فلسفه سیاسی

[شیخ مسعودخان خانان]

پاسخ : فلسفه سیاسی

چاکر احسانی خان گل
داداش شوما که تحقیق و تخصصت رو 124 هزار پیغمبره
به نظرات کدوم پیامبران
قدرتمنددتر و اکشن تر بودند
مبحث اکشن و جلوه های ویژه / اژدها موسی پیامبر ع - گفتگو سلیمان پیامبرع با مورچگان والخ..... زیر ذربین ببر
شاید ایمان بیاورند ناباوران و ندانم گرایان
مخلصیم
خیلی دوستت میداریم
کاش ناصرخان گل هم از مسدودی در بیاد

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

در مورد فلسفه عشق

اصولاً باید همه چیز رو از بدو خلقت رهگیری کرد
باید دید از اول چی بوده که بعد چی شده

تصور کنید در جهان باستان هستیم
مادری ، نوزادی را به دنیا میآورد
نوزاد یکروزه به قدری ضعیف و ناتوان است
که اگه مادر اونو فقط 24 ساعت رها کنه
هیچ شکی نیست که قطعاً خواهد مرد

اما نوزاد از تمام موارد هرم مازلو
فعلاً فقط به امنیت و معیشت نیاز داره
قبلاً گفتم تا نیاز یک طبقه رفع نشه،
نمیتونیم به نیازهای طبقات بالاتر فکر کنیم

اما برای بک نوزاد یکروزه
امنیت ، یعنی آغوش مادر
معیشت ، يعنی شیر مادر
همین ، ولاغیر !

همچنین قبلا گفتم مادر طبیعت در بدو خلقت هر موجودی
تکلیف فرض واجبی به گردن اون میندازه به نام " حفظ بقا "
و برای این بقا ، به دو ابزار امنیت و معیشت نیاز داره

حالا شما خودتون رو بگذارید جای اون نوزاد
در جهانی به این عظمت
فقط یک نفر وجود داره که
همه نیازهای شما رو انحصاراً برآورده میکند
شما به شدت به اون شخص وابسته خواهید شد
هرچه اون انحصار بیشتر باشه ، وابستگی هم بیشتره
تا جایی که نوزاد میفهمه بدون این شخص (مادر)
حتی یک روز هم نمیتونه زنده بمونه.
ولی نوزاد موظف است بقا پیدا کنه تا بتونه به سن تولید مثل برسه
وقتی بچه هاشو به دنیا بیاره ، دیگه تکلیف مادر طبیعت رو ادا کرده
پس دیگه مهم نیست که کشته و خورده بشه !
اما نوزاد انسان و توله حیوان و نهال گیاه
تا رسیدن به اون سن ، نیازمند حمایت هستند.


حالا بیایید با عینک نظریه تکامل و انتخاب طبیعی به قضیه نگاه کنیم؛

در دنیای حیوانات گاهی پیش میاد که
مادری به هر علتی مجبور به ترک نوزاد خودش میشه
مثلاً دشمنی قویتر ، قصد جان مادر را کرده باشه و یا...
نوزاد به تنهایی قادر به تامین امنیت و معیشت خود تیست
اگر توسط دشمن، خورده نشود ، حتماً از گرسنگی خواهد مرد.

همچنین گفتیم تقسیم DNA تابع یک تصادف است
لذا فرزندان با هم و نیز با والدین خود تفاوتهایی دارند
یکی از این تفاوتها ، میزان مهر و شفقت مادریست
یعنی همه مادران ، به یک میزان مهربان نیستند.
و گاهی با فرزندان خود کم لطفی میکنند
اما فرزند برای بقا نیازمند است که
به میزان بسیار زیادی مورد حمایت قرار گیرد.

از آنجا که تولید این فرزند ،
خودش ادای تکلیف والدین به مادر طبیعت است
یعنی این فرزند ، همان فرض واجبی هست
که والدین در بدو تولد خودشان، بدان مکلف شده بودند
لذا ادامه حیات این فرزند به معنی ، بقای نسل والدین است.

جمعبندی:
فقط مادرانِ بسیار بسیار بسیار مهربان ، نسلشون بقا پیدا میکنه
نسل مادران بیمحبت، کمکم منقرض شده است
و ما میبینیم امروزه ، مادران در همه جای دنیا ، اسوه مهربانی هستند
مهربان علیالاطلاق ، مادر است !

گیاه ، دانه خود را در لایه ای سخت یا حاوی مواد غذایی نگه میدارد
یا پاجوش خود را با ریشه خود تغذیه میکند

حیوان به طرز عجیبی از نوزاد خود حمایت میکنه
اگر یک نوزاد گربه را از زیر مادر بردارند
گربه مادر مثل یک پلنگ وحشی چنان به مهاجم حمله میکنه
که تا عمر داره دیگه از این غلطها نکنه.


مهر مادر به فرزند ، به علت نیاز به بقای مادر است.

مهر فرزند به مادر ، به علت نیاز به امنیت و معیشت است.


.

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

قسمت دوم :


در پست قبلی 3 فاکتور را مطرح کردیم
که باعث وابستگی شخص نیازمند به معطی نیاز میشود :
( معطی = اعطا کننده و بخشده . کسی که نیاز دیگری را برطرف میکند)


1 - نوع یا ضرورت نیاز
در هرم مازلو هرچه به قاعده نزدیکتر شویم
نوع نیاز ، ضروری تر میشود
تا در کف هرم ، امنیت ، ضروری ترین نیاز موجود زنده است
هرچه نیاز ضروری تر باشد ، وابستگی نیازمند به معطی بیشتر است


2 - شدت نیاز
هرچه نیاز شدیدتر باشد ، وابستگی نیازمند به معطی بیشتر است
در هرم مازلو نیازها در همه طبقات میتواند با شدتهای متفاوتی باشد
مثال ساده آن غذا خوردن است
نیاز انسان به غذا در همه ساعت شبانه روز به یک شدت نیست
آدم بعد از یک بار غذا خوردن، همچنان نیاز به غذا دارد
ولی بلافاصه بعد از صرف غذا ، شدت نیاز صفر است
هرچه زمان بگذرد ، کم کم نیاز شدیدتر میشه


من اگه در خیابون تشنه باشم ، تحمل میکنم تا بیام خونه آب بخورم
اگه شدیدتر باشه ، از آبسردکن کنار خیابون ، یا آب معدنی میخرم
ولی اگه فروشنده بگه آب بطری 100 هزار تومن ، نمیخرم
این « شدت نیاز » است که تعیین میکند بطری آب چند تومن می ارزه
ولی اگر در بیابان از شدت تشنگی در حال مرگ باشم
اون بطری آب را به قیمت همه دارایی ام می خرم
چون در اینجا ، اون بطری صرفا برطرف کننده نیاز تشنگی نیست
بلکه متضمن « نیاز به بقا » است که در بالا ، اهمیت آن را شرح دادم


3 - انحصار ارائه کننده آن نیاز
فروم بورسی هست و دوستان اقتصادی
درک این قضیه برای شما راحتتر از مردم عادی است
هرچه ارائه کننده نیاز ، متنوع تر باشد ، قیمت تعادلی تر میشود
و من مجبور نیستم از شخص خاصی خرید کنم
اما اگر ارائه دهنده آن انحصاراً یک واحد خاص باشد
قیمت افزایش می یابد و من مجبورم از اون خرید کنم
علاوه بر اینکه قیمت بالاتری بدهم ، باید ناز اون رو هم بکشم
گاهی نیاز میشه پاچه خواری اون رو هم بکنم
کما معتادی که پاچه خواری ساقی خودشو میکنه



در نتیجه :
هرچه نیاز انحصاری تر باشد ، وابستگی فرد به معطی بیشتر میشه


در مثال نوزاد ؛
نوع نیاز امنیت و معیشت ، فوق العاده ضروری هستند
شدت آن هم فوق العاده بالاست
و انحصار اون هم صرفاً در دست مادر خودش است .
لذا بین مادر و فرزند یک وابستگی به توان 3 به وجود میاد

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

میزان محبتِ نیازمند به معطی ، تابع میزان وابستگی به آن است


اگر 3 مورد بالا طوری باشد که وابستگی زیادی ایجاد نکند
محبت کمی در اینجا ایجاد میشود
من به فروشگاه های بازار هیچ حسی ندارم
ولی به نانوایی سر کوچه خودمون ، محترمانه رفتار میکنم
چون اندکی هرچند خیلی کم ، ولی بهش وابسته هستم

هرچه این وابستگی بیشتر بشه ، احترام تبدیل به محبت میشه
و اگر باز هم وابستگی بیشتر بشه ، محبت شدیدتر تبدیل به عشق میشه

و اما اگر این شدت وابستگی به نهایت میزان خودش برسه
طوری که شخص بدون اون نتونه زندگی کنه
این عشق به یک سطح بالاتر صعود میکنه
که به اون « پرستش » میگیم.

هرمونهایی که در بدن انسان (و احیاناٌ حیوان) ترشح میشه
که این برآشفتگی رو در درون شخص ایجاد میکنه
به قول جناب گنجشک ، حالی به حولی میشه
همگی متاثر از قضیه تکامل و انتخاب طبیعی است.

نیازمندانی که با وجود شدت وابستگی
به معطی خود هیچ محبتی نداشتند
باعث دلسردی و رنجش معطی میشوند
و در نهایت ممکنه دیگه نیازهاشون رفع نشه
و با توجه به شدت و ضرورت نیاز
این ممکنه باعث انقراض اون نسل بشه

و اونهایی که به معطی خود
محبت و عشق و پرستش دارند ، بقا پیدا میکنند

مغز بشر امروزی از پیچیدگی بسیار زیادی برخورداره
که این حاصل میلیونها سال تکامل است
از میلیونها گونه متنوع که ایجاد میشه،
فقط اونها که بتونند خودشون رو با شرایط وفق بدند
بقا پیدا میکنند و دیگران منقرض میشند.
ترشح این هرمونها هم حاصل میلیونها آزمون وخطای طبیعت بوده
اینهایی که اتفاقی این ترشحات رو داشتند بقا پیدا کردند...
اما بسیاری از مردم فکر میکنند که از ابتدای خلقت
فقط همین یک گونه پیچیده خلق شده است.

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهن گرفتن آموخت

شبها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا بپا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت

چون هستی من ز هستی اوست

تا هستم و هست دارمش دوست

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

تا اینجا رسیدیم که در عشق ،
« انحصار » مهمتر از خود نیازه

در خصوص عشق بین زن و مرد
باید دوباره برگردیم به جهان باستان
در آن دوران، هیچ یک از امکانات فعلی وجود نداشت
تولد و پرورش بچه ، منحصر بود به دامان مادر ولاغیر
همچنین ، تهیه امنیت و معیشت تیز منحصر به قوای بدنی پدر

زنانِ زیبا ، مهربان تر به نظر میرسند
مردانی که به زنان زیبا تمایل داشتند
مادران مهربانتری را برای فرزندان آتی خود انتخاب کرده اند
و اهمیت مهر مادری، در بقای فرزند را در پست قبلی گفتم
مردان خوشتیپ ، با عضلات بزرگ ، قویتر به نظر میرسند
زنانی که به مردان خوشتیپ تمایل داشتند،
پدران تواناتری را برای فرزندان آتی خود انتخاب کرده اند
اهمیت تهیه امنیت و معیشت را هم در بقای نسل گفتم.
این انتخاب ، شاید غریزی و آگاهانه نبوده باشد
ولی بیشک ضمیر ناخودآگاه شخص اونو درک میکرد.

البته طبق نظریه تکامل باید گفت
مطمئناً گزینه های دیگری هم وجود داشته
ولی در طی میلیونها سال ، فقط این دو گزینه بالا بقا پیدا میکنند
چون آگاهانه یا ناآگاهانه راه درست را انتخاب کردند
مادر طبیعت ، به کسی که در جهت هدفش
یعنی « بقا » گام بردارد پاداش میدهد.

فرزندان مادران نامهربان و پدران ضعیف منقرض شدند
البته این انقراض هم به مرور زمان طولانی اتفاق میافتاد
یعنی تعداد فرزند باقیمانده در هر نسل ، کمتر از قبلی میشد.
فرضاً از 10 تا بچه ، 4 تا از بی مهری مادر ، در دوران نوزادی میمردند
2 تا رو گرگ میخورد ، 2 تا از گرسنگی میمردند
و مادر در زایمان یازدهم سر زا میرفت و تمام.
و فقط 2 تا به سن تولید مثل میرسیدند
در حالی که فرزندان والدین قوی، همگی به سن تولید مثل میرسیدند
در نتیجه در گذر زمان ، نسبت فرزندان اینها به اونها کمتر و کمتر میشد

زنان زیبا ، نیاز به آرامش مردان را برطرف میکنند
و باعث عشق مرد به آن زن شده
که این باعث چتر حمایتی مردِ قوی بر سر زن میشد
و زن میتونست به سلامت ، دوران فرزندآوری را طی کند
مردان قوی در شکار و تهیه غذا و در جنگ و دفاع و...
به راحتی و وفور ، نیازهای زن را برآورده میکردند
لذا این هم باعث وابستگی زن به مرد و سپس عشق به آن میشد

نکته در اینجاست که
زن این کار را فقط برای مردی انجام میداد که
پدر بچه هاش بود و نیازهای خودش و بچه هاش رو تامین میکرد
مرد نیز این خدمت را فقط به زنی میکرد که
مادر بچه هاش بود و از بچه هاش مراقبت میکرد
در این صورت ، ناخواسته انحصار به وجود میآمد
رفع نیاز (معطی) اگر انحصاری شود ، سبب عشق میشود.

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

در زمانه ما ، دختران ، عاشق مردانی میشوند که
وضعیت مالی بهتری داشته باشد
خونه و ماشین شاسی و شغل پول ساز و...
همگی ظاهر قضیه هستند ، اصل و اساس تغییری نکرده است
دختر امروز به صورت غیر ارادی و در ضمیر ناخودآگاه خود
میداند که پسر پولدار ، بهتر میتواند نیازهای خانواده را برطرف کند
هرچند اون پسره یک الف بچه لاغر مردنی باشد
دوران شکار و بالا رفتن از درخت برای چیدن میوه و جنگ تنبهتن تمام شده است
الان فقط کافیه موجودی کارت بانکی بالا باشه
دیگه نیاز به بالارفتن از درخت نیست ،
اسنپ فود میاره در خونه تحویل میده
همچنین پولدار میتونه در محله بالاشهر با امنیت بیشتر خونه بخره
اگه جنگ بشه ، سریع مهاجرت کنند خارج و...
و این یعنی تامین امنیت توسط مرد
که امروزه دیگه ربطی به قوای بدنی نداره .

اما هرچه پدر و مادر امکانات بیشتری برای پرورش فرزند داشته باشند
این اطمینان وجود داره که تعداد کمتری فرزند هم میتواند بقا را تامین کند
یعنی اگر فقط 2 فرزند دارند
ولی مطمئن هستند که هردو به سن تولیدمثل میرسند
دیگر اصراری به فرزندان بیشتر نیست
والدین ناخودآگاه به همین 2 بچه اکتفا میکنند

در طرف مقابل نیز ، مردان امروزی هستند
دیگر زن را صرفا به خاطر زیبایی انتخاب نمیکنند
بلکه تحصیلات و شغل و درامد و ارتقاء سطح آگاهی زن و...
فاکتورهای جدید انتخاب زن هستند
که تا یک قرن پیش محلی از اعراب نداشت !
در این مورد هم فقط ظاهر قضیه تغییر کرده است
مرد امروزی ناخودآگاه درمیابد که در جهان امروزی
وظیفه زن صرفاً فرزند بیشتر نیست
(بعد کی میخواد هزینه این فرزندان بیشتر رو بده ؟! )
بلکه ارتقاء کیفیت زندگی که متضمن بقای نسل است
رابطه زیادی با سواد و آگاهی مادر دارد
ضمن اینکه شغل مادر هم میتواند متضمن بقای نسل باشد.

به هر حال... مادر طبیعت ، هنوز همان قبلی است و تغییر نمیکند
چیزی که تغییر کرده است ، شرایط است
که باعث میشه ، رفتار آدمها با شرایط جدید تطبیق پیدا کنه
و این تطبیق با شرایط جدید هم تداعی کننده مفهوم « انتخاب طبیعی » است.

یعنی زن و مرد امروزی هم ناخواسته در جهت تحقق تکلیف مادر طبیعت گام برداشته اند

والدین ضعیف ، فرزندان بیشتر
والدین قوی ، فرزندان کمتر

.

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

از نظر مادر طبیعت ، کاملاً منطقی است که

خانواده های پولدار و قوی فرزندان کمتری داشته باشند
و خانوادههای ضعیف و بدوی ، فرزندان بیشتری داشته باشند

بعد میبینیم اون فرزندان کمتر ، مثلاً 2 فرزند
همگی به راحتی بزرگ شده و تشکیل خانواده میدهند
ولی خانواده ضعیف نهایتاً همون 2 تاشون خوشآتیه خواهند شد

در دنیای حیوانات هم همین قضیه صادق است

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

در اکثر جوامع باستانی که دارای تمدن و فرهنگ بودند
دیده میشود که روابط زن و مرد کنترل شده و ظبطه مند است.
همچنین پوشش زن یا همون حجاب وجود داشته است.

تصور کنید مردان تا قبل از ازدواج با هیچ زنی رابطه نداشتند
بعضاً بعد از عقد برای اولین بار همدیگه رو میدیدند

در این صورت ، تمام تصورات و اطلاعات مرد از جنسیت زن
صرفاً معطوف میشود به تجربه جنسی با یک زن خودش
لذتبخش ترین لحظات زندگی مرد ، لحظه همآغوشی بازن خود است
و این یعنی انحصار در معطی نیاز

و برعکس ، زن حق هیچ گونه رابطه حتی نگاه کردن به مرد بیگانه نداشت
تمام تجربه محبت و امنیت و معیشت برای زن
صرفاً معطوف میشد به همان یک مرد که شوهرش بود
و این هم یعنی انحصار معطی

چون روابط به شدت کنترل میشد
هیچ امکان مقایسه همسر خود با همسران دیگر نبود
و هریک از زوجین به واسطه آرامشی که در آغوش دیگری داشت
فکر میکرد خوشبختترین آدم دنیاست
و چون در این آرامش ، انحصار است ، عشق به وجود میاد

برعکس، در جایی که هریک از زوجین امکان تجربیات متفاوت جنسی و روحی را دارند
عشق بین زوجین کاهش و خیانت افزایش میابد

( به زبان اقتصادی ، بازار آزاد ! باعث شده انحصار شکسته بشه
و لذا قیمتها کاهش پیدا میکند )


.

[گنجشک]

پاسخ : فلسفه سیاسی

درود جناب احسانی

قسمت انحصاریش بسیار جالب بود

عشق به بی بی گل چگونه به وجود آمده

قرار بود هرکسی مادر خودش را داشته باشه ، اما زن بابا هم گویا می تونه بهتر از مادری باشه که فرزندان خودش را طرد کرده

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

قبلاً گفتم این در یک جامعه متمدن و با فرهنگ وجود داره
در جوامع بدوی ، همان روابط حیوانی حاکم است

هیچ مردی حق نداشت به زن بیگانه بگه دوستت دارم !
وگرنه طبق عرف ، دهنشو سرویس میکردند
این که غیرت مرد نامیده میشد
به نوعی دفاع مرد است از حریم امنیت روانی خودش
چون نمیخواهد زنش ، مرد دیگری را تجربه کند
چون نمیخواهد انحصاری که برای زنش ساخته ، شکسته شود
چرا که در اثر شکست انحصار ، قیمت مرد برای زنش کاهش میابد
و در نتیجه عشق زن به شوهرش کاهش میابد.
(در بازار هم شرکت انحصارگر در برابر شکست انحصار خود ، مقاومت میکند)

مجدداً تاکید میکنم این قضیه جایی شکل میگیره که
روابط اجتماعی مبتنی بر نظم معقولی تنظیم شده باشد (فرهنگ)

و برعکس ، در مورد زنان
مرد به دلایل زیادی میتوانست زنان بیشتری داشته باشد
اما زنان هم در برابر بیبندباری و آزادی فحشا به شدت برخورد میکنند

آرتور شوپنهاور در جهان در اراده و تصور میگه
بی آبرویی زن فاحشه ، یک سیاست زنانه بود
فاحشگی را زنان پاکدامن ، ممنوع کردند نه مردان و جامعه
چون باعث میشه بازار انحصاری زنان در نزد شوهرانشان شکسته شود
اگر این انحصار شکسته شود ، عشق شوهران به زنان خود کم یا نابود میشود.
و مشخصاً امنیت و معیشت زن به خطر میافتد
اما زنان قدرتی نداشتند که مانع تنوع طلبی مردان شوند
فقط میتونستند با حرف و زبان ، فاحشه را بی آبرو کنند
مردان به واسطه رابطه با فاحشه ، موقعیت اجتماعی شان متزلزل میشد
پس مردان هم سعی میکردند از این کار دوری کنند.

این انحصار در روابط زن و شوهر
باعث افزایش عشق و تحکیم خانواده و بقای نسل و سلامت اجتماع میشد.

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

درود جناب احسانی

قسمت انحصاریش بسیار جالب بود

عشق به بی بی گل چگونه به وجود آمده

قرار بود هرکسی مادر خودش را داشته باشه ، اما زن بابا هم گویا می تونه بهتر از مادری باشه که فرزندان خودش را طرد کرده

درود گنجشک جان

تو که دیگه منو میشناسی ...
این همه مطالب طولانی تایپ کردم
به قول شاعر :
نه بیان فضل کردم ، نه نصیحت تو گفتم

فقط یک هدف دارم :

کاربران عاقلی مثل جنابعالی و باسواد مثل جناب اوراسیا
روی نوشته هام نظر بدند و اشکالاتشو برطرف کنند

منتظر انتقادات همه دوستان هستم

[گنجشک]

پاسخ : فلسفه سیاسی

قبلاً گفتم این در یک جامعه متمدن و با فرهنگ وجود داره
در جوامع بدوی ، همان روابط حیوانی حاکم است

هیچ مردی حق نداشت به زن بیگانه بگه دوستت دارم !
وگرنه طبق عرف ، دهنشو سرویس میکردند
این که غیرت مرد نامیده میشد
به نوعی دفاع مرد است از حریم امنیت روانی خودش
چون نمیخواهد زنش ، مرد دیگری را تجربه کند
چون نمیخواهد انحصاری که برای زنش ساخته ، شکسته شود
چرا که در اثر شکست انحصار ، قیمت مرد برای زنش کاهش میابد
و در نتیجه عشق زن به شوهرش کاهش میابد.
(در بازار هم شرکت انحصارگر در برابر شکست انحصار خود ، مقاومت میکند)

مجدداً تاکید میکنم این قضیه جایی شکل میگیره که
روابط اجتماعی مبتنی بر نظم معقولی تنظیم شده باشد (فرهنگ)

و برعکس ، در مورد زنان
مرد به دلایل زیادی میتوانست زنان بیشتری داشته باشد
اما زنان هم در برابر بیبندباری و آزادی فحشا به شدت برخورد میکنند

آرتور شوپنهاور در جهان در اراده و تصور میگه
بی آبرویی زن فاحشه ، یک سیاست زنانه بود
فاحشگی را زنان پاکدامن ، ممنوع کردند نه مردان و جامعه
چون باعث میشه بازار انحصاری زنان در نزد شوهرانشان شکسته شود
اگر این انحصار شکسته شود ، عشق شوهران به زنان خود کم یا نابود میشود.
اما زنان قدرتی نداشتند که مانع تنوع طلبی مردان شوند
فقط میتونستند با حرف و زبان ، فاحشه را بی آبرو کنند
مردان به واسطه رابطه با فاحشه ، موقعیت اجتماعی شان متزلزل میشد
پس مردان هم سعی میکردند از این کار دوری کنند.

این انحصار در روابط زن و شوهر
باعث افزایش عشق و تحکیم خانواده و بقای نسل و سلامت اجتماع میشد.

اینم بنظرم ایراد داره

شما از ظاهر چیزی خوشت میاد ، یک مدت استفاده می کنی تکراری میشه

میری دورات را میزنی ،

بعد با چشم و گوش بازتر بر می گردی کیفیت انحصاری رو می بینی!

و تا دورات رو نمی زدی متوجه اش نبودی.



====
فعلا بریم با بی بی گل دور دور

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

در مورد بی بی گل
اون روز شما گفتید صد درصد تقصیر حکومته ، درسته ؟
در اون تاپیک ، کاربران زیاد پامنبری میکنند
اجازه بحث سازنده و مفید را نمیدهند

من میخواستم بگم ته همه دعواهای سیاسی
به عقلانیت در روابط دولت-ملت ختم میشه

حاکمیت باید عقلانیت داشته باشه
نباید میذاشت کار به اینجا بکشه
قبلاً استعاره زن و شوهر را برای رابطه ملت و حاکمیت توضیح دادم
این مرد ، یعنی حاکمیت باید غیرت میداشت
نباید تا این حد زنش را مورد بیمهری و بیتوجهی قرار بداد
تا جایی که زن ( ملت) برای رفع نیاز خودش به مرد بیگانه فکر کنه
این زن نباید از طرف شوهر خودش کمبود محبت میدید
ولی حالا دیگه خیلی دیر شده
مردان زیادی به ایران خانم ! ابراز عشق کرده اند

اما وظیفه زن (ملت) چی بود ؟
شوهرشو ول کنه بره فاحشه بشه ؟
ارتباط با مرد بیگانه (دولت خارجی) عین فاحشگی است.
درستش اینه که زن هم باید عقل داشته باشه
اگه میبینه شوهرش خوب نیست و نمیتونه باهاش کنار بیاد
اول تا میتونه با ابزارهای قانونی مثل به اجرا گذاشتن مهریه و...
(مثلاً عدم پرداخت مالیات و عدم شرکت در انتخابات و...)
اون شوهر رو مجبور به تمکین و اصلاح کنه
ولی اگه جواب نداد ، باز هم حق نداره فاحشه بشه
باید عین بچه آدمیزاد از شوهرش طلاق بگیره
و یک شوهر قانونی رسمی عرفی پیدا کنه
یعنی انقلاب کنند و حکومت عوض بشه
نه اینکه ایران خانم به مرد بیگانه بگه بیا به من تجاوز کن !!!

امروز جامعه ما از فقدان عقلانیت رنج میبره

حکومت فرضاً اگر از اول عاقل بود
لاکن شهوت قدرت باعث جنون حاکمان میشه
(کما شهوت مردان که باعث توجه به زنان دیگه میشه)

این وظیفه ملت هست که همواره رفتار عقلایی داشته باشند
اگر پادشاه مشاورانی دارد
ملت ها هم زعیم و فرهنگ دارند

--------------------------------------------

جالب اینجاست که
همونطور که زن برای رهایی از شوهر بد نیازمند حمایت قانون است
و اگر نبود نیازمند حمایت خانواده و اشخاص قدرتمند مثل بزرگان خاندان یا شهر است
اتفاقاً رهایی ملت از شوهر بد و بیبندبار ، نیازمند قانون اساسی محکم
و اگر نبود ، نیازمند حمایت بزرگان جامعه یا همون زعیم است.

به هرحال مردان عیاش و بیبندبار همیشه مترصد فرصت هستند
تا چنین زنانی را که کمبود محبت دارند را شکار کنند

من به هیچ وجه ، توجه به اون مرد اجنبی رو تجویز نمیکنم
لاکن زن چون حمایتی نداره مجبور میشه خودشو به فاحشگی بزنه
تا شوهر مجبور بشه طلاقش بده
من این راه رو اصلا نمیپذیرم

یک زن دانا و عاقل میتونه یک زن توانا بشه
یعنی در اثر سواد و مطالعه و عقلانیت و آگاهی ، قدرتمند بشه
بعد بدون نیاز به مرد اجنبی ، خودش به تنهایی روابط با شوهرشو اصلاح کنه

من حتی معتقد هستم زن اگر مجبور بشه
برای رهایی از شوهر بد ، اونو بکشه
بهتر از اینه که متوسل به همخوابگی با مرد بیگانه بشه

مردم ایران دچار ضعف قوا ، ناشی از ضعف آگاهی هستند


شاعر میفرماید :

فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ

معروف = یعنی رفتار مثل بچه آدمیزاد

یعنی یا مثل بچه آدمیزاد در کنار هم سکونت و کسب آرامش کنید
یا مثل بچه آدمیزاد از همدیگه جدا بشید

ولاکن از وقتی اسلامگرایان به قدرت رسیدند ، اسلام به چوخ رفته
اگه کسی جرات کنه تو تاپیک عمومی جستار بگه دستور اسلام اینه
بعید نیست با فوحش خوارمادر از تاپیک بندازنش بیرون !

.

[EHSANI]

پاسخ : فلسفه سیاسی

اینم بنظرم ایراد داره

شما از ظاهر چیزی خوشت میاد ، یک مدت استفاده می کنی تکراری میشه

میری دورات را میزنی ،

بعد با چشم و گوش بازتر بر می گردی کیفیت انحصاری رو می بینی!

و تا دورات رو نمی زدی متوجه اش نبودی.



====
فعلا بریم با بی بی گل دور دور

آقا همین اول بابت مشارکت در بحث از شما تشکر میکنم

نه دیگه ... مسئله اینا که کسی که میره دوراشو بزنه
خیالش راحته که اولی سر جاش هست تا برگرده
اگه مرد رفت دوراشو بزنه با یه زن دیگه رفت هتل...
بعد دید زن خودش هم با یکی دیگه اومده هتل...
بعد که دوراش تموم شد ،
احتمال اینکه به زن خودش رجوع کنه خیلی کمه

یا برعکس ، دیگه زن اونو نمیپذیره

--------------------------------


باز هم میگم ، جامعه ما از فقدان عقلانیت و فرهنگ رنج میبره
البته این هم تقصیر حکومته .

حالا این بحث خیلی شاخ و برگ پیدا میکنه

حرف تو حرف میشه و سررشته کلام از دست میره