جک بگیم ... بخندیم

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • آمن خادمی
    مدیر
    • Jan 2011
    • 5243

    #211
    غضنفر گاو داری میزنه مامور بهداشت میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : آت اشغال مامور کلی جریمش میکنه. ساله بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : جوجه کباب , پیتزا . باز یارو جریمش میکنه. سال بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟ میگه : والا هر روز صبح بهشون 1000 تومن میدم هر چی دوست دارن بخرن بخورن !‬
    to continue, please follow me on my page

    نظر

    • آمن خادمی
      مدیر
      • Jan 2011
      • 5243

      #212
      جشنواره فیلم بسیج:
      مستند: درجستجوی ساندیس
      *جنجالی: یک ساندیس برای دو نفر
      * ترسناک: ساندیس خور
      * تخیلی: رانی
      عاشقانه: کیک و ساندیس
      * پلیسی: فرار از انبار ساندیس
      \*ماجرا جویی: ساندیس کجاست؟
      * اجتماعی: من بسیجی، ۱۵ تا ساندیس دارم
      * مرموز: دیشب آقا را دیدم با ساندیس
      * انقلابی: تا جون در تن ماست، ساندیس بر لب ماست
      - در شهر خبری هست ؟! بله ساندیس... میدن
      * طنز: ساندیس اجباری‬
      to continue, please follow me on my page

      نظر

      • Moradad
        عضو فعال
        • Mar 2011
        • 355

        #213
        در اصل توسط آمن پست شده است View Post
        جشنواره فیلم بسیج:
        مستند: درجستجوی.........‬
        جاسوسی : بین ساندیسهاش یک " رانی " بود

        نظر

        • Moradad
          عضو فعال
          • Mar 2011
          • 355

          #214
          شوخی بزرگان .

          نظر

          • ناهید
            عضو فعال
            • Dec 2010
            • 1419

            #215
            میری دستشویی عمومی در میزنی میگی: یکم سریع تر.. میگه شمام دستشویی داری..؟
            میگم نـــــــــــــــه، اومدم ببینم شما کم و کسری نداری
            حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
            خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
            خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

            نظر

            • آمن خادمی
              مدیر
              • Jan 2011
              • 5243

              #216
              دو تا آبادنی به هم می رسن
              اولی به دومی میگه....می خوام یه چی برات بگم که محشره
              دومی می گه:خالی بندی نباشه ها...
              اولی میگه:پس ولش کن
              to continue, please follow me on my page

              نظر

              • آمن خادمی
                مدیر
                • Jan 2011
                • 5243

                #217
                در اصل توسط ناهید پست شده است View Post
                میری دستشویی عمومی در میزنی میگی: یکم سریع تر.. میگه شمام دستشویی داری..؟
                میگم نـــــــــــــــه، اومدم ببینم شما کم و کسری نداری

                =))=))=))
                to continue, please follow me on my page

                نظر

                • davood10
                  عضو عادی
                  • May 2011
                  • 68

                  #218
                  به غفنفر میگن چرا جلوی بانک نشستی لنگتو باز کردی میگه اخه شنیدم به بازنشسته ها وام میدن!
                  غضنفر شیلنگ اب و میگیره رو تلویزیون میگه مگه نگفتم اینجا فوتبال بازی نکنید.

                  نظر

                  • davood10
                    عضو عادی
                    • May 2011
                    • 68

                    #219
                    غضنفر تو امریکا میره فست فود میگه i want a hotdog گارسون میگه to go ؟غضنفر میگه نه بیشعور تو نون!

                    نظر

                    • آمن خادمی
                      مدیر
                      • Jan 2011
                      • 5243

                      #220
                      به غضنفر میگن:حج چطور بود؟
                      میگه:شهر تمیز،فضا عالی،هتل ها با کلاس،یه جای زیارتی هم داشت که شلوغ بود....نرفتیم
                      to continue, please follow me on my page

                      نظر

                      • Captain Nemo
                        مدیر
                        • Dec 2010
                        • 2933

                        #221
                        دوستی تعریف میکرد که صبح یک زمستان سرد که برف سنگینی هم آمده بود مجبور شدم
                        به بروجرد بروم...


                        هوا هنوز روشن نشده بود که به پل خرم آباد رسیدم... وسط پل به ناگاه به موتوری
                        که چراغ موتورش هم روشن نبود برخوردم....... به سمت راست گرفتم ، موتوری هم به
                        راست پیچید... چپ، موتوری هم چپ... خلاصه موتوری لیز خورد و به حفاظ پل خورد و
                        خودش از روی موتور پرت شد تو رودخونه...


                        وحشت زده و ترسیده، ماشین رو نگه داشتم و با سرعت رفتم پایین ببینم چه بر سرش
                        اومد ، دیدم گردن بیچاره ۱۸۰ درجه پیچیده... با محاسبات ساده پزشکی، با خودم
                        گفتم حتما زنده نمونده ...


                        مایوس و ناراحت، دستم را گذاشتم رو سرم و از گرفتاری پیش آماده اندوهگین
                        بودم... در همین حال زیر چشمی هم نیگاش میکردم،...


                        باحیرت دیدم چشماش را باز کرد ... گفتم این حقیقت نداره... رو کردم بهش و گفتم
                        سالمی...؟


                        با عصبانیت گفت: " په چونه مثل یابو رانندگی موکونی...؟ "


                        با خودم گفتم این دلنشین ترین فحشی بود که شنیده بودم... گفتم آقا تورو خدا
                        تکون نخور چون گردنت پیچیده....


                        یک دفه بلند شد گفت: شی پیچیده ؟ شی موی تو ؟ هوا سرد بید کاپشنمه از جلو
                        پوشیدم سینم سرما نخوره
                        آخرین ویرایش توسط Captain Nemo؛ 2011/06/30, 00:44.
                        یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
                        دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

                        شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
                        مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

                        نظر

                        • Moradad
                          عضو فعال
                          • Mar 2011
                          • 355

                          #222
                          قدیما لامپا رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت، دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم لامپا رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره! مملکته داریم؟


                          یک دهم پولی رو که واسه جشنهای آزادی خرمشهر خرج میکنن، واسه آبادی خود خرمشهر خرج کرده بودن، الان خرمشهر لاس وگاس شده بود! مملکته داریم؟

                          اعلام کردن احمدینژاد میخواد بره یه طرح آبرسانی افتتاح کنه، همه از ترس سیل فرار کردن! مملکته داریم؟

                          یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه، حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه!! بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون، دوتا بوق واسه حراستیه میزنه!! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم!!! مملکته داریم؟

                          آخوند درس معارفمون امروز میگفت آمریکاییها! یه شبکه زدن به اسم مانتو! هر چی هم میگفتیم حاج آقا اسمش «من و تو» ئه قبول نمیکرد، میگفت خودش انگلیسیش رو دیده مانتوئه... تازه اصرار هم داشت که قصد این شبکه زیر سوال بردن حجاب برتر و ترویج پوشیدن مانتوئه!! مملکته داریم؟

                          زنگ بزنی آب شنگولی بیارن زودتر میرسه تا آمبولانس اورژانس... مملکته داریم؟

                          رفیقم اساماس داده امشب شب لیلةالرغائبه شب آرزوهاست، در آرزوهات ما رو هم فراموش نکن! التماس دعا! واسهش نوشتم تو چی آرزو کردی؟ جواب داده برو بابا من به این خرافات اعتقاد ندارم!!! مملکته داریم؟

                          فینال جام حذفی فوتباله، گاز اشک آور میزنن! مملکته داریم؟

                          ضایع ترین معامله تاریخ: ایران به نیکاراگوئه نفت داده؛ نیکاراگوئه به ایران پشم! مملکته داریم؟

                          تو مترو زده: "امام هرگز به کسی آزاری نمیرساند. وقتی شب ها برای نماز شب از خواب برمیخاست آهسته قدم برمیداشت تا مبادا کسی از خواب بپرد". یه جور میگه انگار ما شبا واسه دستشویی که بلند میشیم ساکسیفون میزنیم! مملکته داریم؟

                          نظر

                          • Moradad
                            عضو فعال
                            • Mar 2011
                            • 355

                            #223
                            از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم, میگه باقی پولتو میخوای؟میگم پـَـ نه پـَـ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!

                            · به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسه رد شدن از فیلترینگ میخوای؟ پـَـ نه پـَـ واسه رد شدن از تنگه ابو غُریب میخوام. هم سنگرام منتظرن!!!

                            · بچه داییم به دنیا اومده .. همه خوشحال و اینا .. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟... پـَـ نه پـَـ میخایم همین جوری ولش کنیم اسمش بشه:... نیو فولدر!!!

                            · دارم با تلفن حرف میزنم. بابام میگه دوست دخترت بود؟ پـَـ نه پـَـ ژاک شیراک بود درمورد مناغشات اخیر خاور میانه نظرمو میخواست!!!!

                            · با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم امبولانس بیاد میگم :پـَـ نه پـَـ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم!!!!

                            · پسر همسایمون تو پارک داشت بریک دنس می کرد یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا میگه ایشون داره میرقصه؟گفتم: پـَـ نه پـَـ شربت خاکشیر خورده می خواد ته نشین نشه!!!!

                            · تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟ پـَـ نه پـَـ اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم!!!!

                            · داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک میخوای؟ میگم پـَـ نه پـَـ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا میمونم مقاومت میکنم بریییید برییییییید!!!!

                            · پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟ پـَـ نه پـَـ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه!!!!

                            · یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین دوستم میگه :معتاده؟ میگم پـَـ نه پـَـ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه!!!

                            · کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم؟؟؟ میگم پـَـ نه پـَـ ده لورو بزن روش!!!!

                            · تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم ، یارو اومده میگه خانوم شما ایرانی هستین؟ پـَـ نه پـَـ انگلیسی هستیم فارسی یاد گرفتیم بتونیم شماعی زاده گوش بدیم!!

                            · رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!! پـَـ نه پـَـ سه راه آذری ، دربست...!!!!

                            · اهنگ اندی تو ماشین گذاشتیم دوستم میگه اندیه ؟ پـَـ نه پـَـ داریوشه، داره خودشه لوس میکنه بخندیم!!!!

                            · با کلی عشق و علاقه به 1 بنده خدا گفتم I love you میگه با منی منم گفتم پـَـ نه پـَـ با pmc ام اومدم تو از کف دستم عکس بگیری!!!

                            نظر

                            • samin
                              عضو عادی
                              • Jan 2011
                              • 130

                              #224
                              در اصل توسط ناهید پست شده است View Post
                              میری دستشویی عمومی در میزنی میگی: یکم سریع تر.. میگه شمام دستشویی داری..؟
                              میگم نـــــــــــــــه، اومدم ببینم شما کم و کسری نداری
                              :-&
                              به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x

                              نظر

                              • samin
                                عضو عادی
                                • Jan 2011
                                • 130

                                #225
                                طرف صبح از خواب پا میشه به زنش میگه: خانوم دوتا تخم مرغ بپز من میرم بالا پشت بوم این آنتنو درست کنم. میره بالا پشتبوم پاش لیز میخوره میُفته پایین. وسط راه که داشته می افتاده داد میزنه: خانوم یکی بپز ... یکی بپز



                                طرف رو داشتن به جرم قتل زنش محاكمه می كردن . دادستان می گه : سنگدل ؟! تو وقتی داشتی زنت رو می كشتی، ندای وجدانت رو نشنیدی ؟! طرف می گه : نه والله ! بس كه این زنیكه جیغ و داد می كرد مگه می ذاشت ما چیزی بشنویم؟


                                می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟
                                چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته ...!!؟
                                اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟


                                ميره كلانتري ميگه: طوطي من گم شده
                                ميگن: خب ما چيكار كنيم؟
                                ميگه: هيچي فقط اومدم بگم فحشي كه به بعضیا ميده نظر شخصي خودشه!


                                میگن: چرا با شلوار ورزشی اومدی مسجد؟
                                میگه: آخه مسابقه قرآن دارم!


                                به یارو ميگن اون كدوم پيغمبر بود كه يه مشت پرنده و حيوون رو جمع كرد و برد تو كشتي
                                طرف يه كم فكر ميكنه و ميگه حضرت يوگي عليه السلام



                                طرف ميره خواستگاری، بابای عروس بهش ميگه : اون گلی که زدی به يقت خارش اذيتت نمي کنه؟ ترکه ميگه : خارش که نه، ولی گلدونش که تو شلوارمه خیلی اذیتم می کنه!



                                یارو میره از یه آخوند ميپرسه با كفش هم ميشه نماز خوند؟ آخونده ميگه نه برادر، نميشه. تركه ميگه ولي من خوندم! ديدي دروغ گفتي؟!


                                طرف داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری؟
                                میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم
                                بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد؟
                                میگن الان چرا دنده عقب می یای؟
                                میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم!!


                                یارو یه روز سرد زمستون می بینه که یه اسب از دهنش داره بخار در می یاد میره جلوتر و میگه: جل الخالق! پس اون اسب بخار اسب بخاری که می گن اینه



                                یکی میره چلو کبابی، گارسون میاد میگه:چی میخورین؟ طرف میگه:یه پرس چلو کباب.
                                گارسونه میگه:با کمال میل
                                میگه:نه! با سماغ و دوغ!




                                حیف نون زنگ می زنه به مخابرات می گه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه می شه لطف کنید از اون طرف یه کم
                                بکشیدش!...


                                حیف نون از همسرش می پرسه: از ازدواج با من مثل سگ پشیمونی یا مثل خر کیف می کنی؟



                                از حیف نون می پرسن این شعر از کیه؟ "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز"
                                می گه نمی دونم یه راهنمایی بکنید...
                                می گن اسم شاعر توی خود شعر هست.
                                می گه: آهان فهمیدم، جواد نکونام!



                                اولی: بگو ببینم، اگه توی خیابون یه نفر یه حیوانی رو گرفته و داره می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این
                                کار چی می گن؟
                                دومی: حس برادری!



                                یه روز کاغذ می خوره تو سر حیف نون. حیف نون جا در جا می میره!
                                کاغذ رو بر می دارن نگاه می کنند، می بینن توش نوشته: "دو تا آجر"!



                                آقای دست و دلباز بعد از بیست سال می ره مغازه کفش فروشی می گه: "ما باز هم مزاحم شدیم!"


                                حیف نون هنوز در گیره که چرا خواهرش دو تا برادر داره، خودش یکی!



                                حیف نون تو اتوبوس کبریت می خواسته، به بغل دستیش می گه:
                                - اسمت چیه؟
                                - همایون.
                                - به به، شغلت چیه؟
                                - زنبوردار.
                                - به به، کجا می ری؟
                                - اهواز.
                                - عجب جایی! کبریت داری؟
                                - نه.
                                - نه و نکمه! با اون اسمت، مردک پشه باز، تو این گرما سگ می ره اهواز که تو می رى؟




                                یه آقایی می ره هارد بخره می گه هارد 320 گیگابایت می خوام. حیف نون هارد 160گیگا بایت واسش میاره. آقاهه می گه: گفتم 320 گیگابایت!
                                حیف نون می گه ناراحت نشو، جنسش خوبه جا باز می کنه.



                                حیف نون خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد می خواد!




                                به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی.
                                بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه: وای! چقدر یک!



                                حیف نون قهرمان شنا می شه، ازش می پرسند: از کجا شروع کردی؟ می گه: از زمین خاکی!



                                گدا: آقا تو رو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم.
                                یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم.
                                گدا: نه نخواستم، امروز واسه هزار تومن تا حالا شیش بار ناهار خوردم!



                                یه روز سه تا دیوونه رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه:
                                سبز - آبى - قرمز
                                ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من رقص نورم!
                                به جهان خرم از انم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست:x

                                نظر

                                در حال کار...
                                X