گزیده های شعر و شاعری

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • ناهید
    عضو فعال
    • Dec 2010
    • 1419

    #331
    دلم برای كسی تنگ است كه زیبایی روح را می ستاید ، مهربانی را دوست دارد
    گذشت را می فهمد ، سادگی را زیور می داند ، وفا را گوهر.
    دلم برای كسی تنگ است كه چشمان خیس از اشك را می بوسد
    و با سر انگشت مهربانش آبی آسمان را نشان می دهد

    كسی كه به خاطرم آفتابی می شود !!
    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

    نظر

    • ناهید
      عضو فعال
      • Dec 2010
      • 1419

      #332
      غریــــبه بود...
      آشـــــــنا شد...
      عـــــادت شد...
      عــــــــشق شد...
      هســـــــتی شد...
      روزگـــــــار شد...
      خســـــــــته شد....
      بی وفـــــــــا شد...
      دور شـــــــــــد....
      بیـــــــــگانه شد....
      فراموش نـــــــــــشد
      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

      نظر

      • آمن خادمی
        مدیر
        • Jan 2011
        • 5243

        #333
        منم من ، سنگ تیپا خورده رنجور/ منم دشنام پست آفرینش، نغمه ناجور/ نه از رومم ، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم/... دلتنگم
        to continue, please follow me on my page

        نظر

        • آمن خادمی
          مدیر
          • Jan 2011
          • 5243

          #334
          دانش و خرد، دو چيز مجزا هستند و هيچ ارتباطي با هم ندارند.
          دانش در سرها خانه ميكند و آميخته به ديدگاههاي ديگران است؛
          خرد در اذهان است و از آنِ خود فرد است.....
          to continue, please follow me on my page

          نظر

          • ناهید
            عضو فعال
            • Dec 2010
            • 1419

            #335
            میروم

            این بار

            رفتنم را
            ...
            خوب تماشا کن

            شاید. . . !

            نه

            شایدی وجود ندارد

            دیگر

            هرگز

            آمدنم را به چشم نبینی
            حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
            خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
            خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

            نظر

            • ناهید
              عضو فعال
              • Dec 2010
              • 1419

              #336
              عارفی را پرسیدند: روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به آن بنگرم و هر وقت غمگین هستم به آن نظر کنم ؟؟؟؟؟؟ ... گفت : حک کن , "میگذرد" !
              حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
              خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
              خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

              نظر

              • آمن خادمی
                مدیر
                • Jan 2011
                • 5243

                #337
                به آدم شدنت امیدی نیست بیا با هم خر شویم
                تو راههای سیاه را نشانم بده
                و من خط های سفید را
                آدم نیستم
                حوا هوایی ام کند...
                to continue, please follow me on my page

                نظر

                • آمن خادمی
                  مدیر
                  • Jan 2011
                  • 5243

                  #338
                  گفت: حالت را نمی پرسم چون می دانم خوبی ,
                  عکس هایت همه با لبخند اند !!
                  و نمی دانست
                  عکاس که می گوید سیــــــــــــــب
                  من یادِ حماقتِ آدم می افتم و
                  ...پوزخند می زنم !!!
                  to continue, please follow me on my page

                  نظر

                  • ناهید
                    عضو فعال
                    • Dec 2010
                    • 1419

                    #339
                    اختلاف نداریم
                    کمی جغرافیای ما مختلف است!!
                    قلب من شمال شرقی تنم می تپد
                    قلب تو جنوب مرکزی ات!
                    من دلتنگ ماضی توام که بعید شده
                    .....................تو اسیر حالی،فرقی ندارد ساده یا استمراری
                    فصل مشترکی که نود درجه اختلاف دارد!
                    رویا های تو.....کابوس های من...
                    حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                    خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                    خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                    نظر

                    • ناهید
                      عضو فعال
                      • Dec 2010
                      • 1419

                      #340
                      موهایم را کوتاه کردم
                      وقتی تو رفتی ...
                      تا روزی که بازمی گردی
                      بلندای نبودنت را
                      در من ببینی ...!
                      حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                      خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                      خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                      نظر

                      • ناهید
                        عضو فعال
                        • Dec 2010
                        • 1419

                        #341
                        هرچه بیشتر میخواهمَت
                        دورتر میشوی.
                        برگرد؛
                        قول میدهم
                        دیگر دوستت نداشته باشم
                        حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                        خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                        خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                        نظر

                        • ناهید
                          عضو فعال
                          • Dec 2010
                          • 1419

                          #342
                          افسانه ها را رها کن
                          دوری و دوستی کدام است؟؟
                          فاصله هایند که عشق را می بلعند …
                          تو اگر نباشی……..
                          دیگری جایت را پر میکند!!
                          به همین سادگی.!!!
                          حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                          خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                          خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                          نظر

                          • آمن خادمی
                            مدیر
                            • Jan 2011
                            • 5243

                            #343
                            خداحــــافظ نگو وقتی / هنوز در گیــر چشماتم

                            خداحافــــظ نگو وقتی / تو هرجا باشی هـمراتم

                            تو اون گرمای خــــــورشیدی / که میری رو به خاموشی

                            نمــــی دونی چـــقدر سخـــته / شبه ســـرده فرامــــــوشی

                            شـبی که کـــــوله بــارت رو / میــون گریـــه می بــستی

                            یه احساسی به من می گفت / هنوزم عاشــــقم هســـــتی

                            خداحـــافظ نگـــو وقتی / هـــنوز در گیـــر چشماتم

                            خــــداحافــظ نگو وقتی / تـــا هرجــا باشی همراتم

                            چرا حالــت پریـــشونه / چـــــرا مایوس و دلسردی

                            خداحــافظ نــگو وقتی / هـــنوزم میشـــــه برگردی

                            تو یــادت رفته اون روزا / یکی تنها کــست میشد

                            خداحــــافظ که می گفتی / خـــدا دلواپست می شد
                            to continue, please follow me on my page

                            نظر

                            • آمن خادمی
                              مدیر
                              • Jan 2011
                              • 5243

                              #344
                              شادم تصور می کنی وقتی ندانی/ لبخندهای شادی و غم فرق دارند
                              to continue, please follow me on my page

                              نظر

                              • ناهید
                                عضو فعال
                                • Dec 2010
                                • 1419

                                #345
                                ای خدا غصه نخور ! از تو فراری نشدم ..

                                بعد از آن حادثه در کفر تو جاری نشدم

                                با وجودیکه به حکم تو دلم زخمی شد ...

                                شاکی از اینکه مرا دوست نداری نشدم

                                ابر را چوب همین سادگی اش ویران کرد ...

                                منکه ویران تر از این ابر بهاری نشدم
                                ...
                                ای خدا غصه نخور باز همین می مانم ...

                                من زمین خورده ی این ضربه ی کاری نشدم
                                حضورهیچ کس در زندگی ما اتفاقی نیست !
                                خداوند در هر حضور جادویی نهان کرده برای کمال ما
                                خوشا آن روزی که در یابیم جادوی حضوریکدیگر را

                                نظر

                                در حال کار...
                                X