دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • mhjboursy
    ستاره‌دار (۱۳)
    • Jul 2013
    • 18270

    #496
    پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر *** آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
    هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر *** رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
    مولوی
    آخرین ویرایش توسط mhjboursy؛ 2020/03/20, 19:55.
    «محمد حسین» هستم.
    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

    نظر

    • roya123
      ستاره‌دار(3)
      • Apr 2014
      • 5587

      #497
      پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

      در اصل توسط mhjboursy پست شده است View Post
      هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر *** آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم
      هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر *** رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر
      مولوی
      چقدر قشنگ گفته.
      ولی به فکر فرو رفتم.
      الان اولین روز ساله و من از صبح تا حالا مشغول نوشتن اهدافم و برنامه ریزی واسه رسیدن به اهدافم هستم.
      و البته فک کنم تا دو روز دیگه هم گیرم.
      در مورد بعضی مسائل دنبال راه حلم و دارم راه حل ها رو مینویسم.
      راه حل که نه. هر آنچه که خودم لازمه و در توانم هست انجام بدم رو می نویسم که انجامشون بدم بلکه به خودم کمک کرده باشم. اما این شعر هم آرومم کرد و هم من و گیج کرد.
      اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
      شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

      نظر

      • sooroosh1315
        ستاره‌دار (۲)
        • Oct 2019
        • 5358

        #498
        پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

        نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

        که بسی گلُ بدمد باز و تو در گلِ باشی

        من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

        که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

        چنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولی

        وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

        در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

        حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

        نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

        گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

        گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

        رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

        حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

        صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
        از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

        نظر

        • رادین1
          عضو فعال
          • Dec 2018
          • 4718

          #499
          پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

          سلام به همه

          روزی روزگاری اربابی بود و رعیتی در بادیه ای !! از قضای روزگار ارباب را همی هدایایی از دور و نزدیک آوردنی!
          روزی کتی برای ارباب هدیه دادند، ارباب از کت بسیار خوشش آمد اما کت به تن ارباب ناسازکار بود. ارباب چاره ای نداشت جز بخشش آن به رعیتش!
          رعیت بینوا از بخشش ارباب بسیار خوشحال شد و سپاس فراوان همی او را کرد!
          اما یک چیزی که رعیت بینوا را می آزرد این بود که ارباب در هر محفلی و هرجایی که رعیت را می دید از کت اهدایی به رعیتش سوال می کرد!!! آیا کت ی که بهت دادم گرم است! آیا فلان مجلس رفتی با کتی که من بهت دادم رفتی! از کتی که من بهت دادم خوشت می آید؟! خلاصه کسی در آن بادیه و ۱۰۰ فرسخ دورتر کسی نمانده بود نداند که کت تن رعیت بینوا ، خلعتی است از جانب ارباب ! تا جایی که رعیت بینوا از گرفتن کت ارباب احساس ندامت همی کرد و روزی هزار بار خود را لعن و نفرین می نمود!/:.rolleyessmileyani
          القصه ، روزی طاقت رعیت تمام شد و کت را از تن دراورد با جفت پا پرید به روی کت!! و آن را لت و پار کرده برای ارباب پس آورد! ارباب که کت را اینگونه دید گفت با کتی که من بهت دادم چه کردی؟!! رعیت گفت پس آوردمش ! دیگر نمی خواهمش ! ترجیح می دهم تا آخر عمرم از سرما بلرزم و کت شما را نپوشم ./.:biggrinsmiley.:/

          نظر

          • sooroosh1315
            ستاره‌دار (۲)
            • Oct 2019
            • 5358

            #500
            پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

            روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست

            در غنچه‌ای هنوز و صدت عندلیب هست

            گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

            چون من در آن دیار هزاران غریب هست

            در عشق خانقاه و خرابات فرق نیست

            هر جا که هست پرتو روی حبیب هست

            آن جا که کار صومعه را جلوه می‌دهند

            ناقوس دیر راهب و نام صلیب هست

            عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد

            ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست

            فریاد حافظ این همه آخر به هرزه نیست

            هم قصه‌ای غریب و حدیثی عجیب هست
            از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

            نظر

            • sooroosh1315
              ستاره‌دار (۲)
              • Oct 2019
              • 5358

              #501
              پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

              سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی

              خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

              دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است

              بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی

              قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز

              ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

              الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور

              پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

              جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست

              ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی

              همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی

              دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی

              در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

              خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

              به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند

              سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
              از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

              نظر

              • sooroosh1315
                ستاره‌دار (۲)
                • Oct 2019
                • 5358

                #502
                پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر

                مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد

                ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی

                مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد

                ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید

                از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد

                گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت

                که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد

                مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود

                چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
                از دی که گذشت هیچ ازو یاد مَکن،فردا که نیامده ست فریاد مَکن،بر نامده و گذشته بنیاد مکن،حالی خوش باش و عمر بر باد مَکن،

                نظر

                • roya123
                  ستاره‌دار(3)
                  • Apr 2014
                  • 5587

                  #503
                  پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                  اگر اشتیاق شما برای موفق شدن بیشتر از ترس شما از شکست خوردن باشد
                  شما حتما موفق خواهید شد. "آلبرت انیشتین"

                  نظر

                  • mhjboursy
                    ستاره‌دار (۱۳)
                    • Jul 2013
                    • 18270

                    #504
                    پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                    در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری
                    تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری


                    اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند
                    ز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشنتری


                    تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند
                    تا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسنتری


                    وقت لطف ای شمع جان مانند مومی نرم و رام
                    وقت ناز از آهن پولاد تو آهنتری


                    چون فلک سرکش مباش ای نازنین کز ناز او
                    نرم گردی چون زمین گر از فلک توسنتری


                    زان برون انداخت جوشن حمزه وقت کارزار
                    کز هزاران حصن و جوشن روح را جوشنتری


                    زان سبب هر خلوتی سوراخ روزن را ببست
                    کز برای روشنی تو خانه را روشنتری


                    «محمد حسین» هستم.
                    امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                    نظر

                    • mhjboursy
                      ستاره‌دار (۱۳)
                      • Jul 2013
                      • 18270

                      #505
                      پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                      در اصل توسط mhjboursy پست شده است View Post
                      اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
                      من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم


                      شعر کامل:
                      با ساقی ساختن...
                      به قول آیت الله بهجت عزیز /:.Heart.:/ : بابا، با خدا بساز کار را درست می‌کند...
                      او هادی است... او کافی است... با خدا بساز کار را درست می‌کند...
                      «محمد حسین» هستم.
                      امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                      نظر

                      • mhjboursy
                        ستاره‌دار (۱۳)
                        • Jul 2013
                        • 18270

                        #506
                        پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                        «محمد حسین» هستم.
                        امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                        نظر

                        • mhjboursy
                          ستاره‌دار (۱۳)
                          • Jul 2013
                          • 18270

                          #507
                          پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                          در اصل توسط mhjboursy پست شده است View Post
                          دو تا «محمد شجاعی» در بین روحانیان هستند که هر دو را خیلی دوست دارم.
                          یکی آیت‌الله محمد شجاعی که اخلاق تدریس می‌کردند و مرحوم شده‌اند... سخنرانی‌های ایشان را زمانی که به سمت محل کار پیاده‌روی می‌کردم (صبح زود و شب‌ها) گوش می‌دادم (با هندزفری). دلم را می‌برد... اصلا من را از این دنیا می‌کند... کلا صحبت‌های اخلاقی در خیلی از موارد این‌گونه است و آدم را متوجه معنویت و آرامش می‌کند... ولی این شخص یک چیز دیگر بود... دمش پاک بود... نفسش حق بود... همچنین که صحبت‌ می‌کردها... دل آدم را می‌برد... به جاهای خوب... چیز خاصی هم نمی‌گفت‌ها... ولی روحش (روحیه‌اش) از پشت میکروفن و ضبط‌صوت و دنیای اینترنت و گوشی من و هندزفری می‌آمد و منتقل می‌شد به آدم...
                          http://shojaee.org/shojaee/

                          یکی دیگر هم استاد محمد شجاعی هستند که تازگی‌ها با ایشان آشنا شدم. پیشتر به اشتباه جور دیگری درباره‌ی ایشان می‌اندیشیدم ولی متوجه شدم انسان بسیار عالی‌ای هستند. هم از دید علم و هم از دید روحیه. دو بخش قوت ایشان یکی آگاه بودن و پرداختن به مسائل روانشناسی است. و دیگری گرفتن نخ تسبیح در دست و یادآوری مداوم آن به دیگران. این‌قدر گل‌اند این آقا که نگو... (نخ تسبیحی هم که ایشان خیلی قشنگ آن را فهمیده‌اند و گرفته‌اند یکی شناخت خویشتن است و دیگری ارتباط با معصوم(ع) که خودشان به معصومین(ع) می‌گویند خانواده‌ی آسمانی)
                          Telegram Client
                          https://www.google.com/search?q=استاد+محمد+شجاعی
                          دارم مجموعه سخنرانی‌های «دشمن‌شناسی» از استاد محمد شجاعی را گوش می‌کنم...
                          فوووووووووق العاده است...
                          خدا خیرش بدهد.
                          /:.Heart.:/
                          «محمد حسین» هستم.
                          امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                          نظر

                          • mhjboursy
                            ستاره‌دار (۱۳)
                            • Jul 2013
                            • 18270

                            #508
                            پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                            اگر تیغ عالم بجنبد زجای - نبرد رگی تا نخواهد خدای


                            در اصل توسط eps پست شده است View Post
                            «محمد حسین» هستم.
                            امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                            نظر

                            • mhjboursy
                              ستاره‌دار (۱۳)
                              • Jul 2013
                              • 18270

                              #509
                              پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                              مولوی در این باره می گوید:
                              گفت موسی را به وحی دل خدا کای گزیده! دوست می دارم ترا
                              گفت: چه خصلت بود ای ذوالکرم موجب آن تا من آن افزون کنم
                              گفت: چون طفلی به پیش والده وقت قهرش دست هم بر وی زده
                              مادرش گر سیلی ای بر وی زند هم به مادر آید و بر وی تند
                              و نیز در جای دیگر درباره فرزند نوح چنین گفته است:
                              کاش چون طفل از حیل غافل بدی تا چو طفلان چنگ در مادر زدی
                              کاشکی او آشنا ناموختی تا طمع در نوح و کشتی دوختی

                              (توضیح: منظور از آشنا در بسیاری از اشعار همان «شنا» است. شنا کردن.)
                              «محمد حسین» هستم.
                              امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                              نظر

                              • mhjboursy
                                ستاره‌دار (۱۳)
                                • Jul 2013
                                • 18270

                                #510
                                پاسخ : دلخوشی‌ها و دلتنگی‌ها (از هر دری، سخنی) ?

                                هیچ برگی در نیفتد از درخت // بی قضا و حکم آن سلطان بخت
                                این قدر بشنو که این کلی کار // می نگردد جز به امر کردگار
                                هین توکل کن ملرزان پا و دست // رزق تو بر تو ز تو عاشق تر است
                                افکن این تدبیر خودرا پیش دوست // گرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست

                                --------------------------------------

                                انبیا در قطع اسباب آمدند // معجزات خویش بر کیوان زدند
                                جمله قرآن هست در قطع سبب // عز درویش و هلاک بولهب
                                از مسبب می رسد هر خیر و شر // نیست ز اسباب و وسائط ای پسر
                                دیده ای خواهم سبب سوراخ کن // تا سبب را بر کند از بیخ و بن

                                --------------------------------------

                                گر زلیخا بست درها هر طرف // یافت یوسف هم ز جنبش منصرف
                                باز شد قفل و در و شد ره پدید // چون توکل کردیوسف، برجهید
                                گرچه رخنه نیست در عالم پدید // خیره یوسف وار می باید جهید
                                تا گشاید قفل و در پیدا شود // سوی بیجایی شما را جا شود
                                «محمد حسین» هستم.
                                امیرالمومنین(ع):برای دنیایت چنان کار کن که گویا همیشه زندگی خواهی کرد و برای آخرتت چنان که گویا فردا خواهی مرد.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X