تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

Collapse
X
 
  • زمان
  • نمایش
Clear All
new posts
  • azad.60
    عضو فعال
    • Jan 2022
    • 347

    #31
    پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

    در اصل توسط Arian02 پست شده است View Post
    دقت بفرمایید که دولت دلارش رو ۴۲۰۰ فروخت به بانک مرکزی ولی الان عملا دلار نیمایی شده، یعنی بانک مرکزی در صورت رفع مسدودی در سامانه نیما، به ازا هر دلاری که میفروشه، ۲۵ هزار تومن از اقتصاد رو جمع می کنه! ۶ برابر بیشتر! طوری که اگه مثلا ۱۰ میلیارد دلار بفروشه، نقدینگی نصف میشه! آیا شدنیه؟ نه، چرا، چون نرخ بهره بین بانکی سر به فلک میذاره و اقتصاد قفل میشه

    جناب ازاد سلام در مورد این تیکه لطفا توضیح بیشتری بدید
    اول اینکه چرا نرخ بهره بیشتر میشه ؟؟؟/
    و با افزایش نرخ بهره چرا اقتصاد قفل میشه به خاطر کمبود نقدینگیه یا سرمایه گذاری مولد کم میشه و پول میره سمت بانکها ؟؟؟
    سلام و عرض ادب

    ببینید، در بازار پول هم کم ‌و بیش همون قواعد حاکم بر سایر بازار ها جریان داره. وقتی بانک مرکزی پایه پولی رو جمع می کنه، در واقع امکان خلق نقدینگی رو هم همزمان از بانک ها میگیره، لذا عرضه پول به شدت کاهش پیدا می کنه، در حالی که تقاضای پول اصلا تغییری نمی کنه، نتیجه میشه افزایش نرخ بهره

    نرخ بهره مهم ترین و کلیدی ترین نرخ در اقتصاده. همه دوستان رو دعوت می کنم اون ۳ تا ویدئو کلیپ اول khan academy رو با عنوان money and banking ببینند، خیلی مفید و جالبه، فکر نمی کنم کلا بیشتر از نیم ساعت هم وقت بگیره. اقتصادی رو تصور کنید، نرخ بهره ۲۰% باشه، کسب و کارهایی که خیلی مزیت تولید ندارن مثلا ۵% حاشیه سود دارن، نمی تونن تولید کنند، در واقع اقتصاد داره میگه هزینه فرصت سرمایه گذاری بدون ریسک ۲۰%، پس اگه مثلا شما کسب و کاری رو پایه ریزی کردی که فقط ۵% سود داره، شما امکان دسترسی بهش رو نداری و لذا اصلا تولید نمی تونی کنی، ولی یه صنعتی ممکنه حاشیه سود ۵۰% داشته باشه، هزینه این سرمایه براش خیلی ارزونه ‌لذا اون وام میگیره و تولید میکنه.(این صحبتم خیلی دقیق نیست ولی ایده اصلی رو میده)

    در علم اقتصاد، فرآیند تخصیص، تابع قیمت های نسبیه، قیمت ها و نرخ ها میگن کی تولید کنه، چگونه تولید کنه و چه کسی دریافت کنه. حالا نرخ بهره، نماینده هزینه فرصت در اقتصاد. وقتی بالا میره، خیلی از بنگاه ها و کسب و کارها دیگه اقتصادی نیستن که ادامه تولید بدن، در واقع ترمز اقتصاد کشیده میشه، اگه این نرخ خیلی بالا بره، عملا تولیدی امکان نخواهد داشت! شبیه سال های ۹۳ تا ۹۶، نرخ تورم بود ۱۰% رشد اقتصادی نزدیک صفر، نرخ بهره بود ۲۵%! هیچ رقمه نمیشد تولید کرد و زیان نکرد…

    ارادت
    آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2022/07/13, 22:08.

    نظر

    • window
      ستاره دار (1)
      • Nov 2020
      • 242

      #32
      پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

      تغییرات حجم نقدینگی در 25 سال گذشته در بعضی کشورها:
      ژاپن 2 برابر-- چین 25 –پاکستان 5 –افغانستان 10 – عراق 15 – بحرین 7 –
      هند 26 – اندونزی 20 -- لبنان 4.5 – عمان 9 – عربستان 10 –امارات 8
      کره جنوبی 7.5 –مصر 20– لیبی 6—کانادا 5 – آمریکا 5 – اتریش 3.6
      مجموع کشورهای یورو4.2—فرانسه 4.1– ایتالیا 5.5– روسیه35
      اسپانیا4.5 –انگلیس 4.5—سوییس 2.7– آلمان 3.1
      اسراییل 11
      ایران 500 برابر
      ==========
      البته بعد از انقلاب بیش از 20 هزار برابر شده و بسیار قابل تامله
      ====
      چرا باید درحالیکه تولیدات بعد از انقلاب ،حداکثر رشدهای تک رقمی را تجربه کرده اند (یعنی کمتر از 10 برابر)، انوقت نقدینگی بیش از 20 هزار برابر شوذ
      رشد نقدینگی هیچ تناسبی با رشد تولید نداشته.
      شاید سئوال پیش بیاید اصلا چرا باید رشد نقدینگی تناسب معقولی با رشد تولید داخلی داشته باشد؟
      جواب بسیار ساده است:
      (رشد تولید )/(سرعت گردش پول×رشد نقدینگی)=تورم
      با فرض صحیح ثابت گرفتن سرعت گردش در کسر فوق،می بینیم تورم با رشد نقدینگی نسبت مستقیم و با رشد تولید نسبت معکوس دارد
      =====
      و به همین سادگی ایران طولانی ترین دوره ی تورم در جهان را به خود اختصاص داده است.
      ====
      حالا این رشد نقدینگی که بلای جان اقتصاد ایران شده، از کجا نشات گرفته ؟
      و این رشد نقدینگی چه ضرری برای بازار سرمایه دارد؟
      ====
      در ممالک دارای سر و ته ، رشد نقدینگی فقط به خاطر ضریب فزاینده پولی ایجاد می شود که دوستان، کمی توضیح داده اند و می گذرم
      اما در ایران ،علاوه بر ضریب فزاینده پولی که از الزامات بانک مرکزی است در دو جای دیگر ریشه ی رشد نقدینگی را شاهدیم
      اول بانک ها: اینطور که ترازشان منفی می شود و بانک مرکزی جبران مافات می کند.
      چطور ترازشان منفی شود؟
      سپرده میپذیرد و وام میدهد و به این می گویند واسطه گری مالی
      این وسط یه چیزی گیر خودش میآید و باید بااین ، اموراتش را بگرداند
      اما دیده ایم سپرده میپذیرد اما نمی تواند به خوبی وام بدهد یا اگر وام می دهد پس نمی دهند و یا مجبورش می کنند به نقاط خاصی وام بدهد که برگشت ندارد و یا متاسفانه سپرده ای که گرفته را می برد مال و اموال برای خودش می خرد که سود دهی سالیانه ندارد
      نتیجه اش این می شود آخر سال کلی سود باید بدهد که ندارد بدهد و ترازش منفی می شود
      حالا به جای اینکه خودش تاوانش را پس بدهد بانک مرکزی برایش جبران می کند که میشود" رشد نقدینگی"
      به درستی مسئول بیش از نیمی از افزایش نقدینگی و بنابراین مسئول بیش از نیمی از تورم را در همینجا باید جستجو کرد
      این عددِ بیش از 50% ، من درآوردی نیست و دقیق است و جوینده یابنده است
      =====
      دوم: اما ریشه دوم رشد نقدینگی مربوط به دولت است
      یک دولت بسیار حجیم با مخارج بسیار!
      خب ، اموراتش را چطور میگذراند؟
      رسم دنیا اینست که مالیات بگیرند و خرج کنند
      پس از طرفی هم الکی حجیم نمی شوند و از طرف دیگر از خیر یک ریال مالیات برحق هم نمی گذرند تا بتوانند تعادل ایجاد کنند
      اما رسم ایران چیست؟
      هر کس و ناکسی شده مواجب بگیر حکومت
      آن هم چه جیره و مواجبی!!
      یعنی حجمش را تا میشده بزرگ کرده اند و افسوس که نمیشود در اینجا مسئول اصلیش را نام برد و مساله را کامل تشریح کرد
      مالیات گرفتنشون هم که زوری هست .
      به مردم مظلومتر بیشتر می فشارند و به داراها کمتر!
      تولید کنندگان را با مالیات ، خفت گیری می کنند و ولی ایران بهشت دلالان است
      ===
      خب بگذریم
      خلاصه حکومت در تامین مخارج مشکل پیدا می کند
      حالا منابع طبیعی که متعلق به مردم هست برمی دارد و می فروشد وافتخار هم می کند
      ودلار گیرش می آید
      اما دلار که به دردش نمیخورد باید تبدیل به ریال کند تا حقوقها را بدهد
      بنا براین می گوید آهای بانک مرکزی کدام گوری هستی این دلارها را بگیر و ریال بده
      و بانک مرکزی هم می گوید ""سمعا و طاعتا"
      و به این ترتیب پایه پولی اضافه می شود و تبدیل می شود به افزایش نقدینگی.
      و زمانی هم که درآمد ندارد می گوید عیبی نداره حالا تو ریال چاپ کن بده ما، ما بعدا پس میدیم
      یا اوراق چاپ میکنه و به زور میچپونه به هرجایی
      ولی درنهایت این اوراق سراز بانک مرکزی درمیاره و بیچاره باید به ازایش پول چاپ کنه و میشه رشد نقدینگی.
      =====
      خب این از ریشه یابی رشد نقدینگی
      حالا بریم سراغ اثرش بر بازار سرمایه
      ممکنه کسی بگه ای بابا خب بذار تورم باشه، شرکت ها هم قیمت تولیداتشون میره بالا و سودهاشون زیاد میشه و این که بد نیست.
      ولی آمار یه چیز دیگه رو میگه
      مگه همینجور که نقدینگی زیاد میشه ، تمام کشور عادلانه رشد قیمت دارند؟
      الان ارزش کل املاک مسکونی نزدیک 27000 همت شده
      وارزش بازار سرمایه حدود 7000 همت هست
      یعنی حدودا املاک مسکونی ایران چهار برابر کل بازار سرمایه قیمتشه
      این یعنی بزرگترین ناترازی کشور!
      این یعنی محور شدن املاک مسکونی در اقتصاد کشور
      این نسبت باید برعکس شود تا همه چیز درست شود
      برید و بررسی کنید این نسبت در کشورها چگونه است تا حالتان جا بیاد
      ===
      البته دراینجا فقط یک گوشه ناچیز از اثر رشد نقدینگی بر بازار سرمایه را گفتم و مثنوی هفتاد من هست
      نتیجه:
      باید بانک مرکزی مستقل شود تا آقا بالاسر نداشته باشه
      باید بانکها فقط فعالیت واسطه گری مالی داشته باشن و نه بنگاهداری و خرید املاک عجیب و غریب
      واصلانباید چندتا بگاه را به هم بچسبانند و بانکی مثل آینده را تولید کنند که کارش خلق نقدینگی و حضور در پروژه های ساختمانی هست
      باید بانکها خودشان تاوان ناترازیشان را بدهند
      سیستم مالیاتی باید اصلاح، بازنویسی و تقویت شود
      ====
      این ها باید اتفاق بیافتد تا جلوی رشد نقدینگی گرفته شود
      کاهش نقدینگی که دوستان اشاراتی کردند فعلا پیشکش.
      این خودش مبحث گسترده دیگری می طلبد
      ====
      هرکدام از مطالب عنوان شده، صفحات زیادی توضیح و تفسیر داره که از حوصله ی این نوشته خارج است.

      نظر

      • آگراداد
        عضو فعال
        • Dec 2017
        • 424

        #33
        پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

        @};-دم شما گرم.

        نظر

        • azad.60
          عضو فعال
          • Jan 2022
          • 347

          #34
          پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

          فهم بعضی مسائل در نگاه اول خیلی ساده و بدیهی به نظر میرسه ولی وقتی پای عمل میرسه، میبینیم فهم مون سطحی بوده.

          قیمت سهام رو چه چیزی تعیین میکنه؟ خیلی دوست داشتم یه نظر سنجی تو این زمینه بذاریم تو تالار

          - عوامل بنیادی مثل نرخ بهره، قیمت های جهانی، نرخ ارز،…
          - ابزارهای تکنیکال
          - دولت
          - حقوقی ها
          - بانک ها
          - بازارهای موازی
          - شفافیت ناشر
          - …

          همونطور که میدونید، هیچ کدوم از این ها، قیمت رو تعیین نمیکنه بلکه فقط و فقط قیمت تابع عرضه و تقاضاست. اگه تقاضا پیشی بگیره از عرضه قیمت بالا میره و بالعکس.

          حالا سوال اینه، عرضه و تقاضا رو چی تعیین میکنه؟ هرکدوم از موارد بالا میتونن نقش داشته باشن، در مقاطعی برخی بیشتر برخی کمتر

          لذا در کوتاه مدت و میان مدت، پیش بینی بازار خیلی سخته بلکه نا ممکن، ولی چون قیمت سهام دارای ارزش ذاتی اند، انتظار اینه که در بلند مدت فاصله جدی با ارزش ذاتی نداشته باشن، چرا؟ چون فرصت آربیتراژ بوجود میاد و این اصطکاک ها در بلند مدت از بین میرن.

          اما مثلا قیمت مسکن یا قیمت خودرو یا دلار، کدوم یک از این ها دارای ارزش ذاتی اند؟

          پول و متغیرهای اسمی توهم ایجاد میکنه، در دنیای بیرون و اقتصاد حقیقی، ارزش ها همون قیمت های نسبی اند، که نشان دهنده کمیابی ها هستن. (قیمت نسبی، یعنی مخرج کسر پول نیست، دوستان دقت کنند)

          چطور کمیابی ایجاد میشه؟ وقتی مازاد تقاضا ایجاد میشه، افزایش تقاضا یا کاهش عرضه ترجمان مشترکی دارند به لحاظ قیمتی و نتیجه میشه افزایش قیمت های نسبی

          حالا اگه به قیمت های اسمی صرفا نگاه بشه به سردرگمی و ابهام می انجامه. مثلا تصور کنید تعداد کالا و خدمات تولیدی در اقتصاد هیچ تغییری نکنه، بعد قیمت دلار زیاد شه، قیمت مسکن افزایش پیدا کنه، یا شاخص بورس رشد کنه، خوب سوال اینه که چه جنس کمیابی ای ایجاد شده؟ هیچی، با ادبیات اقتصاد حقیقی هیچ تغییری در قیمت های نسبی بوجود نیومده، پس این افزایش ها معناش چیه؟

          فقط یک چیز، بی اعتباریه نهاد ناشر، بانک مرکزی

          اگه من و شما تنها سهامدار یک کارخونه باشیم و کلا ۲ سهم وجود داشته باشه، بعد شریک شما یک سهم سوم به دیگری بفروشه، این چه معنایی میده؟! ۵۰% شرکت مال من بوده، الان ۳۳% اش ما منه!‌ فقط معنای دزدی میده و بس

          نهاد پولی ای که امضا میکنه روی یک کاغذ بی ارزشی رو، بعد چند تا صفر میذاره روش و میگه این کاغذ معادل یک نون، بعد گذشت ۱ سال، با اون کاغذ نصف نون رو هم ندن، این چه جور جادوگریه!

          پول ۳ تا وظیفه همزمان داره:
          ۱- واسطه مبادله
          ۲-واحد شمارنده
          ۳-ذخیره ارزش

          اگه یکیش رو نداشت دیگه پول نیست. ناشر بی اعتباری که که حواسش نیست پولش دیگه ذخیره کننده ارزش نیست، دیگه پولش پول نیست.

          مردم شاید حاضر بشن ماشین، خونه و هر کالای با دوامی بخرن تا خودشون رو در مقابل کاهش ارزش دارایی هاشون hedge کنند. این خروجیِ بازیِ نهاده تنظیم گره! بازیگران خودشون رو با ریتم آهنگ هماهنگ می کنند.

          حالا اگه اون ناشر، اوراق یا سهام منتشر کنه، نتیجه چی میشه؟ ناشر بی اعتبار چوپان دروغگوییه که دروغاش برای دیگران رنگ باخته

          ارادت
          آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2022/07/15, 18:13.

          نظر

          • shahin
            عضو فعال
            • May 2011
            • 2251

            #35
            پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

            در اصل توسط azad.60 پست شده است View Post
            سلام و عرض ادب

            ببینید، در بازار پول هم کم ‌و بیش همون قواعد حاکم بر سایر بازار ها جریان داره. وقتی بانک مرکزی پایه پولی رو جمع می کنه، در واقع امکان خلق نقدینگی رو هم همزمان از بانک ها میگیره، لذا عرضه پول به شدت کاهش پیدا می کنه، در حالی که تقاضای پول اصلا تغییری نمی کنه، نتیجه میشه افزایش نرخ بهره

            نرخ بهره مهم ترین و کلیدی ترین نرخ در اقتصاده. همه دوستان رو دعوت می کنم اون ۳ تا ویدئو کلیپ اول khan academy رو با عنوان money and banking ببینند، خیلی مفید و جالبه، فکر نمی کنم کلا بیشتر از نیم ساعت هم وقت بگیره. اقتصادی رو تصور کنید، نرخ بهره ۲۰% باشه، کسب و کارهایی که خیلی مزیت تولید ندارن مثلا ۵% حاشیه سود دارن، نمی تونن تولید کنند، در واقع اقتصاد داره میگه هزینه فرصت سرمایه گذاری بدون ریسک ۲۰%، پس اگه مثلا شما کسب و کاری رو پایه ریزی کردی که فقط ۵% سود داره، شما امکان دسترسی بهش رو نداری و لذا اصلا تولید نمی تونی کنی، ولی یه صنعتی ممکنه حاشیه سود ۵۰% داشته باشه، هزینه این سرمایه براش خیلی ارزونه ‌لذا اون وام میگیره و تولید میکنه.(این صحبتم خیلی دقیق نیست ولی ایده اصلی رو میده)

            در علم اقتصاد، فرآیند تخصیص، تابع قیمت های نسبیه، قیمت ها و نرخ ها میگن کی تولید کنه، چگونه تولید کنه و چه کسی دریافت کنه. حالا نرخ بهره، نماینده هزینه فرصت در اقتصاد. وقتی بالا میره، خیلی از بنگاه ها و کسب و کارها دیگه اقتصادی نیستن که ادامه تولید بدن، در واقع ترمز اقتصاد کشیده میشه، اگه این نرخ خیلی بالا بره، عملا تولیدی امکان نخواهد داشت! شبیه سال های ۹۳ تا ۹۶، نرخ تورم بود ۱۰% رشد اقتصادی نزدیک صفر، نرخ بهره بود ۲۵%! هیچ رقمه نمیشد تولید کرد و زیان نکرد…

            ارادت

            عرض ادب
            بانک مرکزی خیلی راحت می تواند با فروش ارز و پرداخت بدهی های قبلی به اقتصاد ، نقدینگی را کاهش و تورم را پایین بیاورد.
            برای اینکه اقتصاد قفل نشود هم می توانند به موازات کاهش نقدینگی ، به تولید کننده و یا مصرف کننده وسایر بخش های مولد در چهارچوب ضوابط و دستورالعمل های تحت کنترل و نظارت اشخاص ثالث ، وام ارزان قیمت با نرخ بهره پایین بدهند.
            در اینصورت حجم نقدینگی ممکن است ثابت بماند و یا بالا برود ، اما حداقل برای نقدینگی جدید خلق شده بدهی ایجاد و آثار تخریبی و زهرش خنثی می شود.

            با این رویه ممکن است سود بانکها و مافیای ابواب جمعی کاهش یابد.
            در شرایط فعلی بهترین داروی کاهش نرخ تورم ، فشار بر بانکها و مافیای وابسته و حراج داراییهاشان است.
            در کشوری که تعداد بانکها از تعداد سوپرمارکتهای بزرگ بیشتر است ، بانکها و سرمایه هایشان چطورمثل قارچ رشدکرده اند ؟

            نظر

            • azad.60
              عضو فعال
              • Jan 2022
              • 347

              #36
              پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

              در اصل توسط shahin پست شده است View Post
              عرض ادب
              بانک مرکزی خیلی راحت می تواند با فروش ارز و پرداخت بدهی های قبلی به اقتصاد ، نقدینگی را کاهش و تورم را پایین بیاورد.
              برای اینکه اقتصاد قفل نشود هم می توانند به موازات کاهش نقدینگی ، به تولید کننده و یا مصرف کننده وسایر بخش های مولد در چهارچوب ضوابط و دستورالعمل های تحت کنترل و نظارت اشخاص ثالث ، وام ارزان قیمت با نرخ بهره پایین بدهند.
              در اینصورت حجم نقدینگی ممکن است ثابت بماند و یا بالا برود ، اما حداقل برای نقدینگی جدید خلق شده بدهی ایجاد و آثار تخریبی و زهرش خنثی می شود.

              با این رویه ممکن است سود بانکها و مافیای ابواب جمعی کاهش یابد.
              در شرایط فعلی بهترین داروی کاهش نرخ تورم ، فشار بر بانکها و مافیای وابسته و حراج داراییهاشان است.
              در کشوری که تعداد بانکها از تعداد سوپرمارکتهای بزرگ بیشتر است ، بانکها و سرمایه هایشان چطورمثل قارچ رشدکرده اند ؟
              عرض ادب

              با این بخش از صحبتتون کاملا موافقم که نقدینگی در بدو ایجاد امکان هدایت داره، به عبارتی نقدینگی جدید، ولی سوال اینه که کی تعیین میکنه جهت اون رو؟ که به سمت تولید بره یا سمت سفته بازی؟

              در اقتصاد یک جمله طلایی هست که میگه: “نهار مجانی وجود نداره” به عبارتی هر تصمیم و انتخابی، هر کالا و خدمتی دارای هزینه و قیمتی است. بطور مثال ما وام ارزان نداریم، اگه ارزانه، سوال اینه کدوم عاقلی کالاش رو ارزان یا با زیان میفروشه؟ بعد چرا این کار رو میکنه؟ وام قراره نماینده ای از بخشی از کالاها باشه که فعلا به شکل پول درومده، ولی بی ارتباط از سایر کالاها نیست.

              قیمت ها در بازارها کشف میشن، ما قبل از تشکیل بازار که نمی دونیم قیمت ها چیه، نرخ بهره هم کم و بیش همینه

              ارادت
              آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2022/07/15, 18:27.

              نظر

              • shahin
                عضو فعال
                • May 2011
                • 2251

                #37
                پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                در اصل توسط azad.60 پست شده است View Post
                عرض ادب

                با این بخش از صحبتتون کاملا موافقم که نقدینگی در بدو ایجاد امکان هدایت داره، به عبارتی نقدینگی جدید، ولی سوال اینه که کی تعیین میکنه جهت اون رو؟ که به سمت تولید بره یا سمت سفته بازی؟

                در اقتصاد یک جمله طلایی هست که میگه: “نهار مجانی وجود نداره” به عبارتی هر تصمیم و انتخابی، هر کالا و خدمتی دارای هزینه و قیمتی است. بطور مثال ما وام ارزان نداریم، اگه ارزانه، سوال اینه کدوم عاقلی کالاش رو ارزان یا با زیان میفروشه؟ بعد چرا این کار رو میکنه؟ وام قراره نماینده ای از بخشی از کالاها باشه که فعلا به شکل پول درومده، ولی بی ارتباط از سایر کالاها نیست.

                قیمت ها در بازارها کشف میشن، ما قبل از تشکیل بازار که نمی دونیم قیمت ها چیه، نرخ بهره هم کم و بیش همینه

                ارادت
                احتراما
                نرخ بهره رو به تدریج بیارن زیر 10 درصد ،
                مالیات های سنگین بالای 30 درصد بگذارند روی بخشهای مخربی مثل کریپتو و ارز و طلا و زمین و املاک که سرمایه نباید در آنجاها بلاک بشود ،
                نیاز به نظارت و یا ممیزی آنچنانی هم نیست ؛ سرمایه ها به صورت خودکار هدایت می شوند به کسب و کارهای شخصی ، تولید ، خدمات و یا وارد مشارکت در طرح های توسعه و یا احداث پروژه های جدید ، ( چون مسیرهای مخرب مسدود شده است )
                مشابه همه کشورهای نرمال
                تورم کاهش پیدا می کنه ؛ امکان سوداگری و معلق زدن یک عده در اقتصاد محدود و در نتیجه تقاضا برای پول با بهره بالا توجیه اقتصادی نخواهد داشت

                چطور در کشورهای دیگر ممکن و معمول است اما از نظر شما و خیلی های دیگر در ایران ناممکن ؟

                //////////////////////////////////

                ضمنا کنترل محل هزینه شدن وام زیاد هم سخت نیست.
                اولا کنترل و نظارت تخصیص وام باید به واسطه اشخاص و یا موسسه های ثالث انجام بشود.
                قبلا هم انجام می شده
                این روزها برای هر کاری نیاز به پروانه تاسیس و یا پروانه ساخت و ... دارید.
                بر اساس گزارش های تایید شده عملیات ساختمانی و یا احداث واحد صنعتی یا کشاورزی درصدی از وام در هر مرحله از پیشرفت کار اختصاص داده می شود.
                ضمنا سیاستگذاری تخصیص وام ارزان کار آدم های عاقل نیست. از وظایف دولت است .
                آخرین ویرایش توسط shahin؛ 2022/07/15, 19:23.

                نظر

                • گالیور
                  عضو فعال
                  • Sep 2020
                  • 8863

                  #38
                  پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                  دولت از تورم نون میخورد و بدهی کمتری پرداخت میکند.

                  اصلاً خودش متولی تورمه.

                  نظر

                  • azad.60
                    عضو فعال
                    • Jan 2022
                    • 347

                    #39
                    پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                    در اصل توسط shahin پست شده است View Post
                    احتراما
                    نرخ بهره رو به تدریج بیارن زیر 10 درصد ،
                    مالیات های سنگین بالای 30 درصد بگذارند روی بخشهای مخربی مثل کریپتو و ارز و طلا و زمین و املاک که سرمایه نباید در آنجاها بلاک بشود ،
                    نیاز به نظارت و یا ممیزی آنچنانی هم نیست ؛ سرمایه ها به صورت خودکار هدایت می شوند به کسب و کارهای شخصی ، تولید ، خدمات و یا وارد مشارکت در طرح های توسعه و یا احداث پروژه های جدید ، ( چون مسیرهای مخرب مسدود شده است )
                    مشابه همه کشورهای نرمال
                    تورم کاهش پیدا می کنه ؛ امکان سوداگری و معلق زدن یک عده در اقتصاد محدود و در نتیجه تقاضا برای پول با بهره بالا توجیه اقتصادی نخواهد داشت

                    چطور در کشورهای دیگر ممکن و معمول است اما از نظر شما و خیلی های دیگر در ایران ناممکن ؟
                    ببینید، به همین خاطر تاکید می کنم که اقتصاد علم “آنچه که هست” است و نه “آنچه باید باشد”

                    - در ایران قیمت خودروی خارجی، قیمت نسبی، چند برابر کشورهای دیگه است؟ چرا؟
                    - مخصوصا در سال های اخیر قیمت نسبی مسکن افزایش یافته، چرا؟ (که دوستمون بالا ارزش بازار ملک رو مقایسه کردن با بازار سهام)
                    -افراد دلار و سکه در منزل و گاوصندوق نگهداری می کنند، چرا؟

                    حتما جواب هایی میشه به سوالات بالا داد، ولی در مقام توصیف وضع موجود و نه تجویز یا توصیه سیاستی، یه نفر میگه، یادتونه مردم سال ۹۲ دلار دادن سیستم بانکی؟ بعد دلار خواستن ریال گرفتن، اونم به قیمت ریالی کمتر در بازار، یادتونه دولت سکه فروخت گفت مالیات نمی گیرم بعد گرفت، تازه بعد مدعی شد چه معنا داره انقدر سکه میخری؟ یا مخصوصا تو این سال ها ریال هر روز بی ارزش تر شد؟ یا صندوق امکانات بانک دزدی شد و بلافاصله بحثی مطرح شد که اگه دلارها اسناد نداشته باشه برگردونده نشه، یا اصلا چه معنا داره این همه دلار کسی داشته باشه! خوب این نوع سیاست گذاری و اداره جامعه تبعاتی داره، سیاست گذاری در کشورهای دیگه هم تبعاتی

                    من اعتقاد ندارم ایران فرق میکنه یا در ایران اصلاحات اقتصادی نا ممکن، قوانین اقتصاد مثل فیزیک همه جا جاریه. در رابطه با نرخ بهره، عرض کردم، نگاه شما و برخی دوستان دیگه به معلولِ و نه علت، فردی که مریض میشه تب می کنه، با کم کردن دستگاه تب سنج، مثلا فرو کردنش در ظرف یخ، قبل از سنجش، نمیشه مریض رو شفا داد. همینطوره برای نرخ بهره. کشوری که تورم بالا داره، نرخ بهره اش نمی تونه کم بشه، پس نقطه عزیمت ما در اصلاحات اقتصادی باید “مهار تورم” باشه و نه پایین آوردن دستوری نرخ بهره

                    دوست مون به خوبی بالا تشریح کردن، که نقدینگی در بازه ۲۵ ساله، ۵۰۰ برابر شده، خوب چرا اینجوری بوده، چرا جای دیگه مثلا ژاپن اینطوری نبوده؟ چرا کسی در ژاپن دلار نگه نمیداره؟ چرا مسکن در ژاپن کالای سرمایه ای نیست؟ چرا در منزل مردم سکه و دلار نگهداری نمی کنند؟ حتما دلیل و منطقی پشت رفتارشون

                    ارادت
                    آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2022/07/15, 19:44.

                    نظر

                    • azad.60
                      عضو فعال
                      • Jan 2022
                      • 347

                      #40
                      پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                      در رابطه با سیاست گذاری، خیلی نکات و ظرائف هست که بعضا توجه نمیشه و عکس جواب میده. این مثال در اقتصاد و مدیریت خیلی معروفه

                      اثر مار کبرا

                      در زمانی که هند هنوز مستعمره ی انگلستان بود تعداد مار های کبرا در شهر دهلی بسیار زیاد شده بود و امنیت جانی شهروندان را به خطر انداخته بود.
                      دولت راهکاری اندیشید. قرار شد در ازای تحویل مارهای مرده به تحویل دهندگان پول داده شود.
                      مردم دست بکار شدند و روزانه تعداد زیادی مار کشته و تحویل میدادند و پول خوبی هم نصیبشان میشد. اما پس از گذشت مدتی دولت متوجه شد که نه تنها از تعداد مارهای تحویلی کم نمیشود بلکه روز به روز تعداد مار ها و تحویل دهندگان بیشتر میشود.
                      با کمی بررسی مشخص شد مردم شروع کرده اند به پرورش مار.
                      دولت به محض اطلاع، دیگر برای مارهای مرده پولی نمیداد . مردم مانده بودند و مار های زنده.
                      حالا مردم برای رها شدن از دست این مار های زنده آنها را به نقاط دیگر شهر میبردند و رها میکردند. در واقع آنها فکر میکردند که اگر این مارها از خانه ی خودشان دور شوند مشکل حل میشود اما مشکل اینجا بود که تمام مردم شهر همین کار را کردند و در نتیجه نه تنها تعداد مار های شهر کم نشد بلکه بیشتر هم شد.

                      یعنی دولت میخواست که خطر مار رو دفع کنه، دامن زد به مخاطراتش، مار از کوچه و خیابون اومد وسط خونه! مصادیقش رو در سال های اخیر تو ایران به یاد بیارین، دولت مثلا میبینه که دلار داره بالا میره، بعد محدودیت میزاره برای هر کد ملی و فضا رو امنیتی میکنه، نتیجه این میشه قیمت بالاتر میره. یا در مورد قیمت خودرو، قیمت گذاری میکنه برای تولید کننده، بعد قرعه کشی میذاره، تا مثلا تقاضا رو محدود کنه، تقاضا رو دامن میزنه، …

                      ببینید، این نیت شما نیست که مهمه، بلکه انگیزه بازیگران اقتصادیه که تعیین می کنه، فارغ از قصد و نیت سیاست گذار، خروجی و outcome بازی چی بشه (تعادل نش)

                      ارادت
                      آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2022/07/15, 19:56.

                      نظر

                      • window
                        ستاره دار (1)
                        • Nov 2020
                        • 242

                        #41
                        پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                        آیا نرخ بهره علت تورم است یا معلول آن؟
                        اصلا بین نرخ بهره و تورم رابطه ی علت و معلولی برقرار است ؟ و باید باشد؟
                        تورم یعنی افزایش شاخص قیمت مصرف کننده.
                        قبلا توضیح دادم که تورم با رشد نقدینگی نسبت مستقیم و با رشد تولید داخلی نسبت معکوس دارد
                        نقدینگی را همانجا بررسی کردم
                        حالا کمی به رشد تولید بعضی از موارد می پردازم تا ذهنیت بهتری بدست آوریم
                        ابتدا در نظر داشته باشیم که جمعیت از 1357 تا الان کمتر از 3 برابر شده است و در همین فاصله:
                        محصولات باغی از 4 به 25 میلیون تن رسیده(بیش از 6 برابر)
                        محصولات زراعی از 20 به 90 میلیون تن رسیده(بیش از 4 برابر)
                        گوشت دامی از 3.3 به 16میلیون تن رسیده (بیش از 4.5 برابر)
                        شیلات از 0.03 به 1.5میلیون تن رسیده(50 برابر)
                        مرغ گوشتی از 0.2 یه2.5 میلیون تن رسیده(بیش از12 برابر)
                        شیر از 2.6 به بیش از 10میلیون تن رسیده(4 برابر)
                        گندم از 4 به بیش از 13 میلیون تن(بیش از 3 برابر)
                        نتیجه اینکه اگرچه مردم مصرفی تر شده اند ولی آمارها نشان می دهد قیمت های چند هزار برابری همین اجناس فوق ناشی از عرضه و تقاضا و به اصطلاح از «کمیابی» ناشی نشده است
                        بار دیگر رابطه معروف تورم را می نویسم
                        (رشد تولید داخلی)/(سرعت گردش پول)×(رشد نقدینگی)=تورم
                        وقتی رشد مخرج کسر در 40 سال گذشته، تکرقمی بوده است،صورت کسر هم نهایتا زیر 50 برابر باید شده باشد ، تا تورم معقولی داشته باشیم
                        اما افسوس رشد نقدینگی بیش از 20 هزار برابر شده است
                        این دیگه جای بحث نداره که در بعد از انقلاب رشد نقدینگی عامل اصلی تورم بوده است
                        چقدر بعضی ها با خودشان مشکل دارند که به وضوح می بینند اما نمی پذیرند.
                        =====
                        خب بر میگردیم به سئوال اول:
                        آیا نرخ بهره علت تورم است یا معلول آن؟
                        بنابراین باید به این سئوال پاسخ داد که آیا نرخ بهره علت رشد نقدینگی بوده است یا معلول آن؟
                        واساسا آیا رابطه علت و معلولی بین این دو برقرار است؟
                        باز کمی آمار بررسی کنیم بهتر است:
                        بانک ها سپرده گرفتند و کمی را نزد بانک مرکزی به عنوان «ذخیره قانونی نزد بانکمرکزی» گذاشتند و مقدار بسیار جزئی هم برای گردش نزد خود باید نگه می داشتند و بقیه را باید وام می دادند اما ازسال 1391 نتوانستند همه اش را وام بدهند و این سالهای بعد مرتب زیاد شد
                        طوریکه از ستا 91 که 1 همت روی دستشان موند و در سال 1400 تا دیماه820 همت روی دستشان ماند و نتوانستند وام بدهند:
                        سال 1391 فقط 1 همت
                        سال 92 رسید به 36 همت
                        و93 رسید به 52 همت
                        94 شد65 همت
                        95شد150.5 همت
                        و96 شد216 همت
                        و97 شد348 همت
                        و98 شد502.5 همت
                        و99 شد690.5 همت
                        و تا دیماه 1400 رسید به820 همت
                        =====
                        حالا سئوال اینست مثلاسود این 820 همت که در سال 1400 نتوانستند به عنوان وام پرداخت کنندکه حدود 164 همت می شود را سال دیگر ازکجا باید تامین کنند؟؟؟؟
                        این 164 همت بیش از 25% از کل پایه پولی کشور را تشکیل می دهد
                        یعنی سال دیگر فقط به خاطر همین مورد، ما بیش از 25% رشد نقدینگی خواهیم داشت!
                        =====
                        حالا سئوال اینست مثلاسود این 820 همت که در سال 1400 نتوانستند به عنوان وام پرداخت کنندکه حدود 164 همت می شود را سال دیگر ازکجا باید تامین کنند؟؟؟؟
                        این 164 همت بیش از 25% از کل پایه پولی کشور را تشکیل می دهد
                        یعنی سال دیگر فقط به خاطر همین مورد، ما بیش از 25% رشد نقدینگی خواهیم داشت!
                        خب به این عدد 820 همت، عدد 507 همت دیگه هم اضافه کنید .این عدد از کجا آمد؟
                        این همان ذخیره قانونی بانک ها نزد بانک مرکزیست براساس آماری که مربوط به دیماه 1400 توسط بانک مرکزی ارائه شده.
                        خب جمعش می شود 1327 همت و سود 20% را حساب کنیم به عدد 265 همت میرسیم که
                        این عدد به اندازه ی حدود44% پایه پولی است
                        یعنی فقط از این محل 44% پایه پولی در سال آینده رشد خواهد داشت
                        واین یعنی 44% تورم سال آینده فقط از این محل!!
                        خب به اینها تسهیلات تکلیفی با سود پایین را هم جز ضرر برای بانک چیزی ندارد را اضافه کنید
                        آنهایی هم که نمی توانند اقساط را پرداخت کنند اضافه کنید
                        انهایی هم که اساسا وام میگیرند تا پس ندهند و میدزدند و می برند را هم اضافه کنید
                        جمع همه ی اینها ما را به عدد های حدود 50% می رساند
                        یعنی سال آینده 50% تورم ناقابل از نظام بانکی تقدیم به ملت صبور ایران!!
                        و اگر این مسیر ادامه پیدا کند که می کند
                        برای همیشه با تورم زیر 50% خداحافظی کنید
                        هرچند عدد سازی کنند
                        و کسی که در بازار سرمایه است باید حتما این را که گفتم در نظر بگیرد
                        ====
                        خب اگه سال 1390 سود بانکی 1% بود
                        این ناترازی عجیب اتفاق می افتاد؟؟
                        همه ی این زیادشدنها فقط از این ناشی شد که بانکها نتوانستند وام بدهند و از آنطرف سپرده های بیست درصدی دریافت کرده بودند و نداشتند که پس بدهند
                        به 1391 بر می گردیم اگه سود بانکی 1% بود چه اتفاقی می افتاد؟
                        کل سپرده ها 498 همت بود
                        اگه فرض کنیم سپرده ها و وام ها تغییر نمیکرد ، کلا 5 همت کم می آوردند
                        ودر ده سال به 550 همت میرسیدیم نه به عدد 5127 همتی در دیماه 1400(منبع این عدد اخری هم بانک مرکزیست)
                        یعنی اساسا تورمِ ناشی از این محل کمتر از 1 درصد میشد
                        ممکن است که کسی بگوید اگه سود را 1% می کردند کسی دیگر در بانک پول نمی گذاشت که بخواهد آن را وام بدهد یا ندهد؟
                        جواب این سئوال ساده است بانک وجود نداشته باشد بهتر است یا باشد ولی مداوم ضرر بدهد؟ تاکید می کنم « مداوم»
                        از طرفی جواب های بسیاری و راهکارهای زیادی برای از بین بردن عوارض چنین مشکلی وجود داشت و دارد
                        بگذریم
                        آنچه مشخص شد اینست که سود بانکی علت ناترازی بانکها و جبران این ناترازی توسط بانک مرکزی به رشد نقدینگی انجامید و تورم ایجاد کرد
                        بنابراین سود بانکی الان مسئول حدود 50% از تورم فعلی است
                        این عدد از محاسبات فوق برآمد
                        وگرنه سود بانکی عوارض بسیاری دارد که در بخش واقعی اقتصاد اثر میگذارد وتاثیرمنفی آن بر اقتاد کشور بسیار فراتر از آنچیزی است که اینجا توضیح دادم
                        و همه ی این تاثیرات منفی به صورت تورم خود را نشان می دهد
                        ===
                        امروز به سبب سود بانکی 20 درصدی ، سپرده های بانکها به 5127 همت رسیده ودر سه سال آینده ارزششان از بازار سرمایه که حدود 7000 همت است هم بیشتر می شود
                        تصور کنید سپرده های درون بانکها به اندازه کل بازار سرمایه باشد!!!
                        یعنی یک بازار بدون ریسک با پی به ای 5 و بهمان اندازه ی بازار سرمایه بزرگ!!!
                        این از خنده دارترین تراژدی های اقتصاد ایران است
                        ====
                        مثنوی هفتاد من است و ...

                        نظر

                        • azad.60
                          عضو فعال
                          • Jan 2022
                          • 347

                          #42
                          پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                          ممنون از داده های خوبی که به اشتراک گذاشتین،

                          وقتی فردی تعصب داشته باشه، بدیهی ترین چیزها رو نمی بینه، حتی اگه جلوی چشمش باشه!

                          این سوالات حتما خوبه که حداقل بهش فکر بشه:

                          - اگر علت تورم در ایران نرخ سود بالاست و معوقات رو تصاعدی بالا میبره، پس چه خوب که نرخ سود رو صفر کنیم نه؟ چرا یک درصد!
                          - علت اینکه بانک ها ناترازی داشته اند، چه بوده؟ نرخ سود بالا یا بعضا نرخ سود پایین؟ اساسا منشا ناترازی در اقتصاد ایران چیست؟
                          - وقتی صف خرید ایجاد می‌شود که در نرخ مشخص، تقاضا از عرضه پیشی گرفته باشد و امکان افزایش قیمت وجود نداشته باشد (مصداق روشن تعیین سقف قیمتی)، از نظر جنابتان این چگونه قابل توضیح است؟!
                          -آیا نرخ بهره متغیری درونزاست؟ یا برونزا؟
                          -نهایتا و صرفا برای کمی تفکر، در سال ۹۶ دولت وقت با ابداع نرخ دلار ۴۲۰۰ مدعی شد که به همه تقاضا ها پاسخ می دهد، چون تراز تجاری مثبت است، بعد یه عده دلار ۴۲۰۰ گرفتند و هرگز کالایی وارد کشور نشد و همچنان بعد از گذشت این سال ها دارای پرونده قضایی اند. با روش شما، که به هیچ وجه با مفاهیم ابتدایی اقتصادی همخوانی ندارد، اگر نرخ دلار کمتر تعیین می شد، معوقات حاصل نمی شد؟!


                          وقتی به مسائل از دید حسابداری نگاه میشه و نه اقتصاد کلان و تعادل عمومی یا سیستمی، به توصیه های سیاستی ای می انجامد که نهایتا اوضاع را پیچیده تر و بغرنج تر می کند.

                          ————————————————-

                          در پست قبل نمونه ای از توصیه سیاستی اشتباه را بیان کردم که چطور منجر به وخیم تر شدن اوضاع شد. (اثر مار کبرا)

                          مولانا، حکایتی رو تعریف می کنه از کسی که گندم تولید می کرد و در انبارش ذخیره می کرد. بعد هر وقت بر می گشت می دید گندم ها نیست، چون موش در انبار گندم ها رو میخرد! آیا توصیه سیاستی می تونه این باشه که ما بیشتر کار کنیم، بیشتر گندم تولید کنیم، حالا یه بخشیش رو هم موش خورد که خورد؟!

                          گر نه موشی دزد در انبان ماست
                          گندم اعمال چل ساله کجاست؟

                          بدون فهم سیستمی، تحلیل و توصیه سیاستی فقط منجر به بدتر شدن اوضاع میشه که نمونه هاش رو در کشور در سال های اخیر به وفور می بینیم…

                          نظر

                          • طيب
                            عضو فعال
                            • Nov 2010
                            • 3115

                            #43
                            پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                            واما اینکه فکر کنیم از این محل نتوانستن وام دهند کاملا اشتباه است بلکه مافیای مالی از ساختارهای نادرست سواستفاده کردند و در املاک و غیره توسط افراد مرتبط سرمایه گزاری کردند

                            یعنی فساد سیستماتیک

                            نظر

                            • window
                              ستاره دار (1)
                              • Nov 2020
                              • 242

                              #44
                              پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                              سلام
                              - تعصب ندارم
                              -واقعا درسته اصلا چرا صفر ، حتی میشه به درصدهای منفی هم فکر کرد
                              -ناترازی بانک ها را که با عدد در این 10 سال تشریح کردم و سهمِ سود بالا و سود پایین را در این داستان مشخص کردم
                              -من اینجا به منشا ناترازی ها در اقتصاد ایران نپرداخته بودم.ولی آنچه گفتم یعنی سود بانکی پایین ، ناترازی در بخش واقعی اقتصاد ایجاد نمیکند(شاهد:قریب به اتفاق کشورهای دنیا)
                              -شما سود بانکی پایین را امتحان کردید؟ تا به این نتیجه رسیدید.اصلا هیچ صف موثری در مقابل بانکها تشکیل نخواهد شد.علتش را در ترکیب صاحبان سپرده جستجو کنید
                              - در یک اقتصاد تقریبا منظم،نرخ بهره برونزاست و تلاش درون سیستمی برای تغییر نرخ بهره،شکست می خورد.اما در اقتصاد فعلی ایران که بانک مرکزی تاوان بانکها را پرداخت می کند، بخش زیادی از زیادشدن سودبانکی درونزاست و باهمراهی چند قانون ساده می توان ورق را برگرداند
                              - دلار چه ربطی به گفته های من داشت؟!. دلار از نظر من فقط یک کالاست البته کالای بسیار مهم.وقیمتش تابع عرضه و تقاضا.به نظرم شما تصور کردید من معتقدم هر سیستمی برای آنکه ترازش مثبت شود فقط باید به درون سیستم پرداخت و اصلاحش کرد. نه. اینطور نیست.اما بخش زیادی از ناترازی بانکها را به راحتی میتوان با پرداختن به درون سیستم بانکی حل و فصل کرد.
                              - من وقتی مسائل اقتصاد کلان را بررسی می کنم در هر قدم تمام گفته ها را با اعداد موجود بررسی می کنم و هر گفته ای را روی ترازوی واقعیت موجود قرار می دهم بعد قضاوتش می کنم.این با حسابداری فرق می کند.به نظرم استاد دانشگاهی که به تدریس اقتصاد کلان می پردازد و اعداد و شاخص های مهم اقتصادی را از حفظ نیست فقط می تواند تئوریها راآموزش دهد ولی تعمیر یک دستگاه معیوب، یک تعمیرکار مجرب را میطلبد.نه یک مخترع و یا یک کپی مخترع.البته اگه تعمیرکار ، مخترع باشه یامخترع، تعمیرکارباشه ،بازدهی خیلی بیشتر است
                              ====
                              ابندایی ترین مفاهیم اقتصادی اینست که سرمان را بالا بگیریم و ببینیم بقیه دنیا چه کردند و درس بگیریم.کجای دنیا پیدا میشه که برای سالها نرخ بهره را دو رقمی گرفتند و موفق بودند.؟
                              ====
                              اینجا مینویسیم تا تبادل نظر کنیم.فقط همین.استدلال ها راعنوان می کنیم و همدیگر را به چالش می کشیم.اگه متقاعد شدیم متواضعانه و مفتخرانه می پذیریم.و اگه نشدیم موسی به دین خود و عیسی به دین خود.
                              ولی خود این چالش کشیدن ها به خاطره ای ارزش دار برای ما تبدیل میشه و ...

                              نظر

                              • azad.60
                                عضو فعال
                                • Jan 2022
                                • 347

                                #45
                                پاسخ : تاثیر متغیرهای اقتصاد کلان بر بازار سرمایه

                                دوست عزیز و گرامی،

                                اقتصاد ۳ بازیگر اصلی دارد: خانوار، بنگاه و دولت

                                ناترازی هریک از این ۳ بازیگر نهایتا در بانک ها و بانک مرکزی متبلور می شود.

                                بطور مثال اگر درآمد خانوار کفاف مصرفش را ندهد، مثل دوران کرونا، این ناترازی به بانک منتقل می شود.
                                اگر بنگاهی وام بگیرد و نتواند اقساط را بدهد، این موجب ناترازی در عملیات بانکی می شود.
                                یا دولت، به بانک رفاه بگوید، طلب گندم کار را از طرف من بده و هرگز بدهی خود را به بانک پس ندهد.

                                بانک واسطه گر وجوه است. سپرده گرفته، منابع را تجهیز کرده، نهایتا وام می دهد. اگر شخصی بانکی تاسیس کرده، سپرده از مردم جمع آوری کرده، بعد به خود تسهیلات داده و “نخواسته” یا “نتوانسته” پس دهد، این نا ترازی به بانک و نهایتا به بانک مرکزی منتقل می شود. اما سوال این است چرا این کار را کرده؟ چون نرخ سود در ایران همواره سرکوب شده و پایین تر از تورم تعیین شده است. اما، سهم این دست اتفاقات در نا ترازی های سال های اخیر در مقایسه با نا ترازیِ دولت ناچیز است. بطور مثال، دولت می گوید من در فلان بانک کره ای دلار دارم، بانک مرکزی می گوید قابل انتقال نیست، استاد نوبخت می فرماید، مشکل توست! ریالش را بده؟ بانک مرکزی چند میلیارد دلار به این شکل ریال در اختیار دولت داده، که ذخایر خارجی بانک مرکزی بعضا تا ۳۰ میلیارد دلار گفته می شود! رشد پایه پولی در این سال ها گواه این ادعاست. یا دولت کسری بودجه دارد، می خواهد اوراق منتشر کند، اگر این اوراق را در بازار بدهی بفروشد، نرخ اوراق به عرش می رسد، پس بانک ها را ملزم می کند که در نرخ سرکوب شده به او وام دهند. (تسهیلات تکلیفی)

                                در همه جای دنیا، نرخ بهره متغیری درونزاست، به این معنا، که نماینده کالا و خدماتی است که پس انداز شده. لذا از متغیرهای اقتصادی تاثیر می گیرد. اینکه در همه جای دنیا، سیاست پولی داریم، به معنای برونزا بودن، نرخ بهره نیست! بانک مرکزی با توجه به مسیر رشد پایدار، همواره اقتصاد را رصد می کند، اگر در این مسیر حس کند، به سمت رکود می رویم، نرخ بهره را اندکی کاهش می دهد، اگر ببیند، به سمت تورم می رویم، نرخ بهره را اندکی بالا می برد (همواره نرخ بهره سیاستی در کریدوری محدود تعیین می شود). اما دقت بفرمایید، وقتی گفته می شود، بانک مرکزی نرخ را بالا می برد یا پایین می برد، نرخ بهره قبلی چند بوده و چگونه تعیین شده؟ از آسمان آمده؟ برونزاست؟ خیر، با توجه به فاندامنتال های اصلی اقتصاد بدست میاید، که مهم‌ترین آنها، نرخ تورم است.

                                حال اگر، مثلا نرخ تعادلی بهره، ۴۰% شد، بعد دولت از بانک مرکزی تحت هر عنوانی استقراض کرد و نرخ بهره به ۲۰% رسید، این را شما نرخ بهره تعادلی می دانید؟! دولت اگر استقراض نمی کرد، چکار باید می کرد؟ اوراق منتشر می‌کرد، نرخ اوراق در بازار بدهی چند می شد؟

                                اقتصاد مبتنی بر مبادله داوطلبانه است، که برای این منظور بازار تشکیل می شود. مهم ترین وظیفه بازار “کشف قیمت” است. قیمت های نسبی ارزش های ذهنی افراد را با توجه به ترجیحات و بودجه افراد نمایندگی می کند. هر قیمتی اگر دستوری تعیین شد، یعنی بازار که برآیند نظر متخصصین است نادیده گرفته شده و فرآیند “تخصیص” مختل می شود.

                                جایگزین بازار چیست؟ بازار سیاه، بازاری غیر قانونی که افراد با هزینه مبادله بالا و هزینه جستجوی گزاف سعی در مبادله دارند. قیمت ها در بازار سیاه چند است؟ معمولا بالاتر از نرخ بازار اصلی، ولی به مراتب ناکاراتر و غیر شفاف تر و زیر زمینی…

                                قیمت صفر به چه معناست؟ یعنی آن کالا یا خدمت، کمیاب نیست، بلکه تقریبا عرضه نامحدود است!

                                مثال ها، قیمت آب تقریبا صفر، پیامد، کاهش سطح آب سفره های زیر زمینی
                                قیمت برق و گاز تقریبا صفر، پیامد، مصرف برق بیش از کل اتحادیه اروپا
                                قیمت سوخت تقریبا صفر، قاچاق سازمان یافته سوخت
                                قیمت ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری صفر، پیامد، ثبت نام هر بابایی در انتخابات و به سخره گرفتن ملت ایران
                                قیمت وام تقریبا صفر در مقایسه با تورم ۵۰% ای. پیامد، صف خرید وام، متورم شدن قیمت دلار، سکه و مسکن
                                قیمت ارز تقریبا صفر، ارز ۴۲۰۰ ای، پیامد، خروج سرمایه از کشور

                                هیچ یک از قیمت های بالا در بازار کشف نشده و اساسا بازاری ایجاد نشده، لذا قیمت های دستوری منجر به تضییع حقوق و منافع عده ای شده
                                در رابطه با منابع آبی و انرژی، هزینه از جیب نسل بعد انجام شده (هنوز متولد نشده اند که مطالبه حق کنند!)
                                در رابطه با نرخ بهره، هزینه از جیب سپرده گذاران (چون کثیرند و پراکنده، امکان اجتماع و مطالبه گری ندارند، public goods)
                                در رابطه با ارز ۴۲۰۰، هزینه از جیب صادر کنندگان (اغلب دارای سهام دار و هیئت مدیره خصولتی اند، عملا بی صاحاب)


                                در اقتصاد نهار مجانی وجود ندارد. هر انتخابی دارای هزینه است و لذا فرآیند تصمیم گیری و choice theory ، بر مبنای مقایسه هزینه فایده هاست.
                                آخرین ویرایش توسط azad.60؛ 2022/07/18, 17:06.

                                نظر

                                در حال کار...
                                X