تکنیکال ( بهرام و رفقا )
Collapse
این تاپیک بسته شد.
X
X
-
-
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
شخصیت سالم از نظر مولانا، حدود دوازده نشانهی شاخص دارد.
یکی از این نشانهها مفهومِ باشکوهی است به نام سیر چَشمی.
یعنی انسان سالم، انسانی است که سیر چشم است.
در برابر این سیرچشمی، مفهومی قرار دارد به نام گدا چَشمی.
انسانِ ناسالم، یک ویژگی مهمش گداچشمی است.
سیرچشمی و گداچشمی، دو ویژگی روانی هستند، نه دو ویژگی اقتصادی یا اجتماعی.
صدالبته، از آن دو تأثیر میپذیرند، اما مستقل از آنها هستند. یعنی ممکن است کسی ثروتمند یا دارای قدرت بسیار باشد، ولی گداچشم و حسود و طمّاع باشد
یا کسی در نداری و سادگی باشد، اما سیرچشم باشد؛ و یا بهعکس:
هر که دور از دعوتِ رحمان بود
او گداچشمست، اگر سُلطان بود
یعنی ممکن است حتی یک نفر سلطان و حاکم باشد؛ اما چنان گداچشم است که مدام به دنبال توسعهی قدرت و قلمرو خود باشد.
اصولاً دنیاگرایی از نظر مولوی، به معنای داشتن یا نداشتن نیست؛ بلکه، اگر دنیا و داراییهایش را یک امرِ بیرونی (یعنی یک "غیر") نسبت به انسان در نظر بگیریم، دنیازدگی به معنای آن است که آن غیر به جایِ خود آدم بنشیند.
حالا یا مثل سیمان به آجرِ وجود آدم سفت بچسبد؛ یا اینکه کلاً صاحبخانه را از خانه بیرون کند و خودش مالک شود.
حالا آن "غیر" اهمیت ندارد چه باشد.
ممکن است یک پیکان مدلِ شصت باشد، یا یک لامبورگینی. یک شلوار جین جنیوس گوچی باشد؛ یا یک زیرشلواری از بازار ننه عباس قم.
مدرک تحصیلی و میز اداره و چالِ مکانیکی و چرخِ خیاطی باشد، یا پست ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس:
چیست دنیا؟ از خدا غافل بُدن
نه قماش و نَقده و میزان و زن
حالا از کجا بفهمیم که جزو گداچشمها هستیم یا اینکه دیدهی سیر داریم؟
قطعاً به ادعا نیست. این هم، مثل هر چیز دیگری نشانههایی دارد. اگر نشانههایش باشد، هست؛ و اگر نشانههایش نباشد، هرچقدر هم ادعا کنی، حرف مفت است
چیزی شبیه به هوش یا خلاقیت یا شجاعت. یکی از نشانههای سیرچشمی، دلیری است:
دیدهی سیر است مرا، جانِ دلیر است مرا
زَهره شیر است مرا، زُهرهی تابنده شدم
دلیری یعنی اینکه راحت بتوانی بگذری.
و راحت گذشتن یعنی اینکه بتوانی غیر را به راحتی از خودت جدا کنی و وقتی جدا کردی، دیگر حتی جا و اثرش هم در روانت نماند.
یعنی حتی دیگر به آن فکر هم نکنی. مثلاً کسی را که ذهنش تا مدتها درگیر یک بخشندگی یا از دست دادن چیزی باشد دلیر نمیگویند. کسی را که سالهاست سفت به صندلیاش چسبیده دلیر نمیگویند.
حالتِ دلیری چیزی شبیه حالتی است که آدمی نسبت به آشغالهایی دارد که هر شب دمِ درب خانه میگذارد. معمولاً هیچ انسانی بعد از این کار ذهنش درگیر آن اشغالها نیست و نمیرود به آنها سر بزند.
اما برای دلیر شدنِ روان چه باید کرد؟
یک راهش نوعِ بینش آدمها به زندگی است. آیا ما زندگی را مثل غذای سرِ سفره، یک امر عَرضی میبینیم، که بازهی زمانی محدودی دارد و تمام میشود؟ یا یک امر طولی، که پس از یک بازهی زمانی خاص، تغیر شکل مییابد و شکل و نوع دیگری پیدا میکند که شکل و نوع آن وابسته به نوعِ زندگی ما در بازهی قبلی است؟
مولانا اسم حالت دوم را میگذارد
«از نورِ حق سیر خوردن»:
جز مگر آن صوفیی کَز نورِ حق
سیر خورد، او فارغست از ننگ دق
راه دیگرش تمرین قناعت و رضایت است. البته بازهم اینها دو حالت روانی هستند و نه دو وضعیت اجتماعی. قناعت به معنای نداشتن و فقر نیست. فقر اصولاً چیز خوبی نیست و عموماً موجب بی ایمانی میشود.
بلکه، اموری انفسی یا سابجکتیو هستند. قناعت و رضایت، محصولِ نوعی تمرین و تربیتِ خود است که از درون تولید میشوند، و نه از بیرون:
کوزهٔ چشم حریصان پُر نشد/ تا صدف قانع نشد پُر دُر نشد
یک روش مهم برای رسیدن به رضایت و قناعت، تمرینِ مستمرِ بخشندگی و سخاوت است. سخاوت در مال، در علم، در محبت و ... .
یکی حرف مولانا را به زبانی ساده و زیبا نوشته بود:
«تو فیلم متری ۶ و نیم قاضی از نوید محمدزاده میپرسه بارِ اول که فرار کردی هم پول داشتی هم آزاد بودی؛ چرا خلاف رو ول نکردی؟
میگه "چشمم هنوز سیر نشده بود".
سیریِ چشم خیلی مهمه
توی زندگی دنبال چشم سیری باشید
دنبال آدمای چشم و دل سیر باشید
سیر از جنس مخالف
سیر از خوشیای موقت
سیر از پول و موقعیت
آدمِ گداچشم، هم به خودش آسیب می زنه، هم به دیگران»..
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
من واقعا نمیفهمم که چرا وقتی یکی به شما یا ما ( بهرام و xو y ) توهین میکند، یا بد جوابتان را میدهد،
یا تحقیرتان میکند یا آنطور که انتظار دارید به شما احترام نمیگذارد، این شما هستید که ناراحت میشوید؟
.
بابا جانِمن!
از کوزه همان برون تراوَد که در اوست.
رفتارِ هر کس متناسبِ شخصیتش است. وقتی گفتار یا رفتارِ یکی زشت یا بیادبانه است، او دارَد شخصیتش را به نمایش میگذارد؛ شما چرا به خودتان میگیرید و بیخود ناراحت و خشمگین میشوید، خودخوری میکنید، بههم میریزید، نآارام و آشوب میشوید و در صدد یک جواب محکمتر برمیآیید؟ اوست که دارد بیشعوریاش را به نمایش میگذارد، شما چرا حِرص میخورید و به هم میریزید، و تلاش میکنید شبیهِ او رفتار کنید؟
.
هر وقت در اینجور موقعیتها قرار گرفتید، به یادِ این نکته بیفتید. قول میدهم آبی است بر آتش. در این مواقع، فقط ساکت و نظارهگر بمانید و حتی در این لحظات میتوانید این رُباعیِ شیخ بهایی را با خودتان زمزمه کنید تا آرامتر شوید:
.
آن کس که بَدَم گفت، بدی سیرتِ اوست
وان کس که مرا گفت نِکو خود نیکوست
حالِ متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست ....
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
هیچ آدم عاقلی پیدا نمی شود که یک غذای خوشمزه و گران قیمت را به خاطر در آمدن یک تار موی ناقابل در آن دور بیندازد.
چیزهای با ارزش زندگی، مثل خانواده، فامیل، دوستان، روابط صمیمی، شغل و هر چیزی را که وجودشان ارزشمند است، و به لحظات زندگی رنگ و معنا میدهند و به راحتی هم به دست نمی آیند، کمتر از یک ظرف غذا نیستند.
به خاطر درآمدن یک تار مو آنها را خراب نکنید
و با یک تلخی دل چرکین نشوید و دورشان نیندازید.
گاهی فقط کافیست بدون اینکه حرکت خاصی انجام دهید، تنها کمی صبوری کنید تا دل به هم خوردگیتان از آن تلخیهای طبیعی خودبخود تمام شود.
صبر و ظفر، هر دو دوستان قدیمند
بر اثر ِ صبر نوبت ِ ظفر آید
بگذرد این روزگار تلخ تر از زَهر
بار دگر روزگار چون شِکَر آید ....
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
شما حتی اگر به خیالِ خودتان با بهترین فردِ عالم هم ازدواج کنید (بهاصطلاح، مناسبترین کِیس)؛ یعنی کسی را پیدا کنید که از نظرِ شما بهترین است (حالا هر کسی با توجه ملاکهایش)، شک نکنید شش ماه یا شش سال بعد، با همان ملاکها یک کیسِ بهتر پیدا خواهید کرد که از نظرتان بسیار بهتر از همسر فعلیتان است؛ و از قضا به گمانتان از این بهتر دیگر نمیشود. و بعد هم حسرت و اشک و آه که ای کاش کمی صبر کرده بودم و دیرتر ازدواج کرده بودم.
به قول فلاسفه در بحثِ جهانهای ممکن، چیزهای اطراف ما میتوانند یا میتوانستند متفاوت باشند.
جهان میتواند به بینهایت شکل متفاوت از چیزی باشد که هست. جهان واقع یکی از بینهایت جهانهای ممکن است (حالا حساب کنید آن جوانی که به خاطر جوابِ نه گرفتن از فرد مورد علاقهاش خودکشی می کند، چقدر در هپروت زندگی میکند).
گرچه حرف بالا احتمالاً درست باشد، و اگر کمی صبر کنید، همیشه موردهای بهتری برای ازدواج وجود دارد؛ اما تجربه نشان میدهد اصولاًَ ازدواج با واقعگرایی نمیسازد.
یکجایی هست که دیگر باید به عقل و خیالِ خودت لِگام بزنی و بعد از اینکه انتخابِ مناسبی کردی خودت را به نفهمی بزنی و با خودت بگویی "همینه که هست.
من همین را میخواهم و تلاش میکنم با همینی که دارم بهترین وضعیت ممکن را بسازم".
به قول کرکگور، چه ازدواج کنی و چه نکنی، در هر دو صورت پشیمان میشوی.
ادامهی زندگی یکجور چشم بر واقعیات بستن و خود را به نفهمی زدنِ خاصی میخواهد.
شاید به همین دلیل است که گاهی یک کارگر ساده از زندگیاش و از زناشوییاش خیلی بیشتر از یک تحصیلکردهی سطحِ بالا یا متوسط لذت میبرد.
البته در آنجا هم که ازدواجی بدون عشق صورت میگیرد، اگر تعهدِ اخلاقی در میان نباشد، ممکن است عشقی بدون ازدواج در آن رخنه کند. زندگیِ خوب و احساسِ خوشبختی، ساختنی است؛ نه یافتنی.
پیشنهاد ...
ویلیام و کارلین گلسر در کتاب «ازدواج بدون شکست» فرمول جالبی را برای پیش بینی میزان موفقیت یک ازدواج ارایه میدهند.
آنها نیازهای اصلی انسان را به پنج دسته تقسیم می کنند و هرکدام از این موارد را براساس مقیاس 5تایی در زن و مرد به صورت مجزا میسنجند. نیمرخ حاصل از این ارزیابی، راهنمایی خوبی برای پیش بینی آینده ازدواج آنها خواهد بود.
این پنج نیاز ازین قرارند:
بقا: محتاطانه عمل کردن؛ اهمیت دادن به سلامتی، تغذیه و ورزش؛ اهمیت دادن به رابطه زناشویی.
عشق: محبت دیدن و محبت کردن؛ کلام محبت آمیز؛ صمیمیت جسمی و رفتاری.
قدرت: توانمند بودن و قدرت را در دست داشتن؛ مطرح بودن؛ ریاست کردن.
آزادی: پایبند و اسیر نبودن؛ آزادی در تصمیم گیری برای زندگی؛ انتخاب های آزادانه؛ روابط آزاد.
تفریح: بازی کردن؛ لذت بردن از زندگی و انجام فعالیتهای لذت بخش؛ شوخی و خنده؛ پارک و سینمارفتن.
گلسرها معتقدند نیاز افراد به هریک از این 5 مورد، متفاوت است و تنها کسانی می توانند یک زندگی مشترک موفق داشته باشند که نیازهای آنها در هریک از این 5 دسته به هم نزدیکتر باشد.
مثلا کسی که نیاز به بقای او از مقیاس 5تایی، 5 باشد، یعنی شخص بسیار محتاطی است که به سلامت و تغذیه اش و همچنین به رابطه عاطفی با همسرش اهمیت زیادی می دهد و چنین فردی در ازدواج با کسی که این نیاز در او مثلا در حد 2 است و بنابراین در این زمینه بی قیدتر است، دچار مشکل میشود.
شما و همسرتان می توانید میزان نیازتان را در هریک از این 5 دسته مشخص کنید و به ترتیب از چپ به راست بنویسید: 12345.
نیمرخ هایی که از این طریق به دست میآید به راحتی قابل مقایسه و نتیجه گیری است؛ مثلا 55354 با 23253 رابطه خوبی نخواهد داشت، اما با 54454 رابطه ای نسبتا خوب را تجربه می کند. ویلیام و کارلین گلسر معتقدند اختلاف تنها 1 تا حداکثر 2 درجه آن هم در یکی یا در نهایت دو تا از این 5 مورد می تواند رابطه خوبی را شکل دهد، اما اختلاف بیش از این می تواند مشکل آفرین شود.
هرچه میزان این اختلاف بیشتر باشد، احتمال شکست ازدواج هم بیشتر خواهد شد. البته این نکته بسیار اهمیت دارد که سنجش ها باید بسیار دقیق و صادقانه انجام شود تا نتیجه قابل اعتمادی به دست آید ....
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
تعدیل شده یا نشده ...
تفاوت چارت تعدیل شده و تعدیل نشده چیست؟
اصلیترین تفاوت این دو چارت در ایجاد گپ (شکاف قیمتی) است.
شکاف یا همان گپ قیمتی محدودهای است که در آن زمان هیچ معاملهای صورت نگرفته است.
معمولا گپهای قیمتی بر اثر افزایش سرمایه سود مجمع توقف نماد و چنین مواردی ایجاد میشود.
تفاوت این دوچارت را میتوان به صورت زیر بیان کرد:
در نمودار تعدیل نشده:
افزایش سرمایه و سود مجمع در نمودار سهم محاسبه میگردد.
در واقع این نمودار تمام تغییرات قیمتی را به نمایش میگذارد.
در نمودار تعدیل شده:
اثر دو عامل افزایش سرمایه و پرداخت سود نقدی از روی نمودار حذف شده است.
در واقع شکاف قیمتی ناشی از افزایش سرمایه در آن در نظر گرفته نمیشود.
از کدام چارت استفاده کنیم؟
در تحلیل تکنیکال تنها عرضه و تقاضا بررسی میشود.
در این تحلیل نباید عوامل بنیادی (مانند افزایش سرمایه) را در آن دخیل کنیم.
همچنین در بحث افزایش سرمایه، میزان دارایی سهامدار ثابت است.
یعنی بعد از مجمع تعداد سهم زیاد و قیمت کاهش مییابد ولی دارایی ثابت است.
این موضوع در چارت تعدیل نشده رعایت نمیشود و باعث ایجاد خطا در تحلیل میشود.
بنابراین استفاده از چارت تعدیل شده برای تحلیل تکنیکال کاربردیتر است.
در چارت تعدیل شده اندیکاتورها ، الگوهای هارمونیک و الیوت دقیقتر نمایش داده میشوند.
البته از چارت تعدیل نشده میتوانیم برای مشخص کردن حمایت و مقاومتهای مهم سهم استفاده کنیم.
و نکته مهم
وقتی سقف تاریخی در نمودار تعدیل شده زده میشه، نمودار رو بعد از عبور از سقف به تعدیل نشده درآرید..
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
لحظه بعد را ترک کنید
چون شما در زندگی به لحظه ی بعد
بیشتر از این لحظه علاقمند هستید.
یک حرکت عمیق شرطی شده.
آن نیاز به لحظه دیگر را ترک کنید.
نیاز روانی به لحظه بعد را رها کنید
کاملا با این لحظه و آن چه اکنون هست،
همراه باشید.
کاملا به این لحظه که بسیار با ارزش است
اجازه دهید که باشد.
(اکهارت تله ).
نظر
-
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
دو شیر از باغ وحشی میگریزند و هر کدام راهی را در پیش میگیرند.
یکی از شیرها به یک پارک جنگلی پناه میبرد، اما به محض آنکه بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را میخورد به دام میافتد.
ولی شیر دوم موفق میشود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر میافتد و به باغ وحش بازگردانده میشود حسابی چاق و چله است.
شیر نخست که در آتش کنجکاوی میسوخت از او پرسید: «کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی؟!
شیر دوم پاسخ میدهد: «توی یکی از ادارات دولتی». هر سه روز در میان یکی از کارمندان اداره را میخوردم و کسی هم متوجه نمیشد !!!
«پس چطور شد که گیر افتادی؟!!!
شیر دوم پاسخ میدهد: «اشتباها آبدارچی را خوردم» چون تنها کسی بود که کاری انجام میداد و غیبت او را متوجه شدند ...
(گزیده ای از کتاب: توسعه یا چپاول
اثر پیتر اوانز).
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
يك پیام تكان دهنده توسط یک زن...
کسی از او پرسيد...
آیا شما زنی شاغل هستيد،
یا خانه دار؟؟
او پاسخ داد: بله من يك خانه دار تمام وقت هستم!!!
من 24 ساعت در روز کار می کنم ...
من یک "مادر" هستم!!
من یک همسر هستم!!
من یک دختر هستم!!
من یک عروس خانواده همسرم هستم!!
من یک ساعت زنگ دار هستم!!
من یک آشپز هستم!!
من یک پيشخدمت هستم!!
من یک معلم هستم!!
من یک گارسون هستم!!
من یک پرستار بچه هستم!!
من دستيار هستم!!
من یک مامور امنیتی هستم!!!
من یک مشاور هستم!!!
من آرام بخش هستم!!
من تعطیلات ندارم!!
مرخصی استعلاجی ندارم!!
روز استراحت ندارم!!!
شبانه روز کار میکنم...
و 24 ساعته گوش به زنگم...
تمام ساعات و
دستمزدم اين است:
"مگه چكار كردي از صبح تا حالا؟"
تقدیم به همه زنان كه مثل نمک ويژه هستند...
تا هستند هيچكس متوجه حضورشان نيست ، ولي وقتي نيستند همه چيز بيمزه است!!.
نظر
-
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
همانگونه که بزرگمرد علوم بانکداری کشور، جناب آقای همتی فرمودند، نمیتوان انتظار داشت با کاهش نسبت P/E بازار پول از ۴.۵ به عدد ۳، این نسبت در بازار سهام کاهش نیابد.
اصولاً وقتی سرمایهگذاران کمریسکتر میتوانند اوراقی با سود ۳۰ تا ۳۳ درصد خریداری نمایید، لزومی ندارد سرمایه خود را در سهام شرکتهای بنیادی و سنگینی نظیر فولاد مبارکه و ...، سرمایه گذاری کنند.
حتی بسیاری از صندوقهای با درآمد ثابت نیز تمایل دارند بهجای سرمایهگذاری بخشی از منابع صندوق در سهام بنیادی، اوراق کمدردسر ۳۳ درصدی خریداری کنند که این موضوع منجر به افزایش فشار عرضه در این نمادها خواهد بود.
بیتردید ۱۵.۰۰۰ میلیارد تومان مستقیم (و بیشتر از آن مبالغ در صورت تمدید تسهیلات سرمایه در گردش بانکها با نرخ ۳۰ درصد) از ۲۰۰.۰۰۰ میلیارد تومان اوراق منتشر شده ۳۰ درصدی، نصیب ایران خودرو و سایپا خواهد شد.
به نظر شما شرکتهایی که از پس تسهیلات ۱۲ درصدی سرمایه در گردش بر نمیآیند، توان پرداخت تسهیلات با نرخ ۳۰ تا ۳۳ درصدی را دارند؟
اگر قرار است به این شرکت ها، تسهیلاتی با چنین نرخهایی بپردازند که همین الان ورشکستگی قطعی آنها را اعلام کنند، بهتر است ...!.
نظر
-
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postمیگم اینا بهتر بودن ...
میگه زمان روحانی هم بورس سقوط کرد !
میگم همتی و دژپسند حداقل یه بار زدن زیر کل بورس
شما چه زمانی دیدید خاندوزی بزنه زیر بورس ؟
چه زمانی دیدید رئیسی بیاد تلویزیون و از بورس بگه؟
معاون روحانی اومد یه فیبو رسم کرد توی تلویزیون و معروف شد به حمایت واعظی!!
اون زمان بورس بازان حس جاماندگی از سایر بازارها نداشتند ...
آیا امروز هم همین طوره؟در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postیه مرد بود یه مرد ...
این بورس رئیس کلی میخواد مثل همتی...
وزیر اقتصادی میخواد مثل دژپسند .....
.
نظر
نظر