اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

Collapse
به این موضوع پاسخ داده شده است.
X
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • گنجشک
    ستاره‌دار(3)
    • Jun 2022
    • 1307

    #6646
    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

    در اصل توسط Davar پست شده است View Post
    چقده قشنگ بازی میکنی با کلمات ملا قلم، ما یه ملای دیگه هم درایم،
    اون ملا ابرامه، میشناسیش، پرش به پرت خورده.

    ************************************************** *******

    سهم ما رو خودن ولی هنوز نرفته! یعنی زندگی ما تموم نشده که بیخیالش بشیم
    بگیم: دیگه تموم شد رفت ولش کن
    گذشته از این سهم بچه هامون چی میشه؟ سهم آیندگان چی میشه؟
    انتقام زمانی گرفته میشه که سهممون رو بگیریم
    ماشینی که دزد بردتش هر روز داره باهاش عشق و حال میکنه
    روز به روز داره از سالمیش کم میشه، آغا دزده منفجرش نمیکنه چون داره باهاش عشق و حال میکنه
    وقتی هم که گرفتیمش بمبش رو خنثی می کنیم
    حداقل باید به اندازه ای که آغا دزده تلاش کرده، تلاش کرد!
    بحث شانس آغا دزده جداست که به انفعال خودمون هم بستگی داشته.....

    در هر صورت انتقام که گرفته بشه هرچقدرکه خونین باشه، ارزش گرفتن سهم بیشتره.
    والا ما که فرزندی نداریم

    لذا صرفه اقتصادی برامون نداره آینده با سیستم فعلی که پنجره جمعیتی قراره مخرجش کوچک بشه

    نهایت چند سالی از عمرمون باقی مونده باشه که ترجیح میدیم با آسایش بگذره و بره بدون درد و خونریزی

    ولی خوب اگر نذار همین چهار سوایی که مونده با ارامش سپری بشه ، داستان فرق داره اون وقت ، مجبوریم کمربند سفت کنیم.

    نظر

    • Davar
      عضو فعال
      • May 2017
      • 3073

      #6647
      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

      در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
      از اول ساخت قایق اشتراکی مرام اشتراکی اشتباه بوده
      شما می تونستی با سهم خودت یک قایق کوچیک بگیری و زندگی خودتو داشته باشی
      و اصولا آدم با هرکسی نباید شریک بشه !
      شراکت ما هم برمیگرده به دوران پدر بزرگ ها و اجداد ، اون زمان اقتضا میکرده که گرد هم جمع بشن و متحد بشن
      الان ممکنه خرد جمعی به این نتیجه رسیده باشه که مرام اشتراکی بدرد نمی خوره ! یک عده حق یک عده ی دیگه رو می خورن ، لذا بهتره که سوا بشن و هرکدوم برن پی مسلک خودشون ،
      هرکدوم یک نوع مرام و قانونی و فهم و اسایشی داره
      چرا می خواید نوع آسایش خودتون را به بقیه تحمیل کنید ؟
      هرکی نمی خواد با جمع باشه می تونه بره ، نهایتا شما هم بهش خدمت ارائه نکن ،
      همون قدری که به بحرین خدمات ارائه میدی به این ارائه بده
      مگه زوره
      می خواد آزاد باشه
      چطور آزادی برای تو خوبه برای اون خوب نیست ؟
      باز هم صلح پایدار چی میگه
      میگه اگر قرار دو نفر با هم برن زیر یک سقف باید یک قراردادی بینشون باشه ، یک سرویس هایی بگیرن یک سرویس هایی بدهند ، نمیشه که خدمت بگیری خدمات ندی
      جامعه هم همینه
      نمیشه که باید و نباید بذاری برای دیگران بر اساس طبع خودت و اسایش خودت و در مقابلش هیچ خدماتی ارائه ندی
      مثل دوست دارم تو قورمه سبزی رب گوجه بزنم
      تو قورمه بدون رب گوجه دوست داری
      حالا چیکار کنیم ؟ بهتره قابلمه ها را جدا کنیم تو رب بزن ، من بدون رب ( حقی هم ضایع نمیشه )
      قایق اشتراکی قرار نبوده ساخته بشه اصلا قایقی نبوده
      یه صفحه چوبی شناوری بوده که عده ای بهش دست انداختن(شما بهش میگی پدران)
      این پدرانی که بهش دست انداختن دیدن که توی این دریای طوفانی بهترین چیزی هست که میتونه نجاتشون بده
      به مرور زمان به این تکه چوبی شناور، تجهیزات اضافه کردن، که الان به چشم ما یه قایقه و دقیقا خاصیت قایق رو داره
      به هر قسمتی دست بزنی بقیه قایق نشینان غرق میشن. به همین دلیل اجازه همچین کاری رو نداری.

      قراره قورمه سبزی بخوریم یا قیمه؟ وقتی رب میزنی دیگه بهش قورمه سبزی نمیگن.
      قالمو رو جدا نمی کنم(زور دارم) چون سبزیش رو تو میاری روغنش رو من.
      چون قراره سبزیش رو تو بیاری هواتو دارم، نه اینکه یابو برت داره ها!!! بالاخره باید سبزیش جور بشه دیگه.
      قورمه سبزی بدون سبزی شما خوردی؟
      دیگه بهش قورمه سبزی نمیگن.
      آخرین ویرایش توسط Davar؛ 2023/07/10, 12:27.

      نظر

      • مگنوس کارلسن
        عضو فعال
        • Jan 2022
        • 1624

        #6648
        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

        در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
        والا ما که فرزندی نداریم

        لذا صرفه اقتصادی برامون نداره آینده با سیستم فعلی که پنجره جمعیتی قراره مخرجش کوچک بشه

        نهایت چند سالی از عمرمون باقی مونده باشه که ترجیح میدیم با آسایش بگذره و بره بدون درد و خونریزی

        ولی خوب اگر نذار همین چهار سوایی که مونده با ارامش سپری بشه ، داستان فرق داره اون وقت ، مجبوریم کمربند سفت کنیم.
        تاجایی که مامیدونیم...برای فرزند آوری باید کمربند شل بشه نه سفت....

        نظر

        • گنجشک
          ستاره‌دار(3)
          • Jun 2022
          • 1307

          #6649
          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

          در اصل توسط CHESTER.2020 پست شده است View Post
          چند سال پیش وقتی شرکتهای سرمایه گذاری استانی سهام عدالت
          توسط حقیقی ها و حقوقی های مختلف در بازار سرمایه خریداری شدند و مورد اقبال و توجه قرار گرفته بودند


          ناگهان نماد این شرکتها با دخالت نهادهای حکومتی بسته شد.


          از ترس اینکه به مرور مدیریت سهام عدالت و حیاط خلوتی که برای خودشان ایجاد کرده بودند از دستشان خارج نشود و مدیریت در دست بخش خصوصی نیافتد سریع نماد اینها را بستند.




          بستن نماد اینها با دخالت نهادهای امنیتی و دستور دادستانی وقت صورت گرفت.
          یعنی از رده های بالا فشار آوردند تا نمادها بسته شوند.


          و اینجوری سرمایه خیلی از سهامداران قفل شد.


          چون در این کشور منافع اقلیت فرادستان بر منافع اکثریت فرودستان جامعه ارجحیت داشته است.






          این همه کارگزار حکومتی و... در شرکتهای سهام عدالتی بریز و بپاش می کنند و ماموریت خارج می روند و مبالغ نجومی جابجا می کنند.


          چرا چنین حیاط خلوتی از دستشان خارج شود؟


          مثلا تو مجامع این شرکتهای سهام عدالتی ببینید
          تو بخش مسئولیتهای اجتماعی
          هزاران میلیارد تومان بودجه در اختیار مدیر قرار می دهند.



          بعد میبینی بجای اینکه این بودجه در استان صرف کارهای زیست محیطی یا رفاهی و...شه
          صرف پرداخت پول به دفتر امام جمعه و سازمان امنیتی و نظامی و ...شده ( مثال عینی گزارش تحقیق و تفحص از فولاد مبارکه)

          یا صرف ساخت خانه واسه طلاب شده( مسئولیت های اجتماعی وزارت نفت)

          یا میلیاردها تومان هزینه کردن سیاهی لشگر جمع کردند

          چون فلان حضرت والا قراره بیاد اون استان سخنرانی کنه

          با پول سهامدار بینوا دهها اتوبوس ادم جمع کردند بهشان غذا و ساندیس دادند که خوشامدگویی کنند.

          حالا بماند که در این شرکتها از بالا تا پایین هر چه مداح و پسر فلان سردار و داماد فلان آیت الله و ...بوده استخدام شده

          در موقع اعتراضات مردمی هم که کلی بسیجی و حراست استخدام شده رو با باتوم روانه خیابانها میکنند.

          و پول غذایشان را هم شرکت پرداخت می کند.

          در بعضی از این شرکتها انقدر که امام جماعت و حراست و روضه خوان و بسیجی دارند که هزینه نیروی انسانی سر به فلک کشیده



          یادداشتهای کاظم نادرعلی

          شرافت واژه ی غریبی شده در این دیار نازنین...


          جانا سخن از زبان ما می گویی

          نظر

          • Davar
            عضو فعال
            • May 2017
            • 3073

            #6650
            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

            در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
            والا ما که فرزندی نداریم

            لذا صرفه اقتصادی برامون نداره آینده با سیستم فعلی که پنجره جمعیتی قراره مخرجش کوچک بشه

            نهایت چند سالی از عمرمون باقی مونده باشه که ترجیح میدیم با آسایش بگذره و بره بدون درد و خونریزی

            ولی خوب اگر نذار همین چهار سوایی که مونده با ارامش سپری بشه ، داستان فرق داره اون وقت ، مجبوریم کمربند سفت کنیم.
            نکته اصلی همینه که شما فرزندی(نفعی) نداری!
            ولی ما داریم، خیلی هم دوسش داریم و براش همه کار می کنیم.
            حتی آرامش الان رو خرج آسایش فرداش می کنیم.
            حالا چیکار کنیم شما فرزند دار بشید؟

            عشقت بدم؟
            زنت بدم؟
            شهوتت بدم؟
            باید یه کاری کنم که شما شل کنی(مگنوس:.thumbsupsmileyanim)

            اول بگو جنسیتت چیه؟ این اولین قدمه.
            یعنی آیا ایرانی هستی؟ عشقی به این سرزمین داری که از دختراش یا پسراش واست بپسندم؟
            آخرین ویرایش توسط Davar؛ 2023/07/10, 12:29.

            نظر

            • گنجشک
              ستاره‌دار(3)
              • Jun 2022
              • 1307

              #6651
              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

              در اصل توسط Davar پست شده است View Post
              نکته اصلی همینه که شما فرزندی(نفعی) نداری! ولی ما داریم، خیلی هم دوسش داریم و براش همه کار می کنیم.
              حتی آرامش الان رو خرج آسایش فرداش می کنیم.
              حالا چیکار کنیم شما فرزند دار بشید؟

              عشقت بدم؟
              زنت بدم؟
              شهوتت بدم؟
              باید یه کاری کنم که شما شل کنی(مگنوس:.thumbsupsmileyanim)

              اول بگو جنسیتت چیه؟ این اولین قدمه.
              یعنی آیا ایرانی هستی؟ عشقی به این سرزمین داری که از دختراش یا پسراش واست بپسندم؟
              قربون آدم چیز فهم

              والا دادگاه گیرم ، خیلی گیرم ، همش هم بحق و اظهر من الشمس که کاملا آشکار هست حق و ناحق ، بعضا خود قضات فحش میدن بس ظلم آشکار هست


              اگر پرونده ها حل بشه ، می تونم زندگی کنم ، بریم یک روستای دور افتاده محرومی ، بساط تدریس برپا کنیم ، از آلام مردم کم کنیم ، بلکه 4 تا زنی هم بگیریم ، که سرعت فرزند آوری بره بالا و بقول شما اون وقت همه کار براشون بکنیم !

              نظر

              • Davar
                عضو فعال
                • May 2017
                • 3073

                #6652
                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                در اصل توسط گنجشک پست شده است View Post
                قربون آدم چیز فهم

                والا دادگاه گیرم ، خیلی گیرم ، همش هم بحق و اظهر من الشمس که کاملا آشکار هست حق و ناحق ، بعضا خود قضات فحش میدن بس ظلم آشکار هست
                اگر پرونده ها حل بشه ، می تونم زندگی کنم ، بریم یک روستای دور افتاده محرومی ، بساط تدریس برپا کنیم ، از آلام مردم کم کنیم ، بلکه 4 تا زنی هم بگیریم ، که سرعت فرزند آوری بره بالا و بقول شما اون وقت همه کار براشون بکنیم !
                بهت قول میدم دادگاهت به نتیجه می رسه

                یارو توی یه کشوری که اسمش یادم نیست
                بعد گذشت چندین سال که اینم یادم نیست
                آزاد میشه!
                به این دلیل که توی یه کشور دیگه ای که اسمش یادم نیست
                کشفی(شرمنده یادم نیست) رخ داده بوده نتیجه اون کشفه میرسه به این بدبخت ننه مرده.
                و آزاد میشه!


                یادم نیست اتفاقات سال گذشته برای چی بود؟
                یه دفه همه چیز بهم ریخت!!!!!!!
                یادم نیست، ولی رخ داد! اتفاق افتاد.

                نظر

                • Davar
                  عضو فعال
                  • May 2017
                  • 3073

                  #6653
                  پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                  در اصل توسط Davar پست شده است View Post
                  بهت قول میدم دادگاهت به نتیجه می رسه

                  یارو توی یه کشوری که اسمش یادم نیست
                  بعد گذشت چندین سال که اینم یادم نیست
                  آزاد میشه!
                  به این دلیل که توی یه کشور دیگه ای که اسمش یادم نیست
                  کشفی(شرمنده یادم نیست) رخ داده بوده نتیجه اون کشفه میرسه به این بدبخت ننه مرده.
                  و آزاد میشه!


                  یادم نیست اتفاقات سال گذشته برای چی بود؟
                  یه دفه همه چیز بهم ریخت!!!!!!!
                  یادم نیست، ولی رخ داد! اتفاق افتاد.
                  وای اگر مَرد گدا ، یک شبه سلطان بشود
                  مثل این‌است که گرگی سگ چوپان بشود

                  هر کجا هُدهُد دانا برود کنج قفس
                  جغد ویرانه نشین مرشد مرغان بشود

                  سرزمینی که درآن قحط شود آزادی
                  گرچه دیوار ندارد خودِ زندان بشود

                  باغبانی که به نجار دهد باغش را
                  فصل‌هایش همه همرنگ زمستان بشود

                  ناخدا دلخوش این آبی آرام نباش!
                  وای از آن لحظه که هنگامه‌ی طوفان بشوَد


                  شاعر: سید مقتدا هاشمی

                  نظر

                  • MOSTAFAVI
                    Banned
                    • Jun 2012
                    • 5633

                    #6654
                    پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                    جستارهایی از تاریخ معاصر ایران
                    --------------------------------------
                    ژنرال آيرونسايد از ۴ اکتبر ۱۹۲۰ تا ۱۷ فوريه ۱۹۲۱، کمتر از چهار ماه و نيم فرمانده قشون بريتانيا در شمال ايران (نورپرفورس) بود و در همين سمت بود که به دستور وزير جنگ وقت بريتانيا، سِر وينستون چرچيل، مقدمات کودتاي ۳ اسفند ۱۲۹۹/ ۲۱ فوريه ۱۹۲۱ را فراهم آورد و اندکي پيش از وقوع کودتا از ايران خارج شد.

                    (ژنرال آیرون ساید)
                    «نورپرفورس»، NORPERFORCE مخفف نام «قشون شمال ايران»، North Persia Force قشوني است که در سال ۱۹۱۸ بريتانيا در شمال ايران، بمنظور مقابله با انقلاب بلشويکي ۱۹۱۷ روسيه و حمايت از جنگ «ژنرال‌هاي سفيد» عليه بلشويک‌هاي «سرخ»، ايجاد کرد. اين مأموريت پيش‌تر با ژنرال دانسترويل و قشون کوچک‌تر او در ايران بود که «دانسترفورس» Dunsterforce ناميده مي‌شد. در ۱۶ سپتامبر ۱۹۱۸ ژنرال دانسترويل به هند فراخوانده شد و سرلشکر تامسون بعنوان اوّلين فرمانده «نورپرفورس» منصوب شد.

                    (ژنرال ليونل چارلز دانسترويل)
                    حمايت از «روس‫هاي سفيد» و جنگ با بلشويک‌ها بر بريتانيا خسارت فراوان وارد کرد. هزينه اين جنگ فقط در ايران ساليانه ۳۰ ميليون پوند بود که در آن زمان رقم سنگيني بشمار مي‌رفت. وخامت وضع اقتصاد بريتانياي پس از جنگ جهاني اوّل اجازه تداوم اين سياست را نمي‌داد. بعلاوه، آنفلونزاي سال‌هاي ۱۹۱۸-۱۹۱۹، که منجر به مرگ ۵۰ الي صد ميليون نفر، يعنی ۵. ۲ الي ۵ درصد جمعيت کل جهان شد، ايران را نيز به کام خود کشيد و نيروهاي انگليسي- هندي را با خطر مرگ جمعي مواجه ‌کرد. بدينسان، هم دولت لندن و هم حکومت هند بريتانيا، که بخش عمده شش هزار نيروي هندي «نورپرفورس» را تأمين مي‌کرد، تصميم به خروج نيروهاي خود از ايران گرفتند. ژنرال آيرونسايد با اين مأموريت وارد ايران شد و فرماندهي قشون را به دست گرفت. اندکي پس از ورود آيرونسايد، در نوامبر ۱۹۲۰ «روس‫هاي سفيد» در جنگ با بلشويک‌ها با شکست نهايي مواجه شدند و کارشان پايان يافته تلقي شد. در فوريه ۱۹۲۱ آيرونسايد، پس از اتمام مأموريت خود و انتقال بخش عمده نيروهاي انگليسي- هندي، فرماندهي «نورپرفورس» را به ژنرال سِر جرج کُري واگذارد و خود از ايران خارج شد. هم‌زمان با خروج او طرح کودتا آغاز شد و در ۳ اسفند ۱۲۹۹/ ۲۱ فوريه ۱۹۲۱ فوج قزاق، به فرماندهي ميرپنج (سرتيپ) رضا خان، تهران را اشغال کرد. بدينسان، دولت محلل سيد ضياءالدين طباطبايي بر احمد شاه تحميل شد. دو ماه پس از کودتا، در ۲۱ آوريل ۱۹۲۱ «نورپرفورس» بطور کامل از ايران خارج شد و تمامي سلاح‌ها و مهمات و سيورسات خود را به قشون قزاق داد. اين سرآغاز فرايندي چهار ساله است که به خلع قاجاريه و استقرار سلطنت پهلوي انجاميد.
                    انحلال «نورپرفورس» با کودتا ارتباط مستقيم داشت زيرا از اين پس مأموريت مقابله با بلشويسم را نه نيروهاي رسمي بريتانيا، و با پول دولت بريتانيا، بلکه نيروهاي ايراني، و با پول دولت ايران، به عهده گرفتند.

                    نظر

                    • عباس انصاری
                      عضو فعال
                      • Jan 2022
                      • 1775

                      #6655
                      پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                      ........

                      نظر

                      • عباس انصاری
                        عضو فعال
                        • Jan 2022
                        • 1775

                        #6656
                        پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                        ایلنا: خودکشی کارگری بخاطر اخراج از شرکت رجا

                        ?یکی از کارگران پیمانکاری شرکت قطارهای مسافری رجا با پریدن روی ریل قطار و اصابت با لوکوموتیو به زندگی خود پایان داد.

                        نظر

                        • b4city
                          عضو فعال
                          • Nov 2020
                          • 4093

                          #6657
                          پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                          در اصل توسط M.DALAHOO پست شده است View Post

                          سلام جناب بیفور و صبح شما وسایر دوستان بخیر؛

                          ممنون از توجه جنابعالی و دقاع از حق و حقیت، نه ار من، که ماها در نطام گذشته بیشتر توسط پدران اینها لعن و نفرین ( مثل پیزه زن ها) میشدیم که چرا این فلان فلان شده ها نمیگذارند اعلحضرت (ابله ) کارش را بکند.
                          اینها همایی هستند که به جناب آلی پیام تجاوز کردن و بآن افتخار میکنند و اینها از جنس همان اوباشی .......هستند که با وقاهت تمام به عملی که انجام داده بود، افتخار میکرد!!!!!؟؟؟؟؟
                          با اطمینان کامل میگویم که همین چند نفر فحاش اگر پا بد تر از اون اوباش هستند.
                          وجه مشترک همیه اینها اینه که به عمرشان 4 تا کتاب نخوانده اند و از تاریخ ایران اطلاع ندارند و چیزی در چنته ندارند، چون دانایی تلاش و زحمت و فراوان میخواهد تا واقعیت یک رخداد تاریخی را بتوانی بدرستی ( بدور از حب و بغض) تشخیص دهی. و انسان دانا هیچ وقت فحاشی نمیکند، چون شهامت و توان و دانایی کافی برای دفاع منطقی را از خود دارد.
                          با ا طمینان کامل عرض میکنم ، که آن خانم فحاش حتی یک کتاب تاریخی، اجتمایی و یا حتی ادبی نخوانده و نمیخواند وتنها آرزویش اینست که با هر شکل ممکن خود به آنطرف مرز برساند و در فحاشیهای آنها، هم زبان آنها بشود و دلش خنک شود که به همه مخالفان علیاحضرتش فحش داده!!!!؟؟؟؟؟
                          برای این که اینها را خوب بشناسی ما اعلام یک تجمع مسالمت آمیز در مقابل مجلس میدهیم، با اطمیتان به شما عرض میکنم که یک نفر از اینها بخصوص آنهاییکه بیشتر شعار توخالی میدند و بیشتر به شریفترین انسانهای این کشور نگون بخت ( بخاطر اینکه روشنفکر هایش این موجودات فحاش هستند ) بخصوص آن خانم بی سواد ( حتی بورسی) نمی آیند و بعد از خوردندن نهارشان و آروغ زدنشان و خوابشان، بعد ار ظهر اخبار را میگیرند که کتک خوردن ، دستگیری و احتمالآ کشتن، انهایی را ببینند که به تظاهرات رفته بودن.
                          اینها همه کم وبیش از جنس همان اوباش هستند که جلوی دوربین با حماقت تمام که از چهره اش میبارید( مثل این چهار پنج نفر بخصوص آن خانم که ترواشات مغزی دیروزش ثابت کرد که یک سوپر اوباش دو آتشه است، و من به ایشان توصیه میکنم زودتر به خارج از کشور برود و به همپالگی هایش بپونند و.........چرا که این موجودات حقیر شهامت وجسارت برای گفتن این حرفها در علن ندارند و فقط در دنیای مجازی و ارضای..............
                          درود و عصر بخیر
                          خواهش میکنم . البته من در گفته هام نقد و پیشنهاد دارم ، دفاع اسمش را نمیذارم حتی اگر شکل و شمایل دفاع داشته باشد
                          در مورد حق و حقیقت هم هر کی را ببینی خودشو حق میدونه . در این زمینه هم نمیشه صفر و یکی نگریست و وارد بحثش نمیشم

                          در مورد کامنت دیشبم در ارتباط با شما و نقدم بر اساس چیز دیگری و حاوی نکات دیگری بود نه الزاما ارتباط با رژیم گذشته یا شاه و مسائل مربوطه و الان دیدم شما باز روی این قضیه زوم شدید
                          و خواهش دارم کمی ملایم تر نظر بدید . دیدگاه ها بسیار خصمانه شده از هر دو طرف و این مایه سلب ارامش است و این دردمان هیچ دردی نیست و هیچ عایدی برای هیچ کسی ندارد از هر طیفی که باشد

                          درسته اینجا مجازی است و به قول معروف رو در رو نیست ولی همینم باعث خرابی اعصاب و روان میشه و ممکنه حتی جناب عالی هم همانطور که گفتید ، ارامشتون از دست بره . یا سایر دوستان
                          ارادتمند همگی

                          نظر

                          • afshinamin
                            عضو فعال
                            • Jul 2013
                            • 4495

                            #6658
                            پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                            صفحه 666 فروم !


                            یاد فیلم طالع نحس افتادم که با دوستان اینجا صحبتش هم شد
                            /:.yead.:/

                            نظر

                            • afshinamin
                              عضو فعال
                              • Jul 2013
                              • 4495

                              #6659
                              پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                              در اصل توسط MOSTAFAVI پست شده است View Post
                              جستارهایی از تاریخ معاصر ایران
                              --------------------------------------
                              ژنرال آيرونسايد از ۴ اکتبر ۱۹۲۰ تا ۱۷ فوريه ۱۹۲۱، کمتر از چهار ماه و نيم فرمانده قشون بريتانيا در شمال ايران (نورپرفورس) بود و در همين سمت بود که به دستور وزير جنگ وقت بريتانيا، سِر وينستون چرچيل، مقدمات کودتاي ۳ اسفند ۱۲۹۹/ ۲۱ فوريه ۱۹۲۱ را فراهم آورد و اندکي پيش از وقوع کودتا از ايران خارج شد.

                              (ژنرال آیرون ساید)
                              «نورپرفورس»، NORPERFORCE مخفف نام «قشون شمال ايران»، North Persia Force قشوني است که در سال ۱۹۱۸ بريتانيا در شمال ايران، بمنظور مقابله با انقلاب بلشويکي ۱۹۱۷ روسيه و حمايت از جنگ «ژنرال‌هاي سفيد» عليه بلشويک‌هاي «سرخ»، ايجاد کرد. اين مأموريت پيش‌تر با ژنرال دانسترويل و قشون کوچک‌تر او در ايران بود که «دانسترفورس» Dunsterforce ناميده مي‌شد. در ۱۶ سپتامبر ۱۹۱۸ ژنرال دانسترويل به هند فراخوانده شد و سرلشکر تامسون بعنوان اوّلين فرمانده «نورپرفورس» منصوب شد.

                              (ژنرال ليونل چارلز دانسترويل)
                              حمايت از «روس‫هاي سفيد» و جنگ با بلشويک‌ها بر بريتانيا خسارت فراوان وارد کرد. هزينه اين جنگ فقط در ايران ساليانه ۳۰ ميليون پوند بود که در آن زمان رقم سنگيني بشمار مي‌رفت. وخامت وضع اقتصاد بريتانياي پس از جنگ جهاني اوّل اجازه تداوم اين سياست را نمي‌داد. بعلاوه، آنفلونزاي سال‌هاي ۱۹۱۸-۱۹۱۹، که منجر به مرگ ۵۰ الي صد ميليون نفر، يعنی ۵. ۲ الي ۵ درصد جمعيت کل جهان شد، ايران را نيز به کام خود کشيد و نيروهاي انگليسي- هندي را با خطر مرگ جمعي مواجه ‌کرد. بدينسان، هم دولت لندن و هم حکومت هند بريتانيا، که بخش عمده شش هزار نيروي هندي «نورپرفورس» را تأمين مي‌کرد، تصميم به خروج نيروهاي خود از ايران گرفتند. ژنرال آيرونسايد با اين مأموريت وارد ايران شد و فرماندهي قشون را به دست گرفت. اندکي پس از ورود آيرونسايد، در نوامبر ۱۹۲۰ «روس‫هاي سفيد» در جنگ با بلشويک‌ها با شکست نهايي مواجه شدند و کارشان پايان يافته تلقي شد. در فوريه ۱۹۲۱ آيرونسايد، پس از اتمام مأموريت خود و انتقال بخش عمده نيروهاي انگليسي- هندي، فرماندهي «نورپرفورس» را به ژنرال سِر جرج کُري واگذارد و خود از ايران خارج شد. هم‌زمان با خروج او طرح کودتا آغاز شد و در ۳ اسفند ۱۲۹۹/ ۲۱ فوريه ۱۹۲۱ فوج قزاق، به فرماندهي ميرپنج (سرتيپ) رضا خان، تهران را اشغال کرد. بدينسان، دولت محلل سيد ضياءالدين طباطبايي بر احمد شاه تحميل شد. دو ماه پس از کودتا، در ۲۱ آوريل ۱۹۲۱ «نورپرفورس» بطور کامل از ايران خارج شد و تمامي سلاح‌ها و مهمات و سيورسات خود را به قشون قزاق داد. اين سرآغاز فرايندي چهار ساله است که به خلع قاجاريه و استقرار سلطنت پهلوي انجاميد.
                              انحلال «نورپرفورس» با کودتا ارتباط مستقيم داشت زيرا از اين پس مأموريت مقابله با بلشويسم را نه نيروهاي رسمي بريتانيا، و با پول دولت بريتانيا، بلکه نيروهاي ايراني، و با پول دولت ايران، به عهده گرفتند.
                              روایت آیرونساید از آخرین جلسه‌اش با احمدشاه




                              661 بازدید
                              احمدشاه کودتای سوم اسفند 1299 ژنرال آیرونساید


                              احمدشاه قاجار هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار که در سال ۱۳۰۴ از سلطنت خلع شد، چهار سال پس از این تاریخ درحالی که در تبعید به سر می‌برد، در روز نهم اسفند ماه ۱۳۰۸ در حومه پاریس فوت کرد.
                              آنچه در ادامه می‌خوانید خاطره آخرین جلسات ژنرال آیرونساید فرمانده نیروهای انگلیسی در ایران، با احمدشاه است که پیش چند روز پیش از کودتای رضاخان انجام گرفته است.

                              «وقتی شاه جوان و فربه را در آن لباس فراک خاکستری رنگ می‌دیدم که با شنیدن حرف‌هایم در حد عصبانیت می‌لرزید، با خود می‌گفتم دیدن انسانی چون او درهم شکسته در مقامی به آن اهمیت چقدر دردناک است.
                              شاه می‌خواست مبلغی پول به حساب خود در بمبئی واریز کند و تنها راه امن به نظر او ارسال این پول توسط پیک‌های ما به بغداد بود.
                              ابتدا درک خواسته شاه برایم دشوار بود. اما رفته رفته فهمیدم که او مقداری تومان به صورت سکه‌های بزرگ به اندازه پنچ فرانکی فرانسه دارد که نیم میلیون پاوند انگلیسی ارزش آنهاست.
                              این را من به حدس می‌گویم چون از وزن دقیق سکه‌های نقره اطلاعی نداشتم. می‌دانستم به تعدادی کامیون و نفرات مسلح برای ارسال این محموله گرانبها به بغداد نیاز است.

                              آ
                              نگاه حس کردم که شاه انجام چه جنایت سنگینی را می‌خواهد به گردنم بیندازد. ما برای خرید تومان و پرداخت حقوق کارکنانمان به این پول در سراسر شرق آگهی داده بودیم و مسلماً آگهی ما در هندوستان هم منتشر شده بود.
                              شاه که آن همه پول داشت، به جای فروش آنها به ما و بانک شاهنشاهی ایران، می‌خواست آنها را به بمبئی بفرستد و به نرخ خوبی بفروشد.
                              از او پرسیدم چرا پولی را که دارد به بانک شاهنشاهی در تهران نمی‌سپارد؟ ولی او از پاسخ طفره رفت. انگار که چنان سؤالی احتیاج به جواب ندارد.
                              به او گفتم صدور پولی که ما برای وارد کردنش آن همه هزینه گزاف را متحمل می‌شویم، کار نادرستی است. او با لبخندی کنایه آمیز جواب داد:
                              «شاید چنین باشد ژنرال عزیز! اما این را فراموش نکنید که همه مردم در واقع خودخواهند.»

                              ا
                              یران با یک چنین فرمانروایی چه می‌توانست بکند؟ با این حساب آیا عجیب بود که کشور در منجلاب فرو رفته بود؟ ایران به مردی قوی نیاز داشت که نجاتش دهد. اما قدر مسلم اینکه هنوز چنان مردی را نیافته بود.
                              برایم یک راز و یک معما شده بود که این کشور چگونه توانسته است استقلال خود را حفظ کند. زمانی تصور می‌رفت که این استقلال از دست رفته است. چون کشور میان بریتانیا و روسیه تزاری تقسیم شد. آیا چنان مبارزه‌ای یک بار دیگر با روسیه شوروی آغاز خواهد شد؟»




                              ------------
                              نسخه فیزیکی کتاب رو بنده دارم
                              کتاب خاطرات و سفرنامه ژنرال ایرونساید


                              در زیر نویس کتاب جمله احمد شاه به فرانسه هست و ترجمه ش اینه که
                              "من هم زرنگی های خودم را دارم "
                              و آیرون ساید با وجود اجنبی بودن ، میگه متعجب ازین بودم که پادشاه کشوری با این وضع اقتصادی ،میخواد تنهاپشتوانه پول کشورش را که نقره هست به به بانک سلطنتی انگلستان در بغداد بفروشه !!!و آیرونساید به ادعای خودش ازین موضوع شانه خالی میکنه
                              /.:blinksmiley.:/
                              --------
                              ضمنا احمد شاه بزرگترین محتکر گندم کشور بود و مردم از گرسنگی مثل برگ پاییزی در خیابانهای حتی تهران می افتادند و می مردند !! ولی پادشاه گوگولی و نایس و لطیف و عاشق پیشه صدا سیما ،که دیوی به نام رضا خان مانع عاشقیهاش شد ، به هیچ جاش نبود !!!


                              ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۵:۰۰


                              پادشاهی که گندم احتکار کرد و به هنگام قحطی، آن را به گرانترین قیمت به مردم فروخت



                              در اواخر جنگ جهانی اول، ایران دچار قحطی شد و ضایعات ناشی از این قحطی به جایی رسید که در خود پایتخت همه روزه عده‌ای پیر و جوان از گرسنگی تلف می‌شدند.
                              راجع به شدت این قحطی مرحوم میرزا خلیل خان ثقفی (اعلم‌الدوله) طبیب دربار سلطنتی شرحی بسیار موثق در خاطرات پراکنده خود تحت عنوان «مقالات گوناگون» آورده است که عیناً در اینجا نقل می‌شود:
                              «... از یکی از گذرگاههای تهران عبور می‌کردم. به بازارچه خرابه‌ای رسیدم که در آنجا دکان دمپخت‌پزی بود. روبروی آن دکان دو نفر پشت به دیوار ایستاده بودند. یکی از آنها پیرزنی بود صغیرالجثه و دیگری زنی جوان و بلندقامت. پیرزن که صورتش باز بود و کاسه گلینی در دست داشت، گریه‌کنان گفت: ای آقا، به من و این دختر بدبختم رحم کنید! یک چارک از این دمپخت خریده و به ما بدهید. مدتی است که هیچ‌کدام غذا نخورده‌ایم و نزدیک است که از گرسنگی هلاک شویم.
                              من گفتم: قیمت یک چارک دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش بشود بدهم خودتان بخرید.
                              گفت: نه آقا، شما بخرید و به ما بدهید. چون ما زن هستیم و فروشنده ممکن است دمپخت را کم کشیده و مغبونمان نماید.
                              من یک چارک دمپخت خریده و در کاسه آنها ریختم. آنها همانجا مشغول خوردن شدند و به طوری سریع این کار را انجام دادند که من هنوز فکر خود را درباره وضع آنها تمام نکرده دیدم که دمپخت را تمام کردند. گفتم: اگر سیر نشدید یک چارک دیگر برایتان بخرم.
                              گفتند: آری، بخرید و مرحمت کنید. خداوند به شما اجر خیر بدهد و سایه‌تان را از سر اهل و عیالتان کم نکند.
                              از آنجا گذشتم و رسیدم به گذر تقی خان. در گذر تقی خان یکی دکان شیر برنج فروشی بود که شاید حالا هم باشد. در روی بساط یک مجمعة بزرگ شیربرنج بود که تقریباً ثلثی از آن فروخته شده بود و یک کاسه شیره با بشقابهای خالی و چند عدد قاشق نیز بر روی بساط گذاشته بودند. من از وسط کوچه رو به بالا حرکت می‌کردم و نزدیک بود به محاذات دکان برسم که ناگهان در طرف مقابلم چشمم به دختری افتاد که در کنار دیوار ایستاده و چشم به من دوخته بود. دفعتاً نگاهش از سوی من برگشت و به بساط شیربرنج فروشی افتاد. آن دختر شش هفت سال بیشتر نداشت. لباسها و چادرنمازش پاره پاره بودو چشمان و ابروانش سیاه و با وجود آن اندام لاغر و چهره زرد که تقریباً به رنگ کاه درآمده بود، بسیار خوشگل و زیبا بود. همینکه نگاهش به شیربرنج افتاد لرزش شدیدی در تمام اندامش پدیدار گشت و دستهای خود را به حال التماس به جانب من و دکان شیربرنج فروشی که هر دو در یک امتداد قرار گرفته بودیم دراز کرد و خواست اشاره‌کنان چیزی بگوید؛ اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالیکه صدای نامفهومی شبیه به ناله از سینه‌اش بیرون می‌آمد، به روی زمین افتاد و ضعف کرد. من فوراً به صاحب دکان دستور دادم که یک بشقاب شیربرنج که رویش شیره هم ریخته بود آورد و چند قاشقی به آن دختر خورانیدم. پس از اینکه اندکی حالش به جا آمد و توانست حرف بزند، گفت: دیگر نمی‌خورم. باقی این شیربرنج را بدهید ببرم برای مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگی نمیرد.(1)
                              نخست‌وزیر ایران در این تاریخ مرحوم مستوفی‌الممالک بود. وی با تمام قوای حکومتی که در اختیار داشت می‌کوشید تا جلوی محتکران بی‌مروت پایتخت را سد کند و برای انجام این منظور حتی حاضر شده بود که اجناس موجود در انبارهای آنها را عادلانه بخرد و در دسترس مردم گرسنه تهران بگذارد. در جزء کسانی که مقدار زیادی گندم و جو انبار کرده بودند خود احمدشاه بود. نخست‌وزیر آماده بود که گندم و جوی احتکاری شاه را به سود مناسب خریداری کند، ولی احمدشاه زیر بار نمی‌رفت و میگفت که به هیچ‌وجه قیمتی کمتر از قیمت پرداخت شده به سایر محتکران پایتخت قبول نخواهد کرد. سرانجام مرحوم مستوفی‌الممالک به مرحوم ارباب کیخسرو شاهرخ که در آن تاریخ از طرف دولت مأمور خرید آرد و غله برای دکانهای نانوایی پایتخت بود، مأموریت داد که شاه را ملاقات و موجودی انبار او را به هر نحو که شده است خریداری کند. میان احمدشاه و ارباب کیخسرو چندین ملاقات متوالی برای انجام این معامله صورت گرفت و شاه مثل یک بارفروش حسابی ساعتها برای گران‌ فروختن جنس خود چانه زد. سرانجام شاهرخ عصبانی شد و به شهریار محتکر گفت: اعلیحضرتا، آن روزی را که تازه به سن قانونی سلطنت رسیده و برای ادای سوگند به مجلس شورای ملی تشریف آورده بودید به خاطر دارید؟
                              شاه جواب مثبت داد. شاهرخ با کمال احترام به عرض رسانید: پس بدانید همان روز پس از انجام مراسم سوگند خوردن و پس از آنکه خداوند قادر متعال را گواه گرفتید که همیشه حافظ حقوق و آسایش ملت ایران باشید،(2) پیشانی مبارکتان به شدت عرق کرد، به طوری که دستمالی از جیب درآورده و عرق پیشانی خود را با آن دستمال پاک کردید. هنگام ترک جلسه فراموش کردید آن دستمال را با خود ببرید و روی میز خطابه جا گذاشتید و ما همان دستمال شاهانه را به یاد آن روز تاریخی کماکان در اداره کارپردازی نگاه داشته‌ایم. اعلیحضرتا، آیا مفهوم سوگند آن روز اعلیحضرت همین است که مردم تهران امروز از گرسنگی در کوی و برزنها بیفتند و بمیرند، در حالیکه انبارهای سلطنتی از آذوقه و مایحتاج آنها پر باشد؟
                              ولی این یادآوری عبرت‌انگیز بدبختانه تأثیری در وجود احمدشاه نبخشید، به طوری که شاهرخ ناچار شد موجودی انبار سلطنتی را همانطور که دلخواه احمدشاه بود، بخرد و پول آن را بپردازد.»

                              پی‌نویس‌ها
                              1. یادداشت‌های گوناگون دکتر خلیل خان ثقفی (اعلم‌الدوله) – صفحات 111-112.
                              2. سوگند سلطنتی (هنگام شروع سلطنت پادشاه جدید در ایران) با این جملات شروع می‌شود:
                              «من خداوند قادر متعال را گواه می‌گیرم و به کلام‌الله مجید و به آنچه نزد خدا محترم است قسم یاد می‌کنم که تمام هم خود را صرف‌ حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم. قانون اساسی و مشروطیت ایران را نگهبان بوده و بر طبق مقررات آن قانون سلطنت نمایم... و در تمام اعمال و افعال خود خداوند عز شأنه را حاضر و ناظر دانسته منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم... الخ» - اصل 39 متمم قانون اساسی.
                              منبع: مجله یغما، شماره 319، فروردین 1354
                              پادشاهی که گندم احتکار کرد و به هنگام قحطی، آن را به گرانترین قیمت به مردم فروخت - خبرآنلاین

                              -----------------
                              پ.ن: یادمه بازیگر نقش مستوفی الممالک در سریال میرزا کوچک خان زنده یاد "منوچهر حامدی" بود
                              -----------------
                              فقط اونجایی که یک زرتشتی سوگند احمدشاه را به قران یاد آوری میکنه میگه یه کوچولو گندم های احتکاری ت رو ارزونتر بفروش ولی احمدشاه اصلا اهمیت نمیده
                              واقعا چقدر رضا خان قلدر بدجنس بود اومد این احمد شاه رو از ملت گرفت
                              /:.yead.:/
                              آخرین ویرایش توسط afshinamin؛ 2023/07/10, 20:55.

                              نظر

                              • afshinamin
                                عضو فعال
                                • Jul 2013
                                • 4495

                                #6660
                                پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی

                                ۱۹ تیر ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۰
                                ببینید | طعنه المیرا شریفی مقدم به مسیح علینژاد روی آنتن زنده صداوسیما: بمب اتم برایش...
                                المیرا شریفی مقدم به مسیح علینژاد بابت شکایت از ایران و دریافت غرامت چند میلیون دلاری طعنه زد و گفت: ایشون برای چی از ایران درخواست غرامت کرده؟! بمب اتم زدن بهش؟!

                                --------
                                بیش از 3 میلیون دلار sue کرده میگیره !!
                                تو آمریکا همینه دیگه !
                                دندانپزشک باشی ، یه دندون طرف رو تو امریکا خراب کنی ممکنه هزاران یا میلیونها دلار Sue کنه پول بگیره !!!
                                خانم شریفی پور ، کما فی السابق ، شما نگران حجاج باش که با ارز دولتی و پول حرام میرن حج /:.yead.:/

                                اگر مستطیع(پولدار خودمون) هستن میرن حج پس چرا ارز دولتی میگیرن ؟؟!
                                اگر هم مستطیع نیستن که اصلا حج شون باطل است !!
                                اصول اولیه و بدیهی اسلام رو زیر سوال بردند! اسمشون هم جمهوری اسلامی هست !!!!

                                نظر

                                در حال کار...
                                X