گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • ناهید
    عضو فعال
    • Dec 2010
    • 1419

    #166
    خدایا با توام ، لطفا دوباره دست به آفرینش ِ آدم شو . . .زمین دلتنگ ِ آدمی است !!!!
    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

    نظر

    • ناهید
      عضو فعال
      • Dec 2010
      • 1419

      #167
      صندوق صدقات نیست دل من ...که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای ...
      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

      نظر

      • ناهید
        عضو فعال
        • Dec 2010
        • 1419

        #168
        همه دنیا رو نامردا گرفتن/ وفا رو از همه دنیا گرفتن/خبر پیچیده مجنون رو پلیسا/ پریشب با سه تا لیلا گرفتن.....
        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

        نظر

        • مجيد رادمنش
          مدیر (6)
          • Oct 2010
          • 4902

          #169
          یـــــاد خــــــدا آرامش بخش دلهــــــاست ..... کجایند مردان بی ادعـــــــا

          نظر

          • ناهید
            عضو فعال
            • Dec 2010
            • 1419

            #170
            زندگی باوری میخواهد آنهم از جنس امید که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد یک امید از ته قلب به تو گوید که خدا هست هنوز
            حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
            خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
            خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

            نظر

            • ناهید
              عضو فعال
              • Dec 2010
              • 1419

              #171
              بازی ساده ی بود
              من چشم گذاشتم
              تو....
              گرگ شدی!
              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

              نظر

              • ناهید
                عضو فعال
                • Dec 2010
                • 1419

                #172
                اون یه دونه یوسفی هم که برگشت به کنعان اش.... استثنا بود !
                تو غمت رو بخور...!
                حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                نظر

                • آرتمیس
                  عضو عادی
                  • Aug 2025
                  • 283

                  #173
                  من در عجبم که می فروشان کایشان

                  زین به که میفرشوند چه خواهند خرید؟
                  [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
                  [/COLOR][/SIZE][/B]

                  نظر

                  • ناهید
                    عضو فعال
                    • Dec 2010
                    • 1419

                    #174
                    تو را آرزو نخواهم کرد
                    هيچ وقت
                    تو را زمانی می خواهم
                    که خودت بيايی
                    نه با آرزوی من ...
                    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                    نظر

                    • ناهید
                      عضو فعال
                      • Dec 2010
                      • 1419

                      #175
                      من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
                      پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
                      تنهاییت برای من ……
                      همه بغضها و اشکهایت برای من ..
                      بخند برایم بخند آنقدر بلند
                      ...تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
                      صدای همیشه خوب بودنت را
                      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                      نظر

                      • آمن خادمی
                        مدیر
                        • Jan 2011
                        • 5243

                        #176
                        تو را کشتند
                        و ما را زنده
                        با تو در خاک کردند
                        ما ساکنان قبرهای بی نشانه ایم
                        جنازه ی خود را بر دوش می گیریم
                        و با هر کشته
                        برای خود
                        سوگواری می کنیم
                        to continue, please follow me on my page

                        نظر

                        • آمن خادمی
                          مدیر
                          • Jan 2011
                          • 5243

                          #177
                          عرياني يك شاخه غزل پيرهنم نيست
                          اين وصله ي ناجور تو در حد تنم نيست
                          روحي كه ز افلاك تو بر خاك رسيده
                          در مرده ترين حوصله ي اين بدنم نيست
                          بو ميكشمت طعم علف هرزه ي دنيا
                          در تشنه ترين گشنگي اين دهنم نيست
                          باران تو را سيل به مرداب كشانده
                          فرهادترين حادثه با كوه كنم نيست
                          تدريجي مرگي است به هر جا نرسيده
                          كرباس ترين حاشيه را در كفنم نيست
                          to continue, please follow me on my page

                          نظر

                          • آرتمیس
                            عضو عادی
                            • Aug 2025
                            • 283

                            #178
                            شعر "درویش" از شاعر "مجید طاهری"
                            آه درویش سلام
                            این منم،
                            هان؟!‏
                            نشناسی من را؟!‏
                            من همان طفل پریشان دی اَم
                            خورده بودم به زمین
                            دم دروازه شهر
                            پر ز خاک و عرق شرم زمین خوردن خویش
                            آه،یادت آمد؟!‏
                            گفتی ای دوست، علی گو برخیز!‏
                            آه،درویش ‏
                            دلم می خواهد
                            همچنان زار بگریم چون دی
                            نه ز خار دستم
                            نه ز زخمی شدن پای چپم
                            بلکه اینبار ز زخم دل خویش
                            من زمین خوردم باز
                            نه،درویش هنوز
                            یاد دارم گفتی
                            که نگه کن جلوی پایت را
                            که زمینِ دنیا،پرزسنگ سیه و ناصافیست
                            چه بگویم درویش
                            کاش آن روز به من می گفتی
                            که مواظب باشم
                            دوستان هم گاهی
                            نقش نامرئی سنگان زمین سیه اند
                            و چنانت کوبند
                            که دگر روزن امید به برخواستنت
                            در دلت خواهد مرد
                            آه،درویش کجا؟!‏
                            نا امیدت کردم؟!‏
                            گرچه سخت است ولی
                            تو بیا دستم گیر
                            باز،برگو یاهو
                            تا علی گویم و برخیزم باز
                            من امیدم زنده ست
                            تا تو هستی دل من پاینده ست
                            آه،درویش نرو!!...‏
                            جان فدای قدمت
                            من همان طفل پریشان دی اَم
                            [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
                            [/COLOR][/SIZE][/B]

                            نظر

                            • آرتمیس
                              عضو عادی
                              • Aug 2025
                              • 283

                              #179
                              دوستان این شعر از خواهر عزیزم هست، با تخلص م.آرامش روشن


                              واژه سودایی و محزون دل من
                              ناگهان، در جرسی، واژه ها تابیدند
                              کلک سرمست خیالی پر زد
                              و چلیپای نگاهت به تنم آتش زد
                              جمله ام بال کشید
                              تا شبستان شرر
                              تا قناویز غزل
                              و دل دفتر من سبز ز احساس تو شد
                              آسمانش تاریک
                              قلمم خونش ریخت
                              واژه ها غریدند
                              غصه ها باریدند، در هبوط گل سرخ
                              و تنم تاب تحمل نتوانست کند
                              و نم اشک که از پنجره فکر تبلور میکرد
                              تیه، آغوش تو بود
                              که مرا گم میکرد
                              تو به دارش آویز
                              داری که از سلسله موی تو بود
                              یا خمی که از خم ابروی تو بود
                              تو شرابت سرشار
                              قلمم شاهد بیمار اگر شد، چه دریغ!!


                              [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
                              [/COLOR][/SIZE][/B]

                              نظر

                              • آرتمیس
                                عضو عادی
                                • Aug 2025
                                • 283

                                #180
                                از مجموعه اتل متل... (نقدهای اجتماعی)

                                ....اتل متل تعصب، یواشکی گفته بود
                                قرار ما فردا صبح
                                پشت محاسن پیر یه خاین جوونه!!
                                میخواد که روی تسبیح ش هیچ لکه ای نمونه



                                م. آرامش روشن
                                [B][SIZE="4"][COLOR="magenta"]درصورتیکه کار خرید سهام بدرستی انجام شود تفریبا زمان فروش آن هرگز فرانخواهد رسید:-bd
                                [/COLOR][/SIZE][/B]

                                نظر

                                در حال کار...
                                X