همه چیز از همه جا!!!

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • fanos
    ستاره دار(1)
    • Jul 2013
    • 209

    #316
    پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

    بیشتر انسان‌ها، هنگامی که در پایان عمر به گذشته می‌نگرند، در می‌یابند چقدر عاریتی و ناپایدار زیسته‌اند. وقتی می‌بینند آنچه گذاشته‌اند از دستشان برود بی‌آنکه قدرش را بدانند یا لذتش را ببرند، همان زندگی‌شان بوده، شگفت‌زده خواهند شد. و چنین انسانی فریب خورده از امید، رقصان به سوی بازوان مرگ می‌رود.
    عملی اگر کاشتید، عادتی درو خواهید کرد. عادتی اگر کاشتید، اخلاقی درو خواهید کرد. اخلاقی اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد.

    نظر

    • توپ4گوش
      ستاره دار (1)
      • Nov 2020
      • 2505

      #317
      پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

      سنگ قبر یکی از بی لیاقت ترین پادشاهان ایران ناصرالدین میرزا؛ استاد حسین حجار باشی برای ساخت این سنگ ۴ سال صرف کرد

      استاد حسین حجارباشی تقاضای چهار سال زمان برای ساخت سنگ قبر ناصرالدین شاه كرد. وی از یك تكه سنگ مرمر سبز با حجاری خارق‌العاده‌اش، تمثالی از شاه را حك كرد و نهایت ظرافت و زیبایی را در آن سنگ قبر به كار برد و دورتادور آن نیز، شعری 12بیتی در سوگ او حك كرد. این حجاری از شاهكارهای دوران قجر محسوب می‌شود كه تا به امروز كسی نظیرش را ندیده است.

      در انتها مظفرالدین شاه بابت این کار ۱۰۰ تومان دستمزد داد و برای چنین پدیده ی هنری آنقدر ناچیز بود که استاد حجار از شدت اندوه درگذشت.






      شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

      نظر

      • توپ4گوش
        ستاره دار (1)
        • Nov 2020
        • 2505

        #318
        پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

        عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا *خدا را زیارت کند*
        تمام روزها روزه بود.
        در حال اعتکاف.
        از خلق الله بریده بود.
        صبح به صیام و شب به قیام.
        زاری و تضرع به درگاه او

        شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر *برو خدا را ز یارت خواهی کرد*

        عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت...

        می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد،

        *قصد فروش آنرا داشت...*

        به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی

        *پیرزن می گفت:نمیشه۶ریال بخرید؟*

        مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند.

        *بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.*
        مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟

        *مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟*

        پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود!

        مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی،

        *امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!*

        پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!!
        مسگر گفت: ابدا"
        دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!!

        پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد.

        *من که ناظر ماجرا بودم*

        و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند

        *آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!*

        مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!!

        *من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...*

        از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که

        *ندایی با صدای بلند گفت:*

        با
        *چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!*

        *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم امد*
        شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

        نظر

        • توپ4گوش
          ستاره دار (1)
          • Nov 2020
          • 2505

          #319
          پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

          سوراخ‌های دماغ شیفتی کار می‌کنن!

          حتما براتون پیش اومده که احساس کردید یکی از سوراخ‌های بینی تون بسته شده. این اتفاق به صورت کاملا برنامه ریزی شده توسط همون عضو خودمختاری که ضربان قلب رو تنظیم میکنه، صورت می گیره و بهش چرخه بینی گفته میشه. یکی از سوراخها بیشتر کارها رو انجام میده و هر چند ساعت یکبار نوبت به عضو دیگه میرسه.

          سوراخ دماغ نظم داره ولی صاحب دماغ هیچ نظمی نداره، جلل خالق


          شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

          نظر

          • توپ4گوش
            ستاره دار (1)
            • Nov 2020
            • 2505

            #320
            پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

            شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

            نظر

            • mohsen55
              عضو فعال
              • Dec 2020
              • 379

              #321
              پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

              با سلام
              من این نوشته شما را جایی دیدم با عنوان امام زمان .
              در اصل توسط mohammad137 پست شده است View Post
              عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا *خدا را زیارت کند*
              تمام روزها روزه بود.
              در حال اعتکاف.
              از خلق الله بریده بود.
              صبح به صیام و شب به قیام.
              زاری و تضرع به درگاه او

              شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر *برو خدا را ز یارت خواهی کرد*

              عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت...

              می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد،

              *قصد فروش آنرا داشت...*

              به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی

              *پیرزن می گفت:نمیشه۶ریال بخرید؟*

              مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند.

              *بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.*
              مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟

              *مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟*

              پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود!

              مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی،

              *امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!*

              پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!!
              مسگر گفت: ابدا"
              دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!!

              پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد.

              *من که ناظر ماجرا بودم*

              و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند

              *آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!*

              مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!!

              *من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...*

              از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که

              *ندایی با صدای بلند گفت:*

              با
              *چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!*

              *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم امد*

              نظر

              • ordeal
                عضو فعال
                • Apr 2012
                • 608

                #322
                پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                قبل از صحبت کردن فکر کنید، قبل از فکر کردن مطالعه کنید.. “فرانک لووبویتز”
                اول دفتر به نام ایزد دانا
                صانع پروردگار حی توانا

                نظر

                • توپ4گوش
                  ستاره دار (1)
                  • Nov 2020
                  • 2505

                  #323
                  پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                  نمی دانم چرا مردم حرف زدن با دهان پر را بی ادبی میدانند!
                  ولی حرف زدن با مغز خالی را نه...!

                  ? اورسن ولز




                  شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

                  نظر

                  • mohsen55
                    عضو فعال
                    • Dec 2020
                    • 379

                    #324
                    پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                    با سلام
                    خوبه که ایران از این ماجرا مبراست .
                    در اصل توسط mohammad137 پست شده است View Post
                    نمی دانم چرا مردم حرف زدن با دهان پر را بی ادبی میدانند!
                    ولی حرف زدن با مغز خالی را نه...!

                    ������ اورسن ولز




                    نظر

                    • اسد-ص
                      ستاره دار(5)
                      • Feb 2011
                      • 696

                      #325
                      پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                      در اصل توسط mohammad137 پست شده است View Post
                      نمی دانم چرا مردم حرف زدن با دهان پر را بی ادبی میدانند!
                      ولی حرف زدن با مغز خالی را نه...!

                      ������ اورسن ولز

                      هیچ کدام به ادب مربوط نیست




                      نظر

                      • توپ4گوش
                        ستاره دار (1)
                        • Nov 2020
                        • 2505

                        #326
                        پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                        همیشه هيچ كس به اندازه ى كسى كه حقيقت را ميگويد، مورد تنفر واقع نميشود !!

                        افلاطون



                        شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

                        نظر

                        • توپ4گوش
                          ستاره دار (1)
                          • Nov 2020
                          • 2505

                          #327
                          پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                          ماجرای ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ حافظ

                          ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺣﺎﻓﻆ از دنیا می‌رود ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺑﺎﺯار ﺑﻪ ﻓﺘﻮﺍﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﺮﺍﺯ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ می‌ریزند ﻭ ﻣﺎﻧﻊ ﺩﻓﻦ ﺟﺴﺪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺭ ﻣﺼﻼﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ، به این ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﺍﺏ‌ﺧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﯽ‌ﺩﯾﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻦ ﺷﻮﺩ.
                          ﻓﺮﻫﯿﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﺷﻬﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ برمی‌خیزند. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﮕﻮ ﻣﮕﻮ ﻭ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﺯﯾﺎﺩ، ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ می‌دهد ﮐﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻓﺎﻝ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻣﺪ ﺑﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ.
                          ﮐﺘﺎﺏ ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﮐﻮﺩﮐﯽ می‌دهند ﻭ ﺍﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ‌می‌کند ﻭ ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ‌می‌شود:
                          «ﻋﯿﺐ ﺭﻧﺪﺍﻥ ﻣﮑﻦ ﺍﯼ ﺯﺍﻫﺪ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﺳﺮﺷﺖ
                          ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﮔﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ
                          ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﮑﻢ ﻭ ﮔﺮ ﺑﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﺵ
                          ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﺩِﺭﻭَﺩ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﮐﺸﺖ
                          ﻫﻤﻪ ﮐﺲ ﻃﺎﻟﺐ ﯾﺎﺭﻧﺪ ﭼﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﭼﻪ ﻣﺴﺖ
                          ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﺴﺠﺪ ﭼﻪ ﮐﻨﺸﺖ»
                          ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺣﯿﺮﺕ ﺯﺩﻩ می‌شوند ﻭ ﺳﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺰﯾﺮ می‌افکنند. ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺩﻓﻦ پیکر حافظ انجام می‌شود ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﻓﻆ «ﻟﺴﺎﻥ ﺍﻟﻐﯿﺐ» ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺷﺪ.

                          تاریخ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺩﻭﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﻭﻥ، ﺟﻠﺪ ﺳﻮﻡ
                          شد ! شد ! نشد بشین تا برات چای بریزم!!

                          نظر

                          • 2FAN
                            عضو فعال
                            • Nov 2020
                            • 1051

                            #328
                            پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                            در اصل توسط mohammad137 پست شده است View Post
                            سنگ قبر یکی از بی لیاقت ترین پادشاهان ایران ناصرالدین میرزا؛ استاد حسین حجار باشی برای ساخت این سنگ ۴ سال صرف کرد

                            استاد حسین حجارباشی تقاضای چهار سال زمان برای ساخت سنگ قبر ناصرالدین شاه كرد. وی از یك تكه سنگ مرمر سبز با حجاری خارق‌العاده‌اش، تمثالی از شاه را حك كرد و نهایت ظرافت و زیبایی را در آن سنگ قبر به كار برد و دورتادور آن نیز، شعری 12بیتی در سوگ او حك كرد. این حجاری از شاهكارهای دوران قجر محسوب می‌شود كه تا به امروز كسی نظیرش را ندیده است.

                            در انتها مظفرالدین شاه بابت این کار ۱۰۰ تومان دستمزد داد و برای چنین پدیده ی هنری آنقدر ناچیز بود که استاد حجار از شدت اندوه درگذشت.






                            سلام
                            چقدر قشنگه
                            کجاست ؟
                            آدرس بدید بروم ببینیم
                            مرسی
                            https://chromewebstore.google.com/detail/free-vpn-for-chrome-vpn-p/majdfhpaihoncoakbjgbdhglocklcgno/reviews

                            نظر

                            • MOSTAFAVI
                              Banned
                              • Jun 2012
                              • 5636

                              #329
                              پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                              رفع ممنوعیت استفاده از تلگرافخانه انگلیس در ۱۱۸ سال پیش (سلطنت مظفرالدین شاه)

                              شوال ۱۳۲۰ ق./ ژانویه ۱۹۰۳ م.

                              «دیگر آنکه محض اینکه چهار پنج روز است حکم دولتی داده شده که عموم مردم اگر بخواهند از تلگرافخانه انگلیس به هر جا تلگراف بگویند مرخص هستند و ممانعتی نیست دیگر تلگرافخانه ایرانی چندان دخلی نمی‌کند و مردم اغلب مطلب به تلگرافخانه انگلیسی می‌دهند و هنوز همه اهالی شیراز و بلوکات و اطراف از این حکم خبر ندارند. بعد از آنکه همه از این حکم مخبر شوند دیگر کمتر به تلگرافخانه ایرانی کسی مطلب می‌دهد. اگر کسی هم بدهد فقط به جهت تفاوت قیمت تلگراف است که تلگرافخانه ایرانی ارزان‌تر می‌گیرند والا به ملاحظات دیگر از قبیل مخفی نبودن و مطلب را رسانیده و غیره همه مردم به تلگرافخانه انگلیس راغب هستند. به جهت عموم مردم خوب شده است چون تلگرافخانه ایرانی خیلی بی‌نظم است.» (وقایع اتفاقیه: گزارش‌های خفیه‌نویسان انگلیس، ص ۶۹۴)

                              نظر

                              • MOSTAFAVI
                                Banned
                                • Jun 2012
                                • 5636

                                #330
                                پاسخ : همه چیز از همه جا!!!

                                این مطلب رو جایی خوندم به نظرم جالب اومد.

                                بازار مسکن تهران همچنان در توهم است! پایتخت کشوری تحریم زده، با درآمد سرانه پایین و خدمات شهری به نسبت ضعیفتر از اروپای غربی و امریکا، شهری در خاورمیانه ی بی ثبات با آزادی های اجتماعی و سیاسی کمتر و دولتی بسته تر از بسیاری کشورهای توسعه یافته، ۳۶۰ متر خانه ویلایی مسکونی را به قیمت حدود ۳۶ میلیارد تومان در شمال غرب تهران آگهی کرده است! با دلار ۲۷ تومن، چیزی در حدود ۱ میلیون و ۳۵۰ هزار دلار !! اگر این عدد را بر درآمد ماهانه ۳۰۰ دلاری یک کارمند بانک که از رده های متوسط و خوب درآمدی است تقسیم کنیم، معادل ۴۵۰۰ ماه یعنی چیزی در حدود ۳۷۵ سال خواهد شد. چیزی بیش از خواب اصحاب کهف!! آیا این تعا‌دل است؟! قطعا نیست. بنابراین تداوم رکود بازار مسکن، قطعی خواهد بود. پی به آر ( نسبت قیمت آپارتمان به اجاره ) در شهر تهران چیزی در حدود ۴۰ است!

                                نظر

                                در حال کار...
                                X