نبض سیاست

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • B A R A N
    عضو فعال
    • Mar 2015
    • 677

    #1366
    پاسخ : نبض سیاست

    در اصل توسط daylaq پست شده است View Post
    چی میشه ما هم مثل مردم اکثر ممالک دنیا بدون این همه استرس فقط به زندگی روزمره خودمون بپردازیم. مردم عادی رو چه به مسایل سیاسی!!!!!!!!!
    من باید برم دنبال زندگی و رفاه و تفریح خودم نه اینکه ببینم وزیر امور خارجه زیمبابوه چی گفت! باور کنین مسئولان کشورهای دیگر رو که ما میشناسیم مردم خودشون نمیشناسن اونقدر که به علوم سیاسی پرداختیم.
    جناب daylaq درود
    در جهان ، اکثر سیستم های دموکراسی محور ، حداقل در ظاهر امر ، هر روز به سمتی پیش میروند که نقش مردم در نظارت و کنترل حکما و دولتی ها بیشتر شود نه اینکه کمتر.
    بعبارتی قدرت تقسیم شود و هرکسی یک تکه از این کیک قدرت بدستش برسد.
    مثله آنچه که در شرق اسیا در حال وقوع است.در مالزی ،اندونزی و...

    در ایران که به قول آن مهندس ژاپنی ،اکثرا زامبی شده اند و نه تنها سیاست بلکه انسانیت و ...را هم کلا از مدار حافظه شان پاک کرده اند ،فقط پول و کلاس گذاشتن، تنها چیزهایی است که اکثرا خیلی خوب با آن انس پیدا کرده اند ،غافل از اینکه که هر که طاووس باید ،جور هندوستان کشد.......

    ضمن اینکه نظریه هایی وجود دارد که بیان میکنند انسان کلا موجود سیاسی ای است.(به مانند اجتماعی بودنش)



    .

    نظر

    • ahmoeini
      عضو فعال
      • Jan 2011
      • 2562

      #1367
      پاسخ : نبض سیاست

      عارف: اصلاحات براي کسب اکثريت مجلس دهم راهي جز اجماع ندارد
      خراسان - مورخ دوشنبه 1394/04/15 شماره انتشار 19013

      ايسنا- رئيس بنياد اميد ايرانيان با بيان اين که هزينه دادن يک پيش فرض براي گفتمان اصلاحات است گفت: در گذشته برخي هزينه هاي غير منطقي بر اصلاحات تحميل شد. عارف با تأکيد چندباره بر اين که «بايد در سراسر کشور اصلاح طلبان يک ليست داشته باشند» افزود: نمي خواهيم برخي از تجربه‌هاي گذشته راکه با گفتمان اصلاحات سازگاري ندارد، تکرار کنيم. وي گفت: اصلاحات براي کسب اکثريت مجلس دهم راهي جز اجماع ندارد.

      نظر

      • daylaq
        عضو عادی
        • Jul 2013
        • 292

        #1368
        پاسخ : نبض سیاست

        [QUOTE=Nay;622280]زندگی خوب زحمت داره، تلاش میخواد و برخی مواقع باید خون داد، از خود گذشت

        ممالک مترقی این راه رو رفتند، تلاش کردند، خون دادند و از خود گذشتگی کردند، الان هم دارند از خونبهای آزادیشون، پاسداری میکنند

        اما ما، بخاطر اینکه تنبل بودیم، اهل خواب و تفریح و آماده خوری، فریب خوردیم عین پینوکیو، افتادیم تو شهر تنبلا، بعد دیدیم ای دل غافل، گوشهامون مخملی شده!






        من درسته تفکر و عقیده ای دارم که سیاسی هست ولی آدم سیاسی نیستم. ولی با اینکه یک شهروند عادی هستم به نوبه خودم تاوان دادم تنها بخاطر اینکه اونجوری که میگفتن فکر نکردم. برای عموم مردم هم همینطور است
        وقتی کوچکترین فکر خارج از چاچوبی که مقرر شده تحمل نمیشود بالطبع در تمام خانواده ها به فرزندان گفته میشود که احتیاط شرط عقل است و با این توجیه به آنها گوشزد میشود که رفتار دوگانه ای از خود بروز دهند و این سبب رفتارهای توام با ریا و دروغ ملکه ذهن و کردار بیشتر مردم ما میشود. این مسئله در تاریخ و باورهای مردم هم بوده که با عناوین مختلف یاد شده. بهر روی در زمان نامناسب در مکان نامناسب قرار گرفته ایم و گریزی از آن نیست.
        ریشه اعتقاد از آنجا خشک می شود که بخواهند تحمیلش کنند. برتولد برشت

        نظر

        • Nay
          Banned
          • Aug 2014
          • 641

          #1369
          پاسخ : نبض سیاست

          در اصل توسط B A R A N پست شده است View Post
          جناب نی درود

          متاسفانه قبل 57 این دیدگاه ، مختص بعضی گروههای چپ بود.دیدیم که چه نتیجه ای داد.
          و حالا هم ،همگی داریم آثار و تبعاتش را با پوست و گوشتمون حس میکنیم.و تاوان گناه نکرده.....


          .
          مرسی از تذکر بجا تون

          حقیقتش من تازه کارم، برای همین هنوز فرصت نشده برم به 40 سال قبل، برای همین، هر چی آقامون بگن!

          پس نگار خانم، نزن، نزن

          یا اگر هم میزنی، سلکتیو نزن، از آخر شروع کن، آسیاب به نوبت، از حضرت علی ، عدالت رو یاد بگیر، وگرنه میری جهنم ها! با دوژمنت هم عادلانه رفتار کن!

          با این نپه هایی که آباد کرد اون احمدی جونت، فکر نکنم نوبت به شخص دیگری برسه

          نظر

          • Nay
            Banned
            • Aug 2014
            • 641

            #1370
            پاسخ : نبض سیاست

            [QUOTE=daylaq;622318]
            در اصل توسط Nay پست شده است View Post
            زندگی خوب زحمت داره، تلاش میخواد و برخی مواقع باید خون داد، از خود گذشت

            ممالک مترقی این راه رو رفتند، تلاش کردند، خون دادند و از خود گذشتگی کردند، الان هم دارند از خونبهای آزادیشون، پاسداری میکنند

            اما ما، بخاطر اینکه تنبل بودیم، اهل خواب و تفریح و آماده خوری، فریب خوردیم عین پینوکیو، افتادیم تو شهر تنبلا، بعد دیدیم ای دل غافل، گوشهامون مخملی شده!






            من درسته تفکر و عقیده ای دارم که سیاسی هست ولی آدم سیاسی نیستم. ولی با اینکه یک شهروند عادی هستم به نوبه خودم تاوان دادم تنها بخاطر اینکه اونجوری که میگفتن فکر نکردم. برای عموم مردم هم همینطور است
            وقتی کوچکترین فکر خارج از چاچوبی که مقرر شده تحمل نمیشود بالطبع در تمام خانواده ها به فرزندان گفته میشود که احتیاط شرط عقل است و با این توجیه به آنها گوشزد میشود که رفتار دوگانه ای از خود بروز دهند و این سبب رفتارهای توام با ریا و دروغ ملکه ذهن و کردار بیشتر مردم ما میشود. این مسئله در تاریخ و باورهای مردم هم بوده که با عناوین مختلف یاد شده. بهر روی در زمان نامناسب در مکان نامناسب قرار گرفته ایم و گریزی از آن نیست.
            راهش اینه که بی تفاوت نبود، اول از همه

            2- به قدر بود باید نمود، حرجی بر آنی که قادر نیست، نیست!

            3- همیشه راهی هست (اصل نوزده)

            در هر صورت، ما همانی میشیم که می اندیشیم و لایقش هستیم

            و همه چیز جبره (عقله)


            -----------------------

            ای برادر تو همه اندیشه ای
            مابقی خود استخوان و ریشه ای

            نظر

            • Nay
              Banned
              • Aug 2014
              • 641

              #1371
              پاسخ : نبض سیاست



              یه سری به سایت فوق بزنید، ببینیم چی کار میشه کرد تا به قولهایی که داده، عمل کنه

              از 73 قول روحانی

              14 درصد محقق شده
              5 درصد محقق نشده
              38 درصد در حال اجراست، شاید بشه، شاید نشه
              42 درصد هنوز عملیاتی نشده، تو نوبته


              باید کاری کنیم

              نظر

              • Nay
                Banned
                • Aug 2014
                • 641

                #1372
                پاسخ : نبض سیاست

                ای که اینقدر بی وجود هستی، حتی خودتو نشون نمیدی




                لا اقل مرد باش، بیا بحث کن، بعد مثل نامردا از پشت خنجر بزن، شاید تو بردی! چرا که نه!



                ----------------------

                اینو یکی زده برام بعنوان دستت درد نکنه، اما یادش رفته خودشو معرفی کنه!

                نظر

                • ahmoeini
                  عضو فعال
                  • Jan 2011
                  • 2562

                  #1373
                  پاسخ : نبض سیاست

                  در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                  ای که اینقدر بی وجود هستی، حتی خودتو نشون نمیدی




                  لا اقل مرد باش، بیا بحث کن، بعد مثل نامردا از پشت خنجر بزن، شاید تو بردی! چرا که نه!



                  ----------------------

                  اینو یکی زده برام بعنوان دستت درد نکنه، اما یادش رفته خودشو معرفی کنه!
                  زیاد خودتو ناراحت نکنه
                  خوبه به شما حرف معمولی زده
                  مارو که تهدید میکنند

                  نظر

                  • Nay
                    Banned
                    • Aug 2014
                    • 641

                    #1374
                    پاسخ : نبض سیاست

                    در اصل توسط ahmoeini پست شده است View Post
                    زیاد خودتو ناراحت نکنه
                    خوبه به شما حرف معمولی زده
                    مارو که تهدید میکنند
                    همینکه ترس وجودشو فرا گرفته که از خودش اثری به جا نمیذاره، برای اثبات حقارتش، برای خودش، کافیه!

                    ای دلواپس بد بخت، بز دل

                    بحران هویت داری، خب پول بده یه خورده هویت بخر، با پول همه کار میشه کرد!
                    میشه هویت یک ملت رو به گروگان گرفت، اما، نه برای همیشه، چون ماه هیچ وقت پشت ابر نمی مونه!



                    فعلاً یک اخطار گرفته ام که به احترام مسئولین سایت و دیگر کاربران فهیم این سایت که همین روزنه هم براشون غنیمته، فیتیله پست ها رو می کشم پایین و کمتر پست میزنم


                    گفتنی ها زیاده، اما ظرفیت ها پایین، پس فعلاً تا فرصتی دیگر، همه اتون رو به دانای مطلق می سپارم

                    نظر

                    • B A R A N
                      عضو فعال
                      • Mar 2015
                      • 677

                      #1375
                      پاسخ : نبض سیاست

                      در اصل توسط rio پست شده است View Post
                      ریوی عزیز درود
                      ....
                      به هر روی، سوال و شگفتی ام از اینجاست که شما با توجه به اینکه با مفاهیم روانشناسی آشنا و مانوس هستید مثله همین پست امروزتان ،که نشاندهنده ی اینست که میدانید شخصیت آدمی ثابت است و غیر قابل تغییر(همون شخصیتی که صفحه اش تا 7 سالگی بسته میشود و بندرت قابل اصلاح است) ....(اخیرا حتی مبحث شخصیت ژنتیکی در حال بررسی است که میگوید بعضی خصوصیات شخصیتی آدمی بصورت ژنتیکی به فرد انتقال می یابد و فرد در بود و نبود این رفتار هیچ نقشی ایفا نمی کند) اما با این حال باز اصرار عجیبی بر تغییر فکر و رویکرد دیگران دارید.

                      -------------------------

                      محمد
                      نوشته در جواب باران :


                      "، لازم دیدم مطالبی را مطرح کنم. (با توجه به مطالعات 20 ساله تئوری و عملی ام در حوزه روان شناسی و به خصوص در زمینه تغییر):
                      - چون می دانم که اهل تفکر هستید سوال می کنم: به نظر شما اگر تغییر آدم و شخصیت ممکن نبود، پس این همه مباحث روان شناسی در زمینه تغییر برای چه است؟! این همه تئوری های مختلف؟!
                      اگر قرار باشد که همه قضیه تا 7 سالگی بسته شده و دیگر هیچ چیز قابل تغییر نباشد واقعا این همه مشاوره و روان درمانی برای چه است؟!
                      تجربه خودم را می گویم: تغییر واقعا سخت است. انسان باید یک خانه تکانی اساسی در خود انجام بدهد. این واقعا مشکل است. لحظاتی می رسد که آدم از همه چیز زده می شود، اما غیرممکن نیست به خصوص اگر سیستماتیک و به صورت تدریجی باشد.

                      - بحث انتقال خصوصیات از طریق ژن، بحث جدیدی نیست. بله رفتار و خصوصیات انتقال می یابد و اتفاقا در بعضی کتابهای تغییر این را به عنوان یک انگیزه مطرح کنند که اگر شما تغییر کنید بعدا فرزندانتان احتمالا اینها را به صورت ذاتی خواهند داشت. بستگی دارد که استاد این کار که باشد و متد کار چه متدی باشد.

                      - اینکه کسی اصرار در تغییر فکر دیگران داشته باشد واقعا کار عبثی است؟! آدمی اگر بتواند خودش را تغییر دهد سخت ترین کارهای دنیا را کرده است (برای همین می گویند ترک عادت (تغییر در واقع) باعث مرض است! یعنی آنقدر عادات و صفات ریشه دار است که آدم در هنگام تغییر حتی مریض می شود! که این را به کرات در هنگام تغییرات اساسی اشخاص (منجمله خودم) مشاهده کرده ام. اما این نافی مطرح کردن و نقد کردن و ... نمی باشد.
                      صادقانه و دوستانه بگویم: جناب ریو اگر در پی تاباندن نور به صحنه هستند (که قبلا این را اشاره کرده اند) کاری بسیار عالی دارند می کنند و این به رضایت درونی هم می تواند منجر بشود اما اگر در پی این هستند که شخص مقابل لزوما حرفهای ایشان را ولو منقطقی باشد بپذیرند یا تصدیق کنند یا در شق نهایی تغییر کنند در وادی استرس و اعصاب خردی پا گذاشته اند.
                      ما در بحث روان شناسی 10 خطای شناختی عمده داریم. این خطاها به شدت بر درک قضایا اثر می گذارند. تنها با دانستن بحث های منطق، تفکر و ... + پالایش درونی می شود ذهن را بهبود بخشید والا با سیستم غبار گرفته ذهن که نتیجه تاثیر بسیاری از عوامل ژنتیکی، تربیتی، محیطی است نباید انتظار داشت که ذهن خیلی کارکرد خاصی داشته باشد.

                      مثلی داریم که اگر شاگرد آماده باشد استاد از راه می رسد. اگر واقعا کسی ظرفیت پذیرش حرفهای جناب ریو را داشته باشد این حرفها برایش می تواند یاریگر باشد والا کسی که ظرف درونی اش توانایی پذیرش ندارد نه حرفهای جناب ریو که هر حرفی که روشنگر باشد کمکش نخواهد کرد.

                      ممنون






                      درود بر جنابان ریو و محمد( ناشناس)

                      دوست عزیز در وادی علم خصوصا روانشناسی و همچنین سایر حوزه ها ،تز و آنتی تزهای مختلفی وجود دارد،که هر کدام منتج به یه بحث جدید،فرضیه مجدد ،و...شده اند که اکثر اوقات به نتیجه گیری های مغایر یا مختلف میرسند.مشخصا اگر 20 سال است که با روانشناسی آشنایی دارید حداقل این را متوجه میشدیدکه رهیافت بنده ،فرویدیستی است.ضمن اینکه هیچگونه سندی ارائه نکردید که نشاندهنده این ادعای شما باشد.
                      اینکه شما این نظرات را بیان می فرمایید ،در کل ،بنده نه با آن مخالفم و نه موافق.همانطور که فروید میگفت هیچ فردی نه کاملا سالم است ونه کاملا بیمار.

                      شما چند مبحث را با هم میکس کرده اید که برای جواب هر کدام بایستی اندازه ی یک طومار نوشت.
                      1-آیا مردم یا افراد تغییر پذیرند یا خیر؟
                      2-آیا مردم یا افراد بر فرض تغییر پذیری ،دوست دارند تغییر کنند یا خیر؟
                      3-ما این وسط چه کاره ایم؟آیا باید آنها را تغییر دهیم؟از اینکار چه نفعی عایدمان میشود؟آیا اصلا ما در نقطه بالاتر و درست تری از دیگران هستیم که این اجازه زا به خود دهیم که بخواهیم دیگران را تغییر دهیم؟آیا بهتر نیست به جای تغییر دیگران ،خودمان را تغییر دهیم؟
                      4-آیا ما در مورد یک فرد و یک شخص خاص مثله یک بیمار صحبت میکنیم(روانشناسی)یا در مورد مجموعه افراد(جامعه شناسی)؟
                      و........................

                      پرسیده اید به نظر شما اگر تغییر آدم و شخصیت ممکن نبود، پس این همه مباحث روان شناسی در زمینه تغییر برای چه است؟
                      هدف نهایی ،روانشناسی و جامعه شناسی و... اصطلاح افراد و جامعه بوده ،که به هر دلیلی به این هدف نایل نیامده است و نتوانسته همپای مدرنیته به جلو حرکت کنند.وگرنه که هر روز شاهد افزایش بیماری های عصبی و کلا مغز نمی بودیم.یکی از دلایل تعدد بیشمار این مدلهای مختلف همین دلیل است.ناکارآمدی شان

                      جالب است خودتان چند خط پایینتر از این سوالتان گفته اید: یعنی آنقدر عادات و صفات ریشه دار است که آدم در هنگام تغییر حتی مریض می شود!

                      یکی از این دلایل را خودشما بر شمردید.جنگ داخلی که بین داده های ثبت شده و داده های نویی که هم راستا با آن داده های قبلی نیست و قرار است که ثبت شود منتج به شکست روحی فرد میشود.اتفاقا چند روز پیش یکی از دوستانم را دیدم که ایشان سالها بود که روزه میگرفتند و اکنون به دلایلی نمی توانند.مشخصا جبهه گیری و حس انتقام جویی در ایشان به وفور دیده میشد.

                      براساس مطالعات طولاني و مفصّلي که بر روي شخصيت صورت گرفته است، اغلب بخش‌هاي اصلي و مرکزي شخصيت در طول زندگي پايدار و ثابت مي‌ماند. سه جنبه‌اي که با افزايش سن ما تغيير مي‌کنند عبارتند از سطح اضطراب، رفتار دوستانه و اشتياق به کسب تجربه‌هاي جديد.
                      براساس يافته‌هاي پل کاستا جونيور، پژوهشگر حوزه شخصيت، شاهدي وجود ندارد که شخصيت کلّي ما با افزايش سن تغيير مي‌کند. به گفته وي «چيزي که در طول زندگي تغيير مي‌کند نقش و اولويت‌هاي ماست. مردم ممکن است فکر کنند که شخصيت‌شان با افزايش سن تغيير يافته است امّا اين عادت‌ها، توان جسمي، وضعيت سلامتي، مسئوليت‌ها و شرايط آن‌هاست که تغيير کرده نه شخصيت پايه آن‌ها.»

                      خلاصه و مفید اینکه اگر کلا شما قصد پرش از یک تیپ شخصیتی به تیپ دیگر را مد نظرتان است، مثله این می ماند که بخواهید گروه خونی تان را مثلا از O به A تعییر دهید که مشخصا تا آنجایی که من میدانم محال است (جز از آن نوع مدل 1984 جورج ارولی یا با تغییر فیزیکی ساختار مغز یا شیمیای مثله مواد مخدر که آثار مخرب دایمی دارند یا قرص های روانگردان مثله آنچه هیتلر بروی برخی از سربازانش اعمال کردو....)ولی در جزییات میتوان ایجاد تغییر کرد مثلا در فرد با تشویق یا تنبیه(نفرت) مثلا میزان مصرف دخانیات را کم یا زیاد کرد.

                      فرموده اید:بحث انتقال خصوصیات از طریق ژن، بحث جدیدی نیست.......
                      خوب گروهی هم در یونان باستان وجود داشته اند بنام اتمیان که معتقد بودند که اتم پایه و اساس کله جهان است.اما مهم این است که چه کسانی این حرفها را ثابت کرده اند .حالا هم در روانشناسی دارند همین کار را میکنند یعنی از این مبحث بنظر شما قدیمی را در حال الگو و مدل سازی کامپیوتری هستند تا صحتشان را بسنجند.

                      فرموده اید:تغییر سخت است اما این نافی مطرح کردن و نقد کردن و ... نمی باشد......
                      از یک نفر پرسیدند یک فیل چگونه بالای درخت میرود ،پاسخ داد به سختی
                      بنده هم گفتم که تغییرات در جزییات انجام شدنی است ولی در کلیات بندرت..........

                      موفق باشید.



                      .
                      آخرین ویرایش توسط B A R A N؛ 2015/07/06, 11:52.

                      نظر

                      • حسام الدین
                        عضو فعال
                        • Aug 2014
                        • 335

                        #1376
                        پاسخ : نبض سیاست

                        در اصل توسط Nay پست شده است View Post
                        اومد لب بوم قالیچه تکون داد
                        قالی گرد نداشت ، خودشو نشون داد


                        ------------------
                        تقدیم به دشمن مفلس و
                        بیسواد خودم، MAGDAD2015 دوست داشتنی (آخرش هم سر در نیاوردم این آیدی یعنی چی، عجب آیدی سخت و ثقیلیه، به احتمال زیاد این هم مثل دیگر غلط های بسیار املایی و تایپیت، منشا بیسوادی و کاهلی داره)

                        -------------------------------------
                        .
                        .



                        کاش توکه هنوز «فرزانه» را «فرضانه» مینویسی و فرق بین «احسن» و «احسنت» رو هم نمیدونی، از بقیه غلط املایی نمیگرفتی...
                        من بر این باورم كه عشق به یك شخص بزرگوار، بیش از هر چیز دیگر به انسان فروتنی می آموزد.

                        نظر

                        • rio
                          عضو عادی
                          • Mar 2015
                          • 175

                          #1377
                          پاسخ : نبض سیاست

                          (( پرسش نهایی ))
                          سلام :
                          بی مقدمه یه مطلبی را عرض می کنم و مرخص می شم :
                          مادامی که مردمانی در هر کجای جهان , تحت هر لوا و نام و پرچم و اسم و جمع و مرام و مسلک و .... , از اصلی ترین و اساسی ترین , شرط تحکیم روابط جمعی به منظور پیشرفت ؛ که همانا , اعتماد به یکدیگر است , بی بهره باشند , تا آخر دنیا هم راه به وادی ی سعادت و خوشبختی و نیکی و نیک نامی نخواهند برد !
                          هر جمعی و ملتی و قومی باید به عقب برگشت کندو ببیند , از کدامین نقطه ی عطف تاریخی , بذر سوء ظن و بی اعتمادی به دیگری در نهانخانه چشم و قلب شان ؛ کاشته شد ؟ و چه شد که بود و نمو دشان , متغایر و متضاد و متفاوت شد چنانکه : آن نمودند که نبودند !
                          هرگاه ریشه یابی شد این عظیم ترین معضل ؛ بر سر راه پیشرفت ؛ می توان به راه حل های آن هم پرداخت..
                          تا آن زمان هر تلاشی هرچه هم درخور , راه را به مقصد مقصود نزدیک می کند اما نمی رساند !
                          ریشه ی شک و سوء ظن و بی اعتمادی و دوگانگی و دو رنگی در کدامین خاک ، روز نخست پا گرفت ؟
                          این پرسشی نهایی است برای قومی که می خواهد ؛ شاهد سعادت و کامکاری را در آغوش کشد .

                          ((نظرات شخصی و ای بسا اشتباه))
                          با مهر و سپاس
                          -----------------------------------------------------
                          بعداتحریر :
                          خانواده ای را سراغ داریم که حس اعتماد در بین اعضاء آن نباشد و در مسیر رشد و تعالی و خوشبختی ؛ گام برداشته باشند ؟
                          [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                          نظر

                          • rio
                            عضو عادی
                            • Mar 2015
                            • 175

                            #1378
                            پاسخ : نبض سیاست

                            در اصل توسط B A R A N پست شده است View Post
                            درود بر جنابان ریو و محمد( ناشناس)
                            ....................
                            ------------------------

                            سلام باران جان :
                            سپاس بابت توضیحات مفید و روشنگرتان : البته من فقط خواسته بودم , آنچه را محمد گرامی , برای شما نوشته بودند ( در جای دیگر) به رسم امانت , به مقصد برسانم ؛ در واقع رسم امانت به جا اورده شد و بس...
                            حالا هم باید مجداد همین کار را با مطلب شما کرده و به خوانش محمد عزیز برسانم ....
                            با مهر و سپاس


                            .
                            [COLOR=#ff8c00][SIZE=3][B]تا بدانم همی که نادانم . . .[/B][/SIZE][/COLOR]

                            نظر

                            • Nay
                              Banned
                              • Aug 2014
                              • 641

                              #1379
                              پاسخ : نبض سیاست

                              در اصل توسط rio پست شده است View Post
                              (( پرسش نهایی ))
                              سلام :
                              بی مقدمه یه مطلبی را عرض می کنم و مرخص می شم :
                              مادامی که مردمانی در هر کجای جهان , تحت هر لوا و نام و پرچم و اسم و جمع و مرام و مسلک و .... , از اصلی ترین و اساسی ترین , شرط تحکیم روابط جمعی به منظور پیشرفت ؛ که همانا , اعتماد به یکدیگر است , بی بهره باشند , تا آخر دنیا هم راه به وادی ی سعادت و خوشبختی و نیکی و نیک نامی نخواهند برد !
                              هر جمعی و ملتی و قومی باید به عقب برگشت کندو ببیند , از کدامین نقطه ی عطف تاریخی , بذر سوء ظن و بی اعتمادی به دیگری در نهانخانه چشم و قلب شان ؛ کاشته شد ؟ و چه شد که بود و نمو دشان , متغایر و متضاد و متفاوت شد چنانکه : آن نمودند که نبودند !
                              هرگاه ریشه یابی شد این عظیم ترین معضل ؛ بر سر راه پیشرفت ؛ می توان به راه حل های آن هم پرداخت..
                              تا آن زمان هر تلاشی هرچه هم درخور , راه را به مقصد مقصود نزدیک می کند اما نمی رساند !
                              ریشه ی شک و سوء ظن و بی اعتمادی و دوگانگی و دو رنگی در کدامین خاک ، روز نخست پا گرفت ؟
                              این پرسشی نهایی است برای قومی که می خواهد ؛ شاهد سعادت و کامکاری را در آغوش کشد .

                              ((نظرات شخصی و ای بسا اشتباه))
                              با مهر و سپاس
                              -----------------------------------------------------
                              بعداتحریر :
                              خانواده ای را سراغ داریم که حس اعتماد در بین اعضاء آن نباشد و در مسیر رشد و تعالی و خوشبختی ؛ گام برداشته باشند ؟
                              سلام ریو جان

                              یکی با تیر زده تو پرم، تیر تَپَر شده ام، برای همین ممکنه تِتِه پِتِه کنم و پِت پِت، به رسم جوانمردی بر من ببخشای

                              ریشه سو ظن در حسادت آدماست
                              حسادت هم ریشه در نادانی داره

                              برای همین تیر میزنند توی پرت

                              یادت باشه، اولین حسود جهان، هابیل بود یا قابیل، دقیق یادم نیست

                              آخرش هم نفهمیدم، هابیل با بیل قابیل و کشت، یا قابیل با بیل هابیل رو کشت

                              اما علتش، حسادت بود

                              در ضمن

                              تقصیر اون قصه ها یود

                              بالا رفتیم ماست بود، پایین اومدیم دوغ بود، قصه هبوط، دروغ بود

                              ایضاً بیل ها

                              --------------------------

                              اما در مورد تغییر و تغییر پذیری؟

                              بنده که معتقد به مطلق گرایی هستم و توضیح دادم چطور از مطلق میرسیم به نسبیت، با تقابل نیروها، جبر یا تعقل!

                              بنابراین، هر موجودی، در نفس خود کامله و غیر قابل تغییر و تنها انسانه که به ظاهر تعلیم پذیر و تغییر پذیر!!!

                              فرض کنیم که ما انسان را قابل تغییر میدانیم و قابل تعلیم (که من میگم چنین است و بحثی فعلا رو این بدیهی و البته به ظاهر بدیهی ندارم)

                              اما، سایر حیوانات و موجودات، حتی نباتات هم، تعلیم پذیر هستند و بسته به محیط، عین انسانهای روستایی و شهری، تجربیاتی بدست میارند که غریزی نیست، بلکه بیرونی و عارضی است!

                              سئوال نهایی، اونی نیست که شما می پرسید، و نوعی impose کردن محسوب میشه. مخصوصاً که معتقدید همه چیز نسبی است، پس چرا سئوال شما، آخریش باشه؟

                              سئوال بهتر و شایسته تری مطرحه که میگه، بهتره کار را به کاردان بسپاریم و با پیش فرض خودم، ذاتاً موجودات، داری پتانسیل های innate یا مادرزادی هستند! یعنی هوش و ساختار فیزیکی!

                              یه پرانتز باز میکنم و اون اینکه کسی راهنمایی کنه که انتخاب طبیعی داروین دقیقاً چی میگه، چون واقعاً عمیقه و من فرصت بررسیش رو ندارم، اما همونطور که گفتم و اجمالی بررسیش کردم، تئوری داروین هم هر چند به ظاهر برای خودش طرفداران پر و پا قرصی دست و پا کرده و حتی نئو داروینیسم هم الان داریم، به این نپرداخته، کامل ترین موجود چه موجودی است! و آیا، تمامی موجودات، منشا یکسان دارند و خلقتی در کار نبوده، همگی یعنی نسخه های جهش یافته و منتخب بهترین ها هستند! یعنی ریشه انسان و گوریل و دایناسور و سوسک و گربه و ماهی ..... از تک سلولی ها نشات گرفته؟
                              بر میگردم به بحث خودم

                              چرا ما هر چیزی رو سر جای خودش نذاریم، یا تلاش نکنیم بهترین فانکشن رو پیدا کنیم و لاجرم بهترین پرفورمنس رو بدست بیاریم؟ این که خیلی کم هزینه تره!

                              اگر انتخاب طبیعی داروین، درسته، پس قاعدتاً، ما باید بصورت طبیعی، الان بهترین شرایط را در زندگی میداشتیم!

                              باز یک پرانتز

                              (اما بشر، در تلاشه که دست ببره توی خلقتش و اکستریم فانکشن را ایجاد کنه، یعنی حد نهایی عملکرد هر عضو، مثل پروژه امبریو (embryonic stem cell research) که در حقیقت نوعی لوازم یدکی انسانی محسوب میشه و قرار بود، حکم نامیرایی انسان رو صادر کنه، که حتی پروژه کشت و نگهداری سلول های بنیادین رو بر اساسش بنا نهادند که بعد ها، با پیشرفته تر شدن علم پزشکی و تجهیزات و تکنولوژی، این پروژه هم مختومه اعلام شد. زیرا هر سلول از هر نقطه بدن، قادر به تبدیل عضوی دلخواه هست (مخ آمدم سوت میکشه از این همه پیشرفت ... به خدا) الان در حد سلول های خونی به موفقیت رسیده اند، مثل درمان لوکمیا با تزریق سلولهای خونی سالم به مغز استخوان و در حد محدود و تحقیقاتی، ترمیم قلب که هنوز تو مرحله بتاست و بعدش هم سایر اعضا در دستور کاره!)

                              این تحقیقات اگر به نتیجه برسه، بحث قاچاق اعضای انسان هم برای همیشه به بایگانی سپرده میشه، مخصوصاً که همواره ریسک پس زدن بوده که هم هزینه متمحل میشه بیمار، هم امکان مرگ بالاست!
                              نتیجه ای که میخوام بگیرم اینه که، صرف نظر این تلاشهای فیزیکی (پزشکی، همون فیزیکیه) میشه از نظر سایکیک و روانشناختی مسئله رو حل کرد و اون اینکه، از پتانسیل های موجود استفاده کرد. چیزی که امروزه بهش میگن جادوی مدیریت!

                              همون مدیریتی که رهبر فرضانه انکارش میکنه و میگه، مدیریت من درآوردی جهادی باید داشته باشیم! (همون ایشالا ماشالا!)


                              جادوی مدیریت چی میگه؟

                              عشق سعید ظرفیت، ظرفیت ظرفیت کردن بود!

                              اما وقتی شما نتوانسته اید از ظرفیت های موجود، استفاده بهینه کنی، حتماً مشکل از مدیریتته دیگه! آخه چقدر خنگی بشرِ بصیر! مگه میشه تمامی مخلوقات، ایراد داشته باشند، اما مدیریت جهادی بدون نقص باشه؟



                              اما جادوی مدیریت مدرن میگه، تمامی انسان ها (فعلاً بحث در حوزه انسانی است، همون علومی که بایست تو ایران پالایش بشه و از نو نوشته بشه) فی النفسه، کاملاً، فقط شما باید ظرفیت هاشون رو شناسایی کنید!


                              یعنی چی باز!


                              یعنی سعید جلیلی، بشه رییس جمهور، احمدی نژاد بشه دست راستش، رحیمی بشه ساقدوش، سردار فیروز آبادی بشه دربون جهنم، فاطمه رجبی بشه، مبلغ معجزه هزاره سوم و کتاب چاپ کنه، و به همین ترتیب، این بی نظیران بصیر، این ظرفیت های ایران اسلامی که بهتر از اینها وجود نداره (آخه مسابقه لازم نیست، نظرِ یک عالم ربانی بصیر، کفایت میکنه) بشن یه کاره ای تو انی مملکت، اونوقت که ما، Happily ever after با این مدیران دلسوز و ولایت مدار، زندگی خواهیم کرد!!!


                              آیا منظورم رو خوب رسوندم، ریو جان

                              بنده به ایده خودم مطمئن هستم و با ضرس قاطع میگم که برای رفع مشکل مملکت، نسخه فوق واجب الاجراست


                              ارادتمند

                              (نی)

                              ---------------------------------------------------

                              پی نوشت:

                              مدیریت مدرن، یعنی شایسته سالاری و شایسته سالاری، یعنی اجرای عدالت و عدالت یعنی، هر کسی با بهترین عملکرد، در جایگاه لازم بنشینه! دقت کنید، جایگاه لازم، نه جایگاه اصلح! اینجا صحبت از وجوبه تا مصلحت!


                              وقتی شما پذیرفتی که در جایگاه شایسته ات هستی، اونوقت دچار حسادت نمیشی و چون دچار حسادت نیستی، خود به خود چوب لای چرخ کسی نمیذاری و چون چوب لای چرخ کسی نمیذاری، معلومه دیگه، چرخ، میچرخه، با کمترین اصطکاک!


                              پس اشکال کار کجاست؟ (سوای مدیریت منظورمه ها، علت غایی چیه؟)

                              اگه گفتی ریو جان (دوست دارم خودت بگی، حتی با 16 کاراکتر و یک رنگ، میشه منظور رو رسوند، یادت باشه، کامپیوتر فقط از صفر و یک تشکیل شده، همین کامپیوتری که من و تو رو به هم وصل کرده، پس بهونه نیار، آورین)
                              آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2015/07/06, 15:52.

                              نظر

                              • Nay
                                Banned
                                • Aug 2014
                                • 641

                                #1380
                                پاسخ : نبض سیاست

                                تصحیح

                                کاملاً در جمله زیر می بایست به کاملن (کامل هستند یعنی best possible state) تبدیل بشه

                                اما جادوی مدیریت مدرن میگه، تمامی انسان ها (فعلاً بحث در حوزه انسانی است، همون علومی که بایست تو ایران پالایش بشه و از نو، نوشته بشه) فی النفسه، کاملاً، فقط شما باید ظرفیت هاشون رو شناسایی کنید!
                                همچنین، میدونی که فرضانه یعنی چی! پس اون هم درسته!

                                با عرض پوزش از اون غلط تایپی (که مفهوم رو عوض میکنه و جمله رو ناقص)

                                فرصت اصلاح نداشتم، پس بدین طریق، اصلاحیه زدم

                                ارداتمند

                                (نی)
                                آخرین ویرایش توسط Nay؛ 2015/07/06, 17:39.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X