یک گام فراتر از بازار

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • PASHA
    عضو فعال
    • Mar 2011
    • 1294

    #106
    استراتژی های جلوگیری از ضرر در بازار سهام

    استراتژی های جلوگیری از ضرر در بازار سهام باید با این حقیقت رو به رو شویم که اغلب مردم نمیدانند چه زمانی باید سهامی که ارزش خود را از دست میدهد بفروشند. بیشتر افراد در چنین شرایطی قادر به تصمیمگیری نیستند و از خود میپرسند «آیا باید دارایی خود را نگه دارم و امیدوار باقی بمانم یا باید از همین جا جلوی ضرر را بگیرم؟».

    این حالت بیتصمیمی، اغلب دائمیاست و آن قدر ادامه پیدا میکند که فرد به خودش میگوید «دیگر برای فروش خیلی دیر شده است».
    یکی از دوستان خوب من به خاطر این که دائم به خود میگفت «برای فروش خیلی دیر شده» تمام آنچه را که داشت از دست داد. وی با توجه به توصیههای دوستش مبلغ قابل توجهی سهام خرید. چیزی نگذشت که ارزش این سهمها نصف شد و اما باز همان دوست که با بازار آشنایی داشت توصیه کرد که همچنان باید از همان سهم خرید. دوست من هم همین کار را کرد. وی خیلی دیر خرید این سهام را متوقف کرد و تمام پولش را از دست داد.
    شاید چنین چیزی برای شما هم پیش آمده باشد. بعد از این که مقاله امروز را خواندید، اگر توصیه من را در نظر بگیرید از حالت بیتصمیمی خارج میشوید. در این صورت دیگر وقتی سر به بالین میگذارید، نگران این نیستید که فردا بازار به چه سمتی خواهد رفت؛ زیرا بر خلاف دیگر سرمایهگذاران، طبق برنامه میدانید که چه زمانی باید از بازار خارج شوید و چه زمانی باید منتظر سودهای احتمالی بمانید.
    خرید سهام آسان است. هزاران تئوری در مورد این که چه زمانی و چرا باید سهم خرید وجود دارد؛ اما زمانی که بحث پول درآوردن میشود، خرید تنها نیمیاز مسائل را حل میکند.
    هیچ کس راجع به قسمت سخت کار یعنی زمان مناسب برای فروش چیزی نمیداند.
    من میخواهم شما بدانید برای این که با موفقیت سرمایهگذاری کنید، باید همانطور که برای ورود به بازار تحقیق و تامل میکنید، برای خروج از بازار نیز استراتژی تعیین کنید.

    چطور کسب و کارها را ارزیابی کنیم؟


    در انواع کسب و کارها و سهام، باید یک برنامه و یک استراتژی خروج داشته باشید. در این صورت میدانید که دقیقا کی باید به بازار وارد شده و چه زمانی از بازار خارج شوید. استراتژیای که من میخواهم به شما نشان دهم این اجازه را میدهد که تا زمانی که در بازار هستید سود کرده و ضررهای خود را حداقل کنید، اما قبل از آنکه استراتژی خاصی را پیش بگیرید به مثال زیر توجه کنید:
    بیایید فکر کنیم که شما در ایالاتمتحده در کسب و کار فروش لباسهای اسپرت فعالیت میکنید. شما پول زیادی از این راه به دست آوردهاید و حالا میخواهید در باهاماس شانس خود را امتحان کنید. شما اندازه بازار را در نظر میگیرید و متوجه میشوید که میتوانید در دو بازار لباس گلف و لباس شنا به منفعت برسید. واضح است که این دو محصول دو بازار متفاوت را هدف میگیرند.
    شما در هر کدام از این بازارها 100000 دلار سرمایهگذاری میکنید. در انتهای سال اول، لباسهای گلف 20000 دلار سود دادهاند. اما لباسهای شنا 20000 دلار ضرر دادهاند. شما دقیقا نمیدانید که چرا چنین وضعیتی ایجاد شده برای همین در طرحها و بازاریابی کالای خود تغییراتی ایجاد کرده و یک سال دیگر را هم به همین نحو ادامه میدهید.
    در سال بعد همین اتفاق تکرار میشود. شما یک 20000 دلار دیگر روی لباسهای گلف به دست میآورید و 20000 دلار هم در بازار لباس شنا ضرر میدهید. پس از دو سال میتوان با اطمینان گفت که کسب و کار فروش لباس گلف جواب داده و کسب و کار فروش لباس شنا شکست خورده است.
    حال بیایید فرض کنیم که شما آماده اید که در یکی از این کسب و کارها 100000 دلار دیگر سرمایهگذاری کنید. واضح است که کدام بازار را انتخاب میکنید. شما به عنوان صاحب کسب و کار تصمیم میگیرید که در صنعت موفق بیشتر سرمایهگذاری کنید؛ اما همانطور که خواهید دید این دقیقا کاری است که 99 درصد سرمایهگذاران آمریکایی انجام نمیدهند.

    چطور سهام خود را ارزیابی کنیم؟
    بگذارید ابتدا یک سوال را مطرح کنم. «مالک سهام» بودن دقیقا به چه معنی است؟ این سوال هیچ نکته انحرافی ای ندارد. مالکیت سهام به این معنی است که شما مالک جزئی از یک شرکت هستید. این مالکیت را میتوان با مالکیت یک شرکت فروش لباس اسپرت مقایسه کرد.
    با این که مالکیت یک شرکت با مالک سهام یک بنگاه بودن تفاوت بنیادی ندارد، رفتار اغلب افراد در قبال این دو مالکیت متضاد است.
    حال فرض کنیم شما سهام شرکتهای فروش لباسهای ورزشی را خریداری کردهاید. سهام هر کدام از این شرکتها 10 دلار فروخته میشود. در انتهای سال اول، ارزش سهام شرکت لباس گلف که سودده است به 12 دلار میرسد و ارزش سهام شرکت لباس شنا به 8 دلار افت میکند. در انتهای سال دوم نیز سهام شرکت فروش لباس گلف به 14 دلار میرسد و ارزش سهام شرکت فروش لباس شنا به 6 دلار کاهش پیدا میکند.

    ترجیح میدهید که کدام سهم را داشته باشید؟

    با وجودی که میدانید باید بر اساس مثال مربوط به کسب و کار سهام برنده را بخرید، اغلب سرمایهگذاران طور دیگری رفتار میکنند. آنها پول ارزشمند خود را صرف خرید سهام بد میکنند به این امید که اوضاع برگردد. آنها سهام بازنده را خریداری میکنند.

    استراتژی توقف ضرر

    من معتقدم که در بازار سهام و در کسب و کارها هر کسی باید یک استراتژی خروج داشته باشد تا بتواند جلوی ضررهای بیشتر را بگیرد. اگر شما این قانون را در دستور کار قرار دهید، شانس خوبی برای موفقیت خواهید داشت. در غیر این صورت، شکست خواهید خورد.
    استراتژی خروجی مورد نظر من بسیار ساده است. من زمانی که ببینم سهمم سقوط میکند از استراتژی خروجم استفاده میکنم تا از خودم حفاظت کنم. مهمترین عنصر در این استراتژی قانون 25 درصد است. من زمانی که ارزش یک سهم 25 درصد نسبت به ارزش ماکزیمم اش کاهش پیدا کند سهام خود را میفروشم. برای مثال، اگر من یک سهام را در قیمت 50 دلار بخرم و این سهم تا 100 دلار افزایش ارزش پیدا کند، زمانی آن را میفروشم که از 75 دلار ارزانتر شود.

    نگذارید ضررهایتان به ضررهای بزرگ تبدیل شوند
    با استراتژی خروج میتوان فهمید که من چه زمانی از بازار لباسهای ورزشی خارج میشوم. به یاد آورید که سهم این شرکت بلافاصله بعد از آن که آن را به قیمت 10 دلار خریدم کاهش ارزش پیدا کرد. من صبر نمیکنم تا قیمت این سهم به 6 دلار کاهش پیدا کند بلکه آن را زمانی که به 7.50 دلار برسد میفروشم.
    در واقع اگر قیمت سهام به 8 دلار کاهش یابد شما فقط به 25 درصد افزایش ارزش نیاز دارید که به همان جایی برگردید که بودید، اما اگر بگذارید که سهمتان به 5 دلار کاهش پیدا کند باید منتظر باشید ارزش آن 100 درصد افزایش پیدا کند تا ضررتان جبران شود. احتمال این امر بسیار کم است.

    اما چه چیزی در مورد رقم 25 درصد این قدر جادویی است؟ در واقع هیچ چیز. مهم نظم است. بسیاری از معاملهگران حرفهای از معیارهای سفت و سختتری استفاده میکنند.
    خلاصه آنکه من میخواهم بگویم شما هرگز نمیخواهید در موقعیتی قرار بگیرید که سهامتان 50 درصد ارزش خریدش را از دست بدهد، چون در این صورت ارزش سهامتان باید 100 درصد یا بیشتر افزایش یابد تا به جایی که بودید برگردید. بله با استفاده از استراتژی خروج میتوانید از چنین وضعیتی اجتناب کنید.
    استیو جاگراد
    مترجم: پریسا آقاکثیری، مصطفی جعفری

    برگرفته از بورس كالا
    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

    نظر

    • PASHA
      عضو فعال
      • Mar 2011
      • 1294

      #107
      رازهای موفقیت در بورس

      1-هرگز خودتان را دست کم نگیرید وقتی دیگران سود می کنند به احتمال زیاد شما هم می توانید.
      ٢-هرگز تصور نکنید که همه چیز یک شرکت را می دانید سوال کنید زیرا سود متعلق به کسانی است که می پرسند.
      ٣-دور اندیش باشید و برای داشتن یک سهم خوب با دید بلند مدت از امروز برنامه ریزی کنید.
      ۴-حداقل 10 درصد در آمد خالص خود را در بانک پس انداز کنید.
      ۵-حداقل شرط لازم برای موفقیت در بورس ارتباط بر قرار کردن با سهامداران موفق و یاد گیری مداوم است.
      ۶-اگر با تمام وجود به سهمی اعتقاد داشته باشید سر انجام به واقعیت می پیوندد.
      ٧-از کسانی که به شما کمک می کنند تشکر و قدر دانی نمائید.
      ٨-رسیدن به آرامش فکری را هدف اصلی خود قرار دهید و بر اساس آن برای خرید و یا فروش بر نامه ریزی کنید.
      اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

      نظر

      • PASHA
        عضو فعال
        • Mar 2011
        • 1294

        #108
        چه زمانی سهام خود را بفروشم؟


        تصمیم گیری برای فروش سهام غالبا مشکل تر از تصمیم گیری برای خرید آن است. احساس تردید مهمترین مسئله ای است که وقتی میخواهیم برای فروش سهام اقدام کنیم، بر رفتار ما چیره می شود. اینکه قیمت افزایش خواهد یافت یا کاهش می یابد پرسش بسیاری از افراد در هنگام تصمیم گیری برای فروش است، بهترین راهکار چیست؟...


        اگر تمامی انرژی، سرمایه و زمان خود را برای خرید سهامی اختصاص دهید و برای خریداری آن تمامی اطلاعات و ابزارهای تحلیلی را بکار گرفته باشید، تا زمانی که ندانید در چه زمانی قصد فروش دارایی خود را دارید، سودی نخواهید برد. سرمایه گذار خبره پیش از هر اقدام به سرمایه گذاری از زمان خروج از آن آگاه است و این کلید فایق آمدن بر تردیدهای پیش آمده در هنگام فروش است. سرمایه گذاران خبره از روش های مختلفی برای تعیین زمان خروج از سهام استفاده می کنند. اگرچه ممکن است یک سرمایه گذاری همچنان جذاب باشد، اما اگر معیارهای خروج سرمایه گذار خبره از آن تحقق یابد، وی درنگ نخواهد نمود.

        یک سرمایه گذار تازه کار به ندرت قانون از پیش تعیین شده ای برای خروج از یک سرمایه گذاری دارد. اغلب این اشخاص از آن می ترسند که سود کسب شده به زیان تبدیل گردد یا زیان به وجود آمده بیشتر و بدتر شود، در نتیجه ی احساسات حاکم بر رفتار این افراد اغلب سبب می شود آنها کنترل خود را بر سرمایه ی خود از دست بدهند و گاه از سودهای کلان محروم شوند.

        شش روش متداول برای تعیین زمان خروج از یک سهم عبارتند از:

        1. هنگامی که معیارهای نگهداری سهام نقض می گردند

        2. هنگامی که اتفاقات پیش بینی شده در سیستم سرمایه گذاری آنها به وقوع می پیوندد

        3. هنگامی که هدف از یک سرمایه گذاری محقق می شود

        4. هنگامی که سیستم سرمایه گذاری سیگنال فروش یا خروج صادر می کند

        5. هنگامی که یک قانون خودکار عملکرد فروش را فعال می سازد

        6. هنگامی که سرمایه گذار متوجه اشتباه خود می گردد
        اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

        نظر

        • PASHA
          عضو فعال
          • Mar 2011
          • 1294

          #109

          شخصیت سرمایه گذاری شما چیست؟




          شخصیت الگوهای ثابتی است که رفتار افراد را در موقعیت های مشخص تحت تاثیر خود قرار می دهد. هنگامی که فردی به قصد سرمایه گذاری وارد بازار می شود، شخصیت فرد و به طور خاص شخصیت سرمایه گذاری وی تصمیم گیری او را تحت تاثیر قرار می دهد...





          مهمترین اصل در بررسی شخصیت سرمایه گذاری این است که چه نوع شخصیت سرمایه گذاری متناسب با شما می باشد. بدین ترتیب شما قادر خواهید بود تا سرمایه گذاری های لازم در آموزش برای تجهیز به مهارت های لازم آن نوع از شخصیت سرمایه گذاری را صورت دهید. برای تشخیص شخصیت سرمایه گذاری خود باید تعیین کنید که افق سرمایه گذاری شما بلند مدت، میان مدت یا کوتاه مدت است، آیا به قصد خرید و نگهداری وارد بازار می شوید یا برای کسب سود از نوسانات قیمتی به معامله می پردازید، آیا از روش های آماری که نیازمند مهارت های ریاضی می باشند استفاده می کنید یا با استفاده از تجزیه و تحلیل صورت های مالی که نیازمند مهارت در حسابداری است تصمیم گیری می کنید، آیا از خروجی های یک نرم افزار برای تحلیل تکنیکال استفاده می کنید یا به استفاده از خدمات مشاوران سهام می پردازید و ....

          پاسخ به سئوالاتی نظیر مواردی که بدان ها اشاره شد، شما را در شناخت هر چه بیشتر الگوی رفتاری خود در بازار سرمایه یاری می کند، این شناخت باید منتهی به دستیابی به الگوهای ثابت و پایدار رفتار شما بگردد. ویژگی اصلی شخصیت سرمایه گذاری یک معامله گر در انطباق الگوهای رفتاری با مهارت ها، توانایی ها، امکانات و شرایط بازار است، بدین ترتیب نه تنها این الگوها شما را در تصمیم گیری های بهینه یاری می کنند، بلکه به واسطه ی این شناخت قادر خواهید بود تا در برابر وسوسه های ناشی از احساسات و هیجانات ناپایدار خود مقاومت کنید. در کتاب 23 اصل موفقیت وارن بافت و دیگر نابغه های سرمایه گذاری و هفت اشتباه بزرگ در معاملات سهام، سه گونه ی اصلی شخصیت سرمایه گذاری مورد اشاره قرار گرفته است:

          1. تحلیل گری: سنجیدن تمامی جوانب سرمایه گذاری پیش از هر گونه اقدام

          2. معامله گری: استفاده از مهارت های ناخودآگاه، تکیه بر اطلاعات ناقص و بهره گیری از احساسات درونی برای تصمیم گیری

          3. آمارگری: استفاده از قوانین ریاضی، آماری و احتمالات و بهره گیری از مجموعه ای از فرمول ها و تکنیک های ریاضیاتی برای تصمیم گیری

          از دید نویسنده کتاب، هیچ فردی نمونه ی کامل سه نوع شخصیت سرمایه گذاری نیست، هر یک از افرادی که در بازارهای مالی و بورس به معامله می پردازند، میزانی از هر سه نوع شخصیت را دارند اما یک نوع از آنها بر بقیه غالب است و شخصیت سرمایه گذار را تحت تاثیر قرار می دهد.
          اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

          نظر

          • PASHA
            عضو فعال
            • Mar 2011
            • 1294

            #110
            23درس از وارن بافت

            یک روش ساده اما کاربردی برای موفقیت در بورس و معاملات سهام، الگو گیری از افرادی است که به موفقیت در معامله ی سهام و دارایی های مالی مشهور شده اند. وارن بافت در صدر افرادی قرار می گیرد که به واسطه ی معامله در بورس به ثروت و شهرت دست یافته اند. سئوال در اینجاست که وارن بافت چه اصولی را برای موفقیت رعایت می کند؟



            1. حفظ سرمايه هميشه اولويت اول است

            2. به شدت از ریسک اجتناب کنید

            3. فلسفه ی سرمایه گذاری مخصوص به خود را داشته باشید

            4. برای انتخاب، خرید و فروش سهام سیستم شخصی خودتان را طراحی کنید

            5. تا اندازه ای که می توانید خرید کنید

            6. بر میزان بازده ای که پس از پرداخت مالیات به دست می آید، متمرکز شوید

            7. تنها بر روی چیزی سرمایه گذاری کنید که آن را درک می کنید

            8. از سرمایه گذاری در سهامی که با معیارهای شما سازگار نیست، اجتناب کنید

            9. تحقیقات را به روش خود انتخاب کنید

            10. برای بافتن یک مورد مناسب سرمایه گذاری بی اندازه صبور باشید

            11. به محض تصمیم گیری فورا اقدام کنید

            12. پیش از آنکه بخرید، بدانید که چه وقت باید بفروشید

            13. در هر شرایطی از سیستم معاملاتی خود پیروی کنید

            14. اشتباهات خود را فورا بپذیرید و آنها را اصلاح کنید

            15. اشتباهات خود را به تجربیات آموزنده تبدیل کنید

            16. هزینه های لازم برای آموزش خود را بپردازید

            17. هرگز در مورد کاری که در حال انجام آن هستید، چیزی نگویید

            18. بدانید چگونه کارهای خود را به افراد توانا بسپارید

            19. سطح زندگی خود را پایین تر از میزان ثروت خود قرار دهید

            20. انگیزه ی خود را برای سرمایه گذاری اشتیاق قرار دهید

            21. عاشق سرمایه گذاری های خود نشوید

            22. تمام فکر خود را بر سرمایه گذاری که انجام داده اید، متمرکز گردانید

            23. سرمایه ی خود را در جریان فعالیت اصلی خود قرار دهید
            اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

            نظر

            • PASHA
              عضو فعال
              • Mar 2011
              • 1294

              #111
              قرار داد آتي چيست؟ (فيوچر)

              در بازار مالي، قرارداد آتي قراردادي است که همه اطلاعاتی که یک معامله که برای عادلانه بودن نیاز دارد در آن قید شده است. قراردادی براي خريد يا فروش يک کالاي مشخص با تاريخ تحويل در زماني مشخص و قيمت آن کالا در هنگام معامله اين قرارداد بين خريدار و فروشنده مشخص شده و در بورس آتي (بازار مالي) معامله ميگردد.



              اين قرارداد در اين بازار زمان تحويل کالا دارد که سرسيد قرارداد (delivery date) يا زمان تسويه حساب نهايي(final settlement date) ناميده ميشود و در صورتي که خريدار (يا فروشنده) اين قرارداد تصميم بگيرد تا کالاي مورد نظر را به طور فيزيکي تحويل بگيرد (تحويل دهد) اين امر در تاريخ سررسيد قرارداد الزامي بوده و اين مطلب مهم معامله قرارداد آتي را قانوني و از نظر مذهبي هم مجاز ميکند. اين امر در ايران هم مثل ساير نقاط جهان صحيح است.



              لازم به ذکر است که به همين دليل (حقيقي و لازم الاجرا بودن اين معامله) قرارداد آتي داراي پشتوانه اجرائي است و ميتوان خود اين قرارداد را مثل يک سفته تا قبل از سررسيد آن (دقيق تر بگوئيم تا قبل از غير قابل انتقال شدن) خريد و فروش کرد. چون ارزش اين قرارداد مستقيما به ارزش کالائي که اين قرارداد تحويل ميدهد (تحويل ميگيرد) وابسته است وقتي آنرا ميخريد پس از بالا رفتن ارزش آن کالا ميتوانيد قرارداد را فروخته و از سود خود استفاده ببريد. در صورتي که پيش بيني شما اينست که قيمت کالاي مورد نظر در آينده (پس از چند ماه يا چند روز يا چند ساعت) تنزل خواهد داشت ميتوانيد ابتدا اين قرارداد را بفروشيد وپس از نزول قيمت بخريد و از سود اين اختلاف قيمت بهره ببريد. چون اين قرارداد در يک بازار مالی (بورس آتي) معامله ميشود عملا طرف فيزيکي تمام معاملات اتاق پاياپاي آن بورس است و وقتي شما مثلا يک کيلو طلا را يک بار فروخته وقبل از تاريخ تحويل يک بار خريده باشيد ديگر تعهدي براي تحويل دادن (تحويل گرفتن) آن کالا به هيچ کس نداريد.



              دقت کنيد که هر گاه شخصي يک قرارداد را ميخرد حتما شخص ديگري آنرا فروخته است و اتاق پاياپاي بورس صرفا ضمانت جابجائي اين مبالغ بين طرف سود برده و طرف متضرر را به عهده دارد و خود بورس يا کارگذار آن سود و يا زياني در این معامله ندارند. بورس اين ضمانت را از طريق کارگذار اجرائي ميکند. کارگذار خريدار از يکسو و کارگذار فروشنده از سوي ديکر از اين اشخاص که طرفين قرارداد هستند وديعه اي دريافت کرده و آنرا به حساب بانکي اتاق پاياپاي واريز ميکند و تا پايان نظارت دارند که ضرر طرف متضرر از وديعه او بيشتر نشده و قرارداد هميشه ضمانت اجرائي خود را با قدرت تمام حفظ کند. بابت اين خدمات که منجر به ايجاد يک سيستم کاملا قانوني و قابل اعتماد براي معامله گران ميشود کارگذار يک کارمزد کوچک (کمتر از يک درضد ارزش معامله) از مشتري خود دريافت ميکتد و بخشي از آن را به شرکت بورس يا همان بازار ميپردازد.



              قيمتي که در هنگام معامله اين قرارداد بين خريدار و فروشنده توافق ميشود متضمن قيمت تحويل آن کالا در روز تحويل است و به قيمت تسويه (settlement price)معروف ميباشد.



              يک قرارداد آتي براي هر دو طرف خريدار و فروشنده ايجاد تعهد ميکند و با قرارداد اختيار که براي خريدار فقط ايجاد يک حق و براي فروشنده ايجاد تعهد ميکند از اين لحاظ متفاوت است. به عبارت ديگر خريدار يک قرارداد اختيار ممکن است به قرارداد عمل نمايد يا از آن صرفنظر کند ولي دوطرف يک قرارداد آتي ملزم به اجراي قرارداد در زمان تسويه هستند. فروشندگان، کالاي مورد نظر را به خريداران تحويل ميدهند يا اگر اين معامله در بازار آتي "تسويه نقدي" (cash-settled) داشته باشد اين پول از حساب معامله گر متضرر به حساب آنکه سود برده منتقل ميگردد. براي خروج از الزام تعهد قبل از زمان تسويه، خريدار يک قرارداد آتي بايستي موقعيت خود را با فروش همان قرارداد و فروشنده باخريد آن خنثي کرده و به شکل قطعي به تعهد خود پايان دهد.



              ترید قانون مند, بدون غش و شفاف

              قراردادهاي آتي نقدشوندگي خود را مديون روراستی و مشخص کردن همه جوانب مورد معامله هستند که همه مشخصات اين کالا شامل کميت و کيفيت و زمان و مکان تحويل کالا در آنها ذکر شده است و لازم الاجرا.

              کالائيکه قرارداد آتيه تحويل آنرا ضمانت دارد دارائي پايه يا دارائي زيربنا براي اين قرارداد ناميده ايم. اين دارائي زير بنا ميتواند طلا يا گندم يا يک ارز يا سهام يک شرکت باشد که کمیت و کیفیت آن به وضوح در قرارداد ذکر شده است

              نحوه ختم قرارداد که با تحویل کالا و یا به صورت نقدی قابل انجام است کاملا مشخص شده.

              واحد و کمیت دارائی زیربنای قرارداد که در واقع همان چیزی است که شما ترید میکنید کاملا مشخص است.

              واحد پولی که قرارداد با آن معامله میشود ذکر شده.



              مثلا وقتی میگوئیم از طرق یک کارگذاری نفت ترید میکنیم یعنی نفت سبک و شیرین غرب تگزاس WTI که همان نفتی است که در بورس NYMEX در نیویورک ترید میکنند مورد معامله شماست. مشخصات فنی آن شامل شامل چگالی و درصد سولفورمجاز و ... و همچنین زمان و مکان تحویل و حداقل تغییر قیمت مجاز (تیک یا آنچه در ایران معروف است پیپ) و خلاصه همه آنچه که خریدار و فروشنده یک کالا باید بدانند در قرارداد ذکرشده و همه میتوانند آنرا بخوانند. بالاخره شما دارید این کالا را معامله میکنید و شاید دلتان خواست آنرا تحویل بگیرید پس حق دارید همه چیز را راجع به آن بدانید.



              ودیعه یا مارجین

              برای آنکه سرمایه گذار (تریدر) اجازه یابد تا یک قرارداد آتی را بخرد و یا بفروشد بورس از او ودیعه ای را درخواست میکند که مارجین نام دارد. این ودیعه که توسط کارگذار از تریدر ها جمع آوری میشود به حساب بانکی اتاق پایاپای بورس واریز میشود. این ودیعه که متعلق به تریدر است میتواند هر لحظه توسط او از کارگذار درخواست شود و کارگذار موظف است آنرا فورا به سرمایه گذار تحویل دهد. سپس کارگذار به نوبه خود این مبلغ را صبح روز بعد از اتاق پایاپای بورس دریافت میکند.



              علت درخواست این مبالغ از تریدر ها بسیار ساده است. بازار مالی جائی است که همه میتوانند با خیال راحت ترید کنند و واهمه ای ندارند که طرف مقابل که با او ترید کرده اند امکان دارد زیر حرف خود بزند. اصولا بورس یا همان بازار مالی به همین علت جذاب است. ودیعه سپاری یکی از مهمترین مکانیزم هائی است که که بورس را به ایجاد این محل امن برای تریدر ها کمک میکند.



              فرض کنید یک تریدر یک کیلو طلا خریده به قیمت 800 دلار به ازای هر اونس. این یعنی یک تریدر دیگر همین یک کیلو طلا را فروخته به همان قیمت. وقتی قیمت طلا تغییر کند یکی از آنها متضرر و دیگری سود میبرد. اما در لحظه انجام این معامله هیچکس نمیداند کدامیک ضرر و کدام سود خواهد کرد. به همین علت از هر دوطرف و از طریق کارگذارشان مبلغی ودیعه گرفته میشود تا قطعی بودن این معامله تضمین شده باشد. طرفی که ضرر داده حق ندارد ودیعه خود را برداشت کند مگر آنکه تصمیم بگیرد قرارداد را الغا کند. در این هنگام اگر خریدار بود باید آنرا بفروشد و اگر فروشنده بود باید یک قرارداد بخرد. مبلغ ضرر او که همان سود طرف مقابل است از ودیعه او کسرشده و به حساب طرفی که سود کرده اضافه میشود و او میتواند باقیمانده مبلغ را درخواست کرده و پس بگیرد.



              طرفی که سود برده از همان لحظه که وارد سود شده میتواند این مبلغ اضافه بر ودیعه خود را درخواست و دریافت کند.اصل ودیعه نیز پس از خارج شدن از قرارداد قابل دریافت است. او نیز برای خارجشدن از تعهدقرارداد در صورتی که خریدار بود باید آنرا بفروشد و اگر فروشنده بود باید بسادگی آنرا بخرد. البته هیشه این امکان نیز وجود دارد که کالا یا ارز زیربنای قرارداد را تحویل گرفته یا تحویل بدهند.



              پس همانطور که واضح است این ودیعه برای برطرف کردن ریسک تریدر ها توسط بازار و از طریق کارگذار اخذ شده ودر حساب بانکی متعلق به بورس و نه نزد کارگذار نگهداری میشود.

              ا ین ودیعه از دو قسمت تشکیل میشود. مارجین پوزیشن و ماجین سود و زیان



              مارجین پوزیشن یا مارجین اولیه

              مبلغ این ودیعه بر اساس یکسری محاسبات ریاضی و آماری تعیین میشود. بازار های مختلف از مدل های ریاضی مختلفی برای محاسبه مارجین استفاده میکنند ولی نتیجه این محاسبات اختلافات کوچکی با هم دارند. در بورس DGCX دوبی این محاسبات بر اساس سیستم ریاضی SPAN انجام میشود که اکثر بازارهای دنیا از آن تبعیت میکنند. بورس بر اساس این سیستم محاسبه یک مارجین اولیه Initial Margin را برای هر قرارداد محاسبه کرده و به کارگذار اعلام میکند. این حداقل مبلغی است که باید در همه لحظات در حساب تریدر موجود باشد تا او حق در دست داشتن قرارداد (و به زبان ترید حق داشتن Open Position را) داشته باشد. ا ین مارجین توسط بورس تعیین میشود.



              مارجین سود و زیان

              تریدری که پوزیشن او بلافاصله وارد سود میشود تا زمانی که پوزیشنش در سود است به مبلغی بیش از این مارجین اولیه نیاز ندارد. ولی اگر این پوزیشن بلافاصله یا در طول مدتی که تریدر قصد دارد آنرا باز نگه دارد وارد ضرر شود بلافاصله توسط دائره کنترل ریسک در بورس بسته خواهد شد. کارگذار برای حفاظت تریدر در مقابل چنین اتفاقی مارجین سودو زیان را با توجه به میزان ریسک پذیری او محاسبه کرده و همیشه نظارت میکند تا مشتری او به علت کمبود ودیعه شانس خود را در سود بردن از معاملاتش از دست ندهد
              اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

              نظر

              • PASHA
                عضو فعال
                • Mar 2011
                • 1294

                #112
                حباب یک سهم چیست و چگونگی شکل گیری حبابها در بازار سهام


                حباب های قیمتی معلول نوآوریهای فنی

                «حباب ها اغلب با بروز پیشرفتهای حقیقی در سطح بهرهوری و سوددهی اولیه یک بنگاه یا صنعت بهوجود میآیند، اما تاریخ نشان داده است که در این وضعیت، سرمایهگذاران در مورد تواناییهای اساسی این اقتصاد مبالغه میکنند.» گریناسپن (2002)
                تفسیر میزان تغییرات کوتاه مدت قیمت داراییها در چارچوب بازارهای کارآمد و عقلایی همچنان یک چالش محسوب میشود. مطالعات تجربی بسیاری نشان دادهاند که قیمتهای سهام نوعی «فراریت افراطی» از خود نشان میدهند، به آن معنا که این قیمتها به قدری تغییر میکنند که تفسیر و تبیین آنها بهواسطه تغییرات عناصر بنیادین از قبیل سود سهام یا میزان وجوه در گردش امکانپذیر نیست. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته قیمت داراییها، جهش پایدار و متناوب این قیمتها نسبت به تخمین ارزش ساختاری آنها است که به اصطلاح حباب قیمتی نامیده میشود، پدیدهای که در طول تاریخ میتوان شواهد بسیاری از آن را در کشورها و بازارهای مختلف یافت.
                افزایش چشمگیر قیمتهای سهام در آمریکا در طول دهه 1990 و متشابه افزایش قیمت مسکن در آمریکا در اواسط دهه اول هزاره سوم، هر دو جزو این دسته حبابهای قیمتی به حساب میآیند. مورد اول رونق سرمایهگذاری در بخش تجاری و تولیدی و مورد دوم نیز افزایش سرمایهگذاریها در بخش مسکن را به همراه داشت. اما از قضا هر دو مورد چندی بعد با کاهش قیمت داراییها و لذا تغییر چیدمان شدید در بخشهای سرمایه مربوطه مواجه شدند بهگونهای که شرکتها و سرمایهگذاران به دنبال خلاص شدن از دست مازاد سرمایهای بودند که در طول این حبابها ایجاد شده بود. جهشهای همزمان در قیمت داراییها و سرمایهگذاری در طول دهه 1920 نیز سابقه داشته است. دورهای که بسیاری از ویژگیهای آن مشابه حباب 1990 بود. در هر دو دوره موجی از نوآوریهای تکنولوژیک، نوعی اشتیاق ناشی از یک «عصر جدید» را در سرمایهگذاران ایجاد نمود. در این مقاله قصدداریم به بررسی برخی روابط تاریخی میان حبابهای قیمتی، نوآوریهای تکنولوژیک و تخصیص نامناسب سرمایه بپردازیم.

                حبابها و اشتیاق شروع یک عصر جدید

                شیلر (Shiller،2000) در مطالعات خود نشان داده است که سرمایهگذاران نسبت به نوآوریهای تکنولوژیک عکسالعمل نشان میدهند. به عقیده او جهشهای بزرگ در قیمت سهام معمولا با ظهور برخی تفکرات سطحی و پذیرفتنی نزد فرهنگ عامه پیرامون «عصر جدید» همراه میشود که باعث اغراق در مزایای تکنولوژی جدید میگردد. تفکرات اقتصادی شروع یک عصر جدید، نوعی جهش ناگهانی در قیمت داراییها و کنارگذاشتن معیارهای ارزیابی سنتی را به همراه میآورد.
                وي چهار جهش عمده را در شاخص حقیقی سهام S&P500 را نشان میدهد. شیلر هر یک از این جهشها را مرتبط با یک پیشرفت تکنولوژیک میداند که در ایجاد نوعی اشتیاق به شروع یک عصر جدید سهیم بودهاند:
                اوایل قرن بیستم: قطارهای ریلی با سرعت بالا، ارتباطات رادیویی با آن سوی اقیانوس، خطوط انتقال برق با فواصل طولانی.
                دهه 1920: تولید انبوه اتومبیل، استفاده از جادهها و بزرگراهها، ایستگاههای رادیویی تجاری، استفاده گسترده از برق در کارخانجات.
                دهه 1950 و 1960: ظهور گسترده تلویزیون، گسترش و ظهور زندگی برون شهری، سفر به فضا.
                اواخر دهه 1990: دسترسی گسترده به اینترنت، نوآوریها در صنایع کامپیوتر و فنآوری اطلاعات، ظهور مدلهای تجاری بر مبنای وب.
                گوردون و وایت (2006) در مقایسه میان دهه 1920 و 1990 بر وقوع همزمان نوآوریهای تکنولوژیک برجسته، تقویت بهرهوری، مازاد سرمایهگذاری و حباب بازار سهام ناشی از سفتهبازی تاکید نمودهاند. مجله Business Week در تاریخ 7 سپتامبر 1929 به این مطلب اشاره کرده بود که «صاحبان مشاغل در آمریکا حداقل 5 سال را به تجلیل و ستایش از رفاه بینظیر حاصل از یک «عصر جدید» خواهند پرداخت. دورانی که برخی از ما ممکن است وارد آن شده باشیم.» همین مجله بهگونهای مشابه در تاریخ 8 مارس 1999 مدعی شده بود که «صنایع فناوریهای پیشرفته (High-tech) در نوک پیکان عصری جدید در صنایع کامپیوتر قرار دارند که در آن دیگر قطعات کوچک دیجیتالی صرفا در پردازندهها و کامپیوترهای کوچک و شخصی قرار نمیگیرند، بلکه صنعت کامپیوتر در غالب ابزارهای گوناگون وارد تمام جنبههای زندگی افراد خواهد شد.»

                سرمایهگذاریهای تجاری و حباب بازار سهام

                سرمایهگذاریهای تجاری از سال 1996 بهطور متوسط با نرخ رشد مرکب سالانه 10درصد افزایش یافت تا در سال 2000 به اوج خود رسید. این نرخ معادل 5/2برابر نرخ رشد کل اقتصاد ایالاتمتحده بود. بخش اعظمی از این سرمایهگذاریها در اواخر دهه 1990 مربوط به صنایع کامپیوتر و فنآوری اطلاعات بود. در طول این سالها، رشد بهرهوری به عنوان یک معیار تغییر ساختاری دائمی افزایش یافت که خود خبر از رشد اقصادی بیشتر در آینده میداد. اعتقادات گسترده به پدیدهای موسوم به «اقتصاد جدید»، سرمایهگذاران را بر آن داشت تا قیمتهای سهام را تا سطح بیسابقهای نسبت به درآمد شرکتها افزایش دهند. گوردون (2003) به بسیاری از عوامل گذار استناد مینماید که در اواخر دهه نود منجر به افزایش تقاضای کالاهای تکنولوژیک شدند. از جمله این عوامل میتوان به خصوصیسازی صنایع مخابرات، ابداع شبکه جهانی اینترنت، افزایش شدید تقاضای تجهیزات و نرمافزار از سوی شرکتهای اینترنتی و چرخه فشرده جایگزینی کامپیوترهای شخصی برای مقابله با خطای تاریخ آغاز سال 2000 (Y2K) در کامپیوترها اشاره کرد.
                کابالرو (Caballero,2006) نیز اشاره کرده است که افزایش سریع قیمتهای سهام، منابع مالی ارزانقیمتی را در دسترس شرکتها قرار میدهد تا نسبت به تامین مالی پروژهها یشان اقدام نمایند. لذا افزایش انباشت سرمایه منجر به رشد بهرهوری خواهد شد که این امر نیز به ادامه یافتن افزایش قیمتهای سهام کمک خواهد کرد. وي نشان میدهد که خط سیر شاخص سهام S&P500، قبل و بعد از اوج حباب سرمایهگذاری تا حد قابلتوجهی مشابه خط سیر سرمایهگذاریهای تجاری است.
                در 13 ژانویه 2000 و در آستانه اوج این حبابها، ريیس فدرال رزرو، آلن گرینسپن از افزایش احتمال واکنش بیش از حد سرمایهگذاران در قبال نوآوریهای اخیر که افزایش بهرهوری را نیز به همراه آوردهاند، خبر داد «وقتی که از دید سال 2010 به دهه 1990 مینگریم ... ممکن است به این نتیجه برسیم که با آغاز هزاره سوم، اقتصاد آمریکا شتاب یکبارهای را در زمینه نوآوریها تجربه کرد که شاید بتوان گفت باعث بهبود بهرهوری، افزایش تولید و سود شرکتها و قیمت سهام با سرعتی بیسابقه شده بود. همچنین در سال 2010 نیز شاید بتوان نتیجه گرفت که بخش اعظمی از آنچه که ما در حال تجربه کردن آن هستیم، صرفا یکی از چندین و چند حباب قیمتی ایجاد شدهای است که تاریخ بشر را تحتتاثیر قرار دادهاند و صد البته با نگاه به گذشته نمیتوان مانع از این نتیجهگیری شد که برخی عناصر در هر دو مورد نقش مهمی را در سالهای اخیر ایفا کردهاند.»

                سرمایهگذاری و حباب در بخش مسکن


                در نمودار شماره 3 میتوان نوعی خط سیر مشابه را میان قیمت داراییها و سرمایهگذاری در بازار مسکن ایالات متحده مشاهده نمود. قیمت مسکن از سال 2001 تا 2006 تقریبا 2برابر شده است. این افزایش بسیار بیش از اثر عناصر بنیادینی است که بر اساس اجارهبها یا درآمد خانوار تعیین شدهاند. یک محدوده مناسب برای نرخ بهره و در کنار آن، تکثیر کالاهای رهنی جدید (وامهایی با کمترین پیشپرداخت یا حتی بدون پیشپرداخت، درخواست کمترین مدارک درآمدی و صرفا پرداخت هزینه بهره به عنوان پیش پرداخت) میتوانند منجر به افزایش شدید قیمت مسکن گردد. در سال 2005، ريیس فدرال رزرو یعنی گریناسپن اظهار داشت که بخش خدمات مالی بهطور چشمگیری بهواسطه پیشرفت فنآوری اطلاعات دگرگون شده و وامدهندگان نیز قادر شدهاند تا «میزان ریسکی که افراد متقاضی با آن مواجهاند را بهگونهای کاملا کارآمد تشخیص داده و قیمت مناسبی برآن وضع کنند.» فلد اشتاین (2007) با استناد به برخی مطالعات انجام شده بهاین موضوع اشاره کرده است که رشد سریع در اعطای وامهای بیپشتوانه در طول این سالها به دلیل «استفاده گسترده از مدلهای ارزیابی ریسک آماری توسط وامدهندگان» بوده است.
                رونق وامهای بیپشتوانه اندکی بعد عواقبی ایجاد کرد که از جمله آنها میتوان به افزایش تخلفات در بازپرداخت آنها، تصاحب اموال رهنی، ورشکستگی تعداد بسیاری از وامدهندگان رهنی، کاهش شدید ارزش اواراق بهاداری که پشتوانهشان وامهای رهنی بیپشتوانه بوده و رکورد شکنی تعداد خانههای به فروش نرفته اشاره کرد. با نگاهی به گذشته میتوان دریافت که ظاهرا اشتیاق به یک «عصر جدید» در مدلسازی ریسکهای اعتباری به حد بسیار بالایی رسیده بوده است!!
                پرسونز (Persons 1930) در کتاب خود و پیش از افزایش ناگهانی اعتبارات به وقوع یک بحران اشاره کرده بود: «به احتمال بسیار زیاد، حجم قابلتوجهی از فروشهای اخیر که بر پایه درجهبندیهای اعتباری صورت پذیرفته، صرفا براساس این نظریه توجیه میشود که دوره هیجانات ناگهانی بهطور نامحدود تداوم دارند. هنگامی که فرآیند افزایش اعتبارات متوقف میشود و ما به مبنای طبیعی مخارج سالانه خود بازمیگردیم، میبایست منتظر یک دوره تعدیل محنت آفرین باشیم.»

                نتیجهگیری

                تاریخ به ما میآموزد که مهمترین دورههای نوآوریهای فنی و تکنولوژیک اغلب با حبابهای قیمتی همراه بودهاند، به طوری که سرمایهگذاران در قبال پیشرفتهای حقیقی بهرهوری بهگونهای اغراقآمیز واکنش نشان دادهاند و اين بحران نيز به همين دليل بهوجود آمده است. افزایش بیش از حد قیمت داراییها میتواند پیامدهای مهمی برای اقتصاد به همراه داشته باشد، چراکه واکنش شرکتها و سرمایهگذاران به سیگنالهای قیمتی، تخصیص نامناسب سرمایه را به همراه خواهد داشت. لنسینگ (Lansing 2008) نشان داده است که حتی از منظر ساده شده یک مدل نظری نیز این سوال همچنان وجود دارد که آیا حبابهای قیمتی برای جامعه زیان بار است؟
                در پاسخ باید به چند جنبه از این جریان اشاره کرد: اول اینکه سفته بازی از یک سو فراریت متغیرهای اقتصادی و مالی را تقویت کرده و به رفاه افرادی که از بلاتکلیفی و نوسانات بیزارند، آسیب خواهد رساند. از سوی دیگر، سفتهبازی و ایجاد حباب میتواند منجر به افزایش سرمایهگذاری در مخاطرات ریسکی شود و منافعی را برای جوامع با سطح سرمایهگذاری پایین به همراه میآورند. البته باید توجه داشت که در تبیین یک مدل نظری، بسیاری از موضوعات و مواردی که رفاه را در دنیای واقعی متاثر میسازند، وجود ندارند. یکی از این موارد، کلاهبرداریهای مالی است که بهطور معمول و در طول تاریخ با حبابها همراه بودهاند. در واقع افزایش طرحهای خرید سهام بهگونهای شیادانه در انگلیس و در دوران پرآوازه افزایش قیمت سهام در شرکت South Sea منجر بهاین شد که دولت بریتانیا قانونی موسوم به «قانون حباب» (Bubble Act) را در 1720 به تصویب برساند ( 2006 Gerding ).
                میکر (Meeker 1922)، اقتصاددان بازار بورس نیویورک در کتاب خود با توجه به قابلیتهای سفتهبازی اشاره کرده است که در بین تمام مردم جهان و در طول تاریخ، آمریکاییها کمترین عکسالعمل را در محکوم کردن سفتهبازی از خود نشان میدهند. شاید به این جهت که کشف قاره آمریکا صرفا توسط یک وام بر مبنای جواهرات وثیقهای تاج ملکهایزابل و با نرخ بهرهای صورت پذیرفت که بسیار بیشتر از نرخ بهره سالهای 1919 و 1920 بود!... به هر طریق نمیتوان اعطای وام به یک خارجی ناشناس به قصد سفر به آن سوی دریاها آن هم بهوسیله سه قایق کوچک و به امید کشف یک سرزمین طلای افسانهای را یک «سرمایهگذاری محافظهکارانه» نامید!
                اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                نظر

                • PASHA
                  عضو فعال
                  • Mar 2011
                  • 1294

                  #113
                  قوانين اساسي در عالم سرمايه :

                  قانون اول :
                  سرمايه خلق نمي شود و از بين نمي رود ؛ بلكه از نوعي به نوع ديگر تبديل مي شود .

                  قانون دوم :
                  سرمايه در هر زمان ثابت ، ولي همواره در حال توسعه ، كمي و كيفي است .

                  قانون سوم :
                  محل اصلي كاشت ، داشت و برداشت سرمايه ، ذهن انسان است . عوامل پويايي ذهن عبارت است از "علم " ،
                  "فكر" و " تجربه"�

                  اينك به سوال كليدي زير پاسخ دهيد و در هفته آينده پاسخ خود را مورد بررسي قرار دهيد :
                  اگر امشب يك ميليون دلار دريافت كنيد ، كار و شغل فعلي خود را ادامه خواهيد داد ؟
                  اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                  نظر

                  • PASHA
                    عضو فعال
                    • Mar 2011
                    • 1294

                    #114
                    تفکر استراتژیک - سطوح سرمایه و سطوح صاحبان سرمایه

                    آيا مي دانيد تفاوت اساسي تحصيل سرمايه توسط فروشنده دوره گرد و فروشنده ثابت (مثل مغازه) در چيست ؟
                    آيا مي دانيد تفاوت اساسي تحصيل سرمايه توسط خردهفروش ، عمده فروش و كارخانه دار چيست ؟
                    آيا مي دانيد تفاوت اساسي تحصيل سرمايه توسط فرد غني و فقير در چيست ؟
                    آيا مي دانيد كه مكانيزم فعل الهي در غني يا فقير ساختن افراد چگونه است و چه تفاوت اساسي با فعل بشري دارد ؟
                    آيا مي دانيد تفاوت برنامه ريزي استراتژيك براي تحصيل سرمايه با ديگر برنامه ريزي ها در چيست ؟
                    به نظر شما چه كسي داراي سرمايه بيشتري است : صاحب 10 ميليون واحد از يك نوع سرمايه يا 1 ميليون واحد از همان نوع سرمايه ؟

                    لطفا قبل از اينكه پاسخ سوالات فوق را با دقت و تحقيق بدست نياورده ايد ، به توصيه كرايسلر عمل كنيد :
                    اگر كسي به شما پيشنهاد دريافت يك ميليون دلار به عنوان هديه داد ، لطف نموده و در گرفتن آن تامل كنيد :
                    آيا شما مي توانيد همچون يك ميليونر رفتار كنيد ؟ اگر پاسخ شما منفي است يا اساسا از چگونگي رفتار يك ميليونر مطلع نيستيد ، نه آن پول را هدر دهيد و نه وقت عزيز خود را .

                    سعي كنيد با مصاديق موضوعات سوالات فوق ديداري داشته و اين سوالات را با آنها مطرح كنيد . فراموش نفرماييد كه تنها در اين صورت است كه شما وارد پروسه سرمايه گذاري شده ايد و نه صرفا با خواندن مطالب يك نوشته .
                    اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                    نظر

                    • PASHA
                      عضو فعال
                      • Mar 2011
                      • 1294

                      #115
                      روان تحلیلگری
                      اصول سرمایه گذاری و ثروت سازی



                      یکی از دغدغه های اکثر مردم در بیشتر جوامع این است که چگونه می توانند از زندگی بهتر و مرفه تری برخوردار باشند و بر اساس این پرسش طبیعتاً پاسخنامه های متنوعی تولید شده که برخی از آن ها وابسته به جغرافیا و فرهنگ جوامع تولید کننده خود می باشند و برخی از دانش های تولید شده قابلیت جهان شمولی دارد که در این مقاله سعی می کنم تاکید خاص خود را روی اصول جهان شمول قرار دهم.

                      گام های اصلی؛

                      1. باورها

                      2. تشخیص موقعیت

                      3. شهامت عمل

                      4. مدیریت فرآیند تا نتیجه

                      در گام اول باورها پیشنهاد می کنم به سنجش افکار خود پیرامون ثروتمند شدن و افکار خانواده خود پیرامون ثروتمندان فامیل و جامعه خود بپردازید. اگر در این دو بخش احساسات باورهای منفی دارید، شما دچار رکود افکار در سرمایه گذاری خواهید بود. یعنی وقتی بخشی از روان شما که در کودکی زیر 8 سال علیه ثروت و سرمایه گذاری شکل گرفته باشد، شما راه سختی برای حرکت در این مسیر دارید و احتمالاً شما کتاب های فراوانی می خوانید، کلاس های زیادی هم شرکت می کنید ولی در گام شهامت عمل گیری می کنید و به مشاور خوبی برای دیگران تبدیل خواهید شد، ولی برای خود تولید ثروت نمی کنید.
                      اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                      نظر

                      • PASHA
                        عضو فعال
                        • Mar 2011
                        • 1294

                        #116
                        نکته که در سرمایه گذاری نباید فراموش کنید


                        سرمایه گذاری به معنای به تعویق انداختن مصرف فعلی برای به دست آوردن منافع بیشتر در آینده است.در حقیقت سرمایه گذار به امید به دست آوردن سود بیشتر در آینده از ارزش های کنونی چشم پوشی می کند.

                        به گزارش بانکی دات آی آر برای سرمایه گذاری سه روش مستقیم,غیر مستقیم و نیمه مستقیم وجود دارد که هر یک در جایگاه خود قابل استفاده است.

                        1.روش مستقیم

                        در این روش بين سرمايه گذار و سرمايه پذيررابطه مستقيم برقرار مي شود . اين شيوه اغلب بين دوستان و آشنايان نزديك انجام مي گردد.

                        2.روش غیر مستقیم

                        در روش غير مستقيم بين سرمايه گذار وسرمايه پذير يك موسسه مالي به عنوان واسطه عمل مي نمايد . به عبارتي سپرده گذار /سرمايه گذار وجوه خود را در اختيار اين موسسات قرار مي دهد و سرمايه پذير نيز از طريق اين موسسات منابع مالي لازم را تامين مي نمايند . در اين روش ريسك مربوط به سرمايه گذاري و يا وام دهي بعهده واسطه موسساتي كه به عنوان واسطه مالي عمل مي نمايد .

                        3.روش نیمه مستقیم

                        روش نيمه مستــقيم بين سرمايه گذار و سرمايـه پذير ، مـوسسات تخصصــي مانند بانـك هاي ســرمايه گذاري Investment Banks قرار مي گيرند . اين نوع موسسات تخصصي پس از مطالعه دقيق ميزان احتياجات سرمايه پذير ، نحوه استفاده از وجوه ، تعيين مناسب ترين نوع اسناد و اوراق بهادار ( سهام عادي ، سهام ممتاز ، اوراق قرضه ، اوراق قرضه قابل تبديل به سهام يا ابزار ديگر ) ، ابزار مورد نظر را پذيره نويسي ( Underwrite ) نموده به سرمايه گذاران ( شامل موسساتي چون بيمه ها و صندوق هاي بازنشستگي و اشخاص حقوقي ) به فروش مي رسانند . اين موسسات نقش ” متخصص “ و ” كارگزار“ را بازي مي نمايند و خود ســرمايه گذار بلند مدت در اوراق بهادار نمي باشند . اوراق سهام يا قرضه خريداري يا تعهد شده توسط اين موسسات پس ازمدت كوتاهي به فروش مي رسد. بانك هاي سرمايه گذاري از جمله واسطه هاي مالي موقت مي باشند كه در روش نيمه مستقيم وظيفه انتقال وجوه از ســـرمايه گذاران به ســــرمايه پذيران را به عهده دارند.

                        اما صرف نظر از این که از کدامیک از روش های سرمایه گذاری استفاده می کنید و اینکه میزان سرمایه شما چقدر است رعایت این شش نکته برای رسیدن به هدف اصلی سرمایه گذاری که کسب سود بیشتر است ضروری است:

                        1. هرگز بر روی آنچه از آن اطلاعات ندارید سرمایه گذاری نکنید

                        اغلب کسانی که در سرمایه گذاری شکست می خورند مهم ترین علت این امر را بی اطلاعی یا کم اطلاعی از سوژه سرمایه گذاریشان می دانند و حسرت می خورند که کاش مطالعه بیشتری کرده بودم.

                        این به این معنی نیست که بر روی تکنولوژی های جدید یا آنچه در آن تخصص ندارید سرمایه گذاری نکنید بلکه به آن معناست که در مورد آنچه درآن سرمایه گذاری می کنید مطالعه کنید و یا از مشاوران آگاه در آن زمینه استفاده کنید.

                        2.ریسک پذیر باشید

                        چشم بسته عمل کردن به معنای ریسک پذیر بودن نیست بلکه ریسک پذیری بدان معناست که در عین اینکه عاقلانه عمل می کنید جسارت گرفتن تصمیم های قاطع را داشته باشید چراکه ترس بیش از اندازه موفقیت شما را به تاخیر می اندازد و حتی ممکن است آن را غیرممکن سازد.

                        3. رازدار باشید

                        یک سرمایه گذار حرفه ای رازهای حرفه ای اش را فریاد نمی زند و در هر محفلی از راز و رمز تجارتش سخن به میان نمی آورد چراکه در عصر اطلاعات آنچه سبب تمایز شما از دیگران می شود اطلاعاتتان است بنابراین برگ برنده خود را به رایگان حراج نکنید.

                        4.اجتماعی باشید

                        این اصل به هیچ وجه با رازداری در تضاد نیست بلکه دقیقا مکمل اصل پیشین است . یک سرمایه گذار خوب با سایر همکاران , دست اندر کاران مورد سرمایه گذاری و حتی رقبای خود در ارتباط است چراکه حضور درفضا های حرفه ای معلومات شما را خواهد افزود و اعتماد به نفستان را دوچندان می کند.

                        5.برای سرمایه گذاری پول اصل نیست

                        بسیاری بر این تصور اند که برای آنکه یک سرمایه گذار موفق باشیم می بایست حتما ثروتمند باشیم. درحالی که این تصور به هیچ عنوان صحیح نیست بلکه یک سرمایه گذار موفق از کمترین سرمایه بیشترین سود را می برد و به این ترتیب به صورت مستمر به سرمایه اش می افزاید.

                        بسیاری از سرمایه داران مطرح معاصر افراد ثروتمندی نبوده اند بلک افرادی بوده اند که از موقعیتشان بهترین بهره را برده اند.

                        6. طمع نکنید

                        بسیاری از سرمایه گذاران به این آسیب طمع دچار شده اند و حتی کل دارایی خود را از دست داده اند. بنابر این وسوسه های سود عالی را با دیده تردید بنگرید و تلاش کنید معقولانه تصمیم بگیرید.
                        اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                        نظر

                        • PASHA
                          عضو فعال
                          • Mar 2011
                          • 1294

                          #117
                          چه کسانی ضرر می کنند

                          وسواس موفقیت را تضمین نمی کند ولی کمبود آن تضمین کننده شکست است

                          یک حقیقت تلخ وجود دارد که 90 درصد معامله گرانی که وارد بازار می شوند ضرر می کنند و تنها 10 درصد از آنها موفق هستند وتنها دلیل آن این است که افراد موفق با علم ودانش وارد بازار می شوند و این دانش حد و مرزی را برا ی آنها مشخص می کند .

                          :تمام معامله گرانی که دست به معامله می زنند باید شعاری را سرلوحه خودشان قرار دهند

                          تعریف شعار :

                          یاد بگیرند که چگونه یک موقعیت را پیدا کرده و دست به معامله بزنند .
                          مدیریت سرمایه را یاد بگیرند
                          صبور باشند و احساساتی نشوند

                          اگر بازار با معیار های آنها مطابقت نداشته دست به معامله نزنند

                          با انجام ندادن موارد زیر از متضرر شدن خود جلوگیری کنید :

                          1- به نظرات دیگران توجه نکنید(و فقط نظر آنها را بشنوید)
                          2- به دوست و رفیق خود اطمینان نکنید (و فقط نظر آنها را بشنوید)
                          3- قوانین و مقررات لازم را برای ترید نادیده نگیرید (وقتی به یک معامله شک میکنید وارد آن نشوید)
                          4- طبق ذهنیات خود معامله نکنید (فکر کنم EUR USD میرود بالا !!!!!!)
                          5- طمع نکنید.
                          6- عملکرد سایر تریدرها را دنبال نکنید.
                          7- علائم و نشانه های هشدار دهنده را نادیده نگیرید
                          8- به استراتژی که هر روز آن را عوض می کنید، عمل نکنید
                          9- گروهی معامله انجام ندهید
                          10- نبوغ و استعداد خود را نادیده نگیرید
                          11- به هنگام انجام معاملات طرح ریزی برای زندگی شخصی و خصوصی خود نکنید
                          12- فکر نکنید که ترید یک سرگرمی است
                          13- در نظر گرفتن شانس و فرصت را با عملکرد خود برای ترید کردن اشتباه نگیریn

                          دراین تجارت :
                          دانش= در آمد
                          فقدان دانش= فقدان درآمد
                          90درصد معامله گرانی که دانش کافی ندارند و وارد بازار می شوند به 10درصد افراد موفق سود می دهند .

                          چرا اکثر معامله گران ضرر می کنند ؟

                          1- زیرا اغلب می خواهند برپایه شانس موفق شوند وسود بدست آورند .
                          2- زیرا حرص آنان بر نیازشان غلبه می کند .
                          3- زیرا آنان فکر می کنند معامله یک بازی شانسی است ونیازی به آموزش ندارد .
                          4- زیرا برخی از آنان تمایلی ندارند برای بدست آوردن علم پول پرداخت کنند .
                          5- استراتژی شخصی برای معامله ندارند .



                          تنها انسانهای نادان با دو پای خود عمق آب را امتحان می کنند

                          هیچکس درمعامله 100 درصد موفق نیست .

                          • دراین بازار تنها 2 نفر برنده هستند :

                          1- بروکرها
                          2- 10 درصد افرادی که علم کافی دارند و قوانین معامله را رعایت می کنند.

                          • چگونه می توانید ریسک خود را مدیریت کنید:

                          • اگر چه شما نمی توانید مقدار سود خود را دراین بازار تعیین کنید اما به راحتی می توانید ریسک یا حد ضرر خود را مشخص کنید .
                          • ریسک شما نباید بیشتر از 3 درصد مارجین شما باشد .
                          • بعد از بررسی های لازم اگر متوجه شدید ریسک این معامله خیلی زیاد است بهتر است ازآن چشم پوشی کنید .
                          • تنها 10 درصد از موجودی خود را در معرض ریسک قرار دهید .
                          • هر گاه نسبت به باز کردن یک پوزیشن شک دارید دست به انجام معامله نزنید.
                          هرگز بدون دستور Stop loss یا حد ضرر وارد بازار نشوید .


                          • توجه داشته باشید معامله گران موفق توجه خود را به هنر تجارت معطوف می کنند نه بدست آوردن پول . تنها در صورتی موفق خواهید بود که بدون توجه به مسئله به دست آوردن پول به امتیاز بیندیشید .
                          • هر گاه درحین معامله احساساتی شوید بدانید که احساساتی شدن علامت فیزیکی ضرر کردن است.
                          • قلبتان سریع ونا منظم می تپد . ماهیچه ها منقبض می شود عصبی می شوید واعتماد به نفس خود رااز دست می دهید .
                          • معامله گر وقتی ضرر می کند احساس ضعف ونا امیدی میکند. وبه فکر چیزهایی می افتدکه اغلب می گوید ، من استراتژی شخصی ندارم .من یک بازنده ام ، خدایا به خانواده ودوستانم چه بگویم و .....

                          شکست نیزبه معنی مرگ نمی باشد این یک سفر است وادامه دادن سفر در معامله یعنی موفقیت
                          اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                          نظر

                          • PASHA
                            عضو فعال
                            • Mar 2011
                            • 1294

                            #118
                            چکیده اصول چند سرمایه گذار موفق

                            بینامین گراهام

                            بینامین گراهام یكی از نظریه پردازان بزرگ سرمایه گذاری در سال های جنگ جهانی دوم است كه كتابی با عنوان سرمایه گذار هوشمند نوشته است. كسانی مانند وارن بافت این كتاب را بهترین كتاب در زمینه ی سرمایه گذاری می دانند. نظریات گراهام همچنان در بازار سرمایه كاربرد داشته و از آن ها استفاده می شود. نكات مهم روش گراهام عبارتند از:
                            • هیچ كس از آینده ی بازار مطلع نیست. پس ما به دنبال پیش بینی آینده نیستیم ما براساس رفتار كنونی بازار عمل می كنیم.
                            • هر شركت دارای دو ارزش دفتری و ارزش بازار است. ارزش دفتری حاصل تقسیم داراییها بر تعداد سهام و ارزش بازار نیز حاصل ضرب قیمت هر سهم در تعداد سهام است. اگر ارزش بازار شركتی كمتر از ارزش دفتری آن باشد پس قیمت آن سهم پایین بوده و برای خرید مناسب است.
                            • سهامی مناسب هستند كه از نسبت قیمت/ارزش بازار نزدیك به 1 و P/E پایین برخوردار باشند
                            • فاصله ارزش دفتری با ارزش بازار شركت حاشیه ی اطمینان آن نام دارد كه هرچقدر بیشتر باشد یعنی سرمایه گذار كمتر از نوسانات غیرمنطقی و بی دلیل بازار ضربه خواهد خورد.

                            فیلیپ فیشر

                            فیشر از نظریه پردازان بزرگ سرمایه گذاری در بازار است كه كتابی با عنوان سهام عادی و سود غیرعادی دارد. وارن بافت وی را پس از گراهام یكی از بزرگترین نظریه-پردازان بازار سهام دانسته و خود شخصا در حضور وی تعلیم یافته است. تاكید اصلی فیشر بر انتخاب شركت برتر است. از دید وی شركت برتر یعنی شركتی كه فروش، حاشیه سود و گردش نقد بالا و هزینه ی پایین داشته باشد. نكات مهم نظریه وی عبارتند از:
                            • سهام شركتی را بخرید كه رشد آن در سالهای آتی بیشتر از میانگین صنعت باشد
                            • به دنبال مدیریت خوب باشید. مدیریت خوب سودهای آنی را فدای رشد پایدار و بلند مدت می كند
                            • فروش شركت عامل بسیار مهمی است. فروش هر شركت و تحقیقات آن در زمینه ی مشتریان را بررسی كنید.
                            • حاشیه سود شركت را حتما بررسی كنید. فروشی كه منجر به سود نشود فایده نخواهد داشت.
                            • شركت باید محصولاتی ارزان تولید كند. حاشیه سود بالا در تركیب با هزینه ی پایین نتیجه ای مشابه با حاشیه ایمنی گراهام می دهد.
                            • بهتر است با روش های مختلف در مورد شركت اطلاعات كسب كرده و در صورت لزوم با كارمندان، رقبا و سرمایه گذاران آن صحبت كنید.
                            • از آنجا كه یافتن شركتهای برتر كار سختی است پس در هر زمان بهتر است چند سهم خوب داشته باشید و وقت خود را با شركتهای دیگر تلف نكنید.

                            وارن بافت

                            وارن بافت ثروتمندترین فرد جهان (براساس آخرین رده بندی مجله فوربس) و بزرگترین سرمایه گذار است. ایشان مانند گراهام به عدم امكان پیش بینی آینده معتقد است و حتی قیمت سهام را نیز بررسی نمی كنند زیرا به اعتقاد وی قیمت سهم شاخص گول زننده ای است و معیار خوبی برای انتخاب سهم مناسب نیست. نكات اصلی سرمایه گذاری ایشان عبارتند از:
                            • قیمت سهام را در بازار دنبال نكنید و به جای پیش بینی تغییرات بازار بر روی تك تك شركتها و ارزش آن ها كار كنید
                            • در مورد خرید سهام همان قدر وسواس داشته باشید كه در مورد كسب و كار خود دارید. در محدوده های كاری خود سهم خریده و در مورد سرمایه گذاری خویش دانش كافی داشته باشید.
                            • پس از انتخاب سهم مناسب باید آن را در شرایط خوب و بد حفظ كنید. در بلند مدت شركت های خوب برنده اند و شركت های بد از بازار خارج می شوند.
                            • شركت های خوب را در قیمت های پایین بخرید.
                            • شركت خوب، شركتی است كه از خصوصیات زیر برخوردار باشد.
                            o دارای مدیریتی خوب باشد
                            o بیش از حد نیاز وجه نقد به دست آورده و آن را به روشی مناسب مصرف كند. یعنی یا آن را در فعالیت های سودده سرمایه گذاری كند و یا به صورت سود نقدی و یا بازخرید سهام به سرمایه گذاران خود دهد. با بررسی بازده سرمایه گذاری هر شركت می توان عاقلانه بودن مصرف وجه نقد در آن را بررسی نمود.
                            o دارای حاشیه سود بالا هستند
                            o ارزش بازار آن بیش از سودشان افزایش می یابد.
                            • قیمت خرید خوب زمانی است كه قیمت سهم پایین تر از ارزش دفتری باشد (استفاده ی مستقیم از نظریه گراهام).
                            • سبد خود را به چند سهم خوب محدود كنید.
                            • تحقیقات خود را به طور مناسب و روشن انجام داده و تحت تاثیر تفكرات دیگران قرار نگیرید.

                            پیتر لینچ

                            پیتر لینچ مدیریت یكی از بزرگترین صندوق های سرمایه گذاری مشاع را برعهده داشت كه ارزش آن از 20 میلیون دلار در 1977 به 14 میلیارد دلار در 1990 رسید. وی نیز معتقد بود باید شركتی را كه در آن سرمایه گذاری می شود به خوبی شناخت و با دانش كافی اقدام به خرید آن كرد. نكات مهم روش وی عبارت است از:
                            • از دانش خود برای انتخاب سهام مناسب استفاده كنید. به عنوان كارمند شما بهتر از تحلیل گران دیگر در مورد صنعت خود دانش دارید و به عنوان مصرف كننده نیز با جستجو در محصولات، شركت بهتر را می توانید پیدا كنید.
                            • شركت های انتخابی خود را دسته بندی كنید. لازم نیست خیلی دسته بندی دقیقی داشته باشید. ولی می توانید شركت ها را به شركت های با رشد سریع، تازه كار و در حال نوسان تقسیم كنید. در طول زمان شركت ها در بین دسته ها جابجا می شوند.
                            • شركتهای مطلوب عبارتند از:
                            o درك آن ها ساده باشد. زیرا دیر یا زود افراد نادانی می توانند مدیریت آن ها را برعهده گیرند
                            o به خاطر جذاب نبودن مردم از آن ها روگردان شوند. همه فكر می كنند باید در آخرین شركت اینترنتی ایجاد شده سرمایه گذاری كنند ولی كسی به فكر آخرین شركت فروش سبزی و میوه نیست.
                            o در صنایعی كه رشدی ندارند، از رشدی بالا برخوردار باشند. همه فكر می كنند برای پول درآوردن باید به دره سیلیكون بروند و كسی به شركت های مراسم كفن و دفن فكر نمی كند.
                            o دارای چیزی منحصر بفرد باشند تا رقابت با آن ها سخت باشد.
                            o چیزی عرضه كنند كه مردم به آن محتاج باشند. بدین ترتیب كار آن ها دوام خواهد داشت.
                            o دارای وجه نقد زیاد و بدهی كم باشند. شركتی كه بدهی ندارد ورشكسته نخواهد شد.
                            o با قیمتی خوب عرضه شود. برای تعیین خوب بودن قیمت سهم به نسبت هایی مانند قیمت/ارزش دفتری و P/E توجه كنید.
                            o مدیران و كارمندان شركت خود از سهام داران شركت باشند. به این ترتیب آن ها بیشتر برای رشد شركت تلاش خواهند كرد.
                            o شركت سهام خود را بازخرید كند. به این ترتیب شركت اعتماد بیشتری به آینده داشته و با كاهش سهام جاری ارزش آن افزایش می یابد (این مورد در بازار ایران مصداق ندارد).
                            • درنهایت باید به این سوال پاسخ دهید كه چرا این سهم را می خرید. اگر دلایل روشن و كافی ندارید به بررسی مجدد دلایل و استدلال ها خود بپردازید.

                            ویلیام اونیل

                            اونیل نویسنده كتاب معروف How To Make Money In the Stock Market و موسس نشریه ی معتبر Investor Business Daily است. نظریات وی كمی در تقابل با سایر سرمایه گذاران قرار دارد. به عنوان مثال وی قیمت را بهترین شاخص ارزیابی هر سهم دانسته و اعتقاد دارد كه هرگز نباید با بازار درافتاد. ایشان به جای تاكید بر ایجاد تنوع زیاد در سبد به دنبال انتخاب سهام برتر است. به اعتقاد ایشان كسب سود سریع مهمترین عامل است و برای همین باید سهام بازنده را سریعاً از سبد خارج كرده و بر سهام برنده افزود. معیار ایشان برای انتخاب سهام برتر CANSLIM نام دارد كه هر حرف آن اول یكی از هفت معیار است:
                            C: سود شركت در هر فصل نسبت به فصل سال قبل باید رشد چشمگیر داشته باشد
                            A: سود سالانه شركت باید نسبت به سال از رشد چشمگیری برخوردار باشد.
                            N: باید محصول و خدمات جدیدی توسط شركت ارایه شده باشد.
                            S: عرضه ی سهام شركت كم و تقاضا برای آن زیاد باشد
                            L: شركت باید جز پیشگامان صنعت باشد
                            I: سهام داران نهادی شركت باید از آن حمایت كنند
                            M: جهت بازار باید در تصمیم گیری ها در نظر گرفته شود.
                            سهم خوب باید تمام هفت ویژگی خود را با هم داشته باشد. سایر نكات مهم روش آقای اونیل عبارتند از:
                            • از ارزش گذاری سهام صرف نظر كنید. P/E معیار خوبی برای انتخاب سهام نیست
                            • به دنبال شركت هایی باشید كه مدیریت شركت سهام زیادی از آن را در اختیار داشته و بدهی شركت پایین باشد.
                            • برخلاف نظر موجود، شركت هایی باید خریداری شوند كه به قیمت حداكثر جدیدی دست یافته اند. قیمت شركتی كه به حداقل جدیدی رسیده باز هم پایین خواهد رفت.
                            • مانند یك خرده فروش سبد خود را مدیریت كنید. سهام كم سود را فروخته و بر سهام پرسود بیافزایید.
                            • راهبرد سرمایه گذاری خود را خودكار كنید. قیمت توقف زیان تعیین كرده و هرگز سهام را در قیمت پایین تر از آن نگه ندارید.
                            • به جای سبدی از سهام متوسط به دنبال چند سهام برتر باشید.

                            بیل میلر

                            میلر صاحب شركت سرمایه گذاری معروفی است كه برای بیش از 15 سال عملكرد آن بهتر از شاخص S&P بوده است. وی سهامی را می خرد كه قیمت آن در حال حاضر كمتر از ارزش پیش بینی شده ی آن در آینده باشد. درنتیجه وی فقط به گذشته سهام نگاه نمی كند و معمولاً سهامی را می خرد كه بقیه یا توجهی به آن ندارند و یا از آن روی گردانند. سایر نكات روش وی عبارت است از:
                            • به آینده نگاه كنید و نه به گذشته. افق پیشرفت یك شركت و سهام آن در آینده اطلاعات بسیار مفیدتری نسبت به تاریخچه ی آن در بر دارد.
                            • ارزان لزوماً به معنای ارزنده نیست. در بسیاری از موارد افت قیمت سهم به دلیل این است كه بازار افت آتی آن را پیش بینی كرده است. پس باید به ارزش آتی آن توجه داشت.
                            • از ارزش كنونی جریان های نقدی آتی شركت برای تعیین ارزنده بودن آن استفاده كنید.
                            • مانند اكثریت سرمایه گذاران به كوتاه مدت فكر نكنید و دید بلند مدت داشته باشید.
                            • سه نوع برتری رقابتی وجود دارد:
                            o تحلیلی: وقتی كه شما اطلاعات عمومی را بهتر از دیگران تجزیه تحلیل می كنید
                            o اطلاعاتی: وقتی شما اطلاعات مهمی دارید كه دیگران ندارند
                            o رفتاری: وقتی شما دانش بهتری از رفتارهای انسان داشته و می-توانید از آن استفاده كنید.
                            • از نظر روانشناسی ترس مردم از باخت بیشتر از علاقه ی آن ها به برد است. درنتیجه آن ها به شدت تحت تاثیر روندهای كوتاه مدت قرار گرفته و این فرصت مناسبی برای خرید سهام ارزنده با قیمت های پایین است.
                            • معمولاً به دلیل هیجانات زودگذر قیمت سهام ارزنده شما افت می كند. همیشه دید بلند داشته باشید و در موارد وجود هیجان فقط ناظر باشید.
                            اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                            نظر

                            • PASHA
                              عضو فعال
                              • Mar 2011
                              • 1294

                              #119
                              اشتباه متداول سرمايهگذاران در بازار سرمايه




                              اشتباه شماره 5: شما قادر نیستید در آن واحد هم منظم باشید و هم انعطافپذیر: تقریبا هر سرمایهگذار حرفهای، میداند كه عدم وجود نظم و انضباط، مهمترین عامل ضرر و زیان بسیاری از مردم است.



                              اگر شما فرد منظمی هستید، پس حتما یك استراتژی، یك برنامه و یكسری مقررات را دارید و بدون توجه به احساسات خود، فقط پایبند به استراتژی، برنامه و مقررات خود هستید. انضباط یعنی داشتن شناخت كافی برای اینكه بدانیم چه باید انجام دهیم (بخش آسان) و داشتن اراده و انگیزه برای عمل كردن آن (بخشمشكل).
                              انضباط یعنی اینكه شما باید به استراتژی خود پایبند بوده و از مقررات خود پیروی كنید. این انضباط، برای سرمایهگذاران و مدیران مالی موفق، بسیار به كار میآید، اگرچه این ایده درست است كه برای موفقیت در بازار سهام نیاز به نظم و انضباط است، اما شما باید بتوانید بین انضباط و انعطافپذیری، توازن برقرار كنید. برخی سرمایهگذاران آن قدر سرسختانه به انضباط اهمیت میدهند كه هنگامی كه جریان بازار و سهام به ضرر آنها پیش میرود، هیچ واكنشی از خود نشان نمیدهند. بسیاری از افراد به همین دلیل، سرمایه خود را از دست میدهند.
                              اشتباه شماره 6: شما از اشتباهات چیزی نمیآموزید: با تجربهترین سرمایهگذاران و معاملهگران سهام، میدانند كه شما از شكستهای خود بیش از موفقیتهایتان، درس میگیرید. یكی از بدترین اتفاقاتی كه برای سرمایهگذاران مبتدی در طی چند سال گذشته پیش آمد، كسب سود سریع و آسان در بازار بود. هنگامی كه این سودآوری آسان پایان یافت و بازار دچار آشفتگی شد، بسیاری از این افراد واقعا نمیدانستند چه باید بكنند. زیرا آنها طعم ضرر و زیان را نچشیده بودند. پس به خاطر داشته باشید كه از دست دادن پول هم برای شما مفید است (البته به شرط اینكه تمام آن را از دست ندهید!) در واقع، ارزش آن را دارد كه مقدار كمی در بازار ضرر كنید تا در آینده از زیانهای بزرگ در امان باشید. اگر ضرر شما در بازار به بیش از 10 درصد برسد، تقریبا كاری نمیتوان برای جلوگیری از آن انجام داد. در این حالت، باید به اشتباهات خود فكر كنید. هرگز نباید به گونهای عمل كنید كه انگار ضرر شما فقط روی كاغذ است و در آینده جبران خواهد شد. در بازار همیشه همهچیز بر وفق مراد شما پیش نمیرود. باید ضرر را پذیرفت و از تكرار اشتباهات جلوگیری كرد. پس از طی این مراحل، استراتژی سرمايهگذاري خود را دقیقا مرور كنید. باید محیط بازار را به خوبی شناخته و هر سهامی كه خریدهاید را به خوبی تجزیه و تحلیل نمایید. اگر بعد از تجزیه و تحلیل شما، اگر باز هم دچار ضرر شديد بايد استراتژي خود را اصلاح و بازبيني كنيد.
                              اشتباه شماره 7: شما به افراد در حال اشتباه، گوش میكنید یا از آنها راهنمایی میگیرید: اگر با شنیدن عبارت تجزیه و تحلیل، تعجب میكنید راه سادهتری هم برای انتخاب سهام وجود دارد. با استفاده از راهنماییهای اشخاص مختلف شما میتوانید بدون هیچ زحمتی به كسب سود بپردازید. در واقع، یكی از آسانترین راههای از دست دادن پول، گوش دادن به راهنماییهای اقوام و آشنایان ناآگاه است. این افراد، شما را به خرید یك سهام تشویق میكنند. چون نپذیرفتن یك پیشنهاد كه پول زیادی را در پی خواهد داشت، كار مشكلی است. اگر كسی به شما گفت كه این سهام هرگز دچار تنزل نخواهد شد، مقدار كمی از آن سهام (حداكثر 500 سهم) را بخرید. اگر در این سرمایهگذاری شكست خوردید (كه احتمال آن نیز زیاد است) كمتر ضرر خواهید كرد و ضمنا یك درس باارزش را نیز میآموزید. اما آیا برای انتخاب سهام باید به كارشناس مراجعه كرد؟ فراموش نكنید كه برخی از به ظاهر كارشناسان، انتخابكنندگان بسیار بدی برای سهام هستند. برخی تحلیلگران دروغ میگویند، اقتصاددانان در مورد اقتصاد قضاوت درستی نمیكنند، ceoها بسیار خوشبین هستند و بعضی شركتهای حسابداری نیز ارقام را بیش از حد بزرگ میكنند. در همین حال، سرمایهگذاران حریص و تنبل، براساس گفتههای مردم، اقدام به خرید سهام مینمایند. بهترین نصیحتی كه میتوان به شما نمود، یك جمله ساده است: گوشهای خود را در اين بازار بسته نگه دارید.
                              اشتباه شماره 8: همرنگ جماعت شدن: آیا میخواهید ضرر كنید؟ اگر میخواهید، هر كاری كه دیگران میكنند شما هم همان را انجام دهید. متاسفانه، این كار مشكلی است كه بخواهید متفاوت از دیگران فكر كنید. اگر زندگی بزرگترین سرمایهگذاران و تاجران گذشته را مرور كنید، مشاهده میكنید كه آنها معمولا در خلاف جهت بقیه حركت میكردند. این كار به معنای خرید سهام موقعی كه مردم آن را میفروشند و فروش آن در زمانی است كه دیگران آن را میخرند. اگر شما روانشناسی رفتار گروه را مطالعه كنید، درمییابید كه در بسیاری از دورههای تاریخ، شاهد «جنون جمع» بودهایم. اگرچه بقیه مردم هم میتوانند برنده باشند، اما این موضوع زیاد طول نمیكشد. همان طور كه گفته شد، یكی از نشانههای فروپاشی یك بازار پررونق، حالتی است كه به نظر میرسد همه در بازار سهام حضور یافتهاند. برعكس، یكی از نشانههای پایان یك بازار آشفته، این است كه مردم از سرمایهگذاری در بازار بیم دارند. هنگامی كه تقریبا همه از سرمایهگذاری خودداری میكنند، بازار راكد به پایان خواهد رسید، اما متاسفانه كسی این پایان را اعلام نمیكند. شما باید خودتان این وضعیت را تشخیص دهید.
                              توجه كنید كه برداشتهای افراد از وضعیت بازار، سریعا تغییر میكند. در آستانه بهبود وضعیت بازار، معمولا عامه مردم نسبت به آن لجوج و بدبین میشوند. از نشانههای این وضعیت، كاهش علاقه مردم به خواندن كتابهای مربوط به بازار سهام، عدم علاقه به صحبت در مورد بازار سهام، بروز آثار رفاه معكوس در جامعه مانند كاهش فروش وسایل تجملی است. اگر شما یك فرد آگاه باشید، باید در چنین مواقعی به دنبال بهترین فرصتهای خرید سهام ارزان بگردید.
                              اشتباه شماره 9: عدم كسب آمادگی برای مواجهه با بدترین شرایط: قبل از ورود به بازار سهام، شما باید خود را آماده كنید. اگرچه همواره باید امیدوار به بهترین حالات باشید، اما باید خود را برای بدترین شرایط نیز آماده كنید. بزرگترین اشتباهی كه اكثر سرمایهگذاران میكنند، این است كه فكر میكنند قیمت سهام آنها هرگز پایین نخواهد آمد. آنها هرگز خود را برای یك بازار كساد، ركود، آشفتگی بازار و هر نوع اتفاق غیرمنتظرهای آماده نكردهاند. حتی در مواقعی كه احتمال بروز یك فاجعه مالی نیز وجود ندارد، بهتر است یك طرح ضد آشفتگی را براساس عقل و منطق ترتیب دهید، در زیر چند مرحله را كه شما میتوانید برای حفظ سبد سهام خود انجام دهید، میبینید:
                              1- بیشتر پول خود را نقد كنید: هنگامی كه پول شما به صورت نقدینگی باشد، (از جمله پول نقد يا اوراق مشاركت) تصمیمگیری معقولانه در مورد نحوه سرمایهگذاری آن، كار راحتتری است. در مواقع بحرانهای اقتصادی و سقوط بازار، نشستن بر روي نقدینگی بهترین حالت حفظ پول است.
                              2- كمتر تجارت كنید: اگر یك معاملهگر حرفهاي سهام هستید، تعداد سهمهای مبادله شده توسط خود را كاهش دهید. هر چه كه به دست آوردن پول از بازار سهام مشكلتر میشود، برخی از مردم به اشتباه سعی در برگرداندن سودهای از دست رفته دارند. یادتان باشد كه قدرت حرص و طمع بیشتر از ترس میباشد.
                              3- بیشتر تحقیق كنید: اگر وارد بازار آشفته طولانی مدتی شدید، برای مطالعه بازارها، خواندن كتابها و تجزیه و تحلیل تكنیكی بازار، وقت بگذارید. هرگاه بازار به شرایط عادی خود بازگشت، شما برای انتخاب مجدد سهام مناسب، آمادگی لازم را خواهید داشت.
                              اشتباه شماره 10: مدیریت غلط پول یا از دست دادن فرصتهای سودآور: مدیریت پول، برای بسیاری از افراد كار مشكلی است، اما یكی از شرایط ضروری موفقیت در بازار است. در پایان، آنچه اهمیت دارد این است كه چقدر پول را نگه میدارید نه اینكه چقدر پول را به دست میآورید. آیا میخواهید راز به دست آوردن پول در بازار سهام یا هر سرمایهگذاری دیگری را بدانید؟ راز آن این است كه هیچ پولی را از دست ندهید! مسلما كمتر سرمایهگذاری پیدا میشود كه ضرر نكرده باشد، اما هرگز نباید از تلاش بازایستاد. به همان اندازه كه مدیریت غلط پول، زیانآور است، از دست دادن فرصتهای سودآور نیز یك ضرر محسوب میشود. كمی احساس ترس ممكن است برای جلوگیری از زیان مفید باشد، اما ترس بیش از اندازه در بعضی موارد باعث میشود كه شما یك فرصت سرمایهگذاری یا تجارت سودآور را از دست بدهید. این ترس از زیان است كه بسیاری از افراد را از خرید یا فروش به موقع سهام باز میدارد. معمولا ترس از فقدان اطلاعات كافی ناشی میشود. مسلما، شما تمامی اطلاعاتی كه برای موفقیت صد در صد لازم است را ندارید. شما باید بر مبنای بهترین اطلاعاتی كه دارید، تصمیمگیری نمایید. در اكثر موارد این تصمیمگیری اشتباه خواهد بود، زیرا اغلب، اطلاعات كافی برای یك تصمیمگیری كاملا فاقد ریسك را در اختیار ندارید. اما به هر حال باید به تلاش خود ادامه دهید. ترس از ضرر، بسیاری از افراد را بهطور كامل از تصمیمگیری عاجز مینماید.
                              اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                              نظر

                              • PASHA
                                عضو فعال
                                • Mar 2011
                                • 1294

                                #120
                                چند نکته برای روزهای پر ریسک بورس


                                در دو سال اخیر اکثرا سهام های موجود در بورس اوراق بهادارهمه با هم سقوط و یا صعود می کنند.البته این به دلیل دستکاری و دخالت دولت در بورس بوده و هست.متاسفانه در سالهای اخیر دولت با تغییر در فرمول محاسبه شاخص و دخالت در معاملات باعث بر هم خوردن تعادل بورس شد که مشاهده می کنیم همه سهم ها با هم منفی و یا مثبت می شوند.

                                در روزهای اخیر نیز شاهد روند فرسایشی در بورس بودیم.حال باید تصمیم بگیریم در چنین بورسی سرمایه گذاری کنیم یا نه؟

                                چند نکته را برای چنین روزهایی به شما یادآوری می کنیم:

                                1-در چنین شرایطی که قیمت ها پایین می آیند تصمیم گیری لحظه ای نکنید،دست به فروش یا خرید لحظه ای نزنید و کاملا با تدبیر و تحلیل و کمک مشاوران و افراد حرفه ای اقدام به خرید و فروش کنید.

                                2-در روزهای منفی حقوقی ها شروع به خرید می کنند.بسیاری از افراد معامله گر در بورس با توجه به خرید و فروش حقوقی ها خرید و فروش می کنند که این کاملا اشتباه است.زیرا حقوقی ها شاید 1 یا چندید سال یک سهم را نگه دارند.آیا شما هم حاضرید چند سال سهامدار باشید؟مطمئنا افراد حقیقی هرگز چنین کاری نمی کنند

                                3-با یک بار ضرر کردن بورس را ترک نکنید.بسیار دیده می شود افرادی در اوضاع پر رونق بورس دست به خرید می زنند و با یک شوک منفی سریع سهام خود را به فروش می گذارند.در حالیکه معامله گران حرفه ای در بازار منفی سهم خوب را در قیمت پایین خریداری می کنند و در بازار مثبت به فروش میرسانند

                                4-در روزهایی که منفی بودن شاخص بر اثر مسائل سیاسی و ... است انتظار درست بودن تحلیل ها را نداشته باشید و تحلیل گران را سرزنش نکنید.زیرا بازاری که با دخالت دولت اداره شود قابلیت تحلیل بسیار کمی دارد.زیرا همه سهم ها با هم مثبت و منفی می شوند

                                5-پیشنهاد می کنیم به شاخص به هیچ وجه دقت نکنید.متاسفانه فرمول شاخص اشتباه است و باعث فریب معامله گران می شود.

                                6-اگر سهامی خریدید که در مدت مورد نظر رشد نکرد با تحلیل های به روز تر تصمیم به خروج و یا نگهداری بگیرید
                                اشتیاق سوزان، تلاش و پشتکار، اراده آهنین،صروتحمل، درس و عبرت، تمرین و تمرین و.... فروتن باش

                                نظر

                                در حال کار...
                                X