دستاورد ???

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

دور افتاد روی خودروییها.
دوستان میدانند که خودروییها اخیرا (شاید از زمان روحانی) نماد بازار شدهاند. رهبر بازار شدهاند. با مثبت شدنشان بازار را هم بالا میبرند.
خدا را شکر قیمتهایشان هم پایین است و جا برای رشد بسیار دارند.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

سلام و صبح به خیر خدمت برادر فعال و تلاشگر

امیدوارم چنین بلای عظمایی هم گریبان فاذر را بگیرد و سهم 1 سال بسته مانده هر دویمان باز شود با قیمت و تقاضای عالی!!!!:.thumbsupsmileyanim


به نظرم یه صحبتی با بابک 52 کنیم در خصوص سهام فاذر پیگیری کنه بد نیستا ، خوشم میاد از پیگیریهاش تا حصول نتیجه نهایی دست از کار نمیکشه، نظرت چیه یه چیزی دستی بدیم بهش بیاد زحمت فاذر رو هم برامون بکشه
بابک جان اگه اینجا رو میبینی و سر میزنی یه زحمتی بکش باعث و بانی خیر بشو سهام فاذر رو باز کنن^:)^

سلام.
من بیشترین مشکلم روی وقوام است. از فاذر کمتر از ده درصد در سبد دارم. (بین ۵ تا ده درصد.) ولی بیش از نیمی از سبدم وقوام است.
آن هم مدیرعامل یک گندی زده که نمیخواهد صورتهای مالی را رو کند و معلوم شود چه به چه بوده... و برای همین سازمان هم بسته...
دوست دارم خوش بین باشم... انشاء الله در همین روزها بازشان میکنند و مانند فاراک و وکوثر یک رشد خوب میکنند. انشاءالله.
من هم یک دوستی دارم که اهل پیگیری است... اکنون که شما گفتید با خودم میگویم بروم به او بسپرم پیگیری کند کارمان بیافتد روی غلطک.

[تمام]

پاسخ : دستاورد ???

دور افتاد روی خودروییها.
دوستان میدانند که خودروییها اخیرا (شاید از زمان روحانی) نماد بازار شدهاند. رهبر بازار شدهاند. با مثبت شدنشان بازار را هم بالا میبرند.
خدا را شکر قیمتهایشان هم پایین است و جا برای رشد بسیار دارند.

موافقم
خشرق یه پله خریدیم تا صف خرید نشده

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

موافقم
خشرق یه پله خریدیم تا صف خرید نشده

سلام.
البته این خرید (اگر انجام دهیم) اصلا با راهبرد اصلی ما (که خرید در کف باشد) هماهنگ نیست.
و اگر هم میخریم فقط به قصد و اندازهی آزمایش است.
و نمادهایی هم که در نگر گرفتهایم: وساپا و خساپا و خدیزل و خپارس (و احیانا اگر خکاوه در بازار پایه باز شد) هستند.
احتمال اینکه صف خساپا را بدهند هست.


تکمبا و پرداخت را هم از گذشته داریم برای همین دیگر به خرید بیشترشان نمیاندیشیم. ولی اگر کسی میخواهد در بالا بخرد بد نیست یک نگاهی هم به اینها بیاندازد.

وگردش و وکوثر را هم با اینکه بسیار بسیار ارزشمند هستند میخواهم اینقدر بفروشم تا به حد استاندارد یک پلهی آزمایشیام برسند. تا طبق نقشه پیش بروم و از راهبرد تخطی نکنم و هم اینکه سرمایه جور شود برای آزمایشهای بعدی.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

بررسی سرانگشتی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز ثاصفا ۱۰ درصد رشد داشت. (پیشنهاد خریدی بود که خودم نخریده بودم.) (هنوز هم اگر روی ۹۴۰ بدهند خرید دارد. به نگرم.)
برای خفنر دیگر صف خرید نمی گذارند. چرا؟
دزهراوی امروز یک بار صفش جمع شد و دوباره صف شد. هنوز خریدار کامل جمع نکرده که بخواهد ببرد بالا! موقعش شد حتما سوار میشویم.
ددام هم که از زمان پیشنهاد سامانه روند کاهشیاش کاملا پایان یافته امروز یک بالایی داشت که نشان داد فروشنده واقعا نیست.
سبجنو را هم که پیشنهاد خرید بود (و ما خریدیم) امروز افتش تمام شد.
غیوان هم که تابلویش مانند نمودارش مزخرف است و ارزش صحبت کردن ندارد.

.
.
.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

سلام و صبح به خیر خدمت برادر فعال و تلاشگر

امیدوارم چنین بلای عظمایی هم گریبان فاذر را بگیرد و سهم 1 سال بسته مانده هر دویمان باز شود با قیمت و تقاضای عالی!!!!:.thumbsupsmileyanim


به نظرم یه صحبتی با بابک 52 کنیم در خصوص سهام فاذر پیگیری کنه بد نیستا ، خوشم میاد از پیگیریهاش تا حصول نتیجه نهایی دست از کار نمیکشه، نظرت چیه یه چیزی دستی بدیم بهش بیاد زحمت فاذر رو هم برامون بکشه
بابک جان اگه اینجا رو میبینی و سر میزنی یه زحمتی بکش باعث و بانی خیر بشو سهام فاذر رو باز کنن^:)^

سلام مجدد.
(بنده هم با آن دوستم در مورد بازگشایی وقوام و فاذر صحبت کردم و درخواست کردم پیگیری کند.)
این فاذر بعید نیست بازگشایی شودها!
در تاریخ دوم همین ماه -یعنی همین دیروز- صورتهای مالی اش را داده!
احتمال اینکه صندوق کشاورزی هم برای بازگشایی فاذر داشته پول جمع میکرده کم نیست!

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

سلام و وقت به خیر.
دفارا هم آمده در پیشنهادهای خرید در کف و برای خرید میتواند بررسی شود. (از داروییها دزهراوی و ددام هم هنوز در کف خوبی هستند.)
خودرویی ها هم هستند برای آزمایش.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

آموزشی!
ــــــــــــــــــ
روشی برای کنترل احساسات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک کوچولو یک کاری بکن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی مواقع هست آدم در یک حالتی گیر میکند. یعنی مقدار زیادی از یک نماد خریده و آن نماد خیلی بالا رفته یا پایین رفته و حالا نوسانی شده و یا کلا سهام در یک حالت خاصی افتاده.
آدم نمیداند بخرد؟ بفروشد؟ یعنی محاسباتش به نتیجه نمیرسد. نمیداند باید چه کند.
و بدتر اینکه احساساتش مانع به نتیجه رسیدن همین یک مقدار محاسبات هم میشود. مثلا میترسد اگر بفروشد برود بالا یا اگر بخرد بیایید پایین. و یا نمیخواهد با زیان (یا سود کم) کارنامهاش را ببندد.
در این جور مواقع برای کنترل این احساسات و باز شدن ذهن آدم هنگام محاسبات پیشنهاد میشود آدم یک کوچولو یک کاری بکند! مثلا ۱۰ میلیون ریال از یک چیزی داری و در یک نمادی رفتی در زیان و احتمال افتش و رشدش هر دو هست و نمیدانی چه کنی... پیشنهاد میشود ۱ میلیون ریالش را بفروشی.
خیلی تاثیر گذار است.
اینجوری دو تا احساس در مقابل هم قرار میگیرند و باعث میشوند آدم بهتر بتواند بیاندیشد.
احساس گناه برای نگهداری سهامی که احتمال زیانشان هست و احساس انجام دادن کار درست به خاطر فروش آن یک میلیون ریال. (یا برعکس)
خلاصه اینکه به میزان زیادی توازن احساسات به وجود میآید و کلی ذهن آدم باز میشود.

یا برعکس: در هنگام خرید.
یک چیزی را که واقعا دوست داری بخری ولی ترس از افتش را هم داری. یک کوچولو بخر.

[Mehdi1400]

پاسخ : دستاورد ???

سلام مهدی جان. نبودید چند روز؟ امیدوارم به خیر و خوبی بوده باشد.
@};- @};- @};-
کار سختی است؟
نیست؟
:-? :-/
دقیق نمیدانم... ولی حالا که موضوع را فلسفیاش کردید و من هم عشقم فلسفه است بگذارید یک مقدار بررسیاش کنم...


همین جوری
ــــــــــــــــــــ
اندیشیدن در انسان
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
اندیشیدن آسانترین و سختترین کار دنیاست.
و البته شاید بتوان گفت تنها فعلی که از انسان سر میزند همین اندیشیدن است
و غیر از این هیچ انسانی هیچ کار دیگری انجام نمیدهد.
کار دستی (یدی/بدنی) کار نفس انسان نیست بلکه ۱- حاصل همین اندیشه است و ۲- دستوری است که انسان به اعضای این بدنی (یا حیوانی) که به آن تسلط دارد میدهد.
و اگر خوب نگاه کنیم شاید بتوان گفت که همین کار دستی هم یک اندیشهای است که در ذهن صورت میپذیرد.
همه کار انسان و تنها کار انسان اندیشه است.
منتها مراتب دارد.
مراتبش هم شاید در خود اندیشه نباشد بلکه به چیزهایی برگردد که اندیشه به آنها تعلق میگیرد. (لیس فی النفس التفکر بل هو بما تفکر علیه) یک شخصی شاید تمام اندیشهاش را معطوف به چگونگی برآورده کردن یکی از حاجات آن بدن (حیوانش) کند و دیگری شاید صبح تا شب در غم حالتی خاص گیر کرده باشد و در یک دور تسلسل توانایی عبور از این اندیشه را نداشته باشد و دیگری شاید به خودش بیاندیشد و اینکه از کجا آمده است (دارد میآید) و دیگری دنبال حالاتی نیمه دنیوی مانند ریاست و خشم و دیگری به چیز دیگر و...
(اینها مراتب اندیشه است و از آنجایی که گفتیم شاید اندیشه تنها کار انسان باشد مراتب انسان هم میتواند باشد.)

و مسیلهای که اینجا مطرح میشود این است که برخی اوقات یک سری از اندیشهها جلو یک سری از اندیشههای دیگر را میگیرد. مثلا در همان اشاراتی که در بالا داشتیم... آن دور تسلسل و حالت غم... در خیلیها که وجود دارد اجازه و توان اندیشیدن به مسایل دیگر را از ایشان میگیرد...
(کودکان اوتیسم را دیدهاید؟ انسان گاهی مانند آنها است. گاهی که... تقریبا همیشه... و افراط در اندیشه در یک امر/اموری خاص مانع از اندیشیدنش در مواردی دیگر میشود.)
یا در برخی حب شهوت و ریاست کورشان میکند یا در برخی توجه زیاد به خدا باعث میشود دیگر نتوانند به خوبی دنیا را (دست کم مثل ما) ببینند. یا در برخی تلاش زیاد (ذهنی) برای تامین (مایحتاج) دنیا باعث میشود نتوانند به چیز دیگری بیاندیشند...

(جالب است... خیلی دنیاها متفاوت است)
پس برای اینکه آدم بتواند به یک موضوع کامل بیاندیشد به نگر من باید:
۱- ذهنش را (ولو موقتا) از دیگر موضوعات خالی کند. و
۲- به انگیزههایش و منافعش در اندیشیدن به آن موضوع بیاندیشد!
اولی یعنی اینکه آدم با یک دست نمیتواند دهتا هندوانه بلند کند. قضیه، ضربالمثل فیلش یاد هندوستان کرده است. شاعر این را با تمایل یک شتر به طویله پیش کرّهاش و تمایل مجنون به حضور در بارگاه لیلی تمثیل میکند. (همچو مجنون در تنازع با شتر // گه شتر چربید و گه مجنون حر***ناقه برگشتی و واپس آمدی // گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم )
دومی هم از خوی منفعت طلبی انسان نشات میگیرد که به عقیدهی من درست هم هست... شما یک بچه را نگاه کن... هزاری به او بگویی این کار را بکن. آن کار را نکن. گوش که نمیکند هیچ گاهی لجبازی هم میکند! ولی همچین که یک مقدار منافعش را تحریک میکنی چنان مانند موم در دستت میشود که بیا و ببین... کافی است یک جقجقهی رنگی را برای یک نوزاد تکان دهی یا یک کودک پنج ساله را با یک میوهی شیرین پاداش دهی یا یک بچهی دهساله را در کاری که مطلوب توست تشویق لفظی کنی یا یک چهارده ساله در امری و شرایطی خاص احساس استقلال دهی... خلاصه اینکه با تحریک منافع هر انسانی تحریک میشود و این طبیعی و منطقی و درست هم هست.
و البته این مورد دوم هم مهمتر و قویتر از مورد نخست است و حتی میتواند باعث آن هم شود.

و در انسان بزرگسال این یک مقدار متفاوت است! چرا که اینجا انسان خودش دو قسمت میشود و باید خودش، خودش را تحریک کند.

مثلا در همین موردی که ما گفتیم یعنی ژرف اندیشی در یک نمودار... کافی است که انسان به خودش منافعی که در این اندیشیدن را دارد گوشزد کند... (پول!) (و البته حالا شاید برای برخی مهارت و استادی و احیانا پُز دادن به دیگران و فخر فروشی و رسیدن به مراتب بالاتر دنیوی و منسبهایی که در آینده ممکن است از این راه به دستش برسد و... هم باشد.) همچین که آدم این منافعرا به خودش یادآوری کند چنان ذهنش از دیگر موضوعات پاک میشود و آماده و مهیا میشود برای اندیشه که بیا و ببین... مانند یک یوزپلنگ که روی شکار و هدفش تمرکز میکند و ازش چشم برنمیدارد تا به آن برسد...
حتی اگر کسی هیچچیز هم در این وادی نداند و کاملا صفر کیلومتر هم باشد و حتی شیوهی اندیشیدن را هم نداند، همین انگیزه و نیروی فوقالعاده زیادی که با این گوشزد کردن در خود ذخیره کرده باعث میشود بالاخره، با شتاب حتی ابزار را هم بیابد! (با این اندیشه که: حالا چگونه باید بیاندیشم؟ از کجا آغاز کنم؟ این نمودار قرار است دقیقا چگونه مرا به مرادم (پول) برساند؟ به چه چیز باید اینجا روی نمودار بیاندیشم؟ اگر اینجا چه چیزی پیدا کنم به آن گنج موعودم میرسم؟ کجاها دنبال ابزار بگردم؟ و ...)
و عاقبت جوینده یابنده بود که کُلاًّ نُّمِدُّ هؤُلآءِ وَ هؤُلآءِ

سلام و عرض ارادت خدمت آقا محمد حسین عزیز

چند روزی دهکده بغلی بودم /.:biggrinsmiley.:/
ولی سر میزدم

بالاخره بنده متوجه نشدم که فرایند فکر کردن چگونه است!

بنده قادرم آن دو مرحله را که فرمودید انجام دهم
یعنی ذهنم را برای لحظاتی کاملا از هر چیز دیگری خالی کنم
و فقط به منافع بورس که "پول" است توجه کنم و البته که دست یافتن به ثروت را با ارزش و مقدس میپندارم

ولی بعدش چه؟؟
فرایندی که منجر به فکر میشود که باعث خروجی مطلوب است چیست؟
چه اتفاقی رخ باید بدهد که بگوییم فکر کردن اتفاق افتاده است؟
محصول انجام فرایند فکر چه باشد که به موثر بودنش مطمئن شوم؟

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

کپشیر را هم به فهرست دیدهبان بیافزاییم.
بترانس را هم که این همه ازش گفتیم امروز دارد بازگشایی میشود. این هم از آن مواردی بود که تا روز آخر هم نتوانستیم ازش بخریم... البته یک روز یا دو سه روز دیگر هم باز میتوانست منفی بخورد... ولی بست... انصافا آش دهان سوزی هم نشد... اگر این رشد ده درصدیاش را در دو روز انجام میداد خیلی خوب بود ولی این رشد را در یک روز کاری انجام داد با این تفاوت که این یک روز کاری ده روز عادی زمان برد! عملا یک چیز معمولی شد. اینجا هم دیگر خرید برای من ندارد. البته خوب خریدند و احتمال اینکه ببرند بالا خیلی هست. ولی دیگر ما با بترانس کاری نداریم و از دیدهبان اخراج میشود.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

بررسی بازار امروز
ـــــــــــــــــــــــــــ
ارزش داد و ستدهای بورس ۷۷۰۰ و فرابورس ۲۹۰۰ میلیارد ریال.
خیلی عالی است و نشان میدهد هنوز تنور گرم است.
حالا کم کم داریم به جایی میرسیم که از این به بعد بازار باید به این رشد هرروزهی بازار عادت کند.
خدا را شکر شاخصشان هم الکی بالا نمیرود و بازار هم دارد بالا میرود. البته اگر در جیب من روزی یک یا نیم درصد سود میرود در جیب شاخصشان گویا روزی بالای دو سه درصد میرود!

اهالی بازار: /.:blushsmiley:./ شاپور: /:.yead.:/

البته هستند در این بین افرادی که دارند روزی ۳.۵-۴ درصد رشد را هم تجربه میکنند. که البته خطر هم دارند میکنند. ولی تا وقتی تنور داغ است خطر کردن زیاد اشکال ندارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز کپشیر و دفارا را معرفی کردیم. دفارا در کف و کپشیر در فهرست میانه (که نه کامل کف است و نه کامل روند گرفته) است. (که ان شاء الله روند هم میگیرد)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز یک مقدار از اینها فروختم که هم نقدینگی را افزایش دهم و هم اینکه بتوانم سهام جدید بخرم و هم اینکه وزن اینها را در سبد به اندازهی یک پله (استاندارد) بکنم:
وکوثر
وگردش
ونوین
پکویر (واقعا باید گفت چه عجب؟؟؟ بعد از مدتها بالاخره یک چیزی از خودش نشان داد این گلابی! از تمام همگروهیهای خودش عقب است. همچنان با این نماد هستم. فقط یک مقدار فروختم که اندازهاش استاندارد شود.)
تکمبا
تمام این بالاییها هم خوب هستند یعنی بد نیستند و قصد فروش کاملشان را ندارم و همانگونه که گفتم فروش من فقط برای این بوده که اندازهشان را درست کنم و نقدینگی داشته باشم.
و امروز یک مقدار هم از اینها خریدم:
دزهراوی (برای اینکه واقعا دیگر جذاب جذاب شده یک کوچولو خریدم -مثلا به اندازهی یکسوم پله- که هم بعدا اگر آمد پایین باز هم بخرم و هم اینکه دیگر صبرم لبریز شده بود. مانند یک غذای خوشمزه شده بود که بویش به مشام یک گرسنه میخورد...)
خدیزل (برای اینکه یک مقدار خرید در بالا را آزمایش کنم. این هم اندازهی یکسوم پله)

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

سلام و عرض ارادت خدمت آقا محمد حسین عزیز

چند روزی دهکده بغلی بودم /.:biggrinsmiley.:/
ولی سر میزدم

بالاخره بنده متوجه نشدم که فرایند فکر کردن چگونه است!

بنده قادرم آن دو مرحله را که فرمودید انجام دهم
یعنی ذهنم را برای لحظاتی کاملا از هر چیز دیگری خالی کنم
و فقط به منافع بورس که "پول" است توجه کنم و البته که دست یافتن به ثروت را با ارزش و مقدس میپندارم

ولی بعدش چه؟؟
فرایندی که منجر به فکر میشود که باعث خروجی مطلوب است چیست؟
چه اتفاقی رخ باید بدهد که بگوییم فکر کردن اتفاق افتاده است؟
محصول انجام فرایند فکر چه باشد که به موثر بودنش مطمئن شوم؟

۰- سلام مهدی عزیز. خوبید؟ انشاءالله دهکده بغلی خوش بگذرد. @};-
۱- نخست اینکه گویا شما مطلبی را میخواهید بفرمایید. چون پرسشتان مشخص و دقیق است گویا پیشتر به این موضوع خودتان اندیشیدهاید یا مطالعهای در این خصوص داشته اید. اگر این گونه هست لطفا یک مقدار خودتان به پرسشهای خودتان پاسخ دهید، مستفیض شویم.
۲- پرسشهای شما جزئی است و موضوعی که من دربارهاش صحبت کرده بودم فلسفی بود. یعنی کلی بود. اگر بخواهم به این پرسشها پاسخ دهم احتمالا باز شما پاسخی را که منتظرش هستید نمیگیرید.
۳- پاسخی که خدمتتان میتوانم عرض کنم این است که صرف اراده کردن مساوی است با اندیشیدن. و اندیشیدن به موضوعی که انسان به آن تمایل دارد. اندیشه اگر خود انسان نباشد فعل انسان است. شاید تنها فعل انسان است. بنابراین فعلی به جز اندیشیدن از انسان سر نمیزند. بنابراین این عبارت که من چگونه باید اندیشیدن را آغاز کنم؟ یا اینکه فکر را چگونه باید ایجاد کرد؟ و چه کار کنیم که فکر کنیم؟ اصلا قابل طرح نیست.
۴- اما اگر بخواهیم یک مقدار جزئیتر شویم و هنوز هم در حیطهی فلسفی باقی بمانیم باید بگویم که پرسش شما پاسخ شماست. دقیقا پاسخ همین است:

ولی بعدش چه؟؟

کسی که میپرسد چگونه باید خداجو شوم؟ با این پرسشش دارد خداجویی میکند! کسی که میپرسد چگونه باید بیاندیشم؟ با این پرسشش دارد میاندیشد. کسی که از خودش (یا دیگری) میپرسد چگونه باید به پول برسم؟ دارد در مسیر درست رسیدن به پول گام بر میدارد.
این جملهی «ولی بعدش چه؟» دقیقا همان اندیشهای است که در پی ِ آن دو گام پیشین یعنی یادآوری منافع و داشتن ذهنی پاک به وجود میآید/بایدبیاید.
یعنی اندیشیدن به اینکه حالا که پول خوب است و ذهنم آن قدر مغشوش و مشوش نیست که اندیشههای دیگر مانعش شود. اندیشهی بعدی این است که «حالا باید از کجا شروع کرد؟» و راه وصال من به معشوقم چیست؟
این شاید یک پاسخ بدیهی و بسیط و کلی و فلسفی باشد. (اظهر من الشمس. از کرامات شیخ ما...) ولی دقیقترین و درستترین پاسخ ممکن است!
این پاسخ در این حد است و مانند این است که بگوییم: برای رفتن به خانهی دوست باید خودرو داشته باشی و باکش را پر کنی و سپس بپرسی راه کجاست؟
۵- اما اگر بخواهیم یواش یواش از آن حالت کلی بیاییم پایین و جزئیات را بررسی کنیم... (در مثال خودرویی که بالا گفتم این جور میشود که مثلا بگوییم: باید ابتدا بروی به سمت اصفهان بعد از آنجا بروی به شیراز و در آنجا بپرسی خیابان فلان کجاست و ...)
ذهن که این پرسش را از خود کرد. (یعنی گفت حالا که این من هستم و این معشوقم و پرسیدم که راه بین ما چیست و چگونه است؟) ذهن میگردد (باید بگردد) منابع اطلاعاتی ای که در خود در این خصوص دارد را گردآوری کند. (بالاخره ذهن خالی خالی که نیست... حتما از معشوقش چیزهایی میداند... همانها باعث میشود که راه را بتواند جستجو کند.) و با استفاده از همان دادههایی که در خود دارد راهی ایجاد کند به سمت پیدا کردن راهی به سمت معشوقش.
در همان مثال خودرو و خیابان و معشوق مثلا: من در ذهن دادهای دارم که معشوقم را در فلان جا رویت کردهام... پس از این داده استفاده میکنم و تصمیم میگیرم بروم از اهالی فلان محل بپرسم کسی معشوق مرا ندیده؟ آیا کسی میداند او کجا رفته؟ یا نه؟ یا در ذهن دارم که با اینترنت میتوان دنبال اشخاص گشت، با استفاده از همین تصمیم میگیرم بروم در اینترنت دنبالش بگردم...
(باز هم پاسخ یک مقدار بسیط است.)
۶- ولی اگر بخواهم کاملا جزئی صحبت کنم و کاملا همین کارهای خودمان را بررسی کنم... باید عرض کنم که ما خواستیم که پول به دست بیاوریم و در این راه جدی شدیم (ذهنمان پاک شد و انگیزههایمان گل کرد)، میآییم در ذهن به این داده میرسیم که از بورس میتوان پول در آورد. (و حالا بررسیهایی هم داریم و از میان چیزهای دیگر بورس را انتخاب میکنیم.) و باز دادههای دیگری در ذهن داریم که از فن نمودارکاری میتوان برای خرید و فروشهای خوب و کسب سود و پول استفاده کرد. (باز هم بررسیهایی این وسط وجود دارد که ذکرشان سخن را دراز میکند. (اطالهی کلام میآورد.))
در اینجا ممکن است ذهن کاملا خالی باشد که از همین داده (!) انسان به این تصمیم میرسد که برود در این خصوص با مطالعه و تمرین و پرسش از دیگران کسب تجربه کند.
در مرحلهی بعد (با تمام دادههایی که در ذهن دارد. به خصوص از مراحل گذشته. مثلا اینکه در حالات خاصی نمودار قیمت برمیگردد یا میتوان به حجم توجه کرد یا ابزاری به نام مکدی وجود دارد که میگویند در فلان حالات سیگنال میدهد یا غیره) نمودار را پیش رویش میگذارد و از خودش میپرسد:
من چگونه قرار است با این به معشوقم برسم؟ و از این پول در بیاورم؟
چگونه میتوان با استفاده از این خرید و فروشی انجام داد که پول مرا زیاد کند و کم نکند؟
بهترین جایی که من در آن باید خرید کنم کجاست؟ و بهترین جایی که من در آن باید بفروشم کجاست؟
این نقاطی که من مشخص کردهام چه ویژگیهایی دارند؟ (آیا آن تجربیاتی که بر اساس تمرین و پرسش و کتابخوانی کسب کردهام بر این نقاط و ویژگیهایشان میخورد؟)
آیا هر جایی که این ویژگیها را داشته باشد بهترین نقاط خرید و فروش من است؟
چند درصد احتمال دارد که من با خرید و فروش بر طبق این روش به هدفم برسم؟ (کلمهی معشوق از هدف بهتر بود! نه؟ مقصد بودن و کشش را همزمان با هم میرساند.)
چه مدت زمان میبرد که با این روش و این احتمال خطا (احتمال خطر!) به معشوقم برسم؟
سپس اینجا بازنگریها و تدوینها و بازخورد گیریها آغاز میشود... که من چیزهایی که در ذهن دارم را با مقداری طبقه بندی و اولویت دهی تبدیل به یک برنامه (یک راهبرد) میکنمش و یک بار میآورم روی کاغذ و دوباره به آنها نگاه میکنم (Revision) و با دادههای دیگری که در ذهن دارم باز اینها را چکش کاری میکنم و در نهایت همین راه و روش را پی میگیرم و در امتداد آن میروم و مدام از خودم و کارم بازخورد میگیرم... که آیا اکنون که بر طبق آن راهبردم یک گام برداشتم، به هدفم نزدیکتر شدم؟ یا دورتر؟ دلایلش چه بوده؟ آیا نیاز است راهبرد را تغییر دهم؟ آیا نیاز است کسب تجربه داشته باشم؟ و ...
این با جزئیاتش بود.
ولی در کل که نگاه میکنیم عصاره و شالوده و بلکه متن تمام اینها عبارت است از اینکه ذهنمان خالی باشد و بخواهیم و بپرسیم: چگونه؟ (یا به قول شما: بعدش چه؟)
که این سه تا هم باز هر سه (خلاصه) میشود در همان که تنها و تنها: بخواهیم.
البته من مطمینم این پاسخ من آن چیزی نبود که شما میخواستید (به آن اشاره کنید). و برای همین منتظرم نگر خودتان را هم در این زمینه بشنوم/ببینم.
۷- خلاصهی پاسخ ما هم این شد که:

ولی بعدش چه؟؟

بعدش هیچ چیز. بعد از خواستن توانستن است. اگر این قابلیت وجود داشته باشد.

فرایندی که منجر به فکر میشود که باعث خروجی مطلوب است چیست؟

خواستن.

چه اتفاقی رخ باید بدهد که بگوییم فکر کردن اتفاق افتاده است؟

فکرکردن همواره در حال اتفاق افتادن است.

محصول انجام فرایند فکر چه باشد که به موثر بودنش مطمئن شوم؟

رسیدن به معشوق (پول).
یا دست کم مطمین شدن از اینکه در آن سو داریم گام بر میداریم و هر بار داریم به آن نزدیکتر میشویم.


@};-

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

دوستان یک چیزی میخواستم به خودم و شما در مورد خودروییها و کلا راهبرد خرید در بالا عرض کنم...
ببینید... یکی از نقاط ضعف این راهبرد این است که یک وقت اگر خدای نکرده تیر آدم به سنگ بخورد احتمال زیان شدید بسیار زیاد میشود!
چون معمولا رشدهای زیاد که انجام میگیرند افتهای زیاد را هم به دنبال دارند. اگر آدم روند را خوب تشخیص نداده باشد و تقریبا اواخر روند رسیده باشد به جای آن رشد شدید نسیبش آن افت شدید خواهد بود...
حالا این موضوع نماد به نماد متفاوت است. مثلا در بین خودروییها... خساپا اگر منفی شود یا خپارس اگر منفی شود احتمالا در هر حالتی با پنج درصد زیان میتوان پرید بیرون... ولی سهامی مانند خدیزل یا خگستر (با اینکه خگستر خیلی گنده هم هست) اینگونه نیست که اگر صف فروش شد به راحتی در روز کاری آینده بتوانی از آن سهام خارج شوی!

مسئلهی دیگر هم این است که (پیشتر هم گفته بودم که) زمانی که شما یک مثبت خوب و قانع کننده میبینید و فردا در صف خرید (طبق این راهبرد خرید میکنید) اگر فردایش هم باز یک مثبت کامل دیگری بخورد ولی روز آخر روند تمام شود و یک منفی کامل بخورد عملا هیچ به هیچ. شما سودی نمیکنید. (یک ۱.۴۳ درصد هم زیان میکنید.)
یعنی عملا اینجا سه تا مثبتپنج رد شد ولی از آن سو با یک منفیپنج پرید.

برای همین باید خیلی مراقب بود... این راهبرد میتواند از آنهایی باشد که از دور بوی کبابش به مشام میرسد اما از نزدیک که میآیی میبینی دارند سهامدار داغ میکنند.
هم پاداشش فوقالعاده بالا است و هم خطرش.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

میگویم... وضع فروشهایم بهتر شده... ولی این دتماد را عجب رکبی خوردم! البته همان زمان که فروختم هم فهمیدم فروشم اشتباه بوده و اینجا هم گفتم و در پروندهای که برای داد و ستدهایم هم دارم هم یادداشت کردم که «دلیل فروش»، «اشتباه» بوده...
راستش عجله کردم... در یک نیم روز به نگرم رسید که دیگر خبری نیست و قرار است کله کند... تقصیر سازمان بورس شد! به خاطر قانون من درآوردی شاپور که هر سهمی ۲۰ درصد رشد کند باید بسته شود. هیچ دیگر... بیست درصد رشد کرد و بستند و باز که کردند دیدم قدرت خریدار هنوز نیامده و فروشنده هم پیدایش شده بود... گفتم میخواهند خالی کنند... خالی کردم... فهمیدم رکب خوردم... خواستم دوباره بخرم تو گردنخری گیر کردم! /.:blushsmiley:./laughingsmiley آری... تا اینجا ۶۵ درصد داده که سهم من تنها ۱۹ درصدش بوده.

[mhjboursy]

پاسخ : دستاورد ???

تغییرات سهام سهامدار عمده جهرم فسا داراب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ

https://vgy.me/wO1sE2.jpg

مهدامیدآرین معلوم نیست چه کاره است و البته همین سه تا نماد هم معلوم نیست چه کاره هستند. احتمالا مهدامیدآرین سهامباز است. چرا که رد پایش در خصدرا و ونفت هم بوده. در ویکیپدیا هم یک زمانی جزء شرکتهای تحت کنترل سپاه ثبت شده بوده که انگار برداشته شده.
به هر روی، این شرکت سهامدار عمده و اصلی این سه تا شرکت است و همینجور که میبینید افزایش هم داده. حالا دلیلش چیست را نمیدانیم ولی این را میدانیم که دارد حمایت میکند. پس احتمال اینکه این سه تا یک موج سومی در آینده داشته باشند بعید نیست. هر چند با دستور یک شبه و من در آوردی جدید جهانگیری و دوستان معلوم نیست فردا وضع کل پتروشیمیها چگونه باشد.