یک گام فراتر از بازار

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • PASHA
    عضو فعال
    • Mar 2011
    • 1294

    #91
    ببا سهم ازدواج نکن.....

    تعصب بیخودی به سهم نداشته باش.....

    با واقعیات سهم آشنا شو وبعد خرید کن تا مطلب الکی ننویسی که سهم را خوب جلوه دهی.....

    همیشه کالای که فروش نداشته باشد تیلیغ میشه،جنس خوب نیاز به تبلیغ نداره(منظور سهم).....

    اشتباه خودت را در خرید وفروش بپذیر.....

    در گذشته سهم نمان(حسرت نخور)......
    هر روز سهم خوب به قدر کافی هست که به همه اونایی که کاربلدند برسه پس عجله نکن...


    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

    نظر

    • PASHA
      عضو فعال
      • Mar 2011
      • 1294

      #92
      هر روز فرصت خرید وفروش در بورس هست... پس افسوس نخور


      غلبه براحساس= پیروزی در بورس



      اشتباه رابپزیر وعبرت گیر ولی در گذشته نمان ..


      برای خودت منطق خرید داشته باش هرچند غلط باشد....


      اگر منطق غلطی داری آن را شکوفا کن ولی سرکوب نکن....




      سهم خوب همیشه توبورس هست پس عجله نکن


      /007bgm.blogfa.com
      اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

      نظر

      • PASHA
        عضو فعال
        • Mar 2011
        • 1294

        #93
        اسرار معامله در بورس


        . وارن بافت: بخش زیادی از سودهای کلان خود را درست در شرایطی که همه ترسیده و در تصور ویرانی بازار بودند،با حفط آرامش و خریدهای درست، به دست آوردم.


        یک معاملهگر موفق در بورس، باید یاد بگیرد که چگونه با دورههای زیانده خود برخورد کند. اگر یک معاملهگر موفق هستید، ممکن است نیمی از معاملات خود را معاملات زیانده ببینید و اگر یک معاملهگر ناموفقید، امکان دارد با همین نسبت معاملات زیانده داشته باشید.

        تفاوت بین یک معاملهگر موفق و ناموفق این است که حتی اگر هر دو به یک نسبت در معاملات خود متحمل زیان شدهاند، معاملهگر موفق همچنان با انرژی مثبت از نظر مالی و روانی در بازار باقی میماند. این مقاله، مثبت اندیشی را به دو دسته تقسیم کرده است:
        الف ) مالی
        هر شخصی در معامله ممکن است ضرر کند، به هر حال اگر در یک بازه طولانی پیوسته متحمل ضرر میشوید، میتوان نتیجه گرفت که به طور قطع برخی موارد را به اشتباه انجام میدهید. بزرگترین خطاهایی که تا به حال من و دیگر معاملهگران مرتکب شدهایم، شامل موارد زیر است:
        1 - فقدان یک حد زیان (Stop-loss) تعریف شده و مشخص: به مراتب گفتهام که «یک فرد میتواند با پرتاب دارت به سمت یک سری
        سهام و انتخاب تصادفی آنها، سودآوری کسب کند، اگر حد سود (Stop-profit) و حد زیان (Stop-loss) مناسب داشته باشد- اختیار معامله (Option) میتواند این توانایی را تا حد بسیار زیادی افزایش دهد. »
        2 - مبارزه با یک روند (Trend): یک ضربالمثل قدیمی هست که میگوید: «روند دوست شماست. » اکثریت مردم طبق تئوری گلهای، همیشه دنبالهروی یکدیگرند، مردم همیشه به صورت جمعی به یک جهت حرکت میکنند، زیرا دوست دارند که اندیشهها و عقایدشان توسط دیگران تایید شود. مثلا اگر یک نفر بگوید که سهام شرکت الف را دوست دارد، هیچ تناقضی با این که شما نیز بگویید این سهام را دوست دارید، وجود ندارد. وقتی جریان پیوستهای از پول، یک روند را در یک موجودی ایجاد کرده است، یکی از آسانترین راههای کسب سود، همراه شدن با روند است. اما فراموش نکنید که ریسک آن را پوشش (Hedge) دهید تا وقتی که فرش از زیر پای شما کشیده میشود، شما جایی برای نگهداشتن خود در آن مهلکه داشته باشید و از رنج و یاسی که سایرین را در بر خواهد گرفت، مصون باشید.
        3 - حرص و طمع: انجام معاملات برای کسب سود کلان یکشبه و بدون برنامه هیچ مفهومی جز قمار ندارد. اگر برنامه خوب از پیش تعریف شده نداشته باشید به مثابه این است که قمار میکنید. چگونه برنامه درست را تشخیص دهیم؟ آنچه را که قصد انجامش را دارید، به طور واقعی یا در ذهن، به همسر، بهترین دوست یا بدترین دشمن خود بگویید. اگر آنها منطق درستی در گفتههای شما نمیبینند، شما در حال قمار هستید و نمیتوانید به صورت استراتژیک فکر کنید و تصمیم بگیرید.
        4 - تقبل ریسک بیش از حد تحمل: بزرگترین و محتملترین خطای افراد، پذیرش ریسک بالاتر از حد تحمل خود است. بسیاری از افراد در معاملات فقط به فکر پولی هستند که در آن معامله قرار است به دست آورند، بدون اینکه به این مساله توجه کنند که اگر آنها در این معامله شکست بخورند، چه اتفاقی خواهد افتاد. وقتی که آن اتفاق غیر قابل اجتناب میافتد، درد و رنجی سخت آنها را فرا گرفته و وادارشان میکند تا به طور جدی به خروج از بهترین تجارت دنیا فکر کنند. شکست همیشه اتفاق میافتد، کلید موفقیت یافتن یک استراتژی مناسب با روحیات خود است. به علاوه اعمال استراتژیهای مدیریت پول (Money Management) در هر معامله یک مساله حیاتی است.
        5 - معامله با استراتژی غلط: این موضوع هم شبیه بند چهارم است. بند چهارم بیشتر روی ریسکهای بالا در رابطه با حجم قرارداد در هر استراتژی معامله بحث میکند. معامله با استراتژی غلط شاید بزرگترین مسالهای است که گریبانگیر بسیاری از افراد است.
        اگر فکر میکنید که بعد از شکست و زیان نمیتوانید سرزنده و خوشحال در بازار باقی بمانید، شاید بهترین کاری که میتوانید انجام دهید جستوجوی استراتژیهای با ریسک پایین و نوسانات کم است. استراتژیهای یقهای (Collar)، پروانهای (Butterfly)، و تقویمی (Calendar)، استراتژیهایی با ریسک کم و با سود خوب هستند.
        ب) روانی:
        همچنان مثبت باقی بمانید. انسان، انسان است! با تمام روحیات انسانی. یکی از دوستانم میتواند بدون هیچ مشکلی در هر ماه دهمیلیون تومان در معاملات به دست آورد؛ ولی زمانی که یکمیلیون تومان در ماه ضرر ببیند، چنان ناله و زاری میکند که انگار نزدیکان خود را از دست داده است. ولی دوست دیگرم، شخصی است که هیچ کس مانند او نمیشناسم که بهتر از این با زیان برخورد کند. تا به حال کسی با چنین ویژگیهایی ندیدهام، زیرا وقتی او متحمل زیان میشود، روز بعد سر موقع در محل کارش حاضر میشود و معتقد است که در معامله بعدی، برنده واقعی است. این دو معاملهگر، تفاوتهای بسیاری دارند، آنها در یک بازار مشابه فعالیت میکنند و سود و زیان مشابه نصیبشان میشود ولی دیدگاههای متفاوتی نسبت به اتفاقات دارند. کلید موفقیت این است که بدانید چه روحیاتی دارید (با خود رو راست باشید) و مطابق آن معامله کنید. طرز برخورد مایه شرمندگی نیست، نباید وانمود کنیم که خصوصیاتی داریم که اصلا در ما وجود ندارند و این کلید موفقیت در معامله است. دوستانم میدانند که من آدم حساسی هستم، ولی این مهم نیست زیرا شخصیت من اینگونه است و من نمیخواهم طوری رفتار کنم، که نیستم.
        با این حال حتی اگر شما محدودیتهای خود را بشناسید و در حوزه آن در بازار بمانید، هنوز این امکان وجود دارد تا زمانی با بیشترین ناملایمتی از بازار مواجه شوید. مهمترین نکته این است که همچنان مثبت بمانید و دوباره بر این اسب سرکش سوار شوید و با این اندیشه بمانید که «پایان شب سیه سفید است». زیانها هر چند دردناک، ولی پلی هستند برای یادگیری. بسیار شنیدهاید که دو عامل بازار را به حرکت در میآورد: ترس و طمع (fear and greed). چرا این چنین است؟ بازار به صورت ساده، جمع تمام حالات احساسی افراد شرکتکننده است.
        مردم به دو روش یاد میگیرند: جستوجوی لذت و خوشی و دوری گزیدن از درد و رنج؛ وقتی که پولی از دست میدهید و درد و رنجی را تجربه میکنید؛ این یک تجربه یادگیری بالقوه است فرصتی برای در آغوش گرفتن و پذیرفتن این تجربه و نه فرار از آن. بیشتر افراد موفق تلاش میکنند که خود را سرزنده و خوشحال نگهدارند و این شکست را پشت سر بگذارند. با تجربه روبهرو شوید و از آن درس بگیرید و گرنه محکوم به تکرار آن هستید.
        یک روش عالی برای مثبت باقی ماندن این است که فردی مثبت را پیدا کنید که به موضوع مورد نظر شما علاقهمند باشد. مردم حقیر به شما میخندند و شما را به عقب باز میگردانند. مردم والا شما را بالا میبرند و به شما در محکم باقیماندن کمک میکنند. اگر کسی که در مواقع ضرر با او صحبت میکنید، از شما عیبجویی میکند، دیگر در این موارد با او صحبت نکنید و به دنبال شخصی دیگر باشید. وارد گروههای معاملاتی شوید. با مشاور مشورت کنید. با یک دوست صحبت کنید. شخصی را با عقاید مثبت پیدا کنید تا بتواند شما را همچنان با انگیزه نگهدارد. بهترین کتابی که به توصیف رنج ضرر در معامله میپردازد، کتاب «بزرگترین معاملهگر بورس دنیا (World’s Greatest Stock Trader)» نوشته Jesse Livermore است. شما با خواندن این کتاب مطلبی در مورد معاملات بورس یاد نمیگیرید، اما مقداری دلگرمی از کسی که بیش از چندین بار قبل از اینکه 100میلیوندلار در سال 1929 به دست آورد، شکست خورده است، فرا میگیرید. یکی از بهترین زمانهای یادگیری برای من زمانی بود که یک کتابچه از ضررهای معاملاتی خود تهیه کردم. مواردی که در این کتابچه نوشته بودم، نوع معامله، میزان ضرر، دلیل ضرر و سطح ناراحتی از این ضرر(در مقیاس 1 تا 10) بودند. مطلبی که یاد گرفته بودم این بود که بیشترین ناراحتی مربوط به زمانهایی بود که من ضرر را به خودم تحمیل کرده بودم. من معمولا ریسک بالا متقبل میشدم یا از استراتژیهای با ریسک بالا استفاده میکردم. از آن موقع به بعد تصمیم گرفتم که با خود رو راست باشم و معاملاتی که مقیاس ناراحتی آنها 1 تا 4 بود را انتخاب کردم و معاملات بین 5 تا 10 را به کلی از ذهنم خارج ساختم. از اینجا بود که تصمیم گرفتم هر آنچه که در مورد استراتژیهای معاملاتی انتخابی که مورد علاقه من بودند و میتوانستم بهتر به آنها عمل کنم، یاد بگیرم. متاسفانه زمانی که معاملهگری را شروع کردم، مکان خاصی برای یادگیری استراتژیها وجود نداشت. در نتیجه مجبور بودم که آنها را به تنهایی و با سعی و خطا یاد بگیرم که پرهزینهترین و دردناکترین راه یادگیری بود. اگر امکانی برای آموزش استراتژیهای معاملاتی وجود داشت، من حاضر بودم مبلغ یکصدهزاردلار برای آن پرداخت کنم، زیرا این مبلغ همچنان کمتر از آن چیزی است که من برای یادگیری توسط خودم هزینه کردم. هزینه آموزش در واقع هزینه نیست؛ بلکه سرمایهگذاری است. زیرا با این کار هزینه بالاتری برای یادگیری توسط خود خواهید پرداخت. ممکن است شما چندینهزاردلار در معاملات مختلف ضرر کنید و هنوز راه مناسب و درست معامله را پیدا نکنید. آموزش حرفهای در نهایت باصرفهترین راه است و اگر شما به این موضوع باور ندارید، میتوانید از یک جراح بپرسید که برای آموزش خود چه مقدار هزینه کرده است. سپس او را با یک شخص که به یک دانشکده پزشکی ارزانقیمت رفته است، مقایسه کنید. گرچه این شخص در هنگام تحصیل در پرداخت شهریه صرفهجویی کرده است، اکنون احتمالا سوار بر یک اتومبیل نه چندان گرانقیمت است. ولی آن جراح که پانصدهزاردلار برای اخذ مدرک خود ازهاروارد پرداخته است، سوار بر یک رولز رویس است.
        نوشته: اسکات کرامر (وی یکی از موفقترین معاملهگران در دنیا و یکی از بهترین استادان در دورههای آموزشی Option و مباحث اوراق بهادار است.)
        www. Bourse24. ir
        اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

        نظر

        • PASHA
          عضو فعال
          • Mar 2011
          • 1294

          #94
          تا کی ....
          این بورس خیال ندارد بدون تلاطم بماند
          پس ازجریان انحرافی و ماجراهایش
          گیر بحران های اقتصادی در اروپاوجهان افتادیم .
          تا خواستیم یم نفسی تازه کنیم جریان اختلاس پیش آمد وحالا هم جریان اختلاس تموم نشده مسئله ترور سفیر حاکمان پست عربستان پیش آمده است.
          الان بحث انتخابات هم هست که دیروز توسط سیدعلی کلید خورد .مطمئن باشید برای انتخابات روزهای سختی رادر پیش بورس خواهد بود .
          گرانی وبیکاری هرروز درحال افزایش است .
          الان حدود 7 ماه ازسال می گذرد من خودم بااین تورمی که هست می بیتم درخوش بینانه ترین حالت یه به یرخواهم بود .
          من خودم آینده خوبی برای 5 ماه آینده نمی بینم . این را ازواکنش بازار به گزارشات 6 ماهه می توان بهترفهمید .
          تا دوماه آینده به پایان سال میلادی خواهیم رسید .بحرانهای جهانی هم به این زودی ها تمام نخواهندشد .
          معمولا 6 ماه دوم سال ، رونق چندانی دربورس نیست .چه برسد یک انتخابات بسیار پرتنش هم هم درآن باشد .
          بازار بورس دریک حالت تعادلی قرار گرفته است به نظرمن پی به ای ها هم مناسب است .وانتظار رشد آنچنانی برای بورس نمی توان متصوربود.
          البته شرایطی هم هست که می تونه یک تحرکی به بازار بده
          -عرضه های اولیه بخصوص اصل 44 ای
          -رشد قیمتهای جهانی
          -ادامه حمایت دستوری ازبازار برای اینکه نشان بدهند اوضاع اقتصادخوب است .منوط به اینکه احمدی نژاد نخواهد ازبورس برای انتخابات استفاده نکند .
          -افزایش نرخ سودبانکی ویا نرخ ارز تا برخی ازسهامهانفع ببرند .
          واما یک سهامداردراین شرایط چه کارمی تواند بکند :
          -می تواند افق سرمایه گذاری اش رابالاببرد و بلندمدت فکربکند (حداقل یک سال )
          -اگرپیش بینی می کند که قیمتها افت می کنند .منتظرافت قیمتها وخریدبرای نوسانگیری ویااستفاده ارزانتها
          -می تونه ازگین عرضه های اولیه هم استفاده بکند .
          ویا ...

          من خودم دراین مدت سعی خواهم نمود سراغ سهم های ریسکی اصلا نروم . اگرهم خرید بکنم وسرمایه گذاری ام رابادید حضوردر مجامع سال بعد درسهم های پرپتانسیل خواهم خرید .
          مقداری برای نوسان وبقیه را هم نقد خواهم نمود .
          درخرید بسیار احتیاط خواهم نمود . خرید وفروش کردن دراین بازار مانند راه رفتن برروی لبه پرتگاه می ماند که یک اشتباه کوچک بسیارمهلک خواهدبود . پس باید از پولهایمان مراقبت خوبی راانجام بدهیم .
          (تماما نظرشخصی است اگرایرادی می بینید خوشحال می شوم تذکربدهید)
          اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

          نظر

          • سقراط
            عضو عادی
            • Nov 2010
            • 159

            #95
            خب سینگنال خروج کوتاه مدتی که اواخر شهریور در نمودار ها مشاهده شد الان می بینیم کاملا صحیح و به موقع بود و اگر در بازار مانده ایم متحمل زیان 4-5 درصدی شدیم .

            این زیانهای 4-5 درصدی تا حدودی قابل تحمل هست اما مشکلی که وجود دارد ارسال سیگنال خروج میانمدت در امروز هست.

            اگر در کوتاه مدت از عدم توجه به سیگنال خروج زیانهای کمی دیده ایم اما با بی توجهی به سیگنال خروج میانمدت مطمئنا زیانهای دو رقمی خواهیم دید.

            نمی دانم این سیگنالی که امروز صادر شد چقدر قابل اتکا هست .

            از دوستان خواهش دارم به جای بحث در مورد اینکه فلان سهم محشره یا بهمان سهم یه پشیز هم نمی ارزد بیایند و در مورد کلیت بازار همفکری بکنند شاید بتوانیم تصمیم درستی در این وانفسا بگیریم.

            <<جرات دانستن داشته باشيم>>:امانوئل كانت
            << كسي كه در زندگي چرايي دارد با هرچگونگي كنار ميايد>>:فردريش نيچه
            روياهاي كوچك نداشته باشيد، چون آنها قدرت حركت دادن قلب انسان را ندارند(يوهان ولفگانگ فان گوته)

            نظر

            • PASHA
              عضو فعال
              • Mar 2011
              • 1294

              #96
              روانشناسی معامله

              مطالب مهمی هست که در باب روانشناسی معامله باید در مورد آن صحبت کرد تا بتوانیم شروع خوبی داشته باشیم.

              مسئله اصلی به تفاوت میان خرید و فروش مربوط میشود. ما انسانها اساسا موجودات امیدواری هستیم و همین امیدواری است که باعث رسیدن ما به اهداف مان میشود. هیچ کس شکست خورده نیست تا وقتی که دست از تلاش بر نداشته است. این جمله گویای اهمیت امیدواری است.

              سرمایه گذاری را فرض کنید که بعد تعطیلات آخر هفته که احتمالا خیلی هم خوش گذشته، صبح شنبه را با امیدواری بیدار میشود. گویا قرار است این هفته با همه هفته های گذشته تفاوت داشته باشد. آرامشی که از استراحت آخر هفته بدست آمده به او نشاط میدهد تا با امیدواری بیشتری به کار و معیشت خود و خانواده اش فکر کند.



              هنگامی که در تالار بورس خبر خوشی در مورد سهامی میرسد یا برای آن صف خرید در حال شکل گرفتن است. او قبل از خریدن سهام، پولی که بعد از فروش آن سهم در آینده بدست خواهد آورد را در ذهن میشمارد و با امیدواری کامل سفارش خرید میدهد.

              شاید چند روزی هم اوضاع خوب باشد اما ناگهان بحرانی جدید در بازار پرتلاطم بورس آغاز میشود. برای سهامی که تازه خریده است صف فروش در حال شکل گرفتن است و همه میخواهند زودتر از دیگری بفروشند. سرمایه گذار نگون بخت ما نیز نمیخواهد از دیگران عقب بیفتد. اما سودی که قرار بود با آن برای همسرش یا فرزندانش چیزی بخرد چی؟ باید آن را فراموش کند؟ آیا این قدرت را دارد یا نه؟

              ما که نمیدانیم فروختن آن سهم واقعا درست است یا نه... چون ممکن است این بحران بزودی پایان یابد. شاید هم معامله گر ما سهام را در سقف خریده و قرار نیست به این زودی دوباره روند صعودی داشته باشد. این که بفروشد یا نه به تحلیل شرایط توسط خود معامله گر مربوط میشود اما آنچه که مسلم است، این است که همیشه فروختن از خریدن به مراتب مشکل تر است، خصوصا اگر قرار باشد با امید و آرزوهایمان بجنگیم. تنها راه حل این مشکل این است که تحلیل گر خوبی شوید تا بتوانید بگویید شرایط بد ماندنی است یا رفتنی... آنگاه دیگر نباید دودل شوید و کاری را که درست است انجام دهید. اما قبل از اینکه تحلیل گر مجربی شوید این را هم گوش کنید. میخواهم برایتان داستان جالبی را تعریف کنم که از زبان یکی از بزرگان بورسهای جهان نقل شده (مختصری از کتاب چرا می بریم؟ چرا می بازیم؟):

              هنگامی که پسرک کوچکی بود، در همسایگی مردی زندگی میکرد که بوقلمون شکار میکرد. مرد شکارچی هر روز دامی برای بوقلمون ها پهن میکرد و به انتظار می نشست روزی پسرک را نیز با خود به شکار برد. هر دو در جایی کمین کرده بودند و به دام ساده ای که متشکل از یک سبد بزرگ، چوب و طناب بود خیره شدند. ناگهان دوازده بوقلمون با هم وارد سبد شدند، سبدی که با تکه چوبی مهار شده بود تا بوقلمون ها به زیر سبد بروند. هنگامی که بوقلمون ها در زیر سبد مشغول دانه خوردن بودند. قبل از کشیدن طناب توسط مرد شکارچی، یکی از بوقلمون ها از زیر سبد بیرون آمد. مرد شکارچی دودل شد. او که توانسته بود یک بار دوازده بوقلمون را به دام بیاندازد، به یازده تا راضی نبود. در حالی که هر روز با صرف وقت بسیار یک یا حداکثر دو بوقلمون شکار میکرد. وقتی 2 – 3 بوقملون دیگر نیز بیرون آمدند، شکارچی دیوانه شد. احتمالا حالا به یازده تا راضی بود. عاقبت همه بوقلمون ها با شکمی سیر از زیر سبد بیرون آمدند و آن کسی که شب گرسنه خوابید شکارچی بود. چون نتوانسته بود خود را کنترل کند.

              مثال این اتفاق در بازار بورس نیز به مراتب اتفاق می افتد. جمله معروفی وجود دارد که میگوید: وقتی سود دور از انتظاری در بورس بدست آوردی آن را بردار و فرار کن...

              به نقل از سایت .boursbazan.com
              آخرین ویرایش توسط PASHA؛ 2011/10/15, 21:51.
              اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

              نظر

              • حامد
                عضو فعال
                • Feb 2011
                • 1490

                #97
                در اصل توسط PASHA پست شده است View Post
                ببا سهم ازدواج نکن.....

                تعصب بیخودی به سهم نداشته باش.....

                با واقعیات سهم آشنا شو وبعد خرید کن تا مطلب الکی ننویسی که سهم را خوب جلوه دهی.....

                همیشه کالای که فروش نداشته باشد تیلیغ میشه،جنس خوب نیاز به تبلیغ نداره(منظور سهم).....

                اشتباه خودت را در خرید وفروش بپذیر.....

                در گذشته سهم نمان(حسرت نخور)......
                هر روز سهم خوب به قدر کافی هست که به همه اونایی که کاربلدند برسه پس عجله نکن...


                http://007bgm.blogfa.com
                خواستم بگم اولين مطالبي رو كه دوست دارم دراين سايت بخونم مطالب شماست نيگاهتون ببازار منوياد فرشاد ميندازه بهرحال ميپسندم ولذت ميبرم موفق باشيدپاشاي عزيز
                زنجیر عادت سبک تر از آن است که حس شود،
                اما رفته رفته سنگین شود که پاره نتوان کرد،

                نظر

                • PASHA
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 1294

                  #98
                  در اصل توسط حامد پست شده است View Post
                  خواستم بگم اولين مطالبي رو كه دوست دارم دراين سايت بخونم مطالب شماست نيگاهتون ببازار منوياد فرشاد ميندازه بهرحال ميپسندم ولذت ميبرم موفق باشيدپاشاي عزيز
                  شما به بنده لطف داریدوبنده راچوب کاری می کنید. من ازشما متشکرم .من هم از مطالب شما استفاده می کنم .
                  ازاینکه می بینم این مطالب کپی برداری شده موردتوجه واستفاده شما قرار گرفته ، باعث خوشحالی وافتخاربنده می باشد .
                  امیدوارم بتونم فردمفیدی باشم .
                  اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                  نظر

                  • PASHA
                    عضو فعال
                    • Mar 2011
                    • 1294

                    #99
                    8 توصیه مهم برای موفقیت بلند مدت در بازار سرمایه

                    در کنار تحلیل تکنیکال تصمیم گیری درست در شرایط مختلف بسیار حائز اهمیت است . لازم دیدم نکاتی شاید تکراری ولی مهم را به خوانندگان یادآوری کنم .

                    با وجود اینكه هیچ قاعده مشخصی برای خرید و فروش بازار سهام وجود ندارد، ولی قواعد خاصی وجود دارد كه قابل رد كردن نیست.

                    در این مقاله، چند قاعده عمومی كه میتواند به سرمایهگذاران درك بهتری از شرایط بازار با دید بلند مدت بدهد مرور میشود.
                    توجه داشته باشید كه این توصیهها بسیار عمومی هستند و هر كدام نسبت به شرایط ممكن است كاربردهای متفاوتی داشته باشند ولی هر كدام از توصیهها دارای مفاهیم پایهای هستند كه میتوانند شما را به یك سرمایهگذار آگاه تبدیل كند.


                    1- فروش سهام زیانده و نگهداری سهام سودده:
                    معمولا سرمایهگذاران سهامی كه افزایش قیمت پیدا میكنند میفروشند ولی سهامی كه با كاهش قیمت مواجه شدهاند را به امید بالا رفتن قیمت نگهداری میكنند. اگر سرمایهگذار زمان صحیح برای فروش سهامی كه با كاهش قیمت مواجه شدهاند را تشخیص ندهد ممكن است كه سهام پس از مدتی كاملا بیارزش شود. البته نگهداری سهام ارزشمند و فروش سهام كمارزش از نظر تئوریك ایده جالبی است ولی در عمل مشكل است.
                    اگر سیاست شما برای سبد سهام فروش سهام پس از یك میزان افزایش مشخص (به عنوان مثال 2 برابر) باشد ممكن است هرگز در بازار سهام موفق نباشید. توصیه میشود سهامی كه آینده خوبی دارند را به واسطه سیاستهای غلط شخصی دست كم نگیرید.
                    اگر شما درك خوبی از پتانسیل سرمایهگذاری خود دارید ممكن است سیاستهای غلط شما باعث محدودكردن سود شما شود.
                    در مورد سهامی كه با كاهش قیمت مواجه میشوند واقعبین باشید و در عین حال پتانسیلهای سهم را نیز در نظر بگیرید.
                    مهم این است كه اگر در تشخیص سهامی كه انتظار آینده خوب برای آن را داشتهاید، دچار اشتباه شدهاید واقعبین باشید.
                    از فروش سهام زیانده نترسید زیرا ممكن است برای جبران ضرر زمان را از دست بدهید.
                    در هر صورت مهم این است كه شركتها را با توجه به امكانات و توانمندیهایشان ارزیابی كنید.
                    فقط به خاطر داشته باشید كه اجازه ندهید ترس بازده شما را محدود كند یا باعث زیان بیشتر شود.


                    2- شایعات بازار را جدی نگیرید:
                    شایعات موجود در بازار را جدی نگیرید حتی اگر از طرف دوست شما و یا شخص مطلع در بازار باشد زیرا هیچكس نمیتواند پیشبینی درستی از آینده یك سهم داشته باشد.
                    زمانی كه شما سهمی را برای خرید انتخاب میكنید مهم این است كه دلیل انجام این كار را بدانید. تحقیق كنید و شركت مورد نظر را ارزیابی كنید. تكیه بر شایعات دیگران به نوعی شبیه قمار است پیش از تصمیم به خرید ممكن است در برخی موارد تكیه بر صحبتهای دیگران سودده باشد ولی این عمل شما را از تبدیل شدن به یك سرمایهگذار مطلع باز میدارد و این آگاهی تنها رمز موفقیت درازمدت است.


                    3- با نوسانات جزئی دلسرد نشوید:
                    در بند 1 اهمیت تشخیص به موقع سودآوری سهام بیان شد. به عنوان یك سرمایهگذار با دید بلندمدت، نگران تغییرات قیمت در كوتاه مدت نباشید.
                    به خاطر داشته باشید كه به جای نگرانی نسبت به نوسانات اجتنابناپذیر در كوتاه مدت به سرمایهگذاری خود مطمئن باشید.
                    یك سری از سرمایهگذاران از نوسانات روزانه سهم به دنبال سود هستند ولی سود بلندمدت وابسته به تغییرات دیگری در بازار است كه ممكن است چند ماه به طول بینجامد. پس دید خود را برروی نظرات و تحقیقات خود متمركز كنید.


                    4- روی نسبت P/E تاكید نكنید:
                    سرمایه گذاران معمولاً اهمیت زیادی برای نسبت P/E قایل هستند. با وجود اینكه این نسبت ابزار مهمی در بازار است ولی اتكای تنها بر روی این متغیر برای خرید یا فروش خطرناك است. این نسبت باید در تركیب با شاخصهای دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین نسبت پایین P/E نشانگر ارزش بیشتر سهم نیست همان طور كه نسبت بالا نشانگر پایینتر بودن ارزش واقعی سهام نمیباشد.


                    5- به دام سهام ارزان قیمت نیافتید:
                    ممكن است برخی تصور كنند كه سهم ارزان قیمت زیان كمتری دارند. در حقیقت سهام ارزان قیمت بسیار ریسكی تر از سهام با قیمت بالا هستند.


                    6-انتخاب یك استراتژی مشخص و تمركز روی آن:
                    فراد مختلف روشهای مختلفی برای خرید یا فروش سهام در بازار بر میگزینند. روشهای مختلفی برای موفقیت در بازار وجود دارد و روش هیچ كس بر بر دیگران ارجحیت ندارد سرمایهگذاری كه روش مشخصی برای خرید سهام نداشته باشد ممكن است در بلندمدت با زیان مواجه شود.


                    7-آیندهنگر باشید:
                    سختترین بخش سرمایهگذاری در بازار سهام این است كه سرمایهگذار تصمیماتی را اتخاذ میكند كه نتایج آن در آینده مشخص می شود نكته ای كه باید مدنظر داشت این است كه با وجود استفاده از اطلاعات گذشته برای تصمیمگیری، آینده همه چیز را مشخص میكند. اگر پس از اینكه سهام یك شركت با رشد قیمت مواجه شد این سوال را از خود بپرسید كه آیا این سهم میتواند بالاتر رود این سوال شما را گمراه میكند. درحالیكه سرمایهگذار باید با بررسی وضعیت شركت نسبت به خرید آن اقدام كند.


                    8-دید بلند مدت داشته باشید:
                    سودهای كوتاه مدت اغلب باعث گمراهی سرمایهگذاران جدید می شود و داشتن دید بلندمدت برای یك سرمایهگذار ضروری است.
                    این بدان معنی نیست كه خرید و فروش سهام منجر به كسب سود نمیشود ولی همانطور كه قبلا اشاره شد سرمایهگذاری در بازار سهام و مبادله در بازار سهام روشهای متفاوتی برای كسب سود هستند. مبادله نیاز به ریسك پذیری بالا دارد. در نظر داشته باشید كه این مبادلات نیاز به منابع مالی، دانش و ریسكپذیری بالا دارد.

                    نتیجهگیری: در این مقاله توصیههایی برای سهامداران با دید مدت ارائه شد. در نظر داشته باشید كه در همه موارد فوق استثناهایی وجود دارد. ممكن است یك سرمایهگذار با توجه به شرایط در جهت عكس برخی از موارد فوق عمل كند ولی امید این است كه توصیه های فوق در تصمیمگیری سرمایهگذاران در بازار سهام مفید باشد.

                    به نقل از سایت .boursbazan.com
                    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                    نظر

                    • ناشناس
                      کاربر ویژه بورسی
                      • Jul 2025
                      • 1050

                      #100
                      بکارگرفتن سیستمی سازگار با شما

                      هر معاملهگر موفق، سرمایهگذار، مدیر سرمایه و هر فرد دیگری سیستمی در اختیار دارد که کاملاً با آن سازگاری دارد. بعضی از آنها بلندمدت، برخی دیگر مکانیکی، برخی نیز حسی میباشند. سیستم به نوبه خود عامل مهمی نیست. پس چه سیستمی است؟ آیا سیستمی است که با شخصیت بینظیر آنها سازگاری دارد؟
                      سیستم چندان اهمیتی ندارد. من در مورد سرمایهگذاران ارزشمندی شنیدهام ( وارن بافت) که میلیونها ناگفته از بازار سهام را به دیگران یادآور شدهاند. من درباره معاملهگران روزانهای شنیدهام که سالانه 2 میلیون دلار کسب سود کردهاند. همگی آنها در چه چیز مشترک میباشند؟ همانگونه که شما مشاهده میکنید آن یک سیستم نیست ولی آنها شیوه معاملاتی را دنبال میکنند که همگی آنها با آن خوشحال و خشنود میباشند. آنها در رویاهای خود به شیوه معامله دیگری فکر نمی کنند. هیچ فردی نیز به آنها این شیوه معاملاتی را آموزش نداده است.
                      بسیاری از معاملهگران سعی می کنند از معاملات روزانه استفاده کنند. ولی آن شیوه معاملاتی مناسب هر فردی نیست. برای آن که معاملهگر روزانه موفقی باشید، باید طی روز روند صعودی و نزولی کوتاه مدت بازار را بشناسید. با نرخهایی که همزمان با هم و هر ساعت اعلام میشوند در تماس باشید. بله، معاملهگران بسیاری هستند که بواسطه معاملات روزانه درآمدهای بسیار خوبی دارند. ولی بسیاری از معاملهگران ظرف چند ماه سرمایه خود را از دست دادهاند و هنوز متوجه نشدهاند که آیا معاملات روزانه مناسب آنها هست یا خیر.
                      برای برخی از معاملهگران خرید یک سهام و نگاه داشتن آن برای مدت یک سال به منظور دوبرابر شدن قیمت آن رنج آور است. سرمایهگذاری بلندمدت با انجام تلاش بسیار اندک، سودهای جالب توجهی عایدتان میکند که البته شما باید صبور بوده و طبق اصول مشخص سودهای خود را به حد کمال برسانید که استفاده از این متود به هیچ وجه شما را موفق نخواهد کرد.
                      گویی شما یک حرفه را انتخاب کردهاید. بخاطر می آورم چندی پیش کتابی را مطالعه میکردم که در مورد بهترین مدیران سرمایه بود و یکی از ویژگیهایی که نویسنده بر آن تاکید میکرد عشق آنها به انتخاب چنین حرفههایی بود. اکثر آنها اذعان میکردند که نمیتوانند باور کنند به چیزی که عاشق آن بودهاند دست یافتهاند. در معامله کردن هیچ تفاوتی نمیکند. اگر شما با سیستمی معامله میکنید که دوست دارید معامله کنید، شما یک تریدر ممتاز و برجسته خواهید بود. شما هرگز نمی توانید آن شیوه معامله را تغییر دهید و سودی که شما کسب میکنید، همان شکر و تخم مرغ روی کیک است.

                      چگونه میتوانید از سیستمی استفاده کنید که شما نسبت به آن خشنود هستید؟ پیش از هرچیز برای نیل به اهداف خود تدبیری بیندیشید.

                      اینها را از خود سوال کنید:
                      - سود سالیانهای که خواهان کسب آن هستم چه مقدار است؟
                      - آیا تمایل دارم که تمام وقت ترید کنم یا به صورت نیمه وقت یا تمام زمانها؟
                      - آیا می توانم استرس معاملات روزانه و معاملات کوتاه مدت را مدیریت کنم؟
                      - آیا برای انجام معاملات بلندمدت صبر و تحمل کافی دارم؟
                      - چه نوع شخصیتی دارم؟ آیا عملکردهای متعددی باید داشته باشم. آیا باید تمام وقت در حال تصمیم گیری باشم؟
                      - چه نوع کتابهایی درخصوص معامله کردن مطالعه کردهام و کدام یک از معاملهگران برجسته را بیشتر تحسین کرده و به چه دلیل؟ آیا میتوانید شیوه معاملاتی آنها را به سهولت کپی کنید؟

                      هرآنجه که انجام میدهید ادامه دهید ولی اگر معاملات روزانه را دنبال نکردهاید در مورد یک تریدر روزانه مطالعه نکرده و از او تقلید نکنید. تلاش کنید به دنبال شیوهای باشید که با آن احساس آرامش و راحتی می کنید و هدف شما بکارگیری این شیوه معاملاتی و تبدیل شدن به بهترین تریدر جهان میباشد.

                      من دوست دارم تا سهمی به ارزش 30 دلار خریده و آن را 9 ماه بعد به قیمت 130 دلار بفروشم. مطمئن باشید که این امر همیشگی نبوده و همیشه اتفاق نمیفتد. و تنها یک یا دو بار در سال روی خواهد داد. من بسیار صبور هستم. نه تنها زمانی که در حال معامله هستم بلکه حتی هنگامی که برای ماهها معامله کنم. اگر شرایط برای من مهیا نباشد، معامله نخواهم کرد. ایدههایی وجود دارد که مبتنی بر آنست که طی روز لحظاتی را صرف کرده و نمودارها را چک کرد و بقیه زمانها نیز به خود من تعلق دارد تا بتوانم مطالعه کرده و بنویسم. از نظر من لازمه کسب سود بالا، حرکت و تکاپویی بزرگ است نه نوسانات و تغییر و تحولات شخصی.

                      این شیوه معامله مناسب هر فردی نیست اما نکته مهم آنست که پس از سالها سعی و خطا سیستمی را کشف کردهام که کاملاً مناسب من بوده و هدف من تبدیل شدن به بهترین تریدر جهان میباشد. شما نیز باید همین کار را انجام دهید. اگر با یک سیستم در حال معامله هستید که مناسب شما و درخور شما نیست، شما نخواهید توانست نه اطمینان و نه نتایج خوبی بدست بیاورید و در نتیجه سود زیادی هم نخواهید کرد. اگر تریدر تازه کار و جدیدی هستید یا این که چندان موفق نبودهاید، به شما پیشنهاد می کنیم که از خود سوال کنید: چه نوع معاملاتی درخور و شایسته شخصیت من میباشد. یا میتوانید مبنا و پایه و اساس مستحکمی برای خود ایجاد کنید بدین نحو که سیستم معاملاتی شما بسیار قدرتمند بوده و بازده آن مرهون گذشت زمان است. یا اینکه مبنای شما ضعیف بوده و سیستم تجاری شما هم راستا با سوددهی شما از بین خواهد رفت.

                      این چیزی است که اکثر معاملهگران به اشتباه دنباله رو آن میباشند. آنها هیچ ایدهای از اینکه چه نوع شیوه معاملاتی شایسته و مناسب حال آنهاست ندارند. آخرین و جدیدترین نرم افزار را خریداری کرده یا این که به راهنمایی استادان جدید گوش میکنند و امیدوارند که بتوانند نتایج معاملات خود را تغییر دهند. اکثر معاملهگران هرگز نمیدانند معاملات موفق چه نوع معاملاتی است چراکه اکثر معاملات 6 ماه به طول خواهد انجامید. من معتقدم که هر معاملهای با عمر بیش از 2 سال در بازار احتمالاً یکی از انواع معاملات نادر خواهد بود:

                      برنده بازار سهام. چرا؟ زیرا پس از دو سال آنها شروع به گسترش یک سری قوانین مناسب خود می کنند. آنها شروع به معامله می کنند به نحوی که کاملاً مناسب حال آنها بوده و با آن احساس راحتی و آرامش میکنند. متاسفانه ضمن تعجیل برای کسب سود بسیار، اکثر معاملهگران پیش از متضرر شدن یا از دست دادن سودشان تجربه دو ساله نیز ندارند.
                      هیچ کاری برای انسان سخت تر از فکر کردن نیست. منتسب به آلبرت اینشتین

                      نظر

                      • PASHA
                        عضو فعال
                        • Mar 2011
                        • 1294

                        #101
                        از اشتباهات خود درس بگیریم

                        اگر بخواهید به کسی دوچرخه سواری یاد دهید، آیا به او کتابی میدهید تا مطالعه کند؟ او را به سخنرانی میبرید که در آن توضیحاتی درباره دوچرخهسواری و حفظ تعادل، چرخش، شروع به حرکت، توقف و غیره را بشنود؟ یا اینکه او را روی یک دوچرخه مینشانید و کمی هل میدهید و اجازه میدهید چندین بار زمین بخورد تا خودش یاد بگیرد؟


                        «تفاوت اصلی میان خردمند و نادان در این است که خردمند از اشتباهات خود درس میگیرد در حالی که نادان هرگز از اشتباهات خود درس نمیگیرد.»


                        «بشر بیشترین درسها را از اشتباهات خود میگیرد، نه از موفقیت هایش.»
                        «ارتکاب خطا طبیعی است، اما ارتکاب دوباره همان خطا به شخصیت فرد مربوط میشود.»
                        این عبارتهای پرمعنا و كلیدی از ثروتمندان سرشناس جهان است كه در بخشی از كتاب كاربردی 23 اصل موفقیت وارن بافت نوشته شده است. اگر بخواهید به کسی دوچرخهسواری یاد دهید، آیا به او کتابی میدهید تا مطالعه کند؟ او را به سخنرانی میبرید که در آن توضیحاتی درباره دوچرخه سواری و حفظ تعادل، چرخش، شروع به حرکت، توقف و غیره را بشنود؟ یا اینکه او را روی یک دوچرخه مینشانید و کمی هل میدهید و اجازه میدهید چندین بار زمین بخورد تا خودش یاد بگیرد؟

                        نظریه بافت درباره پذیرش اشتباهات

                        میدانید که یاد گرفتن دوچرخه سواری از طریق کتاب و سخنرانی بسیار مضحک است. با تمام توضیحات موجود در عالم نیز، دوچرخه سواری را باید همانگونه که من و فرزندانم فرا گرفتیم، یاد بگیرید؛ با مرتکب شدن خطاهای بسیار که گاهی اوقات دردناک نیز هستند. بافت میپرسد: «آیا میتوانید به یک ماهی بگویید که راه رفتن روی زمین چه حسی دارد؟ سپری کردن یک روز بر روی زمین بهتر از هزار سال صحبت کردن درباره آن است.» به عبارت دیگر، ما به گونهای برنامهریزی شدهایم که از اشتباهات خود درس بگیریم. اما آنچه میآموزیم به واکنش های ما بستگی دارد. اگر کودکی دست خود را روی اجاق داغی بگذارد، یاد خواهد گرفت که دیگر این کار را نکند. اما یادگیری خودکار او ممکن است به این صورت باشد: «هرگز دست خود را روی هیچ اجاقی نگذار.» او ابتدا باید اشتباه خود را تحلیل کند تا بتواند تشخیص دهد که اشکالی ندارد دستش را روی اجاق سرد بگذارد.
                        سپس او به مدرسه میرود و در مورد اشتباهاتش در آنجا چه میآموزد؟ در بسیاری از مدارس به خاطر اشتباهاتش تنبیه میشود. بنابراین متوجه میشود مرتکب اشتباه شدن، غلط است و اگر اشتباه کنی فردی شکست خورده هستی. پس از فارغ التحصیلی که این رفتار در وجودش نهادینه شد، در هنگام ارتکاب خطا که در دنیای واقعی اجتناب ناپذیر است، واکنش او چه خواهد بود؟ تکذیب و فرار. او مشاور سرمایه گذاری خود را به خاطر توصیه کردن فلان سهام یا بازار را به خاطر رکودش سرزنش خواهد کرد. یا عمل خود را توجیه خواهد کرد: «من از قوانین پیروی کردم، تقصیر من نبود!» درست مثل کودکی که فریاد میزند «تو مرا مجبور به انجام این کار کردی!» آخرین کاری که او با این نوع آموزش انجام خواهد داد، این است که نسبت به اشتباهاتش بیطرف بماند و از آن درس بگیرد. به اینترتیب این اشتباه را دوباره تکرار خواهد کرد و این اجتنابناپذیر است. هنگامی که سرمایهگذار خبره مرتکب اشتباه میشود، واکنشی بسیار متفاوت دارد. نخست اشتباهش را میپذیرد و برای خنثی کردن اثر آن سریعا اقدام میکند. او میتواند چنین کاری را انجام دهد، چون مسوولیت کامل کارهایش و عواقب آنها را پذیرفته است.نه بافت و نه شوارتز هیچگونه وسواس عاطفی در مورد پذیرفتن اشتباهات خود ندارند. در واقع آنها هر دو صادق بودن در مورد اشتباهاتشان را خط مشی خود قرار دادهاند. بافت معتقد است: «مدیری که دیگران را در جمع به درستی هدایت نمیکند، به تدریج خود را در خلوت گمراه میکند.» به نظر بافت اگر میخواهید با خودتان صادق باشید، ضروری است که اشتباهات خود را بپذیرید.

                        شوارتز نیز در این باره بسیار صریح است. او میگوید: «در نظر دیگران، اشتباه کردن نوعی شرمندگی محسوب میشود، اما برای من تشخیص اشتباهات خود باعث غرور است. وقتی بدانیم بروز نقص، از خصوصیات انسان است، دیگر اشتباه کردن باعث شرمندگی نیست و شرمندگی تنها در ناتوانی اصلاح اشتباهمان است.»
                        هنگامی که سرمایه گذار خبره ذهن خود را از سرمایهگذاری ناموفق آزاد میسازد، قادر خواهد بود به تحلیل اشتباهات بپردازد. همیشه تمام او اول به دنبال آن است که این اشتباه را تکرار نکند، پس باید بداند اشتباه چه بوده و دلیل وقوع آن چه بوده است. دوم اینکه او میداند با خطاهای کمتر میتواند سیستم خود را تقویت کرده و عملکرد خود را بهبود بخشد. سوم اینکه او میداند كه واقعیت بهترین معلم و اشتباهات بهترین درسها برای اوست. او برای فراگیری این دروس کنجکاو است.
                        در سال 1962، شوارتز اشتباهی کرد که او را به مرز نابودی کشاند، البته بعدها مشخص شد که قویترین تجربه آموزنده او بوده است. او یک فرصت آربیتراژ در مورد سهام یكی از شركتها یافته بود. این شرکت در حال انتشار نوع خاصی از سهام بود که در حدود یک سال بعد به سهام عادی تبدیل میشد. این سهام با كاهش قیمت قابل توجهی نسبت به سهام عادی معامله میشد. بنابراین شوارتز این نوع سهام خاص را خرید و اقدام به فروش استقراضی سهام عادی همان شركت کرد تا از این تفاوت قیمت سود كند. البته در این شرایط فرض شوارتز این بود كه قیمت سهام عادی كاهش و قیمت سهام خاص افزایش مییابد. او متوجه شد که اگر چنین اتفاقی رخ ندهد، در این حوزه با مشکل روبه رو خواهد شد. اما ارزش سهام مزبور افزایش بسیار زیادی یافت و از آن بدتر، قیمت سهام نوع خاصی كه خریداری كرده بود افزایش نیافت. اما مشکل شوارتز كمی پیچیده تر از آن كه به نظر میرسید بود. او در این رابطه میگوید «من از برادرم پول قرض کردم و در خطر نابودی کامل بودم.» این پولی بود که برادرش ـ که در آن زمان به تازگی تجارت خود را آغاز کرده بود ـ استطاعت از دست دادن آن را نداشت.
                        وقتی وضعیت معاملات در جهت خلاف خواستههای شوارتز حرکت کرد، او عقبنشینی نکرد بلکه ادامه داد و برای حفظ موقعیتش پول بیشتری را صرف فروش استقراضی نمود. او فعالیت خود را بیش از توان مالیاش گسترش داده بود و فاقد استراتژی مشخصی برای خروج از بحران در زمان حركت معكوس بازار بود. او برای احتمال بروز خطا از سوی خود آمادگی نداشت.بعد از مدتی که اوضاع آرام شد، شوارتز سرمایه خود را مجددا به دست آورد، اما اثر عاطفی این تجربه سخت ماندگار بود. او میگوید «از نظر روانشناختی این تجربه بسیار مهم بود.» این نخستین تجربه شكست عمده مالی او بود و باعث شد تمام روش خود را در برابر بازار مورد بازنگری قرار دهد. بدون شك میتوان بسیاری از مولفههای یك سیستم سرمایهگذاری که شوارتز را به سرمایهگذاری خبره تبدیل کرد را در درس گرفتن از اشتباهات او در این معامله خاص دنبال كرد.

                        یك اشتباه دو میلیارد دلاری

                        بافت به گونهای منحصر به فرد، هنگامی که اشتباهات خود را تحلیل میکند، این سوال را از خود میپرسد که وضعیت چگونه میتوانست باشد. در سال 1988 او قصد داشت، 30 میلیون سهم «فانی می» را به ارزش تقریبی 350 میلیون دلار خریداری كند.
                        «هنگامی که ما در حدود 7 میلیون سهم خریداری کردیم، قیمتها شروع به افزایش کرد. من با دلسردی خرید را متوقف کردم. در یک حرکت اشتباه، من در مقابل ناخوشایندی خود از واكنش بازار تسلیم شدم و 7 میلیون سهم را فروختم.»
                        در اکتبر 1993 او به مجله فوربز گفت: «من با فروش زودهنگام «فانی می» خود را از دو میلیارد دلار سود محروم کردم. در حقیقت تنها تعداد ناچیزی سهام خریدم و خیلی زود آنها را فروختم. تحلیل این موضوع آسان بود. این کار در حوزه مهارت من بود. و به دلایل واهی احساسی من جا زدم. کاش میتوانستم به شما پاسخ بهتری در مورد علت آن بدهم.»
                        این اشتباهی بود که خود او در جایی مینویسد: «خدا را شکر که آن اشتباه را زمانی که سهام کوکاکولا نیز به همین طریق در زمان خریدمان افزایش ارزش پیدا کرد، تکرار نکردم.»

                        من جدیترین منتقد خودم هستم

                        جورجی شوارتز پا را از تحلیل صرف اشتباهاتش فراتر میگذارد. همانگونه که از کسی که فلسفه و روشش مبتنی بر پذیرش خطاهاست انتظار میرود، شوارتز همه چیز از جمله خودش را با دیدگاهی منتقدانه میبیند. او میگوید: «من جدیترین منتقد خودم هستم.»او همواره به کارمندان خود میگوید: «محک زدن دیدگاه هایتان برای فعالیت در بازارهای مالی ضروری است»، و آنها را ملزم میکند که منتقد نظرات خود باشند و همواره آنها را در برابر نظرات مخالف محک بزنند. او خود نیز از همین روش تبعیت میکند و همیشه به دنبال یافتن هرگونه نقص در تفکر خود است. با این ساختار ذهنی، شوارتز دائما مراقب هر گونه اختلاف میان فرضیه سرمایهگذاری خودش و اتفاقاتی که در بازار رخ میدهند، است. او میگوید هنگامی که چنین اختلافی را تشخیص میدهد یک مطالعه انتقادی را آغاز میکند. او حتی ممکن است سرمایه گذاری خود را زیر قیمت بفروشد، اما به قول خودش: «هرگز بیکار نخواهم نشست و از کنار این اختلافها بیتفاوت نمیگذرم.»همانگونه که مثالهای بافت و شوارتز نشان میدهند، بهتر است که منتقد باشید، تا این که اشتباهات خود را به راحتی ببخشید. همانطور که شریک بافت، چارلی مانگر میگوید: «واقعا مفید است که خطاهای خود را به یاد بیاورید. فکر میکنم ما در این کار تبحر داریم. ما به صورت ذهنی اشتباهات خود را به یاد میآوریم و این کار كمك بسیار خوبی به سرمایه گذاری موفق میكند.»
                        آخرین ویرایش توسط PASHA؛ 2011/10/17, 20:07.
                        اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                        نظر

                        • PASHA
                          عضو فعال
                          • Mar 2011
                          • 1294

                          #102
                          35 اصل برای معامله گری حرفه ای در بورس تهران (سرمایه گذار موفق)

                          سخت ترین کار برای معامله گران، تشخیص روند آتی بازار است. اوج و نهایت فعالیت در بورس، معامله گری و البته موفقیت در آن است. افراد مبتدی هرگز نباید بدون مشاوره در بورس سرمایه گذاری نمایند. اصولا" همه ی ما دوست داریم سهامی را خریداری نمائیم که در کف قیمتی باشند و پس از خرید ما، بلافاصه شروع به رشد نمایند اما چنین چیزی امکان ندارد چون تغییرات بازار بصورت زیگزاک و نوسانی است و روندها هم در همین شرایط شکل می گیرند.

                          در عین حال تشخیص دقیق روند آینده بازار نیز غیر ممکن است چون هرگز نمی توان روند آتی بازار را به طور 100% تشخیص داد، لذا باید اصول معامله گری حرفه ای را بیاموزیم؛ اگر در معامله گری، حرفه ای شویم به همان اندازه که در این راه پیشرفت می کنیم، می توانیم با مانورهای معاملاتی، پیوسته بر سود خود بیافزائیم و راه ضرر و زیان را کاملا" بر روی خود ببندیم.

                          قبل از شروع مطالب، ذکر سه نکته را الزامی می دانیم :

                          1ــ نخست اینکه شاید در ابتدا، مطالب ارائه شده، آماتور جلوه کند اما به مرور مباحث تازه و جدی تری مطرح خواهند شد که جذاب و بسیار مفید خواهند بود پس توصیه می کنیم با حوصله و صبور باشید و عجله ای در مطالعه مطالب نداشته باشید.

                          2ــ دوم اینکه داشتن معاملات آنلاین (آنلاین تردینگ)، در موفقیت معامله گران بسیار تاثیر گذار خواهد بود. "آنلاین تردینگ" فرآیند و تحولی بسیار ارزشمند در تاریخ بورس تهران بود که افتخار آن تا ابد برای طراحان و مجریان آن به یادگار خواهد ماند. پس توصیه می کنیم کسانی که معاملات آنلاین ندارند برای دریافت آن از کارگزاری های خود اقدام کنند چون در ادامه برای موفقیت بیشتر، برای معاملات آنلاین نیز توضیحاتی ارائه شده است.

                          3ــ سوم اینکه برای سودآوری قابل توجه در بورس، یادگیری فنون معامله گری و صد البته پایبند بودن به آنها الزامی است.

                          اصول و روشهای معامله گری حرفه ای بسیار است که در اینجا "35 اصل از اصول معامله گری حرفه ای" را که به شرح ذیل است به استحضار می رسانیم :

                          1ــ شناخت کلی : یک معامله گر، نخست باید بورس تهران و جو کلی بازار سرمایه را بشناسد.

                          2ــ شناخت سهم ها یا گروههای مستعد رشد : به عنوان یک معامله گر باید تشخیص دهیم بازار کدام سهم ها یا گروه سهم ها را می تواند رشد دهد.

                          3ــ مشورت مدام با فعالین حرفه ای بازار : باید به طور مرتب با فعالین حرفه ای بازار مشورت کنیم تا از نظرات و دیدگاههای آنها آگاه شویم.

                          4ــ مطالعه تحلیل های بنیادی و تکنیکی : باید بطور مرتب و مداوم از دیدگاههای کارشناسی روز ِ تحلیل گران بنیادی و تکنیکی بازار آگاهی پیدا کنیم.

                          5ــ مطالعه دیدگاههای فعالین تجربی بازار : باید در حد معمول از نظرات فعالین تجربی بازار در خصوص بازار و آینده آن آگاهی پیدا کنیم، چه بسا ممکن است اینان چیزهایی را ببینند که کمتر به چشم کارشناسان حرفه ای بازار می آید. این افراد را می توان در تالارهای کارگزاریها دید و یا نظراتشان را در تالارها و انجمن های بورسی و اتاقهای گفتگو و وبلاگ های بورسی مطالعه کرد.

                          6ــ شناخت نظرات غالب بازار : باید بفهمیم غالب بازار بیشتر روی کدام سهم ها یا گروه ها توافق دارند.

                          7ــ داشتن نقدینگی : وقتی که تشخیص دادیم کدام نمادها رشد خواهند کرد باید نقدینگی لازم برای خرید سهام را در اختیار داشته باشیم. در ادامه می خواهیم بدانیم آیا می شود همیشه نقدینگی داشته باشیم ؟ ــ جواب : بله شدنی است. اگر سهم هایی بخریم و در پرتفوی خود داشته باشیم که از قدرت نقد شوندگی بسیار بالایی برخوردار باشند چون همیشه می توانیم آنها را بفروشیم و از نقدینگی بدست آمده، پرپتانسیل ترین سهم ها را که فرصت خرید می دهند، بخریم؛ این هم خود نوعی حفظ نقدینگی است.
                          یعنی همیشه نیاز نیست پول نقد کنار بگذاریم و این مهمترین دلیلی است که کارشناسان همیشه توصیه به خرید سهام بنیادی و پر پتانسیل می کنند چون این سهم ها همچون پول نقد عمل می کنند. البته این راهکار یعنی کل پول نقد را تبدیل به سهام پر پتانسیل کردن، بهتر است فقط و فقط توسط افراد حرفه ای انجام شود و افراد مبتدی بهتر است همیشه در حساب خود به غیر از سهام پرتفو، 30 ــ 20 درصد از سرمایه را، نقد باشند.

                          8ــ حرکت مطابق روند : باید بسته به شرایط بازار حرکت کنیم و از فرصت هایی که بازار در اختیار ما قرار می دهد استفاده کنیم نه اینکه بازار در مسیری حرکت کند و ما در مسیری دیگر باشیم. مثلا" فرض می کنیم سهامدار عمده ای مرتبا"، سهمی را به کف می آورد و خریداری می کند، باید سعی کنیم درصدی از این نوع سهمها را در قیمتهای کف، خریداری نمائیم.
                          یا زمانی که بازار مستعد رشد سهام مرتبط با بازارهای جهانی است باید معامله گر نیز با این روندها همگام و منطبق شود و همیشه همراستا با روندهای بازار حرکت کند.

                          9ــ پدیده صف : غالبا" آنهایی که در صف می ایستند در واقع کسانی هستند که در محدوده های کف، موفق به خرید و در محدوده های اوج، موفق به فروش نمی شوند. «پدیده صف» را می توان اینگونه شرح داد : فرض کنیم شخصی در محدوده کف 180 تومان، صدرا خریده است و بعد از چند روز، صدرا در 230 تومان، دارای صف خرید 20 میلیونی است. آیا آن کسی که در 180 تومان صدرا خریده است، باز هم در قیمت 230 تومان، در صف خرید صدرا حضور دارد ؟ ــ جواب : غالبا" بعید است؛ چون این شخص یا تا کنون سهم صدرایش را کامل یا بخشی از آن را فروخته و منتظر فروش بقیه ی آن است و آنهایی که دائم در صف خرید یا فروش هستند اصولا" کسانی هستند که قادر نیستند در محدوده های کف و سقف، سهمی را خریداری نموده یا بفروش برسانند. معمولا" افراد حرفه ای کمتر در صفها حضور دارند.

                          10ــ قدرت تجسم و پیش بینی حداقل یک هفته ای : این بسیار مهم خواهد بود که بتوانیم چرخش قیمتی کل گروه ها و سهم ها را برای حداقل یک هفته ی آینده یا 5 روز معاملاتی آتی در ذهن خود مجسم و پیش بینی کنیم و به قلم آوریم. وقتی می خواهیم به امر تجسم بپردازیم نباید علایق شخصی خود را دخیل کنیم. باید سعی کنیم در بازار کاملا" بی طرف باشیم تا بتوانیم سمت و سوها را بهتر تشخیص دهیم.
                          بعنوان مثال ممکن است نمادی صف خرید سنگینی داشته باشد و ما آن سهم را در پرتفوی خود نداشته باشیم، در اینجا نباید نسبت به کسانیکه آن سهم را دارند حسادت بورزیم؛ این حالات و رفتار، ممکن است ما را از واقعیات بازار منحرف کند. باید به امر تجسم و پیش بینی آینده پرداخت حتی اگر درست از آب در نیایند، این که پیش بینی ما به واقعیت بپیوندد یا غلط از آب در آید اصلا" مهم نیست مهم این است که ما یاد می گیریم با نگاه به آینده معامله کنیم و هر چه بیشتر در این خصوص تلاش نمائیم حرفه ای تر می شویم و ضریب خطایمان بسیار کاهش خواهد یافت.

                          11ــ خرید پلکانی : اصولا" خرید پلکانی یعنی خرید در روند منفی و اینگونه خریدن، زمانی است که ما دقیقا" نمی دانیم کف قیمتی سهم در چه قیمتی قرار دارد. خرید پلکانی این حسن را دارد که اگر سهمی پس از خرید ما افت قیمتی داشت باز فرصت برای خریدن آن سهم را خواهیم داشت چون نقدینگی لازم را برای این کار کنار گذاشته ا یم. ولی این اشکال را هم دارد که ممکن است پس از خریدن اندکی سهم در پله های اول، آن سهم شروع به رشد نماید و ما مقدار کمی از سهم را خریده باشیم و سود کمتری نصیب ما می گردد.
                          حال از شما سوال می کنیم آیا این حسن بر این اشکال نمی ارزد ؟ ــ به نظر ما می ارزد و به همین خاطر به معامله گران توصیه می کنیم از خرید پلکانی استفاده نمایند. تعداد پله های خرید محدودیتی ندارد و می توانید در 3 تا 4 تا 7 تا 10 پله و حتی بالاتر در طی یک روز یا چند روز خرید نمائید.
                          بسته به نقدینگی هر سهامدار، کسانی که نقدینگی بیشتری دارند می توانند در هر پله تعداد بیشتری سهم بخرند و آنها که نقدینگی کمتری دارند می توانند در هر پله تعداد کمتری سهم خریداری نمایند. فقط نکته اینجاست که در روند منفی اگر کسی بتواند در پله های آخر تعداد بیشتری نسبت به پله های اول خریداری نماید، با ارزش تر خواهد بود.

                          12ــ محاسبات دقیق حق کارگزاری : اگر کسی بخواهد معاملات کوتاه مدت انجام دهد باید حتما" محاسبه گر دقیقی باشد و بداند مبلغی که کارگزاران بابت خرید و فروش کسر می کنند قابل توجه است ! در کل همه معامله گران بایستی این مبالغ را در محاسباتشان لحاظ کنند چون مقدار آن بالا و قابل توجه است و امیدواریم هر چه زودتر سازمان بورس برای کاهش آن اقداماتی عملی انجام دهد.

                          13ــ فروش پلکانی : وقتی سهمی را در کف های قیمتی می خریم اما در اوج نمی توانیم بفروشیم و خیلی زود همه ی آن سهم را می فروشیم و سپس شاهد رشد آن سهم هستیم که از دست داده ایم و حسرت می خوریم، این نشان می دهد که دایره دید ما به هر دلیل محدود است و چشمان معامله گری خود را باز نمی کنیم (یعنی اصل 10 معامله گری را مراعات نکرده ایم) و آینده را نمی بینیم و روزهای آتی را تجسم نمی کنیم.
                          البته این اشکال همه گیر است و چون تشخیص دقیق اوج قیمتی سهم ها تقریبا" ناممکن است برای رفع این مشکل باید طرق دیگری را بیابیم که آن توسل به «فروش پلکانی» است. فروش پلکانی به فروش سهم در چندین مرحله گفته می شود. تعداد مراحل فروش، بستگی به سلیقه معامله گر دارد و محدودیتی ندارد و می تواند 3 تا 4 مرحله، حتی 10 مرحله یا بیشتر باشد.

                          چه زمانی به فروش پلکانی متوسل شویم ؟

                          پاسخ : وقتی از اوج قیمت سهمی اطمینان نداریم می توانیم به فروش پلکانی متوسل شویم. بسته به میزان تشکیکی که از اوج قیمتی سهم نزد معامله گر ایجاد می شود می تواند بخشی از سهام خود را در روزهای مثبت و محدوده اوج بفروش برساند و مابقی سهام خود را برای فروش در دقایق آینده یا ساعات آینده یا روزهای آینده بصورت پلکانی، نگه دارد و این را می تواند در فرصتهای بعد تکرار کند تا همه سهام خود را به فروش برساند. فروش پلکانی این حسن را دارد تا اگر سهمی پس از چند پله فروش، افت قیمتی مناسبی داشت در صورت تمایل حتی می توان نسبت به خرید مجدد آن اقدام نمود.

                          14ــ حباب شکنی آری، نوسانگیری نه : سهم ها در هر زمان یک محدوده قیمتی تعادلی برای خود دارند، ما به همه سهامداران توصیه می کنیم سهامداری کنند و سهام های پرپتانسیل و بنیادی و دارای چشم انداز مثبت را در قیمتهای تعادلی یا کمتر از قیمت تعادلی و بصورت پلکانی خریداری نمایند. چنین سهم هایی هر اندازه بیشتر افت قیمت داشتند ارزش بیشتری برای خریداری پیدا می کنند. چنین سهمهایی وقتی شروع به رشد می نمایند محدوده اوجی خواهند داشت و بیشتر از آن را «حباب قیمتی» می نامند. یک سهامدار با استراتژی، وقتی سهام پرتفویش به محدوده حباب می رسد برای سلامت بازار و برای شکستن آن حباب، شروع به عرضه و فروش آن سهم می نماید.
                          خرید در کف های قیمتی و فروش در محدوده های اوج و مرز حبابی، می تواند علاوه بر سودآوری برای سهامدار، باعث سلامت بازار نیز گردد و ما تصمیم گرفتیم نام این کار را «حباب شکنی» بگذاریم و همانطور که قبلا" نیز گفتیم پیشنهاد می کنیم واژه «حباب شکنی» بجای واژه «نوسانگیری» در ادبیات بورس ایران وارد شود.
                          واژه نوسانگیری تداعی کننده معانی بی مسمایی چون «سفته بازی» است که هرگز انرژی مثبت به سهامدار القاء نمی کند اما از واژه «حباب شکنی» انرژی مثبت ساطع می شود چرا که این کار حرکتی است که به سلامت بازار منجر خواهد شد. به همین خاطر مدتی است که ما بجای واژه «نوسانگیری»، از واژه «حباب شکنی» استفاده می کنیم. (ما تا کنون کلمه ای بهتر از حباب شکنی برای نوسانگیری پیدا نکردیم اگر کسی بتوانند واژه زیباتری ارائه نماید جایزه مناسبی هم از ما دریافت خواهد کرد.)

                          15ــ قدرت مانیتورینگ : آنلاین بودن در کل ساعات معاملاتی و داشتن قدرت مانیتورینگ بالاتر، به طوریکه بتوانید مدام کل نمادها را در دایره نگاه تیزبین خود داشته باشید، می تواند فرصتهای متنوعی برای خرید در قیمتهای پائین تر و یا فروش در قیمتهای حداکثری به شما بدهد و در موفقیت شما تاثیر بسزایی خواهد داشت. «آنلاین تردینگ» توانسته است قدرت مانیتورینگ معامله گران را بسیار افزایش دهد. باز توصیه می کنیم همه کاربران با آنلاین تردینگ و بدون واسطه کارگزار، معامله کنند.

                          16ــ آرامش معامله گر : یک معامله گر حرفه ای به همان اندازه که آرامش دارد می تواند معاملات موفق تری داشته باشد. موفقیت در معامله گری با آرامش رابطه ای مستقیم دارد. هیجانات باعث کاهش ضریب موفقیت یک معامله گر می شود.

                          17 ــ هماهنگی با شرایط : معامله گری در هر شرایطی بستگی به شرایط روز دارد. با توجه به بعضی روزهای بشدت منفی در بورس تهران، به نظر می رسد چنین افت و خیزهایی در بورس یک جامعه عاطفی و احساسی، اجتناب ناپذیر است. به همین خاطر باید نقدینگی خود را تقسیم کرد و بخشی از نقدینگی خود را برای چنین روزهایی کنار گذاشت تا بتوان برترین سهم ها را در چنین روزهایی در کف های قیمتی خریداری کرد.

                          18ــ تعیین استراتژی در بورس : شاید بتوان گفت مهمترین مسئله برای یک معامله گر، تعیین استراتژی در بورس است. هیچ کاری بدون استراتژی قوی، ممکن نخواهد بود. شاید شما قویترین استراتژی ها را در بورس داشته باشید و شاید هم از استراتژی ضعیفی برخوردار باشید و شاید هم اصلا" تا کنون به این موضوع فکر نکرده اید. در هر صورت ما استراتژی مناسبی را به شما معرفی می کنیم که اگر مورد پسند شما قرار گرفت می توانید آنرا در بورس اجرایی نمائید. البته امیدواریم استراتژی شخصی شما در بورس تاکنون از برترین ها بوده باشد.

                          اما آن استراتژی که ما به شما پیشنهاد می کنیم اینست : با هر مبلغ سرمایه (1 یا 5 یا 20 یا 50 یا 100 یا ... میلیون تومان) که به بورس آمده و سرمایه گذاری می کنید بهتر است استراتژی 5 تا 10 ساله داشته باشید و در این مدت بر روی حداقل 5 شرکت برتر از 5 صنعت برتر تا از هر صنعت 1 شرکت برتر و یا به هر تعداد شرکت برتر، بنیادی و پرپتانسیل که تمایل دارید سرمایه گذاری کنید و هر سودی که در این راه کسب می کنید آنرا مجددا" و صرفا" صرف خرید سهام تا پایان دوره 5 تا 10 ساله نمائید.

                          به نظر ما استراتژی 5 تا 10 ساله برترین استراتژی ممکن برای سهامداران خرد خواهد بود. در این استراتژی بایستی در یک برنامه 5 تا 10 ساله به سهام خود از شرکتهای مختلف بیفزائید. سود مجمع، افزایش سرمایه، سود حاصل از خرید و فروش ها در مدت مذکور را باید صرفا" صرف خرید سهام نمائید تا پس از مثلا" 5 یا 7 یا 10 سال دیگر، تعداد سهام بسیار قابل توجهی از شرکت های مختلف اما پرپتانسیل که سود مناسبی هم در مجمع تقسیم می نمایند، داشته باشید و بدین طریق برای آینده خود و خانواده تان سرمایه گذاری بسیار ارزشمندی کرده باشید. سرمایه گذاری که می تواند در دوران بازنشستگی، فوق العاده به شما یاری رساند.

                          به طور مثال انتظار و البته آرزو داریم، مثلا" کسی که با 10 میلیون تومان سرمایه به بورس آمده، بتواند پس از 5 سال، حداقل از 5 شرکت (بطور مثال بانک پارسیان، سایپا، سرمایه گذاری غدیر، خدمات انفورماتیک، فولاد مبارکه) از هر شرکت حداقل 200 هزار سهم داشته باشد و آنوقت از سود سالیانه این شرکتها در امرار معاش زندگی خود بهره برداری نماید.

                          البته اگر شما بتوانید از 10 میلیون تومان سرمایه اولیه، یا حتی یک میلیون تومان سرمایه اولیه، پرتفویی بسازید که پس از ده سال از 100 شرکت برتر و از هر کدام 500 هزار سهم داشته باشید که البته رویایی به نظر می رسد ! مطمئنا" آنوقت خوشحالی ما صد چندان خواهد شد؛ این بستگی به هنر و تلاش و پشتکار شما خواهد داشت که تا چه اندازه موفق باشید.

                          البته شما سهامداران با هر روش و سلیقه ای که معامله می کنید قابل احترام و ارزشمند است و می توانید همان را ادامه دهید؛ در عین حال می توانید به استراتژی پیشنهادی ما هم فکر کنید چون روشی کاملا" امتحان شده و بهینه است؛ شاید شما هم روزی بخشی یا همه سرمایه ای که در بورس دارید به این روش اختصاص دادید.

                          19ــ ایده های نو و تازه : بورس تهران نسبت به گذشته ها بسیار تغییر کرده و برای موفقیت در معاملات، یک معامله گر حرفه ای بایستی مدام بدنبال ایده های نو و تازه باشد.

                          20ــ خرید و فروش های منظم : وقتی اصول و منطق بورس به ما بگوید بخریم و یا بفروشیم باید این کار را انجام دهیم و اگر نوسانات بیشتر یا کمتر از انتظارات ما بود اهمیتی ندارد. آن ماهیگیری که تور خود را به دریا می اندازد هر ماهی و هر اندازه از ماهی؛ کوچک یا بزرگ ممکن است در تور ماهیگیر بیافتند. یعنی اینکه یک معامله گر حرفه ای نباید صرفا" منتظر صیدهای خیلی بزرگ باشد؛ هر معامله ای که سودآور باشد ارزشمند است و مقدار سود چه میزان باشد خیلی اهمیت ندارد.

                          21ــ فراموش کردن سریع فرصتهای از دست رفته : هرگز نباید به فرصتهای از دست رفته فکر کرد چون همیشه فرصت های خرید دیگری وجود دارند. اگر از فرصت خریدی جا ماندیم باید بدانیم همیشه فرصت خرید دیگری هست و باید به دیگر فرصتها بیاندیشیم. ولی اگر بخواهیم به فرصتهای از دست رفته فکر کنیم و حسرت بخوریم مطمئنا" فرصتهای خرید بعدی را نیز یکی پس از دیگری از دست خواهیم داد. در بورس باید همیشه به جلو نگاه کنیم و عقبگرد و نگاه به عقب باعث می شود فرصت ها و تهدیدهای پیش رو را نبینیم.

                          22 ــ افزایش قدرت مانیتورینگ با آنلاین تردینگ : قبلا" گفتیم افزایش قدرت مانیتوریگ بازار، برای یک معامله گر حرفه ای بسیار حائز اهمیت است و حال با آنلاین تردینگ می توان بهتر به این مهم نائل گشت و قدرت مانیتوریگ خود را طی ساعات معاملاتی افزایش داد و کل بازار را به خوبی هر چه تمامتر زیر نظر داشت. برای این کار شما می توانید در قسمت «لیست» آنلاین تردینگ، حداقل چهار لیست به شرح ذیل ایجاد نمائید :

                          1) سبد سهام : می توانید لیستی تحت عنوان سبد سهام ایجاد نمائید و تمامی سهامی که در پرتفوی خود دارید در این لیست جای دهید.

                          2) کاندید خرید روز : سهامی که برای خرید در اولین فرصت و یا فردای معاملاتی مورد نظر است تا اگر اوضاع مساعد بود برای خرید آنها اقدام نمائید در این لیست جای دهید.

                          3) کاندید خرید کلی : سهامی که مورد نظر شماست تا در آینده در صورت شرایط مساعد، خریداری نمائید در این لیست قرار دهید.

                          4) کاندید صنعت : از هر صنعت یک یا چند سهم برتر را در این لیست جای دهید تا در ساعات معاملاتی هر بار با یک نگاه با این لیست، تا هم از وضعیت لحظه ای آن صنعت و سهم ها در تابلو مطلع شوید و یا اگر سهمی از این لیست، شرایط مورد نظر شما برای خرید یا فروش را پیدا کرد بتوانید به سرعت اقدام نمائید.

                          توجه کنید لیستهای 1 و 2 و 3 باید هر روز مورد بازبینی قرار گیرند تا اگر نیاز به اصلاح و جابجایی داشته باشند تغییرات لازم در آنها انجام شود و لیست 4 نیز نیاز است هر از چند گاهی مورد بازبینی واقع شود تا در صورت تشخیص خودتان، سهامی به آن اضافه یا از این لیست حذف گردند. البته هر معامله گری بسته به سلیقه خود می تواند لیستهای دیگری نیز ایجاد نماید.

                          23ــ تعقیب آنلاین خبرها : خبرها بر بورس تهران اثری قاطع دارند. خبرها باعث رشد یا نزول نمادها می شوند. البته این نتیجه را هم می توان گرفت که همواره کسانی بطور هدفمند با خبرهایی که منتشر می کنند بر روند سهمها تاثیر می گذارند. همه معامله گران کم و بیش خبرهای موثر بر بورس تهران را تعقیب می کنند اما مهمتر این است که یک معامله گر حرفه ای از لحظه ثبت سفارشات تا لحظه پایان ساعات معاملاتی یعنی 30 : 8 صبح لغایت 00 : 12 ظهر باید حتما" خبرها را آنلاین دنبال کند.
                          چشم دوختن ِ صرف به قیمت نمادها در لحظه ی معاملات، لازم اما کافی نیست. علاوه بر همه تحلیل ها و خبرهایی که در غیر ساعات معاملاتی کسب می کنیم باید در ساعات معاملات نیز یک یا چند خبرگزاری را که بصورت آنلاین اخبار متفاوت اقتصادی ــ بورسی ــ سیاسی و ... منتشر می کنند دنبال کنیم تا سریعا" بتوان از اخبار موثر بر بورس و سهمها اطلاع کسب نمود.
                          اینکه کدامیک از خبرگزاری ها را جهت کسب خبر انتخاب کنیم بسته به تمایل و سلیقه شخصی معامله گران دارد. به هر حال معامله گران حرفه ای با تعقیب آنلاین اخبار، سعی می کنند در معاملات بازار، پیشرو باشند تا کمتر اسیر صفهای خرید و فروش گردند.

                          25ــ داشتن دیدگاه ساده : داشتن دیدگاهی ساده در بورس ارجح است. نیاز نیست در بورس خیلی پیچیده فکر کنیم و محاسبات بسیار پیچیده داشته باشیم. عواملی که بر بورس اثر می گذارند بسیار ساده هستند. هر معامله گری بایگانی انبوهی از اطلاعات را در ذهن خود دارد و سعی می کند هر اتفاق جدید را با داشته های ذهنی خود مطابقت دهد و سپس نتیجه گیری نماید اما باید بدانیم اتفاقات بیرونی هیچ توجهی به بایگانی ذهن ما ندارند و مسیر خود را طی می کنند پس شایسته است آنچه را می بینیم به سادگی هر چه تمامتر بپذیریم و موضوعات را پیچیده نکنیم.

                          به عنوان مثال : کروی در تاریخ 23/01/90 قیمتش به 4899 ریال رسید که اگر معامله گری به سادگی، نزول قیمتهای جهانی فلز روی را می پذیرفت نسبت به فروش کروی اقدام می کرد اما پیچیده کردن موضوع با محاسباتی مثلا" اینگونه نجوا کردن سهامدار با خود : ــ مگر می شود قیمتهای جهانی ریزش کند !؟ ــ اگر قیمت جهانی فلز روی قرار است بریزد پس چرا کروی این همه صف خرید و متقاضی دارد !؟ ــ نکند سهم به 700 تومان برسد و من جا بمانم !؟ ــ کروی اگر خوب نبود پس چرا فلان حقوقی آن را می خرد !؟ ــ حالا منتظر بمانم تا ببینم بعدا" چه می شود !!! و از این دست محاسبات و نجواهای با خود هستند که باعث پیچیده تر شدن یک موضوع بسیار ساده می شوند و اینجاست که توصیه می شود یک معامله گر حرفه ای باید بسادگی و براحتی هر چه تمامتر واقعیتها را بپذیرد.

                          26 ــ پرهیز از ریسک مضاعف ــ فعالیت در بورس به خودی خود ریسک فراوانی دارد و ریسک بورس ذاتا" بالاست و به همین خاطر است که افراد جامعه کمتر تمایل دارند در چنین بازار پر ریسکی فعالیت کنند پس نباید در این حرفه ی پر ریسک، ریسک مضاعف تری به خود تحمیل کنیم.

                          آن شخص نجاری که در محیط کار خود با انواع اره و تیشه و اجسام برنده کار می کند، شغلی پر ریسک دارد یا فعالین در صنعت برق شغلی پر ریسک دارند، در صنعت برق گفته می شود : «اولین اشتباه، آخرین اشتباه است !» اگر روزی به بیمارستان سوانح ــ سوختگی مراجعه کنید افراد بسیاری را خواهید دید که به طرز وحشتناکی دچار سوختگی از ناحیه برق گرفتگی شده اند که اشتباه آنها تنها دست زدن نابجا به یک کلید یا سیم برق بوده است !

                          اگر آن نجار و آن کسی که در صنعت برق کار می کند و ما و شما که در بازار بورس و معامله گری فعالیت می کنیم، اصول و قوانین نجاری و برق و بازار بورس را بیاموزیم و بدان پایبند باشیم و ریسک مضاعفی را بر خود تحمیل نکنیم می توانیم به موفقیت برسیم.

                          چه بسا در بورس هم ممکن است «اولین اشتباه آخرین اشتباه !» باشد، پس به جد توصیه می کنیم در بورس به اصول معامله گری حرفه ای پایبند باشید. دانستن اصول کافی نیست باید اصول معامله گری حرفه ای را مراعات کنید. در بورس هرگز با تصمیم های نابجا و خلق الساعه، ریسک مضاعفی را بر خود تحمیل نکنید.

                          27ــ چه زمانی می توانیم سهمی یا سهامی را با ضرر بفروشیم ؟ به عبارتی دیگر آیا می توان سهمی را با ضرر فروخت ؟ ــ پاسخ : اگر در سهمی یا سهامی در ضرر هستیم و مطمئن گردیم قیمت آن سهم یا سهام رشد نخواهد کرد و اگر بتوانیم آن سهم یا سهام را بفروشیم و سهم یا سهامی جایگزین نمائیم که رشد نمایند و سود برسانند باید اینکار را بکنیم و این جابجایی را انجام دهیم. البته باز برای کاهش ریسک می توان اینگونه جابجایی ها را بصورت پلکانی انجام داد.

                          28ــ فردا چی بخرم و چی بفروشم ؟ : انسان بسیار فراموش کار است و چه بسا برخی ضرر و زیانهایی که در بورس به معامله گران وارد می شود از همین ناحیه است و برای فائق آمدن بر این مشکل، یک معامله گر باید هر روز پس از پایان ساعات معاملاتی از خود سوال کند که فردا چه سهمی را باید بخرم و چه سهمی را باید بفروشم ؟ ــ وقتی از خود سوال می کنیم فردا چه سهمی را بخرم ؟ ناخودآگاه ذهن را به زیر نظر گرفتن همه ی سهام بازار وادار می کنیم و وقتی هم که از خود می پرسیم کدام سهم را بفروشم ؟ ذهن سریعا" مجبور است سهام پرتفو را مرور کند و بدین وسیله هر روز کل بازار سهام زیر نظر معامله گر در می آید.

                          29ــ استفاده از نکات ضعف بازار : یک معامله گر حرفه ای نکات ضعف بازار از جمله تصورات غلط یا روحیات هیجانی بازار را می شناسد و اسیر آنها نمی شود.

                          30ــ محو پادوکس های متضاد : یک معامله گر حرفه ای تضاد ایده ندارد. یک معامله گر حرفه ای بایستی پارادوکس های متضاد را نزد خود کاملا" از میان برداشته یا به حداقل برساند. از جمله پارادوکس های متضاد «ترس» است. ترسیدن در معامله گری معنا و مفهوم ندارد و یک معامله گر حرفه ای هرگز نمی ترسد. «ترس و بورس» یک پارادکس متضاد است. یا مثلا" اگر کسی «معاملات کوتاه مدت» را یک کار غیر اخلاقی بداند این فرد هرگز نمی تواند دست به معاملات بسیار موفق در کوتاه مدت بزند.

                          31ــ توسل به تحلیل های کوتاه : یک معامله گر حرفه ای مدام به تحلیل های کوتاه و خلاصه متوسل می شود. بایستی تحلیل های کوتاه بدست آورد و سهم ها را سریعا" حلاجی کند. تجزیه و تحلیل ها، برای معامله گران حرفه ای باید خیلی کوتاه باشد. یک معامله گر حرفه ای نمی تواند و فرصت آن را نخواهد داشت که مدام تحلیل های بلند بنیادی و تکنیکال را مطالعه کند و نمی تواند وقتش را صرف تحلیل های طولانی کند. ضمنا" با مولفه هایی که در طولانی مدت بر سهم ها و بازار اثر می گذارند نمی توان در کوتاه مدت دست به معاملات موفق زد.

                          32ــ یافتن پاسخ برای هر ابهامی : باید برای همه ابهامات خود در بورس پاسخی منطقی پیدا کنیم؛ بعضی وقت ها ممکن است کمی گیج شویم و ندانیم چه باید کرد و مثلا" بازار بشدت افت می کند و معلوم نیست بالا خواهد رفت یا نه ؟ و احتمال پایین آمدنش هم وجود دارد، باید بدانیم در این مواقع چه کار باید کرد ؟
                          متاسفانه شاهد آن هستیم که در روزهایی که بازار بشدت افت می کند اکثر سهامداران می ترسند و سهام خود را به فروش می رسانند و این کاری حرفه ای نیست. یک معامله گر حرفه ای می داند هر سهمی بیشتر افت می کند انرژی و پتانسیل بیشتری برای صعود پیدا می کند و در واقع انرژی مثبت در بورس منفی احیا می شود. اگر بورس منفی نشود پس کی باید بخریم ؟ خلاصه اینکه اگر یک معامله حرفه ای باشیم از افت بورس به اندازه صعود آن استقبال خواهیم کرد.

                          33ــ شناسایی نقش خود در بازار : هر معامله گری باید نقش خود را در بازار سرمایه بشناسد و باید ببیند رهبر است یا رهرو ؟ ــ برخی حقوقی ها و برخی حقیقی ها با مشارکت و ائتلاف با حقوقی ها نقش رهبر را در بازار بورس بازی می کنند ولی خیلی از حقوقی ها و غالب حقیقی ها نقش رهرو را در بازار بر عهده دارند.

                          بازیگرانی که نقش رهبر را دارند این توان را دارند که روند بازار را بصورت واقعی یا کاذب شکل دهند ولی معامله گرانی که نقش رهرو را دارند اصولا" دنباله رو روندهایی هستند که رهبران بازار ترسیم می کنند.

                          رهبران بازار که همان کارتل های بزرگ اقتصادی هستند این قدرت را دارند تا ناب ترین تحلیلها را دور زده و روند بازار را شکل دهند البته وقتی روندها غیر منطقی شکل می گیرند موقتی بوده و بازار این پتانسیل را دارد تا به مدار اصلی برگردد و در نهایت بازار به همان جایی بر می گردد که منطق بازار و تحلیل حکم می کند.

                          مثلا" در تاریخ 03/02/90 قیمت بتراس 1936 تومان و در تاریخ 01/03/90 قیمت آن به 2860 صعود کرد. در اینجا می توان قدرت رهبران بازار را به عیان ملاحظه کرد، همانهایی که قیمت سهم را علیرغم پتانسیل بنیادی ولی خارج از منطق و عرف و فارغ از ریسکهای سیستماتیک بازار رشد دادند اما با ریسک اعلام تحریم شرکت ایران ترانسفو از سوی اتحادیه اروپا بود که به یکباره بترانس تبدیل به صف فروش شد، پس کسی که در اوج 2860 تومان مبادرت به خرید بترانس کرد نمی توان خریدش را چندان موفق ارزیابی کرد.

                          33ــ زمانی برای تماشای بازار : حتما" شنیده اید که بعضا" باید تماشاگر بود و معامله ای انجام نداد. بعضی وقتها هر گونه خرید و فروشی ریسک بالایی خواهد داشت و بهترین کار تماشای بازار است. در این شرایط اگر بازار به سمت مثبت برگشت نماید می توان از خریدهای قبلی خود سود برد و اگر بازار باز به سمت منفی تر شدن میل کرد و افت بیشتری داشت، آن زمان می توان خریدهای ارزنده تری در قیمتهای نازلتر انجام داد.

                          34ــ شناسایی ترفندهای بازار : شناسایی تمامی ترفندهای بازار که غالبا" توسط حقوقی ها تدارک دیده می شوند غیر ممکن است چون دامنه آن بسیار وسیع و گسترده و البته مبهم و در لفافه است و شناخت آنها نیازمند تسلط بر بازار و حس کنجکاوی و پلیسی سهامداران است. هر چند در بورس نبایستی بیش از حد، از حس پلیسی استفاده کرد چون همگام بودن با روندها سودآوری بیشتری برای معامله گران خواهد داشت.

                          35ــ استفاده از تصاعد برای افزایش سرمایه در بورس : اگر فرض کنیم شخصی با 10 میلیون تومان سرمایه، وارد بورس شده است و مثلا" توانسته است سرمایه خود طی 3 ماه به 11 میلیون تومان برساند، این فرد باید بتواند با 11 میلیون تومان فعلی، در سه ماه بعد، بیش از یک میلیون تومان، سرمایه خود را افزایش دهد. معامله گران باید تلاش کنند سرمایه های خود را در بورس بصورت تصاعدی افزایش دهند. همانطور که مشاهده می کنیم فعالیت در بورس یک کار کاملا" حرفه ای بوده و نیازمند استراتژی و برنامه ای مدون است.
                          سهمیران
                          اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                          نظر

                          • بنان
                            عضو فعال
                            • Feb 2011
                            • 840

                            #103
                            در اصل توسط PASHA پست شده است View Post
                            شما به بنده لطف داریدوبنده راچوب کاری می کنید. من ازشما متشکرم .من هم از مطالب شما استفاده می کنم .
                            ازاینکه می بینم این مطالب کپی برداری شده موردتوجه واستفاده شما قرار گرفته ، باعث خوشحالی وافتخاربنده می باشد .
                            امیدوارم بتونم فردمفیدی باشم .
                            جناب پاشا خان كپي برداري چيزي از ارزش مطالب شما كم نميكنه مهم آنست كه شما زحمت جمع آوري مطالب بسيار زيبا و آموزنده را كشيده و در اختيار كاربران عزيز قرار ميدهيد من هم بنوبه خودم از مطالب شما نهايت لذت و استفاده را ميبرم با تشكر

                            نظر

                            • PASHA
                              عضو فعال
                              • Mar 2011
                              • 1294

                              #104
                              تحلیل تکنیکی چیست و چرا تحلیل تکنیکی انجام می دهیم؟

                              همفکران - تحلیل تکنیکی به معنی بررسی نوسانات قیمت سهام (ارز) در گذشته است که به کمک

                              نمودار وبه منظور پیش بینی حرکت آتی بازارانجام می گیرد. در این نوع تحلیل سعی می شود از روند

                              قیمت یک سهم (ارز) در گذشته ،آینده آن پیشبینی شود.


                              تحلیل تکنیکی را می توان برای هر نوع کالا یا شاخص یا سهام وغیره بکار برد.اساس این نوع تحلیل

                              ها ریاضیات می باشد که در چارت واندیکاتور (شاخص) خلاصه می شود.


                              یک تحلیلگر تکنیکی معتقد است که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در سابقه قیمت آن نهفته

                              است واز روند حرکت قیمت، می توان آینده آنرا پیشبینی نمود. تحلیل تکنیکی سرعت عمل بالائی

                              داشته و به ما این امکان را می دهد که در مدت کوتاهتری نسبت به تحلیل پایهای (فوندامنتال)، تعداد

                              خیلی بیشتری سهام (ارز ) را مورد مطالعه وبررسی قرار بدهیم.


                              تحلیل تکنیکی نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ( بر عکس تحلیل پایهای ) ندارد.در حال

                              حاضر تحلیل تکنیکی در بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد. مزیت

                              این نوع تحلیل در سرعت عمل آن است ومی توان در مدت کوتاهی چندین نوع ارز یا قیمت سهام

                              چندین شرکت را بررسی کرد ولی تحلیل فوندامنتال همین تعداد ارز یا سهام، بسیار وقت گیر خواهد

                              بود. تحلیل تکنیکی مانند هر تئوری دیگر منطق خاص خود را دارد.

                              سه محور اصلی تحلیل تکنیکی عبارتند از:

                              1- همه چیز در نوسان قیمت خلاصه می شود:


                              مهمترین اصل تحلیل تکنیکی همین است. جان کلام اینست که هر عاملی که بر قیمت سهام تا

                              ثیرگذار باشد، چه اقصادی وچه سیاسی و یا روانشناختی به نوعی بر قیمت سهام(ارز) اثر خواهد

                              داشت ودر نمودار منعکس خواهد شد. به عبارتی هر تغییر قیمتی همراه با یک محرک خارجی است

                              و

                              این امر لزوم بررسی دقیق نوسان قیمت وتحلیل آنرا نشان می دهد. پس با تحلیل نمودن نمودار قیمت

                              و بررسی اندیکاتورها، بازار خودش را به تحلیل گر نشان می دهد و آینده آن قابل پیشبینی خواهد بود.


                              این منطق در تضاد با تحلیل پایهای است، زیرا در تحلیل پایه ای به چرایی عوامل توجه می شود وپس

                              از تحلیل عوامل تاثیرگذار، روند حرکت بازار بدست می آید. به عنوان مثال ،اگر تقاضا بیش از عرضه

                              باشد فوندامنتالیست خواهد گفت که قیمت بالا میرود در حالیکه چارتیست با دیدن رشد قیمت

                              خواهد گفت که تقاضا بیشتر از عرضه بوده است.


                              2- قیمت در یک روند ( ترند) حرکت می کند:


                              پیش فرض فوق اساس همه متد های تحلیل تکنیکی است. وقتی نوسانات بازار (مارکت) با ترند

                              مطابقت داشته باشد، این حرکت قابل تحلیل است و برعکس ، یک بازار آشفته را نمی توان تحلیل

                              کرد. با مسلم دانستن اینکه حرکت قیمت، ناشی از ترند است دومطلب قابل ذکر است.


                              اول اینکه ترند جاری با احتمال بیشتری ادامه خواهد یافت و روی خودش برنخواهد گشت، به استثنای

                              بعضی بینظمیها در حرکت بازار.


                              دوم اینکه ترند جاری ادامه خواهد یافت تا زمانیکه ترند مخالف جایگزین آن شود.

                              شرح:

                              بسیاری از تکنیکیها معتقد به روند قیمت هستند. لیکن بیشتر تکنیکیها این مطلب را نیز تایید می
                              کنند که در برخی از دوره های زمانی، قیمت ها از روند خاصی تبعیت نمی کنند. اگر قیمت همیشه
                              تصادفی بود، تحصیل درآمد از طریق تحلیل تکنیکی بسیار سخت میشد. جک شوایگر (Jack
                              Schwager) در کتابش بنام Schwager on Futures: Technical Analysis چنین میگوید:


                              در دوره های زمانی طولانی ممکن است بازار دارای تغییرات قیمت تصادفی باشد، لیکن در داخل این
                              دوره های زمانی، دوره های زمانی کوتاه تری وجود دارند که رفتار قیمت در آنها بصورت غیر تصادفی
                              است. هدف چارتیست ها شناسایی این دوره های زمانی (یعنی پیدا کردن روند های کلی قیمت)
                              است.

                              اعتقاد تکنیکیها بر این است که تشخیص روند امکان پذیر بوده و میتوان بر مبنای روند قیمت اقدام به
                              سرمایهگذاری کرد و همراه با مشخص شدن تدریجی روند قیمت و با اقدام به خرید و فروش در زمان
                              مناسب ، سود کسب کرد. با توجه به این امر که روش تحلیل تکنیکی را می توان برای دوره های
                              زمانی مختلف بکار برد، امکان دنبال کردن روند های بلند مدت و کوتاه مدت قیمت بطور همزمان وجود
                              دارد. در نمودار بالا ( روند قیمت سهام IBM ) نشان دهنده رویکرد شوایگر نسبت به ماهیت روند قیمت
                              ها است. روند کلی به سمت بالاست، لیکن محدودههای مناسب برای دادوستد (Trading) درون آن
                              پراکنده است. مابین محدودههای دادوستد { برنگ قرمز- Trading Range } روندهای رشدی { رنگ
                              آبی- Trending Range } وجود دارند که متاثر از روند رشد اصلی قیمت سهم در بلند مدت هستند.
                              وقتی که سهام بالاتر از محدوده داد و ستد قرار می گیرد، روند رشد آن دوباره شروع میشود. از طرف
                              دیگر زمانی که سهام پایینتر از مرز پایینی محدوده داد و ستد قرار می گیرد، روند نزولی قیمت سهم
                              آغاز می شود.
                              اینکه چه اتفاقی افتاده از علت آن مهمتر است: Tony Plummer در کتابش با عنوان The Psychology
                              of Technical Analysis به نقل از اسکار وایلد میگوید «یک تحلیلگر تکنیکی قیمت همه چیز را میداند
                              ولی ارزش { واقعی } هیچ چیز را نمیداند. چارتیست ها که به عنوان تحلیلگران تکنیکی شناخته
                              میشوند فقط با دو چیز سروکار دارند:

                              1- قیمت فعلی چیست؟

                              2- سابقه تغییرات قیمت چیست؟

                              قیمت نتیجه تقابل نهایی نیروهای عرضه و تقاضا برای سهام شرکت است. هدف تحلیلگر پیشبینی
                              جهت تغییرات قیمت آتی است. تحلیل تکنیکی با تمرکز بر روی قیمت و فقط قیمت، نمایانگر یک دیدگاه
                              مستقیم است. بنیادگراها به دنبال چرایی قیمت می گردند. حال آنکه تکنیکیها به دلایل بنیادگراها در
                              مورد چرایی قیمت با دید تردید نگاه میکنند. تکنیکیها اعتقاد دارند که بهترین کار این است که بدنبال
                              چیستی قیمت باشیم و به چرایی آن اهمیت ندهیم. چرا قیمت بالا میرود؟ بخاطر بیشتر بودن
                              خریداران (تقاضا) از فروشندگان (عرضه). سرانجام، ارزش هر چیز برابر با پولی است که یک فرد حاضر
                              است برای آن بپردازد. چه لزومی دارد بدانیم چرا؟

                              3- تاریخ تکرار می شود:تحلیل تکنیکی وپویایی بازار رابطه نزدیکی با روانشناسی انسان دارد.
                              بنابراین، الگوهای گرافیکی قیمت در صد سال اخیر شناسایی و تقسیم بندی شده اند تا حالات
                              روانشناسانه بازار را نمایش بدهند.اول از همه ،این الگوها وضعیت روانی حاکم بر بازار را نشان می
                              دهند که آیا بازار صعودی ویا نزولی است.

                              این الگوها در گذشته بوده واکنون هم می تواند استفاده شود چون اساس آن بر روی روانشناسی
                              انسان است که در طول سالها بدون تغییر مانده است. حال ما عبارت تاریخ تکرار می شود را به این
                              صورت بیان می کنیم که گذشته چراغ راه اینده است یعنی بررسی نوسانات قیمت در گذشته آینده
                              بازار را به ما نشان می دهد.


                              اساس تحلیل تکنیکال:
                              در ابتدای قرن بیستم، تئوری داو چیزی را بنیانگذاری کرد که بعدها به عنوان تحلیل تکنیکی نوین
                              شناخته شد. تئوری داو(Dow) از ابتدا ترکیب کاملی نبود بلکه به مرور با کنار هم قرار دادن اجزایی از
                              میان نوشتههای چارلز داو در طی چندین سال تکمیل شد. از میان قضیههای نقل شده از داو سه تا از
                              آنها برجسته می باشند:

                              • قیمت معرف همه اطلاعات می باشد.

                              • تغییرات قیمت کاملاً تصادفی نیست.

                              • اینکه چه اتفاقی افتاده { پیشینه قیمت } بسیار مهمتر است از چرایی آن { چرا اتقاق افتاده }

                              >> به نقل از fxacm
                              اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                              نظر

                              • PASHA
                                عضو فعال
                                • Mar 2011
                                • 1294

                                #105
                                آشنایی با تحلیل بنیادی و شاخص های مهم در آن

                                [b]تحلیل بنیادی[/b]

                                تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصادی، صنعت و وضعیت شرکت.

                                هدف اصلی از انجام این گونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام و ارزش ذاتی شرکتهاست. تحلیل

                                بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز می‏نماید تا مشخص

                                کند که آیا قیمت سهام به درستی ارزشیابی شده است یا نه؟

                                بخش قابل ملاحظه‏ای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصاد ملی، صنعت و شرکت

                                تمرکز دارد. رویکرد معمول در تحلیل شرکت، در برگیرنده چهار مرحله اساسی است :

                                1)تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور

                                2)تعیین وضعیت صنعت

                                3)تعیین وضعیت شرکت

                                4)تعیین ارزش سهام شرکت


                                تجزیه و تحلیل اقتصاد

                                وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی می‏شود که مشخص شود آیا شرایط کلی

                                برای بازار سهام مناسب است یا نه؟ آیا تورم مؤثر است؟ نرخهای بهره در حال افزایش است یا کاهش؟

                                آیا مصرف‏کنندگان کالاها را مصرف می‏کنند؟ تراز تجاری مطلوب است؟ اینها تنها بخشی از سؤالاتی

                                است که تحلیل‏گر بنیادی برای تعیین کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه است.

                                تجزیه و تحلیل صنعت

                                وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد تأثیر قابل توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر

                                وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمی‏تواند بازده مناسبی داشته

                                باشد. به قول معروف (سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است).

                                تجزیه و تحلیل شرکت

                                بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت

                                مالی آن اطمینان حاصل گردد. این تحلیل معمولاً از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجام

                                می‏شود. از روی این صورتها می‏توان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبه نمود، نسبتهای مالی به 5

                                دسته اصلی تقسیم می‏شوند :

                                1)نسبتهای‏ سودآوری

                                2)نسبتهای قیمتی

                                3)نسبتهای نقدینگی

                                4) نسبتهای اهرمی

                                5)نسبتهای کارآیی (فعالیت)


                                هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکتهای

                                موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفاف‏تر و روشن‏تر گردد.

                                حاشیه سود خالص

                                حاشیه سود خالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیم کردن سود

                                خالص به کل فروش محاسبه می‏شود. این نسبت نشان می‏دهد که از یک تومان فروش شرکت، چه

                                مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است. به عنوان مثال، حاشیه سود خالص 30 درصد نشان

                                می‏دهد که از یک تومان فروش محصولات شرکت، 3 ریال سود خالص بدست آمده است.

                                نسبت p/e

                                نسبت p/e (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیم کردن قیمت جاری

                                سهام به عایدی هر سهم (eps) در چهار فصل گذشته بدست می‏آید. این نسبت نشان می‏دهد که

                                سرمایه‏گذار برای خریدن یک تومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد. به عنوان مثال، اگر قیمت جاری

                                سهام، 20 تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، 2 تومان باشد، آنگاه نسبت p/e، 10 بدست

                                می‏آید. به عبارت دیگر برای خرید یک تومان از عواید شرکت باید 10 تومان بپردازیم. البته انتظارات

                                سرمایه‏گذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری p/e ایفا می‏کند.

                                رویکرد متداول در تحلیل‏های مالی این است که نسبتهای p/e شرکتهای موجود را در یک صنعت با

                                یکدیگر مقایسه کنیم. اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که p/e آن کمتر است، ارزش بهتری

                                دارد.

                                ارزش دفتری هر سهم


                                ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیم کردن کل

                                داراییهای خالص شرکت (دارایی‎ها منهای بدهی‏ها) به کل سهام موجود آن بدست می‏آید. ارزش

                                دفتری هر سهم می‏تواند در تعیین این موضوع کمک کند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد

                                قیمت‏گذاری شده است. اگر سهامی به قیمتی بسیار پایین‏تر از ارزش دفتری آن به فروش رود،

                                می‏تواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمت‏گذاری شده است.

                                نسبت جاری

                                نسبت جاری یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیم کردن دارایی‏های جاری به

                                بدهی‏های جاری شرکت محاسبه می‏شود. این نسبت توانایی شرکت را برای پرداخت بدهی‏ها و

                                تعهدات جاری آن نشان می‏دهد. هر قدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهد

                                بود. به عنوان مثال اگر این نسبت 3 باشد، بیانگر آن است که دارایی‏های جاری شرکت، برای پرداخت

                                3برابر بدهی‏های جاری آن، کفایت می‏کند.

                                نسبت بدهی


                                نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیم کردن کل بدهی‏ها به کل

                                دارایی‏های شرکت محاسبه می‏شود. این نسبت نشان می‏دهد که کل دارایی‏های شرکت تاچه حد از

                                طریق بدهی‏ها تأمین شده است. به عنوان مثال، اگر نسبت بدهی 40 درصد باشد، بیانگر آن است که

                                40 درصد از دارایی‏های شرکت از طریق ایجاد بدهی یا قرض گرفتن وجوه تأمین شده است.

                                بدهی‏ها همانند تیغ دولبه عمل می‏کنند، اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت

                                نرخ‏های بهره، فزاینده باشد. آنگاه شرکتهایی که نسبت بدهی بالایی دارند، با مشکلات مالی

                                عدیده‏ای مواجه خواهند بود. اما اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی می‏تواند از طریق تأمین

                                مالی کردن رشد شرکت با هزینه‏های پایین‏تر، سودآوری را افزایش دهد.

                                گردش موجودی‏ها

                                گردش موجودی‏های شرکت، یکی از نسبتهای کارآیی است که از تقسیم کردن قیمت تمام

                                شده کالای فرش رفته به موجودی‏ها محاسبه می‏شود. این نسبت، کارآیی شرکت را در مدیریت

                                موجودی‏ها نشان می‏دهد. این کارآیی از طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودی‏ها در طول سال

                                اندازه‏گیری می‏شود. این دسته از نسبتها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت دارند. به عنوان مثال

                                گردش موجودی‏ها در فروشگاههای زنجیره‏ای، به مراتب بالاتر از صنایع تولیدکننده هواپیماست. در اینجا

                                نیز مقایسه کردن گردش موجودی‏ها در کلیه شرکتهای یک صنعت اهمیت زیادی دارد.

                                ارزشیابی قیمت سهام

                                تحلیل‏‎گر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصاد ملی، وضعیت صنعت و در نهایت

                                شرکت به بررسی این موضوع می‏پردازد که آیا قیمت سهام شرکت به درستی تعیین شده است یا نه؟

                                در تعیین قیمت سهام، الگوهای گوناگون ارزشیابی تهیه و تدوین شده است. عمده‏ترین این

                                الگوها عبارتند از :

                                ـ الگوهای سود سهام ـ این الگوها بر ارزش فعلی سودهای سهام مورد انتظار تمرکز دارند.

                                ـ الگوهای عواید ـ این الگوها بر ارزش فعلی عواید مورد انتظار تمرکز دارند.

                                ـ الگوهای دارایی‏ها ـ این الگوها بر ارزش دارایی‏های شرکتها تمرکز دارند.

                                اصول بنیادی در تحلیل سهام

                                در تحلیل بنیادی، تمام عوامل مؤثر در اقتصاد، از جمله تولید، توزیع، عرضه و تقاضا و در نهایت

                                مصرف را با توجه به گردش سرمایه و سیاستهای پولی مبتنی بر داده‏های مالی، مورد توجه قرار

                                می‏دهیم.

                                بنیادگران برای تحلیل موفق سهام باید حداقل هفت سرفصل مهم را مدنظر بگیرند.

                                1ـ عایدی هر سهم در دوره جاری (eps) و مقایسه آن با عایدی هر سهم در دورة مشابه سال قبل.

                                2ـ eps سالیانه سهام و مقایسه آن با eps سال قبل (و لحاظ نمودن افزایش یا کاهش آن نسبت به

                                سنوات قبل).

                                3ـ گروه صنعتی که سهام متعلق به آن است محصولات جدید موجود در این گروه، تغییرات گروه و

                                مدیریت شرکت صاحب سهام و غیره.

                                4ـ عرضه و تقاضای سهام

                                5ـ پیشرو یا پسرو بودن سهام (توضیح اینکه بعضی سهم‏ها در گروه خود پیشرو هستند و دیگر سهم‏ها

                                از حرکت آنها تبعیت می‏کنند، در حالی که برخی سهم‏ها دنباله‏رو دیگران هستند)

                                6ـ مالکیت سهام (اینکه چه اشخاص حقیقی یا حقوقی صاحبان اصلی سهام هستند)

                                7ـ جهت بازار و شاخص‏یابی


                                نقص بزرگ تحلیل بنیادی

                                در بسیاری اوقات سهام شرکت سود ده، برای مدت نسبتاً طولانی کاهش می‏یابد یا سهام

                                شرکت زیان‏ده، در مدتی کوتاه به مقدار قابل توجهی افزایش می‏یابد. اگر همه ما منطقی بودیم و

                                می‏توانستیم احساسات خود را از تصمیمات سرمایه‏گذاریمان تفکیک نماییم. آنگاه روش تعیین قیمت

                                سهام براساس سود آینده یا همان تحلیل بنیادی به نحو درخشانی درست کار می‏کرد و از آنجا که

                                انتظارات کاملاً منطقی داشتیم قیمتها تنها هنگامی تغییر می‏کرد که اطلاعات سهام منتشر می‏شد.

                                اما در بازار واقعی این حالت هرگز اتفاق نمی‏افتد. همان طور که گفتیم، بازیگران بازار، بارها و بارها

                                شرکتهایی را با سودهای بالا دیده که سقوط کرده‏اند و شرکت‏های زیان دهی را نیز دیده‏اند که

                                سهامشان به نحو چشمگیری افزایش داشته است.

                                اولین کسی که این موضوع را در بازار سرمایه دریافت چارلزداو بود که می‏توان او را بنیانگذار

                                تحلیل تکنیکی نامید. وی برای اولین بار در سال 1900 میلادی براساس اطلاعات هر سهم (نظریه داو)

                                را تدوین کرد. بیشتر مطالعات او براساس میانگین صنعتی داو جونز و بوجود آوردن این شاخص مهم بود

                                داو متوجه شد که روند بازار صرفاً از سود و زیان و اطلاعات مالی شرکتها تبعیت نمی‏کند، بلکه عوامل

                                دیگری نیز در این زمینه تأثیر دارند. به نظر داو بازار در عین بی‏نظمی، نظم خاصی دارد.

                                به نظر داو، نوسان قیمتهای بازار را می‏توان به سه بخش تقسیم کرد :

                                الف) نوسانهای اولیه: این نوسانها بازارهای افزایشی و بازارهای کاهشی نامیده می‏شوند. در

                                بازارهای افزایشی، قیمتها برای چند سال رو به بالا می‏روند. از طرف دیگر، در بازارهای کاهشی،

                                قیمتها برای چند ماه یا چند سال رو به پایین می‏روند.

                                ب ) نوسانهای ثانویه: در این نوسانها، قیمتها به مدت چند ماه بالا می‏روند این حالت تحت عنوان دوره

                                تعدیلات یا تصحیحات معروف است.

                                ج) نوسانهای روزانه: این نوسانها، نوسانهای روزانه تصادفی و بدون مفهوم هستند. تحلیل‏گران

                                تکنیکی بازار برای تعیین روندهای بازار یا تعیین روند تک تک سهام از نظریه داو استفاده می‏کردند .
                                آخرین ویرایش توسط PASHA؛ 2011/10/17, 21:54.
                                اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                                نظر

                                در حال کار...
                                X