پاسخ : نوشتههای غیر بورسی ما بورسیها
بیایید شک کنیم
آرزو یا خواسته و از طرف دیگر نگرانی و ترس، به نظر می رسند دو قطب متفاوتند که یکی را می خواهیم و دیگری را نمی خواهیم ولی وقتی با دقت نگاه کنیم می بینیم که هر دو یکی هستند.
ما نگران داشته ها و نداشته هایمان هستیم. ما ترس از آینده مبهم داریم. ما نگران بی پولی و عدم سلامت هستیم از همان طرف ما آرزوی سلامتی کامل، عمر زیاد، پول زیاد و ماشینها و خانه های انچنانی را داریم. می توانیم به جای هر دو کلمه نگرانی و آرزو کلمه غم را به کار ببریم. ما غم سلامتی. غم و حسرت ماشین خوب ، غم پول زیاد را می خوریم. همه آنها فقط حس بد و رنج در ما بوجود می آورند .
آرزو اگر با شوق و اشتیاق نباشد، آرزو نیست بلکه غم و نگرانی است. خواسته هایی که شوق و اشتیاق در آنها باشد احتمال برآورده شدن دارن، اکثر ما آرزوهایی داریم ولی اشتیاقی در ما نیست برای آنها . مدتهاست شوق در اکثر ما مرده است چون فکر کردن به یک خواسته به تنهایی شوقی نمی آورد، شوق با تجربه مستقیم بدست می اید. با تجسمات و تخیلات قوی با دیدن نمایشی کامل بدست می آید. آن اشتیاق سوزانی که ناپلئون هیل از آن حرف زد ولی راه آن را نگفت.
این ماهیت یک خواسته است که ذهن را وا میدارد دنیایی برای تحقق خود خلق کند. حتی یک خواستهی کوچک میتواند زنجیرهای طولانی از عکسالعملها را رقم بزند. پس یک خواسته و اشتیاق قدرتمند چه میتواند بکند؟ اشتیاق میتواند جهانی را متولد کند، قدرتهای آن معجزهوار هستند. همانطور که یک کبریت کوچک میتواند جنگلی بزرگ را به آتش بکشد"
خواسته ها، ذهن را برای تحقق خود به عمل وا می دارند و جهان بیرون را فرافکنی می کنند و می سازند. یک ذهن ضعیف نمی تواند آنچه را خلق می کند کنترل کند، تحت تاثیر احساسات و افکار دیگران چیزی آشفته می آفریند ولی یک ذهن قوی که بوسیله شناخت آن بدست می اید می تواند آنچه لازم است را فرافکنی کند.
در سطح عمیق تر برای افراد روشن تر:
آنچه ذهن فرافکنی می کند و کل دنیایش مانند رویایی بیش نیست ، مانند افرادی که خوابهای گوناگون می بینند و خود را نیز در آن خواب مشاهده می کنند.
در سطحی عمیق تر:
بیایید به آن کسی که می گوید من این خواسته را دارم شک کنیم. چه کسی می گوید من فلان ماشین را می خواهم و این خواسته من است؟؟؟؟؟
خواسته ها مال شما نیستند، آنها را با کلمه مال به خود حقیقتان نچسبانید. خواسته مانند نگرانی یک فکر است یک وضعیت ذهنی است که می آید و می رود اگر به آن نچسبید. نگویید من یک خواسته دارم. خواسته را ایگو و ذهن دارد برای حفظ امنیت خودش. خواسته و نگرانی و ترس را مشاهده کنید.
ببیند که یک فکر ترسناک در ذهن شما شکل گرفت ،مثلا می گوید اگر کنکور قبول نشوی بدبخت می شوی،
ببیند که یک خواسته در ذهن شما شکل گرفت؛ مثلا آن ماشین عالیست اگر آن را داشته باشم می توانم کلاس بگذارم، پیش همسرم عزیزتر می شوم، احساس بهتری داشتم. اینها همه یک فکر است، از کجا معلوم با همان ماشین تصادف نکنی روز اول و بدبختر نشوی. در دنیا همه چیز ممکن است. پس یک خواسته مانند یک ترس، با داستانهای بعدش قوت می گیرد و شما خواسته را از آن خود می دانید.
ماشین خواستن، خواسته همه ذهنهاست تقریبا، پس خواسته شخصی شما نیست. مُد شده است. ذهن جمعی آن را القا می کند.
آن کسی که می بیند خواسته و آرزو و نگرانی در ذهن شما بوجود آمد آن اگاهی شماست. حتی آن هم شما نیستید بلکه هوشیاری عظیمی که آن آگاهی از اوست، شمایید. او نقطه انرژی هوشمند بی نیاز است. ماشین و غیره بر او نمی افزاید و نمی کاهد.
خواسته هایی که در شما شکل می گیرد را مشاهده کنید تا آسوده شوید. نگویید این خواسته من است در آنصورت خودت باید برای تحققش تلاش کنید ولی اگرخواسته از آن شما نباشد، شما نیز وظیفه ای برای برآورده کردن آن ندارید و بار از دوش شما برداشته می شود.(این به معنی بی عمل بودن نیست)
افکار
خواسته ها و آرزوها
نگرانی ها
ترسها
احساسات درون بدن
لذت و دردها
تمام موارد بالا را رد گیری کنید و مشاهده کنید و ببیند که چطور می آیند و می روند.
بیایید شک کنیم
آرزو یا خواسته و از طرف دیگر نگرانی و ترس، به نظر می رسند دو قطب متفاوتند که یکی را می خواهیم و دیگری را نمی خواهیم ولی وقتی با دقت نگاه کنیم می بینیم که هر دو یکی هستند.
ما نگران داشته ها و نداشته هایمان هستیم. ما ترس از آینده مبهم داریم. ما نگران بی پولی و عدم سلامت هستیم از همان طرف ما آرزوی سلامتی کامل، عمر زیاد، پول زیاد و ماشینها و خانه های انچنانی را داریم. می توانیم به جای هر دو کلمه نگرانی و آرزو کلمه غم را به کار ببریم. ما غم سلامتی. غم و حسرت ماشین خوب ، غم پول زیاد را می خوریم. همه آنها فقط حس بد و رنج در ما بوجود می آورند .
آرزو اگر با شوق و اشتیاق نباشد، آرزو نیست بلکه غم و نگرانی است. خواسته هایی که شوق و اشتیاق در آنها باشد احتمال برآورده شدن دارن، اکثر ما آرزوهایی داریم ولی اشتیاقی در ما نیست برای آنها . مدتهاست شوق در اکثر ما مرده است چون فکر کردن به یک خواسته به تنهایی شوقی نمی آورد، شوق با تجربه مستقیم بدست می اید. با تجسمات و تخیلات قوی با دیدن نمایشی کامل بدست می آید. آن اشتیاق سوزانی که ناپلئون هیل از آن حرف زد ولی راه آن را نگفت.
این ماهیت یک خواسته است که ذهن را وا میدارد دنیایی برای تحقق خود خلق کند. حتی یک خواستهی کوچک میتواند زنجیرهای طولانی از عکسالعملها را رقم بزند. پس یک خواسته و اشتیاق قدرتمند چه میتواند بکند؟ اشتیاق میتواند جهانی را متولد کند، قدرتهای آن معجزهوار هستند. همانطور که یک کبریت کوچک میتواند جنگلی بزرگ را به آتش بکشد"
خواسته ها، ذهن را برای تحقق خود به عمل وا می دارند و جهان بیرون را فرافکنی می کنند و می سازند. یک ذهن ضعیف نمی تواند آنچه را خلق می کند کنترل کند، تحت تاثیر احساسات و افکار دیگران چیزی آشفته می آفریند ولی یک ذهن قوی که بوسیله شناخت آن بدست می اید می تواند آنچه لازم است را فرافکنی کند.
در سطح عمیق تر برای افراد روشن تر:
آنچه ذهن فرافکنی می کند و کل دنیایش مانند رویایی بیش نیست ، مانند افرادی که خوابهای گوناگون می بینند و خود را نیز در آن خواب مشاهده می کنند.
در سطحی عمیق تر:
بیایید به آن کسی که می گوید من این خواسته را دارم شک کنیم. چه کسی می گوید من فلان ماشین را می خواهم و این خواسته من است؟؟؟؟؟
خواسته ها مال شما نیستند، آنها را با کلمه مال به خود حقیقتان نچسبانید. خواسته مانند نگرانی یک فکر است یک وضعیت ذهنی است که می آید و می رود اگر به آن نچسبید. نگویید من یک خواسته دارم. خواسته را ایگو و ذهن دارد برای حفظ امنیت خودش. خواسته و نگرانی و ترس را مشاهده کنید.
ببیند که یک فکر ترسناک در ذهن شما شکل گرفت ،مثلا می گوید اگر کنکور قبول نشوی بدبخت می شوی،
ببیند که یک خواسته در ذهن شما شکل گرفت؛ مثلا آن ماشین عالیست اگر آن را داشته باشم می توانم کلاس بگذارم، پیش همسرم عزیزتر می شوم، احساس بهتری داشتم. اینها همه یک فکر است، از کجا معلوم با همان ماشین تصادف نکنی روز اول و بدبختر نشوی. در دنیا همه چیز ممکن است. پس یک خواسته مانند یک ترس، با داستانهای بعدش قوت می گیرد و شما خواسته را از آن خود می دانید.
ماشین خواستن، خواسته همه ذهنهاست تقریبا، پس خواسته شخصی شما نیست. مُد شده است. ذهن جمعی آن را القا می کند.
آن کسی که می بیند خواسته و آرزو و نگرانی در ذهن شما بوجود آمد آن اگاهی شماست. حتی آن هم شما نیستید بلکه هوشیاری عظیمی که آن آگاهی از اوست، شمایید. او نقطه انرژی هوشمند بی نیاز است. ماشین و غیره بر او نمی افزاید و نمی کاهد.
خواسته هایی که در شما شکل می گیرد را مشاهده کنید تا آسوده شوید. نگویید این خواسته من است در آنصورت خودت باید برای تحققش تلاش کنید ولی اگرخواسته از آن شما نباشد، شما نیز وظیفه ای برای برآورده کردن آن ندارید و بار از دوش شما برداشته می شود.(این به معنی بی عمل بودن نیست)
افکار
خواسته ها و آرزوها
نگرانی ها
ترسها
احساسات درون بدن
لذت و دردها
تمام موارد بالا را رد گیری کنید و مشاهده کنید و ببیند که چطور می آیند و می روند.
نظر