تکنیکال ( بهرام و رفقا )
Collapse
X
-
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postبازار بدون ریسک پول با سود 30 درصدی مثل یک پمپ قوی در حال مکیدن تتمه ی نقدینگی بازار بورس هست و مشخصه پولی در بازار بورس باقی نمانده ....
این بازار قوی ترین رقیب بورس هست ...
همانگونه که بزرگ مرد علوم بانکداری کشور، جناب آقای همتی فرمودند، نمیتوان انتظار داشت با کاهش نسبت P/E بازار پول از ۴.۵ به عدد ۳، این نسبت در بازار سهام کاهش نیابد.
اصولاً وقتی سرمایهگذاران کمریسکتر میتوانند اوراقی با سود ۳۰ تا ۳۳ درصد خریداری نمایید، لزومی ندارد سرمایه خود را در سهام شرکتهای بنیادی و سنگینی نظیر فولاد مبارکه و ...، سرمایه گذاری کنند.
حتی بسیاری از صندوقهای با درآمد ثابت نیز تمایل دارند بهجای سرمایهگذاری بخشی از منابع صندوق در سهام بنیادی، اوراق کمدردسر ۳۳ درصدی خریداری کنند که این موضوع منجر به افزایش فشار عرضه در این نمادها خواهد بود..
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postهمانگونه که بزرگ مرد علوم بانکداری کشور، جناب آقای همتی فرمودند، نمیتوان انتظار داشت با کاهش نسبت P/E بازار پول از ۴.۵ به عدد ۳، این نسبت در بازار سهام کاهش نیابد.
اصولاً وقتی سرمایهگذاران کمریسکتر میتوانند اوراقی با سود ۳۰ تا ۳۳ درصد خریداری نمایید، لزومی ندارد سرمایه خود را در سهام شرکتهای بنیادی و سنگینی نظیر فولاد مبارکه و ...، سرمایه گذاری کنند.
حتی بسیاری از صندوقهای با درآمد ثابت نیز تمایل دارند بهجای سرمایهگذاری بخشی از منابع صندوق در سهام بنیادی، اوراق کمدردسر ۳۳ درصدی خریداری کنند که این موضوع منجر به افزایش فشار عرضه در این نمادها خواهد بود.
سود اخزا هم پرید بالای ۳۰ درصد ...
اصولا تحریم انتخابات خواسته ی اصلی همین تیم احسان خاندوزی بود ..
کاری کردند که حتی احمدینژاد هم انجام نداد ...
یادمه احمدینژاد بهره ی بانکی با دستور به ۱۲ درصد کاهش داد ...
قبلا فکر می کردم این رئیسی با احمدینژاد هم فکر هست
که ظاهرا اشتباه بود و صد رحمت به احمدینژاد
.
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postدقیقا ...
ایام نزول یا رکود بهترین کار همینه جناب اسد ص
کار بهتری سراغ داری ؟!
زنها هنگام انتخاب پارتنر، سیستم فیلترینگ پیچیدهتری دارن - در مقایسه با مردها. همیشه ترجیحاتی داشتن که در طول دورانها، بخاطر تغییر شرایط اجتماعی-اقتصادی تغییر کرده اما اگه بخوایم به چند نکتهی پایهای اشاره کنیم، این موارد تکاملی به ذهن میان:
_زنها به میزان محدود میتونن تولید مثل کنن در طول زندگیشون و داشتن یه بچه، تعهد بزرگی رو دوششون میذاره که میتونه عواقب جدیای براشون داشته باشه. یک زن بدنش رو برای تولید، پرورش و حمل و نقل یک بچه سرمایهگذاری میکنه.
همین قابلیت تولید مثل، زن رو در چشم پارتنری از جنس مخالف باارزش میکنه. اما وقتی میبینه چنین سرمایهگذاری عظیمی روی زمان و بدن خودش داره انجام میده، انتظار داره که این سرمایهگذاری سود ده باشه براش. یعنی ارزشش رو داشته باشه.
_یکی از چیزهایی که یک زن تو ذهنش برای این سرمایهگذاری میخواد، تعهد از طرف پارتنرشه. هزاران سال پیش، داشتن مردی که بتونه بقای فرزندانش رو تضمین کنه، برای زنان مهم بود. این ضمانت شامل فاکتورهایی میشد برای قبل و هم بعد از زایمان.
مثلا سلامت یک مرد برای زن همیشه مهم بوده و هنوزم هست. جفتگیری با یک مرد بیمار میتونه هم مادر و هم بچه رو در معرض بیماری قرار بده.
بنابراین سلامت جفت مستقیما بر تداوم رابطه تاثیر داشت. هرچی ژن بهتر باشه، شانس زنده موندن بیشتر بود. بعدش این فاکتورها مد نظر زنها بود: آیا اون پارتنر میتونه غذا و سرپناه تهیه کنه؟ یا انرژی و وقت کافی برای این کار میذاره وسط؟
بعضی انگشت میذارن رو توانایی مرد برای رشد.
بعضی روی تعهد و باقی موارد. اما خب، مرد قوی و قدرتمند برای هر زنی جذابه.
چون بوی امنیت میده. حالا این قدرت زمانی با اسب و شمشیر و زور بازو نشون داده میشد، حالا شده پول و تواناییهای دیگه.
تو دوران جدید که یک زن میتونه خودش کار کنه و تمامی نیازهای امنیتیش رو برآورده کنه، شاید سوال پیش بیاد که چه نیازی به مرد هست؟
اما ژنتیک دهها هزار ساله رو نمیشه به این راحتی تغییر داد.
شریکی توی زندگی که بتونه یه فرمی از حمایت رو بهش ارائه بده. حالا این حمایت میتونه پول باشه، انرژی باشه، عاطفی باشه یا زمان و موارد دیگه. خواستههای انسان هنوز عمیقا ریشه در تاریخ داره
و این بدن قدیمی هنوز برای چیزهایی که صد هزار سال پیش سرمون اومده ممکنه بشینه گریه کنه یا احساس تنهایی کنه. و هنوز گرفتار احساسات و هیجاناتیه که نیاکانمون داشتن.
_اما مردها.
در طول تاریخ، زنها اغلب به یک پارتنر بسنده کردن. یعنی براشون کافی بوده ولی مردها اینجا برعکس زنها بودن. جنس نر از نظر تکاملی طوری برنامهریزی شده که تا جایی که میتونه تخمش رو در زمین پخش کنه
نرهای اجدادی ما میدونستن که داشتن جفتهای بیشتر، شانس موفقیت باروری رو هم افزایش میداده.
اون موقع مثل الان نبود که بچه سالم به دنیا بیاد و آمار مرگ و میر کم باشه. ممکن بود در یک رابطه ده تا فرزند به دنیا بیاد و هر ده تاش تو بچگی بخاطر بیماری بمیرن.
پس هرچی تعداد زنان بیشتر بود، بهتر بود چون شانس زنده موندن بچهها بیشتر میشد. و اینکه، برخلاف تعهد طولانی مدت و عوارضی که داشتن بچه به زن تحمیل میکنه، رابطه جنسی برای مرد کار راحتیه و چند دقیقه بیشتر وقتش رو نمیگیره
عواقب فیزیکیش هم صفره. در نتیجه، مردها واقعا دلیلی برای تعهد به زنها نداشتن. اما چرا خیلی از مردها این تعهد رو قبول کردن؟ چون زنها این تعهد رو ازشون درخواست کردن. تعهد نباشه، از رابطه هم خبری نیست. این یک حقهی تکاملی بود برای زنها.
ظاهر و چهره هم تاثیر زیادی روی انتخاب مردها داره. مردها خیلی از تصمیماتشون در این موارد رو از طریق چشم میگیرن. به ظاهر خیلی توجه میکنن.
حالا شاید بگیم که پس عقل و منطق چی. ولی این چیزا تو ژنتیک انسان کدگذاری شده.
مردها ظاهر براشون مهمه
همونطور که برای یک زن زمانی قدرت بدنی مرد، مهارتش در شکار کردن، اسب سواریش و امنیتی که مهیا میکرد مهم بود، برای مردا هم قدرت باروری زن که از روی اندام و رنگ پوست شفاف و موهایی که برق بزنن تشخیص میدادن، مهم بود. الانم فقط ابزارها عوض شدن، چیز خاصی تغییر نکرده.
به طور خلاصه، بزرگترین تفاوت بین خواستههای مرد و زن اینه که مرد بطور سنتی
برای زیبایی ظاهری ارزش بیشتری قائله
در حالی که زن برای اون چیزی که شریکش میتونه ارائه بده ارزش قائل میشه.
حالا هر وقت شنیدید گفتن زنها آهن پرستن و مردا
دنبال زنهای زیبا هستن، بدونین ریشهی کار کجاست ...
(مختصری بود از کتاب Evolution of Desire از David M. Buss).
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
"الفبای حق کُشی"
خانم "الف" به بانک میرود. نوبت میگیرد.
شمارهاش ۱۳۵ است.
همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زود تر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی ۲۴ و یکی ۲۵.
شماره ۲۵ را از او میگیرد و کارش را زود تر از ۱۱۰ نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
- آقای "ب" راننده تاکسی است.
هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند.
امروز باران شدیدی میآمد.
آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
- خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
- آقای "ت" در اتوبان میبیند که همهی ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانهی خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
- خانم "ث" فروشنده است.
کیفی میفروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان.
توریستی از همه جا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را می پرسد. در جواب میشنود: ۶۰ هزار تومان.
- آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش برای گپ زدن.
این مثال ها را تا آخرین حرف الفبا هم میشود ادامه داد.
یک لحظه با خودتان رو راست باشید و بپذیرید که همهی ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع کنندهی حق دیگران.
حالا شما بیا و این مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند بگذار به عنوان مسئول یک کشور. اختلاس، دزدی و سواستفاده، طبیعی ترین نتیجهی ممکن خواهد بود .....
نظر
-
-
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postاین بورس رئیس کلی میخواد مثل همتی...
وزیر اقتصادی میخواد مثل دژپسند
البت به نسبت نیروهای موجود در دستگاه جمهوري اسلامي...!
حالا بیا با برنانکه مقایسه کن ....
میگم روحانی حداقل جمعه ها توی تلویزیون میومد و فقط از بورس می گفت ...
پریزیدنت رئیس فقط زمان تبلیغات انتخاباتی از بورس گفت و بعد اون درش را تخته کرد با سود ۳۰ درصدی
یه مرد بود یه مرد ....
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postیه مرد بود یه مرد ...
نمودار نشون میده , همتی در زمین بورسی ها بازی می کرد ...
و هنوز عده ای نابخرد متوجه نیستند و حتی منتقد همتی هم هستند ....!!!
هنوز زاییده نشده در تاریخ بورس که رکورد دلاری همتی را بزنه .....
.
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
باد تند است و چراغم ابتری
زو بگیرانم چراغ دیگری ...
تفاوت اساسی شخصیتهای بزرگ؛ از آدمهای حقیر و بیمایه در این است که گروه اول چراغ روشنکرده و راههای شادمانی را هموار میکنند در حالیکه گروه دوم همان چراغها را خاموش و زندگی مردم را از رنج و غم آکنده میسازند.
یکی استاد دانشگاه میشود و آن دیگری همان استاد را از دانشگاه اخراج میکند؛ یکی پزشک میشود و آن دیگری پزشکان را از کشور فراری میدهد و یکی میسازد و آن دیگری ویران میکند. شاید تو از منصب و مال بسیاری برخوردار نباشی اما بختیار باش که چراغ کسی را خاموش نکردهای ...
بهفرموده حافظ :
فلک به مردم نادان دهد زمام امور
تو اهل فضلیودانش همین گناهتبس ....
نظر
-
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
انواع تناسخ ...!
تناسخ یعنی زندگی ها و تولدها و مرگهای پیاپی تا رسیدن به یک تکامل نسبی به عبارت دیگه زندگی جسمانی ما فقط به همین یک فرصت خلاصه نمیشه و پس از هر مرگی یک زندگی دیگه با یک جسم دیگه باز هم انتظار ما رو میکشه ولی این دفعه میتونی با یک جنسیت دیگه و یا یک ملیت دیگه باشه و شاید هم در یک سیاره دیگه.این روند چرخه تولدها و مرگهای متوالی این قدر ادامه پیدا میکنه که ما توی این کلاس درس(دنیا) پخته و ابدیده بشیم و دیگه نیاز به بازگشت مجدد ما به این جهان خاکی نباشه در نظریه تناسخ انسان قبل از اینکه انسان باشه در مراحل اولیه کمال جماد بوده که به اشیاء بی جان خطاب میشه مانند سنگ و کوه وخاک و... ودر مراحل بعدی کمال سیر نباتی را طی میکنه که منظور همان گیاهِ ودر ادامه حیوان و انسان که البته گذر از هر مرحله ای مستلزم زمان زیاد و تناسخات بی شمارِ اینکه ما حالا انسان هستیم یک شبه که انسان نشدیم با گذر از مراحل بالا به اینجا رسیدیم که این هم خود آخر راه نیست حالا باید فرشته خو بشیم و مقرب درگاه پروردگار چنانکه حضرت مولانا در مورد تناسخ و سیر تکاملی انسان چنین می فرمایند:
از جمادی مردم و نامی شدم از نما مردم به حیوان سر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم پس چه ترسم کی زمردن کم شوم
جمله دیگر بمیرم از بشر تا برآرم چون ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک پران شوم آنچه در وهم ناید آن شوم
بار دیگر بایدم جستن ز جو کل شیئی هالک الا وجهه
پس عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانا الیه راجعون
معناو اقسام تناسخ
معناى «تناسخ ارواح» این است که ارواح از جسمى به جسم دیگر منتقل مى شوند و در اصطلاح هم به همین معناست; یعنى «با مرگ یک فردِ آدمى، روح او از کالبدش بیرون آمده، به بدن یک فرد دیگر، چه انسان و چه غیر انسان، حلول کند».
اقسام تناسخ
براى تناسخ اقسام مختلفى ذکر شده است و در یک تقسیم بندى کلى مى توان گفت تناسخ مطلق یا مُلکى، اعم از نزولى و صعودى عبارت اند از:
نسخ (حلول روح شخص متوفى در انسان ها)،
مسخ (حلول روح شخص متوفى در حیوان ها)
رسخ (حلول روح شخص متوفى در جمادات)
فسخ (حلول روح شخص متوفى در نباتات)..
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
انسانها در تفاهم کامل با هم بهسر نمیبرند، بلکه همواره با هم کشمکش و اختلاف پیدا میکنند و سرمنشأ این نزاعها همیشه یک چیز است و آن کمیابی کالاهاست. برای مثال، من میخواهم عمل الف را با دادن کالای ب انجام دهم و شما نیز همزمان میخواهید عمل ج را با دادن مقدار بیشتری از کالای ب انجام دهید، زیرا غیرممکن است من و شما همزمان عمل الف و ج را با مقدار ثابتی از ب انجام دهیم و از اینرو با هم در تقابل قرار خواهیم گرفت؛ مگر آنکه مقدار فراوانی از کالای ب وجود داشته باشد، که به صورت نامحدود عرضه شود. در اینصورت، کشمکش و تقابل میان ما میتواند قابل پرهیز باشد ....
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
در اصل توسط بهرام نامدار پست شده است View Postشاه میباید سلطنت کند نه حکومت ...
در مجلس چهاردهم به نمایندگی مردم تهران وارد مجلس شدم چون دیگر محظوری نبود به اعلی حضرت همایون محمدرضاشاه پهلوی قسم یاد کردم و تا آخرین ساعتی که گرفتار نشده بودم، وفادار ماندم و اختلاف من با دربار روی این اصل نبود که دولت میخواست سلطنت مشروطه را به جمهوری دموکراتیک یا هر رقم جمهوری دیگری تبدیل کند. بلکه روی این اصل بود که «شاه میباید سلطنت کند نه حکومت» و این همان اصلی است که در ممالک مشروطه درجه اول دنیا مجرا و معمول شده است.
شخصیت شاه در این نیست که هر کار خواست بکند و مسئول هم نباشد، بلکه عظمت پادشاه در این است که به قانون احترام کند و جز مقررات قانون چیزی در نظر نگیرد. هیچ شنیده نشده است در ممالکی مانند انگلستان و یا سوئد پادشاه دراین صدد برآید که اختیارات خود را زیاد کند و مسئول هم نباشد. این قبیل هوا و هوس بیشتر در ممالکی روی میدهد که ملت به حق خود عارف نیستند و شاهان هم به آن درجه از تمدن نرسیدهاند که ملت خود را به به پایه ملل درجه اول برسانند و در مقابل سیاست خارجی منافع ملت را حفظ نمایند.
(خاطرات و تالمات دکتر مصدق به قلم دکتر محمد مصدق)
رعیت غلط میکند اعتراض کند، غلط میکند مطالبه حق کند، غلط میکند دیوان مظالمه بخواهد، غلط میکند نظارت کند، غلط میکند قدرت ما را محدود کند، غلط میکند مشروطه بخواهد،ملت غلط میکند ما را نخواهد…سایه ماست که آرامش میدهد،
رعیت را چه به سرکشی، رعیت را چه به استنطاق صاحبقران، رعیت را چه به فریاد حقطلبی! رعیت غلط میکند ما را نخواهد! رعیت گوسفند و ما شبانیم! سایهی ماست که آرامش میدهد، نعمت ارزانی میدارد و دفع بلا میکند! ماییم که آبرو میدهیم، ماییم که مالک ایرانیم!
(نقلاب مشروطه
نوشته ابوالقاسم خان ناصرالملک ).
نظر
-
پاسخ : تکنیکال ( بهرام و رفقا )
جنگ لیست ها ....
در انتخابات مجلس سوم خط امامی های اون دوره یعنی پدر جد اصلاح طلبان فعلی رای آوردند و در تهران راست گرایان که جد چندم اصول گرایان فعلی باشند از رفتن به مجلس باز ماندند و از آنجمله حبیب الله عسکر اولادی مسلمان.
آن مرحوم زنگ می زند به وزیر کشور و می گوید مگر حضرت امام نگفته اند باید متدین ها به مجلس بروند پس چرا این طور شد؟ و وزیر مادر مرده هممی گوید خوب من چهکار کنم وقتی مردم به شما رای نداده اند؟
الان که اصلاح طلب ها کلا از انتخابات حذف شده اند انتظار هر اصول گرایی از هر طیف شانا و پانا و اونا و اینا این است که جزو سی نفر نماینده تهران باشد و به مجلس برود. لیست تهران هم که سی نفر بیشتر جا ندارد یکمویز و چهل صد تا قلندر!
با در افتادن با هم نیز که هیچکدام از صحنه حذف نشده اند هر چه هم بر مساله سیسمونی و قصه های اسحاق و یعقوب هم پا فشردند حتی یک باقر را هم نتوانستند از صحنه به در کنند پس همه شان مانده اند پشت در مجلس و توقع دارند که همگی یکدست به مجلس بروند.
بعد کهمعلوم شد لیست علی مطهری همخطری محسوب نمی شود در این یکی دو روز منتهی به انتخابات مثل آبله مرغان کهیرهایشان زده بیرون و انواع لیست از یمین و یسارشان در می آید با انواع سر لیست ها مانند حمید رسایی و منوچهر متکی و امثال ذلک.
وضع شده مثل انواع پنیر در سوپری ها که با قوطی های رنگارنگ انواع اسامی اجغ وجغ بر رویشان نوشته شده و آدم در می ماند که یکلقمه نون و پنیر و این همه دنگ و فنگ؟
به هر حال در جریان اصول گرایی لشکری از شایستگان و نخبگان امثال دکتر محسن دهنوی صف کشیده اند که برخی حالا دیگر سابقه یک دوره مجلس رفتن هم دارند و یکپا مدعی اند و مگر می شود که آنها نباشند؟ پس لاجرم به قول آقای حداد عادل پاجوش های فراوان پای این نخل اصلی در آمده است.
گاهی یک نخل بیچاره آنقدر اطرافش پاجوش در می آید کهمعلومنیست اصلش کدام است و پاجوش ها کدام؟ شاخه های پاجوش ها از ارتفاع نخل مادر هم بالاتر می رود و لیست پس از لیست و پاجوش بعد از پاجوش در می آید و یکجهان نامزد اصول گرای مدعی را خدا وکیلی نمی شود در یکلیست سی نفره جا داد این فقط خداست که در موردش می گویند می تواند جهانی را بتپاند ته استکانی و حالا یکجهان اصول گرای مدعی و یکته استکان سی نفره واقعا معادله ای حل نشدنی است.
عجب گرفتاری ای درست شد! کاش اصلاح طلب ها بودند ...
( عبدالرسول عمادی).
نظر
نظر