دلم تنگ است
دلم مي سوزد از باغي كه مي سوزد
نه ديداري، نه بیداری
نه دستي از سر ياري
مرا آشفته مي دارد چنين آشفته بازاري
تمام عمر بستيم و شكستيم
به جز بار پشيماني نبستيم
جواني را سفر كرديم تا مرگ
نفهميديم به دنبال چه هستيم
عجب آشفته بازاريست دنيا
عجب بيهود تكراريست دنيا
چه رنجي از محبت ها كشيديم
برهنه پا به تيغستان دويديم
نگاه آشنا در اين همه چشم
نديديم و نديديم و نديديم
سبكباران ساحل ها نديدند به دوش خستگان باريست دنيا
مرا در اوج حسرت ها رها كرد،عجب يار وفاداريست دنيا!
ميان آنچه بايد باشد و نيست
عجب فرسوده ديواري ست دنيا
عجب خواب پريشاني ست دنيا
عجب يار وفاداريست دنيا!
عجب درياي طوفاني ست دنيا...
دلم مي سوزد از باغي كه مي سوزد
نه ديداري، نه بیداری
نه دستي از سر ياري
مرا آشفته مي دارد چنين آشفته بازاري
تمام عمر بستيم و شكستيم
به جز بار پشيماني نبستيم
جواني را سفر كرديم تا مرگ
نفهميديم به دنبال چه هستيم
عجب آشفته بازاريست دنيا
عجب بيهود تكراريست دنيا
چه رنجي از محبت ها كشيديم
برهنه پا به تيغستان دويديم
نگاه آشنا در اين همه چشم
نديديم و نديديم و نديديم
سبكباران ساحل ها نديدند به دوش خستگان باريست دنيا
مرا در اوج حسرت ها رها كرد،عجب يار وفاداريست دنيا!
ميان آنچه بايد باشد و نيست
عجب فرسوده ديواري ست دنيا
عجب خواب پريشاني ست دنيا
عجب يار وفاداريست دنيا!
عجب درياي طوفاني ست دنيا...
نظر