اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۹

• ۱ نظر
• چاپ

• جامعه

پسر ۱۷ساله گرداننده باند بیرحم کوچولوها

دست ها و پاهایشان با زنجیر و دستبند بسته شده و در حالی به عنوان یک باند ۴ نفره سرقت و زورگیری از پلههای پلیس آگاهی تهران بالا می روند که هنوز سن آنها به ۲۰ نرسیده است.
دست ها و پاهایشان با زنجیر و دستبند بسته شده و در حالی به عنوان یک باند ۴ نفره سرقت و زورگیری از پلههای پلیس آگاهی تهران بالا می روند که هنوز سن آنها به ۲۰ نرسیده و باید برای تصمیمی اشتباه، چندین سال از بهترین روزهای عمرشان را در زندان بگذرانند. میلاد کوچکترین عضو این باند و عجیبتر رئیس باند تنها ۱۷ سال دارد و حالا باید برای بار دوم نیز به کانون اصلاح و تربیت برای سپری کردن مجازات به جرم سرقت و زورگیری منتقل شود.
سعید ۱۸ ساله با اندامی نحیف و قدی کوتاه است که پیش از تصمیم گرفتن برای سرقت و زورگیری در یک مغازه جلوبندیسازی مشغول به کار بوده تا شاید اگر در درس موفق نشده بتواند در یک مهارت آدمی مؤثر باشد. نیما نیز همسن و سال سعید بوده و در شرق تهران در یک میوهفروشی مشغول به کار بود. نفر چهارم این باند نیز حمید نام دارد که از ۳ نفر دیگر بزرگتر است و با ۱۹ سال سن در یک مکانیکی به عنوان شاگرد با ۳ میلیون تومان کار میکرد.
این ۴ جوان در یک محل زندگی میکنند و از کودکی با یکدیگر رفیق هستند و روزهای خوش و تلخی را پشتسر گذاشتهاند تا اینکه یک شب در پارک محله با اصرارهای میلاد تصمیم به سرقت موبایل گرفته و به دلیل اینکه تا آن روز بجز میلاد هیچکدام سابقه چنین کارهایی نداشتهاند به صورت ناشیانه تنها ۱۰ گوشی همراه را با زورگیری به دست میآورند.
درباره همین مسأله نیز نیما میگوید: «ما اشتباه کردیم و بهخاطر حرفهای میلاد که دائم ما را بیعرضه میخواند و از آن طرف برای عبور و خارج شدن از وضعیت سخت مالی که در آن بودم.» البته در این سرقتها نیما نقش موتورسوار را داشته است و سعید و میلاد با چاقو و قمه تلفنهای افراد را به صورت ناشیانه و خطرناک به سرقت میبردند.
در همین حین سعید شروع به سخن گفتن و مقصر دانستن میلاد برای وسوسه آنها میکند و میگوید: «وقتی پدرم با وجود برادر ۶ ساله ما را رها کرد طبیعتاً فشار زیادی روی ما وارد شد. البته باز در آن شرایط نیز میشد به زندگی سالم ادامه داد تا اینکه یک ماه قبل مادرم توسط پلیس به دلیل داشتن مواد مخدر دستگیر و به زندان منتقل میشود. آنجا بود که بار نگهداری از برادر کوچکترم نیز روی دوش من افتاد پس چنین تصمیمی گرفتم.»
در پایان باید گفت که انتشار فیلم زورگیریهای این افراد بخصوص زورگیری به شکل خشونتآمیز از یک سرباز راهور، واکنشهای گستردهای را به همراه داشت اما بخش دیگری که باید به آن توجه شود نیز دردها و رنجهایی است که این جوانان در زندگی متحمل شدهاند.

منبع: روزنامه ایران

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

عقل سلیم

از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد




ارسطو را میتوان از نخستین افرادی دانست که از این مفهوم بهره گرفتهاند. به نظر او عقل سلیم نوعی توانایی فهم با استفاده از مجموعهٔ حواس است و حسی است تا خردبنیان.


عَقلِ سَلیم یا «قضاوت عقلانی» یعنی توانایی فهمیدن و قضاوت کردن دربارهٔ موضوعات و اشیاء به صورتی که تقریباً بیشتر انسانها بهطور منطقی آن را انجام میدهند. فهمیدن و قضاوت کردن بر اساس عقل سلیم به آنگونه از فهم و درک و قضاوت اشاره دارد که معمولاً از انسانهایی با درک و فهم متعارف انتظار میرود و بهطور عادی مناقشهای بر سر آن نیست.
عقل سلیم البته تحت تأثیر نوع جوامع و فرهنگها است و ممکن است از یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر تفاوتهایی از خود نشان دهد.
به عقل سلیم درک عام، فهم عامه[۱] یا فهم متعارف[۲] یا عرف عام[۳] و شعورِ متعارف نیز گفته میشود، که میتواند جایگزین مناسبتری برای این مفهوم باشد.
عقل سلیم گاه اینطور تعریف میشود: «قضاوت مستدل برآمده از تجربه به جای مطالعه.»[۴] میتوان عقل سلیم را درک طبیعی متعارف و مورد اتفاق نظر عموم در خصوص موضوعات در نظر گرفت.[۵]
اگرچه کاربرد این واژه تا دورهٔ یونان باستان قدمت دارد، لیکن در مفهوم امروزی آن میتوان ویلیام جیمز را اولین فیلسوفی دانست که از این مفهوم برای تبیین فلسفه پراگماتیسم (عملگرایی) بهره برد. در سخنرانی پنجم از کتاب پراگماتیسم، جیمز این تِز را بیان میکند که: «شیوههای تفکر ما درخصوص اشیا، کشفیات اسلاف خیلی دور ما هستند که توانستهاند خود را در طول تجربهٔ همهٔ دوران پس از خود حفظ کنند.» و این قالبهای ذهنی که شعور متعارف تلقی میشوند، بستر روشهای علمی و پژوهشهای فلسفی هستند.
تقریباً همزمان با ویلیام جیمز، فیلسوف برجستهٔ بریتانیایی جرج ادوارد مور دفاع مستدلی از شعور متعارف ارائه کرد.[۶]

--

با پراگماتیسم هم به شدت مرتبط هست که قبلا چند تا پست درباره ش فرستادم

بسیار عالی

عقل سلیم گاه اینطور تعریف میشود: «قضاوت مستدل برآمده از تجربه به جای مطالعه.»


در واقع عقل سلیم عقل نیست ! احساس هست ، تجربه هست ، عرف هستن ،


یعنی می تونه درست نباشه ( قبول دارید ؟ )


ولی با توجه به دارایی ها و تجربیات گذشته ، امن ترین راه ممکن هست !


======
مثلا جامعه عقل سلیم اش و تجربیاتش تا قرن شانزدهم حس می کرده که خورشید دور زمین می گرده ،

یکباره یک مرد نابخردی اومده تئوری چرخش زمین دور خورشید را تئوریزه کرده

و باید اعدام بشه یا عوف بخوره و مثلا به سکوت اجباری محکوم بشه


آره ؟ /:.rolleyessmileyani

[مگنوس کارلسن]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

بسیار عالی

عقل سلیم گاه اینطور تعریف میشود: «قضاوت مستدل برآمده از تجربه به جای مطالعه.»


در واقع عقل سلیم عقل نیست ! احساس هست ، تجربه هست ، عرف هستن ،


یعنی می تونه درست نباشه ( قبول دارید ؟ )


ولی با توجه به دارایی ها و تجربیات گذشته ، امن ترین راه ممکن هست !


======
مثلا جامعه عقل سلیم اش و تجربیاتش تا قرن شانزدهم حس می کرده که خورشید دور زمین می گرده ،

یکباره یک مرد نابخردی اومده تئوری چرخش زمین دور خورشید را تئوریزه کرده

و باید اعدام بشه یا عوف بخوره و مثلا به سکوت اجباری محکوم بشه


آره ؟ /:.rolleyessmileyani

بادرود...زنده باشین جناب گنجشک...من متوجه اصل حرفتون شدم....به شخصه پاسخی براش ندارم....اینم به بینهایت نادانسته هایم افزوده شد....

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

بسیار عالی

عقل سلیم گاه اینطور تعریف میشود: «قضاوت مستدل برآمده از تجربه به جای مطالعه.»


در واقع عقل سلیم عقل نیست ! احساس هست ، تجربه هست ، عرف هستن ،


یعنی می تونه درست نباشه ( قبول دارید ؟ )


ولی با توجه به دارایی ها و تجربیات گذشته ، امن ترین راه ممکن هست !


======
مثلا جامعه عقل سلیم اش و تجربیاتش تا قرن شانزدهم حس می کرده که خورشید دور زمین می گرده ،

یکباره یک مرد نابخردی اومده تئوری چرخش زمین دور خورشید را تئوریزه کرده

و باید اعدام بشه یا عوف بخوره و مثلا به سکوت اجباری محکوم بشه


آره ؟ /:.rolleyessmileyani

حرفت جواب داره ولی پراگماتیسم میتونه به شما بگه :

سخت نگیر

فعلا قرنها مونده به قرن 16 برسیم /:.yead.:/

عجالتا ما در قرن اول هجری (هفتم میلادی ) هستیم B-)

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

بادرود...زنده باشین جناب گنجشک...من متوجه اصل حرفتون شدم....به شخصه پاسخی براش ندارم....اینم به بینهایت نادانسته هایم افزوده شد....

درود و عرض ادب جناب مگنوس

متشکرم که به گفتگو پیوستید


البته اصل موضوع حق بودن قدرت و اصل بودن قدرت بود ،

هرچیزی را بجز قدرت بخوایم اصل و مبنا بگیریم نیازمنده که از جای دیگر (قدرت) تنفیذ بشه و به رسمیت برسه

خانه و منزلی که شما درونش نشسته اید مال شماست و شما صاحب اختیارش هستید می توانید ساعتش را 12 ساعت جلو یا عقب بکشید یا هرکار دیگر

چون یا شخصاً قدرت اینکار را دارید یا با واسطه قدرتی که از شما حمایت می کند (سند شش دانگ منگوله داری که قوه قضاییه و پلیس و نیروهای مسلح حافظ و پشتیبانش هستن )

مثلا من نمی تونم به خانه شما حمله نظامی کنم و ملک شما را از چنگتان در بیارم چون به اندازه کافی قدرت ندارم ! و شما به واسطه اون کاغذ منگوله دار تحت حمایت قوای مسلح کشور هستید

قدرت تنها چیزیه که نیاز نیست از جای دیگری رسمیت پیدا کنه

آیا اخلاق حق است یا خیر ، اگر قدرت از اخلاق حمایت کند حق می شود قدرت حمایت نکنه اخلاق هیچ ارزشی نداره

اگر قدرت از ضد اخلاق حمایت کنه بعضا باعث تغییر همون عرف یا عقل سلیم جامعه میشه ،

البته قدرت فقط سخت نیست ، قدرت نرم و آزادی بیان هم خودش نوعی قدرته

حرفت جواب داره ولی پراگماتیسم میتونه به شما بگه :

سخت نگیر

فعلا قرنها مونده به قرن 16 برسیم /:.yead.:/

عجالتا ما در قرن اول هجری (هفتم میلادی ) هستیم B-)

دوست عزیز چرا در قرن هفت میلادی گیر کردی ، بیا در قرن 21 یا بعضا 50 زندگی کن کی جلوتو گرفته ؟!


پ.ن
واقعا جناب افشین را دوست دارم و ولی خوب هدف مثل بازی تنیس هست دیگه سعی می کنی جوری بزنی نتونه بگیره افزایش مهارت و روشن تر شدن نقاط فکری و رفع مسائل دیده نشده توسط خود فرد : ) ارادت

[afshinamin]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شمامطمینی کسی جلومون رو نگرفته یا شوخی میکنی؟!!
این همه اسید وماست و داعشی مسلک و نزولخوری به سبک فینیقیهای چندهزار سال قبل میلاد وغیره رو نمیبینی!!

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شمامطمینی کسی جلومون رو نگرفته یا شوخی میکنی؟!!
این همه اسید وماست و داعشی مسلک و نزولخوری به سبک فینیقیهای چندهزار سال قبل میلاد وغیره رو نمیبینی!!

اگر واقعا نبینم می خوای چیکار کنی ؟ می خوای زور بزنی تا ببینم ؟

اومدی و اصلا خدا خواست منم دیدم ! بعدش چی ؟ همین که ببینم کافیه ؟ پرابلمت سلو میشه ؟

اردات /.:biggrinsmiley.:/



عمیقا شما ( معذرت می خوام اما صرفا برای پیشبرد بحث ) هیچ غلطی نمی تونی بکنی

کسی که قدرتمند تره تعیین میکنه

جناب بیخبر به قدرت برسه قانون اساسی خودشو می نویسه جناب بیفور برسه قانون اساسی خودش و هر یک از ما همینطور

شما طرفدار دموکراسی هستی ؟

خیلی خوب اول باید به قدرت برسی ، ممکنه برای رسیدن به قدرت نیاز باشه از ضد دموکراسی استفاده کنی ( استفاده می کنی یا نه ؟ )

[مگنوس کارلسن]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

برای حفظ دموکراسی به قدرت نیازه...برای رسیدن به قدرت...باید دموکراسی رو نابود کنی...یعنی باید از دموکراسی گذر کنی تا از دموکراسی محافظت کنی....
حالا این پارادوکس را چه جوری ...جمعش کنیم...من که تسلیم شدم...افشین جان...شما که مقاومت میکنی توضیح بده....

[rezasatari]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

اقایون داداشام من خیلی عذر میخام که این سوالو اینجا میپرسم اخه تو تاپیک امی رو رام کنیم یه ماهه میپرسم کسی به تخمه اجیل شب عیدشم حساب نکرد الغرض یه ماهی میشه که کندل ها تو امی بروکر کشیده شدن یا اگه افزایش داشته باشه سهمی گپ ایجاد شده تو نمودار به اندازه فاصله دو بال جبرئیل لطفا اگه کسی میدونه باید چیکار کنم درست بشه راهنمایی کنه به امید برد بارسا جونم امشب/:.grlim:./

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

برای حفظ دموکراسی به قدرت نیازه...برای رسیدن به قدرت...باید دموکراسی رو نابود کنی...یعنی باید از دموکراسی گذر کنی تا از دموکراسی محافظت کنی....
حالا این پارادوکس را چه جوری ...جمعش کنیم...من که تسلیم شدم...افشین جان...شما که مقاومت میکنی توضیح بده....

درود

دمکراسی صرفا وقتی محقق میشه که فرد صاحب قدرت دوستدار دموکراسی باشه

مگه میشه ؟ بله شده در خیلی جاها


همون تجربه زیسته فرد صاحب قدرت بر میگرده



مثلا تو کشور ما فرد صاحب قدرت با ایثار گران مخصوصا بچه های اطلاعات عملیات حال میکنه

ملا ابرام بورسی خودمون اهل 4 لیتریه به قدرت برسه قوانین و ارزش ها جامعه میشه 4 لیتری

بیخبر دنبال آزادی بیان هست

بیفور دنبال شکل خاصی از دموکراسی !!


یکی هم مثل ابراهم لیکن دوست داشته مرد جامعه اش آزاد و قوی باشن از حکومت بر مرد قوی لذت می برده رویا و آرزوش این بوده ، وقتی به قدرت رسیده رویاشو پیاده سازی کرده



ممکنه رویای یکی پاتایا بشه ، به قدرت که برسه پاتایا سازی کنه ! (احتمالا شهردار پاتایا همچین علاقه ای داشته و وقتی به قدرت رسیده پیاده سازیش کرده و... )

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

شکل خاصی از دموکراسی !!!



طرف (توهین نباشه صرفا برای درک بهتره موضوع هست ) طرف با خانومش نشسته تو خونه یک عصر دل انگیز بهاری ، 2 تا استکان چایی خانمش آورده
چایی ها کم رنگ هستن و این دوست ما میگرن و سر درد داره چای تیره میخوره ( به چای کم رنگ گلاب به روتون میگه... )
خانمش 30 صفحه مقاله بروز سازمان غذا دارو از ایران و امریکا و کلکته آورده که چای تیره مضر هست
حالا هرچی شوهره تبین میکنه که بابا من میگرن دارم خود دکتر نامه داده بهم که چای پررنگ بخورم

میگه نه تو داری چایی پر رنگ رو تئوریزه میکنی

========

از اون طرف فکر کنید حالا رفتن خونه مادر شوهر و فک و فامیل شوهر اونا هم همه عادت دارن چایی پررنگ بخورن و چای کمرنگ رو گلاب به روتون
تلاش خانم دکتر (همسرش) هم در فرهنگ سازی استفاده از چای کمرنگ سیاست انگلیسی ها برای تئوریزه کردن چای کمرنگ می دونند. جهت صادرات بیشتر چای به انگلستان! : ))



راهکار هم حتما اینه که طلاق بگیرن و هرکدوم یک خونه 2 خواب رو آشغال کنند!

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

در مورد اقلیت و اکثریت
فقط در رقابت های حزبی و انتخابات است که اقلیت باید نظر دیگری را بپذیرد و هیچ لزومی هم برای همراه کردن دیگری با خود نیست . همراه شد که شد . نشد هم نشد . همراه نشدنش تغئیری ایجاد نمیکنه
تکثر هر جامعه ای باید به رسمیت شناخته شود . چه لزومی داره اقیلت یا اکثریت دیگری را به خود همراه کند . قانون جنگل که نیست . اتفاقا تنوع عقاید و همراه نشدن هاست که پکیج دمکراسی را زیبا تر میکنه

در سایر موارد از جمله زبان مادری ، اتنیک و قومیت ، دین و مذهب ، گرایش سیاسی و ... به هیچ عنوان اکثریت نباید محدود کننده اقلیت باشد
اصلا مطرح کردن بحث اقلیت و اکثریت ، زمانی که از دمکراسی حرف میزنیم محل اشکال است و ناقض دمکراسی است

در دمکراسی تعداد نفرات در هر زمینه از جمله موارد ذکر شده بالا مطرح نیست . همه در برابر قانون به عدالت و همه حق زندگی در کشور دارند و هیچ اقلیتی نباید مورد تبعیض واقع شود در هیچ زمینه ای

هر مدل اظهار نظر و پیشنهادی که مبتنی بر هر کی نمیخواد و هر کی اینطور نیست و اونطور نیست جمع کنه بره ، عاقبتش شکست و تنفر است
یاد زمان شاه افتادم ، خرب فقط رستاخیز ... هر کی عضو نمیشه و دوست نداره بلیط بگیره بره . عاقبتش چی بود ؟ نه تنها کسی جمع نکرد بره ، بلکه رستاخیز هم دوامی نداشت

خب بذارید جور دیگهای بگم، چون گویا خوب منظور همدیگه رو متوجه نمیشیم!
شما میگی <در دمکراسی تعداد نفرات در هر زمینه از جمله موارد ذکر شده بالا مطرح نیست . همه در برابر قانون به عدالت و همه حق زندگی در کشور دارند>
خب این قانون از کجا اومده؟ ... قانون وحی که نشده ... آیا غیر از اینه که این قانون در بهترین حالت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نظر اکثریت رو تو خودش داره و کسانیکه قانون رو قبول ندارند، مجبورند از قانون اطاعت کنند (نظر اکثریت رو بپذیرند) ... خب اینکه همون شد دوباره ... شما هم داری میگی اقلیت مجبوره حرف اکثریت رو بپذیره (به قانون عمل کنه) ... اگر غیر از اینه توضیح بدید.

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

دموکراسی و آزادی بیان و چپ و راست و ادیان و اخلاق و غیره همگی صرفا وسیله هستند و بنحوی باطل ، حق قدرت است از ازل حق = قدرت و تا ابد هم همین است

شما اگر 51 درصد سهام را داشته باشی حرفت حقه ، ولو اینکه بگی دلم می خواد کل اش را آتش بزنم میلیون میلیون سهامدار خورد هیچ غلطی نمی توانن بکنند که اگر بتوانند بکنند یعنی به همان میزان صاحب قدرت هستند که توانسته اند !


اخلاق پخلاق هم ملعبه و دلخوشی های صاحب قدرت است. (صاحب قدرت تعیین میکنه اخلاق رو کار باشه یا داعش یا دمکراسی یا ازادی بیان یا هرچه )


شما چقدر قدرت دارید ؟ (مخاطب عام )

این چیزی که شما داری میگی، اتفاقی هست که در حال حاضر داره رخ میده، یعنی شما دارید از واقعیتی که در حال وقوع هست صحبت میکنید ... ولی من کاری ندارم به اینکه الان داره چه اتفاقی میافته ... دارم میگم از نظر من چه چیزی درسته ... شاید تا ابد چیزی که من دارم میگم اتفاق نیافته ... مگه هر آنچه داره اتفاق میافته لزوما درسته ... اگر اینجوری بود که دیگه چرا باید به حکومت معترض باشیم ... قدرت دارند، پس حق با اونهاست!!!
در مورد سهام هم دقیقا داره نظر اکثریت اجرا میشه! ... وقتی داریم در مورد سهام تصمیم میگیریم، ۵۱ درصد سهام یعنی اکثریت سهام ... وقتی داریم در مورد جامعه و انسانها تصمیم میگیریم، ۵۱ درصد انسانها میشه اکثریت!

[Bikhabar]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

در مورد دموکراسی و آزادی بیان هم اینطور نیست که کسی از تروریسم حرف بزنه و تئوریزه ش کنه و همه بگن عیب نداره آزادی بیان هست. یک سری اصول جهانشمول هست که خط قرمزهایی رو تعیین میکنند ،مگرنه اصلا چه نیازی به دموکراسی هست ، آنارشیسم که پیاده سازی ش راحتتره یا دقیقتر بگم راحتترین هست ;)

این ماییم که باید بگیم دموکراسی و آزادی بیان چی هست و چی نیست ... در واقع داریم در مورد همین مفاهیم بحث میکنیم ... پس اینکه بگیم <در مورد دموکراسی و آزادی بیان هم اینطور نیست که ... > خیلی معنی نداره! ... چه کسی تعیین میکنه که چطور هست و چطور نیست ... بحث ما دقیقا در مورد همین مفاهیم هست
این اصول جهانشمول از کجا اومده؟ کی تعیین کرده؟ از کجا معلوم که لزوما درست باشند؟ اگر اصول جهانشمولی وجود داشت که دیگه این همه بحث و درگیری نبود ... پس یه زمانی چون یه اصل جهانشمولی وجود داشت که خورشید به دور زمین میچرخه، لزوما اون اصل درست بود؟
این جمله آخرتون <مگر نه اصلا چه نیازی به دموکراسی هست، آنارشیسم که پیادهسازیش راحتتره> رو هم که دیگه واقعا نمیفهمم چه ربطی اصلا به چی داشت؟!!!

[گنجشک]

پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

این چیزی که شما داری میگی، اتفاقی هست که در حال حاضر داره رخ میده، یعنی شما دارید از واقعیتی که در حال وقوع هست صحبت میکنید ... ولی من کاری ندارم به اینکه الان داره چه اتفاقی میافته ... دارم میگم از نظر من چه چیزی درسته ... شاید تا ابد چیزی که من دارم میگم اتفاق نیافته ... مگه هر آنچه داره اتفاق میافته لزوما درسته ... اگر اینجوری بود که دیگه چرا باید به حکومت معترض باشیم ... قدرت دارند، پس حق با اونهاست!!!
در مورد سهام هم دقیقا داره نظر اکثریت اجرا میشه! ... وقتی داریم در مورد سهام تصمیم میگیریم، ۵۱ درصد سهام یعنی اکثریت سهام ... وقتی داریم در مورد جامعه و انسانها تصمیم میگیریم، ۵۱ درصد انسانها میشه اکثریت!

انسان ها با هم برابرند ؟ !!!
51 درصد انسان ها رو دونه و به ازای هر کله (head) می خواهید محاسبه کنید ؟


سوال دوم
شما ارث را قبول دارید ؟ ( از پدر به پسر ارشد (فئودالی) یا از پدر به کلیه فرزندان یا مثلا 2 به یک پسر دختر اسلامی)

اگر ارث را قبول دارید یعنی محاسبات گذشته را قبول دارید ، حالا گذشته را هم می خواید مورد بررسی قرار دهید ؟ یا هرچی بوده ، بوده دیگه از الان به بعد سیستم درست! را پیدا کنیم


سوال سوم
چرا دنبال سیستم درست می گردید ؟ (سیستمی که شاید هیچوقت به واقعیت نرسه !!! وقتتان زیاد است ؟ فانتزی های جذابی تری وجود نداره ؟

اگر پاسختان اینه که پله پله هردوره ای به اندازه خودش مقداری از حقیقت را پیدا کرده و باعث بهبود اوضاع شده !
3-1
بنظرتان مسیر سیر پیموده شده فرضا از 2000 سال پیش تا کنون مسیر درستی بوده ؟ یعنی در مسیر درست تاریخ (بلند مدت ولو با موج های 2 و 4 پدر در بیارش ) همراه بوده ؟ جامعه الان شرایط بهتری از جامعه 2000 سال پیش داره ؟ انسان ها سعادتمند تر شدن؟ چطور سعاتمندی را حساب می کنی تا مقایسه کنی


سوال چهارم
عقل سلیم
ما الان چه مشکلی داریم ؟ واقعا می پرسم مشکلات ما چی هست الان ؟ نکنه که شرایطمون خوبه واقعا ، و چون لوس شدیم و خوشی زده زیر دلمون داریم دنبال ایراد می گردیم !!!


سوال پنجم
چرا می خوای به هر کله (هد) یک حق رای برابر بدی ؟ اصلا همچین چیزی ممکنه ؟ وقتی طرف برای کلیه خودش تبلیغات جذاب می نویسه بلکه زودتر فروش بره ، و این موضوع برمیگرده به گذشته اش ( عملا یک بازنده به دنیا اومده ) حقیقت چه بدرد می خوره ؟