**** افسانه تامکت ****

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • salehiar
    عضو فعال
    • Nov 2011
    • 331

    #646
    http://fashnews.ir/archive/articles/5470-5470.html
    هیچکس دوست نداشته این مرد بزرگ رو از دست بده ولی انگار بعضی اتفاقها باید بیفته.
    تو این نوشته که عنوان شده برگرفته از خاطرات خانم حکمت همسر شهید بابایی
    نقل قول کرده از همسرشون که : این شهید بزرگوار تو اخرین صحبتش با همسرش گفته که دیگه موقع برگشتن از مکه اورا نخواهد دید.
    اگر این نوشته واقعا درست باشه و گفته های همسر ایشون باشه شهید بابایی یک عارف به تمام معنا بوده و قطعا جلوی پر کشیدنش رو هیچکس نمیتونسته بگیره......

    نظر

    • roohe-khashen
      عضو فعال
      • Apr 2011
      • 2270

      #647
      خوب این هم از جنگنده محبوب من میگ 31 که من خیلی خیلی دوسش دارم و از نظر من خیلی محبوب هستش و هیچ چیز از چشمان رادار پرقدرتش پنهان نیست:



      میگ-31 نوع ارتقا یافته و جایگزین میگ-25 میباشد که در زمان خود بی رقیب بود و اکنون جای خود را به پسرش داده است. بی شک میگ-31 پرقدرتمندترین رهگیر روسیه و در کل جهان میباشد که توانایی رهگیری همزمان چندین جنگنده مهاجم را دارا میباشد و نیز اولین جنگنده عملیاتی شوروی با توانایی نگاه به پایین و شلیک به پایین میباشد. این جنگنده از راداری بسیار قوی با نام Zaslon بهره میبرد که به فاکس هوند این امکان را میدهد تا همزمان به 4 (در مدلهای اولیه) هدف حمله کند و نیز دیگر جنگنده های دشمن را تحت کنترل داشته باشد! طبق نظر بعضی کارشناسان این رادار قویترین و بهترین رادار جهان میباشد که حتی میتواند استیلت را هم شناسایی کند!
      از نظر سیستم رانش نیز میگ-31 از دو موتور توربوجت با پس سوز D-30F6 بهره میبرد که هر کدام تراستی برابر 93KN تولید مینمایند و با آنها فاکس هوند سرعتی برابر با 3 برابر صوت پیدا میکند! طراحی و شکل ظاهری میگ-31 بسیار شبیه به میگ-25 میباشد و دقیقا مانند آن دارای 2 جایگاه تسلیحات در زیر هر بال و یکی در انتهای بال به اضافه 4 جایگاه در زیر بدنه هواپیما میباشد. در دهه 1990 با توجه به قدرتمندتر شدن جنگنده های غربی روسیه فاکس هوند های خود را ارتقا داد که تواناییهای میگ-31 بسیار بهتر و بیشتر از قبل شد که امروزه این مدل با نام MiG-31BM شناخته میشود. MiG-31BM دارای آیونیکی بسیار قویتر از نسلهای قبلی خود میباشد و میتواند به راحتی با اهداف هوایی یا زمینی درگیر شود. و نیز به واسطه رادار پرقدرت خود میتواند همزمان 24 جنگنده دشمن را شناسایی کرده و با 6 تا از آنها درگیر شود! این رادار جدید همچنین میتواند به نحو احسن اهداف زمینی را نیز شناسایی کند. در ادامه با مشخصات MiG-31A آشنا میشوید :

      MiG-31A

      کشور سازنده : شوروی سابق
      هواپیماهای مشابه : MiG-25 , F-14 , F15
      تعداد سرنشین : 2 نفر
      ماموریت اصلی : رهگیر تمام آب و هوایی + ایجاد امنیت هوایی
      طول : 21.5 متر
      طول بال : 14 متر
      ارتفاع : 6.6 متر
      حداکثر سرعت : 3 ماخ
      وزن خالی : 22 تن
      وزن استاندارد : 37 تن
      حداکثر وزن : 47 تن
      نوع و قدرت موتور : دو موتور توربوجت با پس سوز D-30F6 هر کدام با تراست 93 کیلو نیوتن
      حداکثر تحمل G : در سرعتهای فراصوت +5 جی
      حداکثر برد : 3300 کیلومتر
      شعاع عملیاتی : 720 کیلومتر
      ارتفاع پرواز : 25 کیلومتر
      ارتفاع پرواز از سطح دریا : ؟
      مدت زمان برای رسیدن به ارتفاع 20 کیلومتری : 8 دقیقه و 54 ثانیه
      قابلیت سوختگیری هوایی : ندارد
      حسگرها : LD/SD TWS radar, possible IRST, RWR (رادار Zaslon S-800 با برد 200 کیلومتر)
      نوع تسلیحات : یک قبضه توپ 23 میلی متری GSh-6-23 + موشکهای هوا به هوای R-33 , R-40 , R-60 , R-73

      MiG-31BM

      این مدل در بسیاری جهات شبیه مدلهای قبلی است و در اینجا فقط نکات مهم را بیان میکنم.
      نوع رادار : Zaslon-M با برد 400 کیلومتر و توانایی شناسایی استیلت ، همزمان 24 هدف را شناسایی و به 6 تا از آنها حمله میکند و بقیه را نیز تحت نظر دارد.
      توانایی جنگ الکترونیک : دارای سیستم مدرن ECM و ضد ECM
      آیونیک این مدل بسیار پیشرفته تر از مدلهای قبلی است.
      نوع تسلیحات :
      یک قبضه توپ 23 میلی متری GSh-6-23
      موشکهای هوا به هوای R-27 , R-33 , R-37 , R-40 , R-60 , R-73 , R-77
      موشکهای هوا به زمین Kh-31P , Kh-58
      قیمت میگ-31 بی ام : 40 میلیون دلار


      توضیحاتی چند در مورد موشکهای هوا به هوای قابل حمل توسط میگ-31 :
      R-27 با برد 70 الی 170 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 3600 Km/h
      R-33 با برد 160 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 3700 Km/h
      R-37 با برد 300 ، حداکثر سرعت هدف : ؟
      R-40 با برد 50 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : ؟
      R-60 با برد 10 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : ؟
      R-73 با برد 40 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 2500 Km/h
      R-77 با برد 90 الی 160 کیلومتر ، حداکثر سرعت هدف : 3700 Km/h
      چگونگی ظرفیت حمل موشکهای هوا به هوا در MiG-31BM :



      A) 8 R-33 & 2 R-60 or R-73
      B) 6 R-33 & 2 R-40 & 2 R-60 or R-73
      C) 4 R-33 & 4 R-40 & 2 R-60 or R-73
      D) 4 R-33 & 4 R-73 & 2 R-40 & 2 R-60 or R-73
      منبع:http://f22.mihanblog.com
      یه چیز هم بگم میگن ایران چند فروند میگ31 بی ام داره که اگر صحت داشته باشه خیلی خفن هستیم بعضی ها میگن دیدیم بعضی ها هم میگن اگر روسیه میخواست میگ 31 به ما بده همون میگ 29 های سالهای قبل رو ساپورت میکرد اما میگن این میگهای 31 استتار هستن و تو بهترین شرایط عملیاتی هستند فرض کنید میگ 31 با کمک اف 14 تو هوا چه کارها که نکنه !!
      دستم بگرفت و پا به پا برد...

      نظر

      • roohe-khashen
        عضو فعال
        • Apr 2011
        • 2270

        #648
        خاطره ای از کاپیتان بهروز مدرسی
        ترحم به خلبان ميگ عراقي ... !!

        در همون ايامي كه اصفهان بودم ، دو تا از دوستانم صبح زود براي ماموريت گشت هوايي جمع ما رو ترك كردند .. بماند كه شب قبل از ماموريت چقدر سر به سر آن ها گذاشتم .. غروب بود كه هر دو به سلامت برگشتند .. طبق معمول همه دور ان دو جمع شده و خواستيم جريان نبرد رو تعريف كنند . اولش اكراه داشتند .. خلاصه به حرف امده و ماجرا رو چنين تعريف كردند .. چند ساعت در آسمان گشت زديم .. و بعد از سوختگيري از ۷۰۷ همچنان بر روي مناطق از پيش تعريف شده مي چرخيديم .. هيچ خبري از حضور هواپيماهاي عراقي نبود .. طبق برنامه و هماهنگي با عمليات در حال برگشتن بوديم كه ناگهان دو فروند ميك عراقي رو ديديم كه پشت سر هم در حال پرواز به سوي ايران هستند .. !! سريع دور موتور رو افزايش داده و به بالاي سر آن ها قرار گرفتيم .. خلبانان ميگ غرق افكار خود بودند و اصلآ توجهي به اطراف نداشتند .. !! البته ما هم در ارتفاع بالاتر آن ها رو در رادار خود داشتيم .. با احتياط بر روي هواپيماي عقبي قفل كرده و با اولين شليك ، در يك چشم به هم زدن پودر شد ... بلافاصله خود رو براي شليك به دومي آماده كرديم .. با كمال تعجب ديديم كه طرف هنوز متوجه نشده است كه چه بلايي سر پشت سري آمده است !! در حالي كه قصد شليك به او رو داشتيم .. در يك لحظه انگار متوجه شده بود كه چه اتفاقي افتاده است !! كه ناگهان مثل يك گلوله سنگ به سمت زمين شيرجه رفت .. !! بقدري با مهارت و سريع با شيب تند اين عمل رو انجام داد ، كه هر دوي ما براي لحظاتي غرق تماشاي مهارت خلبان ميگ عراقي شديم ... از نظر علم پرواز ، او كار بسيار سخت و توآم با تحمل فشار منفي فراواني رو انجام داده بود .. اگر چه سيستم موشكي ما روي او قفل بود و در هر شرايطي كه بود منهدم مي شد .. اما نمي دونم چرا مبهوت مهارت او شده و خطاب به همكارم گفتم .. علي جان موافقي بي خيال اين بابا بشيم !!؟ و علي هم كه انگار منتظر اين پيشنهاد بود ، سريع موافقت خودش رو اعلام كرد ..

        هواپيما با مهارت خلبان اش در نزديكي زمين ، با مانوري حيرت انگيز و از روي ترس و وحشت با چنان سرعتي به سوي عراق مي گريخت كه ما خنده مون گرفته بود ... در حالي كه از بالا براي او دست تكان مي داديم ... گفتيم برو ... آفرين به اين چالاكي .. آفرين به اين مهارت ... در ادامه علي گفت .. بچه ها مهدي در همان حال با دستش احترام نظامي گذاشته و با غرور گفت .. برو عزيزم .. تو در امان هستي ..! در موقع برگشت كلي از ژست هايي كه گرفته بوديم مي خنديديم ... اون شب تا دير وقت بحث تاكتيكي ميگ عراقي بود .. جالب اين كه همه دوستان اين عمل خلبان ايراني رو ستودند .. به عبارتي خلبان عراقي جان اش رو مديون مهارت پروازي اش شده بود ... خلاصه در مدتي كه ميهمان آن جمع صميمي بودم ، به ايراني بودن خودم افتخار كردم .. البته آن ها هم سوالاتي براي دلخوشي من از وضعيت قارقارك ها مي پرسيدند ... ولي اين كجا و ان كجا .. الان مدت ها از جنگ گذشته است .. نمي دانم دوستان ام كجا هستند .. دوستان عزيزي كه حماسه مي آفريدند .. هر جا هستند خدا پشت و پناه آنان باشد ...

        با تشكر و احترام :

        بهروز مدرسي
        دستم بگرفت و پا به پا برد...

        نظر

        • Captain Nemo
          مدیر
          • Dec 2010
          • 2934

          #649
          با سلام
          دوستان جسارتا تعدادی زیادی از پستهای این تاپیک که
          جنبه حال و احوالی و سوالات خارج از بحث بود را همراه تعدادی از
          پستهای خودم حدف نمودم تا مطالب راحت تر در دسترس باشد ...
          اگر دیدید پستها و مطالبتون جابجا شده دلیلش همین مورد هست .
          موفق باشید
          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

          نظر

          • roohe-khashen
            عضو فعال
            • Apr 2011
            • 2270

            #650
            این هم از جنگنده فرانسوی رافال یا همون رافائل البته قرار بود کاپیتان خودش راجب این جنگنده توضیح بده که دیگه من این کار رو کردم:

            می توان به جرأت اظهار کرد که دیگر همانند گذشته، توانایی ساخت هواپیماهای جنگنده تنها تحت سلطه کشور به خصوصی مانند ایالات متحده نیست و کشورهای دیگر نیز امروزه همگام با صنعت روز هوانوردی، با جدیت مشغول به طراحی و تولید هواپیماهای جنگنده بومی هستند. اما در این میان، دو کشور اروپایی، یعنی فرانسه و انگلیس و البته تا حدودی نیز آلمان، گوی سبقت را از دیگران ربوده و به سرعت در حال تولید جنگنده هایی هستند که به خوبی از پس حریفان آمریکایی خود بر آمده و آنان را از میدان نبرد، به در می کنند. کشور فرانسه، با سابقه زیاد در طراحی و ساخت هواپیماهای مسافربری و نظامی، هم اکنون در حال طراحی مدل های جدیدی از هواپیماهای جنگنده می باشد که شاخص ترین آن ها، جنگنده رافال Rafale با کد M09 است در ذیل به بررسی این هواپیمای مدرن می پردازیم.

            این جنگنده، که در حقیقت همان ادامه دهنده راه اسلاف خود یعنی جنگنده های مشهور میراژ، جگوار، سوپر اتاندارد و ... است، به منظور جایگزینی جنگنده های قدیمی توسط نیروی هوایی فرانسه سفارش داده شد. این جنگنده، که می توان تا حدودی آن را جنگنده ای جوان و جدید نامید، در سال 2001 و در عملیات جنگ افغانستان عملکرد و برتری آشکار خود را بر شناخته شده ترین هواپیماهای ناونشین، یعنی F-18 Hornet و F-14 Tomcat به جهانیان ثابت نمود. رافال هواپیمایی دو موتوره با قابلیت حمل بازه گسترده ای از تسلیحات هوا به هوا و هوا به زمین می باشد که در عین حال، هواپیمایی بی نهایت تغییر پذیر است و به سرعت می تواند نقش خود را از برتری هوایی به شناسایی، حملات دریایی و یا زمینی تغییر دهد. در کاکپیت این جنگنده، از سیستم های اویونیک یا سیستم های الکترونیکی بسیار پیشرفته ای بهره برداری شده است؛ مانند سیستم HUD هولوگرافیک با زاویه دید بالا ساخت شرکت تالس اویونیک که اطلاعات ماموریت را به وفور در جلوی دید خلبان حاضر می نماید، دوربین های CCD و همچنین صفحه نمایش های لمسی در طرفین خلبان که اطلاعات تاکتیکی موقعیت حاضر را ارائه کرده و به او امکان تصمیم گیری به موقع را می دهد. در مورد تسلیحات این جنگنده باید اظهار نمود که این هواپیما قادر به حمل بیش از 9 هزارکیلوگرم جنگ افزار هوا به هوا یا هوا به زمین از انواع مختلفی چون موشک های میکا، ماژیک، سایدوایندر، آپاچی، اگزوست، ماوریک، هارپون و بمب های هدایت لیزری GBU-12 بسته به نوع ماموریت می باشد. چنانکه پیش بینی نیز می شود، قرار بر این است که این جنگنده مدرن از سال 2006، به بمب های فوق دقیق هدایت لیزری یا GPS ماهواره ای ساژم AASM نیز برای منهدم ساختن هدف های دشوار زمینی مجهز گردد. این جنگنده، همچنین از دو توپ مسلسل با قدرت آتش 2500 گلوله در دقیقه ساخت GIAT نیز برای نبرد های هوایی نزدیک بهره می جوید. این جنگنده از نظر جنگ الکترونیک نیز برتری خود را حفظ کرده است؛ چه، با در اختیار داشتن سیستم های هشدار تهاجم، گیرنده و آشکار ساز لیزری و سیستم های مغشوش کننده رادار دشمن از توانایی قابل قبولی برخوردار است. با مجهز شدن این هواپیما به سیستم راداری RBE2، این جنگنده از قابلیت هایی چون نگاه به پایین و شلیک به پایین نیز بهره مند شده قابلیت ردیابی همزمان 8 هدف و شناسایی تهدیدات هوایی به نحو احسن را نیز داراست. طول بالهای دلتا شکل این جنگنده حدود 11 متر و طول خود هواپیما در حدود 10 متر می باشد و در عین حال، از مساحت بالی به میزان 45 متر مربع بهره می برد. این جنگنده مدرن از دو موتور M88-2 ساخت سنکما، برای فراهم آوردن نیروی پیشران خود استفاده می نماید که البته هریک نیروی کشش استاتیکی معدل 75 کیلونیوتن را با پس سوز فراهم می آورند که در اصل ورودی های این موتورها، در زیر سکان افقی هواپیما واقع شده است! البته، تعجب نکنید. واقع شدن ورودی هوا زیر سکان افقی، به این دلیل است که این هواپیما از نوع کانارد می باشد، یعنی سکان افقی آن که غلتش حول محور عرضی را کنترل می کند، به صورت دو بالچه در جلو واقع شده است و در عوض، در قسمت انتهای هواپیما هیچ گونه سطح کنترلی مشاهده نشده و بال ها تا انتهای خروجی های موتور امتداد یافته اند. موتورهای قدرتمند این جنگنده، رسیدن آن را به سرعتی معادل 8/1 ماخ و داشتن سقف پروازی برابر با 55 هزارپا را امکان پذیر ساخته اند که توانایی هایی بهینه برای جنگنده ای در این کلاس محسوب می شود. ناگفته نماند که این جنگنده در انواع گوناگونی برای ماموریت های متفاوت عرضه می گردد. این مدل ها عبارتنداز: مدل B این جنگنده در اصل برای استفاده نیروی هوایی طراحی گشته و هواپیمایی دو نفره شامل سرخلبان و افسر تسلیحات نظامی می باشد. مدل C نیز مانند مدل قبل برای نیروی هوایی تولید شده و در چندی از موارد بهبودیافتگی هایی نیز نسبت به مدل قبلی مشاهده می شود. مدل M نیز جنگنده ای تک نفره و مدل ناونشین رافال محسوب می شود که به منظور انجام ماموریت های حفاظتی از ناوهای هواپیمابر تولید گشته است. قابل توجه است که باز هم کارخانه سازنده این جنگنده، یعنی شرکت داسالت، سنت شکنی نکرده و هواپیمای رافال را نیز هواپیمایی با بال های دلتا شکل طراحی نموده است، یعنی همان سنتی که در هواپیماهای پیشین فرانسوی مانند میراژ 4000 رعایت شده است. جنگنده رافال اولین هواپیمای نظامی جهان است که به منظور انجام ماموریت های هوا به هوا و هوا به زمین به طور همزمان، طراحی شده است. به علاوه، توانایی این هواپیما برای انجام عملیات در حالت های ماورای دید بصری (BVR) و ارتفاع بسیار پایین نسبت به سطح زمین، امکانات گسترده ای را به آن، برای جنگنده ای چند ماموریته بودن و قابلیت بقای فراوان در مقابل دشمن را داده است، و به هرسخن، این هواپیما، قادر است که نیاز نه تنها نیروی هوایی فرانسه، بلکه کشورهای زیادی در جهان را که بعد ها از سفارش دهندگان این هواپیما خواهند بود، به سهولت و با شایستگی هر چه تمام تر مرتفع نماید.

            منبع:http://iranianairforce.mihanblog.com
            آخرین ویرایش توسط roohe-khashen؛ 2012/02/20, 20:57.
            دستم بگرفت و پا به پا برد...

            نظر

            • Captain Nemo
              مدیر
              • Dec 2010
              • 2934

              #651
              حاشیه های خواندنی«شوق پرواز» + تصاویر



























              http://www.tabnak.ir/fa/news/227632/...-تصاویر|
              آخرین ویرایش توسط Captain Nemo؛ 2012/02/22, 00:27.
              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

              نظر

              • Captain Nemo
                مدیر
                • Dec 2010
                • 2934

                #652
                خداحافظ ننه علي




                «ننه علي» مادر شهيدي است كه حدود 20 سال در كنار مزار فرزندش، عشق را زندگي كرد و روزها را به شب رساند؛
                بيقراري توام با صبوري «ننه علي» او را به اسطوره مادران شهيد تبديل كرد. اين روزها او در بستر بيماري روزگار ميگذراند
                به هيچ كلامي و درخواستي تا صبح امروز سوم اسفند ماه كه خبر رسيد: «چشم ننه علي به جمال فرزند شهيدش روشن شد»

                امروز قرار بود قصه زندگي «ننه علي» را بشنويم اما باز هم دير رسيديم. ننهعلي زودتر از ما رسيد؛ خبر آمد پركشيده پيش فرزندش؛
                پس به ياد «ننه علي»، نامي كه به اسطوره تبديل شد اين قصه را ميخوانيم.




                .... خبرنگار ايسنا پس از گذر از قطعه 24 شهداء در «بهشت زهرا»ي تهران كه هنوز جاي پا و زانوهاي «ننه علي» برمزار پسرش را
                به يادگار دارد سراغ اين مادر شهيد رفت. او در خانه دخترش بستري است. اما بريدهي عكسها و گزارشهاي تهيهشده از او در مطبوعات،
                چسبيده روي تكههاي اتاقك حلبي، زائران قبور شهدا، بخصوص مادران شهيد را به سمت خود جلب ميكند تا سري به اين كلبهي فلزي
                بزنند و بر مزار شهيدش فاتحه بخوانند و گاهي هم با صداي بلند آهي بكشند و بگويند «كاش ما هم ميتوانستيم سر مزار پسرمان بمانيم.»




                اولين ديدار ما با ننهعلي به روزهاي گرم تابستان و ماه رمضان برميگردد. ساعت 3 بعد از ظهر آخرين روزهاي مرداد ماه 90، به خانهاش رفتيم
                تا از حال او با خبر شويم. اولين چيزي كه پيش از واردشدن توجهمان را به خود جلب ميكند، نقاشي چهرهي مادر «شهيد قربانعلي رخشاني مهماندوست»
                روي ديوار آپارتماني چهار طبقه است كه براي هر كس كه نشاني خانه ننهعلي را ندارد نشاني خوبي است....




                «ننه علي» يكسال است در بستر بيماري است. نه قادر به تكلم است و نه ميتواند راه برود. تنها دخترش كه از او پرستاري ميكند روايتگر
                ايثارگري برادر و عاشقي مادر است.




                «ننه علي» كه در سرما و گرما پاي مزار پسرش روزگار گذرانده، اينك در آستانهي 100سالگي به سر ميبرد، جاي تاولها را كه به خاطر
                پيادهرويهاي زياد در بين قطعات بهشت زهرا(س) مهمان پاهايش شده ميتوان ديد. 22 سال است كه تنها رفيق «ننهعلي» عكس دردانهاش قربانعلي است.

                هرچند چشمانش كمسو شده و فراموشي به سراغش آمده، اما چنان به عكس قربانعلي چشم دوخته كه گويي فقط با او سخن ميگويد
                و او را ميشناسد. اين عاشق با وجود ناتواني، نگاه قدرتمند و پرمعنايي دارد، اغلب در حاليكه بر بسترش خوابيده به قاب عكس قربانعلي مينگرد؛
                حسرت، دلتنگي براي فرزند شهيدش و آرزوي در آغوش گرفتن او از نگاهش حس ميشود.




                او مادري است كه 32 سال پيش در قطعه 24 نزديك مزار «شهيد حسين فهميده» اتاقكي كوچك با ديوارهاي فلزي ساخت تا باقي عمرش را در كنار
                مزار فرزند شهيد و انقلابي اش «قربانعلي رخشاني مهماندوست» بگذراند، نام اصلي ننه علي «ننه فتحاللهي»است كه 20 سال شبها و روزها را
                در اتاقك فلزي كنار مزار فرزندش به هم رسانده است و امروز به دور از لنز دوربينها كه گاه و بيگاه سراغش ميآيند درخانه دخترش آهنگ سكوت را زمزمه ميكند.


                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                نظر

                • Captain Nemo
                  مدیر
                  • Dec 2010
                  • 2934

                  #653
                  هواناو یونس 6

                  هاورکرافت را مي توان هواپيماي بدون بال و يا نوعي كشتي ناميد كه قادر است در خارج از آب نـيـز حركت كند، چون ساختمان آن به گونه اي
                  طراحي شده است كه مي تواند هم روي آب و هـم روي سطوح صاف خشكي حركت كند. بهترين كاربرد آن روي سطوح صاف آب است.





                  البته امـواج دريـا تـاءثـير چنداني در حركت اين وسيله ندارد. تنها خطر اين است كه اگر روي سطوح ناهموار حركت كند، ممكن است كف آن صدمه ببيند.
                  سـرعـت (هاوركرافت ها) بسيار بيشتر از كشتي هاست ، چون آن ها براي مقابله با فشار آب ، هيچ نـيـرويـي را مـصـرف نمي كنند، بلكه تنها هوا را
                  مي شكافند و سرعتشان به 120 كيلومتر در سـاعـت مـي رسـد.

                  هواناو یونس 6 که اخیرا خط تولید آن در وزارت دفاع آغاز شده است قابلیت بالایی در رزمایش ها و عملیات های واکنش سریع از خود نشان داده است و
                  تاکنون توانسته است ، ماموریت های امداد و نجات ، گشت زنی و پشتیبانی را در دریا ، رودخانه و مناطق باتلاقی و برفی به خوبی انجام دهد.انجام دهد.

                  هواناو یونس 6 به طور کاملا بومی و بدست متخصصان هوشمند، خلاق و افتخارآفرین صنایع دریایی وزارت دفاع طراحی و ساخته شده است.

                  صنایع دریایی وزارت دفاع در فاز نخست می تواند هر سال 20 فروند از این هواناو را تولید و با خدمات پس از فروش در اختیار نیروهای مسلح و دیگر متقاضیان قرار دهند.
                  یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                  دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                  شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                  مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                  نظر

                  • Captain Nemo
                    مدیر
                    • Dec 2010
                    • 2934

                    #654
                    باز خوانی خاطرات دیروز :


                    حمله به پايگاههاي هوايي التقدم و تموز


                    سوم مهر است؛ چهار روز از شروع جنگ تحميلي ميگذرد. از پايگاههاي هوايي كشور روزانه بيش از 50 سورتي پرواز به قصد حمله به پايگاههاي هوايي،
                    پالايشگاهها، مخازن سوخت و تأسيسات زيربنايي عراق انجام ميشود.





                    در كنار اين پروازها، در اين چهار روز جنگندههاي رهگير اف 14 نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران همواره درحال حراست و نگهباني از آسمان كشور و
                    دادن پوشش هوايي به جنگندههاي ديگر هستند. در سه روز گذشته خلبانان تيزپرواز نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، علاوه به حملات گسترده
                    به اكثر مناطق اقتصادي و نظامي عراق، موفق به سرنگوني بيش از 20 فروند هواپيماي متخاصم دشمن شده بودند. پدافند قدرتمند كشور نيز نزديك به 15
                    فروند هواپيماي دشمن را هدف قرار داده بود. ولي اين پايان كار نبود. عراق كه متوجه اشتباه خود شده، دست به دامان قدرتهاي بزرگ از جمله شوروي و
                    فرانسه شده بود تا به كمك آنها بتواند جلو حملات گسترده نيروي هوايي ايران را بگيرد.


                    سوم مهرماه سال 1359، طرحي رسيده بود كه طي آن پايگاههاي اول و سوم شكاري مأمور شده بودند
                    دو پايگاه مهم هوايي عراق را در عمق خاك اين كشور هدف قرار دهند.


                    پايگاه يكم شكاري مأمور بمباران پايگاه هوايي تموز شده بود و پايگاه سوم شكاري مأمور بمباران پايگاه هوايي التقدم.

                    هر دو پايگاه نزديك به هم قرار داشتند. پايگاه تموز در نزديكي پايگاه حبانيه و پايگاه التقدم در فاصلهاي حدود 74 كيلومتري غرب بغداد قرار داشت.

                    طرح عملياتي آماده شد. پرواز در اولين ساعتهاي صبح انجام ميشد و زمانبندي به شكلي تنظيم شده بود كه 10 دقيقه بعد از بمباران پايگاه تموز
                    توسط فانتومهاي پايگاه يكم شكاري، پايگاه التقدم توسط فانتومهاي پايگاه سوم شكاري هدف قرار گيرد.

                    فانتومهاي پايگاه يكم به سمت هدف پرواز كردند

                    رأس ساعت مقرر، شش فروند فانتوم مسلح به بمبهاي BL775 و MK82 از پايگاه يكم شكاري مهرآباد به پرواز در آمدند.
                    فانتومها بلافاصله ارتفاع خود را تا حد ممكن افزايش دادند و با عبور از شمال قم به سمت كميجان و سپس فيروزان و در
                    نهايت بر روي شهر كرمانشاه رسيدند كه در اينجا با دوفروند تانكر سوخت رسان ملاقات كرده و اقدام به سوخت گيري
                    هوايي كردند. جنگندهها پس از سوخت گيري، با كاهش تدريجي ارتفاع به سمت مرز حركت كردند و با عبور از روي
                    شهر كرند، ارتفاع را تا حد ممكن كاهش داده و با عبور از روي نفت شهر وارد خاك عراق شدند. به دليل تغييرات زيادي
                    كه جنگندهها در مسير خود داده بودند، امكان رهگيري بسيار پايين آمده بود و آنها بدون هيچ مشكلي به پيش ميرفتند.





                    پايگاه هوايي تموز در هم كوبيده شد

                    تا پايگاه تموز چندين مايل بيشتر نمانده بود كه فرمانده (ليدر) دسته اعلام آمادهباش كرد. جنگندهها در يك چشم برهم زدن به بالاي سر
                    پايگاه رسيده بودند. پدافند پايگاه كه تازه متوجه موضوع شده بود، از هر طرف به سمت جنگندهها شليك ميكرد. خلبانان متوجه هواپيماهاي
                    عراقي شدند كه در جلو شيلتر و رمپ پروازي پارك شده بودند. با فرمان ليدر حمله آغاز شد. فانتومها دو به دو به سمت هر هدف روانه شدند
                    و در كمتر از چند ثانيه آتش سرتاسر پايگاه تموز را در خود گرفت. تعدادي از جنگندههاي دشمن بر روي زمين منهدم شدند. يكي از آشيانههاي
                    اصلي پايگاه دقيقاً هدف قرار گرفته بود؛ به طوري كه سقف بتوني آن سوراخ و منهدم شده بود.


                    خلبانان پايگاه همدان عمليات را شروع كرده بودند


                    در آن سوي ايران، در پايگاه هوايي همدان نيز حوادثي رخ داده بود. جنگندهها به پرواز درآمده بودند. هدف فانتومهاي پايگاه سوم شكاري،
                    پايگاه بزرگ التقدم بود. پايگاه التقدم داراي باندهاي پروازي بلند بود و همچنين داراي مخازن سوخت تأمينكننده سوخت مورد نياز پايگاههاي
                    همجوار. ضمناً اكثر بمبافكنهاي عراقي در اين پايگاه نگهداري ميشدند.


                    با توجه به گستردگي اين پايگاه، از همدان هشت فروند فانتوم به پرواز در آمده بود. فانتومها بدين شكل آرايش يافتند: پنج فروند فانتوم دي
                    كه از سريعترين جنگندههاي نيروي هوايي به شمار ميآمد و سه فروند فانتوم ئي.

                    تمامي فانتومها مجهز به بمبهاي BL775 و MK82 بودند كه دو فروند از فانتومهاي ئي مجهز به موشكهاي هوا به هواي راداري و گرماياب بودند
                    تا در صورت حضور گشتيهاي دشمن بتوانند براي محافظت از فانتومها با آنها درگير شوند.


                    جنگندهها پس از پرواز از پايگاه با ارتفاع متوسط از جنوب شهر سقز گذشته و با عبور از روي كرمانشاه به ايلام رسيدند. در اين نقطه فانتومها شروع به
                    كاهش ارتفاع كردند و در نهايت با حداكثر سرعت و حداقل ارتفاع، با عبور از روي شهر مرزي صالحآباد وارد خاك عراق شدند.


                    هواپيماها براي اينكه رهگيري نشوند، با تمام توان پيش ميرفتند. در عين حال عراقيها نيز انتظار نداشتند كه به فاصله ده دقيقه پس از حمله به تموز،
                    به التقدم نيز حمله شود؛ آنها حتي تصورش را هم نميكردند. اين شايد بهخاطر ضعف هواييشان آنان بود كه حتي بارها در رويارويي با هواپيماهاي ايراني
                    فرار را به درگيري ترجيح ميدادند.


                    درنگ جايز نبود؛ با فرمان ليدر دسته هر دسته دو فروندي بعد از رها كردن بمبها به سمت مرز گردش ميكردند و از معركه دور ميشدند. اين حمله با موفقيت
                    كامل انجام پذيرفت و حتي كوچكترين آسيبي به جنگندهها نرسيد. فانتومها به سرعت پيش ميآمدند. در اين سوي مرز جنگندههاي اف 14 وارد عمل شده و آماده
                    حمايت از فانتومها بودند. دقايقي بعد فانتومها همگي بدون كوچكترين مشكلي وارد مرز شده و در حال سوختگيري براي بازگشت به پايگاه بودند.


                    فانتومها به پايگاه رسيدند؛ در اولين اقدام باند منهدم شد



                    هدف – همانطور كه عنوان شد- بيش از 70 كيلومتر از غرب بغداد فاصله داشت و اين، كار را براي خلبانان مشكل ميكرد،
                    زيرا آنها بايد از نزديكي دو پايگاه الرشيد و حبانيه عبور ميكردند كه اين خود خطر برخورد احتمالي با گشتيهاي هوايي عراق را بهدنبال داشت.
                    همچنين با حمله به پايگاه تموز، پدافند آن منطقه هوشيار شده بود و بايد تا آنجا كه ميشد از آنها دوري كرد.


                    فانتومها با عبور از شمال بغداد با گردش به سمت پايگاه هوايي التقدم از جنوب پايگاه حبانيه به سمت آن حركت كردند. ثانيههايي نگذشته بود
                    كه فانتومها به چند مايلي پايگاه التقدم رسيده بودند. پدافند آنجا هوشيار شده بود و همزمان آژير هوايي نيز به صدا در آمده بود و شكاريهاي
                    دشمن قصد پرواز و مقابله با هواپيماهاي ايراني را داشتند. ليدر كه متوجه اين موضوع شده بود، بلافاصله به دو فروند از فانتومها فرمان داد باند را بمباران كنند.
                    خلبانان دو فانتوم به صورت خط آرايش گرفتند و به باند حمله كردند و در كمتر از چند ثانيه 12 بمب 500 پوندي را بر روي باند فرودگاه فرو ريختند. گفتن از حجم
                    خسارتهاي وارد شده به باند در همين حد كفايت ميكند كه باند پايگاه التقدم تا ماهها بعد از اين حمله بلااستفاده مانده بود و علت آن دقت بالاي خلبانان در
                    بمباران باند بود كه توانسته بودند يكي از بزرگترين باندهاي پروازي عراق را به طور كامل نابود سازند.


                    هواپيماها بر روي زمين يكي پس از ديگري هدف قرار ميگرفتند، ولي...

                    ليدر متوجه يك فروند آنتونف 26 بر روي زمين ميشود كه با شيرجه، دو تير بمب به سويش شليك كرده و آن را منهدم ميكند.
                    بر روي پايگاه التقدم غوغايي بر پا بود و فانتومها اكثر نقاط پايگاه را هدف قرار داده بودند كه از آن جمله ميتوان به انهدام دو فروند
                    ميگ 23 عراقي كه در رمپ پروازي بودند، اشاره كرد.

                    پدافند از هر طرف شليك ميكرد و اين شليكها چون بي هدف و به هر سويي بود، ميتوانست بسيار خطرناك باشد.
                    در همين حين دو فروند فانتوم براي زدن مخزن سوخت به سمت آن شيرجه رفتند. خلبانان ارتفاع خود را كم كرده و مخزن سوخت موجود
                    در پايگاه كه يكي از منابع تأمين سوخت بود را هدف قرار دادند و با شنيده شدن صداي انفجار مهيب اين مخزن، حجم آتش در پايگاه
                    بسيار زياد شده بود. ليدر بلافاصله دستور بازگشت فانتومها را به سمت مرز صادر كرد. در همين موقع يكي از فانتومها هدف پدافند
                    دشمن قرار گرفت و ناگهان ارتفاعاش را از دست داد، ولي خلبان با مهارت خود توانست هواپيمايي را كه در ارتفاع كم پرواز ميكرد
                    هدايت و از سقوط ناگهاني آن جلوگيري كند. جنگندهها اينك چندين مايل از هدف فاصله داشتند كه ليدر شروع به بررسي فانتوم آسيب
                    ديده نمود و متوجه شد بر اثر اصابت گلوله توپهاي ضد هوايي به فانتوم، يكي از موتورهاي آن به طور كامل از كار افتاده و به همين دليل
                    خلبان فانتوم آسيب ديده نمي توانست با حداكثر سرعت به راه خود ادامه دهد. در همين زمان نيز با اعلام حمله هوايي از سوي پايگاه التقدم،
                    چهار فروند جنگنده رهگير ميگ 21 از پايگاه هوايي كركوك به قصد سرنگوني فانتومها به پرواز درآمدند.





                    عکس ماهواره ای از پایگاه هوایی تموز که الان اسمش تغییر کرده به الحبانیه



                    اسكورت فانتوم و حمله ميگها

                    ليدر بايد چارهاي ميانديشيد. پس به ليدر دسته دو فروندي كه جنگندههاي آن مسلح به موشكهاي هوا به هوا بودند فرمان داد تا فانتوم
                    آسيب ديده را تا مرز اسكورت كنند. سپس خود به همراه چهار فروند ديگر با تمام سرعت به سمت مرز حركت كردند.

                    رادارهاي فانتومهاي ئي بهكار افتاده بود. اينك جنگندهها تا مرز فاصله زيادي را داشتند ولي تهديدها همچنان ادامه داشت.
                    در اين هنگام خلبان يكي از فانتومها توسط سامانه درختي رادار خود موفق به شناسايي چهار فروند ميگ 21 عراقي در فاصله 55 كيلومتري
                    شد كه از سمت شمال به طرف آنها ميآمدند.

                    خلبان كه ميدانست با نزديك شدن ميگها احتمال هدف قرار گرفتن هواپيماي آسيب ديده 100 درصد است، با گردشي به سمت شمال
                    به جنگ با چهار فروند هواپيماي دشمن رفت.

                    خلبان هواپيماي ديگر ميدانست كه جنگيدن با چهار فروند هواپيماي دشمن آن هم با يك فروند كار آساني نيست. پس بلافاصله او نيز به سمت
                    هواپيماهاي دشمن گردش كرده و موفق به قفل راداري روي يكي از ميگها شده و يك تير موشك به سمت آن شليك كرد. ليدر ميگها كه متوجه
                    اين موضوع شد، بلافاصله دستور داد جنگندهها از هم جدا بشوند. متأسفانه موشك به خطا رفت و در 3 كيلومتري يكي از ميگها منفجر شد.
                    جنگ بر روي آسمان شروع شده بود؛ دو هواپيماي ايراني با چهار هواپيماي عراقي.

                    فانتوم هدف قرار ميگيرد، ميگ منهدم ميشود


                    در جلو خود قرار دهد. او آماده شليك به سمت ميگ بود كه ميگ دوم درست پشت سرش قرار گرفت و دو تير موشك R-13 به سمت او شليك كرد.
                    موشك اول به خطا رفت، ولي موشك دوم درست به موتور برخورد كرد. ولي معجزهاي رخ داده بود؛ موشك با برخورد به دهانه موتور منفجر نشد؛
                    فقط بر اثر ضربهاي كه وارد كرده بود، قسمت پس سوز را از بين برده، با دم انتهايي برخورد كرده و به دهانه يكي از موتورها آسيب رسانده بود.

                    در لحظه برخورد، هواپيما تكان شديدي خورد و خلبان متوجه برخورد موشك شده بود. با توجه به اينكه موشك منفجر نشده بود، هواپيما ميتوانست
                    به پرواز خود ادامه دهد، ولي به دليل آسيب ديدن دم، ديگر قادر به رزمايش (مانور) براي تعقيب و گريز نبود و هر آن با يك حركت نادرست،
                    احتمال كنده شدن دم ميرفت.


                    خلبان فانتوم ديگر، در همين اثنا درست پشت سر ميگ قرار ميگيرد. خلبان عراقي غافل از پشتسر خود، ميخواست بداند چه بلايي سر فانتوم
                    ايراني آورده كه يك تير موشك حرارتي به سمت او شليك ميشود. موشك با رفتن به داخل اگزوز موتور عمل ميكند و ميگ عراقي در دَم در هوا منفجر ميشود.


                    به نظر ميرسيد خطر تا حدودي از بين رفته. ليدر از خلبان فانتوم ديگر ميخواهد تا به كنار او آمده و خسارت وارده را برآورد كند، ولي ميگها نمي خواستند بدون شكار بروند.

                    خلبان فانتوم به شدت آسيب ميبيند، ميگ دوم هم هدف قرار ميگيرد.

                    ناگهان يك ميگ ديگر اقدام به برش مسير فانتوم فرمانده ميكند و با گردش به سمت چپ، هواپيماي ليدر را توسط توپ 23 ميليمتري جنگنده
                    خود هدف قرار ميدهد. تيرها از دماغه شروع به برخورد ميكنند تا اينكه با شيشه طلقي كابين عقب برخورد كرده و پنجره را منهدم ميكنند.
                    خلبان از ناحيه دست و پاي سمت چپ به شدت آسيب ميبيند. قسمتي از رادار جنگنده، سامانه واپايش (كنترل) آتش و سامانه ارتباط راديويي از كار ميافتد.
                    همچينين سامانه تهويه جنگنده به طور كامل از كار ميافتد.


                    خسارت بسيار بالا بود. اكثر سامانهها از كار افتاده و جنگنده به سختي به پرواز ادامه ميداد. در اين زمان فانتوم آسيب ديده كه بر روي پايگاه، هدف
                    پدافند قرار گرفته بود نيز از مرز گذشته و خود را براي فرود اضطراري آماده ميكرد.


                    خلبان فانتوم ديگر بلافاصله به سمت ميگ گردش و اقدام به رهگيري آن ميكند و در فاصله كمي از فانتوم آسيب ديده موفق به رهگيري و هدف
                    قرار دادن ميگ ميشود. او بلافاصله گردش كرده و به سمت هواپيماي فرمانده باز ميگردد.


                    اف 14ها آماده شكار ميشوند


                    در اين هنگام شكاريهاي اف 14 نيز وارد معركه شده بودند كه رادار مرزي عراق به ميگها خبر ورود اف 14ها را ميدهد.
                    خلبانان عراقي كه ميدانستند در سه روز گذشته دستكم 15 فروند از هواپيماهاي آنها توسط اف 14ها هدف قرار گرفتهاند، پا به فرار ميگذارند.
                    فانتوم آسيب ديده با همراهي فانتوم ديگر موفق به عبور از مرز شده و به سمت پايگاه حركت كند. با نزديك شدن به پايگاه، رادار اعلام ميكند
                    كه به پايگاه حمله هوايي شده. درنگ جايز نبود؛ نه فانتوم آسيب ديده قادر به پرواز بيشتر بود و نه سوختي باقي مانده بود.


                    فرود اضطراري در قصرشيرين و ثبت يك حماسه

                    جنگندهها گردش كرده و ناگزير در باند كمكي قصرشيرين فرود ميآيند. شهر قصرشيرين و فرودگاه كمكي زير آتش شديد توپخانه عراق بود.
                    بلافاصله بعد از فرود هواپيماها، براي مصون ماندن از ديد گشتيهاي عراقي، به داخل آشيانه برده ميشوند. با آرام شدن اوضاع، خلبان بالگرد
                    جهت انتقال خلبانان به منطقه اعزام ميشود كه خلبان آسيب ديده به بيمارستان منتقل شده و بقيه به پايگاه عزيمت ميكنند.


                    در حمله موفق به پايگاههاي تموز و التقدم دستكم نُه فروند هواپيماي جنگنده و بمبافكن عراقي بر روي زمين منهدم ميشوند.
                    اكثر آشيانههاي موجود در اين دو پايگاه از بين رفته و يا خسارتهاي زيادي ميبينند. مخزن بزرگ سوخت پايگاه التقدم بهطور كامل منهدم ميشود
                    و همچنين باند فرودگاه التقدم نيز كاملاً منهدم و غير قابل استفاده ميشود.

                    با حمله به اين دو پايگاه، حجم حملات بمبافكنهاي عراقي به طور مشخصي كاهش يافته و برگ زرين ديگري به
                    افتخارات نيروي هوايي و خلبانان تيزپرواز آن اضافه ميشود.



                    منبع :
                    www.military.ir
                    آخرین ویرایش توسط Captain Nemo؛ 2012/02/26, 08:54.
                    یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                    دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                    شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                    مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                    نظر

                    • Captain Nemo
                      مدیر
                      • Dec 2010
                      • 2934

                      #655
                      رفیقان یک به یک رفتند....






                      از راست تصویر شهید محمد رستمی و از چپ تصویر شهید بیژن فعلی



                      عکس در سال 1354 (پایگاه وحدتی دزفول)گرفته شده.
                      یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                      دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                      شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                      مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                      نظر

                      • ناهید
                        عضو فعال
                        • Dec 2010
                        • 1419

                        #656
                        در اصل توسط CAPTAIN NEMO پست شده است View Post
                        خداحافظ ننه علي




                        «ننه علي» مادر شهيدي است كه حدود 20 سال در كنار مزار فرزندش، عشق را زندگي كرد و روزها را به شب رساند؛
                        بيقراري توام با صبوري «ننه علي» او را به اسطوره مادران شهيد تبديل كرد. اين روزها او در بستر بيماري روزگار ميگذراند
                        به هيچ كلامي و درخواستي تا صبح امروز سوم اسفند ماه كه خبر رسيد: «چشم ننه علي به جمال فرزند شهيدش روشن شد»

                        امروز قرار بود قصه زندگي «ننه علي» را بشنويم اما باز هم دير رسيديم. ننهعلي زودتر از ما رسيد؛ خبر آمد پركشيده پيش فرزندش؛
                        پس به ياد «ننه علي»، نامي كه به اسطوره تبديل شد اين قصه را ميخوانيم.




                        .... خبرنگار ايسنا پس از گذر از قطعه 24 شهداء در «بهشت زهرا»ي تهران كه هنوز جاي پا و زانوهاي «ننه علي» برمزار پسرش را
                        به يادگار دارد سراغ اين مادر شهيد رفت. او در خانه دخترش بستري است. اما بريدهي عكسها و گزارشهاي تهيهشده از او در مطبوعات،
                        چسبيده روي تكههاي اتاقك حلبي، زائران قبور شهدا، بخصوص مادران شهيد را به سمت خود جلب ميكند تا سري به اين كلبهي فلزي
                        بزنند و بر مزار شهيدش فاتحه بخوانند و گاهي هم با صداي بلند آهي بكشند و بگويند «كاش ما هم ميتوانستيم سر مزار پسرمان بمانيم.»




                        اولين ديدار ما با ننهعلي به روزهاي گرم تابستان و ماه رمضان برميگردد. ساعت 3 بعد از ظهر آخرين روزهاي مرداد ماه 90، به خانهاش رفتيم
                        تا از حال او با خبر شويم. اولين چيزي كه پيش از واردشدن توجهمان را به خود جلب ميكند، نقاشي چهرهي مادر «شهيد قربانعلي رخشاني مهماندوست»
                        روي ديوار آپارتماني چهار طبقه است كه براي هر كس كه نشاني خانه ننهعلي را ندارد نشاني خوبي است....




                        «ننه علي» يكسال است در بستر بيماري است. نه قادر به تكلم است و نه ميتواند راه برود. تنها دخترش كه از او پرستاري ميكند روايتگر
                        ايثارگري برادر و عاشقي مادر است.




                        «ننه علي» كه در سرما و گرما پاي مزار پسرش روزگار گذرانده، اينك در آستانهي 100سالگي به سر ميبرد، جاي تاولها را كه به خاطر
                        پيادهرويهاي زياد در بين قطعات بهشت زهرا(س) مهمان پاهايش شده ميتوان ديد. 22 سال است كه تنها رفيق «ننهعلي» عكس دردانهاش قربانعلي است.

                        هرچند چشمانش كمسو شده و فراموشي به سراغش آمده، اما چنان به عكس قربانعلي چشم دوخته كه گويي فقط با او سخن ميگويد
                        و او را ميشناسد. اين عاشق با وجود ناتواني، نگاه قدرتمند و پرمعنايي دارد، اغلب در حاليكه بر بسترش خوابيده به قاب عكس قربانعلي مينگرد؛
                        حسرت، دلتنگي براي فرزند شهيدش و آرزوي در آغوش گرفتن او از نگاهش حس ميشود.




                        او مادري است كه 32 سال پيش در قطعه 24 نزديك مزار «شهيد حسين فهميده» اتاقكي كوچك با ديوارهاي فلزي ساخت تا باقي عمرش را در كنار
                        مزار فرزند شهيد و انقلابي اش «قربانعلي رخشاني مهماندوست» بگذراند، نام اصلي ننه علي «ننه فتحاللهي»است كه 20 سال شبها و روزها را
                        در اتاقك فلزي كنار مزار فرزندش به هم رسانده است و امروز به دور از لنز دوربينها كه گاه و بيگاه سراغش ميآيند درخانه دخترش آهنگ سكوت را زمزمه ميكند.


                        واقعا" عشق مادري چه مي كنه .... خدا بيامرزدش
                        وممنون از كاپيتان عزيز بخاطر داشتن اين تاپيك بسيار بسيار عالي
                        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                        نظر

                        • Captain Nemo
                          مدیر
                          • Dec 2010
                          • 2934

                          #657
                          رفیقان یک به یک رفتند ...

                          شهید غفور جدی اردبیلی





                          برگرفته از سایت وزین گنج جنگ
                          یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                          دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                          شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                          مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                          نظر

                          • Captain Nemo
                            مدیر
                            • Dec 2010
                            • 2934

                            #658
                            پیشگامان پرواز در ایران



                            نخستين دانشجويان خلباني




                            به منظور تامين كادر پروازي و نفرات فني مورد نياز براي نگهداري و انجام تعميرات هواپيماهاي خريداري شده و پرواز آنها، لزوم آموزش دانشجويان ايراني
                            در سال 1301 مورد توجه قرار گرفت.

                            به همين منظور نخستين گروه از افسران ايراني كه از رسته هاي مختلف ارتش انتخاب شده بودند در 13 خرداد ماه 1302 جهت آموزش هواپيمايي به
                            كشور فرانسه اعزام گرديدند. در بين اين عده، سرهنگ«احمد نخجوان» نيز حضور داشت كه به منظور تحصيل در رشته هواپيمايي و فرا گرفتن فن
                            خلباني اعزام گرديد و بعدا به عنوان نخستين خلبان ايراني، موفق به طي دوره و دريافت گواهينامه خلباني گرديد.

                            در خرداد سال بعد هم ده نفر محصل ايراني براي آموزش خلباني به روسيه اعزام شدند.

                            آموزش اين دو دسته حدود 2 سال به طول انجاميد و بالاخره از اواخر سال 1304، تدريجا همه آنها پس از اخذ گواهينامه خلباني به كشور مراجعت نمودند
                            و نخستين افسران ايراني بودند كه در سازمان هواپيمايي نظامي ايران مشغول به خدمت شدند و هواپيماهاي خريداري شده را به پرواز در آوردند.

                            از جمله كساني كه به عنوان نخستين دانشجويان ايراني جهت طي دوره خلباني به روسيه اعزام شد، «عيسي خان طيار»(اشتوداخ) بود. وي در جريان
                            گفتگويي، خاطرات خود را از چگونگي اعزام و طي دوره خلباني در روسيه چنين بيان نموده است:

                            «با علاقه مندي و وابستگي هايي كه به كار هواپيمايي پيدا كرده بودم، خبردار شدم كه ارتش مي خواهد 10 نفر محصل براي طي دوره خلباني نظامي
                            به روسيه اعزام كند كه قاعدتا يكي از شرايط، آشنايي به زبان روسي بود. من هم كه قبل از مدرسه متوسطه نظام، در مدرسه ديويزيون قزاق تحصيل
                            مي كردم، به زبان روسي آشنايي كامل داشتم. با اطلاع از ماجرا، بلافاصله به اركان حرب مراجعه نمودم و نام نويسي كردم و در معاينات پزشكي و
                            آزمايش زبان روسي قبول شدم.

                            بايد بگويم، نخستين كسي كه براي طي دوره خلباني به خارج اعزام شد، سرلشكر احمد نخجوان بود كه با درجه سرهنگي به فرانسه رفت و مرحله
                            دوم، ما ده نفر بوديم كه به روسيه اعزام شديم، اما 9 نفر ديگري كه براي اعزام به مدرسه خلباني روسيه قبول شدند، عبارت بودند از نايب اول سوار
                            شرف الدين ميرزا قهرماني، نايب اول مالي فرهاد ميرزا، نايب اول بايندر ملقب به ساعد سلطان،نايب اول پياده علي اكبر امين زاده، نايب دوم پياده
                            محمد باقر خان افشار طوس، نايب دوم قلمي(دفتري) حسين حقي، نايب سوم سوار مهدي قلي ميرزا قهرماني، معين نايب سوم سوار
                            ابراهيم بيات ماكويي و شاگرد سال آخر متوسطه نظام مسعود ديبا.

                            اواخر خرداد ماه 1303 بود كه به وسيله اتومبيل از تهران به بندر انزلي و از آنجا با كشتي به بادكوبه و از بادكوبه به وسيله قطار تا مسكو رفتيم.

                            به محض رسيدن به مسكو و معرفي خودمان به مدرسه خلباني، معاينات دقيق پزشكي مجددا شروع شد و به علاوه با هر يك از ما چندين جلسه
                            پرواز انجام دادند تا عكس العمل هاي ما را در پرواز بفهمند. نتيجه اين كه در مرحله اول، فقط چهار نفرمان براي شروع پرواز پذيرفته شديم كه من بودم
                            و شرف الدين ميرزا قهرماني،مهدي قلي ميرزا قهرماني و علي اكبر امين زاده بودند؛شش نفر بقيه را براي معالجه و طي دوره مكانيكي
                            هواپيمايي به پطروگراد فرستادند.

                            در اثر معاينات دقيق معلوم شده بود كه هر كدام از اين شش نفر نارحتي هاي جسمي به خصوصي دارند مثلا يكي قلبش نارسايي داشته،
                            ديگري كبدش و... و پزشكان اعلام نظر كرده بودند كه بايد مدتي تحت معالجه قرار گيرند و بعد مجددا آزمايش شوند. بنابراين تصميم گرفته
                            شده بود تا براي جلوگيري از اتلاف وقت، در طول مدتي كه تحت معالجه هستند، دوره مكانيكي هواپيما را طي كنند.

                            بعدا چهار نفر يعني: بيات ماكويي- مسعود ديبا- افشار طوس و حسين حقي معالجه شده و به مدرسه خلباني بازگشتند كه البته مدتي
                            بعد از ما چهار نفر اول، دوره خلباني را به پايان رسانيده،به ايران مراجعت كردند.

                            دوره آموزش خلباني ما حدود 18 ماه بود. البته در آن زمان براي گذراندن دوره خلباني در روسيه مدت زمان معيني وجود نداشت و حتي
                            شاگردان مجبور نبودند كه قبل از كسب اجازه پرواز مستقل،يك حداقل ساعات معيني را آموزش پرواز دو فرمانه داشته باشند بلكه فقط
                            به استعداد بستگي داشت. در مدرسه اي كه ما بوديم، متجاوز از سيصد شاگرد خلباني آموزش مي ديدند كه به طور متوسط، ما در رديف
                            شاگردان مستعدي بوديم كه در كمترين مدت، دوره خلباني را طي كرديم.

                            انواع هواپيماهايي كه ما به وسيله آنها پرواز آموزشي انجام مي داديم، همانا«آورو-504»«دي هاويلند 9آ» و«يونكرس-21» بودند.



                            برگرفته از سایت
                            گنج جنگ
                            یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                            دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                            شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                            مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                            نظر

                            • Captain Nemo
                              مدیر
                              • Dec 2010
                              • 2934

                              #659
                              کارخانه مونتاژ هواپیمای جنگنده بمب افکن سوخوی-34





                              دمیتری راگوزین" معاون نخست وزیر روسیه روز 8 فوریه از کارخانه مجتمع هواپیما سازی شهر نووسیبیرسک بنام "چکالوف" که هواپیمای
                              جنگنده بمب افکن "سوخوی ـ 34" در آنجا مونتاژ می شود، بازدید کرد.







                              هواپیمای جنگنده بمب افکن "سوخوی ـ 34" در یکی از بخش های کارخانه مجتمع هواپیما سازی شهر نووسیبیرسک بنام "چکالوف" مونتاژ می شود









                              یکی از بخش های کارخانه مجتمع هواپیما سازی شهر نووسیبیرسک بنام "چکالوف" که هواپیمای " سوخوی سوپرجت ـ 100" و هواپیمای
                              جنگنده بمب افکن "سوخوی ـ 34" در آنجا مونتاژ می شود.









                              منبع :
                              www.military.ir
                              یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                              دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                              شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                              مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                              نظر

                              • Captain Nemo
                                مدیر
                                • Dec 2010
                                • 2934

                                #660
                                - جناب سرگرد موتور سمت راست از کار افتاده....

                                - آره میدونم...

                                - جناب سرگرد اکثر چراغ های هشدار دهنده روشن شدن...

                                - اونم میدونم...تازه سروان هیدرولیک هم نداریم...

                                - جناب سرگرد به پایگاه نمیرسیم بپریم بیرون...

                                - نه، نه... باید سالم بشونیمش... میریم پایگاه...



                                شهید سرلشگر خلبان غفور جدی اردبیلی در یکی از پرواز های برون مرزی توانست جنگنده سرکش فانتوم را که به شدت آسیب دیده بود
                                با مهارت به زمین بنشاند. جنگنده ای که برابر قوانین پروازی دیگر ماندن در آن به صلاح نبود و باید ایجکت میکرد اما او تبصره ای نانوشته داشت به نام غیرت...
                                تبصره ای که بارها از آن استفاده کرد و توانست جنگنده اش را سالم به آشیانه بازگرداند...

                                در وسط عکس زیر خلبان غفور جدی اردبیلی را ملاحظه می فرمایید که در حال استتار فانتومی است که دقایقی پیش آن را به سختی بر زمین نشاند



                                یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                                دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                                شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                                مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                                نظر

                                در حال کار...
                                X