برپا میشد، از شلوغترین هیئت های نارمک بود
میگفت یه روز توی حیاط بودیم و داشتیم چایی میریختیم که به یک باره گرد و خاک شد و وقتی که خاک ها فرو نشست، کف یکی از سینی ها، تصویر خاک آلود پنجه یک دست ظاهر شد که همگی فریاد زدند، دست آقا امام حسینه!
یه حکایت جالب هم از ماهشهر تعریف میکنم که یکی از دوستان خرمشهری، توی یکی از مراسم سینه زنی، عکس ابوالفضل روی دیوار نصب بوده که به ناگاه، خونی که از پیشانی زخم خورده حضرت ابوالفضل تصویر شده بود، جاری میشه و پهنای صورت رو میگیره (یعنی تصویر انگاری زنده شده و خون تصویر شده، از حالت خشکیده، جاری و ساری میشه به پایین) و باز هم همون داستان و شور و ولا در بین عزاداران و الخ
این هم از معجزات مستر جیکاک
مستر جیکاک
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
میجر جیکاک مشهور به مستر جیکاک یا سید جیکاک یکی از ماموران سازمان اطلاعاتی برونمرزی بریتانیا (MI6) در ایران بوده است که از پیش از جنگ جهانی دوم تا به ثمر نشستن نهضت ملی شدن صنعت نفت در میان ایل بختیاری و منطقه بویراحمد ایران فعالیت داشته است.[۱]
حضور و رشد[ویرایش]
جیکاک در آغاز به عنوان شبانی کر و لال به مدت هفت سال در ایل بختیاری به آموختن فرهنگ و زبان بختیاری میپردازد و پس از فراگیری آن، به عنوان یک بختیاری در منطقه نفتخیز مسجدسلیمانسکنی میگزیند. در طول حضور خود در آن منطقه با فنون شعبدهبازی و حربههای دیگر، توجه مردم محلی را به خود معطوف میدارد و خود را به عنوان یک روحانی شیعه، جا میزند.[۲]طلوعیان و سروشیان[ویرایش]
در طول حضور خود در میان ایل بختیاری، با بهرهگیری از خرافهگرایی و جهل مردم، به انجام اعمالی میپردازد که از وی به عنوان یکی از صاحبان کرامات و معجزات یاد میشده است. از آن جمله، با استفاده از دو مگنت و یک عصا که خاصیت آهنربایی داشتهاند، کفشهای خود را جفت میکرده است. در موردی دیگری، مدعی میگردد که علی را در خواب دیده است که مردم را به فاصله گرفتن از نفت توصیه کرده و آن را نجس خوانده است. وی کاغذی را به شکل دست انسان بریده، روی شانه خود چسبانده و در معرض آفتاب قرار گرفته است تا تفاوت فام میان جای انگشتان دست و رنگ طبیعی پوست ایجاد شود و آن را دست علی خوانده، که بر شانهٔ او کشیده شده است. همچنین، در مناظرهای با یک آخوند شیعه، مدعی آتش گرفتن ریش دروغگو میشود و با استفاده از ریش نسوز، حقانیت خود را ثابت میکند.[۱]جیکاک در اواخر دهه ۱۳۲۰ خورشیدی، فرقهای را در منطقهٔ بختیاری، بویراحمد و خوزستان ایجاد میکند که طلوعیان یا سروشیان نامیده میشدهاند و به توقیت قریبالوقوع ظهور مهدی معتقد بودهاند.[۳]
فقط بهتون یک کار یاد میدم که اگر خواستید معجزه آفرینی کنید، اونهم در تکایا و تعزیه ها، مثل آب خوردنه
کافیه یک سطح صاف و کاملاً تمیز، مثل یک سینی استیل یا حتی یک سینی ملامینه گل دار رو قبلاً با چرب کردن کف دست و قرار دادن آن روی سینی، آماده اش کنید برای پاشش خاکی، گرد و غباری، خاک زغالی، هر چیزی که روی چربی بنشینه و طرح آفرینی کنه!
چند وقت پیش ها، یک شارلاتان روسی، از تکنیکی استفاده کرده بود که روی پوست کودک تازه متولد شده اش، آیات قرآنی نقش می بسته .... که یه مدت سر و صدا کرد و بعدش دیگه پی اش را نگرفتند، زیرا معلوم بود کلاهبرداریه
اون هم راه حل خودش رو داره. پوست انسان و علی الخصوص نوزاد، به برخی مواد بسیار حساسه، حتی به موادی مثل فلفل، سرکه با اسیدیته پایین یا بازتاب برخی امواج مادون قرمز و خلاصه عوامل ملتهب کننده پوست، بسیاره
کافیه که مثلاً با یک ماژیک که قبلاً توش ماده حساسیت زا ریخته شده (به خاطر جذب نوک نمدی سر ماژیک) روی پوست به صورت نامرئی، اشکال مربوطه، نوشته، یا هر علامت دلخواهی رو ترسیم کرد، بعد در معرض عامل تشدید کننده و ظاهر ساز قرارش داد، تا تاثیرش رو مقابل دیدگان دیگران شاهد باشیم
من بچه بودم، آب پیاز میریختم توی خودنویس، باهاش نامه محرمانه مینوشتم، طرف مقابلم، کاغذ رو میگرفت روی حرارت، اون موقع ها، علاء الدین، و نوشته ها ظاهر میشد و همه اینها، از معجزات بود
کز خیانت ها، شکایت میکند
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
وزارت امور خارجه بريتانيا توصيه پرهيز از سفر غیر ضروری به تمام نقاط ايران به جز مناطق مرزی با عراق، افغانستان، پاکستان، بخشی از مرز با ترکمنستان و مناطقی در جنوب شرقی ايران را برای شهروندانش، تغيير داده است.
در اطلاعيهای که شنبه سوم مرداد بر روی سايت وزارت خارجه بريتانيا منتشر شده، آمده است: «توصيه وزارت امور خارجه عليه سفر به اکثر نقاط کشور لغو شده است. توصيه وزارت امور خارجه عليه هر نوع سفر به بعضی مناطق مرزی و نقاطی در جنوب شرق {ايران} ادامه دارد.»
فيليپ هموند، وزير خارجه بريتانيا گفته که اين تصميم به اين دليل گرفته شده که ريسک سفر به ايران برای شهروندان بريتانيا کاهش يافته است که تا حدی به علت کاسته شدن از خصومت ايران با بريتانيا در دولت حسن روحانی است.
در اين اطلاعيه در عين حال آمده که سفارت بريتانيا در تهران همچنان بسته است و مسافران به ايران بايد توجه داشته باشند که حمايتی که کنسولگری بريتانيا از آنها می تواند بکند، محدود است.
توصیه پیشین و کنونی وزارت امور خارجه بریتانیا برای سفر به ایران:
از زمان حمله جمعی از بسيجيان به سفارت بريتانيا در تهران در سال ۹۰، دو کشور سفارتخانههای خود را در لندن و تهران بستهاند اما از سال ۹۲ کاردار غير مقيم تعيين کردهاند.
ديويد کامرون، نخست وزير بريتانيا، اخيرا در تماسی تلفنی با حسن روحانی، رئيس جمهور ايران، نسبت به بازگشايی سفارت بريتانيا در تهران، ابراز اميدواری کرد.
يک عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس ايران هم گفته که مخالفتی با بازگشايی سفارت بريتانيا در ايران وجود ندارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، عباسعلی منصوری آرانی گفته است: «در حال حاضر اين طرف انگليسی است که اصرار به بازگشايی سفارتخانه خود در ايران دارد.»
+++++++++++++++++++++++++++
چند تا گوریل از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند، با جهشی 400 تومانی یا 30 درصدی ، دلار ظرف 40 روز، از حوالي 1300 پرید بالای 1700 و دیگه هم پایین نیامد که نیامد
یعنی بالای دیوار سفارت، نارگیل و موز کاشته بودند؟ گوریل وسط شهر چی کار میکرد؟ نرخ دلار چرا رم کرد؟
توضیح: دلار 9 ماه قبلش 30 درصد رشد کرده بود، از بعد از حمله گوریل ها تا نزدیک بهمن هم 30 درصد رفت روش، مدیونید اگه به حرکت خودجوش گوریل ها ربطش بدید! (تقصیر خود اینگیلیسیای چشم چپ بوده که در معرض دید عموم، لب دیوار سفارتشون، بجای حصار، موز و نارگیل کاشته بودند!!!!!!!!!!!!!!!! گوریل چه تقصیری داره که بهش خوراک مورد علاقه اش رو نشون بدن، اون هم غریزی واکنش نشون نده؟ کاملاً خودجوش بوده دیگه!!!!)
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
عمريست که ما زنده ولى زنده به گوريم
از بدو تولد همه از اهل قبوريم
انگار که دنيا ز ازل خانه ى ما نيست
يک کوچه ى تنگ است که در حال عبوريم
يک عده که راضى به رضاى خودمانيم
يک عده دگر ديو صفت درپى حوريم
يک جمع به دنبال رسيدن به حقيقت
نزديک به آنيم وخود آنيم و چه دوريم
يک جمع دگر در به در نور هدايت
غافل شده ازخويش که ذاتاً همه نوريم
ديريست که از منتظرانيم و صد افسوس
غايب خودمانيم و به دنبال ظهوريم
حاضر نه حضور است و حصول است, شعور است
با چشم نبين, دل بگشا، ما همه کوريم
آزاد ترين مردمِ دربندِ جهانيم
از دور عقابيم و به زنجير چو موريم
زنداني باور شده ايم از سر ايمان
بيچاره ترين نوع ز انسان غيوريم
شب بود و قرار آنکه به صبحش برسانيم
شب رفت, ولى ما همه در خواب سموريم
من در عجبم زين همه اعجاز که هرگز
ايوب نديديم و چو ايوب صبوریم
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
در اصل توسط rio پست شده است View Postپوریا در پاسخ ( تکنیکال در محضر دولت) نوشته :
در مورد اقتصاد دستوری با شما هم نظرم ، اما در مورد عدم امکان تحلیل بازار های داخل با عرض معذرت نه :...
11- ...در خاتمه :
تکنیکال (( معلول )) است نه (( علت)) !
وقتی در بسیار جاها می خوانیم و می شنویم که :
(( حمایت بتنی مانع از ریزش بیشتر سهم می شود !!))
این یعنی که بسیاری تکنیکالیست ها برای تکنیکال نقش (( عاملیت = فاعلیت ) قائل هستند و گویی که تکنیکال را علت چگونگی ی رفتار بازارمی دانند و اینکه این تکنیکال است که به بازارجهت می دهد و این از عجایب است چرا که خود تکنیکال چنین ادعایی ندارد که برخی در لفافه و فحوی ی تحلیل و سخنان شان چنین شانیتی برای تکنیکل قائل می شوند :
تکنیکال می گوید :
من بر اساس بررسی ی رفتارهای گذشته ی بازار و با توجه به اصل تکرار پذیری ی پدیده ها, به حدس و پیش بینی ی رفتار بازار در حال و اینده می پردازم ...و این به سادگی نشان می دهد که تکنیکال نتیجه و میوه رفتارهای گذشته بازار است و ساده تر اینکه ((تکنیکال معلول رفتار بازار است نه علت العلل و دلیل رفتار بازار ))...
رفتاری در گذشته اتفاق می افتد : علمی آن رفتار را بررسی می کند و : به اظهار حدس و پیش بینی رفتارهای اینده می پردازد پس ان علم , علت بروز آن رفتار نیست , آن علم نتیجه ( معلول) بررسی ی آن رفتار هاست .
حتما داستان تکنیکالیستی که سعی کرد تاجری را با ارائه نمودار و چارت و قانع کند تا بپذیرد : قیمت سویا در کف است و محال است دیگر پایین تر برود را شنیده اید و اینکه تاجر ما ؛ گوشی ی تلفن را برداشت و در جلوی چشمان حیران تکنیکالست ما , دستور عرضه و فروش حجم بزرگی سویا را در زیر قیمت ( کف فرضی ! ) صادر کرد و به این ترتیب به تحلیل گر ما ثابت کرد که : در اقتصاد دستوری ؛ این دستور است که نمودار و چارت را می سازد پس دستور ( علت ) و نمودار ( معلول) است و نه بر عکس ..
با مهر و سپاس
(( نظرات شخصی و ای بسا اشتباه ))
دست به نقد، هنوز منتظر مقدمات شمایم برای نقد و بررسی و تحلیل، نفرمایید بفرمایید وبلاگ که ....
بگذریم
چندین بار در مورد تکنیکال نقطه نظراتم رو به شما گفته ام و باز می بینم شما در صدد هستید که یه جورایی، این علم را تخطئه کنید، دلیلش رو هم تا حدودی میدانم ولی نمیخوام برم به لایه های زیرین ذهن شما، پس نظر خودم رو شفاف در مورد علم تکنیکال به ساده ترین زبان عرض میکنم، باشد مفید افتد!
-----------------------
هنوز دانشمندان سر این بحث دارند که، مرغ اول بوده یا تخم مرغ، پس دنبال این باشیم که تکنیکال علت است یا معلول، دردی رو دوا نمیکنه! آیا زمین با ندانستن اینکه چگونه آغاز شده، از حرکت باز ایستاده؟
تکنیکال فقط ابزاری است برای خلاصه کردن پایش ها. همین! مختصر و مفید
هر کسی که به علم تکنیکال مجهز نباشه، مطمئناً مثل داستان مرغ و تخم مرغ، از گشنگی نخواهد مرد، اما... اما اگر تکنیکال بدانی، هم مرغ گیرت میاد، هم تخم مرغ، هر دوشون هم طالب داره!
تکنیکال، ابزاری است برای بالا بردن میزان بهره وری، چون الگوها الا بختکی شکل نمیگیرند و رنگ رخساره گواهی میدهد از سر ضمیر. این که شما تشخیص بدی، تب سرده یا گرم، شما را منتهی به دو تشخیص متفاوت میکند. تب، یک نشانه است، اما عوامل دیگر در تشخیص درست تر دخیل هستند که خارج از حیطه دانش ماست. پس اندیکاتور ها، اندیکاتور هستند، مهم اینه که کی ازش جطور استفاده میکنه. درست مثل درجه تب، اصولاً باید بدانی کجای بدن اونو استعمال کنی تا میزان تب، شدت و حدتش رو بتوانی بسنجی، تا تازه بتوانی به مرحله بعد، یعنی تشخیص بیماری بری!
ایضا استعمال درست اندیکاتور ها
پس هر کسی مدعی شد که تکنیکالیسته، چون مجهز به آخرین اندیکاتور هاست (که خالقین این اندیکاتور ها، در مقطع زمانی خودشون، این اندیکاتور ها رو ساخته اند و نه لزوماً قابل استعمال در تمامی شرایط!!!!) دلیل بر این نیست که تکنیکال کارآیی نداره یا بازدهش پایین است و مثلاً فاندامنتال به تکنیکال ارجحیت داره!
در مثال نقضی که شما آورده اید، خود دلیلی بر این نیست که دستوری میشه جهت بازار را تغییر داد!
زیرا یکی از اندیکاتور ها، اندیکاتور حجم و قیمته و وقتی فشار عرضه در کف یا سقف زیاد تر بشه، سد مقاومتی بازدارنده، خواهد شکست. اگر شما این قانون را ندانید، دال بر غلط بودنش نیست. مشکل اینجاست، ترازوی دقیقی برای سنجش میزان تحمل سقف و کف وجود نداره، مثل سدی که در هنگام بروز سیل، معلوم نیست مقاومت میکنه یا نه، اما محاسباتی داره که فرضاً در برابر میزان مشخصی آب و باران، تاب و تحمل دارد، با توجه به فشاری که از حجم آب پشت سد قابل محاسبه است. حالا اگر به ناگاه، سنگی از کوه جدا بشه و بخوره به دیواره سد، میشه گفت که این سد کارایی لازم رو نداشته؟ یا مثلاً اونی که داشته بتن ریزی میکرده، بی دقتی کرده و قسمتی از بتن، آنطور که باید و شاید، مورد پایش قرار نگرفته و تخریب شده و سوراخی در دل دیواره بوجود آمده که قابل رویت نبوده، اما خطر بالقوه شکست پذیری همواره در دل خودش نهفته داشته چی؟
به نظر شما، عاقلانه است به نقطه ضعف یک سیستم امنیتی، عامدانه نیروی فوق العاده و غیر قابل پیش بینی وارد سازیم و وقتی امنیت از دست رفت، بگیم عجب طراح احمقی داشته؟
تکنیکال هم همینطوره، شما ابزاری دارید برای به کار بردن در مواقع خاص و اگر علم استفاده از این ابزارها در مقاطع لازم را ندارید، این اشکال از شماست، نه ابزار!
در قصه معروف شما هم، این تکنیکالیست بوده که نقطه ضعف رو به فاندامنتالیست با تجربه ما نشان داده، فاندامنتالیست محترم هم رگ غیرتش گل کرده، اونجایی که نباید، اعمال نیرو کرده! این کجاش عجیبه؟
عجیب وقتی است که ما از فانکشن ها با خبر نباشیم، فکر کنیم معجزه ای رخ داده! اما معما چو حل گشت، آسان گشت!
برای اینکه خیال شما رو راحت کنم بابت دغدغه ای که دارید تا بقبولانید، تکنیکال علم موثری نیست، بازار بورس رو به اقیانوس آرام تشبیه میکنم!
پهنه ای بی کران با عمق های مختلف از چند متر لب ساحل گرفته تا اعماق 10-12 هزار متری که نور خورشید بدان نفوذ نیست و با موجوداتی از درندگی کوسه و نهنگ قاتل گرفته، تا جلبک و مرجان، با توفان ها و گردابهایی که اگر درونش گرفتار بشی، خلاصی ازش معجزه است!
شما در چنین محیطی، چگونه میخواهید اقدام به بهره برداری کنید؟
با قایق، با قلاب، با زیر دریایی، با ناو، با ناو شکن، با هلیکوپتر، با موشک، با دو چرخه، با دست خالی، با طناب، با قاشق یا چنگال اندرو؟
به باور من، با تمامی ابزارهای فوق میشه به بهره برداری از اقیانوس پرداخت، هر چند برخی از ابزارهای فوق، غیر متعارفه، پس قسمتی از تکنیکال، بر میگرده به توانایی فردی و مهارتهاش!
درست مثل یک خانمی که با ماشین دنده اتوماتیک خاموش میکنه، این دیگه به هنر تکنیکالیست بر میگرده که چگونه از خرد جمعی در اختیارش استفاده کنه.
اما تصور کنید تمامی ابزار های مطروحه فوق در اختیار شماست و قادرید از تمامی آنها برای استفاده بردن از گنجهای پنهان درون اقیانوس استفاده کنید، آیا همه اش به ابزار بستگی داره؟ یعنی شما اگر زیر دریایی داشتید، میرفتید به عمق 12 هزار متری، بلکه در غلتان شکار کنید؟ یا ترجیح میدادید که با قلاب ماهی گیری، برید به مصاف کوسه سفید؟
آیا علم بیشتری لازم نیست، مثلاً آیا اصولاً در کف دریا، مروارید پیدا میشه، یا فراوانی کوسه سفید، در چه آبهایی است؟ به اینها اضافه کنید که چه زمانی از روز، ماه ، سال برای ماهیگیری مناسب تره (فرضاً شب عید، فصل مجامع، یا بعد از تقسیم سود) تازه فارغ از تمامی علوم لازم، نیاز شخصی چی میشود؟ ما چقدر سیرمانی داریم؟ اهداف چه میشوند؟
خوب که بررسی کنیم، عوامل متعددی در بازار وجود دارند که از حیطه دانایی ما خارجه که اینجاست باز پای تکنیک میاد وسط که همانا استفاده از علم آمار و احتمالاته! و هر کس که اینها رو نداشته باشد، حقا به اهدافش نخواهد رسید!
پس تکنیکال یعنی، خرد جمعی در اختیار خرد فردی!
بعنوان حسن ختام، چند سال پیش که در حال آموختن بودم، مطلبی گیرم آمد که خلاصه اش این بود. از 18 فرد موفق تریدر مصاحبه شونده، 17 نفر صرفاً تکنیکالیست و فقط یک نفر فاندامنتال کار بود، اونهم چون در زمان حرفه ای گریش، کامپیوتر شخصی هنوز اختراع نشده بوده که در دسترس عموم مثل پشکل ریخته باشه (دهه 70) و خب، خیلی ها هنوز هم با کامپیوتر میونه ای ندارن و قبولش ندارند و قکر میکنند کامپیوتر همین وبلاگ نویسی است. در حالیکه خود کامپیوتر، یعنی داشتن تکنیک!
بعبارتی ساده تر، رویکرد شما مهم نیست، مادامیکه از عملکرد خود راضی هستید، اما وقتی پای قیاس و بهره وری و استاندارد میاد وسط، قضیه فرق میکنه و این یعنی داشتن رویکرید بهینه یا داشتن تکنیک!
موفق باشید
نی
---------------------------------------------------------------------------------
چنـد در وادي خط مي كني اي دل تك و پو؟
بشنو اين نكته ز من باز نشين، فارغ بال پنــــج چيز است كه تا جمع نگـــــردد با هم
هست خطاط شدن نزد خِرَد، امرِ مُحــال قُـوّتِ دست و وقـــــوفي ز خط و دقت طبــــع
طاقتِ محنت و اسبابِ كتابت، به كمــال گـــر از اين پنج يكـي راست قصوري حاصل
ندهد فايده گر سعي نمايي، صد سال
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
درود نی گرامی
اینم یک خبر بدون تفسیر البته زیاد بی تفسیر نیست
جانشین فرمانده سپاه عاشورا:
جمهوری اسلامی ایران سمبل آزادی، عدالت و استکبارستیزی دنیاست
قادری گفت: طبق فرمایش مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ماهیت انقلاب اسلامی استکبارستیزی است و اگر استکبارستیزی را از انقلاب ما بگیرند از انقلاب چیزی نمی ماند.
جانشین فرمانده سپاه عاشورا در مراسم اختتامیه برنامه های ماه مبارک رمضان سپاه ناحیه امامت تبریز با اشاره به اینکه خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چه به عنوان پاسدار و چه به عنوان سرباز یک توفیق بزرگ الهی است، بیان کرد: ما باید شاکر و سپاسگزار توفیق پاسداری از انقلاب اسلامی باشیم.به گزارش خبرگزاری برنا از آذربایجان شرقی، سرهنگ پاسدار دکتر علی قادری افزود: مسئولیت مهم پاسداری در این لباس سبزی که یادگار شهدا است، بر تن ما زینت است لذا قدر آن را باید بسیار بدانیم و اگر قدر بدانیم فزونی نعمت خواهد بود و اگر کفران نعمت کنیم، این توفیق بزرگ را از دست خواهیم داد.وی با اشاره مسئله مذاکرات هسته ای افزود: سوالی که امروز به ذهن خطور می کند این است که وظیفه ما در برابر استکبار جهانی و آمریکا پس از مذاکره و توافق چه خواهد بود؟ آیا آرمان های انقلاب تمام است؟ آیا اینکه امام (ره) فرمودند که ما آمریکا را زیر پا له می کنیم، تمام است؟ آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، تمام شد؟ جواب این سوالات فرمایش مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) است که ما باید آماده شویم برای مبارزه مستمر با استکبار جهانی و آمریکا.وی ادامه داد: طبق فرمایش مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) ماهیت انقلاب اسلامی، استکبارستیزی است و اگر استکبارستیزی را از انقلاب ما بگیرند از انقلاب چیزی نمی ماند و انقلاب و در نتیجه پاسداری از انقلاب نیز مفهومی نخواهد داشت لذا دشمنی با ظالم و کمک و یاری به مظلوم کلام ائمه (ع) است و پیامی است که به تاریخ داده شده است.جانشین فرمانده سپاه عاشورا گفت: نه با مذاکرات و نه با توافق احتمالی مشکل جمهوری اسلامی با استکبار جهانی حل نمی شود، مگر اینکه یا ما ماهیت خود را کنار بگذاریم و یا آمریکا دست از قلدری بر دارد که این محال است.وی اضافه کرد: امروز جمهوری اسلامی پیام آزادی و استکبارستیزی به دنیا می دهد، امروز تمام ملل مستضعف جهان مخصوصا مسلمانان چشم امید به جمهوری اسلامی دارند، این شهدایی که ما در راه اسلام دادیم، پیامشان ظلم ستیزی بود و هست.در ابتدای مراسم، فرمانده سپاه ناحیه امامت تبریز سرهنگ حسن صفدری و همچنین حجت الاسلام والمسلمین علی تقوی آزاد مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه امامت تبریز گزارشی از برنامه های اجرا شده ارائه کردند.در پایان این مراسم از فرمانده سپاه ناحیه امامت تبریز، سرهنگ حسن صفدری از طرف مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه عاشورا به خاطر پشتیبانی و حمایت های مادی و معنوی برنامه های ماه مبارک رمضان با اهداء لوح تقدیر شد.لازم به ذکر است در پایان این مراسم از چهره های قرآنی و خادمین قرآن و همچنین برگزیدگان برنامه های ماه مبارک رمضان با اهداء هدایایی تجلیل شد.
خبرنگار: ماهان فلاح
Print Email Short Link
کد خبر: 302633
تاریخ خبر: ۱۳۹۴/۰۵/۰۴ ۱۵:۵۱:۵۳
آذربایجان شرقی خبرگزاری برنا سرهنگ پاسدار علی قادری
عملی اگر کاشتید، عادتی درو خواهید کرد. عادتی اگر کاشتید، اخلاقی درو خواهید کرد. اخلاقی اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد.
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
در اصل توسط Nay پست شده است View Postریو جان سلام و خسته نباشید
دست به نقد، هنوز منتظر مقدمات شمایم برای نقد و بررسی و تحلیل، نفرمایید بفرمایید وبلاگ که ....
بگذریم
چندین بار در مورد تکنیکال نقطه نظراتم رو به شما گفته ام و باز می بینم شما در صدد هستید که یه جورایی، این علم را تخطئه کنید، دلیلش رو هم تا حدودی میدانم ولی نمیخوام برم به لایه های زیرین ذهن شما، پس نظر خودم رو شفاف در مورد علم تکنیکال به ساده ترین زبان عرض میکنم، باشد مفید افتد!
-----------------------
هنوز دانشمندان سر این بحث دارند که، مرغ اول بوده یا تخم مرغ، پس دنبال این باشیم که تکنیکال علت است یا معلول، دردی رو دوا نمیکنه! آیا زمین با ندانستن اینکه چگونه آغاز شده، از حرکت باز ایستاده؟
تکنیکال فقط ابزاری است برای خلاصه کردن پایش ها. همین! مختصر و مفید
هر کسی که به علم تکنیکال مجهز نباشه، مطمئناً مثل داستان مرغ و تخم مرغ، از گشنگی نخواهد مرد، اما... اما اگر تکنیکال بدانی، هم مرغ گیرت میاد، هم تخم مرغ، هر دوشون هم طالب داره!
تکنیکال، ابزاری است برای بالا بردن میزان بهره وری، چون الگوها الا بختکی شکل نمیگیرند و رنگ رخساره گواهی میدهد از سر ضمیر. این که شما تشخیص بدی، تب سرده یا گرم، شما را منتهی به دو تشخیص متفاوت میکند. تب، یک نشانه است، اما عوامل دیگر در تشخیص درست تر دخیل هستند که خارج از حیطه دانش ماست. پس اندیکاتور ها، اندیکاتور هستند، مهم اینه که کی ازش جطور استفاده میکنه. درست مثل درجه تب، اصولاً باید بدانی کجای بدن اونو استعمال کنی تا میزان تب، شدت و حدتش رو بتوانی بسنجی، تا تازه بتوانی به مرحله بعد، یعنی تشخیص بیماری بری!
ایضا استعمال درست اندیکاتور ها
پس هر کسی مدعی شد که تکنیکالیسته، چون مجهز به آخرین اندیکاتور هاست (که خالقین این اندیکاتور ها، در مقطع زمانی خودشون، این اندیکاتور ها رو ساخته اند و نه لزوماً قابل استعمال در تمامی شرایط!!!!) دلیل بر این نیست که تکنیکال کارآیی نداره یا بازدهش پایین است و مثلاً فاندامنتال به تکنیکال ارجحیت داره!
در مثال نقضی که شما آورده اید، خود دلیلی بر این نیست که دستوری میشه جهت بازار را تغییر داد!
زیرا یکی از اندیکاتور ها، اندیکاتور حجم و قیمته و وقتی فشار عرضه در کف یا سقف زیاد تر بشه، سد مقاومتی بازدارنده، خواهد شکست. اگر شما این قانون را ندانید، دال بر غلط بودنش نیست. مشکل اینجاست، ترازوی دقیقی برای سنجش میزان تحمل سقف و کف وجود نداره، مثل سدی که در هنگام بروز سیل، معلوم نیست مقاومت میکنه یا نه، اما محاسباتی داره که فرضاً در برابر میزان مشخصی آب و باران، تاب و تحمل دارد، با توجه به فشاری که از حجم آب پشت سد قابل محاسبه است. حالا اگر به ناگاه، سنگی از کوه جدا بشه و بخوره به دیواره سد، میشه گفت که این سد کارایی لازم رو نداشته؟ یا مثلاً اونی که داشته بتن ریزی میکرده، بی دقتی کرده و قسمتی از بتن، آنطور که باید و شاید، مورد پایش قرار نگرفته و تخریب شده و سوراخی در دل دیواره بوجود آمده که قابل رویت نبوده، اما خطر بالقوه شکست پذیری همواره در دل خودش نهفته داشته چی؟
به نظر شما، عاقلانه است به نقطه ضعف یک سیستم امنیتی، عامدانه نیروی فوق العاده و غیر قابل پیش بینی وارد سازیم و وقتی امنیت از دست رفت، بگیم عجب طراح احمقی داشته؟
تکنیکال هم همینطوره، شما ابزاری دارید برای به کار بردن در مواقع خاص و اگر علم استفاده از این ابزارها در مقاطع لازم را ندارید، این اشکال از شماست، نه ابزار!
در قصه معروف شما هم، این تکنیکالیست بوده که نقطه ضعف رو به فاندامنتالیست با تجربه ما نشان داده، فاندامنتالیست محترم هم رگ غیرتش گل کرده، اونجایی که نباید، اعمال نیرو کرده! این کجاش عجیبه؟
عجیب وقتی است که ما از فانکشن ها با خبر نباشیم، فکر کنیم معجزه ای رخ داده! اما معما چو حل گشت، آسان گشت!
برای اینکه خیال شما رو راحت کنم بابت دغدغه ای که دارید تا بقبولانید، تکنیکال علم موثری نیست، بازار بورس رو به اقیانوس آرام تشبیه میکنم!
پهنه ای بی کران با عمق های مختلف از چند متر لب ساحل گرفته تا اعماق 10-12 هزار متری که نور خورشید بدان نفوذ نیست و با موجوداتی از درندگی کوسه و نهنگ قاتل گرفته، تا جلبک و مرجان، با توفان ها و گردابهایی که اگر درونش گرفتار بشی، خلاصی ازش معجزه است!
شما در چنین محیطی، چگونه میخواهید اقدام به بهره برداری کنید؟
با قایق، با قلاب، با زیر دریایی، با ناو، با ناو شکن، با هلیکوپتر، با موشک، با دو چرخه، با دست خالی، با طناب، با قاشق یا چنگال اندرو؟
به باور من، با تمامی ابزارهای فوق میشه به بهره برداری از اقیانوس پرداخت، هر چند برخی از ابزارهای فوق، غیر متعارفه، پس قسمتی از تکنیکال، بر میگرده به توانایی فردی و مهارتهاش!
درست مثل یک خانمی که با ماشین دنده اتوماتیک خاموش میکنه، این دیگه به هنر تکنیکالیست بر میگرده که چگونه از خرد جمعی در اختیارش استفاده کنه.
اما تصور کنید تمامی ابزار های مطروحه فوق در اختیار شماست و قادرید از تمامی آنها برای استفاده بردن از گنجهای پنهان درون اقیانوس استفاده کنید، آیا همه اش به ابزار بستگی داره؟ یعنی شما اگر زیر دریایی داشتید، میرفتید به عمق 12 هزار متری، بلکه در غلتان شکار کنید؟ یا ترجیح میدادید که با قلاب ماهی گیری، برید به مصاف کوسه سفید؟
آیا علم بیشتری لازم نیست، مثلاً آیا اصولاً در کف دریا، مروارید پیدا میشه، یا فراوانی کوسه سفید، در چه آبهایی است؟ به اینها اضافه کنید که چه زمانی از روز، ماه ، سال برای ماهیگیری مناسب تره (فرضاً شب عید، فصل مجامع، یا بعد از تقسیم سود) تازه فارغ از تمامی علوم لازم، نیاز شخصی چی میشود؟ ما چقدر سیرمانی داریم؟ اهداف چه میشوند؟
خوب که بررسی کنیم، عوامل متعددی در بازار وجود دارند که از حیطه دانایی ما خارجه که اینجاست باز پای تکنیک میاد وسط که همانا استفاده از علم آمار و احتمالاته! و هر کس که اینها رو نداشته باشد، حقا به اهدافش نخواهد رسید!
پس تکنیکال یعنی، خرد جمعی در اختیار خرد فردی!
بعنوان حسن ختام، چند سال پیش که در حال آموختن بودم، مطلبی گیرم آمد که خلاصه اش این بود. از 18 فرد موفق تریدر مصاحبه شونده، 17 نفر صرفاً تکنیکالیست و فقط یک نفر فاندامنتال کار بود، اونهم چون در زمان حرفه ای گریش، کامپیوتر شخصی هنوز اختراع نشده بوده که در دسترس عموم مثل پشکل ریخته باشه (دهه 70) و خب، خیلی ها هنوز هم با کامپیوتر میونه ای ندارن و قبولش ندارند و قکر میکنند کامپیوتر همین وبلاگ نویسی است. در حالیکه خود کامپیوتر، یعنی داشتن تکنیک!
بعبارتی ساده تر، رویکرد شما مهم نیست، مادامیکه از عملکرد خود راضی هستید، اما وقتی پای قیاس و بهره وری و استاندارد میاد وسط، قضیه فرق میکنه و این یعنی داشتن رویکرید بهینه یا داشتن تکنیک!
موفق باشید
نی
---------------------------------------------------------------------------------
چنـد در وادي خط مي كني اي دل تك و پو؟
بشنو اين نكته ز من باز نشين، فارغ بال پنــــج چيز است كه تا جمع نگـــــردد با هم
هست خطاط شدن نزد خِرَد، امرِ مُحــال قُـوّتِ دست و وقـــــوفي ز خط و دقت طبــــع
طاقتِ محنت و اسبابِ كتابت، به كمــال گـــر از اين پنج يكـي راست قصوري حاصل
ندهد فايده گر سعي نمايي، صد سال
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
(( توافق در چهار راه بورس ! ))
رمز گشایی از ریزش بورس مقارن با اعلان توافق :
...در روز23 تیر ماه 1394 ؛ در چهار راه بورس ایران , ( حقیقی) و (دلواپس ؛ دولت و حقوقی) به هم رسیدند و ( حقوقی + دولت+ دلواپس) با هم بر سر ضایع کردن دارایی و دار و ندار (حقیقی ) به توافق رسیدند !!!
سلام :
می گویند , واقعیت به سان آینه ای است بر زمین فرو فتاده که هر کس تکه ای از آن را در دست دارد مجموع تمام تکه ها ست که کل تصویر واقعیت را نمایان می کند که گفته اند : همه چیز را همگان دانند :
سر انجام با گذشت قریب 2 هفته از ریزش بورس مصادف ! با توافق ؛ به (( دریافتی که در بردارنده ی تمام نظراتی است که در باب دلایل ریزش بورس از سوی افراد مختلف اظهار شده است )) ,رسیدم .. یعنی هم انها که قائل به دخالت و دستکاری ی بازار هستند درست می گفتند و هم آنها که قائل به عدم دخالت بودند !!! هم آنها که می گفتند کار دولت است درست می گفتند و هم آنها که می گفتند کار دلواپس ها و شبه دولتی هاست !!! اما مگر می شود نظراتی تا این حد متضاد و مخالف ؛ درست باشد ؟
بله می شود ...خوب هم می شود ...فقط کافی است بدانیم که هریک از ما تکه ای از آینه ی حامل واقعیت را در اختیار داشتیم ...
ا
امیدوارم خوانش این مطلب درکی متفاوت و دیگرگونه و عمیق تر ازشیوه ها ی کارکردی بورس و اقتصاد مان در سطح کلان ارائه کند .و با به اشتراک گذاری اش , یکدیگر را به درجه ی بالاتری از ادراک برسانیم چرا که ما با تصمیمات مان به شدت بر( و از ) سرنوشت یکدیگر موثرو متاثریم و باید بدانیم آنچه در لایه های مخفی ی پنهان و عمیق پشت پرده در جریان است بسیار متفاوت از آن چیزهایی است که به ما در سطح و رویه امور نمایش داده می شود که به قول حافظ :
((( تا که باشی در پی یک لقمه نان مفتکی ...باشد اندر پرده بازیهای پنهان ...غم مخور ! )))
اما برویم سراغ اصل موضوع و ماجرا را از چند هفته قبل از توافق وین , نبش قبر کنیم :
1- چنانکه می دانیم حقوقی ها ( به ویژه بزرگ ها شان) ؛ به شکل کاملا طبیعی از رانت اطلاعاتی برخوردارند : هم در شرکت هایی که سهامدار عمده هستند و هم در ارتباطات پیدا و پنهان و دوستی ها و مراودات و بده بستان های شان با دیگر حقوقی ها و بازیگران بزرگ سهم ها پس گزارشات و صورت های مالی -گاه حتی چند ماه زودتر از آنکه علنی شود-سریعا روی میز آنها می نشیند .
2- این حقوقی های بزرگ کارشناسان و تحلیل گران خبره ای ! دارند که با بررسی ی صورت های مالی و به جهت دسترسی ی پیش از انتشار به گزارشات (( سه ماهه و ...)) شرکت ها ,و همچنین سایر اطلاعات رانتی ؛ پیش بینی و دید بازتر ( و نه لزوما دقیق تر) ! ی نسبت به عمومیت فعالین بازار , خواهند داشت
3- اما اتفاقی که افتاد »
از چندین هفته قبل از توافق همین کارشناسان و تحلیل گران به اصطلاح خبره ! ی در خدمت حقوقی ها با بررسی ی رانت ها و اطلاعات موجود در دسترس ؛ به این نتیجه رسیده بودند که به دلیل گزارشات 3 ماهه خراب و کند بودن روند بهبود اقتصادی پس از توافق : دورنمای سود آوری ی اکثریت شرکت های بورسی ( مگر معدودی استثناء ) بسیار بد و منفی است پس چنین تحلیل کردند که : با توافق یا بدون آن افق سودآوری ی شرکت ها دست کم در دید یک ساله اول پس از تواق (احتمالی) خوب و امیدوارکننده و مطلوب نبوده و حتی در صورت توافق هم با انتشار قریب الوقوع گزارشات 3 ماهه , بازار بالای چندانی نداشته و چند ماهی روند فرسایشی ی منفی در پیش خواهد بود ؛ پس صلاح را در این دیدند که مطابق روال معمول در موسم مذاکرات در تما م این سالها , , از چند هفته جلوتر اقدام به رشد دادن (((مصنوعی )))ی بازار و قیمت سهام نموده و مقارن اعلان نتیجه توافق با شناسایی ی سود حاصله ؛ ( پیش خور کردن سود ) اقدام به خروج(( موقت)) از بازار نمایند .
توضیح ضروری :
چرا رشد را مصنوعی می دانیم ؟
؛زیرا وقتی این حقوقی ها علی رغم علم شان به خرابی ی گزارشات سه ماهه قیمت ها را رشد دادند , پس این رشد مطابق واقعیات اقتصادی ی موجود نبوده و نمی توان آن را طبیعی و به اقتضاء شرائط واقعی دانست
4- اتفاقات هفته های پیش از توافق کاملا مویدمطالب بالا است :
در هفته های پیش ازتوافق ,با انعکاس شدید خوش بینی ها نسبت به توافق احتمالی در فضای انتظارات عمومی مواجه بودیم و در کمترین جایی از احتمال ریزش بورس مصادف با توافق سخنی به میان نیامده به این ترتیب زمینه لازم برای رشد قیمت سهام مهیا می شود ,( آنهایی که برای به خواک و خون کشیدن و خروج از بورس با پایان مذاکرات نقشه و برنامه قبلی داشتند , کمترین علامت و نشانه ای از این همه بروز ندادند و خوب طبیعی هم هست ! نمی شود که برای زدن جیب کسی نقشه بکشی و قصد و نیت ات را هم در بلندگو و در انظار عموم فریاد کنی )
پس به شکل خلاصه اینکه : بر خی حقوقی ها از چند هفته قبل از توافق - اقدام به زمینه سازی ( رسانه ای - مدیریتی- مالی) در جهت رشد دادن بازار سهام نموده و سپس نقشه خروج از بازار همزمان با پایان مذاکرات ( با اخذ هر نتیجه ای اعم از شکست یا توافق یا تمدید) اجرا می گردد.
5- اما در روز توافق این نقشه با مشکل روبرو می شود !
از ساعت 9 صبح مطابق برنامه قبلی خروج از بازار در حال اجرا است :سهامی که در دامنه منفی عرضه می شود بلعیده می شو ند.. و تعداد خریدار ( چه حقیقی و چه حقوقی ) با تفاوت چشمگیری برتری ی کامل بر تعداد فرشنده دارد و این نشان از انتظارات مثبت اکثریت فعالین بازار نسبت به روند مسائل تا پایان روز دارد ...د ر ادامه خبر توافق حوالی 11.15 دقیقه به بعد می اید و فشار خرید سهام را تا نزدیک دامنه مثبت کامل هم می برد , تا حدود ساعت 12 چیزی نمانده صف های خرید نمایان شود , و انتظار همگانی این است که با قطعیت توافق عرضه ها متوقف شود اما !
بر عکس به شدت هرچه تمام تر بر شدت عرضه ها (((در بسیاری سهام سرنوشت ساز و پر بیننده و شاخص ساز بازار ))) افزوده می شود !!!! و با ادامه وضع موجود , , در میان شگفتی ی همگانی ؛ در کمتر از 1 ساعت از اعلان توافق , قیمت سهام به دامنه منفی باز گردانده می شود.
6- مهم ترین نکته که باید به آن دقت فراوان کرد این است که :
اگر فی المثل یکی دو حقوقی برای خروج از بازار نقشه داشتند , علی الاصول بعد از اعلان توافق و با دیدن فشار خرید ؛حتما عقلا و منطقا تسلیم بازار می شدند؛ زیرا را در برابر خیل عظیم تقاضا - خود را تنها - و مقاومت را بیهوده می یافتند ...اما چنین نشد ؛ به احتمال بسار قوی به این دلیل که :
این حقوقی ها نه تنها خود را تنها نمی دیدند که بنا بر هماهنگی و قول و قرار های محکم قبلی با ( شاید با جمعی 10-15 نفره از مدیران حقوقی های قدر قدرت دیگر ) از پیروزی ی خود در به شکست کشاندن شاخص و بورس و اشتیاق خریداران ؛ کاملا آگاه بوده و اصلا دور از ذهن نیست اگر در تمام لحظات روز توافق ؛ با خط و خبر .. پیام و تلفن , با هم در تماس دائم و هماهنگی ی کامل بود باشند .
7- اما نکته باریک تر از مو اینجاست که در حالیکه در تمام کشورهای ضابطه مند دنیا , کوچکترین تلاشی برای تبانی و هماهنگی( حتی در کمترین و کوچکترین ابعاد ) ، در جهت کشف و تعیین قیمت و یا جهت دهی ی به معاملات و روند بازار مصداق بارز جرم محسوب گردید و به هیچ وجه تحمل نشده و سر و کار مرتکبین بی شک با دادگاه و جریمه های نقدی ی سنگین و حبس و زندان و مجازات های شدید است ؛ پس چرا وقتی چنین اتفاق شگفت انگیز خارق العاده ای در اقتصاد ما می افتد که تمام نشانه های هماهنگی و تبانی ی قبلی ی گروهی مصادف بااعلان توافق قرن , را دارد ، ....آب هم از آ ب تکان نمی خورد و نه صحبتی از شناسایی ی مرتکبین (احتمالی ) در میان می اید و نه مجازات شان) - فقط یکی دو جا نوشتند برخی حقوقی ها با کد حقیقی می فروختند- .....لااقل اگر نه به قصد برگرداندن آب رفته به جوی که دست کم به نشانه پیش گیری از تکرا ر دوباره چنینن تخلفاتی ....
!؟
8- اینجاست که نظر تمام کسانی که هر نوع دیدگاهی در مورد ریزش بورس در روز توافق داشتند , درست و صادق از آب در می اید ( حتی اگر 180 درجه تفاوت دیدگاه داشته باشند !!!)
دقت کنیم :
گروهی ( حقوقی ی کله گنده ) تبانی می کنند , تا از بازار سود بگیرند پس قبل از توافق بازار را 30 درصدی ( حدودا) رشد می دهند و در روزهای منتهی به توافق و روز توافق , با خروج ((موقت))از بازار شناسایی ی سود می کنند ...
خوب پس نظر آنان که می گفتند : با گزارشات خراب سه ماه انتظار چنین اتفاقی را می شد داشت ؛ و رشد ها را پیش خور کردند درست از آب در امد .
از طرف دیگر ؛ دولت هم در قبال عملکرد این چند حقوقی , مهر سکوت بر لب زده و گویا خیلی هم از این همه راضی است ( قبلا عرض شده بود که برای دولت خروج نقدینه گی از بانکها ( به دلیل احتمال اشکار شدن ورشکستگی شان) سم مهلک است ...
پس دولت هم در این اتفاق با نظاره ولبخند و سکوتش , اعلان رضایت کرده و نظر آن دسته ای هم که دولت را بی تقصیر نمی دانستند , درست است .
از سوی دیگر نظر آنانی هم که دلواپس ها و شبه دولتی ها را مسبب می دانستند ؛ درست بود , چرا که ریزش بورس مقارن با اعلان توافق , برای دلواپس ها هم شیرین و لذت بخش و تسکین دهنده بود ؛ حتی اگر دخالت آنچنانی هم در تمام این جریانات نداشته باشند که یحتمل بی کار هم به تماشا ننشسته بوده اند ...
به این ترتیب :
ریزش بورس در روز توافق , موافق منویات و خواست ها ی هر سه اینها بوده :
حقوقی هایی برنامه ریزی و عمل کرده اند
دولت , با سکوت و نظاره , اعلان رضایت کرده و به نوعی مشوق هم شده
دلواپس ها یی هم یحتمل با این اتفاق همراهی کرده و از اینکه عموما تصور شود داراری چنین قدرتی هستند که می توانند بورس و دولت و توافق و ... را به چالش بکشند .. احساس قدرت مضاعف کرده اند
نتیجه گیری :
در روز23 تیر ماه 1394 ؛ در چهار راه بورس ایران , ( حقیقی) و ( دولت و حقوقی و دلواپس ) به هم رسیدند و (( حقوقی + دولت+ دلواپس)) با هم بر سر ضایع کردن دارایی و دار و ندار((حقیقی )) به توافق رسیدند !!!
(نظرات شخصی و ای بسا اشتباه ))
با مهر و سپاس
بعدالتحریر :
این لقمه های حرامی ی که از مال دیگران بر گرفته می شود ؛حکایت هما ن قطره خونی که در طشت آب( حلالی) اگر افتاد دیگر قابل پاک کردن و جدا کردن نیست ...گلوگیر می شود و نفس زندگی را دیر و زود بند می اورد ...سوخت و سوزی هم ندارد ...
((از تمام دوستانی که با نظرات شان , بر صحنه ی این اتفاق نور تابانیدند , سپاسگزاری می کنم به ویژه' گرامی یان metalman و earth و شما خواننده گرامی ))آخرین ویرایش توسط rio؛ 2015/07/27, 19:30.[COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
NAY نوشته :
ریو جان سلام و خسته نباشید
چندین بار در مورد تکنیکال نقطه نظراتم رو به شما گفته ام و باز می بینم شما در صدد هستید که یه جورایی، این علم را تخطئه کنید، دلیلش رو هم تا حدودی میدانم ولی نمیخوام برم به لایه های زیرین ذهن شما، ...
-----------------------
RIO :
سلام :
متاسفانه شما بی توجه به مطلب اصلی ( تکنیکال در محضر دولت !)
سلام تکنیکال در محضر دولت تحلیل عجیبی از دوستی قدیمی دیدم که دلیل ریزش بورس در روز توافق را رسیدن اغلب سهام به مقاوت دانسته بودند واقعا تو این 4 سال برا...
, به جداکردن و گزینش عباراتی از جوابیه من به دوستمان ( پوریا) ؛ بسنده کرده اید و به برداشتی که دوست داشته اید برسید ؛ رسیده اید و بعد هم مفصلا مرا محکوم به تخطئه تکنیکال کرده اید !!!
این جملات از جمله در همان متن نقد اولیه و اصلی ی ابتدایی ( دولت در محضر تکنیکال) موجود بوده و شاید شما آن را نخوانده اید ......توجه شما را به خوانش دقیق آنها جلب می کنم :
rio نوشته :
کسی منکر کاربرد تکنیکال به عنوان یک روش علمی /کاربردی نیست اما در جایی که اقتصاد دستوری نباشه ....
آخه تو اقتصاد دستوری , تکنیکال چه محلی از اعراب داره ؟
من به شخصه برای دوستان تکنیکالیستی که به واقعیات تن در می دهند واز علم شون برای تحلیل بازارهای غیر دستوری مثل فارکس و ...استفاده می کنند , احترام بسیاری قائل هستم ..
--------
---------------
چنانکه می بینید تخطئه ای در کار نبوده ....مگر آنکه من بخواهم : عین همین اتهام را به شما بزنم که چنین نکرده و نمی کنم ( چون فهم من این است که شما مطلب اولیه را نخوانده بوده اید و اطلاعات کافی برای قضاوت در اختیار نداشته اید و مطابق معمول اندکی شتاب زده عمل فرموده اید ).....البته تعجبم از شما این هم هست که :علی رغم اینکه می فرمائید به بار معنایی و روانی و تاثیرات کلام تسلط و اشنایی دارید , نقد را تعبیر به تخطئه می کنید .....!
حرف من از ابتدا همین بوده و خواهد بود که : ((( در اقتصاد دستوری ؛ دستوردهنده , نمودار ها را دستکاری می کند و نمودار و چارت و اطلاعات دستکاری شده ؛ به دلیل عدم صحت و موثق نبودن , منبع و ماخذ درستی برای تحلیل در اختیار ما قرار نمی دهد ؛))) در مثل اینکه , بخواهیم اتکاء تحلیل مان را بر درستی ی آمار و اطلاعات غلط یا خبر های سراسر کذب , قرار دهیم و انتظار داشته باشیم ؛ تحلیل مان دقیق و درست باشد !!!!
نمی دانیم شاید در علم پزشکی هم جدیدا ,متخصصینی بر پایه توجه به شواهدو علامات و نتایج( ازمایشات ) اشتباه , به تشخیص درست می رسند و ما خبر نداریم ؟
با مهر و سپاس
نظرات شخصی و ای بسا اشتباه
---------------
بعدالتحریر :
برای من نوشته اید :
((در صدد هستید که یه جورایی، این علم را تخطئه کنید، دلیلش رو هم تا حدودی میدانم ولی نمیخوام برم به لایه های زیرین ذهن شما، ...))حالا من خودم از شما تقاضا می کنم ؛ حتما بروید به لایه های زیرین ذهن من و روشنگری فرمائید تا هم من و هم دیگران بیشتر بفهمیم در اندرون من چه می گذرد ((که گویا شما بیش از خودم آن با خبر هستید )) .....
[COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
در اصل توسط rio پست شده است View Post(( توافق در چهار راه بورس ! ))
....
می گویند , واقعیت به سان آینه ای است بر زمین فرو فتاده که هر کس تکه ای از آن را در دست دارد مجموع تمام تکه ها ست که کل تصویر واقعیت را نمایان می کند که گفته اند : همه چیز را همگان دانند :
...
نتیجه گیری :
در روز23 تیر ماه 1394 ؛ در چهار راه بورس ایران , ( حقیقی) و ( دولت و حقوقی و دلواپس ) به هم رسیدند و (( حقوقی + دولت+ دلواپس)) با هم بر سر ضایع کردن دارایی و دار و ندار((حقیقی )) به توافق رسیدند !!!
(نظرات شخصی و ای بسا اشتباه ))
با مهر و سپاس
بعدالتحریر :
این لقمه های حرامی ی که از مال دیگران بر گرفته می شود ؛حکایت هما ن قطره خونی که در طشت آب( حلالی) اگر افتاد دیگر قابل پاک کردن و جدا کردن نیست ...گلوگیر می شود و نفس زندگی را دیر و زود بند می اورد ...سوخت و سوزی هم ندارد ...
ریو جان سلام
ما شاید دیگه همدیگر را ملاقات نکنیم، چونکه این فضا، مناسب حال من نیست و بنده در قوطی قوانین، محبوس نخواهم شد! قوانینی که ....
بنابراین، بدون اینکه بخوام باب دیگری فتح کنم، خلاصه و موجز، نظر کلی خودم رو قاطعانه عرض میکنم، بدون اینکه ذره ای تردید داشته باشم... نه میخوام قانع کنم، نه قانع بشم. چون سوراخ دعا رو میدونم کجاست!
1- حقیقت (نه واقعیت) ثابته، جوینده یابنده است! پس باید تمامی تکه های آن آینه کذایی را یافت و به هم متصل کرد، چه فاندامنتالی، چه تکنیکالی! آیا شدنی است؟ به نظرم شدنی است، چون آینه خود را نشان میدهد و بنابراین، اگر خود را بشناسی، حقیقت را خواهی یافت، بدون اینکه چشمت دنبال آینه دیگری باشه که توش چی دیده! خیالت راهت، خودش رو دیده!
2- به طریق اولی، هر موری، جانی دارد و جان شیرین و عزیز است. ایضاً دلواپس!
از کجا معلوم دلواپس، حق نیست؟ یا حقوقی؟ یا دولت؟ ملاک شما برای نا حق بودن ایشان چیست؟
چرا حق با حقیقی باشد؟ چون ضعیف تر است؟
دوست من، بازار بورس یک بازار مکاره است و شما مجاز هستید در این بازار پر از دوز و کلک، به هر طریقی که صلاح میدانید، کسب رزق کنید، حلال و حرام، افسانه است!
این بر میگرده به باور و اعتقاد شما! کسی فرش قرمز برای کسی پهن نکرده توی این بازار!!!!!!!!
شما همانی هستید که می اندیشید!
اگر (می پندارید) حق با شماست، پس حق با شماست. چه نظراتتون شخصی باشه و ای بسا اشتباه، چه نظراتتون رو با اقناع دیگران، اثبات شده و مورد پذیرش جمع! به حال حقیقت فرقی نمیکنه، چون حقیقت ثابته!
3- فاندامنتال، رانتامنتال، حسیکال، تکنیکال، و هر رویکرد دیگری، فقط و فقط یک شیوه رویکردی هست و بس، فارغ از اینکه ارزش خاص دیگری داشته باشه، چیزی که بالای همه این رویکردها قرار میگیره، شما هستید.
پس برای موفقیت در هر زمینه ای ، باید برنامه داشت و برنامه یعنی داشتن استراتژی، و استراتژی یعنی، تکنیک، فاند، سیاست، هنر، دانش، همت، روانشناسی، ایثار، مهربانی، خشونت، خیانت ، جنایت، حسادت، حسرت، شادی، غم، قدرت و ........
تمامی موارد فوق، حقیقته و حقیقت ثابته!
اما چون در خیالمون، فکر میکنیم که اون آینه کذایی، خورد شده، پس سهم ما از حقیقت، همون تکه کوچیکه ولی ما لایق کل هستیم، پس در سودای کسب حداکثری می مانیم!
در حالیکه، همون تکه کوچک، برای باز سازی تصویر کل، کافی است!
اون تکه کوچک، چیزی جز عقل انسان نیست که ماوای خردمندیش است.
ای برادر تو همان اندیشه ای
مابقی تو استخوان و ریشه ای
در ضمن، از خیانت ها شکایت میکنم!!!
ارادتمند
(نی)
--------------------------------------------
ای برادر تو همان اندیشـــــهای
ما بقی تو استخوان و ریشهای
گر گُلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری، تو هیمهٔ گلخنی
گر گُلابی، بر ســـر جیبت زنندور تو چون بولی، برونت افکنند
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
--------
دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری:
برخی حقوقی ها شیطنت کرده و سهام فروخته اند/ تایید ضمنی شائبه سیاسی
دبیرکل کانون نهادهای سرمایهگذاری گفت:اینکه چند مجموعه از جناح رقیب با حب و بغض نسبت به توافق هسته ای معاملاتی را انجام داده باشند،رد نمی شود.برخی حقوقی ها هم شیطنت و فرصت طلبی کرده و سهام را در شرایط مثبت بازار فروخته اند.
به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، در حالی روند نزولی شاخص بورس و قیمت سهام اکثر شرکت ها ادامه دارد و برخی به اثر مسائل سیاسی و نقش منفی حقوقی ها در شکل گیری این وضعیت پیش بینی نشده بازار معتقد هستند که بهروز خدارحمی در این باره به ایسنا گفت: اینکه چند مجموعه از جناح رقیب با حب و بغض نسبت به توافق هسته ای معاملاتی را در بورس انجام داده باشند، رد نمی شود و ممکن است اتفاق افتاده باشد، اما نسبت به کلیت بازار این شائبه وارد نیست.
وی افزود:سهامداران حقوقی بسیار زودتر از سهامداران حقیقی تحت فشار نظارتی قرار گرفتند تا به پشتوانه حمایت از بازار عرضهای انجام ندهند، لذا حقوقی های بزرگ بازار در ماه های گذشته به دلیل حمایت از بورس سهام خود را عرضه نکردند و برای انجام تعهدات خود از مجموعه بانکی وام کوتاه مدت گرفتند، لذا به آنها اعلام کردیم در شرایط منفی بازار و ادامه روند نزولی بورس، به رکود دامن نزده و از عرضه سهم خودداری کنند و بعد از بهبود شرایط بورس در ماه های آینده نسبت به عرضه و فروش سهم اقدام تا بتوانند وام خود را بازپرداخت کنند.
خدارحمی تاکید کرد: بر این اساس حقوقیهای بازار در این مدت تا جایی که امکان داشت سهام خود را نفروختند و اگر تعدادی نیز اینکار را کردند به این دلیل بوده است که ناچار بودند به واسطه فشار و تامین نقدینگی ، عرضه کننده سهم باشند بنابراین آنها به واسطه فشار ناشی از تامین نقدینگی ناچار هستند تا سهام خود را در روزهای مثبت بفروشند.
دبیر کل کانون نهادهای سرمایه گذاری تصریح کرد: این در حالی است که بخش قابل توجه فروش سهم توسط حقوقی ها، فشارهای وارد به سرمایه گذاران حقوقی برای عمل به تعهدات است، زیرا سهامداران متعددی به این سرمایه گذاران فشار وارد می کنند که سودهای بالای 90 درصد تقسیم کنند لذا به دلیل کمبود نقدینگی چاره ای جز فروش سهم در بازار ندارند.
خدارحمی ادامه داد: البته دراین میان حتما شیطنتی در این خصوص به وجود آمده و برخی از حقوقی ها به زعم عدم نیاز ،فرصت طلبی کرده و سهام خود را در شرایط مثبت بازار فروختند که نمی شود جلوی آن را گرفت. این درحالی است که به حقوقی ها تاکید شده در شرایط منفی بازار فروشنده نباشند و تنها در شرایط مثبت دست به فروش سهم بزنند.
وی افزود: دوره ای که در آن قرار داریم، یک دوره گذار تاریخی بوده و در چند دهه اخیر بی سابقه بوده است. بنابراین با بهبود شرایط در ماه های آینده و افزایش نقدینگی در نهادهای سرمایه گذاری و بهبود وضعیت مالی بنگاه ها، دیگر شاهد بروز چنین رفتارهایی نخواهیم بود.بانک ها گروه پیشرو در حرکت بعدی بورس خواهند بود. (1400/7/19)
ecosia.org جستجو = کاشت درخت!
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
اونايي كه سطحی نگر هستند، قادر به تشخیص اصل ماجرا از ظاهری که گواهی میدهد از سر درون، نخواهند بود.
برای همین، پی نخواهند برد به رابطه نبض سیاست و این شعر مولوی
ای برادر تو همان اندیشهای
ما بقی تو استخوان و ریشهای
گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی
ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی
گر گلابی بر سر جیبت زنند
ور تو چون بولی برونت افکنند
طبلهها در پیش عطاران ببین
جنس را با جنس خود کرده قرین
جنسها با جنسها آمیخته
زین تجانس زینتی انگیخته
گر در آمیزند عود و شکرش
بر گزیند یک یک از یکدیگرش
طبلهها بشکست و جانها ریختند
نیک و بد درهمدگر آمیختند
حق فرستاد انبیا را با ورق
تا گزید این دانهها را بر طبق
پیش ازیشان ما همه یکسان بدیم
کس ندانستی که ما نیک و بدیم
قلب و نیکو در جهان بودی روان
چون همه شب بود و ما چون شبروان
تا بر آمد آفتاب انبیا
گفت ای غش دور شو صافی بیا
چشم داند فرق کردن رنگ را
چشم داند لعل را و سنگ را
چشم داند گوهر و خاشاک را
چشم را زان میخلد خاشاکها
دشمن روزند این قلابکان
عاشق روزند آن زرهای کان
زانک روزست آینهٔ تعریف او
تا ببیند اشرفی تشریف او
حق قیامت را لقب زان روز کرد
روز بنماید جمال سرخ و زرد
پس حقیقت روز سر اولیاست
روز پیش ماهشان چون سایههاست
عکس راز مرد حق دانید روز
عکس ستاریش شام چشمدوز
زان سبب فرمود یزدان والضحی
والضحی نور ضمیر مصطفی
قول دیگر کین ضحی را خواست دوست
هم برای آنک این هم عکس اوست
ورنه بر فانی قسم گفتن خطاست
خود فنا چه لایق گفت خداست
از خلیلی لا احب افلین
پس فنا چون خواست رب العالمین
لا احب افلین گفت آن خلیل
کی فنا خواهد ازین رب جلیل
باز واللیل است ستاری او
وان تن خاکی زنگاری او
آفتابش چون برآمد زان فلک
با شب تن گفت هین ما ودعک
وصل پیدا گشت از عین بلا
زان حلاوت شد عبارت ما قلی
هر عبارت خود نشان حالتیست
حال چون دست و عبارت آلتیست
آلت زرگر به دست کفشگر
همچو دانهٔ کشت کرده ریگ در
و آلت اسکاف پیش برزگر
پیش سگ که استخوان در پیش خر
بود انا الحق در لب منصور نور
بود انا الله در لب فرعون زور
شد عصا اندر کف موسی گوا
شد عصا اندر کف ساحر هبا
زین سبب عیسی بدان همراه خود
در نیاموزید آن اسم صمد
کو نداند نقص بر آلت نهد
سنگ بر گل زن تو آتش کی جهد
دست و آلت همچو سنگ و آهنست
جفت باید جفت شرط زادنست
آنک بی جفتست و بی آلت یکیست
در عدد شکست و آن یک بیشکیست
آنک دو گفت و سه گفت و بیش ازین
متفق باشند در واحد یقین
احولی چون دفع شد یکسان شوند
دو سه گویان هم یکی گویان شوند
گر یکی گویی تو در میدان او
گرد بر میگرد از چوگان او
گوی آنگه راست و بی نقصان شود
کو ز زخم دست شه رقصان شود
گوش دار ای احول اینها را بهوش
داروی دیده بکش از راه گوش
پس کلام پاک در دلهای کور
مینپاید میرود تا اصل نور
وان فسون دیو در دلهای کژ
میرود چون کفش کژ در پای کژ
گرچه حکمت را به تکرار آوری
چون تو نااهلی شود از تو بری
ورچه بنویسی نشانش میکنی
ورچه میلافی بیانش میکنی
او ز تو رو در کشد ای پر ستیز
بندها را بگسلد وز تو گریز
ور نخوانی و ببیند سوز تو
علم باشد مرغ دستآموز تو
او نپاید پیش هر نااوستا
همچو طاووسی به خانهٔ روستادر ضمن
تقصیر اون قصه ها بود
تقصیر اون ملاها بود
اونا اگه شب نبودند
سپیده امروز با ما بود
سپیده (= بخشی از حقیقت) امروز با ما بود
نظر
-
پاسخ : نبض سیاست
شاهینی ﺑﺮﺍﻯ ﻧﻮﺷﻴﺪﻥ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﺮﻛﻪ ﺍﻯ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻛﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﭼﻨﺪ ﻛﻮﺩﻙ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺮﻛﻪ ﺩﻳﺪ، ﭘﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻛﺸﻴﺪ ﺗﺎ ﻛﻮﺩﻛﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮﻛﻪ ﻣﺘﻔﺮﻕ ﺷﺪﻧﺪ.
مباد که از حضورش ترسی در بینشان بیوفتد!
ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﻗﺼﺪ ﻓﺮﻭﺩ ﺑﺴﻮﻯ ﺑﺮﻛﻪ ﺭﺍ ﻛﺮﺩ، ﺍﻳﻨﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻯ ﺭﺍ ﺑﺎ ریش ﺑلند ﻭ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺩﻳﺪ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩﻯ ﺑﺎﻭﻗﺎﺭ ﻭ متدین اﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺁﺯﺍﺭﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺘﺼﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ .
ﭘﺲ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺪ، ﻭﻟﯽ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺳﻨﮕﻰ ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺶ ﭘﺮﺗﺎﺏ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭼﺸﻢ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﻣﻌﻴﻮﺏ ﻭ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﺷﺪ .
ﺷﻜﺎﻳﺖ ﻧﺰﺩ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﺮﺩ .
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ سلیمان ﺍﺣﻀﺎﺭ، ﮐﺮﺩ، ﻣﺤﺎﻛﻤﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺎﺹ ﻣﺤﻜﻮﻡ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺑﻪ ﻛﻮﺭ ﻛﺮﺩﻥ چشمش ﺩﺍﺩ .
ﺁﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺣﻜﻢ ﺻﺎﺩﺭﻩ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ؛
” ﭼﺸﻢ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﻫﻴﭻ ﺁﺯﺍﺭﻯ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺮﺳﺎﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺭﻳﺶ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﻳﺐ ﺩﺍﺩ ! ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﺑﺮﺩﻡ ﻛﻪ با ایمان است وﺍﺯﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﻨﻢ
ﭘﺲ ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﺤﺎﺳﻨﺶ ﺭﺍ ﺑﺘﺮﺍﺷﻴﺪ ﺗﺎ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻣﺜﻞ ﻣﻦ ﻓﺮﻳﺐ ﺭﻳﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﻧﺪ ”
---------------------------------------------------------------------
اما خودمونیم، واقعاً چشم در برابر چشم، یعنی چه؟ آیا عدالته که شما چشمت رو ازت بگیرند و بجاش، چشم دیگری را بگیری؟
آیا چشم یک پزشک با چشم یک معتاد لا ابالی، برابر است؟
یا دستان یک جراح و یا قالیباف، با دستان یک دزد و یا یک دیوانه؟
نظر
نظر