برای تو می نویسم
تو که بعد ها می آیی
نمی دانم چقدر دور و چقدر نزدیک
می دانم می آیی،با چشمانت روحم را تازه می کنی و به رقص گیسوانت در قلبم عشق می کاری
بین خودمان باشد،به خدا هم نگفتم:
...بدون تو نمی میرم و به بعدی و بعدی ها عشق می ورزم
اما بدان این روز ها که با منی
حتما
دوستت خواهم داشت
تو که بعد ها می آیی
نمی دانم چقدر دور و چقدر نزدیک
می دانم می آیی،با چشمانت روحم را تازه می کنی و به رقص گیسوانت در قلبم عشق می کاری
بین خودمان باشد،به خدا هم نگفتم:
...بدون تو نمی میرم و به بعدی و بعدی ها عشق می ورزم
اما بدان این روز ها که با منی
حتما
دوستت خواهم داشت
نظر