اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • EURASIA
    عضو فعال
    • Jan 2022
    • 1253

    #5896
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط EHSANI پست شده است View Post
    درود علیرضا جان
    دوستان در مورد نسل 57 مطالبی گفتند
    خواستم قضاوت یکجانبه نشده باشه
    شما فرض کن الان همه ملت خواهان انقلاب هستند
    اون موقع تنها اجماع و تفاهم ، رفتنِ شاه بود
    بر سر جانشینی اختلاف بود
    اتفاقاً الان هم تنها اجماع بر سر رفتن اینهاست
    ولی اینکه چه سیستمی جانشین اینها بشه ، محل اختلافه

    با فرض اینکه نظامی بدتر از ج.ا. نیست ، انقلاب میکنیم
    چه تضمینی دارید که بعدش همون چیزی که میخواستی روی کار بیاد؟!

    به قول فلان پرنده...
    همیشه یک سری زبل خان هستند که بعد از پیروزی انقلابها
    انقلاب رو به نفع مالی و مادی خود و اربابان خود مصادره میکنند
    بقیه ملت سرشون بی کلاه میمونه

    اما انقلاب واقعی وقتی رخ خواهد داد
    که همه این 80 میلیون ، همگی زبل خان شده باشند
    اون موقع دیگه کسی نمیتونه از دیگری سواری بگیره

    هرکس واقعاً قصد اصلاحات یا انقلاب داره
    قبلش باید در زبل سازیِ مردم و اطرافیان تمام تلاششو بکنه
    خانواده ، دوستان ، اقوام ، همسایگان و...
    هرچند تجربه میگه یک زبل واقعی هرگز این کار رو نمیکنه
    تا خودش دست برتر رو داشته باشه
    احسانی اقا این جا هم باید با شما مخالفت کنم

    این تعبیر کلا غلط است

    هم شما و هم چند دوست دیگه مرتبط تکرار می کنید

    که انقلاب به هر حال شده و حالا نتیجه اش غلط شده

    یا زبل ها انقلاب را از ان خود کردند

    ....

    بابا همه اینها غلط است

    چرا؟

    کسی که میگه در ان زمان این فعل لازم بوده و فرض هم کنیم اجماع بر رفتن شاه بوده

    میره زیر چتر اخوند!!!!!!

    بعد میگه انقلاب را از ما دزدند!!!

    یعنی شما وقتی زیر فرمان اخوند میری

    دنبال چیز بهتری هستی!!!

    خمینی اصلا انها را گول نزد!

    این کاملا دروغ است

    خمینی افکارش به صراحت در کتابهای که قبلا نوشته بوده بیان کرده بود

    حکومت ولایت فقیه

    یعنی جرم را نشور

    کار درستی نمی کنید

    مثل این می ماند که من مواد مخدر مصرف کنم بعد بگویم هدفم سلامتی بوده

    اما غلط از اب درامده

    کاملا عریان است مخدر یعنی مرگ

    انقلابیون که زحمت مطالعه کتابهای خمینی به خود ندادند حالا به راحتی پاک سازی می کنید!!

    بابا اینها یک مشت شیاد بودند

    یک مشت فرصت طلب بودند

    من از همین جا تمام انهایی که در انقلاب نقش داشتند

    به عنوان یک متولد بعد از انقلاب ارزوی مرگشان را دارم

    حالا که عذر خواهی نمی کنند ( تازه ما داشتیم لطف می کردیم که در حد معذرت خواهی تنزلش دادیم)

    بی خود انها را توجیه نکنید

    ناصر
    زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

    نظر

    • امیدازاد
      عضو فعال
      • Sep 2020
      • 3746

      #5897
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط b4city پست شده است View Post
      منظورتون از الان .. این تاپیک را میگی یا کلا خارج از اینجا و دنیای حقیقی ؟ اگر دنیای حقیقی است ، خارج یا داخل ؟
      چند بار گفتم ملی با شاه دوستی یکی نیست . از چند جهت بررسی کردم
      هیچ جوابی دریافت نکردم

      دوست نازنین ، این ایران دوستی نیست . این شاه دوستی است
      حالا یه شاه پرست یا شاه دوست میتونه ایران دوست هم باشه ولی الزاما شاه دوستی مفهوم و دلیل بر ایران دوستی نیست و برعکس
      و هیچ دلیلی بر این نیست که باید شاه دوست باشی تا ثبات کنی ایران دوست هستی

      و بازم هرگز و هیچ دلیلی بر این نیست که اگر شاه پرست نباشی ایران دوست نیستی
      مشکل اینه که شما دو قطبی شاه دوستی و چپ گرائی را ملکه ذهن کردید . چنین دو قطبی اگر هم باشد محدود به چپ نیست

      بخش اندکی از مخالفان شاه و سلطنت ، گرایش های چپ دارند که البته همونم نمیشه با یه چوب روند و گفت ایران دوست نیست . ممکنه در بخشی از چپ رادیکال تفکرات جهان وطنی باشد ولی برای من لیبرال دمکرات که نه چپ و نه راست هستم ایران را اگر بیشتر از شما مدعیان همیشه طلبکار و خود شیفته بیشتر دوست نداشته باشم ، کمترش نیست
      عذر میخوام هیچ چاره ای جز این ادبیات نیست

      جمهوری خواهان طیف های گسترده ای هستند . داستان داره
      جمهوری خواهی ، محدود به یک نفر و یک سیستم نیست که اگر اون یک نفر به هر دلیلی نبود ، کل بادیه و ماست بریزه و از بین بره و نا از تاک نشانی باشد و نه تاک نشان و متعاقبش سر درگمی چه کنم چه کنم
      مشروطه نیست که اول و اخر حرفش اینه که رضا پهلوی باید شاه بشه . راه دومی نداره . یعنی چنان دایره را بر خود تنگ کردید که شاید هراس از این دارید که اگر به هر دلیلی این اقا از فردا یا ماه یا سال بعدی نبودش یا نخواست باشه باید چه خاکی بر سر کرد ؟
      دنبال شاه جدید که نیستید ؟

      اینا به خودتون مربوطه ولی اینکه خود و طرفداران خود را ملی و ایران دوست بدانید و انگ به بقیه بزنید هرگز قابل تحمل نیست و این خط قرمز من است که وارد شدن به این محدوده دیگه دوست و غیر دوست نمیشناسه

      خیلی خز شده این مدل برخوردها که شاه دوستی را ایران دوستی تعبیر کنیم و با این استدلال قصد کوبیدن طرف دیگر را داشته باشیم


      اتفاقا ایران برای ما اینقدر عزیز است و اینقدر دوستش داریم که خواهان این هستیم از اسپرم پرستی نجاتش بدیم . مام عزیز وطن پاره تن ، طلق و ملک شخصی اسپرم های موروثی نیست
      سلام...خیلی عجیب هست که شاید بیش از نیم قرنی باشه که شخصیت و عملکرد محمدرضا پهلوی به هر نحو ممکن توسط برخی دیدگاه ها تخریب و تخطئه میشه ..راست ودروغ ..واقعیت وتوهم رو به هم میبافند که از صحنه تاریخ و حافظه تاریخ حذفش بکنند ...ولی کابوسش هنوز خیلی ها رو آزار میده ...ظاهرا هنوز رفتن و به راه پیوستنش رو باور ندارند..تااز دوره پهلوی و عملکردش..سوال و مقایسه ای به میان میاد..بحث رو به سمت دیگه ای منحرف می کنن ..اون قدری که این جماعت به بازگشت و استقرار نظام پادشاهی به ایران امیدوار و در عین حال بیمناک هستن ..تا جایی که دست به دامن اقسامی از توهم توطئه در باب مقدمه چینی برای بازگشتش میشوند ... من تصور نمی کنم خود داعیه داران پادشاهی بهش امیدوار باشند و محتمل بدوننش که این اندازه از مخالفین پادشاهی از هر جریان و طرز تفکری ..به حتمی بودنش یقین دارند ..چنین امری اگه در اینده سیاسی مملکت امکانش باشه ..بازهم بسته به رای و نظر مردم هست ...همان مردمی که سال ۵۷ اون انتخاب رو کردن ..ممکن هست در شرایط مشابه مجدد انتخاب دیگری بکنند ..وبه قول جنابعالی به یه اسپرم موروثی به جای اسپرم مقدس و الوهی رای بدن ..دیگه اشتباه و فاجعه هم شد که جای سوال نداره مگر از دیدگاه شما انقلابیون سال ۵۷ رو میشه مورد بازخواست قرار داد که فرضا سلطنت طلبان بعدی رو بشه از الان بازخواست کرد؟؟؟

      نظر

      • امیدازاد
        عضو فعال
        • Sep 2020
        • 3746

        #5898
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        ...اما اینکه در باب ملازمه ایران دوستی و شاهدوستی و چپ گرایی و انقلابی گری و ملی گرایی از نوع پنجاه و هفتی ...گفتید...شما برید شعارهای انقلابیون از هرطیف که دلتون میخواد رو برید مرور کنید شما کوچکترین نام و نشانی از ایران دوستی ..وطن پرستی ..در نام و نشان این انقلاب و انقلابیون دیدید؟که الان دارید بقیه رو بازخواست می کنید ...به هرحال سابقه مطالب هست و این کاربری هم که آمد وخودش را میان بحث انداخت ..خصومتش با نمادهای فرهنگی و ملی و تاریخی ایران عیان و ارادتش به جریان هایی که در صدد محو و نابودی ایران تاریخی و فرهنگی هستند ..عیان هست ..

        نظر

        • EHSANI
          ستاره‌دار(3)
          • Sep 2020
          • 2077

          #5899
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط EURASIA پست شده است View Post
          سلام جناب احسانی

          منظور کلی این بوده

          که در نیمه دوم نظام پهلوی شخصیت های علمی برجسته که مردم را به درستی اگاه کنند ظهور نکردند برعکس شخصیت های بسیار توانا نیمه اول نظام پهلوی در جبهه فکری.

          یک انتقاد از شما!


          شما همون جور که خودتان گفتید سابقه مصاحبه کردن از دیگران را دارید

          یعنی یک جور مانند روزنامه نگاری

          تیپ های این شغلی بیشتر با کلمات کار دارند ( شغلشان این شکلی است )

          اما این یک جور نامردی است!!

          چون کسی برای اولین بار مطلبی میگه به درست بودن کلی ان فکر می کند

          نه بازی با کلمات!!!! ( که روزنامه نگاران استاد ان هستند )

          ( چون فرصت انتخاب کلمات کاملا دقیق با مطلب نمی کند و ذهن و هوش اصلی ان سمت درست بودن کلی مطلب است)

          در همین مثال من منظور کاملا مشخص بود منظور من چیست

          یعنی تیپ های با سواد و تحصیلکرده

          در کل ضعیف عمل کردند و به جای اگاهی جامعه بیشتر اشتباه می کردند

          حالا اینکه تعریف روشنفکری چیست؟

          که بحث کاملا تئوریک است

          انها جداگانه بحث کردیم

          که به صورت خلاصه از دو جز تشکیل شده

          اول دلسوزی برای جامعه

          دوم خرد گرایی

          هر دو توامان باید باشد.
          سلام ناصر جان
          من برای دل خودم تحقیق کردم
          تا با حال و هوا و جوّ حاکم بر اون دوران آشنا بشم
          اینکه انقلابی ها همگی گوسفند بودند ، اشتباه است
          اینکه همگی دنبال نون مفت بودند هم اشتباه است
          اینکه همگی گول خوردن هم اشتباه است
          بعضیها اتفاقاً دقیقاً همینو میخواستند و بهش رسیدند

          نتیجه تحقیقات من این بود که اولاً اگه اراده خارجی نبود ،
          شاه هرچقدر هم بد بود ، باز هم منجر به انقلاب نمیشد
          اما اون خارجی که اومد این برنامه رو پیاده کرد ، مردم رو فریب داد
          (سیاست به معنی فریب دادن نیست ، ولی فریب هم کاربرد داره )
          حالا روی این مسئله زوم کردم که ما از کجا خوردیم
          اشتباه ما چی بوده ؟ کجای کار رو اشتباه کردیم ؟
          میخوام ببینم اونها چطوری فریب خوردند ، بلکه ما یاد بگیریم فریب نخوریم

          یک زمینه اولیه بود که پستهای قبلی مفصل توضیح دارم
          هزار و یک دلیل با هم رسید تا اجماع صورت گرفت
          اما چیزی که الان لازم شد به شما بگم اینه که

          کالای تقلبی رو با بسته بندی و زرق و برق ، با اسم کالای اصلی به ما دادند

          یکی از اساسی ترین نقاط شکست ما تعریف مفاهیم و اصطلاحات بود

          ما اولِ هر مذاکره یا قراردادی ، اصطلاحات رو تعریف میکنیم که تفاهم حاصل بشه
          بعداً طرف نگه که من فکر کردم منظورت فلان بود
          یا مثلاً بگه ما این اصطلاح رو برای کار دیگری به کار می بریم

          بنابراین
          تعریف اصطلاحات کمک میکنه که گول نخوریم
          و البته خودمون هم نتونیم دیگری رو گول بزنیم

          من با دیدگاه های شما آشنا هستم و قبول دارم
          مثلاً کسروی رو به عنوان روشنفکر قبول دارم که دوره اول بود
          ولی شما گفتید روشنفرکرهای دوره دوم
          حالا میگی منظورت تحصیلکرده ها بود . باشه قبوله !

          فرق روشنفکر با تحصیل کرده اینه که
          فرضاً من فوق تخصص فلان رشته از هاروارد دارم
          توی کار خودم بهترین هستم ولی فقط توی کار خودم
          شما حاضری یک فوق تخصص قلب ، چشم شما رو عمل کنه ؟
          منظور اینکه این نامردیه که فوق تخصص ،
          از عنوان و چهره و کاریزمای خودش در جای نادرست استفاده ابزاری کنه
          تا حرف خودشو به کرسی بنشونه
          درسته که من بهترین پزشک شهر هستم و همه منو قبول دارند
          ولی دلیل نمیشه در تبلیغات انتخابات ، اینطور به مردم تلقین کنم که
          از فلان کاندید حمایت میکنم این به معنی منفعت مردم هست
          چه بسا به معنی منفعت شخصی یا شغلی خودش تنها باشه .

          در دوره دوم مخصوصاً دهه 50
          مثلاً بختیار که گفتی واقعاً روشنفکر بود
          ولی وقتی میگن علی شریعتی هم روشنفکر دهه 50 بود
          مخصوصاً که به تحصیلات 2 دکترای در جامعه شناسی و فلسفه از سوربن فرانسه !!!
          و تعداد زیادی کتاب استناد میکنند که روشنفکر بوده
          ولی بختیار چیزی جز یک خان زاده تریاکی نبود !!!
          میخوام از شدت عصبانیت کله خودمو بکوبم به دیوار
          از نظر من شریعتی خودش یکی از عوامل خارجی بوده
          برای ایجاد جو بیداری اسلامی در بین تحصیلکرده ها
          که اون زمان رو سکولار میرفت
          تا بتونند حکومت دینی رو به ملت فرو کنند.

          همین .



          علی شریعی

          از ویکیپدیا دانشنامه آزاد

          تحصیل در دانشگاه سوربن
          علی شریعتی به مدت ۵ سال بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۴ در فرانسه زندگی می‌کرد. ژیلبر لازار استاد راهنمای علی شریعتی و همسرش، پوران شریعت‌رضوی، در دانشگاه سوربن در دورهٔ دکترا بود.[۲۱]

          لازار، تصحیح متن فارسی کتاب فضائل بلخ، نوشتهٔ صفی‌الدین بلخی و ترجمهٔ آن به فرانسه را برای رسالهٔ دکتری به شریعتی پیشنهاد کرد. به‌گفتهٔ او، شریعتی، برخلاف پوران که به رسالهٔ خود در مورد گلستان سعدی شدیداً علاقه‌مند بود، هیچ علاقه‌ای به موضوع رسالهٔ خود نداشت.[۲۲]

          شریعتی در سال ۱۹۶۳ تز دکترایش را در ۱۵۵ صفحه به زبان فرانسه و با عنوان «فضائل بلخ» ارائه کرد. او توانست با کم‌ترین نمره ممکن که فقط برای قبولی کافی است، مدرک خودش را بگیرد. برخی به اشتباه نوشته‌اند که او مدرک دکترایش را در جامعه‌شناسی یا تاریخ ادیان یا هردو گرفته‌ است. برخی نیز با توجه به تز دکترایش استدلال می‌کنند که مدرک دکترای او در زمینه لغت‌شناسی است. عنوان رسمی مدرک او «تاریخ اسلام در قرون وسطی» بود. سفارت ایران در پاریس مدرک او را به عنوان مدرک دکترا در ادبیات به رسمیت شناخت.[۲۳]

          ========================

          شاپور بختیار

          از ویکیپدیا دانشنامه آزاد

          وی مجدداً در ۱۳۱۵ به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن ثبت‌نام کرد. در ۱۳۱۸ با مدرک کارشناسی از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شد... در ۱۳۲۴ دکترای خود را در حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه سوربن دریافت کرد.[۲۵][۲۶] رسالهٔ دکترایش دربارهٔ رابطهٔ مذهب با قدرت سیاسی در جوامع باستانی (جدایی دین از سیاست) بود.[۲۷] او دو مدرک کارشناسی در زمینه‌های فلسفه و اقتصاد عمومی، نیز دارد.[۵] شاپور بختیار سیاست‌مداری شعردوست و شعرشناس بود و به حافظ انس و شیفتگی خاصی داشت.[۲۸] او به زبان فرانسوی و انگلیسی تسلط داشت و علاوه بر آن با زبان‌های آلمانی و عربی و بسیاری از نویسندگان و سیاست‌مداران برجستهٔ غرب و فرانسه آشنایی داشت.[۲۹]


          ===========================


          میشه گفت هردو تقریباً تحصیلات مشابه از سوربن داشتند

          ولی بختیار در جهت خدمت به مردمش به کار گرفت

          و شریعتی در جهت خدمت به اجنبی و خیانت به مردم !

          پس روشنفکر با تحصیلکرده خیلی فرق میکنه


          .
          نگرش ، همه چیز است .

          نظر

          • گنجشک
            ستاره‌دار(3)
            • Jun 2022
            • 1307

            #5900
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط M.DALAHOO پست شده است View Post
            جناب گنجشک خان سلام وصبح شما بخیر؛

            میخواهم یک خواهشی از شما بکنم و آنهم این است که این قسمت آخر که من دیشب عرض کردم که مربوط به مصاحبه های آقای دکتر عبدالمجید مجیدی آخرین رییس سازمان برنامه و بودجه قبل از انقلاب با VOA در حدود 10 سال پیش است و چون مسایل مهمی را مطرح میکند کهمربوط به آخرین ملاقاتهایش با شاه و بی اطلاعی شاه از مسایل اقتصادی بخصوص بعد از افزایش بخاطر جنگ رمضان ( جنگ سوم مصر و اسراییل و پیروزی مصر به رهبری سادات) در سال 1973 مصادف با 1353،
            که اگر من خودم نقل قول بکنم ممکنه بعضی دوستان نتوانند خویشتن داری بکنند و بمن.......بکنند و از طرفی من خودم نتوانستم یا بلد نیستم این را پیدا کنم و دانلود کنم، ممکنه شما زحمت این را بکشی، چون میخواهم با صدای خود آقای مجیدی باشد. سپاسگزارم.

            درود جناب دالاهو
            خاطرات عبدالمجید مجیدی | دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم


            عبدالمجید مجیدی... من در ساعت هشت بعدازظهر جمعه 21 دی ماه 1307 در تهران به دنیا آمده‌ام. پدرم قوام‌الدین مجیدی وکیل دادگستری و از پایه‌گذاران حرفه وکالت در ایران بود. (ص11)
            من بعد از این که از دانشگاه تهران لیسانسیه حقوق شدم، آمدم به فرانسه و در دانشگاه پاریس برای گرفتن دیپلم دکترا اسم نوشتم. (ص29)

            در آن موقع من فکر می‌کردم که مصدق دارد کار درستی می‌کند و دارد درست می‌رود، ولی امروز می‌بینم که مصدق می‌بایست دید بلندمدت‌تری می‌داشت. می‌بایست درک صحیح‌تری از مسائل می‌داشت و به خصوص با توجه به این که می‌دید که چه گروههایی توی مردم نفوذ ‌دارند... اگر در آن موقع شاه مملکت و مصدق که نخست‌وزیر و مورد تأیید اکثریت قاطع مردم بود، با هم نشسته بودند و به مملکت فکر می‌کردند و به آینده مملکت فکر می‌کردند، امروز مملکت ما به این روز نمی‌افتاد. (ص31)


            من از سال 1332 – یعنی از ابتدای 1954 تا بهمن 1357 یعنی فوریه 1979 می‌شود بیست و پنج‌ سال- بیشتر این مدت را در سازمان برنامه بودم. (ص41)

            یک دفعه حکومت افتاد دست عده‌ای که از دید اکثریت غرب‌زده بودند و ایجاد شکاف کرد و این شکاف روز به روز بیشتر شد. تا به آخر [اکثریت مردم باور داشتند] که این گروهی که حکومت می‌کنند یک عده آدمهایی هستند که نه مذهب می‌فهمند، نه مسائل مردم را می‌فهمند، نه به فقر مردم توجهی دارند، نه به مشکلات مردم توجه دارند. اینها آدمهایی هستند که آمده‌اند بر ما حکومت می‌کنند. غاصب هستند، یا نمی‌دانم، مأمور غربی‌ها هستند. (ص44)

            ... من الان این حرف را نمی‌زنم. آن موقع هم که در کار بودم معتقد بودم که نبایست کسی که درجات اداری را درست طی نکرده، یک دفعه بیاید- به قول آن موقع مقامات خیلی معتبر- تو خیابان، دستش را بگیرند. بشود وزیر...(ص46)

            من یادم هست در بهمن ماه سال 1352 که می‌شود فوریه 1975، بنده آمدم به سن موریتس برای این که گزارش بودجه را بعد از تمام کارهایی که کرده بودیم حضور اعلیحضرت بدهم... اجازه مرخصی خواستم. فرمودند، «بنشین، مطلب دیگری دارم.» نشستم و اعلیحضرت به من گفتند، «ما قصد داریم که در تشکیلات سیاسی مملکت تغییراتی بدهیم، چون آن طور که باید و شاید از سیستم انتقاد نمی‌شود... (ص53)
            ... در شرحی که اعلیحضرت دادند من حس کردم که صحبت از حزب واحد می‌خواهند بکنند چون قبلاً روی این مسئله خیلی بحث شده بود و صحبت کرده بودیم و آشنا بودم به این فکر...

            ... من به ایشان عرض کردم که «قربان، من فکر نمی‌کنم که این مسئله مملکت ما باشد. مسئله مملکت ما این است که مردم آن طوری که باید و شاید به عملیات دولت، به اقدامات دولت، به تصمیمات دولت اعتماد ندارند. یک علت اصلیش مسائل فساد است... البته اعلیحضرت از این حرف من خوششان نیامد. فرمودند، «منظور از فساد چیست؟» گفتم، «منظور من، قربان از فساد این است که یک عده که نزدیک دولت هستند، نزدیک مقامات دولتی هستند، نزدیک دربار هستند، نزدیک و اطراف خانواده سلطنتی هستند، اینها یک بهره‌گیری‌هایی از کار و فعالیتشان می‌کنند که منطقی نیست.»... (ص55)
            اعلیحضرت به من گفتند، «آیا آن کارمند دولتی که رشوه می‌گیرد، آن فساد نیست؟» آن موقع متوسط حقوقی که کارمندان دولت می‌گرفتند در آن سال یک چیزی حدود هزار و پانصد تومان تا دو هزار تومان. گفتم، «چرا، قربان. آن هم فساد است... (ص56)
            رفتم تهران و گفتم یک چنین صحبتهایی شد و یک چنین فرمایشاتی اعلیحضرت فرمودند و من احساسم این است که حزب واحد تشکیل می‌شود. هویدا گفت، «نه اشتباه می‌کنی.» گفت، «اعلیحضرت این مطالب و این حرفها را می‌گویند، ولی فکر نمی‌کنم.» گفتم من احساسم این است که چنین چیزی هست. به هر صورت. اعلیحضرت مثلاً حدود اواخر بهمن یا اوایل اسفند 1353 رسیدند و اواسط اسفند حزب رستاخیز تشکیل [شد]... (ص57)


            .. در برنامه سوم [اعلیحضرت] فقط یک جلسه به سازمان برنامه آمدند و اصول برنامه سوم برایشان توضیح داده شد. ایشان هم یک مطالبی فرمودند... تا برنامه سوم تقریباً می‌شود گفت که به برنامه توجهی نداشتند حتی آن را قبول هم نداشتند. اصلاً اعتقاد نداشتند به برنامه‌ریزی به آن معنی که ما فکرمی‌کردیم. (ص81)
            ... بحثهای ما بحثهای نقطه‌نظرهای کاملاً اقتصادی- اجتماعی بود. در حالی که دید اعلیحضرت دیدی بود که واقعاً آینده بزرگی را برای ایران پیش‌بینی می‌کرد. خوب، یک مقدار اطلاعاتی راجع به وضع درآمد نفت و تحول آینده آن داشتند که ما نداشتیم... مختصر اطلاعی که از صادرات نفت داشتیم پس از این که صادرات انجام می‌شد و رقم به دست می‌آمد [در نتیجه] تماسی بود که به دستور ابتهاج من با کنسرسیوم برقرار کردم و منظماً کنسرسیوم محرمانه [اطلاعات را] در اختیار ما می‌گذاشت. شرکت [ملی] نفت نمی‌گذاشت- در برنامه سوم منظورم است، در مورد تهیه برنامه سوم. ما اطلاعاتمان را از طریق کنسرسیوم می‌گرفتیم- یعنی می‌خواهم بگویم حتی نسبت به صادرات و درآمد نفت هم ما اطلاعات زیادی نداشتیم. (ص83)

            ... در واقع می شود گفت که دوره معجزه آسای توسعه اقتصادی اجتماعی ایران بین آن تاریخ بود تا سال 1973 [1352 ش] به نظر من [شروع] آن ده سال پیشرفت فوق‌العاده ایران که بین 1963 [1342ش] تا 1973 [1352ش] است تقریباً تقارن پیدا می‌کند با شروع این دوره تا [می‌رسد به] این جریان افزایش شدید قیمت نفت که همه نظم‌هایی را که ظرف سالهای سال با زحمت نشسته بودیم و برقرار کرده بودیم و ارتباطاتی به وجود آورده بودیم همه را به همدیگر ریخت- به علت این که یک دفعه پول سرشاری ریخته شد توی مملکت و تمام نظم‌ها را به هم ریخت. (ص94)

            .. من از ابتدا با مسئله گسترش مالکیت صنعتی مخالف بودم چون طبیعی بود که طبقه کارگر ایران قدرت خرید سهم ندارد. آن قدر صرفه‌جویی ندارد که بتواند یا اصلاً نمی‌تواند صرفه‌جویی بکند که در کار خرید سهام سرمایه‌گذاری بکند. آن بود که به نظر من ناصواب بود و عملاً هم قسمت عمده‌ای از فروش [سهام] این کارخانجات به دولت بود که به نظر من کار ناصحیحی بود. یک مقدار زیادی هم کمک کرد به فرار سرمایه. برای این که وقتی صاحب صنعتی مجبور می شود چهل درصد یا پنجاه درصد سهامش را بفروشد به دولت، پولش را نقد بگیرد، خوب این دیگر چه کارش بکند؟ دو مرتبه سرمایه‌گذاری بکند و دو مرتبه همین گرفتاری را داشته باشد. خوب،‌آن را از مملکت می‌آورد بیرون دیگر... (ص114)

            ... در تمام مدتی هم که من [در سازمان برنامه] بودم این واهمه [در ذهن اعلیحضرت] وجود داشت که [کارمندان] سازمان برنامه همه کمونیست هستند و هر چه اعلیحضرت می‌گویند قبول نمی‌کنند. هر جا هم که کار خراب می‌شود تقصیر را گردن اعلیحضرت می‌اندازند... ولی در تخت جمشید علت اصلیش به نظر من این نبود که یک نوع شک و تردیدی نسبت به سازمان برنامه وجود داشت. علتش این بود که اعلیحضرت [در] آن موقع بالا رفتن درآمد نفت، چهار برابر شدن قیمت نفت را می‌دیدند- یعنی احساسش را داشتند. سازمان برنامه نداشت. توجه می‌کنید؟ (ص126)


            ح ل: پس حالا بپردازیم به ارتباط افزایش بودجه و آن تورم خیلی شدیدی که به وجود آمد، مسئله بالا رفتن قیمتها، برخورد با مغازه‌داران و اصناف و رفتاری که با، به اصطلاح، گران فروشها شد... (ص162)
            ... من به عنوان مسئول سازمان برنامه می‌گفتم که آقا اگر شما می‌خواهید قیمتها بالا نرود باید جلوی تورم را بگیرید. بایست دولت کمتر خرج کند. توجه می‌کنید؟ (ص163)
            ... مثلاً آن جایی که صحبت از این می‌شد که بنادر کشش ندارد، نمی‌دانم، دویست تا کشتی معطل شده، ما می‌رفتیم می‌گفتیم، «بابا جان، شما بایست به نسبتی جنس وارد بکنید که ظرفیت ورودی کالاها در مملکت اجازه می‌دهد. اگر شما در مجموع بیش از یک میلیون تن نمی‌توانید از بنادر جنوب وارد بکنید، بیشتر نخرید»- آن را هم کسی گوش نمی‌داد. باز می‌رفتند جنس سفارش می‌دادند. (ص164)
            ببینید مسئله این است که شما در صورتی می‌توانید یک سیاست منطقی داشته باشید و تصمیمات درست و صحیح و منطقی بگیرید که این قدرت را هم داشته باشید که به مردم بگویید که حقیقت این است و چاره ندارید جز این که این را قبول بکنید. ما نه به مردم آن طوری که باید و شاید می‌رفتیم حقیقت را می‌گفتیم، نه این که به خودمان اجازه می‌دادیم که به مردم فشار بیاوریم. همه‌اش دلمان می‌خواست مردم راضی باشند. تأمین رضایت روزمره مردم لازمه‌اش یک مقدار کارهای بی‌معنی کردن بود که می‌کردیم. (ص165)

            ... گرفتاری ما این بود که نهادهای مملکت درست کار نمی‌کرد- بنیادها، حکومت مشروطه، درست کار نمی‌کرد یعنی مجلس یک مجلس واقعی که طبق قانون اساسی عمل بکند نبود. دادگستری‌مان یک دادگستری‌ای که آن طور که – به اصطلاح قانون اساسی- مستقلاً و با قدرت عمل بکند نبود. دولت‌مان که قوه مجریه بود آن طوری که باید و شاید، قدرت اجرایی نداشت. توجه می‌کنید؟... (ص175)

            خاطرات «عبدالمجید مجیدی» صرفنظر از میزان دوری مطالب طرح شده در آن
            از واقعیت یا نزدیکی به آن،
            می‌تواند تاریخ پژوهان را در شناخت قشر مورد نظر یاری دهد؛
            زیرا وی از این مقطع تا سقوط پهلوی چهره‌ای تکراری در پستهای مختلف بویژه در جایگاه ریاست سازمان برنامه ‌و بودجه بوده است.
            مجیدی هرچند در این کتاب طی تلاش ناموفقی خواسته تا از خود یک چهره صرفاً تکنوکرات ترسیم کند،
            اما هرگز نتوانسته است
            وابستگی سیاسی خود را به عنوان علت اصلی پیمودن یک شبه راه ترقی پنهان دارد.

            نظر

            • vion
              عضو فعال
              • Oct 2020
              • 825

              #5901
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              با خانواده مجیدی و هم چنین آهی پیش از انقلاب دوست بودیم..اون ادم ها تکرار نمیشن..

              نظر

              • EURASIA
                عضو فعال
                • Jan 2022
                • 1253

                #5902
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                تله فقر اسمیت که در کامنت قبلی یک اشاره ایی به ان شد چیست؟

                تله فقر یا دایر شوم فقر اسمیت این است

                درامد ناچیز ---- پس انداز ناچیز ---- سرمایه گذاری ناچیز------- رشد اقتصادی ناچیز-------- دوباره درامد ناچیز

                ---------

                این دایره تکرار می شود و کشوری در ان گیر بیافتد

                حتی اگه نظام ان کاملا کارامد داشته باشد به سختی شاید بتواند از ان خارج شود

                حداقل 30 سال

                چرا که وقتی درامد اندک است با چه می خواهیم پس انداز و سرمایه گذاری کنیم

                نکته بدتر از ان این است سرمایه گذاری نه فقط در ساختارهای اقتصادی حذف میشه

                بلکه سرمایه گذاری در سلامت و دانش هم کم کم از بین خواهند رفت

                سعی کنید منابع خود را تجهیز کنید
                زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

                نظر

                • EURASIA
                  عضو فعال
                  • Jan 2022
                  • 1253

                  #5903
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  می دانستید سیاره پلوتو و هم چنین زحل در حال حاضر در رتوگراد هستند

                  یعنی به جای حرکت به جلو به عقب می روند
                  زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

                  نظر

                  • EHSANI
                    ستاره‌دار(3)
                    • Sep 2020
                    • 2077

                    #5904
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    در اصل توسط EURASIA پست شده است View Post
                    احسانی اقا این جا هم باید با شما مخالفت کنم

                    کسی که میگه در ان زمان این فعل لازم بوده و فرض هم کنیم اجماع بر رفتن شاه بوده

                    میره زیر چتر اخوند!!!!!!

                    بعد میگه انقلاب را از ما دزدند!!!

                    یعنی شما وقتی زیر فرمان اخوند میری

                    دنبال چیز بهتری هستی!!!

                    خمینی اصلا انها را گول نزد!
                    از مخالف نترسیم ، سعدی میگه :
                    تا بر متکلم ایراد نگیرند ، سخنش اصلاح نپذیرد !
                    اگه همه موافق باشیم باید شک کرد !

                    نباید قضاوت یکجانبه کرد !

                    من دفاع نمیکنم ، دنبال واقعیت هستم
                    به همه وعده دادند ولی همه وعده ها مالی نبود
                    وعده آزادی ( البته به یک بیشعوری که از اول هم آزاد بود
                    وعده عدالت اجتماعی و...

                    من بعداً چند مورد از مصاحباتم رو که برای خودم خیلی عجیب بود رو اینجا میذارم شما قضاوت کنید

                    ---------------------------------------------------

                    بحث ما اونجا بود که چی شد که همه رفتند زیر چتر آخوند

                    خب نتیجه تحقیقات من اینه که اولاً اراده خارجی ،
                    آن هم از چند باب مختلف از جمله همسایگی با کمونیست و...
                    نهایتاً قرار شد حکومت بعدی ایران ، اسلامی باشه

                    بعد متخصصین خودشون رو فرستادند تا زمینه رو آماده کنند
                    از جمله یکی همون شریعتی گور به گور شده بود
                    و خیلی کارهای دیگه ...
                    از داخل زمینه های لازم فراهم بود
                    ولی اگه اراده خارجی نبود ، منجر به انقلاب نمیشد

                    قبلاً مکرر گفتم ،
                    بهشتی همه احزاب رو با هم متحد کرد که تحت رهبری خمینی ، شاه رو بیرون کنند
                    بعدش به نسبت بدنه اجتماعی ، از کیک قدرت سهم داشته باشیم
                    این طفلکی ها فکر کردند با تبلیغات میتونند خودشون رو معرفی کنند
                    بلکه بدنه اجتماعی خودشون رو وسیع کنند و سهم بشتری از کیک قدرت داشته باشند
                    ولی بعد پیروزی عده ای از اونها رو اعدام کردند و بقیه ساکت شدند !

                    حالا حرف من اینه ، وقتی یک نفر آخوند با چند میتینگ ساده
                    میتونه همه به اصطلاح روشنفکران رو فریب بده
                    باید در مفهوم روشنفکر ، و تفاوتش با تحصیلکرده تجدید نظر کرد

                    بله باید به عقل مردم شک کرد

                    باز هم میگم :
                    روشنفکر ، باید روشنفکر باشد ، روشنفکری که روشنفکر نباشد ، روشنفکر نیست !

                    از مشخصات بارز یک روشنفکر اینه که به راحتی فریب نمیخوره...

                    الباقی هم دنباله رو بقیه بودند

                    من خیلی در این زمینه مطلب نوشتم اینجا
                    البته فکر میکنم شما اون زمان چند ماهی تو فروم نبودید .

                    باقی موارد هم حکایت انگور و عنب و ازم و استافیل هست
                    من به طور کلی دیدگاه شما رو درک میکنم و متوجه حرفتون هستم
                    زبانها فرق میکنه !
                    نگرش ، همه چیز است .

                    نظر

                    • M.DALAHOO
                      ستاره‌دار (2)
                      • Apr 2022
                      • 553

                      #5905
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      در اصل توسط vion پست شده است View Post
                      با خانواده مجیدی و هم چنین آهی پیش از انقلاب دوست بودیم..اون ادم ها تکرار نمیشن..
                      جناب vhon باتوجه با ارتباط شما باخانواده آقای مجیدی، ممکنه از شما خوهش کنم که مصاحبه های ایشان با VOA در حدود 10 سال پیش در مورد افزایش قیمت نفت بعد از جنگ رمضان ( حنگ سال 1353 بین مصر و اسراییل با رهبری سادات که بعد از دو جنگ مصر اسراییل را شکست داد) و خرج کردنهای بیهوده این پولهای باد آورده توسط شاه که کوچکترین درکی از مسایل اقتصادی نداشت، چرا که وقتی آقای مجیدی بایشان میگوید این پولها را نیاید همینجوری وارد جامعه بکنیم چون باعث تورم میشود و اکثریت مردم را به مضیقه می اندازد، ولی او مغرور از این پولهای باد آورده و عدم درک حداقلی از مسایل بوجود آمده بقول آقای مجیدی، میگوید چه اشکال دارد، بگذار مردم خوش باشند!!!!! که اقای مجیدی میگوید تورم افسار گسیخته باعث خوشحالی مردم میشود!؟ و خدا حافظی میکند و میرود. آقای مجیدی میگوید من مشاوری داشتم که دکترا از هاروارد گرفته بود و من ازش خواسته بودم که بیاید ایران و بمن کمک بکند و گویا با هم فامیل بوده اند، آقای مجیدی در مصاحبه بعدی اضافه میکند که آن جوان تحصیل کرده هاروارد بعد از یک هفته بمن گفت اگر موافقی دوباره تشریف ببرید پیش شاه و اگر باز در مورد سیاست غلط و غیر علمی و خانه خراب کنش اصرارکرد، از قول من بهش بگو که شما با ادامه این روش اقتصادی و دخالت در سیاستهای ما و .......به آخر سال نکشیده سرنگون میشوی!!!!!! و ضمنآ آقای مجیدی اضافه میکند که من بهش گفتم من و خانواده ام تصمیم گرفته ایم که از ایران برویم، چرا که نمیخواهم توسط آخوندها اعدام شوم. و مطمئنم که شما هم چند ما بعد از من از ایران خواهی رفت و حرفهای دیگری در مورد تشکیل جلسه در هتل رامسر و کل کل آن جوان مشاور آقای مجیدی با شاه و حمایت همه کارشناسان آمریکایی و انگلیسی و ایرانیای مستقل از آن جوان و عصبانیت شاه و تغیر به آقای مجیدی بفرمایش خودش، و پایان آن جلسه هتل رامسر با دلخوری شاه و بعد رفتن آن جوان و آقای مجیدی به آمریکا و بعد فرار عجولانه و مفتضحانه شاه بی بصیرت و سرگردان، چون کسی جز سادات در این دنیای بزرگ حاضر به پذیزش او نبود. چرا که متاسفانه از درک حداقلها عاجز بوده و گرفتار شدن مردم ایران بدست کسانی که اصلآ خواب چنین روزی را نمیدیدند واین نمیشد، مگر با نادانی مطلق شاه از الف بای مسایل اقتصادی و اصولآ هر گونه علمی، مثل پسرش........اینها را من خودم حدود 10 سال پیش از صدای آمریکا شنیدم، آیا شما هم اینرا شنیده ایی؟ آیا شما از این مصاحبه خبر دارید؟ و آیا بآن دست رسی دارید؟ اگر دارید، آیا ممکنه برای هرچه روشن تر شدن اذهان افرادیکه خواهان شنیدن مطالب درست و واقعی از تاریخ ایزان هستند آنرا اینجا بگدارید؟ با تشکر و سپاس
                      آخرین ویرایش توسط M.DALAHOO؛ 2023/06/22, 19:49.

                      نظر

                      • M.DALAHOO
                        ستاره‌دار (2)
                        • Apr 2022
                        • 553

                        #5906
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        در اصل توسط علیرضا۱۲۳ پست شده است View Post
                        ما دیگه چقدر ساده هستیم که سوال و جواب هم میکنیم با یک پیرمرد متوهم و هذیان گو...همینطور بگذره فکر کنم شخصیت های سیاسی دوره پهلوی و نظام اسلامی کم کم با آیدی های مختلف اینجا حضور پیدا کنند!!!
                        اما اگر و تنها اگر ادعاهای درستی داشته باشه( که حداقل ادعاهای قبل از انقلابش سرشار از تناقض هست) خودش کشف جدیدی در گونه جانوری هست.کسی که فقط در طی ده سال از رفاقت با بیژن جزنی میرسه به قرابت و هم صحبتی با خامنه ای یک گونه جدید از آفتاب پرسته که تواناییش در رنگ عوض کردن تا حالا در گونه های دیگر وجود نداشته

                        کسی که ادب نداره ، هیچی نداره. متاسفم که مجبورم کردی اینرا بنویسم، چون واقعآ نمیدانستم شاه پرستان همشون لاتند، بمانند آن کسی که به آقای عالی پیام توهین کرد و به اوباشگری خودش افتخار میکرد. احتمالآ قیافه شما هم مثل آن اوباش است، چون ادبیادت که عین خود او است. مبارکت باشه.

                        نظر

                        • EURASIA
                          عضو فعال
                          • Jan 2022
                          • 1253

                          #5907
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          بحث از ادب و بی ادبی گذشته

                          بهترین دوران زندگی نسل ما را سوزاندید

                          بهترین ارزو برای نسل شما ها

                          از خامنه ایی

                          گرفته

                          ......

                          مردن به مرگ طبیعی است
                          آخرین ویرایش توسط EURASIA؛ 2023/06/22, 21:26.
                          زنده باد ازادی حقیقت دانش و سپس پیش به سوی پیشرفت

                          نظر

                          • گنجشک
                            ستاره‌دار(3)
                            • Jun 2022
                            • 1307

                            #5908
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            1_گنجشک در مسیر دانایی

                            مردی از بنی اسرائیل دامی بنهاد .
                            گنجشکی آمد و نزدیک آن بنشست و از آن مرد پرسید :
                            چرا قامتت خمیده شده است ؟
                            گفت : از بس که نماز خوانده ام .
                            پرسید : چرا استخوانهایت نمایان شده است ؟
                            گفت : از بس که روزه داشته ام .
                            پرسید : این پشمینه چیست که به تن داری ؟
                            گفت : به سبب زُهد و پارسایی ام در دنیا پشمینه پوشیده ام .
                            پرسید : این عصا چیست که داری ؟
                            گفت : بدان تکیه می کنم و کارهایم را با آن انجام می دهم .
                            پرسید : این دانه چیست که در دست داری ؟
                            گفت : برای اینکه اگر مسکینی از اینجا گذشت بدو دهم .
                            گنجشک فکر می کرد زبل خان هس ، گفت : من مسکینم .
                            مرد گفت : آن را بگیر .
                            همینکه گنجشک نزدیک شد ، دام به گردنش افتاد و گنجشک به جیک جیک درآمد و
                            گفت : زین پس فریب هیچ زاهدی نخورم .


                            نظر

                            • گنجشک
                              ستاره‌دار(3)
                              • Jun 2022
                              • 1307

                              #5909
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              بگذار شعبده ها کنند اهل سیاست!
                              که رها نخواهیم شد!
                              چو دانه تسبیح خداوندگار شدیم
                              بگذار بخندند به زیرکی برخاسته از نفاق!
                              که بر راه حق به این خنده ها استوارتر شدیم
                              بگذار بکوبند بر سر ما چماق تهمت و جفا
                              به خدا چو سندان عاشق این کوبه ها شدیم
                              جفا بود به عقل که با اینهمه الطاف خدا
                              خوار این آدم پر ادعا شویم.

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #5910
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                در اصل توسط M.DALAHOO پست شده است View Post

                                کسی که ادب نداره ، هیچی نداره. متاسفم که مجبورم کردی اینرا بنویسم، چون واقعآ نمیدانستم شاه پرستان همشون لاتند، بمانند آن کسی که به آقای عالی پیام توهین کرد و به اوباشگری خودش افتخار میکرد. احتمالآ قیافه شما هم مثل آن اوباش است، چون ادبیادت که عین خود او است. مبارکت باشه.

                                اگر میخواهید ادب را مقیاس قراردهید نگاه کنید به سطح ادب جامعه در سال 1357 و سالها بعد یعنی الان

                                نتیجه گیری خیلی ساده است

                                بعدش ، اگه کمی فکر کنید متوجه میشید بی ادب چه کسانی هستند

                                تواین سالها ادبیات سران رو هم دیدیم

                                ادبیات سرکوب گران شون رو هم در نا آرامی های سال قبل هم کف خیابان و هم در تریبون ها ی مختلف دیدیم و می بینیم

                                ضرب المثل ترکی : قازان ددی دیبیم قزل دان دی !! چومچه ددی دولانیپ چخمیشام
                                /.:biggrinsmiley.:/( دیگ گفت کف م از طلاست !!! ملاقه(کفگیر) گفت چرخیدم دیدم/.:biggrinsmiley.:/ )

                                نظر

                                در حال کار...
                                X