اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شما طرفدار دموکراسی هستی ؟

خیلی خوب اول باید به قدرت برسی ، ممکنه برای رسیدن به قدرت نیاز باشه از ضد دموکراسی استفاده کنی ( استفاده می کنی یا نه ؟ )

نگاه کن، اینطور که من فهمیدم، شما میگی همه بزنن تو سر و کله همدیگه، بین اونهایی که زنده موندن، هرکی بر اوضاع مسلط شد، حرف حرف اونه و هر چی اون بگه باید اجرا بشه ... خب بله این اتفاقیه که در طول قرنها و هزارهها افتاده و یک واقعیته ... اون چیزی که من در موردش گفتم، راه حلی برای این بود که یه مقدار متمدنانهتر با همدیگه کنار بیایم ... یعنی سعی کنیم یه مقدار از سایر حیوانات خودمون رو جدا کنیم و ببینیم بدون جنگ و درگیری، میتونیم به یک راهحل عقلانی برسیم و سرش تفاهم کنیم!
برای دموکراسی لزوما نباید من به قدرت برسم، راه دیگهاش اینه که به یک فهم مشترک برسیم و توافق کنیم (هرچند در عمل چنین اتفاقی نمیافته و بازنده احتمالا میزنه زیر میز بازی و دوباره جنگ و قدرت و ... ولی خب داریم در مورد یه دنیای ایدهآل صحبت میکنیم)

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

نگاه کن، اینطور که من فهمیدم، شما میگی همه بزنن تو سر و کله همدیگه، بین اونهایی که زنده موندن، هرکی بر اوضاع مسلط شد، حرف حرف اونه و هر چی اون بگه باید اجرا بشه ... خب بله این اتفاقیه که در طول قرنها و هزارهها افتاده و یک واقعیته ... اون چیزی که من در موردش گفتم، راه حلی برای این بود که یه مقدار متمدنانهتر با همدیگه کنار بیایم ... یعنی سعی کنیم یه مقدار از سایر حیوانات خودمون رو جدا کنیم و ببینیم بدون جنگ و درگیری، میتونیم به یک راهحل عقلانی برسیم و سرش تفاهم کنیم!
برای دموکراسی لزوما نباید من به قدرت برسم، راه دیگهاش اینه که به یک فهم مشترک برسیم و توافق کنیم (هرچند در عمل چنین اتفاقی نمیافته و بازنده احتمالا میزنه زیر میز بازی و دوباره جنگ و قدرت و ... ولی خب داریم در مورد یه دنیای ایدهآل صحبت میکنیم)

خوب پس بذارید کمی ملموس تر صحبت کنیم

شما یک کبد سالم دارید ! حالا اون هیچی !


یک خونه دارید ، بیاید در موردش صحبت کنیم ، من خونه ام کوچیکه ، وسایلم زیاده ، یکی از اتاق هاتو بده من وسایلم رو بذارم اونجا


احتمالا قبول کید با مذاکرات ! چون طمع اینو دارید که وسایل منو کش برید ( جسارته البته ولی خوب اصل اصل بقاس ) ( دور از جون )


مذاکره کنیم ؟ (مذاکره پیش شرط هم داره ؟ ) سر کبد و کلیه هم میشه مذاکره کرد ؟ بدون درد و خونریزی ؟!!!!!!!!!!!!





نماز و روزه مسلمین و مسلمات مقبول حق

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

انسان ها با هم برابرند ؟ !!!
51 درصد انسان ها رو دونه و به ازای هر کله (head) می خواهید محاسبه کنید ؟

خب ... خیلی سوال بنیادی خوبی بود ... اگر نظر من رو بخواید ... یک حداقل سن (از نظر من ۲۰ سال) باید در نظر گرفته بشه، در واقع سنی که عرفا بشه گفت فرد تا حدی استقلال پیدا کرده و شرط دیگهای به نظرم وجود نداره ... حداقل میشه از اینجا شروع کرد و بعد در ادامه تو همون روند دموکراسی هر تغییری که لازم باشه توش ایجاد کرد

سوال دوم
شما ارث را قبول دارید ؟ ( از پدر به پسر ارشد (فئودالی) یا از پدر به کلیه فرزندان یا مثلا 2 به یک پسر دختر اسلامی)

اگر ارث را قبول دارید یعنی محاسبات گذشته را قبول دارید ، حالا گذشته را هم می خواید مورد بررسی قرار دهید ؟ یا هرچی بوده ، بوده دیگه از الان به بعد سیستم درست! را پیدا کنیم

باز هم من صرفا نظرم رو میگم ... قانون عطف به ماسبق نمیشه ... هرچی بوده بوده، حالا سیستم درست رو پیدا کنیم

سوال سوم
چرا دنبال سیستم درست می گردید ؟ (سیستمی که شاید هیچوقت به واقعیت نرسه !!! وقتتان زیاد است ؟ فانتزی های جذابی تری وجود نداره ؟

خب ما همه جزئی از این سیستم هستیم و سیستم درست نفعش به هممون میرسه و این خوبه ... نیست؟ ... کلا هر چالش فکری برای من جذابه ... و تعریف شکل بهینهای از یک سیستم، اون هم در حال حاضر که با یک سیستم فشل، خراب و وحشتناک سروکار داریم، اهمیتش بیشتر به چشم میاد ... شاید اگه سال ۵۷ هم بیشتر به یک سیستم درست فکر شده بود، بحث شده بود و ... الان جای بهتری ایستاده بودیم

بنظرتان مسیر سیر پیموده شده فرضا از 2000 سال پیش تا کنون مسیر درستی بوده ؟ یعنی در مسیر درست تاریخ (بلند مدت ولو با موج های 2 و 4 پدر در بیارش ) همراه بوده ؟ جامعه الان شرایط بهتری از جامعه 2000 سال پیش داره ؟ انسان ها سعادتمند تر شدن؟ چطور سعاتمندی را حساب می کنی تا مقایسه کنی

خب میبینیم که پیشرفت تو بازههای زمانی خیلی کوتاهتری اتفاق میافته، یعنی میزان پیشرفتی که مثلا در ۱۰ سال اخیر اتفاق افتاده (از لحاظ امکانات) شاید در گذشته در طول ۱۰۰۰ سال هم شاهدش نبودیم و این شرایطی هست که ما امروز داریم و میتونیم ازش استفاده کنیم ... مسیر پیموده شده در ۲۰۰۰ سال پیش؟ نه، به نظر من مسیر خوبی نبوده ... جامعه الان شرایط بهتری از جامعه ۲۰۰۰ سال پیش داره؟ خب مسلما هر جامعهای با دیگری متفاوته ولی به نظرم بیشک توی کشورهای پیشرفتهتر و مترقیتر، بله، حتما انسانها خوشبختتر هستن ... چطور سعاتمندی را حساب می کنی تا مقایسه کنی؟ به این سوال قبلا فکر کرده بودم و من برای خوشبختی یک انسان ۳ ویژگی رو در نظر میگیریم: ۱- آرامش ۲- شاد بودن ۳- پرانرژی بودن. و با توجه به همین ویژگیها و شناخت نسبی نسبت به گذشته، باز هم معتقدم که توی اون کشورها، الان انسانها خوشبختتر هستند.

[mst]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

خب ... خیلی سوال بنیادی خوبی بود ... اگر نظر من رو بخواید ... یک حداقل سن (از نظر من ۲۰ سال) باید در نظر گرفته بشه، در واقع سنی که عرفا بشه گفت فرد تا حدی استقلال پیدا کرده و شرط دیگهای به نظرم وجود نداره ... حداقل میشه از اینجا شروع کرد و بعد در ادامه تو همون روند دموکراسی هر تغییری که لازم باشه توش ایجاد کرد

باز هم من صرفا نظرم رو میگم ... قانون عطف به ماسبق نمیشه ... هرچی بوده بوده، حالا سیستم درست رو پیدا کنیم

خب ما همه جزئی از این سیستم هستیم و سیستم درست نفعش به هممون میرسه و این خوبه ... نیست؟ ... کلا هر چالش فکری برای من جذابه ... و تعریف شکل بهینهای از یک سیستم، اون هم در حال حاضر که با یک سیستم فشل، خراب و وحشتناک سروکار داریم، اهمیتش بیشتر به چشم میاد ... شاید اگه سال ۵۷ هم بیشتر به یک سیستم درست فکر شده بود، بحث شده بود و ... الان جای بهتری ایستاده بودیم

خب میبینیم که پیشرفت تو بازههای زمانی خیلی کوتاهتری اتفاق میافته، یعنی میزان پیشرفتی که مثلا در ۱۰ سال اخیر اتفاق افتاده (از لحاظ امکانات) شاید در گذشته در طول ۱۰۰۰ سال هم شاهدش نبودیم و این شرایطی هست که ما امروز داریم و میتونیم ازش استفاده کنیم ... مسیر پیموده شده در ۲۰۰۰ سال پیش؟ نه، به نظر من مسیر خوبی نبوده ... جامعه الان شرایط بهتری از جامعه ۲۰۰۰ سال پیش داره؟ خب مسلما هر جامعهای با دیگری متفاوته ولی به نظرم بیشک توی کشورهای پیشرفتهتر و مترقیتر، بله، حتما انسانها خوشبختتر هستن ... چطور سعاتمندی را حساب می کنی تا مقایسه کنی؟ به این سوال قبلا فکر کرده بودم و من برای خوشبختی یک انسان ۳ ویژگی رو در نظر میگیریم: ۱- آرامش ۲- شاد بودن ۳- پرانرژی بودن. و با توجه به همین ویژگیها و شناخت نسبی نسبت به گذشته، باز هم معتقدم که توی اون کشورها، الان انسانها خوشبختتر هستند.

درود..
این 3 ویزگی نیاز به بررسی و دقت داره

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

سوال چهارم
عقل سلیم
ما الان چه مشکلی داریم ؟ واقعا می پرسم مشکلات ما چی هست الان ؟ نکنه که شرایطمون خوبه واقعا ، و چون لوس شدیم و خوشی زده زیر دلمون داریم دنبال ایراد می گردیم !!!

نه، واقعا شرایطمون خوب نیست. ظلم و نابرابری، عدم شایسته سالاری ... اینها چیزهای کمی نیستند ... موضوع اینه که شرایط میتونه خیلی خیلی بهتر باشه و این حق تک تک ما مردم هست که شرایط خیلی بهتری داشته باشیم و نداریم. چرا نداریم؟ چون یه سری اومدن به قول شما قدرت رو دست گرفتن و زور میگن و سیستم مشکل داره، خیلی حالش خرابه ... جامعه خیلی حالش خرابه ... تو پستهای قبلی گفتم، به نظرم این دودستگیای که حکومت بین مردم به وجود آورده خطرناک و وحشتناکه ... و در کل این همه وضعیت خراب تو همه جای مملکت که علتش هم کاملا مشخصه، یک سیستم ناکارامد کثیف ... اصلا بذار یه جور دیگه بگم ... همون فاکتورهای خوشبختی که واسه خودم تعریف کرده بودم: ۱- آرامش ۲- شاد بودن ۳- پرانرژی بودن ... اینها تو جامعه ما خیلی کمه، خیلی ... پس مشکل وجود داره

سوال پنجم
چرا می خوای به هر کله (هد) یک حق رای برابر بدی ؟ اصلا همچین چیزی ممکنه ؟ وقتی طرف برای کلیه خودش تبلیغات جذاب می نویسه بلکه زودتر فروش بره ، و این موضوع برمیگرده به گذشته اش ( عملا یک بازنده به دنیا اومده ) حقیقت چه بدرد می خوره ؟

به هر کله یه حق رای میدم، چون اون کله هم جزئی از این جامعهاست، جزئی از این سیستمه، بازنده یا برنده بودنش به خودش مربوطه ولی اون جزئی از سیستمه و لازمه که همه خودشون رو سهیم بدونن و چه کسی و با چه مجوزی میتونه دیگری رو حذف کنه. برای هر کله یه حق رای قائلم، چون هیچ کلهای خودش رو از دیگران کمتر نمیدونه و چون دوست دارم صلح داشته باشیم نه جنگ، راهحل بهتری به ذهنم نمیرسه.

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

نه، واقعا شرایطمون خوب نیست. ظلم و نابرابری، عدم شایسته سالاری ... اینها چیزهای کمی نیستند ... موضوع اینه که شرایط میتونه خیلی خیلی بهتر باشه و این حق تک تک ما مردم هست که شرایط خیلی بهتری داشته باشیم و نداریم. چرا نداریم؟ چون یه سری اومدن به قول شما قدرت رو دست گرفتن و زور میگن و سیستم مشکل داره، خیلی حالش خرابه ... جامعه خیلی حالش خرابه ... تو پستهای قبلی گفتم، به نظرم این دودستگیای که حکومت بین مردم به وجود آورده خطرناک و وحشتناکه ... و در کل این همه وضعیت خراب تو همه جای مملکت که علتش هم کاملا مشخصه، یک سیستم ناکارامد کثیف ... اصلا بذار یه جور دیگه بگم ... همون فاکتورهای خوشبختی که واسه خودم تعریف کرده بودم: ۱- آرامش ۲- شاد بودن ۳- پرانرژی بودن ... اینها تو جامعه ما خیلی کمه، خیلی ... پس مشکل وجود داره

به هر کله یه حق رای میدم، چون اون کله هم جزئی از این جامعهاست، جزئی از این سیستمه، بازنده یا برنده بودنش به خودش مربوطه ولی اون جزئی از سیستمه و لازمه که همه خودشون رو سهیم بدونن و چه کسی و با چه مجوزی میتونه دیگری رو حذف کنه. برای هر کله یه حق رای قائلم، چون هیچ کلهای خودش رو از دیگران کمتر نمیدونه و چون دوست دارم صلح داشته باشیم نه جنگ، راهحل بهتری به ذهنم نمیرسه.

آخه دوست خوب بیخبرم

حق رای چه مشکلی رو حل میکنه ، وقتی طرف برای یک پرس غذا حاضره رای خودشو بفروشه


وقتی طرف تو صف آزمایشگاس برای فروش کبد و کلیه اش به اجبار !!! برابری لفظی و موهومی و کاغذی چه معنایی داره ؟




مثل این می مونه حق پرتاب تاس را تو بازی منچ داشته باشن اما فقط بعضیا مهره برای حرکت دادن (بازی) داشته باشند.



همین الان که تاس هم نمیدازن که بهتره که ، حداقل تکلیفشون با خودشون مشخصه



شما هم می خوای یکسری حق و حقوق کاغذی و اسمی بدی بهشون الکی سرگرمشون کنی باقی عمرشون هم برا سیستم بیگاری بدن


غیر اینه؟:D

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

خوب پس بذارید کمی ملموس تر صحبت کنیم

یک خونه دارید ، بیاید در موردش صحبت کنیم ، من خونه ام کوچیکه ، وسایلم زیاده ، یکی از اتاق هاتو بده من وسایلم رو بذارم اونجا


احتمالا قبول کید با مذاکرات ! چون طمع اینو دارید که وسایل منو کش برید ( جسارته البته ولی خوب اصل اصل بقاس ) ( دور از جون )


مذاکره کنیم ؟ (مذاکره پیش شرط هم داره ؟ ) سر کبد و کلیه هم میشه مذاکره کرد ؟ بدون درد و خونریزی ؟!!!!!!!!!!!!

گفتی بیا ملموسترش کنیم ولی واقعیتش برای من غیرملموستر شد!/.:biggrinsmiley.:/
شما داری در مورد طمع افراد توی روابطشون صحبت میکنی ... درحالیکه من دارم در مورد قانونگذاری صحبت میکنم ... اینکه چطور میتونیم به مناسبترین قانون برسیم ... و گفتم احتمالا بتونیم با هم تفاهم کنیم که نظر اکثریت بشه قانون و اقلیت تعهد داشته باشن به اجرای اون ... اگه راهحل دیگهای داری، سراپا گوشم

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

گفتی بیا ملموسترش کنیم ولی واقعیتش برای من غیرملموستر شد!/.:biggrinsmiley.:/
شما داری در مورد طمع افراد توی روابطشون صحبت میکنی ... درحالیکه من دارم در مورد قانونگذاری صحبت میکنم ... اینکه چطور میتونیم به مناسبترین قانون برسیم ... و گفتم احتمالا بتونیم با هم تفاهم کنیم که نظر اکثریت بشه قانون و اقلیت تعهد داشته باشن به اجرای اون ... اگه راهحل دیگهای داری، سراپا گوشم

منظورم این بود که قدرت که قابل مذاکره نیست

اگرم مذاکره بشه پشت قطعا یکسری بده بستون های پشت پرده ای بوده


خود شما سر کدوم دارایت حاضری با مذاکره واگذارش کنی ؟ هیچکدوم (حاکم هم کپی خودت )


قلب ات گذاشتی برای فروش مشتریم تک بنداز !!!

مسلماً فروشنده نیسی مگر اینکه شرایط رو جوری کنم که قیمت پایین هم وایسی تو صف برا فروشش


دیگه ما بورسیا بلدیم /:.rolleyessmileyani

نگاه کن، اینطور که من فهمیدم، شما میگی همه بزنن تو سر و کله همدیگه، بین اونهایی که زنده موندن، هرکی بر اوضاع مسلط شد، حرف حرف اونه و هر چی اون بگه باید اجرا بشه ... خب بله این اتفاقیه که در طول قرنها و هزارهها افتاده و یک واقعیته ... اون چیزی که من در موردش گفتم، راه حلی برای این بود که یه مقدار متمدنانهتر با همدیگه کنار بیایم ... یعنی سعی کنیم یه مقدار از سایر حیوانات خودمون رو جدا کنیم و ببینیم بدون جنگ و درگیری، میتونیم به یک راهحل عقلانی برسیم و سرش تفاهم کنیم!
برای دموکراسی لزوما نباید من به قدرت برسم، راه دیگهاش اینه که به یک فهم مشترک برسیم و توافق کنیم (هرچند در عمل چنین اتفاقی نمیافته و بازنده احتمالا میزنه زیر میز بازی و دوباره جنگ و قدرت و ... ولی خب داریم در مورد یه دنیای ایدهآل صحبت میکنیم)

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

درود..
این 3 ویزگی نیاز به بررسی و دقت داره

متوجه نشدم ... یعنی منظورتون اینه که نیاز هست تا به طور دقیق اندازهگیری بشن و امکانش نیست؟ ... یعنی قبول ندارید که در کشورهای پیشرفته، مردم نسبت به صدها سال پیش، تو این ۳ ویژگی امتیازات بالاتری کسب میکنند؟

[طيب]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

استعفای بایدن رییس جمهور آمریکا چه تاثیراتی در مقطع فعلی بر کلیت متغیرها داره؟

[امیدازاد]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

استعفای بایدن رییس جمهور آمریکا چه تاثیراتی در مقطع فعلی بر کلیت متغیرها داره؟

بایدن استعفا داده ؟؟؟؟

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

برای حفظ دموکراسی به قدرت نیازه...برای رسیدن به قدرت...باید دموکراسی رو نابود کنی...یعنی باید از دموکراسی گذر کنی تا از دموکراسی محافظت کنی....
حالا این پارادوکس را چه جوری ...جمعش کنیم...من که تسلیم شدم...افشین جان...شما که مقاومت میکنی توضیح بده....

درود
من مقاومتی ندارم چون اصلا به ایده الیسم باور ندارم و اصلا خودم رو صاحبنظر نمیدونم فقط نقل قول میکنم از صاحبنظران و صاحب عملان ( این دومی خیلی مهمتره )

بله به درستی گفتی شما .یه موازنه (دقیقترش خود کلمه trade off) وجود داره وحتی ظاهرا جمع نقیضین باید انجام داد

اینا بحثهای تئوریک هست که از زمان افلاطون و ارسطو تا حالا ادامه داره
ولی 3 دسته مهمترش اینا هستند :عده ای قائل هستند به اریستو کراسی ، عده ای دموکراسی ،عده ای تکنوکراسی و ...
( البته خود افلاطون نظرش یه مقدار فرق میکنه ولی بطور کلی 3 تا مورد فوق غالب تر هستند )

دنیای جدید هم پاسخهای نسبتا ( و صد البته غیر مطلق ) مناسب و عملگرایانه ای براش داره و البته قطعا پاسخهای غیر ایده ال ! ما همگی چون در جامعه مذهبی ایرانی- شرقی رشد کرده ایم ( منظورم از خیلی قبلتر از اسلام هست - مثلا هگل اولین قوم یکتاپرست را ایرانیان میدونه حتی قبل یهودیها ) دنبال ایده آل ها هستیم . دنیا ،دنیای ایده آل ها نیست . فراموش نکنیم اروپا(دقیقترش فلسفه ایده آلیستی آلمانی ) از پراگماتیسم امریکایی شکست خورد .

(یه کد بدم برای دوری از مطلق گراییی . ما یه مکتب داریم به نام rationalism . جالبه ratio اصالتا معنی نسبت میده ولی بهش میگن خرد و عقل !!! یعنی مطلق گرایی یه جورایی میشه خلاف عقل و خرد ).
پ . ن: دوستان اگه کتاب قدرت برتراند راسل رو بخونند که حکم بایبل داره تو این مسائل ، خیلی مسائل روشن میشه براشون . چون نظرات مختلف رو تبیین کرده درواقع فلاسفه قرنها فکر کردند و یه مواردی رو آماده کردند برامون و بدون زحمت میتونیم بخونیمشون و دیگه لازم نیست خودمون چرخ رو اختراع کنیم

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

آخه دوست خوب بیخبرم

حق رای چه مشکلی رو حل میکنه ، وقتی طرف برای یک پرس غذا حاضره رای خودشو بفروشه


وقتی طرف تو صف آزمایشگاس برای فروش کبد و کلیه اش به اجبار !!! برابری لفظی و موهومی و کاغذی چه معنایی داره ؟




مثل این می مونه حق پرتاب تاس را تو بازی منچ داشته باشن اما فقط بعضیا مهره برای حرکت دادن (بازی) داشته باشند.



همین الان که تاس هم نمیدازن که بهتره که ، حداقل تکلیفشون با خودشون مشخصه



شما هم می خوای یکسری حق و حقوق کاغذی و اسمی بدی بهشون الکی سرگرمشون کنی باقی عمرشون هم برا سیستم بیگاری بدن


غیر اینه؟:D

خب اگه حق رای نباشه، همون یه پرس غذا هم گیرش نمیاد :D
چند تا مساله هست ... خیلیها لنگ یه پرس غذا نیستن ... به فرض هم که باشن، قرار نیست با رایگیری یه شبه همه مشکلات حل بشه ... با دموکراسی ما فرصت ترمیم و بهبود رو به سیستم میدیم و به مرور چون شاهد این هستیم که انتخابهامون به چه نتایجی منجر شد ... شاید بتونیم انتخابهای عاقلانهتری داشته باشیم ... قرار نیست به شکلی معجزهآسا همه مشکلات با حق رای حل بشه ... قراره شرایط بهتر بشه ... وقتی شرایط بهتر شد، آدمهای کمتری لازمه کبد و کلیهاشون رو بفروشن ... حق و حقوق کاغذی و اسمی نیست ... این یه حق واقعیه که خیلی تو سرنوشتش تاثیرگذاره ... همون شرایط مملکت باعث شده که اون مجبور به فروش کبد و کلیه بشه ... خب چطور ممکنه آدمهای کمتری مجبور به فروش کبد و کلیه باشن؟ ... باید شرایط مملکت بهبود پیدا کنه ... چطور بهبود پیدا میکنه؟ ... آدمهای شایستهتری بر مسند قدرت باشند ... چطور آدمهای شایستهتری بر مسند قدرت باشند؟ ... خب ما باید انتخابشون کنیم. ما باید شایستهها رو انتخاب کنیم ... پس این یک حق خیلی مهمه، که مستقیما تو زندگیش تاثیر داره ... و فردی که انتخاب میشه میدونه، اگر نتونه به خوبی از عهده کار بیاد، دو روز دیگه کله پاست ... پس مجبوره تلاش خودش رو برای بهبود زندگی رای دهندگان انجام بده

شما هم می خوای یکسری حق و حقوق کاغذی و اسمی بدی بهشون الکی سرگرمشون کنی باقی عمرشون هم برا سیستم بیگاری بدن


غیر اینه؟:D

تو دموکراسی (برعکس وضعیت فعلی) سیستم خود ماییم ... تک تک افراد جزئی از سیستم هستند ... پس اگر باقی عمرشون رو هم بیگاری بدن، دارن به انتخابهای خودشون بیگاری میدن ... این مهمه که اگر زهرمار هم هست، انتخاب خودمون باشه، چون اون موقع مسئولیتش هم گردن خودمونه

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

منظورم این بود که قدرت که قابل مذاکره نیست

اگرم مذاکره بشه پشت قطعا یکسری بده بستون های پشت پرده ای بوده


خود شما سر کدوم دارایت حاضری با مذاکره واگذارش کنی ؟ هیچکدوم (حاکم هم کپی خودت )


قلب ات گذاشتی برای فروش مشتریم تک بنداز !!!

مسلماً فروشنده نیسی مگر اینکه شرایط رو جوری کنم که قیمت پایین هم وایسی تو صف برا فروشش


دیگه ما بورسیا بلدیم /:.rolleyessmileyani

آقا بذار ببینم من کجا رو درست متوجه نمیشم ... میگی: <حاکم حاضر به مذاکره نیست> ... خب مگه تو دموکراسی حاکم داریم؟ ... مگه قرار نیست، مردم حاکم رو انتخاب کنن؟ ... میگی: <بده بستون میشه> ... خب در نهایت مردم نتیجه رو میبینن و اگه راضی نباشن دیگه اعتماد نمیکنن ... شما برای اینکه تو چرخه قدرت بمونی، مجبوری که نظر مردم رو جلب کنی

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

اولین نظریه در مورد قدرت رو میشه کتاب جمهور افلاطون دانست :
--------------------------------------

پنج دولت افلاطون - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پنج دولت افلاطون


پنج دولت افلاطون گونهای دستهبندی است که افلاطون در رسالهٔ جمهور مطرح کردهاست و حکومتهای ممکن را به پنج دسته تقسیمبندی میکند. افلاطون همچنین در همارزی هر یک از این حکومتها، فرد انسانی ویژهای را قرار میدهد و به شباهتهای حکومت و فرد همتراز آن میپردازد. گفتنی است که هرچه این فهرست پیش تر برود فاصله از حکومت ایدهآل و مطلوب افزایش مییابد.
حکومتها به ترتیب شکلگیری و تعالی[ویرایش]

آریستوکراسی[ویرایش]

حکومت مثالی افلاطون در ردهٔ حکومتهای آریستوکراسی قرار میگیرد و انسان هم ارز این حکومت همان فیلسوف شاهی است که میباید زمام امور جامعه را در دست داشته باشد.
تیموکراسی[ویرایش]

چنانکه در آرمانشهر افلاطون اصول زاد و ولد درست، رعایت نشود؛ در میان طبقهٔ زمامدار فرزندانی با نژاد پستتر تولید میشوند و آنها هم به نوبه خود به کشمکش با نژاد طلایی و اصیل می پردارند و با زور مردم را به سمت خود میکشانند. در نتیجه اصالت به «تفاخر» و زور داده میشود و حکومت تایموکراسی شکل میگیرد. انسان تیموکرات تندخو و خشن است اما در عین حال بری از همهٔ فضایل نیست.
الیگارشی[ویرایش]

حکومت تیموکراسی برای زمان جنگ میتواند عملکرد خوبی داشته باشد اما برای دوران صلح کارساز نیست. در دوران صلح حاکمان به سمت جمعآوری ثروت میروند و قانون را به انحای گوناگون به نفع ثروتمندان تغییر میدهند و زمینهٔ برپایی حکومت الیگارشی را به وجود میآورند. این حکومت در زمان جنگ توان دفاع از کشور را ندارد. همچنین به نبردهای طبقاتی دامن میزند. انسان هم ارز این حکومت کسی است که به تقلید پدر به جمعآوری مال میپردازد.
دموکراسی[ویرایش]

اختلاف طبقاتی و در نتیجه افزایش رباخواری و هرچه بیشتر به زیر بار وامهای سنگین رفتن مردم عادی از یک سو و سستی و فرومایگی طبقات مرفه در اثر وفور نعمت از دیگر سو نهایتاً سبب بروز انقلاب پیروزمندانهای از طرف تودههای فرودست میشود و مساوات و آزادی را ایجاد میکنند. در این حکومت اندیشههای رنگارنگ در جامعه به وجود میآید و بی بند و باری رواج پیدا میکند. همچنین عامهٔ مردم ناآگاه به خود اجازه میدهند در مسائل زمامداری وارد شوند. فرد معادل این حکومت هوسهای غیرضرور را به نیازهای ضروری برتری مینهد و به دنبال لذت جویی است.
استبداد[ویرایش]

با این وجود افلاطون استبداد را پس از دمکراسی قرار میدهد. بدین ترتیب که در حکومت دموکراسی سه دسته مردم به وجود میآیند. دستهای تنها توان بالایی دارند و همانند «زنبورهای نیش دارند»، دستهای از نظم برخوردارند اما به دلیل نبود تربیت معنوی به ثروت اندوزی کشیده میشوند. دستهٔ سوم تودهٔ مردم هستند که هیچیک از فضیلتهای دو گروه نخست را ندارند. در نتیجه دستهٔ نخست با همراه کردن تودهٔ مردم خود را منجی و پیشوای ملت معرفی میکنند و به زور ثروت دستهٔ دوم و سپس تمام قدرت را تصاحب میکنند و سپس روز به روز از تودهٔ مردم فاصله میگیرند.
نقش تجربه شخصی افلاطون در تحلیل او[ویرایش]

شماری از مفسران معاصر بر آن هستند که دشمنی سخت افلاطون با دموکراسی یکی ناشی از تجربههای شخصی او به ویژه اعدام سقراط است^[۱] و دیگری ریشه در وابستگیهای خانوادگی افلاطون با طبقات اشراف دارد،^[۲] چنانکه بسیاری از بستگان افلاطون از جمله کریتون (و شاید خارمیدس)از سی تن جباری بودند که بر اثر تحمیل اسپارت مدتی بر آتن حاکم شدند.^[۳] کارل پوپر در کتاب جامعهٔ باز و دشمنان آن تأثیر اندیشههای هراکلیتوس دربارهٔ سیلان و دگرگونی همیشگی جهان و همچنین اندیشههای بدبینانهٔ هزیود دربارهٔ گردش تناوبی دوران را بر نگرش کلی افلاطون بهطور اعم و نگرش سیاسی وی بهطور اخص _که منجر به این تقسیمبندی حکومتها میشود_ تحلیل میکند.
پانویس[ویرایش]

• ↑ ملکیان. تاریخ فلسفه غرب. ص. ص۱۸۲.
• ↑ راسل. تاریخ فلسفه غرب. ج. یکم، فصل ۱۳.
• ↑ (گزنفون)Xenophon. «[[هلنیکا(کتاب)|هلنیکا]]». تداخل پیوند خارجی و ویکیپیوند (کمک)

منابع[ویرایش]

• دوره آثار افلاطون (جمهوری_کتاب هشتم)، افلاطون، جلد دوم، برگردان محمدحسن لطفی/رضا کاویانی، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
• تاریخ فلسفهٔ غرب، مصطفی ملکیان، جلد یکم، ص ص ۱۸۰_۱۸۲، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
• جامعهٔ باز و دشمنان آن، کارل رایموند پوپر، برگردان عزتالله فولادوند، بخش یک:افسون افلاطون (بنگرید به "هراکلیتوس" و همچنین "گردش و سکون")، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، شابک ۳-۰۱-۲۴۸۷۹۶-۴