پاسخ : اینجا همه چی درهمه...جستاری برای مباحث سیاسی، فرهنگی، اجتماعی
"الفبای حق کُشی"
خانم "الف" به بانک میرود. نوبت میگیرد.
شمارهاش ۱۳۵ است.
همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زود تر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی ۲۴ و یکی ۲۵.
شماره ۲۵ را از او میگیرد و کارش را زود تر از ۱۱۰ نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
- آقای "ب" راننده تاکسی است.
هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند.
امروز باران شدیدی میآمد.
آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
- خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
- آقای "ت" در اتوبان میبیند که همهی ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانهی خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
- خانم "ث" فروشنده است.
کیفی میفروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان.
توریستی از همه جا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را می پرسد. در جواب میشنود: ۶۰ هزار تومان.
- آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش برای گپ زدن.
این مثال ها را تا آخرین حرف الفبا هم میشود ادامه داد.
یک لحظه با خودتان رو راست باشید و بپذیرید که همهی ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع کنندهی حق دیگران.
حالا شما بیا و این مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند بگذار به عنوان مسئول یک کشور. اختلاس، دزدی و سواستفاده، طبیعی ترین نتیجهی ممکن خواهد بود
سلام وعرض ادب و احترام خدمت دوستان گرامی
این موضوع را جناب بهرام نامدار در تاپیک خودشان مطرح کرده اند و چون جواب در تاپیک ایشون بسته شده بنده در این تاپیک قراردادم و جواب را هم عرض میکنم
از این موضوعات بعضی مواقع مطرح میشه و بنوعی مدیران فاسد و فساد را توجیه میکنند درحالیکه همون مدیران فاسد هستند که با سیاست گذاری های فسادزا موجبات فساد در کلیت جامعه را رقم میزنند
زبانی ساده تر
سیاست گزاری های کلان کشور ما دقیقا فسادزاست و این موجب بوجود آوردن فساد گسترده در کلیت کشور شده
البته عده ای از این موقعیت فسادزا سوئ استفاده میکنند و دلیلش هم واضح است یعنی دقیقا برمیگرده به سیاست گزاری های کلان
ارادت
"الفبای حق کُشی"
خانم "الف" به بانک میرود. نوبت میگیرد.
شمارهاش ۱۳۵ است.
همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زود تر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی ۲۴ و یکی ۲۵.
شماره ۲۵ را از او میگیرد و کارش را زود تر از ۱۱۰ نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
- آقای "ب" راننده تاکسی است.
هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند.
امروز باران شدیدی میآمد.
آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
- خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
- آقای "ت" در اتوبان میبیند که همهی ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانهی خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
- خانم "ث" فروشنده است.
کیفی میفروشد با قیمت ۲۰ هزار تومان.
توریستی از همه جا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را می پرسد. در جواب میشنود: ۶۰ هزار تومان.
- آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش برای گپ زدن.
این مثال ها را تا آخرین حرف الفبا هم میشود ادامه داد.
یک لحظه با خودتان رو راست باشید و بپذیرید که همهی ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایع کنندهی حق دیگران.
حالا شما بیا و این مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند بگذار به عنوان مسئول یک کشور. اختلاس، دزدی و سواستفاده، طبیعی ترین نتیجهی ممکن خواهد بود
سلام وعرض ادب و احترام خدمت دوستان گرامی
این موضوع را جناب بهرام نامدار در تاپیک خودشان مطرح کرده اند و چون جواب در تاپیک ایشون بسته شده بنده در این تاپیک قراردادم و جواب را هم عرض میکنم
از این موضوعات بعضی مواقع مطرح میشه و بنوعی مدیران فاسد و فساد را توجیه میکنند درحالیکه همون مدیران فاسد هستند که با سیاست گذاری های فسادزا موجبات فساد در کلیت جامعه را رقم میزنند
زبانی ساده تر
سیاست گزاری های کلان کشور ما دقیقا فسادزاست و این موجب بوجود آوردن فساد گسترده در کلیت کشور شده
البته عده ای از این موقعیت فسادزا سوئ استفاده میکنند و دلیلش هم واضح است یعنی دقیقا برمیگرده به سیاست گزاری های کلان
ارادت
نظر