جک بگیم ... بخندیم

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • سقراط
    عضو عادی
    • Nov 2010
    • 159

    #61
    روزای عزاداری بود و طایفه غضنفر و صفدر با هم تو یه مجلس داشتن عزاداری میکردن.

    مداح برا اینکه مجلسو گرم بکنه میگه حالا یه چند دقیقه لامپ ها رو خاموش بکنید که میخوام ببرمتون کربلا

    هنوز دو دقیقه از خاموش شدن لامپها نگذشته بود که مداحه میبینه طایفه صفدر داره تو تاریکی دنبال کفشاشون میگردن.

    مداحه میگه دارین کجا میرین؟ طایفه صفدر هم میگن مگه خودت نگفتی می خوای ببریمون کربلا.

    مداح هاج و واج میپرسه پس طایفه غضنفر کجان؟

    صفدر میگه باب اونا از ما جلو تر رفتن نشستن تو اتوبوس!!!
    <<جرات دانستن داشته باشيم>>:امانوئل كانت
    << كسي كه در زندگي چرايي دارد با هرچگونگي كنار ميايد>>:فردريش نيچه
    روياهاي كوچك نداشته باشيد، چون آنها قدرت حركت دادن قلب انسان را ندارند(يوهان ولفگانگ فان گوته)

    نظر

    • Moradad
      عضو فعال
      • Mar 2011
      • 355

      #62
      درسي از استاد بزرگ سينما

      مي گويند آلفرد هيچكاك، استاد بزرگ سينما و متخصص هنر ترساندن مردم، در حال رانندگي در جاده هاي سوئيس بود كه ناگهان از پنجره ماشين به بيرون اشاره كرد و گفت: "اين ترسناك ترين منظره ايست كه تا حالا ديده ام" و امتداد اشاره او، كشيشي بود كه دست بر شانه پسرك خردسالي نهاده بود و با او صحبت مي كرد. هيچكاك از پنجره ماشين به بيرون خم شد و فرياد زد: "فرار كن پسر جان! زندگي ات را نجات بده!". ...

      نظر

      • Moradad
        عضو فعال
        • Mar 2011
        • 355

        #63

        وقتی کسی ناراحتت می کنه 42 تا ماهیچه استفاده میشه تا اخم کنی! اما فقط 4 تا ماهیچه لازمه که دستت رو دراز کنی و بزنی پسِ کلش


        ;)

        نظر

        • Moradad
          عضو فعال
          • Mar 2011
          • 355

          #64
          دانشجويي پس از اينكه در درس منطق نمره نياورد به استادش گفت :استاد شما واقعا چيزي در مورد موضوع اين درس ميدانيد ؟
          استاد جواب داد : بله حتما در غير اينصورت نميتوانستم يك استاد باشم
          دانشجو ادامه داد :بسيار خوب من مايلم از شما يك سوال بپرسم اگر جواب صحيح داديد من نمره ام را قبول ميكنم در غير اينصورت ا شما ميخواهم به من نمره كامل اين درس را بدهيد .
          استاد قبول كرد ودانشجو پرسيد : آن چيست كه قانوني است ولي منطقي نيست ، منطقي است ولي قانوني نيست و نه قانوني است و نه منطقي ؟
          استاد پس از تامل طولاني نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به دانشجو بدهد .
          بعد از مدتي استاد با شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسيد و شاگرد بلافاصله جواب داد :
          استاد شما63 سال داريد و با يك خانم 30 ساله ازدواج كرده ايد كه البته قانوني است ولي منطقي نيست .
          همسر شما يك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقي است ولي قانوني نيست و اين حقيقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل داديد در صورتيكه بايد آن درس را رد ميشد نه قانوني است و نه منطقي

          نظر

          • آمن خادمی
            مدیر
            • Jan 2011
            • 5243

            #65
            دروغ سنج

            یک نفر می میرد و به جهان آخرت می رود.. در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود. از یکی از فرشتگان می پرسد “این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟” فرشته پاسخ می دهد :”این ساعت ها ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد یک دروغ بگو ید عقربه ی ساعت یک درجه جلوتر میرود” مرد گفت :”چه جالب آن ساعت کیه؟!” فرشته پاسخ داد :”مادر ترزا او حتی یک دروغ هم نگفته بنابراین ساعتش اصلاٌ حرکت نکرده است وای باور کردنی نیست . خوب آن ساعت کیه؟” فرشته پاسخ داد :”ساعت آبراهام لینکلن(رئیس جمهور سابق آمر یکا) عقربه اش دوبار تکان خورد! خیلی جالبه راستی ساعت احمدی نژاد کجاست ؟ فرشته پاسخ داد : آن در اتاق کار سرپرست فرشتگان است و از آن به عنوان پنکه سقفی استفاده می کنند
            to continue, please follow me on my page

            نظر

            • shade
              عضو عادی
              • Apr 2011
              • 52

              #66
              غضنفر رفت کتابخونه یه کتاب رو تا آخر خو اند و به کتابدار گفت : این کتاب خیلی شخصیت توشه ولی محتوی نداره
              کتابدار گفت : اقا اون دفتر تلفنه . بذار سر جاش لطفا !!!
              آخرین ویرایش توسط shade؛ 2011/05/09, 00:32.

              نظر

              • آمن خادمی
                مدیر
                • Jan 2011
                • 5243

                #67
                غضنفر رو به جرم دزدی می برن دادگاه
                قاضی بهش میگه تو خجالت نمی کشی الان دفعه چهارم که آوردنت اینجا
                غضنفر میگه:تو چی خجالت نمی کشی که هر روز اینجایی
                :d
                to continue, please follow me on my page

                نظر

                • Moradad
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 355

                  #68
                  طبق آمار مخابرات اصفهان 90% اس ام اس های ایام محرم شهروندان اصفهانی شامل این متن بوده:

                  دادا کوجا شام میدن؟

                  نظر

                  • Moradad
                    عضو فعال
                    • Mar 2011
                    • 355

                    #69
                    غضنفر با لباس تو رودخونه شنا میکرده؛ میگن :چیکار میکنی؟ میگه : لباسامو میشورم ... میگن : ماشین لباسشویی تو خونه ندارین؟
                    میگه : داریم؛ ولی وقتی میرم اون تو؛ سرم گیج میره

                    نظر

                    • Moradad
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 355

                      #70
                      مخصوص برای آقایان مجرد ( مثل خودم ;) )

                      در يكي از كلاس هاي دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاريابي به دانشجويان خود بود...

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، به اين ميگن بازاريابي مستقيم

                      شما در يك مهماني به همراه دوستانتون، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله يكي از دوستاتون ميره پيش دختره ،به شما اشاره مي كنه و مي گه : " اون پسر ثروتمنديه ، باهاش ازدواج كن" ، به اين مي گن تبليغات

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و شماره تلفنش رو مي گيرين ، فردا باهاش تماس مي گيرين و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، به اين ميگن بازاريابي تلفني

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله كراواتتون رو مرتب مي كنين و ميرين پيشش ، اون رو به يك نوشيدني دعوت مي كنيين ، وقتي كيفش مي افته براش از روي زمين بلند مي كنين ، در آخر هم براش درب ماشين رو باز مي كنين و اون رو به يك سواري كوتاه دعوت مي كنين و ميگين : " در هر حال ،من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج مي كني؟ " ، به اين ميگن روابط عمومي

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين كه داره به سمت شما مياد و ميگه : "شما پسر ثروتمندي هستي ، با من ازدواج مي كني؟" ، به اين مي گن شناسايي علامت تجاري شما توسط مشتري

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، بلافاصله اون هم يك سيلي جانانه نثار شما مي كنه ، به اين ميگن پس زدگي توسط مشتري

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفي مي كنه ، به اين مي گن شكاف بين عرضه و تقاضا

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين كه حرفي بزنين ، شخص ديگه اي پيدا مي شه و به دختره ميگه : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" به اين ميگن از بين رفتن سهم توسط رقبا

                      شما در يك مهماني ، يك دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين كه بگين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج كن" ، همسرتون پيداش ميشه ، به اين ميگن منع ورود به بازار

                      نظر

                      • Moradad
                        عضو فعال
                        • Mar 2011
                        • 355

                        #71
                        از غضنفر میپرسن : به نظر تو گاو بهتر است یا گوسفند ؟

                        غضنفر میگه : خوب معلومه گاااب

                        میپرسن چرا میگه :

                        غضنفر هم میگه : گاب وقتی میخواد از خیابان رد بشه ، اینور نگاه میکنه ، اونورو نگاه میکنه بعد از خیابان رد میشه
                        میپرسن گوسفند چی؟

                        غضنفر هم میگه : نه بابا گوسفند سرشو میندازه پایین مثه گاب از خیابان رد میشه ......
                        آخرین ویرایش توسط Moradad؛ 2011/05/09, 14:44.

                        نظر

                        • Moradad
                          عضو فعال
                          • Mar 2011
                          • 355

                          #72
                          اصفهانیه یه بطری آب معدنی میخره یه کمی ازش میخوره ، به زنش میگه : زن یوخوده آب بیار بریزیم توش خیلی غلیظس!!!

                          نظر

                          • Moradad
                            عضو فعال
                            • Mar 2011
                            • 355

                            #73
                            دعای غضنفری : آرزو دارم خدا کنه این سالها به حق پنج تن الهی آمین !!!

                            نظر

                            • Moradad
                              عضو فعال
                              • Mar 2011
                              • 355

                              #74
                              در راستای اسلامی کردن نام شهرها ، نام شهر سوسنگرد به فاطمه توپول تغییر یافت

                              >:d<

                              نظر

                              • آمن خادمی
                                مدیر
                                • Jan 2011
                                • 5243

                                #75
                                برای اصفهانیه مهمون میاد
                                اصفهانیه میگه:مرغ داریم می خواین بگم براتون تخم بزاره
                                :d
                                to continue, please follow me on my page

                                نظر

                                در حال کار...
                                X